سایر منابع:
سایر خبرها
16 متفکر بزرگ جهان درباره هدف از زندگی چه می گویند؟
هدف از زندگی چیست؟ یادم می آید، این سؤال را وقتی همه ی خانواده دور هم شام می خوردیم، خواهرم از پدر پرسید و فکر می کنید پدرم در جواب چه گفت؟ چرا همچین سؤال سختی می پرسی؟ بله! این هوشمندانه ترین جوابی بود که شاید پدرم می توانست در پاسخ به پرسشی بدهد که خودش هم دقیقا جوابش را نمی دانست! این پرسش و هزاران پرسش دیگر درباره ی هدف از زندگی ممکن است ذهن شما، من یا هر کس دیگری را به خودش مشغول ...
مسائل شهر کرمان به عنوان پیشانی استان کرمان باید به طورجدی پیگیری شود /گرفتن تسهیلات کار ساده ای نیست
برترین رستوران ها و سفره خانه های شهر کرمان همکاری و هماهنگی کردیم. اولین جلسه ی شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی را درزمینهٔ گردشگری در حضور آقای استاندار، تعدادی از نمایندگان مجلس و اعضای شورا گفتگوی دولت، با بخش خصوصی برگزار کردیم که تقریباً همه ی مشکلات بخش گردشگری در آن جلسه مطرح شد که در حد استان بود و استاندار دستور پیگیری دادند و الآن پیگیری می شود و به نتیجه می رسد. حالا ...
داستان اسیدپاشی که با قربانی خود ازدواج کرد
وصیت نامه برای خانواده ام نوشتم که چرا این کار را کردم. این حرف هایی که الان برایت می زنم توش گریه بوده، بی خوابی بوده، روزی چهار بسته سیگار کشیدن بوده، زجر و بدبختی بوده، اما بالاخره سوزاندمش. بقیه ماجرا هم که دیگر معلوم است؛ صبحی که یونس اسید را بر سر و روی دختر جوان پاشید: کلید خانه شان را داشتم. ساعت 5 صبح رفتم بالای سرش التماس کردم بیا با هم فرار کنیم، گفت نه. گفتم دارم نابود می شوم ...
بسته خبری سفیر پنجشنبه 21 بهمن ماه 1395
!؟ جدال لفظی ایوبی و افخمی بر سر حواشی جشنواره فیلم فجر افخمی: من پیشنهاد سال گذشته ام را دوباره تکرار می کنم؛ آقای ایوبی استعفا دهید! این مسائل حاصل بی کفایتی شماست. ایوبی: استعفای من به خودم و رییسم مربوط است. شما از برنامه هفت استعفا دهید. افخمی: سال آینده اگر فیلم هایتان بیشتر از سال پیش یعنی بالای 200 میلیارد تومان رسید حتما استعفا می دهم. ایوبی: اگر العربیه سعودی ...
تعبیر آشتی ملی معنی ندارد/ مردم با کسانی که روز عاشورا جوان بسیجی را با قساوت کتک زدند آشتی نمی کنند+ ...
میگفتند چند هزار نفر آمدند در خیابان، امسال تعبیرات میلیونی به کار بردند. بله، درست است؛ میلیون ها انسان در سراسر کشور آمدند به خیابان. بنده زبانم قاصر است، کسی هم نیستم که بخواهم تشکّر کنم؛ [انقلاب] مال خود مردم است. خدا را باید شکر کرد، خدا را باید سپاس گفت که دلهای مردم را به این جهت متوجّه کرد. نکته ی مهم این است که در طول سال با پول سازمان سیا و سازمان موساد و دستگاه اطّلاعاتی و جاسوسی ...
او بازیکنان ما را به اسم صدا می کرد | مهم است که نسل خوبی به فوتبال ما معرفی شود
حتی بهتر هم خواهد شد. من از او دلخور هستم ولی نمی شود توانایی او را نادیده گرفت . شما در این یک سال گذشته بیشتر از همه مربیان ایرانی با کارلوس کی روش در ارتباط بودید و حتی او هم به دیدن بازی های شما آمد. آیا واقعا کی روش به مربیان ایرانی نگاهی از بالا به پایین دارد؟ من بارها گفتم که کی روش یک کتاب وزین است که متاسفانه در فوتبال ما ورق نخورده است. ما فقط درگیر جلد و قیمتش ...
خاطرات ناگفته ام آبروی برخی را می برد!
تاریخ شفاهی قرار دارد، می خواهم نظر شما را درباره کتاب هایی از این دست که تاکنون منتشر شده، بپرسم. در کنار همه فوایدی که انتشار این گونه کتاب ها دارد، نباید از یاد برد که معمولا خاطره گو از نگاه خود یک واقعه و رویداد را بیان می کند و به جنبه های دیگر ماجرا کم اعتناست. بنابراین ممکن است ما با روایت های یکسویه مواجه شویم. از نظر شما اساسا این نوع واقعه نگاری و سبک نگارش چه آسیب هایی به همراه دارد؟ ...
بازیگران واقعی برای ازدواج های دروغین
به گزارش راوی نیوز، همسریابی! حتما شما هم برای یک بار که شده این واژه 4 سیلابی را از دیگران یا هنگام باز کردن یک سایت شنیده یا به چشم خود دیده اید. اما این بار ماجرا به یک برنامه تلویزیونی ترکیه در خارج از ایران که مخاطبان و شرکت کنندگان ایرانی زیادی دارد، باز می گردد. برنامه هر روز بعدازظهر در لوکیشن جذاب با حضور افراد زیادی انجام می شود. مجری برنامه یک خانم است. یک طرف لوکیشن تعدادی افراد روی ...
محبوبه گفت زنت می شوم تا ذره ذره آبت کنم
شعار سال: ایران در ادامه نوشت: صورتش را تصور می کنم؛ نمی دانم چرا ناخودآگاه چهره پاشا اسیدپاش فیلم لانتوری با آن موهای فرفری و رنگ شده جلوی چشمم می آید؛ عاشق کور. آیا او شبیه نوید محمدزاده بازیگر نقش پاشا ی لانتوری است؟ می دانم به جوانی نوید نیست و دهه چهارم زندگی اش را می گذراند. دوستانم سفارش کرده اند مراقب خودم باشم. گفته اند بالاخره کسی که یک بار اسیدپاشی کرده، ممکن است باز هم بکند. می گویند نمی ترسی تنها بروی؟ نمی ترسم. اسیدپاش و انگیزه هایش را ت ...
روایت مادر و دختر از دیدار با آیت الله هاشمی
تمام سوالات به طور مسلط پاسخ دادم و تشویق همه حضار را به دنبال داشت. هر دو دیدار به این ترتیب بود؟ بله؛ هر دو محفل انس با قرآن بود و مکان هم مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که در این دو دیدار خانواده ام نیز حضور داشتند. بعد از این دیدار در بین همکلاسی ها و هم سن و سال ها از این دیدارها تعریف می کردید یا اینکه در مقایسه با آنها احساس غرور کنید؟ همانطور که گفتم قبل از آن با مقام ...
مرحوم دولابی: دل متعلق به دلبر است
...: مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: بچه ها را چنین دست خالی، حساب نکنید. آنها همه معصوم اند. تا پانزده سال در دامان عصمت اند و کارشان بسیار اساس دارد. رنجش شان و رضایت شان اساس دارد. از آنها یاد بگیرید، ولو پایین تر هستند، ولی آدمی قاعده را یاد می گیرد. ولی آدمی معلم اوست، مشروط به اینکه علم داشته باشد. وقتی علم ندارم چه معلّمی هستم؟ معلّم من همان بچه است، به من ولایت هم دارد. مرا دوست هم ...
قلقلی از سال ها حرف نگفته اش می گوید!
به گزارش ملیت به نقل از روزنامه مردم سالاری،وقتی یادداشت میثاق چوگان(همکار کرمانشاهی) ام را که به عشق قلقلی نوشته و در مجله ای چاپ شده بود نشانش دادم برق خوشحالی را می شد در چشم هایش دید. می گفت: می بینی؟! هنوز بچه های دیروز هوای من را دارند. از قول من حتما از ایشان تشکر کن و من چقدر حس خوبی داشتم وقتی اینها را می شنیدم و قهرمان بی زبان کودکی ام را از نزدیک می دیدم و صدایش را برای اولین بار می شنیدم. نشد که به او بگویم د ...
یک آخ بزرگ به تلفن های همراه!
سه بدون دخالت من و به صورت بالقوه خوشنویس هستند. چقدر اهل طبیعت و سفر هستید؟ البته به دلیل مشکلات فیزیکی دیگر نمی توانم. قبلا اهل طبیعت بودم. بیابان های سلمانیه در شرق تهران را هر روز عصر می رفتم گشت می زدم. همان موقع برنامه های استاد شاهین فرهت در رادیو بود و خودم را موظف می دیدم برنامه هایش را گوش دهم. طبیعت چقدر بر تصویرگری ها و نقاشی های شما اثر گذاشت؟ ...
من، زن و زندگی ام را دوست دارم و نمی خواهم او از جریان من و دختر جوان با خبر شود!
نگه داشتم و به همسرم گفتم: چند دقیقه بیرون می روم... و با سرعت خانه را ترک کردم و به کوچه رفتم و گفتم: خانم، من با شما نسبتی ندارم. ما عقد کردیم تا کارت راه بیفتد، بعد هم شما از من جدا شدید.... سعی می کردم آرامشم را حفظ کنم اما او دستم را خوانده بود و بین حرفم آمد و گفت: من طبق اسناد محضری همسر تو هستم. مرا انکار کنی، مدارک محضری را که نمی توانی! در حالی که بشدت عصبانی بودم فریادزنان ...
من و فرزانه از هم دور و دورترشدیم چون راه دیگری نداشتیم / صدای پسرعمه آزارم می داد!
.... همچنین زوجین می توانند با کمک و راهنمایی از مشاور و متخصص و آموزش مهارت های زندگی پایه های زندگی شان را محکم کنند تا دچار مشکل و معضلاتی از این دست نشوند. ایران 110 این اخبار داغ را از دست ندهید: اقدام باورنکردنی یک زن با دختران نوجوان با شبیه سازی ظاهری مردانه! شوهرم مرا به خانه راه نداد و سرگردان به راننده مسافر کش پناه بردم! ...
سه پیشنهاد خیلی خوب از سایر کشورها دارم
خانواده آنها صبر دهد و امیدوارم از این پس کمتر شاهد چنین اتفاقاتی باشیم. اما خوب است که همه بدانیم به خاطر جایگاه خودمان، نباید زندگی دیگران را به خطر بیندازیم یا به خاطر پول، نباید خود را طور دیگر جلوه داد، آنهم مقابل رئیس و بالادستی ها. انسان باید با دلش پیش رود و واقعیت ها را نشان دهد نه اینکه فقط بله، قربان گو باشد. * کمی در مورد وزنه برداری صحبت کنید. مسئولان فدراسیون شما را از ترکیب تیم ...
موسویان:تلاش احمدی نژادبرای جاسوس خواندنش
در حرم امام التماس کردم که راهنمایی ام کرده و تکلیف مرا روشن کند. جمعه شب با قطار همراه با خانواده ام برگشتیم. نیمه های شب در مسیر بازگشت در قطار خوابیده بودم که خواب مرحوم پدرم را دیدم به چشمی که مرا احضار کرده است.سال ها بود که خواب او را ندیده بودم. از بس راجع به شما توسط شخصیت های مختلف دو جناح احضار شده بودم، با خود گفتم پدرم هم در مورد آقای موسویان احضارم کرده است. خیلی ترسیده بودم. درمنزل ...
با قاطعیت می گویم احمدی نژاد تمام شده است
گفته بود تیم فوتبال ما باید در جام جهانی جزء چهار تیم اول باشد؛ اصلا در آن سال تیم فوتبال ما به جام جهانی نرفت؛ خب این عدم شناخت از واقعیت های دنیا در مقوله ورزش است؛ شما در نظر بگیرید که این دوری از واقعیت در سایر موضوعات و مقوله ها نیز نمود داشت و موجد آثار زیانباری برای کشور بود. ما با شعار، نمی توانیم ارتقاء پیدا کنیم؛ باید با برنامه محوری و واقع نگری با دنیا ارتباط برقرار کنیم و ...
مرا پس از 6 ساعت شکنجه نیمه شب در اتوبان رها کردند/تهدیدم کردن تا به پلیس چیزی نگویم+عکس
شده) چطور شما را ربودند؟ عصر شده بود ومن به سمت خودریم در حال حرکت بودم که آدم ربایان به زور من را سوار ماشین کردند و بلافاصله چشمانم را بستند، یک ساعت داخل ماشین بودم که احساس کردم ماشین وارد یک جاده فرعی شده است. زمانیکه مرا از ماشین پیاده کردند زمین خاکی بود، من را به داخل محلی ناشناس بردند و بعد از چند لحظه دست و پایم را بستند و بعد از چند لحظه چشمانم را باز کردند. دو مرد ...
جلال حسینی: اگر مقصر بودم، از تمام ایران عذرخواهی می کنم
روم کمیته انضباطی، شما هم بیایید تا ثابت کنم مقصر نبودم. چطور ثابت می کنی؟ فیلم را می گذاریم و توضیح می دهم. اگر مقصر بودم، از تمام ایران عذرخواهی می کنم. اگر هم نه که محرومیت مرا لحاظ نکنند.
شفیعی:ازسردار بیشتر انتظار داریم/قلعه نویی از قیافه ام ترسید
این همه به من لطف داشته باشند. فقط شرمنده شان که نتوانستم جواب محبت تک تک آنها را بدهم. * با این حساب هنوز هم جوان هستید. بله اما قیافه ام به 40 ساله ها می زند. * کادو هم گرفتید؟ نه خیر. کادو دادم. دیگر کسی برای ما کادو نمی خرد. پدرومادرم و خانمم هستند که در تبریز حضور ندارند ان شاالله به وقتش خدمتشان می رسم. * تصاویری از جشن تولد شما منتشر شد ...
یک ساعت با کارگردانی که خود را میراث زنده تئاتر می داند
...، زبانشان را صحبت نمی کردم، کارگر ساده بودم و در کارخانه کار می کردم. آنجا من با دوگونه رفتار متضاد و خیلی با شدت برخورد کردم که قبلاً در زندگی ام تجربه نکرده بودم، یکی این بود که آدم های غریبه خیلی با من مهربانی می کردند و سخاوت نشان می دادند. همیشه به سفر می رفتم. در دهات ها بودم. به خانه مردم می رفتم و از آنها خواهش می کردم در طویله شما بخوابم. آن آدمی که در را باز می کرد، می گفت بفرمایید ...
قطع 4 انگشت دست یک کارگر 16 ساله/ پشت پرده قتل دو کودک توسط مادرخونخوار/ترور در کهنوج/قتل در زندان/ ...
زندگی کند. بچه هایش مخالف این ازدواج بودند و سرانجام به خواسته شان رسیدند. آنها باعث جدایی پدرشان از ما شدند و او بار دیگر به همسر سابقش برگشت و من و دو فرزندم را ترک کرد. تنها برای ما خانه ای اجاره کرد و مهریه ام را داد. ماهی 500 هزار تومان نفقه به حسابم واریز می کرد. خودم هم خیاطی می کردم و با هر سختی زندگی را می گذراندیم .ولی نبود سرپرستی بالای سرمان برایم زجرآور بود. نمی خواستم دختر و پسرم بی پدر ...
زندگی پزشک قلابی میان زباله های اعیانی + عکس
برای عروس خانم در شب عروسی + عکس وقتی تصویر داخل گوشی همراه زنم را دیدم شوکه شدم! دختر جوانی که از بس زیبا بود خودکشی کرد! + عکس وقتی صدای زنم را در کوچه شنیدم خودم را سریع رساندم / شب حادثه دوستم در خانه ما بود! دختر نوجوان در بیمارستان متوجه شد باردار است! سوءاستفاده از دختران در ترکیه / حادثه ای تلخ از زبان یک دختر ایرانی! ...
نویسنده ای که غم نان ندارد، نویسنده نیست!
... در میان آثار مدرن و ادبیات امروز چطور؟ طرح و پیرنگی شبیه به آن وجود دارد که به این نکته پرداخته باشد؟ همچنین گرسنگی و قحطی تحمیلی به جامعه ما در زمان جنگ دوم موضوع بخشی از رمان مشهور سووشون خانم دانشور است، در بعضی از آثار ساعدی فقر به نحو بارزی بازتاب دارد. خود من داستانی در مجموعه هاویه دارم به نام دست ها و دهان ها که موضوع بر سر دعوایی است بین بزرگترها و کوچکترهای یک خانواده که ...
پسرک واکسی
... گفتم: بله می دانم، می خواستم امتحانت کنم! نگاهی بزرگوارانه به من انداخت، زیر سنگینی نگاه نافذش له شدم. گفت: تو؟ تو می خواهی مرا امتحان کنی؟ واژه تو را چنان محکم بکار برد که از درون خرد شدم. رویش را برگرداند و رفت. هر چه اصرار کردم قبول نکرد که بیشتر بگیرد. بالاخره با وساطت دوستانم و با تقاضای آنان قبول کرد اما با اکراه. وقتی که می رفت از پشت سر شبیه مردی بود ...
دخل و خرج تئاتر ایران در گفت و گو با ایرج راد
به گزارش تیتر شهر :ایرج راد، مدیرعامل خانه تئاتر در گفت وگویی با ما به مشکلات تئاتر در کشور ما اشاره می کند. وی تاکید دارد تئاتر هیچ نسبتی با صنعتی شدن ندارد و نباید هم داشته باشد، زیرا به محض اینکه از تئاتر انتظار اقتصادی داشته باشیم، احتمال تجاری شدن آن و استفاده از عناصر غیرهنری در آن بیشتر از دغدغه های ارزشی و فرهنگی می شود. نگاه شما به تئاتر به عنوان یک شخصیت فرهنگی چیست و آیا این ...
امام فرمودند: کسی حق توهین به متهمان را ندارد
پیرمردی به اسم قائم مقام رفیع - که به خانه ایشان می آمد و با شاه ارتباط داشت- دادند که زود به شاه برساند. ایشان در نامه نوشته بودند: دستت را به خون این بچه سیدها آلوده نکن. شاه و خانواده اش برای اسکی به آبعلی رفته بودند، نامه رادید وگفت فدائیان اسلام را اعدام کنید، اما بگویید که نامه بعد از اعدام به من رسیده است! خود شما هم برخوردی با مجیدی داشتید؟ بله، در وقت تنفس دادگاه به ...
آنان که به ناامیدی فرصت جولان نمی دهند...
خاطرات زیادی به سینه دارند و دستکش های رنگی، بهانه های خوبی هستند برای از ته دل خندیدن. خاطره بازی شما و عروسک ها از کجا شروع شد؟ من هم همانند همه بچه ها از دیدن رنگ ها و کشیدن نقاشی لذت می بردم. برای همین نقاشی را شروع کردم و بعد از مدتی گل سازی را تجربه کردم، هویه کاری و سرمه دوزی و... نیز برای مدتی باعث سرگرمی من شدند. همه این تجربیات یک سالی طول کشید و حالا دیگر 13ساله شده بودم و یک ...
بزرگترین حسرت من این است که روزی اصفهان مرکز موسیقی ایران شود
مشروط قبول فرمودند که در صورت شرکت در کلاس های استاد اسماعیلی، اجازه تدریس در هنرستان را خواهیم داشت، اینچنین بود که به کلاس های استاد اسماعیلی راه یافتم و یک دوره سه ساله در خدمت ایشان بودم، بعد از آن، خدمت استاد رجبی رسیدم، البته قبل از انقلاب متد آموزشی دست نویس ایشان را با استاد محبی به اتمام رسانده بودم اما در همین سال ها فرصت استفاده از محضر ایشان هم میسر شد و بعد از آن هم حدوداً دو سالی در ...