سایر خبرها
اتوبوس شهادت و حسرت نیم ساعت خواب
. فرماندهی را هم دادند به رسول قره جلو(شهید) و گفتند: برید اون خط جلو رو بگیرید . در آن شرایط فکر می کردم مردن برای من خیلی بهتر است. آرزو می کردم ای کاش جایی پیدا می کردم و فقط نیم ساعت چرت می زدم . رسول را از قبل می شناختم. پتویی پشتش انداخت و به من گفت: عباس یک پتو هم تو با خودت بردار. چون احتمال داره چند روزی اونجا بمونیم. حداقل یک پتو داشته باشیم. شبا از سرما اذیت نشیم . گفتم: پتو ...
50 شرور بزرگ سینمای جهان +تصاویر
ها نامزد می شوند. سی ن اترا و رید جایزه را به خودشان اختصاص می دهند و در نهایت فیلم هم برنده اسکار بهترین اثر سال می شود. بگذریم از 5 جایزه اسکار دیگری که می گیرد. با همه این ها در لیست شرورهای ایمپایر نام فردی می آید که نه شهرت لانکاستر را دارد و نه محبوبیت سیناترا را. شاید اگر بورگناین در ساخته فرد زینمان بازی نمی کرد، فیلم تا ابدیت که هیچ، به کوچه رو به رویی هم نمی رسید! دیالوگ برگزیده: یه ...
وقتی یک جوان آمریکایی برای شناخت - حسین - راهی کربلا می شود
کپسول سبکِ سبک بودند. سید یعقوب با حالتی عجیب گفت: جبار اگر این ها تا 10 دقیقه دیگه روشن بودند، مطمئن باش کار حضرت عباس هست. من هم إن شاءالله گفتم و بازهم به کار خود مشغول شدیم. در حالت معمول 5 الی 6 ساعت زمان پخت هر دیگ خورشت هست. ولی دیگ های خورشت ما در کمتر از 3 ساعت با همان دو کپسول گاز خالی، آماده شدند و همه بچه های موکب از فرط خوشحالی و گریه دست از پا نمی شناختند. آن ...
سردار نقدی: به مهاجرانی سیلی نزدم/ ارتباط صمیمانه ای با میردامادی داشتیم
سمت خودمان را بلد بودیم، از سمت آن ها را بلد نبودیم که باید چه کار کنیم. با کسی که ورزیده بود، قابل مقایسه نبودیم. همان معجزاتی که در جنگ اتفاق افتاد، همین جا هم بود. اتفاقات بزرگی از سوی بچه ها رخ داد؛ مثلاً تقی روحانی رهبر پیکار بود و 13 سال در زمان شاه زندگی مخفی داشت ولی یک بچه 16 ساله او را تعقیب و مراقبت می کرد. او را در تهران گرفتند. وقتی بازداشت شد، همه را لو داد و گفت شما یک چیز دیگری ...
واجب فراموش شده/ امام نه ساله
وارث : این خاطره توسط حاج آقا قرائتی بیان شده، به نقل از دختری 9 ساله... چند ساعتی از ظهر می گذشت و ما هنوز در اتوبوس بودیم. با یک تکان شدید اتوبوس به خودم اومدم. یادم اومد که نمازم رو نخوندم. سریع به بابام گفتم! بابام گفت: اشکال نداره! بذار برسیم اونجا نمازتو بخون. گفتم: آخه اون موقع نمازم قضا شده! بعد به بابا گفتم: بابایی میشه به آقا راننده بگی وایسته ...
انقلابی گری نقطه اتصال رزمندگان دیروز و جهادگران امروز است
بیش از 140هزار نفر از بچه های جهادی به مناطق محروم سفر و در اردو های7 روزه و 10 روزه شرکت کردند. بچه های جهادی به بیش از 18 هزار روستا سفر و در نهایت 6هزار و 240 طرح عمرانی کوچک با کمک خیرین و مردم را اجرایی کردند. گروه های جهادی در سه ماهه امسال 640 کارگاه تولیدی را در حوزه های مختلف به عنوان الگو ایجاد کردند و یک موج ارزشمند در خدمت رسانی به وجود آوردند. چند گروه جهادی در کشور مشغول به ...
انتشار متن کامل نشست خبری روز جاری وزیر کشور/ فضای سیاسی ما باید فضای منطقی، معقول و توام با آرامش و ...
، این پروانه قانونی برود سندی بگیره که بر اساس سند برود این کارها رانجام بدهد. یک کمیته اجرائی هم متشکل از دستگاه ها با مسئولیت معاونت اقتصادی بنده در اینجا، که تا الان هم آقای خندان دل به عنوان مسائل عمرانی پیگیری می کرد حالا که وارد مسائل اقتصادی شدیم دست آقای دین پرست معاون اقتصادی است ما یک زمان بندی 20 روزه بهشون دادیم که نهایت پیشنهاداشون رو درست کنیم من اینجا به شما عرض میکنم شما همه بنویسید ...
مجردها چه دیدگاهی نسبت به خواستگاری دخترها از پسرها دارند؟
خواستگار داره و من باید تکلیفش رو روشن کنم. درسته که من از اول به قصد ازدواج باهاش وارد رابطه شدم ولی به این زودی آمادگی ندارم که بشینم پای سفره عقد. با این وجود صورت مسأله اصلی همچنان این است که آیا جامعه و شرایط می توانند مسأله طرح ازدواج و انتخاب همسر آینده را از طرف دختر بپذیرد یا خیر؟ تبادل نظر در دنیای ارتباطات گروه های شان از چند سال پیش در فضای مجازی تشکیل شده است. از همان ...
به امین شب بخیر گفتم و به رختخواب رفتم / باورم نمی شدکه او اینقدر بی آبرو و بی حیا باشد
خوشم نمی اومد وای به حال و روز و قیافه پسرهای امروزی که بیشترشون شبیه دخترها شدند تا پسرها از این رو خیلی نمی تونستم به خواستگارهام روی خوش نشان بدم . لیسانسم را که گرفتم بالاخره تونستم با کمک یکی از دوستام در یک شرکت خصوصی طراحی ساختمان مشغول بشوم. در این مجموعه همکاران خوبی داشتم. چند خانم هم سن و سال خودم که مجرد بودند و در کنار آنها روزگار کاری خوبی داشتم. روزها را با هم کار می کردیم ...
سوختن و ساختن
می گوید: آن شب بچه ها از ترس مثل بید می لرزیدند. وقتی چشم ام به محمد 3ساله افتاد یاد دختر خودم افتادم و خیلی ناراحت شدم. من پدر هستم و درد پدر محمد را می فهمم. آن شب بچه ها را با خودم به خانه بردم تا کمتر احساس ترس کنند. فقط برای رضای خدا از همسایه ای که مشغول رنگ کردن خانه است می پرسیم چند روز است که وقت تان را برای رنگ کردن این اتاق ها گذاشته اید و او می گوید: از فردای روز ...
همه چیز درباره پخت یک آش رشته عالی
زود وا میره نباید در ابتدا درون دیگ ریخته شود. رشته ها را با دست خورد کرده و روی آش میپاشیم. و مرتب هم میزنیم که به هم نچسبند. روغن را اضافه کرده و هم میزنیم تا به خوبی مخلوط شوند.اجازه میدهیم رشته ها پخته شود. توجه داشته باشید پخت رشته بسیار سریع است. مرتب بچشید.(در هر مرحله از پخت که احساس کردید آب آش کم شده باید مقداری آب جوش اضافه کنید.)در دیگ را قرار داده و میگذاریم چند دقیقه ای آش جا ...
کابوس سومالی در خواب های کُنارک
مون ور می اومد. گفتم خدایا خودت یه کاری برامون بکن. یه بارونی گرفت عین سیل. تو کلبه خودمونو شستیم و آب خوردیم. گریه نکن پروین. بهار در آب جمال الدین دهواری ناخدای لنج سراج است. همه او را به نام جلال می شناسند. لنج با 21 سرنشین در 6 فرودین سال 1394 در مسیر بازگشت به ایران به دست دزدان دریایی می افتد. صیادان می دانند آب های منطقه برای کار امن نیست، اما تا 10 شبانه روز در دل اقیانوس ...
دختر پرخاشگر
آن موقع که با مریم دوست شده انگار از این رو به آن رو شده و رفتارش تغییر کرده است. همانگونه که مشغول آماده کردن غذای ظهر بودیم. سارا از راه رسید و نشست سر سفره: هنوز غذا آماده نشده من می روم و دوباره برگردم. مادرش وقتی این حرف را شنید، گفت: کجا بودی تا حالا دختر؟ همه دارند کار می کنند، اون وقت تو رفتی دنبال کارای خودت. زشته این رفتار. سارا نگذاشت حرف مادرش تمام شود. اومدم یک روز خوش بگذرونم، نیومدم ...
هوای سفر به تایلند ( پوکت + بانکوک)
برهان عزیز هم تشکر کنم که زحمت زیادی کشید . به هر حال داریم آماده می شیم واسه رفتن ، نمی دونم چرا هر وقت ما می خوایم به سفر بریم دلار شروع به بازی در آورن می کنه از 3170 تا 3220 در نوسان بود منم هر روز دنبال کردم تا با 3175 خرید انجام دادم 600 تا هم که ارز مسافرتی برامون 2750 تومن شد فقط نمی دونم یه بچه 5 ساله مگه غذا نمی خوره ؟!!!!! همون 300 دلارم بهش ندادن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ...
یه بچه ننر لوس ننه بابا که با رانت ننه باباش اومده... / روایت ابوالقاسم طالبی، کارگردان "قلاده های طلا" ...
...، تو تئاتر شهر، با چهار تا از دوست پسراشون که یه سیگاری هم زده بودن، خواستن یه حرفی بزنن. بعد آقای نورایی هم آدم چیزی بوده اون جا، یه برخوردی شده بندگان خدا یه کم زخمی شدن رفتن. آقای امین حیایی بعد اون کار [قلاده های طلا] شروع کرد به کار کردن. بعضی از این تهیه کننده ها، برای این که پول کم به آقای حیایی بدن، به اش گفتن اگه تو باشی این [بازیگر] نمی آد، چون تو قلاده های طلا بازی کردی. که پول کم ...
ریل بینبریج؛ داستان نویسی به سبک چارلز دیکنز
همین دو رمان همه می فهمند که من نویسنده ام. اما کسی توجهی به من نداشت و من هم از نوشتن دست کشیدم. حدود سه سالی پکر بودم. بعد یک روز که پسرم داشت با یکی از دوستانش بازی می کرد، مادر آن بچه با ما تماس گرفت تا سراغ پسرش را بگیرد. همین طور که با هم حرف می زدیم، گفت که صدای تو را می شناسم. اسم شما چیست. من هم اسم بعد از ازدواجم را که بریل دیویس بود گفتم و او پرسید نام قبلی شما چیست؟ وقتی گفتم ...
قصه حاج حسن ها و ماجرای شیخ حسن ها
از جمله افراد مظلوم و بی گناهی بود که تهمت کاسب تحریم را دشت کرد اما تحریم، کاسبی جز همان افراد ندارد که از یکسو توافق را ناظر بر لغو تحریم ها، بسیار ضعیف تنظیم کردند و از سوی دیگر، به دروغ وعده دادند که همه تحریم ها در همان روز اجرای برجام لغو می شود، آن هم بالمره! زندگی حاج حسن هست! و زندگی شما هم! و زندگی ما هم! مایلید در هر دادگاهی که شما بگویید، هر دو طرف، اموال مان را رو کنیم تا بیش از پیش ...
نوحه رحلت پیامبر برای عزاداری 28 صفر
خدا احترامش برای همه عالم واجبه، اما وقتی می خواد از دنیا بره، باید رعایت بشه، سینه پیغمبر ِ، اینقدر مهمه، ابی عبدالله همین که شش ماهه تیر خورد، قنداقه رو پاره کرد،بچه دست و پا بزنه،راحت جون بده، لحظه های آخر عمر پیغمبر، حسن رو می گیرند، حسین میره، او رو می گیرند، زینب میره، حسنین خودشون رو روی سینه رسول خدا انداختند امام حسن صورت به صورت پیغمبر گذاشت، ابی عبدالله روی سینه پیغمبر، علی اومد اینها ...
چای عشق در قلب بازار
باید ثبت میراث ملموس می شد تا به این واسطه از تخریب و تغییر آن جلوگیری شود. --------------------------------------- حدود یک سال پیش یک نفر از میراث فرهنگی اومد اینجا چایی بخوره. میون حرفام گفتم اینجا قدمت صدساله داره. پرسید سند و مدرکی برای این حرفت داری؟ منم تمام سند و مدارک رو بهش دادم و رفت. اون آقا هم هشت ماه بعد با گواهی ثبت ملی شدن قهوه خونه برگشت ...
آرزو داشتیم از ما چیزی بخواهد/ اراده که می کرد محال بود نرسد
که در خیلی از بزنگاه ها حضور پیدا کردند. این بچه ها در چه فضایی تربیت شده اند؟ به چه چیزی وصل بوده اند؟ چون این مسئله گم شده نسل امروز است . من همیشه به خانمم هم می گفتم که حتی اگر خواستیم دامادی بگیریم اگر نمازخوان بود بقیه چیزها را کوتاه بیا. به نظرم سر منشا همه این ها نماز و تدین است. نماز، انس با اهل بیت(ع) و هیأت خیلی کمک می کند به عاقبت به خیری. علی خیلی خوب خدا و اهل بیت(ع) را ...
کربلا درس هدایتگری بود نه مذاکره/ مراجع با افرادی که به امام حسین دروغ می بندند، مقابله کنند
و توفیق شرفیابی به حضور امام را می یابد. حالا وقتی مردمی حاضرند برای عرض ادب به امام حسین و اعلام اینکه آن وجود مقدس حجت خدا و امامی بوده است که در راه تکلیف خود چنین مظلومانه به شهادت رسیده است، مردم پس از 1300 سال حاضرند رنج سفر را به جان بخرند، زحماتش را تحمل کنند و برخی با زن و بچه بیایند و برخی خانواده و کار زندگی را رها کنند چون هم دارند هزینه می کنند هم از سلامتی خودشان مایه می ...
قصه حاج حسن ها و ماجرای شیخ حسن ها
.... آقای شاهرودی از وجود امضای خود پای نامه به شدت تعجب کرد... و خوشبختانه با برخورد قاطع ایشان پرواز چند صد میلیارد تومان از کیسه بیت المال ناکام ماند... یک هفته قبل از آن روز، پیغام یک رشوه 20 میلیارد تومانی رسیده بود که از پی گیری ماجرا دست بردارید! خبر را به دوستان شورای سردبیری دادم، مرحوم شایان فر اینگونه موارد را، طعمه های درون دام می دانست که اگر حساب و کتاب آخرت را به حساب نیاوری، فرصت ...
7 شوخی زشت آقایان با خانم ها!
فکر می رود، شما هم با خودتان فکر می کنید همسرم چقدر شکاک است و زن های مردم اینطور نیستند و...! همین می شود بهانه ای برای خراب شدن یک رابطه زناشویی. مرگ و زندان: آقا یک سرماخوردگی کوچک گرفته، همسرش می گوید: خانم اون قلم و کاغذ رو بردار بیار آخرین وصیت هام رو بکنم. یا مثلا زیاد دیدم آقایانی که تا مشکلی در کارشان پیش می آید می گویند: خانم اون وسایل ما رو جمع کن امروز ...
یادداشت هایی از زهرا و حمیده توکلی؛ زندگی را با دیدگانت بخوان
. کاشتمش تو اون! روز اول مثل همه گل هایی بود که دیده بودم. شب که شد شکوفه داد! صبح که پاشدم شکوفش خشک شده بود... شب که شد یه شکوفه دیگه داد روز شد باز... شب شد.باز... اسمشو گذاشتم: گل مردگی. گل من هر روز گل می داد ولی هیچ وقت گل نداشت؛ گل من هر روز دوباره متولد می شد ولی هر روز سه بار می مرد. یه شب بهش گفتم تو رو جان من بگو چرا اجازه می دی به این زودی شکوفه های قشنگت خشک بشن... سکوت کرد. جوابمو نداد ...
پریچهر و کوتوله ها
دسته مشکی و خیلی تیز بود. یکهو آسمان غرید و تیغه ی کارد دست زنه را برید و خون راه افتاد. مریم دستش را از پنجره بیرون کرد تا خون رو زمین آشپزخانه نریزد. سفیدی برف چشمش را خیره کرد. سرش را بالا برد و گفت: خداوندا! به من دختری بده که مثل این برف سفید و چشم و ابروش هم مثل دسته ی کارد مشکی باشد. چند ماهی گذشت و زن حامله شد. اما هر روز از خدا دختری می خواست که پوستش سفید باشد مثل برف و چشم و ...
اربعین به عنوان سالروز اعلام قیام کربلا نهادینه شده است
) دانست و عنوان کرد: با این حرکت شهر شامی که پایگاه قدرت بنی امیه بود به شام ضد یزید تبدیل شد به قدری که او نتوانست در این شهر یک سال حکومت خود را ادامه دهد و این پیروزی میسر نشد مگر به دست 84 زن و بچه اسیر. نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی درباره سیر تاریخی بزرگداشت اربعین یادآور شد: بزرگداشت این روز به وسیله وجود امامان سجاد و باقر(علیهما السلام) به عنوان یک جریان ثابت نهادینه شده و ...