سایر منابع:
سایر خبرها
70 هزار سند محرمانه تاریخ دیپلماسی آزاد شد
خارجه آن است که اسناد کشف و طبقه بندی شده تا بازه زمانی شهریور 1356 به تدریج مشمول آزادسازی قرار گیرند تا جامعه علمی و پژوهشی کشور امکان دسترسی به آن ها را به دست آورند. به گفته وزیر امور خارجه، نگاه نهادینه و منسجم به آرشیو اسناد سیاست خارجی بیش از 115 سال قبل در اولین قانون تأسیس وزارت امور خارجه مورد توجه قرار گرفت: مرکز اسناد وزارت امور خارجه دربرگیرنده مجموعه ای بی نظیر از میراث مستند ...
زن باهوش، پلیس را به دزدان - پورشه - رساند
سرزدیم و آخر شب او را به خانه پدرش رساندم و خودم هم چند دقیقه ای خانه پدرزنم ماندم. اما هنگام خروج و در حالی که پشت فرمان نشسته بودم شیشه پنجره با صدای مهیبی شکست و خرده شیشه ها داخل ماشین ریخت در حالی که وحشتزده بودم مرد جوانی که کلت در دست داشت با تهدید مرا از ماشین پیاده کرد و خودروام را به سرقت برد. هنوز مات و مبهوت به دور شدن خودرویم نگاه می کردم که یک پراید دودی نیز که به نظرم ...
29 آبان فیض شریفی: وقتی شاعران و نویسندگان از رسالت شانه خالی می کنند
اوساط الناس. روزی از استاد شفیعی کدکنی گله کردم که بعضی از استادان دانشگاه اوزان عروضی را نمی دانند. خنده اش گرفت و گفت: اینها حتی از روی متون قدیم هم نمی توانند بخوانند. من اخیرا داستان حسنک وزیر بیهقی را نمایشنامه کرده ام و به این حرف استاد کدکنی رسیدم. به چند نفر از مدرسان رشته پژوهش و هنر دادم. که معضلات تکنیکی اش را برطرف کنند. متوجه شدم که از روی متن ...
ناگفته هایی از پشت پرده قتل های مرموز در تهران
عنف شکایت کرده بود، ماجرا از این قرار بود که این دختر با پسری با هم ارتباط نامشروع داشتند و روزی این دختر خودش را برای آن پسر آماده کرده بود و در خانه را برای ورود وی بازگذاشته بود بعد مردی همزمان از مقابل در خانه این دختر عبور کرده و با باز بودن در خانه دختر وارد خانه او شده بود، این دختر دقایقی پس از ورود مرد غریبه به منزلش با وی درگیر شده بود، زمانی که متهم را بازداشت کردیم وی می گفت من واقعاً ...
برای حاج حسن شایانفر و خدماتش به تاریخ انقلاب
دست داده بود و انگار به چشم فرزندی به من نگاه می کرد. حس پدرانه عجیبی در صحبت هایش بود که قدرش را می دانستم... بعد از آن بارها و بارها مسیر خانه تا مدرسه را مهمان آن پیکان ساده با آرم بزرگ کیهان بودم که حرفه ای حاج حسن شایانفر به آن اضافه می شد و هیچ وقت نه حرف های او و نه گوش های تشنه من خسته نمی شدند. دست روزگار هم که مرا برای مدتی کیهانی کرد، اتاق برادر حسن انگار لطف دیگری داشت. اصرار ...
پدرم در زندان کومله با صدای بلند قرآن تلاوت می کرد
سوز بود و من کاپشنم را به تن می کردم و به زندان می رفتم. یک روز پدرم به من گفت: پرویز! تو چون کوچک هستی، نگهبابان به تو مشکوک نمی شوند. به همین خاطر سری بعد که به زندان آمدی یک قیچی کوچک داخل کلاه کاپشنت بیندار و با خودت به زندان بیاور. من هم قیچی تاشو کوچک پدرم را داخل کلاه کاپشنم گذاشتم و راهی مقر کومله شدم و بدون اینکه بازرسی بدنی شوم وارد اتاقی که پدرم در آن زندانی بود شدم. قیچی را به پدرم دادم ...
دستگیری دزد مسجدهای آبادان
به شهر کرج مهاجرت کرده اند اما مدتی است که مرد مرموزی به این خانه رفت و آمد دارد. تیم پلیسی ابتدا به کمک یکی از همسایه با صاحبخانه که در شهر کرج زندگی می کند تماس گرفتند و وی ادعا کرد که هیچ کس کلید خانه اش را ندارد و نمی داند چه کسی در خانه اش زندگی می کند. بدین ترتیب ماموران برای دستگیری مرد مرموز دست به کار شده و پس از ورود به خانه مرد جوان را بازداشت کردند و جالب اینکه ...
کارگردان رفقای خوب : دنبال تلنگر زدن هستم
.... رفقای خوب را می توان فیلمی دانست که آن را با دلتان ساخته اید؟ اشاره درستی است. من این فیلم را دلی ساخته ام و دلیلش هم هنرمند ارزنده ای به نام جمشید مشایخی است. سی سال قبل به سراغ ایشان رفتم و می خواستم فیلم اولم (پدربزرگ) را بسازم و به قدری از ایشان محبت دیدم که مجذوب شخصیتشان شدم. آن زمان هنوز تهیه کننده فیلم پدر بزرگ مشخص نبود و ایشان حدود دو ماه صبر کردند تا تهیه کننده ...
فرهاد زمانی که چمدان همسرش را باز کرد از دانستن واقعیتی تلخ سرش گیج رفت
انکار کرد و در مورد خواندن دفترچه شخصی اش به شوهرش اعتراض کرد، کار به مشاجره کشید و فرهاد برای نخستین بار دست روی همسرش بلند کرد، انگار عشق از آنها رو برگردانده و تبدیل به نفرت شده بود. بتدریج افسردگی لاله بیشتر شد و با کمک وکیلش مهریه 2500 سکه ای را به اجرا گذاشت و خانه را هم مصادره کرد، بعد هم به خاطر ضرب و جرح توسط شوهر و نپرداختن اجرت المثل به دادگاه شکایت کرد و در نهایت هم دادخواست طلاق داد ...
با نامزدم سوار پراید شدم - راننده شیطان صفت به التماس هایم توجهی نکرد
تهران منتقل شد و در بازجویی ها به قاضی سیفی گفت: چند سال پیش به شیشه معتاد و مجبور شدم برای تأمین پول خرید مواد دست به خلاف بزنم. از جعل و سرقت شروع کردم و هر بار که دستگیر می شدم، پس از تحمل حبس دوباره به سمت خلاف می رفتم. چند روز پیش اتفاقی خودروی پرایدی را کنار خیابان دیدم که سوئیچ روی آن بود. آن را سرقت کردم و با استفاده از این خودرو نقشه ربودن دختر جوان و آزار و اذیت او را عملی کردم ...
تسبیح گرانبها
اش را تعریف کند. وزیر گفت: بیست سال پیش زمستانی سرد و خشک بود و باران و برف خیلی کمی بارید. خوب تو کشور قحطی شد. خانواده ی من فقیر بود. من با پدر و مادرم خداحافظی کردم و راه افتادم تا لقمه نانی پیدا کنم. از این شهر به آن شهر می رفتم. مدت ها این طرف و آن طرف سرگردان بودم و شب ها گرسنه خوابیدم تا آخر سر خبردار شدم که تو فلان شهر حاجی آقا زندگی می کند که حاضر است برای یک روز کار، چهل روز غذا و جای ...
سوگواره های عاشورایی شاعران پارسی زبان
...> پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام... بماند بقیه اش راحت شد از حسین همین که خیالشان شد نوبت خیام....بماند بقیه اش رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول یافاطمه! سلام... بماند بقیه اش از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش خون علی الدّوام... بماند بقیه اش سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پیکر امام بماند بقیه اش بر خاک خفته ای و مرا می برد عدو ...
برای حاج حسن شایانفر و خدماتش به تاریخ انقلاب
دست داده بود و انگار به چشم فرزندی به من نگاه می کرد. حس پدرانه عجیبی در صحبت هایش بود که قدرش را می دانستم... بعد از آن بارها و بارها مسیر خانه تا مدرسه را مهمان آن پیکان ساده با آرم بزرگ کیهان بودم که حرفه ای حاج حسن شایانفر به آن اضافه می شد و هیچ وقت نه حرف های او و نه گوش های تشنه من خسته نمی شدند. دست روزگار هم که مرا برای مدتی کیهانی کرد، اتاق برادر حسن انگار لطف دیگری داشت. اصرار ...
ساغر عزیزی بازیگر نقش فرح دیبا در معمای شاه + عکس قبل و بعد از گریم
می رساندند، در نهایت با این زمان طولانی گریم، در یک روز بیشتر از ضبط یک سکانس امکان پذیر نبود. چراکه هر روز ساعت 6 صبح سرکار حاضر می شدم،بعد از 12 ساعت گریم، ساعت هشت و نیم، نه شب جلوی دوربین می رفتم و تا 12 شب کار طول می کشید و هر روزی که فیلمبرداری بود همین منوال را داشتیم؛ در یکی از روزها خانمی که از بچه های لباس بود کاموایی که به عنوان مو در نظر گرفته شده بود را به پوست سرم دوخت، یا برای ...
من، رضا یک پایان نامه فروشم!
دارند همه چیز را با پول بخرند از زمین و زمان و آدم گرفته تا امضا و مدرک اما دسته دوم آن هایی هستند که درگیر اقتصاد و معاش اند انقدر غم نان دارند که مجبورند بخشی از داشته هایشان را به دسته اول بفروشند. یکی خانه اش را حراج می گذارد، یکی به کلیه اش فکر می کند یکی هم دانش تمام سال های عمرش را برای فروش می گذارد. در بازار بلبشوی این خرید و فروش ها این بار سراغ فروش پایان نامه و پروپوزال رفتیم. رضا جوان 23 ...
به مناسبت درگذشت مرضیه دباغ؛ زنی که به جای چندین مرد مبارزه کرد
کتاب دربرگیرنده خاطرات زنی است که شاید بتوان گفت در جریان مبارزه با رژیم ستمشاهی گاه به جای چندین مرد مبارزه کرده است. فصل اول این کتاب درباره دوران شکنجه و زندان های مخوف ساواک، فصل دوم درباره فرار از ایران، گذراندن دوره های چریکی و پیگیری کارهای انقلاب در خارج و بعد پیوستن به امام (ره) در نوفل لوشاتو و انجام کارهای بیت امام (ره) است. فصل سوم درباره فرماندهی سپاه در غرب و ...
تصاویر/ زندگی چریکی یک زن
برقرار کرده و گاه آنها را در خانه پنهان کرده بود. دباغ در همان مصاحبه درباره این ارتباط و دستگیری خودش هم می گوید: دستگیری من مربوط به مدارکی بود که ساواک از منزل آیت الله سعیدی پیدا کرده بود. در همان زمان آقای سعیدی برای انتخاب افراد امتحان هایی را در نظر گرفته بود. سه، چهار جزوه ای که من درباره حضرت زینب (س) و حضرت فاطمه(س) نوشته بودم، به دست ساواک افتاده بودند. فارغ از این متوجه شده بودند که ما ...
شعر رحلت پیامبر؛ مناسب برای مداحی
می شکند می دوی پشت علی تا که رهایش نکنی ضربه ای می رسد و آینه را می شکند بس که دنبال علی روی زمین می افتی دل جدا سینه جدا شانه جدا می شکند شعر رحلت پیامبر شعر رحلت پیامبر شاعر: رضا اسماعیلی شبی که نور زلال تو در جهان گم شد سپیده جامه سیه کرد و ناگهان گم شد ستاره خون شد و از چشم آسمان ...
اعتراف ناپدری به قتل دختر 18ماهه
که بچه از حال رفت و من هم بلافاصله به مادرش اطلاع دادم و تصمیم گرفتیم تا در بیمارستان ادعا کنیم او هنگام بازی داخل جوی آب افتاده است. متهم جوان عنوان کرد: هرگز فکر نمی کردم بچه کشته شود و نمی دانم چه اتفاقی افتاد و چطور آن کار را انجام دادم. حالا دو شب است از عذاب وجدان خوابم نمی برد و تصویر بچه جلوی چشمانم می آید. نمی دانم چرا طفل معصوم را کشتم. کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی در ادامه صحنه جرم را با حضور بازپرس ویژه قتل و متهمان، بازسازی کردند و متهمان با تشکیل پرونده، برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضائی ارجاع داده شدند. ...
لوسیانو ادینیو: نیمی از قلبم ایرانی است
اهمیت می دهیم. از آنها نیستیم که بعد از بزرگ شدن، پدر و مادرمان را فراموش کنیم و آنها را خانه سالمندان بگذاریم. ما هم به رفت و آمد با برادر و خواهر و دایی و خاله اهمیت زیادی می دهیم و همیشه بهانه ای برای دور هم جمع شدن داریم. معتقدیم این شکلی زندگی کردن خیلی بهتر است و کمتر اجازه می دهد با مشکلات زندگی روبرو شویم. وقتی دور هم هستیم مشکلات را هم راحت تر از سر راه بر می داریم. با این حساب دلت ...
نیکوکاران پرطرفدار
مستند هنرمندانی از جمله مهناز افشار، سحر دولتشاهی و پیمان معادی مقابل دوربین تینا پاکروان رفته اند و مشاهدات خود را از مجموعه فعالیت های خیریه کامرانی بازگو کرده اند. تینا پاکروان چندی پیش درباره فعالیت های خیریه کامرانی و نوع همکاری اش با آن این طور توضیح داد: مدتی مشغول برگزاری بازارچه خیریه کامرانی بودم که بعد از 50 سال تصمیم گرفته شد بازارچه ای راه بیفتد. بنیاد خیریه کامرانی 600 زن ...
از آزار صاحبخانه در فضای مجازی تا مرگ کودک پنج ساله در بالابر
رجبلی افزود: متهم در ابتدا منکر انجام هر گونه عمل مجرمانه می شود اما در ادامه با روئیت ادله دیجیتال به بزه انتسابی خود اعتراف کرده و شرح ماجرا را اینگونه بیان می کند؛ پس از اینکه متوجه شدم صاحب خانه قصد فروش منزل را دارد تصمیم به منصرف کردن وی از این کار شدم و چون که نتوانستم کاری انجام دهم به فکر انتقام گیری افتادم که با داشتن مشخصات و شماره تلفن وی اقدام به درج آگهی در یک سایت تبلیغاتی و کاربر ...
بلایی سر مربی ام آوردم که از خجالت آب شدم/ هرگز گذشته ام را فراموش نکرده و نمی کنم
من در کلاس دوم راهنمایی که بودم درس را رها کردم و نزدیک خانه مان یک پمپ سازی ماشین های سنگین بود که برای کار به آنجا رفتم و پمپ ماشین های سنگین را می شستم. بعد از یک مدت که پول توجیبی ام بیشتر شد و دستم توی جیبم می رفت تصمیم گرفتم به کلاس بدنسازی بروم و از استادکارم خواستم اجازه بدهد که سه روز در هفته به کلاس بروم و او هم موافقت کرد. البته آن زمان فوتبال هم بازی می کردم و یک روز دوستم گفت که ...
اندرزهای حکیمانه
چیزی که آن مرد می خواهد چی هست؟ زن تو، سر تو، ثروت تو. حالا برمی گردی و نردبامی درست می کنی که سه پله ی دور از هم داشته باشد و خودت و زنت می روید پشت بام، وقتی مرد خواست بیاید پیش شما. دست که به پله ی اول نردبام گذاشت، بگو این اولش. به پله ی دوم که دست گذاشت، بگو این دومش. به پله ی سوم که دست گذاشت، بگو این سومش. شاهد و گواه هم حاضر کن تا نتواند انکار کند. احمد برگشت و همان طور که پیرمرد گفته بود ...
معجزه باور نکردنی برای این مرد /عکس
: نزدیک نماز صبح بود ، ناگهان احساس کردم آقایی کنار من نشست، و دو بار با دست راستش به پای راست من زد و با لحنی دلنشین و طنین انداز به من گفت: برخیز، دیده ات به تو بازگشته است. این پیر غلام اهل بیت در ادامه گفت: زمانی که به خود آمدم سریعا از جا بلند شدم و به سمت کلید چراغ اتاق رفتم، زمانی که توانستم روشنایی چراغ اتاق را ببینم از خوش حالی فریاد زدم و همسرم را از این مسئله با خبر کردم. ...
15 سال حبس مجازات خواستگار آدم ربا
سلامت نیوز : مرد افغان بعد از آنکه از خانواده دختر مورد علاقه اش جواب منفی شنید برادر 10 ساله او را ربود و ساعت ها در چمدان زندانی کرد اما سرانجام دستش رو شد و حالا با رأی قضات دادگاه باید 15سال را پشت میله های زندان بگذراند. به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری آنلاین، روز 15 اسفند سال 94مردی نزد مأموران کلانتری 159بیسیم رفت و گفت که پسر 10ساله اش گم شده است. او گفت: پسرم در یک کارگاه ...
روستای خِیرَک روستایی با خیر و برکت فراوان+ تصاویر
شهید صلاحی و بعد از پل نمازگاه بطرف جنوب تغییر مسیر میدهیم و راه تنگ ارم را در پیش گرفته و تا روستای رود فاریاب ادامه میدهیم پس از گذشتن حدود دو کیلومتر به دوراهی خیرک و شکرک می رسیم و مسیر را بطرف غرب ادامه داده پس از گذشتن از روستای آبگرم و عبور از روستای زیبای شکر و ادامه مسیر به روستای بسیار زیبا و دیدنی خیرک می رسیم . شغل اهالی خیرک درآمد اهالی روستا از راه دامداری، باغداری ...
طعم اشرافیت زیر زبان همه مسئولان/ مسئولان بیجا می کنند که از انتقادات مردم گلایه کنند
...> س: از ساعت 6 صبح شنبه ها در دفتر ملاقات مردمی، پشت خانه کارگر می نشینید. محجوب: از آنجا به مجلس می آیم و در مجلس ملاقات می کنم و بعد در اسلام شهر هم ملاقات دارم. س: تا چه ساعتی می شود؟ محجوب: تا غروب و هر ساعتی که به طول بیانجامد. س: شنبه ها چه میزان ملاقات مردمی دارید؟ محجوب: ما اصلاً ثبت نام نمی کنیم. ممکن است یک زمانی جمعیت زیاد باشند و ...
حضور در سنگرهای جهاد نعمتی است که بر ما نازل شد
های اول دبستان را پشت سرمی گذاشت همراه با برادر بزرگ تر خود بعد از مدرسه مستقیم به نانوایی می رفتند و کارهای عقب افتاده را انجام می دادند. مصطفی و محسن هر روز تمام آرد مورد نیاز روز بعد را الک می کردند، نانوایی و تنور را تمیز می کردند و با تنی خسته از درس و کار به خانه بازمی گشتند. با تمام مشکلات و سختی های موجود تحصیلات خود را تا پایان مقطع متوسطه ادامه داد و موفق به اخذ ...
15 فیلم در 70 روز + تصاویر
سینمایی کوروش را باید شلوغ ترین سالن این روزهای سینمای کشور دانست، این سینما هم تا قبل از جشنواره دو فیلم خیابان چهل و یکم (حمیدرضا قربانی) و هلن ( علی اکبر ثقفی) را اکران خواهد کرد. فیلم خیابان چهل و یکم: این فیلم به کارگردانی حمیدرضا قربانی داستان اختلاف دو برادر را روایت می کند که بحرانی را در خانواده شان به وجود می آورد. مادر این خانواده و دو عروسش که در سه طبقه یک خانه ...