سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های زندگی سردار آزمون
آمدی و از این انتقال با گذشت زمان چه احساسی داری؟ زمانی که خیلی جوان بودم به روسیه آمدم. به همین دلیل همه چیز خیلی سخت به نظر می رسید زیرا من تنها 17 سال سن داشتم و این واقعا خیلی سخت بود. اینجا برای من شبیه کشور خودم است. من در ایران متولد شدم و پس از آن به روسیه آمدم و البته این موضوع را خیلی ناراحت کننده دیدم؛ اما همه چیز 2 یا 3 ماه طول کشید و من به خودم گفتم که از زندگی در روسیه باید ...
ناگفته هایی از اعتیاد هیتلر به مواد مخدر
گاردین - نورمن اولر در ساحل جنوبی رودخانه اشپری در محله کرویزبرگ برلین در یک آپارتمان متعلق به قرن نوزدهم زندگی می کند. ملاقات با او در محل زندگی اش یک تجربه عجیب بود. نخست آنکه او از میهمانان خود در برج نویسندگی اش پذیرایی می کند، برجکی شیشه ای که درست بر لبه سقف خانه قرار گرفته است، اگر جرات کنید نگاهی به پایین بیندازید قایق هایی را می بینید که از این فاصله بس ...
در را باز نگذاریم
... درهای باز و سهل انگاری های ما دوستی از دوران کودکی و نوجوانی اش تعریف می کرد که به دلیل باز گذاشتن در خانه همیشه از پدرش کتک می خورد. می گفت تمام ماه های فصل سرد سال وقتی از اتاق بیرون می رفتم در را باز می گذاشتم و سوز سرما وارد خانه می شد و پدرم فریاد می زد: بچه جان در را ببند و کتک جانانه ای نوش جان می کردم. وقتی عادت می کردم در را پشت سر خود ببندم فصل سرما به پایان رسیده بود و ...
ابراهیم وار اسماعیل وجودش را به قربانگاه برد
من به فکر درست کردن جهیزیه بودم. با پیچیدن خبر شهادت عباس همه من را با حسرت و اندوه نگاه می کردند و می گفتند با چه امیدی دارد جهیزیه درست می کند. در نهایت بعد از 10 ماه چشم انتظاری در صبح یکی از روزهای ماه مبارک رمضان یک باره در اتاق را باز کرد و با لباس کردی نظامی و موها و ریش بلند وارد شد. با آمدنش همه وجودم را نورانی کرد. چند فرزند از ایشان به یادگار دارید؟ من افتخار داشتم تا 30 سال ...
شهید شد و بوی گلاب همه جا را گرفت!
خودش مراقبت کند. اما خب مهدی من هم برای خودش مرد شده بود. شهادت برادر وقتی که خبر شهادت رسول را آوردند، مهدی جبهه بود. کمی بعد به مرخصی آمد و فهمیدم که خبر شهادت برادرش را از قبل شنیده است. پرسیدم چطور متوجه شدی؟ گفت بچه ها در جبهه به من خبر دادند که برادرت شهید شده است. بعد گفت: رسول به خاطر دفاع از دین و ایمانمان رفت و خوش به سعادتش. اما من گفتم ما یک شهید داده ایم تو دیگر به جبهه ...
ارتباط مسائل اخلاقی با اعدام فاضل خداداد/ فاضل از ایران خارج نشده بود/مقایسه خداداد با بابک زنجانی
استخراج کردم و دنبال این بودم که بقیه پول ها را برگردانم. تحقیقات این پرونده را طرف مدت شش ماه انجام دادم و آن ساختمانی که ابتدای صحبت هایم گفتم، آقای داریوش افراشته بجای الباقی بدهی فاضل خداداد، تودیع کرد. 17 روز مانده بود که دادسراها با دستور آیت الله یزدی منحل شود که پرونده را تکمیل و برای فاضل خداداد قرار مجرمیت صادر کردم و سپس کیفرخواست صادر شد و پرونده به دادگاه رفت. ** در قرار ...
مسن ترین فرد جهان، یک ایرانی است! +عکس
کردم که من پدر واقعی شان نیستم. اصلا مگر باید حتما خودت پدر فرزندی باشی تا برایش پدری کنی. من سعی کردم برایشان پدری کنم. چند دختر و چند پسر دارید؟ پنج پسر و یک دختر. زمانی که من با همسرم ازدواج کردم آن ها کوچک بودند. در طول همه این سال من کنارشان بودم تا بزرگ شوند. نوه و نتیجه هم دارید؟ بله، من خانواده خیلی بزرگ و پرجمعیتی دارم. همیشه هم به این موضوع می ...
قتل همسر بخاطر بیکاری/آدم ربایی پس از فرار از زندان/مادر زنی که سردسته باند تبهکاران بود/ حمله مسلحانه ...
روز بعد فوت شد. چقدر پول گیرت آمد؟ 7میلیون تومان که همه این پول را به حساب بیمارستان ریختم. گویا همدستانت، داماد و شوهرت بودند. درست است؟ من 14ساله بودم که ازدواج کردم و مدتی بعد صاحب دختری شدم اما چند سال بعد به دلیل اعتیاد شوهرم از او طلاق گرفتم و به تازگی با مردی به نام ناصر ازدواج کرده ام. دخترم هم مدتی قبل به عقد پسرجوانی درآمد که عضو سوم باند شد. وقتی موضوع ...
تازه داماد، قربانی خیانت خونین نوعروس
ازدواجش اجباری بوده و از زندگی مشترکش به شدت ناراضی بود. هر روز ارتباطمان عمیق تر می شد و روزی چند ساعت همدیگر را می دیدیم. او مدام از مشکلات خود با شوهرش حرف می زد و هر روز پس از آنکه شوهرش سرکار می رفت، به خانه اش می رفتم. در این مدت نغمه بارها از من خواست تا شوهرش را از بین ببرم و به خاطر پافشاری او، شرایط بدی داشتم به طوری که ناچار شدم به مواد مخدر رو بیاورم. او در مورد چگ.نگی قتل نیز ...
سید حجت روز تشییع بلند قد شده بود!
چقدر با بقیه فرق داشته و اینجوریه که آدم بیشتر میسوزه و داغش بیشتر میشه. ما هیچ اطلاعی از نحوه شهادت برادرم نداشتیم فقط دو سه هفته ازش بی خبر بودیم پرسیدیم گفتن شهید شده و برای شناسایی هم لازم نیست ببینیمش. فقط روز تشییع صورتشو به ما نشون دادن که اونم اصلا قابل شناسایی نبود. من برادر عزیزمو نشناختم با خودم گفتم این علی رضا ما نیست اشتباهی اوردن علی رضا ما که لاغر بود پس این ...
معتادان یقه سفید چه کسانی هستند؟
برادرم از پله پایین می آید و داشت دکمه های پیراهنش را می بست و وقتی خانه رفتم همسرم لباس خوبی در منزل به تن نداشت. در صورتی که این برادر 15 سال است که در خارج ایران زندگی می کند. توهم آنقدر قوی است که به چشمشان هم اعتماد دارند. یک نفر دیگر می گفت خانواده من آنقدر کم شعور هستند که دائم به من می گویند تو چرا اینقدر مشکل داری؟ اما بقیه جمادات و نباتات ارزش من را می فهمند؛ به طوری که وقتی به اینجا می آمدم ...
ترسیم ابعاد خاموش یک زن در یک فیلم ایرانی
به گزارش اتاق خبر، سهیل بیرقی تا قبل از ساخت من به عنوان اولین فیلمش، بیشتر به عنوان برنامه ریز و دستیار کارگردان شناخته شده بود و در کارنامه او همکاری با کارگردانان باسابقه ای مثل رسول صدرعاملی، حسن فتحی، واروژ کریم مسیحی، عبدالرضا کاهانی، بهرام توکلی و... دیده می شود. فیلم من برای اولین بار در جشنواره فجر سال قبل اکران شد. در کنار فیلم ابد و یک روز تنها فیلمی بود که علاوه بر بخش نگاه ...
پای مدیر شبکه 3 سیما در ماجرای خودکشی پسر 13 ساله
همه چیز قرار می گیرد. محمدمهدی کوهی پسر 13 ساله ای بود که همراه با خانواده اش در شب های ماه رمضان این سریال را دنبال می کرد و به آن علاقه شدیدی داشت. چند روز به عید فطر مانده او همراه با برادر شش ساله اش در خانه تنها بود. مادرش برای خرید از خانه بیرون رفته بود و پدرش اداره بود. ناگهان محمدمهدی تصمیم گرفت شبیه شخصیت سریال 5 کیلومتر تا بهشت نقش روح را بازی کند تا بتواند از عکس العمل بقیه ...
فرار از چنگال ساواک با فداکاری افسر نیروی هوایی
...، آمدم که خبرتان کنم. بی درنگ ساکم را برداشتم و بدون خداحافظی، خیلی آرام و خموش از پایگاه خارج، و داخل شهر شدم. کمی در شهر دزفول قدم زدم و نماز ظهر و عصر را هم در مسجدی خواندم و بعد به اندیمشک رفتم و با قطار راهی تهران شدم. اقدام آن سرباز فداکار برایم خیلی تأمل برانگیز بود و نشان می داد که مردم عادی عاشق نهضت امام خمینی و حاکمیت اسلام بر قلب ها هستند. بعدها فهمیدم که در همان روز برای ...
پلیس تهران 190 دزد خشن را به صف کرد
...> گفت وگو با تازه داماد شما چه نسبتی با شهلا داری؟ من دامادش هستم. چه شد که وارد این باند شدی؟ مدتی قبل با دخترش نامزد شدم و رفت و آمد به خانه آنها شروع شد که یک روز مادر زنم این پیشنهاد را داد و من هم قبول کردم. الان نامزدی یا عقد کردی؟ من تازه یک هفته است عقد کرده ام. الان باید ماه عسل می رفتم، اما سر از بازداشتگاه در آوردم. ...
بازخوانی یک مصاحبه جالب با ناصر حجازی
هوایی را بگیری. خلاصه آقای دستگاه خیلی به من اصرار کرد و من با ترس و دلهره رفتم درون دروازه ایستادم. آن روز چند توپ هوایی آمد که همه را گرفتم و خودم هم تعجب کرده بودم که چرا با وجود اینکه برای اولین بار درون دروازه می ایستم این قدر خوب توپ می گیرم. بازی که تمام شد همه تماشاگرانی که برای دیدن مسابقه آمده بودند تشویقم کردند. آن موقع بازی های آموزشگاهی هیجان خاصی داشت و چون رقابت خیلی داغ و ...
ماجراهای علی غصه خور!
...، هیچ کدام شبیه من نیستند. درکوچه و خیابان، زن و مرد، کوچک و بزرگ، رییس و مرئوس و همه و همه، مرا به نام "علی غصه خور" می شناسند! نمی دانم چه کارکنم؟ من همیشه و در همه حال، غصه مردم را می خورم، طوری که ابدا فرصت نمی کنم تا سهمیه چندکیلویی غصه روزانه خود و خانواده ام را بخورم! من شب و روز برای دردها و مشکلات کوچک و بزرگ هموطنان و شهروندان و همسایگانم غصه می خورم، به گونه ای که صدای عیال را در ...
حال و روز بازیگران ایرانی در جم
می کند. چیزی حدود دو میلیون تومان پول شارژ و اجاره خانه و قبض هایم در ماه می شود. از وزارت ارشاد یا اداره تئاتر یک میلیون و خرده ای حقوق می گیرم و مجبورم کسری ها را پر کنم. مدت 20 سال با رادیو همکاری داشتم. الان که برگشتم آقای قربانی مدیرکل رادیو قول داده که کارم را درست کند و دوباره به کار برگردم. بعد هم وقتی به آنجا رفتم فهمیدم همه چیزهایی که در مورد آنجا می گویند حباب است. چه وعده ...
افشاگری تکان دهنده سیاوش اکبرپور درباره استقلال
. جهانیان گفت ما رسیدگی می کنیم و همه چیز را می دانیم! من یکسری مدارک دارم که همانطور که گفتم حتی به بالاترین نهاد اجرایی این مملکت تحویل می دهم اگر بخواهند. 2 شب پیش با مسئول حقوقی باشگاه استقلال (بزرگی) صحبت کردم و همه چیز را به او توضیح دادم. به او هم گفتم من زیر بار زور در زندگی ام تا الان نرفتم و شاگرد کسی در استقلال بودم که خیلی چیزها را در این فوتبال به من یاد داده است. اگر دوستان 8 سال در ...
کارگردان فروشنده در فیلم هایش از زن های کشور خودمان الگو گرفته است
ساله بودی که من یک روز تنبیه ات کردم و بیرون رفتم خرید کنم و گفتم تا برگردم باید خانه را کاملا و باجزئیات، تمیز کنی. فکر نمی کردم اصلا از عهده اش بربیایی، چون این تنبیه خیلی سختی بود. وقتی به خانه برگشتم دیدم به راحتی پدر در حال ظرف شستن است، یکی از برادرها جاروبرقی می کشد، یکی دیگر از برادرها گردگیری می کند و ...! و من متعجب ماندم که من هیچ وقت نمی توانم از اینها اینطور کار بکشم و جالب آن که خودت هم ...
یادداشت مرد همسرکُش پس از قتل: راز قتل همسرم در تلفن همراهش است
: من همیشه ظهرها به خانه می آمدم، مقداری استراحت می کردم و بعد مجدداً به سر کارم برمی گشتم؛ آن روز به منزل رفتم و نازنین مشغول خوردن غذا شد، نازنین هنگام غذا خوردن گفت نمی خواهی به سر کارت بروی گفتم نیم ساعت دیگه می روم، بعد با تلفن همراهش مشغول صحبت با مادرش شد و حین صحبت با مادرش ناگهان عصبی شد، صحبتش را قطع کرد و به من گفت چرا نزد خانواده ام از من بدگویی کردی ، نازنین قصد داشت به منزل برادرش برود ...
فرمانده شهیدی که هیچ خیابانی به نامش نیست/ برنامه موشکی حاج کاظم 5 سال قبل از پایان جنگ
دارد که ما می توانیم با دقت در مورد حاج کاظم رستگار صحبت کنیم. ایشان اهل مشورت بود. من به عنوان کسی که تا زمان بودنشان، معاون گردان بودم می گویم که خودرأی نبود، چون این ها را در بعدها و جاهای دیگر دیدم. اهل مشورتش هم همه نبودند و با عقلا و اندیشمندان و اهل فن مشورت می کرد. چندین بار من در مشورت هایش در حد خودم بودم و حضور داشتم. اگر بخواهیم شهدا را معرفی کنیم، شاید بالای 60 ...
خاطره تلخ ترین روز دانش آموز 16 ساله
آن روز تلخ می گوید: اولین روز تابستان بود که علی ساعت 4 بعدازظهر برای شرکت در مسابقه های سراسری کشتی استان خراسان رضوی به باشگاه سید رضی رفت اما چند ساعت از رفتنش نگذشته بود که با من تماس گرفتند و گفتند، دفترچه بیمه اش را به بیمارستان ببرم . وی ادامه می دهد: زمانی که به بیمارستان رفتم علی روی تخت دراز کشیده بود که بعد از امضا گرفتن از من، کم کم فهمیدم علی در حین مسابقه قطع نخاع شده است ...
4 پیشکسوت در جشنواره فیلم یاس تجلیل شدند
موسیقی بودم و پیانو کار می کردم. تابستان ها کار می کردم و دو زار دستمزدم بود. با همان دستمزد یک پیانو خریدم. اما موسیقی را کنار گذاشتم و با تئاتر از سال 1320 کارم را شروع کردم. این بازیگر گفت: سال 35 از طرف اداره هنرهای ملی به جشنواره پاریس رفتم.در آن زمان وزارت فرهنگ و ارشاد امروزی تاسیس نشده بود. در سال 46 هم فیلمی در آمریکا بازی کردم و از سال 55 به مدت 10 سال به آمریکا رفتم. این خلاصه ...
انتقام شوم خواهرشوهر از عروس جوان
سایت ها در آورده بود. هر چه به شوهرم گفتم این عکس ها دستکاری شده و من در غیاب او به این گونه مهمانی ها نرفته ام و عکس ها را منتشر نکرده ام توجهی نکرد و مرا از خانه بیرون انداخت. نزد خانواده ام رفتم. آنها می دانستند من چنین زنی نیستم که عکس های خصوصی از خود بگیرم و منتشر کنم. شاکی گفت: حرف هایم را باور کردند. درصدد بودیم در شهرمان اهواز به پلیس شکایت و عامل این کار را پیدا کنیم، اما نشد ...
شرح ماجرای شفا گرفتن دختربچه 11 ساله در حرم امام رضا(ع)/ سمانه: هم راه می روم، هم بازی می کنم +تصویر
این ادعاست. با این حال حرم عشق در روز میلاد و شهادت حال و هوای دیگری دارد؛ همه می آیند تا در این روزهای خاص در کنار امامشان باشند و ضمانتشان را به ضامن آهو بسپارند. در این بین زائران زیادی هستند که رنج سفر با پای پیاده را به جان خریده و با عشق، دل در راه این سفر می گذارند. سمانه آسوده، دختر 11ساله ای از اهالی روستایی در فاروج است که با وجود پاهای بی حس و جانش، امسال هم مثل هر سال با عشق رهسپار این ...
از دستفروشی برادر شهید تا بی توجهی مسئولان کهگیلویه و بویراحمد به دستفروش سابقه دار شهر
بالاخره در سال گذشته این مادر شهید دار فانی را وداع گفت. این دستفروش ادامه داد: قریب به شش سال است که در یاسوج هستم و با وجود اینکه برادر شهید هستیم روزگار سختی را برای درآمدزای و امرار معاش خود و خانواده با دستفروشی می گذرانم. وی با بیان اینکه سه دختر و دو پسر دارم گفت: دو دخترم در خانه هستند و هزینه دانشگاه آن ها کمرشکن است و دو پسرم که تشکیل خانواده دادند با ما زندگی می کنند که ...
نفس یادگار دفاع مقدس حبس شد+عکس
شده واژه امید را فراموش کند. چندین بار تلاش کردم گفتگویی با وی داشته باشم اما هر بار به درخواست من جواب منفی می داد و به این جملات اکتفا می کرد من سال هاست که تسلیم مشکلات ناشی از شیمیایی شده ام و تنها روحم در حیاط است. با پیگیری های فراوان از طریق دوستان و آشنایان موفق شدم در یک روز سرد پاییزی با گرفتن آدرس راهی منزل این جانبازشیمیایی صفر درصد شدم بعد از عبور از کنار خانه های ...
ناگفته های یک استقلالی؛ به خاطر یک مهمانی عفو رهبری گرفتم/فکر نمی کنم خوش تیپ تر از من بیاد
.... حاشیه من از همه فوتبالیست ها بیشتر بوده. البته اگر یکی از حاشیه های من را بازیکنان امروز داشتند، نابود می شدند. کارهایی که با من کردند را اگر با یکی از فوتبالیست های حالا می کردند، الان سر از امین آباد یا دیوانه خانه درمی آوردند. بعد از سال 86، 87 که یک چیزی به عنوان منشور اخلاق درآوردند، خواستند یکی را قربانی کنند که کسی بهتر از من پیدا نکردند. اشتباه هم داشته ام و قربانی این فوتبال من بودم ...
تفسیر و خواص سوره حجرات
بیاورید تا برای شما مطلبی بنویسم که هرگز بعد از آن گمراه نشوید، عمر گفت : بیماری بر پیامبر غلبه کرده ! (و العیاذ بالله سخنان ناموزون می گوید!) قرآن نزد شما است ، و همین کتاب الهی ما را کافی است !! در این هنگام در میان حاضران در خانه اختلاف افتاد، بعضی گفتند بیاورید تا پیامبر نامه خود را بنویسد، تا هرگز گمراه نشوید، در حالی که بعضی دیگر سخن عمر را تکرار می کردند! هنگامی که سخنان ناموزون و ...