سایر منابع:
سایر خبرها
شباهت های امام زمان(عج) به حضرت رسول اکرم(ص)
به سوی خدا خاتمیت حضرت محمد(ص) خاتم پیامبران و انبیا هستند. خداوند متعال در قرآن می فرماید: ما کان محمّدٌ أبا أحدٍ من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النّبیّین و کان الله بکلّ شیءٍ علیماً(احزاب/40) محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خدا همواره بر همه چیز داناست. همان حضرت (ص)و سلم در خطبه روز غدیر دربارة خاتمیت ...
مصرف بالای لوازم آرایشی کمک به چرخه اقتصاد صهیونیستی است/ اسلام حقوق زنان را متحول کرد
، فرزند دختر در ایران، عرب و غرب قبل از اسلام ارث نمی برد و معتقد بودند دختر متعلق به خانواده شوهرش است اما اسلام برای نخستین بار برای زن حق استقلال مالی و سهم الارث قائل شد و ارث به شخص خودش تعلق دارد. رحیم پور ازغدی افزود: زن در ایران و عرب قبل اسلام هیچ شخصیت حقوقی نداشت؛ پدر و شوهر مالک همه چیز بودند، هیچ زنی مستقلاً مالک هیچ چیز نبود و حتی حق انتخاب همسر نداشت. عضو شورای ...
عاقبت تلخ دختر فراری که طعمه هوس های شیطانی پسران شد
رتبه ای عالی در دانشگاه قبول شوم، احساس ناامیدی و ترس از آینده در وجودم چند برابر شد من برای فرار از این شرایط و به باوری غلط از طریق یکی از همکلاسی هایم با پسر جوانی آشنا شدم که حرف های دلگرم کننده و قشنگی درباره آینده می زد. این پسر جوان با چرب زبانی مرا به خود وابسته کرد و حدود 5 ماه قبل بود که تشویقم کرد از خانه فرار کنم. او مرا همراه خود به خانه ای برد که لانه ...
یاسر دستش را روی دستانم گذاشت و... / مقاومتم درهم شکست
پسر دوستش تعریف می کرد و می گفت: به بخت خودت لگد نزن. دیگه کسی بهتر از این پسر رو پیدا نمی کنی! با نارضایتی سر سفره عقد نشستم و وقتی چهره درهم و اخم آلود نامزدم را دیدم یک حسی ته دلم نهیب زد که او هم از روی اجبار راضی به ازدواج با من شده! زندگی مشترکمان را با اخم و اوقات تلخی آغازکردیم. هیچ حرفی برای گفتن نداشتیم. جز سلام و احوالپرسی حرف دیگری بین مان رد و بدل نمی شد. همسرم دیر وقت به خانه ...
همسرم با زنی خیابانی ارتباط پنهانی داشت / من پیشنهاد بابک را قبول کردم و به عقد پنهانی او درآمدم
...> با زن جوان در خیابان آشنا شدم / از دیدنش خوشحال شدم و او را به خانه ام دعوت کردم همسرم با زنی خیابانی ارتباط پنهانی داشت / من پیشنهاد بابک را قبول کردم و به عقد پنهانی او درآمدم دوست پسرم اعتمادم را جلب کرد و من هم خواسته اش را پذیرفتم / نیما و دوستش مرا به بیابان های اطراف شهر بردند پیشنهاد کثیف مردان عراقی به زن ایرانی در بازار / مردم بازار متوجه نیت شوم این مردان شدند شیفته ظاهر سمانه شدم / یک شب که در کنارش بودم او چیزی از من خواست که بسیار تعجب کردم ...
عمل وقیحانه پسر جوان با مادرش / من در آن زمان مست بودم و اختیاری از خودم نداشتم
او می رفتم با زن جوان در خیابان آشنا شدم / از دیدنش خوشحال شدم و او را به خانه ام دعوت کردم همسرم با زنی خیابانی ارتباط پنهانی داشت / من پیشنهاد بابک را قبول کردم و به عقد پنهانی او درآمدم دوست پسرم اعتمادم را جلب کرد و من هم خواسته اش را پذیرفتم / نیما و دوستش مرا به بیابان های اطراف شهر بردند پیشنهاد کثیف مردان عراقی به زن ایرانی در بازار / مردم بازار متوجه نیت شوم این مردان شدند شیفته ظاهر سمانه شدم / یک شب که در کنارش بودم او چیزی از من خواست که بسیار تعجب کردم ...
شیفته ظاهر سمانه شدم / یک شب که در کنارش بودم او چیزی از من خواست که بسیار تعجب کردم
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، قبل از آن دوستان و آشنایان چند دختر را که جایگاه اجتماعی و خانواده خوبی داشتند برای ازدواج معرفی کرده بودند اما من که به ظاهر افراد اهمیت زیادی می دادم آنها را نپسندیدم. بعد از دیدن سمانه فقط به او فکر می کردم و ادامه زندگی ام را فقط در گرو بودن در کنار او می دیدم. چند روز به بله برون مانده بود و ما درباره همه چیز صحبت کرده بودیم به جز مهریه. در ذهنم ...
اگر یک روز جمشید را نمی دیدم کلافه می شدم/ در نبود همسر و فرزندش به خانه او می رفتم
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، آن روزها خودم را برای کنکور آماده می کردم که یک روز مردی به ظاهر آرام و با شخصیت که سر راهم ایستاده بود توجهم را به خود جلب کرد. رفت و آمدهای آن مرد 32 ساله در مسیر مدرسه باعث آشنایی من و او شد. آن مرد همواره مرا نصیحت و به ادامه تحصیل تشویق می کرد حرف های او باعث می شد اعتماد من به او بیشتر شود. دیدارهای مخفیانه من و جمشید از دو سال قبل ادامه داشت که با ...
رفتار غیر اخلاقی پسر نوجوان با زن میانسال مشهدی / می خواستم سر به سرش بگذارم
دعوت کردم همسرم با زنی خیابانی ارتباط پنهانی داشت / من پیشنهاد بابک را قبول کردم و به عقد پنهانی او درآمدم دوست پسرم اعتمادم را جلب کرد و من هم خواسته اش را پذیرفتم / نیما و دوستش مرا به بیابان های اطراف شهر بردند پیشنهاد کثیف مردان عراقی به زن ایرانی در بازار / مردم بازار متوجه نیت شوم این مردان شدند شیفته ظاهر سمانه شدم / یک شب که در کنارش بودم او چیزی از من خواست که بسیار تعجب کردم ...
شب ها چند نفر می آیند و مرا اذیت می کنند / دختر از خانه پدرش گریخت
من از مادرم حمایت کردم یا حرفی زدم، مرا هم بشدت کتک زد. شرایطش هر روز بدتر می شود. یک روز آنقدر مادرم را کتک زد که جراحات زیادی برداشت اما چون از و می ترسید نگذاشت او را به بیمارستان ببریم و زخم های مادرم را خودش بخیه و پانسمان کرد. او به همه چیز و همه کس شک دارد. به همین خاطر در همه جای خانه دوربین گذاشته است اما مادرم بیش از همه ما آسیب دیده است. پدرم به خاطر بدبینی که در این مدت با ...
زن کثیف پرده از ارتباطش با مرد غریبه بر داشت / لیلا به من ابراز علاقه می کرد و من هم به او وابسته شدم + ...
می رفتم با زن جوان در خیابان آشنا شدم / از دیدنش خوشحال شدم و او را به خانه ام دعوت کردم همسرم با زنی خیابانی ارتباط پنهانی داشت / من پیشنهاد بابک را قبول کردم و به عقد پنهانی او درآمدم دوست پسرم اعتمادم را جلب کرد و من هم خواسته اش را پذیرفتم / نیما و دوستش مرا به بیابان های اطراف شهر بردند پیشنهاد کثیف مردان عراقی به زن ایرانی در بازار / مردم بازار متوجه نیت شوم این مردان شدند شیفته ظاهر سمانه شدم / یک شب که در کنارش بودم او چیزی از من خواست که بسیار تعجب کردم ...
میراث مهربانی و مدارا
پیامبر خدا، در سال های پس از بعثت، در مکّه، آزارهای فراوانی از همشهریان مشرک خویش دید، از جمله آن که در حال نماز، در کنار کعبه، شکمبه شتر بر سرش خالی کردند و در راه خانه، هر روز، خاشاک و خاکستر و سرگین بر سر و رویش می پاشیدند.40 با این همه، هرگز آنان را نفرین نکرد؛ بلکه به تعبیر قرآن، برای هدایت آنان، جان خود را به خطر می انداخت41 و پیوسته می گفت: پروردگارا! قوم مرا ببخش. آنها نمی دانند ...
نمی خواهم بمیرم
بوسه ات را پاک کنم، مرمر. دلم نمی خواهد سفرمان این جوری تمام شود. دلم نمی خواهد بمیرم، اما نمی خواهم بابا هم بمیرد. نمی دانم. شاید هم من مرده ام. هنوز کسی نیامده دستم را بگیرد و از روی زمین بلندم کند. هنوز همه دور ماشین بابا ایستاده اند. انگار کسی مرا نمی بیند. انگار در صدم ثانیه گیر کرده ام، مرمر. می بینی؟ دیگر هیچ وقت نمی توانم صدایت کنم مامان. گفتم که لب هایم را نبوس. نگفتم؟ ...
فهم شناسی غیبت و عمر امام زمان در پرتو تاریخ
نوشته ای از آمدن امام زمان (عج) خبر می دهد که ریان بن دومغ جمله ای را بر اهرام مصر نوشته بود: .... من صاحب همه اهرام مصر هستم...در اهرام گنج های زیاد و عجایب بسیار هست، ... روزی فرا می رسد که ولی پروردگار من قفل ها از این اسرار بگشاید و عجایب کار و صنعت مرا آشکار سازد! او کسی است که در آخر الزّمان و در اطراف خانه خدا ظاهر می شود. و کارش بالا می گیرد و نامش مشهور میگردد. گروه انبوهی از مردم ...
تفاوت آموزه های حدیثی امام رضا (ع) در مدینه و مرو
بر زمین می افتد و با صدای بلند، شهادتین می گوید، چشمش به خواب می رود، ولی قلبش بیدار است، محدّث است... شمیم امام از مشک خوش تر، به مردم از خودشان سزاوارتر و بر آنان دل سوزتر از پدر و مادرشان است. او از تمام مردم در برابر خداوند متواضع تر است، بدان چه امر می کند، از همه بیشتر عمل می کند و از آنچه دیگران را نهی می کند، از همه بیشتر دوری می نماید. دعای امام، مستجاب است و جامعه، صحیفه ای به طول هفتاد ...
وقتی یک جوان آمریکایی برای شناخت حسین راهی کربلا می شود
پدرش در پیاده روی اربعین حسینی شرکت کرده بود، در خصوص حال و هوای مسیر پیاده روی، این گونه می گویند: استقبال مردم عراق بی نظیر بود. با اینکه مسائل بهداشتی، به دلیل ازدحام جمعیت به طور مطلوبی رعایت نمی شد، اما استقبال و زائرنوازی مردمان روستایی عراق، واقعاً خیره کننده بود. قبل از اینکه راه بی افتیم، مادرم مدام در مورد هتل و غذامون حرف می زد! همین توصیه های همیشگی مادرانه. که خب پدرم اون ...
با همایون شاهرخی؛ از پاس تا حاشیه های 2006
را تشکیل داده بودند. تیم عقاب هم بر همین اساس به دلیل ارتباط بین مردم و پلیس شکل گرفت و به دلیل علاقه فرمانده آن زمان، این تیم موازی با پاس راه اندازی شد. اما در مورد صمیمی نبودن بازکینان، من چیزی حس نکردم. دانشجوی سال او بودم که در تیم ملی ارتش حضور پیدا کردم و مقام قهرمانی جهان را یدک می کشم. چرا در سن سی سالگی که اوج فوتبال یک بازیکن است، تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفتید؟ ...
دعوای پسرخاله ها رنگ خون گرفت/ کشیده شدن مردی روی زمین توسط راننده فراری/ اثبات جنون خواهرکش در دادگاه
به گزارش تیتر شهر: حدود ساعت 17:30 روز گذشته خبر وقوع یک فقره قتل در یک پروژه ساختمانی در حال ساخت حوالی میدان ساحل، از سوی مأموران کلانتری 181 عوارضی به قاضی ایلخانی؛ بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد . دقایقی بعد بازپرس امور جنایی تهران به همراه اکیپ تشخیص هویت و کارشناسان پزشکی قانونی در صحنه جرم حاضر شدند و طی بررسی اولیه مشخص شد مقتول پسر جوانی است که با ضربه چاقو به زیر گردنش و ...
پدرم سازم را شکست/ به دور از چشم او هنرپیشه شدم
میشل استروگف، سمندون، خانه سبز، هوش سیاه، قلاده های طلا، رفقای خوب، آژانس دوستی، گشت ویژه، رستوران خانوادگی، پنجاه کیلو آلبالو، ارثیه، بلوف، دو نیمه سیب، بوی کافور عطر یاس از جمله کارهای این است. یتیم خانه ایران نیز باید به این تعداد اضافه کرد که به تازگی در اکران شده و نفسِ شیرین که بزودی از تلویزیون مهمان خانه می شود. سالروز تولد، بهانه و فرصتی مغتنم بود که با او به گفت و گو نشینیم. استاد در 94 سالگی چه تعریفی از کودکی و کودکی درون دارید؟ دوران کودکی پایه اصلی شکل گیری شخص ...
اخباری که دلالت بر سلامت قرآن از تحریف دارد
مکتوب می کرد و در صورت شهادت یک تن آن را به تأخیر انداخته و کتابت نمی کرد. عُمَر گفت: و من می شنیدم، که در روز یمامه گروهی را کشتند که همه ی آنان قاری قرآنی بودند که جز ایشان کسی آن صورت نمی خواند. سپس او بیرون رفت و گوسفندی آنجا آمده صحیفه و کتابی را که می نوشتند خورد و آن از بین رفت، و کاتب در آن وقت عثمان بود. خودم از عُمَر و اصحابش که مکتوبات آنان را در عهد عُمَر و عثمان جمع و تدوین می کردند ...
علیپور: با ساچمه هم نمی شود به بیرانوند گل زد
... سن من خیلی کم بود. یک روز میثم بائو و یونس گراییلی من را به قلعه نویی معرفی کردند. امیرخان سرمربی استقلال بود. رفتم سر تمرینات و همان چند دقیقه اول من را پسندید. به من گفت اگر قدر خودت را بدانی خیلی زود مطرح می شوی. باید با تیم جوانان استقلال قرارداد می بستم و بعد به بزرگسالان اضافه می شدم. پدر افشین اسماعیل زاده مدیر تیم جوانان استقلال بود. قرار بود با من قرارداد ده میلیون تومانی ببندند ...
در جست وجوی زهرای 3 ساله +عکس
ناامید شدند، ماجرا را به پدر زهرا اطلاع دادند. بعد هم با مراجعه به دادسرای جنایی تهران برای یافتن زهرا کمک خواستند. همزمان با این شکایت و تشکیل پرونده قضایی در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران با دستور بازپرس مرشدلو، تحقیقات پلیسی برای یافتن کودک گمشده شروع شد، اما با گذشت حدود ده روز از گم شدن این کودک سه ساله، پلیس هنوز موفق به یافتن وی نشده است. پدر زهرا درباره گم شدن ...
اخبار حوادث
هایم را باز کردم، دیدم که مادرم هم قصد دارد خودش را از پنجره ساختمان پایین بیندازد که سر صدای همسایه ها مانع از خودکشی او شد. و بعد هم مامورهای نیروی اتظامی مادرم را با خودشان بردند. تحقیقات بازپرس تحقیقات بازپرس مرادی به همراه تیم جنایی در صحنه کلید خورد و مشخص شد این خانواده پنج نفره است و مادر با قصد قبلی قتل عام همه را کشته و در ادامه زمانی که قصد کشتن خودش را داشت همسایه ها رسیده ...
آستین همت بسیجیان برای محورمیت زدایی بالاست/ از برگزاری رزمایش ها تا اعزام جهادگران و تیم های درمانی به ...
زده بودند. روزه داری در روزهای گرم و طولانی تابستان، عبادتی جهاد گونه است که در روایات به آن بسیار سفارش شده است و اما این روزها دانش آموزان بسیجی پسر را می بینیم که برخی از آنان تازه به سن تکلیف رسیده و روزه اولی هستند و با زبان روزه و لبانی خشک، اماهمتی والا، آستین ها را بالا زده و برای حضور در طرح هجرت3 دانش آموزی داوطلبانه پیش قدم شده اند. از این رو به شهر فرسفج می رویم ...
محمد مسلمی:باید کودکی کنیم
محمد مسلمی معتقد است باید پدر و مادرها فارغ از شغل و پست اداری شان برای بچه هایشان وقت بگذارند و با آنها بازی کنند و آن را کار بیهوده فرض نکنند و از سوی دیگر باید رفیق باشند تا بچه ها خیلی راحت حرف دلشان را به آنها بزنند. مسلمی دو فرزند دارد؛ یکی پسر که دانشجوست و دیگری دختر که کلاس اول ابتدایی است. همین بهانه ای شد تا با او همصحبت شویم. آقای مسلمی! شما سال هاست برای بچه های این مملکت ...
10 ماه بدون پزشک کم نیست!
کنونی اش، افزود: تنها مستمری من از بنیاد شهید و امور ایثارگران ماهیانه 650 هزار تومان است که باید 380 هزار تومان آن را قسط خانه پرداخت کنم و بخاطر اینکه چند ماه نتوانستم قسطم را پرداخت کنم حساب ضامنم بسته شد و بین ما درگیری پیش آمد. با کمک مردم و نهادهای خیریه دخترم را به مدرسه فرستادم اما اکنون بخاطر اینکه ما در خانه رایانه نداریم و دخترم سیدی های درسی که به او می دهند را نمی تواند ببیند ...
گفتگو با ساناز مینایی؛ از آشپزی سنتی تا آشپزی آنلاین با کدبانوی نام آشنای ایرانی
می شویم و کارهای روزانه آغاز می شود و معمولا همسرم 9شب که به خانه برمی گردد هم کارکردن ادامه دارد و حتی در خانه بیزینس ما حضور دارد و تا پاسی از شب به کار مشغول هستیم. تاکنون هم مشکلی از این لحاظ نداشته ایم. تفریح و سرگرمی و زندگیمان را هم اداره می کنیم و اصولا همفکری های زیادی با هم داریم. به همدیگر مشورت می دهیم و فکر می کنم وقتی آدم ها وقت اضافه دارند درگیری های اضافه در زندگیشان ایجاد می کنند ...
رویا نونهالی از دنیای بازیگری تا همسرداری
و شاید برای همین است که خیلی کم درباره خودش و کارهایش حرف زده است و بیشتر کوشیده با انتخاب درست نقش و اجرای صحیح آن شرایطی را فراهم کند که از طریق آثارش پیش روی مخاطبان باشد. این ویژگی در روزگاری که بازیگران برای دیده شدن به هر دستاویزی چنگ می زنند و البته درباره همه چیز اظهارنظر می کنند به این بانوی بازیگر وجهه ای متفاوت داده است. *موفق در زندگی زناشویی نونهالی ...
فروغ در آتش گلستان؛ اسناد منتشرنشده عشقی ممنوعه- نامه هایی که فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان نوشت
دوستان قدیمی اش هم کناره گرفت و هر وقت در تهران بود تمام ساعاتش را در استودیو گلستان می گذراند... گلستان هر روز برای فروغ جدی تر و عمیق تر می شد و من خوب می دانم که فروغ با تمام قلب عاشق گلستان شده بود... اما اینکه حالا با 45 سال قبل چه فرقی دارد که همان حرف هایی را که وی به صراحت درباره زندگی شخصی خواهرش در مجله اطلاعات بانوان بیان کرده اکنون به حریم خصوصی بدل شده و دست اندازی به آن امری ناپسند ...
باید کودکی کنیم
او معتقد است باید پدر و مادرها فارغ از شغل و پست اداری شان برای بچه هایشان وقت بگذارند و با آنها بازی کنند و آن را کار بیهوده فرض نکنند و از سوی دیگر باید رفیق باشند تا بچه ها خیلی راحت حرف دلشان را به آنها بزنند. مسلمی دو فرزند دارد؛ یکی پسر که دانشجوست و دیگری دختر که کلاس اول ابتدایی است. همین بهانه ای شد تا با او همصحبت شویم. آقای مسلمی! شما سال هاست برای بچه های این مملکت وقت می ...