سایر منابع:
سایر خبرها
اخبار حوادث
...، یک دستم را به روی بینی و دهن سهیلا گذاشتم و با دست دیگر گلویش را فشار دادم، آن موقع نمیفهمیدم در حال انجام چه کاری هستم. فقط میخواستم خشمم را به او منتقل کنم. ناگهان سهیلا را کمتر از یک دقیقه خفه کردم؛ زمانی به خودم آمدم که متوجه شدم صورت سهیلا کبود شده است. ترسیده بودم و نمیدانستم باید چه کار کنم. جسد سهیلا را تکه تکه کردم و داخل سطل آشغال انداختم. بعد از مدتی چون خانواده مقتول ...
وقتی سرزده به خانه رفتم مرد غریبه را داخل کمد پیدا کردم
قاضی پرونده گفت: من با شوهرعمه و خانواده مقتول آشنایی داشته و با آنها در رفت وآمد بودم. روز حادثه نیز مقتول با من تماس گرفت تا او را به بیمارستان منتقل کنم، به خانه اش رفتم که شوهر او سر رسید و اجازه گفت وگو به من را نداد و بعد آنجا را ترک کردم، بعد از دستگیری متوجه شدم زن آشنایمان به قتل رسیده است. متهم با قرار قانونی روانه زندان شد. تحقیقات از او ادامه دارد. جام جم 110 این اخبار را از دست ندهید: ...
این مرد به جای "ترامپ" کشته شد! + تصاویر
ارتباط مخفیانه همسرش آگاه شد! چون دل بسته اش شده بودم پیشنهاد شرم آور دوست شوهرم را پذیرفتم / مجبور می شدم به خواسته اش تن بدهم! برادر مست بعد از تجاوز با خواهرش چه کرد؟ + عکس زایمان مخفیانه دختر 14 ساله در حمام + تصاویر به اصرار بچه ها روسری ام را برداشتم و وسط مجلس رفتم / آنقدراز خود بیخود شده بودم که .. 32 دختر جوانی که در یک کارگاه از آن ها همه جور سوء استفاده ای می شد! ...
صاحب رستوران معروف دومین دختر کارگر رستورانش را هم آزار و اذیت کرد
آن شب به کارآگاهان گفت: حدود ساعت 12 شب مرد جوانی دختر جوانی را به داخل خودروام منتقل کرد و از من خواست به هیچ کس نگویم این دختر را کجا سوار کرده ام. در بین راه مدام تلفن همراه مسافرم زنگ می خورد و من به ناچار پاسخ می دادم. خانواده اش به شدت نگران بودند. ضمن اینکه از آنها نشانی مقصد را پرسیدم. اما همین که مقابل خانه مورد نظر توقف کردم، پدرش مرا به باد کتک گرفت که برگه آژانس را نشان دادم و چون ...
بی آبرویی دختر شهرستانی با لو رفتن فیلم رقص با پسر جوان در پارتی مختلط
خانه موردنظر شدم از فضای عجیب و غریب آن، جا خوردم اما باز هم با اصرار دوستانم و برای اینکه کم نیاورم، ابتدا روسری ام را برداشتم و سپس وسط مجلس رفتم و با پسر جوانی رودر رو قصیدم غافل از اینکه یکی از اقواممان در گوشه ای از همه کارهایم بین آن همه دختر و پسر فیلمبرداری می کند. شب سرخوش به خانه بازگشتم و خوابیدم اما فردای آن روز کابوسم شروع شد. خانواده ام تماس گرفتند و گفتند که مرا در چه وضعی دیده اند ...
مال حلال بعد از 18 ماه به صاحبش برگشت
سرهنگ جواد جهانشیری رئیس فتا گفت: مرد جوان در حالی که امیدی به بازگشت سرمایه و پیدا شدن کیف مفقود شده خود نداشت ، با در دست داشتن مرجوعه قضایی به جهت گزارش فقدان کیف دستی کوچک خود که حاوی سیم کارتی اعتباری بوده مراجعه کرد. شاکی در اظهارات اولیه خود به کارشناسان پلیس فتا گفت شغلم ساخت طلا است و یک سال و نیم پیش در شب برای دریافت جواهری ارزشمند و تعمیر آن به منزل یکی از اقوام همسرم ...
پوشش زنم زننده بود / ناهید را تعقیب کردم به همراه چند مرد به یک باغ رفتند و ...
عقد متوجه شدم با پسری در همسایگی مان ارتباط دارد. می خواستم طلاقش بدهم. به دست و پایم افتاده بود و گریه می کرد. او را بخشیدم و برای زندگی راهی تهران شدیم. در اینجا پدر ناهید از ما حمایت می کرد. اتاقی در خانه شان به ما داده بودند و در کارگاه پدرش مشغول کار شدم. متاسفانه دوباره واقعیت تلخ دیگری برایم نمایان شد. او که معتاد اینترنتی است رفت و آمدهای مشکوکی داشت. یک روز بعد از ظهر تعقیبش ...
ترفند مرد کثیف و آزار دهنده دختر 14ساله برای جلوگیری از شکایت
برای ماندن نداشتم به آنجا رفتم. او به من گفته بود مجرد است اما وقتی به خانه اش رفتم و وسایلش را دیدم، متوجه شدم او متاهل است و فرزند هم دارد. می خواستم از آنجا فرار کنم اما محمد درها را قفل کرد و اجازه نداد. گویا آن شب همسر و فرزندش خانه یکی از بستگان شان بودند. آن شب محمد با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد تا اینکه نیمه شب وقتی خواب او سنگین شد، کلید را از جیبش برداشتم و فرار کردم ...
من ته خط زندگی هستم
...> تا هشت شب کار کردم. آن روز مسافر کم بود و زود به خانه آمدم. سر کوچه دو تا از بچه های محل را دیدم. یکی از آنها پیشنهاد کرد دوری در شهر بزنیم. من هم قبول کردم. دوری زدیم و شام خوردیم. در حال برگشت به خانه بودیم که با زن جوانی در کنار خیابان روبه رو شدیم. دوستانم گفتند سوارش کنیم. ابتدا قبول نکردم؛ اما با اصرارهای آنها قبول کردم. زن جوان را سوار کردیم. وقتی به محل خلوتی رسیدیم، دوستانم به سمت او ...
قتل عام خانوادگی به خاطر خواستگاری
اواخر مرداد سال گذشته کشیک قتل بودم. این چندمین باری بود که روز چهارشنبه کشیک قتل نوبت من می شد. از صبح دو صحنه قتل رفته بودم و پس از این که به پرونده کشف جسد مرد معتاد رسیدگی کردم، بار دیگر تلفن کشیک زنگ خورد و مامور کلانتری یافت آباد از مرگ مرد نگهبان در کارخانه رب خبر داد. حوالی ساعت 15 بود که رسیدگی به این پرونده تمام شد. خسته به خانه رفتم تا کمی استراحت کنم. ساعت 19 بود که بار ...
دختر 12 ساله صحنه کثیف نباید را از پدر و مادرش را دید و اشک می ریخت!
...> این مرد قوی هیکل “چاقو کش”را می شناسید؟ + عکس کار کثیف پسر نوجوان با زن متاهل تهرانی وقتی شوهرم صبح زود سرکار می رفت، دانیال به خانه ام می آمد و با هم بودیم چاره ای نداشتم به خواسته مرد همسایه که مرا به خانه اش برده بود تن دادم!+عکس زن بد کاره بعد از ارتباط غیر اخلاقی درخواست عجیبی از من کرد! دانش آموزی که با رئیس جمهور دست نداد + عکس عروس 23 ساله: دوست مجرد شوهرم هر شب میهمان خانه ما بود! / من هر روز از شوهرم دورتر و به او نزدیک تر می شدم! ...
وقتی شوهرم صبح زود سرکار می رفت، دانیال به خانه ام می آمد
...> نقشه کثیف پسر نوجوان با زن متاهل تهرانی زن بد کاره بعد از ارتباط غیر اخلاقی درخواست عجیبی از من کرد! با دوست صمیمی شوهرم هم خوابی کردم، تا شوهرم این صحنه را ببیند! چاره ای نداشتم به خواسته مرد همسایه که مرا به خانه اش برده بود تن دادم!+عکس منشی بودم مجبور می شدم به خواسته هر دو مدیر هوسباز تن بدهم! عروس 23 ساله: دوست مجرد شوهرم هر شب میهمان خانه ما بود! / من هر روز از شوهرم دورتر و به او نزدیک تر می شدم! ...
گلایه های تاکسی داران از مسافرکش های شخصی
مشکلاتی شده اند که اگر بخواهم این داستان ها را بنویسم خود یک کتاب می شود ولی در طول این همه سال برخوردهای جهت بهبود شدن این مشکل شده است ولی دوباره این ماشین های شخصی بسیار زیاد شده است که بسیار ناراحت کننده است. این راننده شهری افزود: بارها شده است که مدت زمان زیادی را برای چهار نفر مسافر در مسیرهای مربوطه ایستاده ام ولی یک مسافر سوار ماشین من نمی شود و مدام ماشین های شخصی مسافران را ...
گلایه های تاکسی داران از مسافرکش های شخصی
جامعه نسبت به این موضوع اعتراض دارند و می گویند بسیاری از ماشین های شخصی با ایستادن در میادین و نقاط اصلی شهر یا در خیابان ها، مسافران را مجبور به سوار می کنند تا با کرایه کمتری سوار ماشین شخصی شوند؛ در حالی که برای سلامتی جان مسافر هیچ تضمینی وجود ندارد. یکی از رانندگان تاکسی با سابقه بالای 10 سال سابقه کار درباره مسافرکشی ماشین های شخصی می گوید: در طول این همه سال رانندگی بارها شاهد ...
اختلاف بر سر نوبت در داروخانه به قیمت کشته شدن یک نفر در برابر همسر و فرزندش تمام شد
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، به دنبال اعلام خبر جنایت، کارآگاهان پلیس وارد عمل شده و در تحقیقات دریافتند مقتول به همراه خانواده اش با یک دستگاه خودرو پراید برای تهیه دارو، به یکی از داروخانه ها رفته بود که پس از ورود به داروخانه، دو مرد جوان با او درگیری لفظی پیداکرده بودند. با به دست آمدن این سرنخ، رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد. به گفته سرهنگ ملاشاهی- رئیس پلیس آگاهی ...
به خاطر خانواده ام دزد طلای مادر بزرگ ها شدم
ها همه چیز را برای خودم عادی جلوه دادم و به خانه های پیر زن های بعدی رفتم. ولی بعد از مدتی کابوس های شبانه و التماس های پیرزن ها و نگاه های معصومانه آنها مانع از انجام این کار شد. دیگر توان کار کردن در خانه های مردم را هم نداشتم. خانواده ات می دانستند؟ خانواده ام برایشان مهم نبود که این پول از چه راهی فراهم می شود و چگونه یخچال خالی مان پر می شود من پشیمانم، امید وارم دخترم ...
قتل مقابل کلوپ فوتبال دستی/ مقتول برای میانجیگری، وارد یک دعوا شده بود
در آذرماه سال جاری ماموران پلیس آگاهی خرمبید از قتل جوانی در این شهر و مجروح شدن دو نفر دیگر با ضربات چاقو با خبر شدند. ماموران به دنبال اطمینان از این ماجرا به محل جنایت رفتند. آن روز شاهدان حادثه مردی را دیدند که پس از پیادهشدن از یک خودروی، درحالیکه غرق در خون بود روی زمین افتاده و دو نفر دیگر نیز مجروح شده اند. شاهدان وقتی می خواستند به کمکش بروند، آنها در حالیکه فریاد می زدند ...
مرد همسرکش خودش را به دیوانگی زد
گرفتیم اما همسرم تهدید می کرد که مهریه 1360سکه ای اش را به اجرا می گذارد. برای همین من بی خیال جدایی می شدم. وی گفت: ساعت 7صبح روز حادثه همسرم مرا بیدار کرد و با لحن بدی از من خواست به سرکار بروم. باز با هم درگیر شدیم که نفهمیدم چه شد به آشپزخانه رفتم، دوتا چاقو برداشتم و به او ضربه زدم؛ حتی قصد خودکشی داشتم اما زنده ماندم. اگرچه متهم 39ساله در اداره آگاهی تهران مو به مو جزئیات جنایت را شرح ...
اعتراف به قتل 11سال بعد از جنایت / متهم، مقتول را به بهانه معامله طلای عتیقه در دماوند کشت
کرده اند، بلایی سر شوهرش آورده اند. وی گفت: سه سال قبل، شوهر 30ساله ام به نام فریدون همراه پسر 18ساله همسایه مان به نام کیوان، برای معامله عتیقه از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. نیمه شب کیوان هراسان مقابل خانه ما آمد و گفت در معامله عتیقه زیرخاکی، شوهرم با مرد افغان به نام جمعه درگیر شد و او را با ضربه های سنگ کشت و گریخت تا از کشور خارج شود. وی ادامه داد: من و خانواده شوهرم ...
به خاطر خانواده ام دزد طلای مادر بزرگ ها شدم
کردن نداری و این پیرزن ها هم به طلا احتیاجی ندارند. با این فکر ها همه چیز را برای خودم عادی جلوه دادم و به خانه های پیر زن های بعدی رفتم. ولی بعد از مدتی کابوس های شبانه و التماس های پیرزن ها و نگاه های معصومانه آنها مانع از انجام این کار شد. دیگر توان کار کردن در خانه های مردم را هم نداشتم. خانواده ات می دانستند؟ خانواده ام برایشان مهم نبود که این پول از چه راهی فراهم می شود ...
دخترم 15 ساله و زیبا است، شوهرم به او نظر دارد!
ام دارد، بلافاصله از او هم جدا شدم تا اینکه به عقد موقت مرد سابقه داری به نام مسلم درآمدم. از آن روز به بعد به پیشنهاد مسلم که سرکرده باند سرقت بود، زورگیری از مغازه داران را شروع کردیم. این در حالی بود که من فقط راننده خودروی سمند دزدان بودم. امروز که به گذشته می اندیشم فقط مکافات عمل را در کارنامه سیاهم می بینم چرا که ... جام جم 110 نقشه ...
قتل دختر جوان در پارکینگ
رنگش پرید. سوال های ماموران را بسختی جواب می داد و حرف های متناقضی می زد تا این که سر انجام تصمیم گرفت راز قتل را فاش کند. او در اظهارات خود مدعی شد، حدود چهار سال پیش که خانه خود را به این ساختمان منتقل کردیم، من با عسل آشنا شدم. از همان روز های اول به هم قول دادیم، بعد از اتمام درسمان با هم ازدواج کنیم. قول و قرار ازدواج به هردوی ما انرژی زیادی برای ادامه مسیر می داد. همدیگر ...
فوتبالیست قاتل دستگیر شد+عکس
کارآگاهان در محل کشف جسد و انجام تحقیقات اولیه ، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که یکی از همسایه های مقتول روز قبل کشف جسد، متوجه صدای درگیری بین آیدا و همسرش از داخل خانه شان شده وفردا برای پیگیری علت درگیری به سراغ مقتول رفته اما او پاسخگوی زنگ زدن هایش نمی شود ؛ لذا در ادامه با اعضای خانواده ی آیدا تماس گرفته و موضوع را به آنها اطلاع می دهد. پس از حضور اعضای خانواده ی آیدا و عدم پاسخگویی ...
مجموعه داستان های کوتاه اجتماعی صلاح عسگرپور ( 15 ) : برگشت روح
خدا می خواهم؟. -یک تماس با تهران بگیر،بگو پدر یا مادرم شدید بیمار است و لازم است در این سفر دو روز زودتر بیایم. پس از اینکه اطلاعات پیرامون باند قاچاق زنان و دختران با استفاده از اظهارات وی تکمیل شد،اکیپی از ماموران آگاهی با راهنمایی زینب وارد فعالیت گردید و پس از شناسایی اعضای باند،تمامی آنها دستگیر و روانه زندان شدند...زینب با کمک خانواده سلمان و طاهره در یک کارگاه خیاطی ...
سرقت جرثقیل های برجی با خودروهای کرایه ای
.... به همین دلیل تاورکرین ها (جرثقیل های برجی) خاموش هستند. بامداد روز قبل پنج سارق با خراب کردن دیوار وارد ساختمان شدند و در حال سرقت وسایل جرثقیل ها بودند که من متوجه شدم و سارقان با سرقت مقداری لوازم با یک خودروی زانتیا از محل گریختند. وی در ادامه گفت: سارقان دو عدد موتور سنگین جرثقیل را که باز کرده بودند با دیدن من جا گذاشتند تا اینکه ساعتی قبل دوباره متوجه این خودرو شدم که در این ...
بددهنی ها و فحاشی ها بلای جان رانندگان تاکسی زن/ وقتی چرخ زندگی با فرمان می چرخد!
شوم در اعماق وجودم احساس ناراحتی و نا امیدی می کنم و همیشه از خودم می پرسم کی قرار است زنانه و مردانه را کنار بگذاریم و به مهارت و تجربه توجه کنیم. او ادامه می دهد: امنیت به خصوص در شب برای خانواده های دختران و زنان بسیار اهمیت دارد و من به عنوان یک راننده زن باید اطمینان خاطر بیشتری به مسافران زن بدهم اما بارها اتفاق افتاده که وقتی من به همراه یک تاکسی مرد برای یک خانم نگه می داریم او ...
گوشی موبایل دختر همسایه،سارق نقابدار را به دام انداخت
تحریک دوستانم قرص مصرف می کنم و سیگارهم می کشم. به همین دلیل خرجم بالا رفته و برای آنکه خانواده ام متوجه نشوند مجبور شدم سیگار را نسیه بخرم. چند روز قبل که برای گرفتن سیگار به مغازه رفتم، فروشنده گفت: چوب خطم پر شده و دیگر سیگار نسیه نمی دهد که خیلی ناراحت شدم.اما همان موقع پسر جوانی که درمغازه بود مرا بیرون کشید. او را می شناختم.شنیده بودم از سارقان حرفه ای است که چند باری هم بازداشت وزندانی شده ...
نهم دی ملت ایران دشمن را ناامید کرد/ هیچ گاه نباید 9 دی را به فراموشی بسپاریم
، امریکایی ها و صهیونیست ها، توان تحمیل خواسته های خود بر مسلمانان را از دست می دهند و توطئه به فراموشی سپرده شدن فلسطین ناکام خواهد ماند. امام جمعه گچساران در ادامه با تبریک روز ثبت احوال گفت: بحث ثبت و احوال موضوع مهمی است که باید در بین خانواده ها جدی گرفته شود. وی با اشاره به حادثه زلزله بم و اینکه گفته می شود با ساخت بناها و ساختمان های استاندارد از حوادث جلوگیری کنیم ...
معلم عشایری که پدر پیوند کبد ایران شد/ ناگفته هایی از سختی های زندگی پزشک مشهور ایرانی
... خلاصه دوستانم رفتند حسن آباد و من ماندم. برنامه آن روزهای پادگان ها خیلی سخت و فشرده بود. 5 صبح صبحگاه داشتیم و بعد رژه بود. همان روز ها من حرکتی کردم که به نظر خودم شاهکار بود و جهت زندگی ام را تغییر داد. یک روز که داشتیم از رژه صبحگاه برمی گشتیم معاون فرمانده پادگان که سرهنگی بودند را در حیاط دیدم و نمی دانم با چه جراتی ولی ناگهان از صف خارج شدم و رفتم روبروی او ایستادم و گفتم ...
وقتی شهید همت دستور نظامی صادر کرد
، هفته پیش هیئت بودیم. گفتم: چند روز پیش هیئت بودید و امروز این قدر عاشقانه دیده بوسی می کنید؟ به شوخی و جدی گفت: تو چه می فهمی! ما سال ها از صبح تا شب کنار هم بودیم. بهترین روزهای زندگی کنار هم بودیم. برای ما چند ساعت دوری هم زیاد است، چه رسد به چند روز. ساکت شدم. انگار اینها جنس شان هم فرق دارد؛ جنس عشق شان، جنس محبت شان، جنس علایق شان فرق می کند. دوستان را به تازه واردهای خانواده (عروس ...