سایر خبرها
اعتراف پسر معتاد به قتل مادر
پسری معتاد که مادرش را به قتل رسانده است، در بازجویی های پلیسی جزئیات این جنایت را شرح داد. به گزارش شرق ، مردی افغان روز 21 آبان با مراجعه به کلانتری یافت آباد به مأموران اعلام کرد همسرش یک روز قبل از منزل خارج شده و دیگر بازنگشته است. شاکی پس از معرفی به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: روز حادثه وقتی به خانه رفتم، همسرم در منزل حضور نداشت. ...
سرفیلم صادق هدایت خیلی فحش خوردم/ کارگردانی که هنر موسیقی اش پنهان مانده است
دادم و با بهترین نمره قبول شدم؛ اما چند روز بعد متوجه شدم به علت اشکالی که در پروژه داشتم باید امتحان شفاهی هم بدهم؛ بدترین خاطره دوران تحصیل من این امتحان بود؛ پروفسور با سه سؤال فهمید که من به صورت اساسی درس نخوانده و سؤال های امتحان کتبی را حفظ کرده بودم و به من گفت نه تنها باید دوباره امتحان بدهی، بلکه تمام پروژه های عملی را هم باید از اول انجام بدهی و همه اینها به خاطر آن سه میلی متر بود. در ...
دکتر ژان باپتیست فوریه
در لای در قطار گیر کرد و همین اتفاق کوچک در تغییر سرنوشت من موثر افتاد. ... موقعی که صدراعظم برای بردن من به حضور شاه به جستجویم فرستاد من از موضوع کاملا مسبوق شده بودم. به همین جهت به محض اینکه پیش او رفتم بدون آنکه فرصت را از دست بدهم به او گفتم که چون وجود من بستگی به وجود اعلیحضرت دارد جای من هم باید قریب به جای شاه باشد و هیچ کس قادر نخواهد بود که به میل خود مرا از وظیفه ای که مامور ایفای آن ...
چرا طلاق برای مردان سخت تر است؟
لطمه های جدی می خورند که می تواند زندگی آینده آن ها را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. آیا مردان شکننده تر هستند؟ حدود دوسال پیش بود که سایت سایکولوژی تودی psychologytoday گزارشی را از یک روان شناس منتشر کرد که به آسیب های روحی مردان پس از طلاق پرداخته بود. یکی از تیترهای این گزارش، جمله ای تامل برانگیز را نشان می داد که نتیجه تحقیقات متعدد روی وضعیت مردان پس از طلاق بوده است ...
نگاه فرهنگی و بخشی از زندگی خصوصی یک جامعه شناس
بهترین هدیه را خریدم. شاید منظور ایشان هدیه روز زن و مادر بود (می خندد). هدیه زیاد می خریم و دست خالی که نمی آییم. شاید منظورشان این بوده باشد که روز زن فقط یک نامه برای ایشان نوشتم. وی درباره مادرش نیز که شاعره بود و استفاده از طبع شعر مادر در نوشتن برای حاج خانم گفت: یک بار یک نامه برای ایشان نوشتم؛ کار دیگری هم انجام دادم، یک زمانی می خواستم یک هدیه برای روز زن بخرم. کتابی می خواستم و ...
تصاویر بازسازی قتل بخاطر فیلم سیاه قاتل در لویزان+عکس
دادسرای ناحیه 27 تهران برای تحقیقات بیشتر علی را دراختیار مأموران اداره دهم آگاهی تهران قرار داد. مهدی به بازپرس گفت: چند روز پیش از این در پارک نشسته بودم که حمیدرضا در پارک به من گفت برویم خانه ناصر تا قمار بازی کنیم. وقتی به آنجا رفتم احساس کردم که بیهوش شده ام چون قبلاً سابقه بیهوشی در بیمارستان را داشتم در این مدت که از خانه خارج شدم مدام به ماجرای بی هوشی فکر کرده و احساس ...
دل خود را با یاد مرگ نرم کن!
باشند؟ ما نمرده ایم! یک مرتبه بلند شد. اسب ها و قاطرها هم یک مرتبه در تاریکی کسی از زمین بیرون بیاید ترسیدند و رم کردند، به هم ریختند، آن هایی که سوار بودند بعضی افتادند، غوغا شد. پایین آمدند کتک مفصّلی به ملّا زدند، او هم با لباس پاره فرار کرد به خانه رفت. به خانه رفت خانم او دید که با این وضعیّت آمده، گفت: باز چه کرده ای؟ هر بار می آیی با یک وضعیّتی می آیی. گفت: به قبرستان رفته بودم، یک مقدار شلوغ ...
شب نامزدی دامن را لکه دار کرد و ناپدید شد /خودم را زود باختم!
و می توانم هنوز هم بایستم و بگویم نه! چند روز بعد با معرفی لیدا درهمان فروشگاه، فروشنده شدم. لیدا خانم با پولهای باقی مانده و کمک های اهدایی خودش برایم به آسانی خانه ای اجاره کرد. محبّت هایش آنقدر ناگهانی و صادقانه بود که من حتّی لحظه ای هم به فکرم نرسید که این همه ایثار او آیا تنها به خاطر ایرانی بودنم و یا چیز دیگری بوده است؟ در ترکیه زندگی را از سر گرفتم و روزهایم همچنان ...
فصل رقابت آلبوم اولی ها با چهره های سرشناس
یک سال با صدای او دور از انتظار نیست. چهارمین آلبوم رسمی مهدی یراحی روزهای پایانی تولید را سپری می کند. اثری که نام آن آینه قدی است و او این بار هم یک اسم سوال برانگیز را برای آلبومش انتخاب کرده است. مهدی یراحی از آلبوم آینه قدی با عنوان هنری ترین و بهترین آلبومش یاد می کند و می گوید که به نوعی قرار است خود واقعی او را در این آلبوم بشنویم. سعید زمانی، هومن نامداری، احسان نی زن، فرشید ادهمی و ...
مادر شهید: جوانان منتظر حکم جهاد هستند
.... از سوی دیگر ساواک به مدرسه غلامرضا رفت، اما هیچ مدارکی از او پیدا نکردند. در هیاهوی انقلاب با وجود بارداری خودم هم به تظاهرات می رفتم. آن زمان در منطقه سبلان زندگی می کردیم و از آنجایی که این خانه یادگار فرزندان و همسرم است، همچنان در این خانه سکونت دارم. یک شب، برادر و فرزندانم به خانه نیامدند. تمام شب چشم انتظار آمدنشان بودم، تا اینکه غلامرضا با لباس های خونی به منزل آمد. وحشت ...
زندگینامه دکتر غلامحسین صدیقی، پدر جامعه شناسی ایران
...، دکر صدیقی از جانب دولت مامور شد شاه را در این سفر همراهی کند. پس از بازگشت از آبادان، شاه که به شدت تحت تاثیر شخصیت دکتر صدیقی قرار گرفته بود با شگفتی به اطرافیانش گفته بود: “ در این سفر من نفهمیدم کی رفتم و کی برگشتم. صحبت های این مرد مرا سخت مجذوب کرده بود. من حرف های محققانه ای درباره ی ایران و مفاخر ایران از او شنیدم که تا به حال از هیچ کس نشنیده بودم و در هیچ کتابی نخوانده بودم”. ...
من 8 سال از دوست پسرم بزرگ هستم / انگشت نمای خاص و عام شده ام
گرفت به خاطر آینده ام خیلی نگران شد و از پدر ارژنگ خواست صیغه عقد رسمی بین ما جاری شود ولی پدر نامزدم که در پی بهانه ای برای رهایی از شر من بود با خفت و خواری مرا از منزلش بیرون کرد. حالا هم متوجه شده ام که آن ها به خواستگاری دختر دیگری رفته اند و اکنون... اخبار زیر را از دست ندهید:
مانی مانستر ، وقتی پول باعث شهرت و فساد می شود
به آدم 22 ساله ای که بودید توصیه ای بکنید، آن توصیه چیست؟ کلونی: می گفتم آن پشت موهای مولت را کوتاه کن، و این که بعدا از این اپل هایی که گذاشته ای پشیمان می شوی [می خندد]! فاستر: من همیشه خیلی نگران بودم. اضطراب به جانم می زد و فکر می کردم آیا می توانم از پس زندگی خودم بربیایم؟ آیا کارم خوب خواهدبود؟ آیا مردم دوستم خواهندداشت؟ کاش همان موقع می دانستم که همه چیز قرار است خوب پیش برود و اضطراب کمکی نمی کند. رابرتز: من می گفتم صاف بشین و یه نصف بسته بیسکوییت که غذا نمی شه . کلونی: نمی شه واقعا؟ [می خندد! ...
افشای اسرار نامزد آلمانی خانم بازیگر: مجبورم مدام بین تهران-فرانکفورت در رفت و آمد باشم/ازدواج می کنم تا ...
...، دلیلش چیست؟ تابستان امسال مسافرت خارج از کشور بودم و به همین دلیل نتوانستم پیشنهادات بازیگری را قبول کنم. الان هم دست به نقد چند پیشنهاد تئاتر دارم و قبولشان نکردم زیرا نمایش ها در سالن های کوچک و بدون مخاطب قرار بود اجرا شود که زیاد موافق این سبک اجرا نیستم. البته دراین مدت به همراه دوستان بازیگرم مثل سپیده اعلایی درگیر حضور در تیم اسکواش بویدم و تلاش می کنیم سطح کاریمان را با ...
به ارتفاع یک متر در خانه ام سناریو دارم/ برخی برای رونق تجارت خانه سینما فیلم می سازند
هوشیار که دانشجوی ادبیات بود و به خاطر حضورش ادبیات خواندم و بعد به خاطر علاقه خودم به سمت رشته تاریخ رفتم و آنجا شاگرد دکتر شریعتی شدم. معلوم است ایشان بزرگترین تاثیر را در نگاه، دید و نحوه رفتار من داشت و من تنها شاگرد غیر سیاسی ایشان بودم. چون همه شریعتی را آدم سیاسی می داند و من میگم جاودانگی در فرهنگی بودن وی است نه در سیاسی بودنش. موقعی که میخواهند شریعتی را کوچک کنند میگویند سیاسی است ...
شاگرد کثیف سوپرمارکت تینا کوچولو را پشت یخچال وحشیانه اذیت و آزار کرده بود
...> دوستان 110 این اخبار را از دست ندهید: تجاوز به زن جوان توسط مرد خشن +عکس پیامک را که دیدم دنیا دور سرم می چرخید / من تحت تأثیر وسوسه های شیطان بودم با اصرار به عقد پسرعمه ام در آمدم/ در آن میهمانی لعنتی نادر به من مشروب خوراند اعترافات تلخ بازیگر زنی که مورد آزار و اذیت قرار گرفت + عکس مادری که ملحفه بیمارستان به دنیا آورد!+عکس اقدام عجیب پدری که دختر نوجوانش توسط مرد غریبه باردار شده بود ...
روایتی از چند زن زندانی در قرچک/ یکی قاتل است، یکی خانم رییس، یکی قاچاقچی مواد و دیگری بدهکار 1.5میلیاردی
...؛ علی را رجایی شهر و فاطیما را زندان زنان شهرری. آن روز به خانه ناهید زن 56 ساله ای که پولدار بود و علی بی خبر از فاطیما با او رابطه داشت، رفتند و وقتی درحال خودشان نبودند، او را خفه کردند و پول و طلاهایش را دزدیدند و فلنگ را بستند: پول طلاها اندازه 19 میلیون تومان بود و با آن ماشین خریدیم. چند روز نگذشته بود که توی خیابان علی را گرفتند، خودم هم نفهمیدم چطور شد. بعدش هم من را گرفتند و به ...
پای حرف های یک "دختر خیابانی" دهه هفتادی
فضای پر از دود بیشتر ساعات روز را اینجا منتظرش باشم. در این افکار بودم که مسئول کافه با انگشت به دختری که تازه وارد سالن شد، اشاره کرد. گذاشتم تا بنشیند و چیزی سفارش دهد، سراغش رفتم و خودم را معرفی کردم سریع از جایش بلند شد. به سمت حیاط کافه رفت که مسئول کافه به کمکم آمد و او را به کنار کشید و نمی دانم با چه حرفی اما راضیش کرد تا با من صحبت کند. همیشه این کار را ...
خاطرات آزاده فاطمه ناهیدی(23)
نمی رسید. اما مشخص بود که به بودن زنی یا زن هایی در آنجا پی برده اند. خبرنگارها که رفتند، فرمانده آمد. معلوم بود که از دست ما کلافه و عصبانی است. گفت بلایی سرتان بیاورم که حالتان جا بیاید. حالا مهمان که می آید، سر و صدا می کنید. روز بعد آمدند جلو پنجره ای که داشتیم یک ورقه آهنی جوش دادند. سربازی که این کار را می کرد یاسین نام داشت. آدم ملایمی بود. آن روز در اتاق مان باز بود. رفتم بیرون ...
حاج محسن بعد از مخابره گزارش هایش مداحی می کرد
دومین روز از آبان ماه 1395 به شهادت رسید. شهید خزایی که پیشتر در حادثه تروریستی تاسوکی از کمین عوامل ریگی نجات پیدا کرده بود و همکار و یار دیرینه اش شهید محسن ذوالفقاری را در آن حادثه از دست داده بود، این بار در میدان دفاع از حرم حضور یافت و به همکارش شهید ذوالفقاری پیوست. همکلامی با خانم مریم رخشانی همسر شهید که در آغازین روزهای شهادت محسن خزایی به انجام رسید، نگاهی گذرا دارد به زندگی تا شهادت این ...
ساده انگاری و زودباوری عامل موفقیت اخاذان
پرسیدم چه کمکی از دست من ساخته است؟ گفت: از تو می خواهم که مرا عقد کنی تا بتوانم گذرنامه بگیرم. من هم به تو قول می دهم به محض اینکه از ایران خارج شدم ، خودم طلاقم را از تو بگیرم و آن را برایت بفرستم و هیچ وقت مزاحم تو نشوم و بعد قسمم داد و التماس کرد که این لطف را در حق او بکنم ، من هم چون خیلی جوان بودم تحت تأثیر خصوصیات زنانه او قرار گرفتم و بدون اینکه موضوع را به پدر و مادرم بگویم و یا با کسی ...
دیده گریانم ولی با خاطراتش دلخوشم!
شامل مهربانی و ازخودگذشتگی بود را الگوی زندگی ام قرار بدهم و بتوانم با اخلاق و رفتارم یاد پدر را در خاطر دوستدارانش زنده نگاه دارم. این بار روی صحبتمان با خانم علیان است. فاش نیوز: نحوه آشنایی شما با شهید مقدسی چگونه بود؟ - من در سال 1368 به عنوان پرستار در بیمارستان مشغول به کار بودم و شهید مقدسی هم که مجروحیت داشتند به عنوان سرباز سپاه از طرف وزارت تعاون سپاه به ...
شکایت شوهر از همسرش بخاطر عکس های مبتذل تلگرامی
آمدن یک خواستگار در خانه نشستم. 17 ساله بودم که روزی بدلیجات پشت ویترین یک مغازه توجهم را جلب کرد در حالی که گردنبند بدل چشمانم را خیره کرده بود ناگهان متوجه لبخند فروشنده جوان شدم که با نگاهش مرا به داخل فروشگاه دعوت می کرد. آن روز من هم لبخند بی معنی زدم و پا به داخل فروشگاه گذاشتم. چند تکه از بدلیجات را قیمت کردم و سپس با این بهانه که پول خرید آن را ندارم از مغازه بیرون آمدم، اما ...
همه دغدغه های زنانه 17 نماینده زن
تأملی بر صحبت ها و شعارهای زنان بهارستان نشین در روز مجلس مجلس دهم از حیث ورود زنان به مجلس نسبت به سایر ادوار خود سرآمد است؛ چراکه برای اولین بار پس از انقلاب در این دوره از مجلس، 17 زن توانستند بر صندلی های بهارستان تکیه بزنند. اتفاقی که برای زنان به فال نیک گرفته شده و در عین حال، توقع آن ها را هم از این نمایندگان زن بالا برده است. در گزارش پیش رو، نگاهی داریم به اهم بیانات و ...
جهاد فی سبیل الله؛ شرط ازدواج شهید آقاعبدالهی
شیما معصومی، همسر شهید علی آقاعبدالهی در گفت وگو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) ، عنوان کرد: از طریق زن عموی همسرم به هم معرفی شدیم. ازدواج ما سنتی بود و پیش از آن هم همدیگر را ندیده بودیم. بهمن ماه سال 91 بود که اولین بار ایشان را دیدم و به صورت رسمی به هم معرفی شدیم. ایشان یک جلسه به همراه مادر و خواهرشان و جلسه بعد، چند روز پس از دیدار اولیه بود که به همراه خانواده به منزل ما آمدند. پیش از ...
برای رفتن به سوریه گریه کرد و به التماس افتاد/در نبرد با مزدوران سعودی و پیروان اسلام آمریکایی بال در ...
غرب در کردستان رفتم. * از همان سپاه رشت؟ نه. دفعه اول از تهران اعزام شدم و بار دوم از رشت. * با حاج خانوم فامیل بودید یا کسی شما را معرفی کرد برای ازدواج؟ یک همکاری داشتیم که خانومش با حاج خانوم دوست بود و ما را هم معرفی کرد. * چه سالی؟ سال 62 بود؛ اول فرودین. 20 روز مرخصی گرفتم و چند روز هم در راه بودم. کلا شاید 8 روز منزل بودم. ...
حلال و حرام
صنف شان و عارض می شوم. بعد گفتم: درست نیست نان زن و بچه اش را ببرم . آیدا اما می گفت: برو شکایت کن، جلوش رو بگیر اما نه به خاطر اینکه نانش را ببری، بلکه به خاطر این برو که جلوی نان حرام بردن سر سفره زن و بچه اش را بگیری . آقای محمدی هم می گفت: کابینت است دیگر، قرار است وسیله بگذاری داخلش. پس اینقدر حساس نشو . آقای محمدی پر بیراه نمی گوید اما بعد با خودم گفتم: چرا باید برای یک همچین چیزی این همه پول ...
مصاحبه با گردشگری که به 97 کشور سفر کرد: ایران کشوری است فوق العاده زیبا با تاریخی منحصر به فرد
کاش چند صد سال پیش متولد شده بودم تا می توانستم اولین نفری باشم که بسیاری از جاها را کشف می کند. این ها همه چطور شروع شد؟ چه چیزی تو را متقاعد کرد که سفرکردن را شروع کنی؟ من وقتی 18 سالم بود به اولین سفر زندگی ام رفتم، اولین مقصدم هند بود، یک بلیت یک طرفه! نهایتا پس از گذراندن 6 ماه در هند به سمت مقصد بعدی ام حرکت کردم. مقصد های مورد علاقهٔ تو در سراسر دنیا کجاها ...
یک مصاحبه استثنایی با کی روش/ با رهبر ایران...
لوئیس فیلیپه ویرا و خورخه خسوس (مدیر و مربی وقت بنفیکا) برای کمپ و بازی دوستانه تماس بگیرم. مشکل دیگر بر سر مالیات بود، در قرارداد من ذکر شده که فدراسیون باید مالیات مرا پرداخت کند اما آنها پرداخت نکردند و وقتی که من به فرودگاه رفتم ممنوع الخروج بودم؛ در حالی که من هیچ تقصیری نداشتم البته در حال حاضر تمام این مسائل حل شده است. آیا با رهبر ایران آیت الله خامنه ای ملاقاتی داشته اید؟ ...
فرصتی برای آرامش همراه بیمار
خاطر مشکل قلبی دخترم در تهران بودم. 3 روز در خیابان خوابیدیم تا اینکه متوجه شدیم همراه سرای جوادالائمه برای اسکان همراهان بیماران وجود دارد. زمانی که به تهران آمدم دخترم 16روزه بود و الان حالش خوب است. الان هم من برای درمان بیماری صرع خودم به تهران آمده ام و از همان ابتدا در این همراه سرا ساکن شدم. ؛ اینها را زن جوانی می گوید که تجربه اسکان در همراه سرای جوادالائمه را دارد. مادرانه ها ...