سایر منابع:
سایر خبرها
یک روز با بدهکاران مهریه در اوین
خواب بودم و او بیدار بود. وی ادامه می دهد: من عاشق زنم بودم. یک بار که دعوای مان شد با یک وانت گل او را به خانه برگرداندم. در آخرین دعوایی که در سال 92 به خاطرش کردم مرا به زندان رجایی شهر بردند. در زندان رجایی شهر به خاطر ناسزایی که به من گفتند خودکشی کردم. همسرم طلاق غیابی گرفت و یک سال بعد از زندان آزاد شدم. زمانی که در زندان بودم همسرم تمام اموالم را برده بود. پس از گذشت مدت زمانی ...
خانواده های تک سرنشین
یکی از دوستانش زندگی می کند، می گوید: 8 سال پیش که می خواستم ازدواج کنم، پدر و مادرم با ازدواجم مخالف بودند اما به اصرار خودم با همسر سابقم ازدواج کردم و به تهران آمدم اما وقتی متوجه خیانت همسرم شدم از او جدا شدم و الان با یکی از دوستانم زندگی می کنم. خانواده ام از طلاقم اطلاع دارند اما روی بازگشت به خانه را ندارم و ترجیح می دهم در تهران سرکار بروم و مجردی زندگی کنم، حوصله شنیدن نصیحت و سرزنش پدر و ...
گفتگوی خواندنی با مادر و دختر اعدامی / زن و دو دخترش مرد خانواده را کشتند
چند روز مانده است تا اجرای حکم و..... مژگان به همراه دخترش وارد محوطه می شود. نگاهش را از دوربین ها پنهان می کند، صدایش می لرزد و حالا که در یک قدمی مرگ قرار دارد یادآوری خاطرات آن روز تلخ برایش دشوار است. خبرنگار گروه حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان از رهایی یک مادر و دخترانش در پای چوبه دار گزارش تهیه کرده است که در ادامه می خوانید. به چه جرمی دستگیر شدی؟ ...
روایت یک کلاهبردار داخل زندان از شیوه خالی کردن حساب های مردم/اینجا سیمکارت و شارژ، راحت پیدا می شود
کشورهای عربی را بدزدم و این کار را سال 80 انجام دادم اما دوستم ناجوانمردانه مرا لو داد. -سرقت مسلحانه چگونه انجام شد؟ بعد از آدم ربایی به 10 سال حبس محکوم شدم و مرداد سال 91 حبسم تمام شد و از زندان آزاد شدم. بعد از آزادی هیچ کار و پولی نداشتم تا اینکه حدود ساعت یک بامداد 28 اسفند 91 برای سرقت وارد خانه ای در زعفرانیه شدم. اول فکر کردم کسی داخل خانه نیست، مشغول جمع کردن قالیچه بودم ...
متأسفانه جامعه ما از زندگی فاطمی فاصله گرفته است
تا شکنجه روحی بشوم. باز هم اعتراض کردم، تا بالأخره مرا به اتاقی دیگر منتقل کردند. فردای آن شب از زندان قم به اصفهان منتقل شدم. البته من شکنجه جسمی نشدم. نگرانی من، پسرم بود که در این مدت همراه من بود. بالأخره بعد از تلاش هایی که از بیرون شد، مجبور شدند ما را آزاد کنند، چون مدرکی هم نداشتند. * نظرتان درباره حضور زنان در عرصه های سیاسی، علمی و اجتماعی چیست؟ ما در ...
فرزانه با دختر همسایه به خانه دوست پسر او رفته بود/ وقتی اعتراض کردم زنم طلاق خواست و من ...
، به خاطر همین از همسرم خواستم که رابطه اش را با آن دختر قطع کند. اما همسرم با حرفم مخالفت کرد و گفت که دوست دارد آزاد باشد و هر جا که دلش می خواهد برود. این موضوع باعث اختلاف و بعد مشاجره بین ما شد و تقریباً هر روز ادامه داشت. متهم ادامه داد: یادم است آن دختر با پسری رابطه داشت. یک روز قبل از حادثه متوجه شدم آن دختر همسرم را با خودش به خانه آن پسر برده است. دیگر تحمل رفتار همسرم برایم سخت بود به ...
توطئه شوم زن سنگدل برای قتل شوهرش
بازداشت وی را صادر کرد و او به اداره آگاهی منتقل شد. پس از چند ساعت بازجویی در نهایت وی که چاره ای جز بیان حقیقت نداشت لب به بیان حقیقت گشود و به قتل همسرش اعتراف کرد. او گفت: مدتها از ازدواج من و همسرم می گذشت در این مدت به شدت با هم اختلاف داشتیم. تا جایی که چندبار کارمان به درگیری و ضرب و شتم کشیده شده بود. از دستش خسته شده بودم به همین دلیل دنبال فرصتی بودم که او را به قتل برسانم از این ...
دادگاه برای قاتل گوش بر حکم سه بار قصاص نفس صادر کرد
. یک روز او را به یافت آباد کشاندم و او را هم کشتم. بعد گوش های او را هم داخل الکل گذاشتم و به همسرم دادم، که او از این کار من خیلی ترسید. در زمان بازداشت مجید، همسر او به آگاهی اطلاعات جدیدی منتقل کرد. او گفت: مجید چند روز قبل هم مقداری لوازم خودرو و گوشی تلفن همراه به خانه آورد. بعداز بررسی گوشی، متوجه عکس پسر جوانی شدم که حجله او را در خیابان دیده بودم و الان که مطمئن شدم همسرم یک ...
اهداف پیدا و پنهان شبکه خاص صدا و سیما
پیرامون زندگی خصوصی شهدا، رابطه شان با همسر و فرزندانشان و همین طور هدف شهیدان از حضور در سوریه با همسران شهدا صحبت می کند. در یکی از برنامه ها همسر یکی از شهیدان از روز خواستگاری خود سخن می گوید. زمانی که همسرش به او گفت من همسر نمی خواهم همسنگر می خواهم و من جنگ فرهنگی می کنم و کار فرهنگی انجام می دهم. یا شهید دیگری در وصیت خود به همسرش گفته بود بعد از شهادتم به خاطر من گریه نکن ...
نمایشی از زندگی پنج زنِ خلع سلاح شده
هم دوست نداریم شبیه به آن ها باشیم و خوشحالیم که نیستیم. نکته ای که باید به آن اشاره کنم پیغامی است که چند روز پیش از خانمی گرفتم. پیغامی با این مضمون که من بعد از سال ها در را باز کردم و رفتم... این عینِ دیالوگ نمایش من است. (با تاکید) زنی در را باز کرده و رفته است چون دوست نداشته شبیه به زنان خانه ای در انتهای خیابان بهار شود. منظورم این نیست که این پیام نمایش من است چون در دیالوگ ...
روایت آیت الله یزدی از روش و منش آیت الله واعظ طبسی/فقط از رهبری تبعیت می کرد
انقلاب و انتصاب آن مرحوم به تولیت آستان قدس رضوی هرگاه من به مشهد مشرف می شدم، مهمان آیت الله واعظ طبسی بودم و ایشان اجازه نمی داد من جای دیگری بروم؛ یا در باغ مصطفی خانی یا خانه های سازمانی ما را اسکان می داد و هرچه من اصرار می کردم، ایشان به دیدار من می آمد. اصلاً هرگاه به مشهد مشرف می شدم اولین کسی که به دیدار ما می آمد آن مرحوم بود . مرحوم آیت الله واعظ طبسی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ...
پرتوی از فضایل حضرت زهرا علیه السلام در تفسیر روض الجنان و کشف الاسرار
علیه السلام دهی که خدای تعالی این عقد را در آسمان ببست. 16 آن گاه فرمان آمد، ای مقرّبان درگاه ای خاصّگیان پادشاه سوره هل اتی علی الانسان برخوانید . ایشان همه به آوازی دلربای و الحان طرب فزای سوره هل اتی خواندن گرفتند و درخت طوبی بر خود بلرزید و در بهشت گوهر و مروارید و حلّه ها باریدن گرفت. 17 روز بعد از ازدواج وقتی زنان قریش برای تهنیت آمدند حضرت فاطمه جامه ای فاخر بر تن داشت که آنان ...
بررسی اوصاف زن کامل از دیدگاه اسلام
دارد که نمی گذارد دل علی (ع) بخاطر نگرانی از خانه بلرزد. ز یرایکی ازمؤثرترین عوامل موفقیت محیط خانواده، صبر است. عنصر صبر زیربنای محبت و استحکام خانواده است. او در سن پایین با علی(ع) پیمان ازدواج بست و از میان خواستگاران، علی(ع) را با وجود زهد و ساده زیستی اش برگزید. اوالگوی بسیار خوبی برای صبر و شکیبایی در همسرداری و همراهی مداوم با همسرش برای نسل جوان بلکه برای همه زنان ...
ماجراهای آقای هیجانی!
رفتار عجیب و غریب خود، اهالی محل را شگفت زده می کند! این مرد مثل من و خیلی ها، مستاجر است و در ماه، کلی اجاره خانه پرداخت می کند، اما تاکنون کسی یک ناله و حتی یک "آخ" آرام و ریزه میزه هم از او نشنیده است! درحال حاضر، آوازه این آقای هیجانی، در همه شهر پیچیده و حکایت او زبانزد خاص و عام شده است! این آقا از روزی که شنیده بود من در یکی از شبکه ها و برنامه های زنده و پربیننده تلویزیون، یک دوست ...
منوچهر آشتیانی: تحت تأثیر هدایت، فردید و نیما بودم/ هایدگر، عارف است نه فیلسوف
) آنجا جمع شده بودند. سال 1334 به آلمان رفتم. در رشته های علوم انسانی و جامعه شناسی در آلمان تقریباً هیچ ایرانی ای وجود نداشت و اکثراً طب می خواندند بعد از مدتی به خاطر اختلافاتی که با حزب توده داشتم، نه تنها طرفداران حزب توده، که طرفداران شاه هم با من قطع رابطه کردند. نه تنها از شهر منکوب شدم بلکه به کلی مرا حذف کردند و ناچار به خاطر این مسائل و توهین ها به 17 کیلومتری ...
عاشق حضرت زهرا(س) بود و فدایی حضرت زینب(س) شد
...: آنجا اسمش ابوامیر بود به خاطر اسم پسرش. همیشه برای رزم آماده بود، در فاوا مشغول بود و بعد از سه روز که آنجا بودند از فرمانده خود اجازه می گیرد و می رود به خط مقدم. علی آقا در منطقه ای استراتژیک و مشرف به خان طومان، زمستان در هوای 8 درجه زیر صفر، 400 متر جاده صعب العبور را سینه خیز تا دل تکفیری ها می رود تا جاده را شناسایی کند. * علی آقا چطور و کی به شهادت رسید؟ - پدر ...
دیداری از جنس صمیمیت اصحاب رسانه همدان با خانواده شهید مدافع حرم
های خود با همسرش می گویید زنی که تنها 4 ماه است که همسرش را در جبهه نبرد با تکفیری ها از دست داده است. آخرین بُرش های زندگی محمدحسین، آخرین شهید مدافع حرم شهر همدان از زبان نیره سادات شنیدنی است که این برش ها را با اشک و بغضی ممتد پیوند می زند و جذاب ترشان می کند. همسر شهید بشیری می گویید: آقا محمدحسین فردی خانواده دوست بود تمام وقت خود را صرف خانه و خانواده می کرد از هر فرصتی ...
کودک یک ساله، قربانی خیانت پدر و مادر
میان دایی شوهرم هم مرتب به من می گفت این بچه را باید از بین ببری و من چون به شدت به فرزندم دلبسته بودم، نمی توانستم این کار را بکنم. او تنها کسی بود که من در زندگی داشتم و نمی توانستم او را از دست بدهم تا شوهرم موضوع آزمایش دی ان ای را مطرح کرد و من در تله گیر افتاده بودم؛ نمی توانستم کاری بکنم. با پدر فرزندم صحبت کردم و او گفت بچه را به من بده، خودم کاری می کنم. بچه و ماشین را از من گرفت و من ...
چل تومن داده س آ شصت تومن پس می سونِد
خونه نساختم توش برم برقصم، میخوام بدم پسِری در به درم بیشیند توش که نخواد مای یه تومن اجاره بدِد. خبس حالا یه طاق بالا سری منا حج خانوم هس، وگرنه بایِس ته عمریه به خِدِره کشی میفتادیم با این وضعا و روزگار . بعد از من پرسید : راسی خونه آقادی هنوز یا خریدی یه جا را؟ گفتم: نه منزل پدی هستیم. گفت: بیمیرم که جوونا به این حالن. من قدی تو که بودم هِمین خونه چار سو در شیخا به قسی حوا چووه ( اقساط ناچیز ) خِریدم که اصش بم زور نگفت. اِگه حالا بود دیگه نیمشد. شومام بیا اِز تو فکرش بیرون. یه زنی خونه دار بسون که ضفطِت کنِد. چاره ی نیس وضع خِرابِس. ...
ترفندهای عجیب کلاهبرداری با تلفن همراه از زندان
همسرم جدا شدم. - سابقه داری؟ چندین سابقه کیفری از جمله سرقت مسلحانه، آدم ربایی، نزاع، ضرب و جرح و... - آدم ربایی را در چه سالی و چگونه انجام دادی؟ من در سال 79 از محل کارم، بیرون رفتم. قراردادی بودم اما پولم را ندادند، به همین خاطر از محل کارم بیرون آمدم و چند ماه بدون درآمد بودم.دراین مدت فشار زیادی به من وارد شده بود به همین خاطر تصمیم گرفتم مسئول کنسولی ...
اولین اظهارات سردسته باند سرقت خودروی پاسارگاد
کتابخانه ملی، مقابل یک خودروی ال 90 را گرفته و پس از سرقت خودرو، سه کیسه پول را داخل آن گذاشته و با رها کردن خودروی حمل پول از محل فرار کردیم. ساعتی بعد هم خودروی ال 90 را حوالی کیانشهر رها کرده و هر کدام راهی خانه هایمان شدیم. * با پول های دزدی چه کردی؟ همه آنها را به خانه ای که درکهریزک برای این کار اجاره کرده بودم بردم. به هر کدام از همدستانم 50 میلیون تومان دادم و مابقی را داخل ...
11 درس ارزشمند که متاهلین می خواهند مجردها بدانند
متاسفانه کم تر از یک سال بعد از ازدواج ام باز هم جراحی شدم. با این شرایط ورزش کردن خیلی مشکل بود و فقط کمی تمرین می کردم. ازدست دادن این توانایی تبعات زیادی برای من داشت، این که خودم را چه طور می دیدم و فکرمی کردم که همسرم من را چه طور می بیند. نگران بودم که او زنی جذاب تر از من پیدا کند. من یادگرفتم دست از سر خودم بردارم فقط به این دلیل که متاهل بودن صرفا یک انتخاب نیست. درحالی که از نظر شوهرم من ...
آیا من مادر می شوم؟
.... شوهرم متولد1352 است. قریب به 20 سال است با همسرم عاشقانه زندگی می کنم. تقریبا 16ساله بودم و شوهرم 21 ساله که زندگی را آغاز کردیم. از همان ابتدای زندگی مشترک و تنها بعد از یک سال نخواستن بچه تصمیم گرفتیم، بچه دار شویم. بعد از مدتی خبری از بچه نشد، تا اینکه داستان پر استرس دکتر و دارو درمان و حتی عمل های جراحی آغازشد. انگار که یاد روزهای تلخ افتاده باشد، صدایش را پایین می آورد و ادامه می دهد ...
مسئولان بجای فرافکنی، مسئولیت پذیر باشند/ آقای استاندار، سیلاب خانمان برانداز سیستان و بلوچستان ...
محله حسن آباد روز بعد از سیلاب اول بهمن ماه در گفتگو با خبرنگار ما با بیان اینکه تمام شب گذشته را در سرما گذرانده ایم، اظهار کرد: برای بیرون کردن آب از داخل محله به شهرداری و ادارات دیگری درخواست کمک دادیم ولی هیچ خبری نشد. وی با تاکید بر اینکه خود مردم با اجاره کردن تراکتور راه های ورود آب را بسته اند، بیان کرد: برخی از اداراتی که دستگاه های سنگین مانند لودر دارند، ادعا کرده اند که این ...
قصه تلخ خاطره دختر 14 ساله که عفت و نجابتش را در پی عشق تلگرامی از دست داد
خانوادگی ما شدت گرفت و در حالی که دخترم دوازدهمین سال عمرش را سپری کرده بود از یکدیگر جدا شدیم چرا که همسرم با زن دیگری در نیشابور ازدواج کرده بود و من نمی توانستم این موضوع را تحمل کنم به همین خاطر حضانت دخترم را نیز به پدرش سپردم و خودم به خانه پدرم بازگشتم. مدتی بعد متوجه شدم که دخترم با نامادری اش سرناسازگاری گذاشته است. او در جست و جوی محبت های واهی و خیابانی با پسری دوست شده بود اما وقتی پدرش ...
افزایش بانوان دست فروش +عکس
بسته ای از پوشاک آمد و آن را روی بساط پسر جوان انداخت، احساس کردم این همان صاحب بساط است و اگر بداند که فروشنده اش این اطلاعات را به من داده است با وی برخورد می کند، بنابراین فورا از آنجا دور شدم. تحمل دست فروشان از سوی مغازه داران علیرغم پرداخت مالیات و عوارض به داخل یکی از مغازه های فروش پوشاک زنانه شدم، پیرمردی پشت پیشخوان نشسته بود که بعد از سلام و علیک به او گفتم که امکان ...
خاطره شنیدنی سیف از مصدق
مصدق دکتر غلامحسین خان نقش چشم گیری داشت. زمانی که دوست سوییسی شاه ارنست پرون همراه با ولیعهد به ایران آمد، به شدت مریض شد. برای مداوا نزد دکتر غلامحسین خان رفت و ایشان هم ارنست پرون را مداوا کرد. بعد از این جریان او از فرزند دکتر مصدق سوال می کند که آیا کاری داری که از من بخواهی؟ دکتر غلامحسین خان هم در جواب می گوید بله. پدرم به بیرجند تبعید شده و احتمال دارد که جان خود را در آن جا از دست بدهد، اگر ...
پزشک گفت 2 روز دیرتر می آمدی رفته بودی!
من مجروح شدم مادرم می خواست مرا ببیند. پرستار جای پایم یک متکا گذاشت. گفت می خواهیم نفهمد پایت قطع شده. اما من گفتم هر وقت مجروح شدم جلوترش مادرم خوابش را می بیند. بعد از مجروحیت هم باز به جبهه رفتید؟ فعالیت هایتان بعد از اتمام جنگ چه بود؟ اواخر جنگ در عملیات مرصاد در منطقه بودم. بیت المقدس 2 هم شرکت کردم. مسئولیت داشتم و فرمانده گردان امام سجاد(ع) از لشکر6 ویژه پاسداران بودم. سال 66 ...
زندگی بدون مسئله، زندگی نیست
بقای نسل انسان در گرو آن است چون اطلاعات دائماً به روز می شوند و ما باید بتوانیم خودمان را با این علم روز سازگار کنیم. مسائلی که یک فرد ممکن است با آن مواجه شود (ازدواج کنم یا ادامه تحصیل دهم؟ کلاس زبان بروم یا کنکور؟ و...) همه این مسائل با خود مقداری استرس به همراه دارد، بنابراین صرف داشتن اطلاعات به فرد کمک نمی کند و وی باید بتواند مهارت کسب کند. همه ما انسان ها در واقعیت تا حدودی ...
سردسته باند سرقت: نقشه مان حرف نداشت!
هیچ دوربین راهنمایی و رانندگی در آنجا قرار نداشت. ما حتی زمان تخلیه پول ها و موارد دیگر را هم بررسی کرده بودیم. سرقت را چطور انجام دادید؟ روز حادثه سوار بر دو خودروی پراید سرقتی راهی محل شدیم. یک خودرو جلوی ماشین حمل پول را گرفت و خودروی دیگر از پشت سر، راه فرار را سد کرد. در ماشین را باز کردم و در حالی که اسلحه کلاشینکفی در دست داشتم آنها را تهدید کردم که از ماشین پیاده ...