جمعه ۲۵ خردادساعت ۰۳:۵۳Jun 2024 14
جستجوی پیشرفته
رکنا ۱۳۹۵/۱۰/۳۰ - ۰۷:۰۳

وقتی کنار رختخوابش رسیدم او ناگهان چشمانش را باز کرد، هول کردم و ...

پدرم به همه چیز شک داشت به همین خاطر همیشه فکر می کرد مادرم به او خیانت می کند. بارها با این تصور، قصد جان او را کرده بود اما کاری از پیش نبرده بود. اما آن شب... وقتی مادرم را بعد از یک قهر طولانی به خانه آورد هیچ کس دور و برشان نبود و او توانست بدون هیچ مزاحمی نقشه شومش را عملی کند... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)

برچسب خبرهای مرتبط