سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای عراقی هایی با چفیه و سربند و سبیل های کلفت
و می مانید! یا أسیر می شوید و راه برگشتی نخواهید داشت! بچه ها هر کس می خواهد بماند و با ما همراه نشود؛ تا این حرف ها را زدم بچه ها یک صدا دست راست خود را به هوا بردند و سه بار فریاد زدند: هیهات من الذله؛ هیهات من الذله ؛ هیهات مِن الذله صدای موتور قایق ها شنیده می شد دود از نهر عرایض به هوا بلند شده بود و مسافران معراج، یکی یکی سوار قایق ها می شدند. انگار ترس را خورده بودند. آنها می ...
سعید مطلبی: در سینمای قبل از انقلاب لقمه قاپیدن نبود
ممنوع الکار شدم، هاشم سبکی با سماجت حکم کتبی ممنوع الکاری من را گرفت. اجازه نداشتم در کاری که می نویسم اسمم را بگذارم و این اتفاق پس از دادا و برزخی ها افتاد. یک جلسه ای در ارشاد برگزار شد، رفتم دیدم پنج تا جوان نشسته اند می گویند شما را دعوت کردیم که توجیه تان کنیم، گفتم سن شما پنج تا روی هم 100 سال نمی شود چی را می خواهید برای من توجیه کنید؟ گفتند لازم است، گفتم نمی خواهم، از همان روز هم تا امروز ...
هر کسی با من مشکل دارد، مهاجرت کند
نوشتن از بهزاد فراهانی در پرانتزهای فراوان و گیومه های بسته، آسان نیست. بهزاد فراهانی که فقط افتخار فراهان نیست و پدر هنرمند ایران زمین است . در روزهای تلخی با استاد قرار گفت وگو گذاشتم؛ در خانه تئاتر که طبقه پایین آن تولیدی پوشاک بچه بود! اما بهزاد فراهانی عمیقا امیدوار است و شدیدا زندگی را دوست دارد . او ناتور اشک ها و لبخندهاست. آن قدر با ذوق و شوق از ایران و ایرانی حرف ...
رنجش ها و رابطه ها در تولیدات نمایشی سیما بخاطر رفتن دوستم به شبکه جم گریه کردم/ اینها همه درد است!
میگذارد هم چنین تاثیر رقابتی یه وجود می آورد. شاید این موضوع باعث شود هنرمندان یک جایی رابطه ی دوستی شان را از دست بدهند. من خاطرم هست سال 88 سر سریال ساختمان85 و قفس پرواز احمد کاوری بودم و جالب است آن زمان نابرده رنج و دلنوازان هم به من پیشنهاد شد یعنی دو تا سریال داشتم برای کار و دو سریال الف دیگر هم به من پیشنهاد شد که من نمیتوانستم با آنها هماهنگ کنم و طبعا آنها برای آن سریالها با یکسری ...
کابوس های شبانه به خاطر کشتن یک دختر
گفته بودم که می خواهم با دختر خاله ام ازدواج کنم ولی او حاضر نبود مرا رها کند با اینکه تمام هزینه های میهمانی شبانه و مصرف موادش را می دادم ولی همیشه می گفت عاشق من است و بدون من هرگز نمی تواند به زندگی ادامه دهد. البته من هم معتاد شده بودم. اگر معتاد نبودم که در این جمع ها حاضر نمی شدم. البته من تفریحی مصرف می کردم. از روز حادثه بگو قرار بود بادخترخاله ام، سمیرا ازدواج کنم و ...
مصاحبه با فیمل ، بازیگر کاریزماتیک وایکینگ ها
.... فکر کنم یکی یه شتلند به مزرعه مون آورده بود، یا اینکه خیلی بچه بودم و درست یادم نمیاد. یادمه هفت یا هشت سالم بود و یه پونی سفید داشتیم. و بابام همیشه یه اسب داشت. ولی بیشتر کارهامون رو با موتورسیکلت انجام می دادیم، چون اونجایی که ما زندگی می کردیم خیلی هموار بود. من در سه سالگی یه موتور داشتم که هنوز هم داریمش. براون: چطور شده که هنوز بازیگری رو کنار نذاشتی؟ فیمل: هنوز ...
خواستگاری جالب آیت الله بهشتی از دختر شهید مفتح برای یک جوان
منزل شهید مفتح سکونت کردند و رفت و آمد و مراوده بین دو خانواده برقرار بود. در سال 50 که مسئله ازدواج من مطرح شد، شهید بهشتی از شهید مفتح پرسیده بودند که: آیا دخترشان قصد ازدواج دارند و وقتی پاسخ مثبت دریافت کردند، مرا پیشنهاد دادند. شهید مفتح از ایشان خیلی صریح سئوال کرده بودند که: اگر خودشان دختر دم بخت داشتند، آیا حاضر بودند مرا به دامادی خود بپذیرند؟ و شهید بهشتی پاسخ داده بودند که: قطعاٌ این کار ...
کشورهایی توسعه یافته ابتدا در توسعه کشاورزی و روستایی موفق شدند
شعار سال: چی بکاریم، کجا و با چه هدف و روشی بکاریم؟ بحثی بسیار مهم که معلوم نیست چرا میان کشاورزان ما معمول نیست. کشاورزان ما برای تأمین معیشت، محصولاتی کشت می کنند که زود به بار بنشیند که البته این موضوع می تواند هم برای محیط زیست و هم منابع طبیعی مضر واقع شود. شاید راه حل در این حوزه، برنامه ریزی بر اساس پارادایم توسعه پایدار باشد و فقدان آن اکنون که همه چیز در منابع طبیعی و محیط زیست به بحران ...
روایت جامانده کاروان شهدای خان طومان از آخرین لحظات همرزمان شهیدش +تصاویر
.... و از همان هجده سالگی مداحی را به صورت حرفه ای شروع کردم. شعرهای مداحی هایم را خودم می سرایم و سبک هایم همه از خودم هستند. و تحصیلاتم را تا کارشناسی ارشد مدیریت ادامه دادم. و چون کار تجارت و بازرگانی را دوست داشتم رفتم بازار و توی بازار برنج و پسته مشغول به کار شدم. در طول تمامی این سالها مادرم تمامی زحمات من بر گردنش بود، چون پدرم نظامی بودند بیشتر اوقات نبودند و این مادرم بودند که در تمامی ...
مرد همسرکش به مرگ محکوم شد
بود همسرم را از راه به در کرد. آنها هر روز صبح به بهانه قدم زدن از خانه بیرون می رفتند. من بارها از کبری خواسته بودم تا ارتباطش را با زن همسایه تمام کند اما قبول نمی کرد. گمان می کردم همسرم به من خیانت می کند و با یک مرد غریبه در ارتباط است. این فکر لحظه ای مرا رها نمی کرد و آرامش را از زندگی ام گرفته بودم.وی ادامه داد: آخرین بار وقتی در غیاب فرزندانم ماجرای خیانت همسرم را مطرح کردم کبری قهر کرد و ...
کرباسچی:اختلافات دهه 70 کارگزاران و اصلاح طلبان،تکرار نمی شود/نجفی رابط انتخاباتی ما با دولت نیست
نظرواحد می رسیم؛ مثلا درهمین جلسه دیروز(سه شنبه 30 آذر) شورای مرکزی حزب، من مخالف پیشنهاد آقای مرعشی در مورد یکی از بندهای آیین نامه ای بودم اما ایشان استدلال کردند و من با اینکه هنوز نظر خودر را ارجح می دانستم اما هنگام رای گیری به ایده آقای مرعشی رای دادم . بیش از 20 سال است با آقای مرعشی آشنایی دارم و هرگز با ایشان به نقطه افتراق نرسیده ام و اینکه رسانه های جناح مقابل هم اختلاف نظرات ما ...
انتقادهای تند وزیر بهداشت از بیمه ها و وزارت رفاه
...، یعنی پول برای کشور و مردم ایجاد کرده است. وزیر بهداشت با بیان اینکه بنده این حرف ها را چند بار به این دوستان گفتم که اگر اعتقاد دارید بروید بپرسید و اگر نه، پس چرا تخریب می کنید؟ گفت: آیا به نظر خودتان دارید خدمت می کنید؟ شما هر نقل قولی از رهبری کنید، بالاخره کنترلی هست، کسی حق ندارد هر چه دلش خواست بگوید. دروغ می گویند،کسی هم چیزی به اینها نمی گوید. پشت این مسائل یکی از هم لباسی ...
بنیامین بهادری: متر و معیارم مردم هستند
گوید کدام راه را باید بروی. با توجه به اینکه گلزار سابقه موسیقایی خوبی دارد و هر دو در کنار هم قرار گرفتید، این اتفاق روی همکاری تان تأثیر گذاشت؟ رضا قطعه ای در فیلم دارد که در تنهایی خودش است. من برای ساخت این قطعه تأخیر داشتم و اینجا یکی از قطعه های خود رضا را پیشنهاد دادم؛ اما قبول نکردند و درنهایت تصمیم گرفتند قطعه دوری که با صدای من بود، برای این قسمت استفاده شود. در اصل ...
نشانه های شناسایی پیکرش برای رمزگشایی سالم ماند
چرا چنین حرفی را می زنی؟ می خواهیم دامادی ات را ببینیم، می گفت: بهتر از شهادت چیزی نیست. آخرین باری که صدایش را شنیدم، همان زمان بود و آخرین تصویری که از محمد به خاطرم مانده تصویر به یاد مانده از دوران هفت سالگیم بود که با محمد خداحافظی کردم و تصور می کردم سال بعد او را می بینیم، اما هیچ گاه فرصت دوباره دیدنش پیش نیامد. از ایران با ما تماس گرفتند و خبر دادند که محمد زخمی شده، دو هفته ...
وقتی در اردوگاه، پیتزا پختم / به اسرا تریاک می دادند
...> محرم از راه رسید. عراقی ها از محرم سال قبل درس گرفته بودند. از همان روزهای اول بچه ها را برای زدن واکسن بردند. حالا آیا واقعاً واکسن بود یا آمپول، نمی دانم. آنها به اسم واکسن آن را به بچه ها می زدند. طوری بود که وقتی آن را تزریق می کردند، بچه ها سه روز در حالت تب و خواب آلودگی می افتادند. شک ما جایی به یقین تبدیل شد که گفتند شما احتیاجی به واکسن ندارید. این بیماری فقط بین پسرها شیوع پیدا کرده ...
موزه کشاورزی قزوین هنوز بسته است
ارسی ها در همان کانکس های آلومینیومی سوختند. ارسی های 6 متری، که اگر می خواستی شیشه های رنگی اش را بشماری، دو شبانه روز طول می کشید: بعد از آن آتش سوزی دیگر زده شدم. به میراث فرهنگی گفتم پنج خانه قدیمی به من بدهید، همه را موزه تحویل تان می دهم. موزه مردم شناسی، موزه خط، موزه ارسی، موزه سنگ... اما برای همین یک موزه هم با من همکاری نمی کنند. نظافت این موزه را هم خودم انجام می دادم. پول کارمند و ...
بهنام اسبقی: خوابش را هم نمی دیدم هر کسی از راه برسد و تکواندو را بکوبد/ شکست خورده ها از پولادگر انتقاد ...
تکواندوکاران حرف هایش را زد. * انتظار داشتی روزهایی را ببینی که تکواندو با این هجمه انتقادات مواجه شود؟ - خوابش را هم نمی دیدم که هر کسی از راه برسد تکواندو را بکوبد. متاسفانه حال و روز تکواندو خوب نیست و اکثر کسانی که بیرون نشسته اند، مغرضانه انتقاد می کنند. آنها منتظر این شکست ها بودند و بالاخره در آذربایجان به آرزوی دیرینه خود رسیدند. من کاملا حس می کنم که بیشتر صحبت هایی ...
طرحی برای افزایش 2 برابری یارانه های نقدی دارم/ دستور دولت برای ساخت پیشران هسته ای کافی نیست
خرید 4-5 سال پیش باشد. یعنی همان مقدار که مردم با 45 هزار تومان گوشت و کالا درسال شروع یارانه ها می خریدند، الآن با 90 هزار تومان خریداری می کنند، لااقل این قدرت خرید مردم حفظ شود. ثانیا طرحی وجود دارد که انشاءالله در آینده آن را مفصل توضیح خواهم داد که من این را از دولت سوال کردم و منتظر پاسخ دوستان هستم که اگر پاسخ ندهند، من خودم این پاسخ را منتشر خواهم کرد." رضایی همچنین اظهار داشت: با ...
جلالی بودم، خمینی شدم/ ماجرای ساخت مسجد مقابل معبد زرتشتی ها
مقدمات را در خمین خواندم، پدرم و پدر آیت الله مرحوم غلامرضا رضوانی که بعدها از اعضای فقهای شورای نگهبان قانون اساسی شد، ما را از خمین به قم آوردند و از همان ابتدا ما را خدمت مرحوم امام بردند و به ایشان معرفی کردند. از همان موقع مرحوم امام لطف خاصی نسبت به من داشتند و از آنجایی که متولد و اهل خمین بودم ایشان به من عنایت داشتند و من به منزل ایشان رفت و آمد داشتم. اگر گاهی با برادرشان آیت الله پسندیده در ...
کتابدار عاشق
دوستی بسیار فرهیخته و دانشمند و پای بند شرافت های اخلاقی دارم که معمولاً غروب ها تلفنی می کند و جویای حالم می شود. در سال هایی که در فرهنگستان زبان و ادب فارسی بودم رشتۀ این دوستی تنیده شد و از همان سال ها تاکنون که من این قصه ها آغاز می کنم، همچنان رشته های این دوستی، سخت دوام آورده و ارادت من هم روزبه روز بیشتر شده است. غروب چند روز پیش که به عادت مألوف و مرسوم خود زنگی زد و باب سخن گشوده شد ...
گفته بودم این تفکر در جام جهانی جواب نمی دهد/ چرا بعد از المپیک استعفا ندادند؟
هر یک می توانند یک تیم را قهرمان جهان کنند. کریمی درباره ادامه کار سازمان تیم های ملی پس از استعفای ذوالقدری گفت: در خصوص سازمان تیم های ملی نفس کار درست بود اما به خوبی عملی نشد. در ابتدای راه اندازی این سازمان من خودم از نفرات حاضر در جلساتی بودم که طی آن برای سازمان تیم های ملی اساسنامه نوشته شد و شرح وظایف مشخصی برای آن تعریف شد که هیچوقت عملی نشد. ما در تیم ملی کمیته استعدادیابی و کمیته مربیان تیم ملی داشتیم که هیچ وقت تشکیل نشد و این سازمان یک نفره اداره شد. د ...
بخش های خواندنی کتاب آن روز سه نیم بعد از ظهر
به گوش نمی رسید. درواقع هیچ گاه مشکلات طبیعی موجود در اروندرود بررسی نشد. مسائل آنچنان ساده و راحت بیان می شد که من نیز منتظر عملیاتی موفق و پیروزمندانه بودم. سرانجام شب عملیات فرارسید. گردان غواصی اولین نیروهایی بودند که به خط دشمن حمله ور می شدند. با بیشتر بچه های غواص رفاقت نزدیکی داشتم اما در میان آن ها علی رشیدی که از بچه های محل خودمان بود و برای اولین بار بود که به جبهه آمده بود، لازم ...
حرفهای جالب مجری معروف تلویزیون:من بچه طلاقم/8 سال با همسرم زندگی کردم اما ظرف سه ساعت به این نتیجه ...
جدا شویم، چون من بچه می خواستم و همسر سابقم نمی خواست . از سال 89 دوباره مجرد زندگی می کنم و الان هم دوست دارم تشکیل خانواده بدهم و بچه داشته باشم ولی چون خدا گفته اگر چیزی از من می خواهی خوب بخواه، من همسری می خواهم که پولدار باشد، تحصیلکرده و زیبارو و با درک و فهم بالا، به هرحال خودم نه بیمه هستم و نه استخدام جایی و لازم است با کسی ازدواج کنم که بتواند آینده فرزندمان را بیمه کند! اگر کسی مایل به ازدواج است، من آماده ام! ؛ باش تا بیاید پوریاجان! ...
کارتن خواب دیروز، شاه داماد امروز
یکدیگر را شناختیم. او از کارهای شان گفت و اینکه خودش چطور توانسته با کمک جمعیتی که حالا برایش کار داوطلبانه می کرد، رهایی یابد. با حال خراب و عذاب وجدانی که داشتم بدون فکر به حرف های مهدی گوش دادم. حرف هایش آن شب مدام داخل کاسه سرم می پیچید. از وضعیتی که داشتم خسته شده بودم و می دانستم که بزودی به آخر خط می رسم. هفته بعد با او راهی مرکز جمعیت طلوع بی نشان ها شدم. روزهای اول رفتار اعضای جمعیت که غذا ...
آنهایی که دنیا را امید می بخشند/ خاله آرزوها
بچه هایی که آرزویشان برآورده شد از بچه های نیازمند و مبتلا به بیماری سرطان بودند. من جزء کسانی هستم که آرزوهایم برآورده شده است، نه کسانی که کاری کرده اند. آرزوی مریضان ما برآورده شده است. من کاری نکرده ام؛ فقط کمی با بچه ها دوست و رفیق بودم. از سال 87 برای ارتباط با بیماران سرطانی در اهواز هستم و به آنها نزدیکیم. شاید ایراد داشته باشد، یعنی بیش از حدی که پزشک باید از نظر علمی نزدیک شود ...
ماجراهای نهر عرایض
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : این امرباعث تعجبم شد ، که این شخصیت عزیز تا این مرحله به جلو آمده ، به یکی از اطرافیانش گفتم که درمسیر بین بچه ها فاصله افتاده ودر حال صحبت بودیم که، همان موقع چند گلوله از طرف دشمن به نزدیکمان پرتاب شد. که محافظان حاج آقا را دربرداشت ومن برگشتم کنار بچه های دسته خودمان ( دسته 1 سلمان) و به حرکت ادامه دادیم. که در همین زمان یکی از افراد نزدم آمد و گفت ...
عالیشاه: برای اثبات تعصبم به پرسپولیس نیازی به مدرک ندارم
نیازی به حرف زدنم برای اثبات متعصب بودن یا نبودنم نیست.ترجیح می دهم حرفی نزنم که حواشی ماجرا و پرسپولیس بیشتر شود.از برخی مسوولان نیز انتظار داشتم بعد از این مدت اشنایی و شناخت بیشتر از من داشته و به نوعی به عنوان بزرگتر، پدرانه رفتار می کردند و حرف می زدند.فقط می توانم بگویم بنده به سرمربی تیم گفته بودم که وضعیتم مشخص نیست و اگر مشکلات حل نشود ممکن است سرباز شوم.این بحث نیز دوماه بود که وجود ...
ستاره آرام و بی حاشیه پرسپولیس پس از خداحافظی: باید می رفتم
احمد نوراللهی پس از انجام آخرین بازی برای پرسپولیس عنوان کرد: از بچگی عاشق پرسپولیس بودم ولی به هر حال تمام پسرهای ایران باید به خدمت سربازی بروند و یک روز باید این کار را انجام می دادم. شکر خدا امروز بازی خوبی بود و با یک برد شیرین و پر گل از پرسپولیس جدا شدم. هواداران واقعاً برای من سنگ تمام گذاشتند و دست تک تک آنها را می بوسم. من هم یک روز از روی همین سکو ها بازی پرسپولیس را نگاه می کردم. ...
گفت و گو با مینو نوبهاری، کارگردان نمایش باد اسب است
مرجان را در این نمایش که یکی از زنان ناصرالدین شاه بوده بازی کنم. اما بعد از چند وقت دیدم کسی آن را کار نمی کند و بنابراین تصمیم گرفتم خودم آن را روی صحنه بیاورم. او با اشاره به قصه اصلی باد اسب است گفت: این نمایش، قصه مرجان، دختری است که 24 سال پیش ناصرالدین شاه پدرش را کشته و او را صیغه 99 ساله کرده و در شش سالگی او را به قصر برده است. اما دیگر فراموش می کند چنین دختری را به قصر آورده ...
جوزف گوردن: به پول سینما نیازی ندارم!
بخواهند می توانند سراغ آرشیو صدای ضبط شده ما رفته و آن ها را منتشر کنند. همه ما در این مورد به صورت یکسان عذاب خواهیم کشید؟ کاملا درست است و مشکل اصلی از جایی آغاز شده که دانستن این موضوع که عده ای قدرت انجام این کار را دارند بسیار هولناک است زیرا فکر می کنید آن ها هر زمان اراده کنند می توانند به شما آسیب برسانند. در کلامی دیگر شما با این واقعیت مواجه می شوید که دیگر در هیچ ...