سایر منابع:
سایر خبرها
مهمترین رویدادهای سال 95 از نگاه رسانه ها
به تصمیم خودش 8 تیرماه برای تکمیل مراحل درمان به پاریس رفت و سرانجام در بیمارستانی در پاریس از دنیا رفت. چند روز بعد پیکر او به ایران منتقل شد و 20 تیرماه در میان حزن و اندوه خیل عظیمی از دوست دارانش از مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به خانه دوست بدرقه شد. 21 خردادماه بود که حبیب محبیان خواننده پیشکسوت پاپ بر اثر ایست قلبی در رامسر درگذشت. او چند سال پیش برای ادامه ...
همه فیلم هایی که نوروز پخش می شوند
برف بازی ، یک اشتباه خوب و پلیس فروشگاه 2 روز 2 فروردین 96 پخش می شود. عصر یخبندان 5 ، در راه خانه عروس و راه حل نهایی روز 3 فروردین 96 پخش می شود. گروه نجات در شهربازیم، سالی و رویای آب نباتی روز 4 فروردین 96 پخش می شود. پت و مت ، مجرد 40 ساله و سریع ترین سرخ پوست دنیا روز 5 فروردین 96 پخش می شود. سرزمین بادها ، تاکسی های قرمز و هوگو روز 6 فروردین 96 پخش می شود. پرنده ...
بهترین نوروز زندگی ام راز است
گذرانده بودم. در آن دوران برای کودکان کتاب قصه می نوشتم و داستان ها را نقاشی می کردم که بسیار مورد توجه قرار گرفت و در تیراژ بسیار بالا هم منتشر شد. بعد از آن به سمت تئاتر آمدم و دوره آموزشی سینمای آزاد را گذراندم و اواخر دهه 60 با فیلم اوینار به کارگردانی شهرام اسدی وارد سینما شدم و بعد، فیلم در افسانه شهر لاجوردی ساخته محمدعلی نجفی و پس از آن در فیلم پری به کارگردانی داریوش مهرجویی بازی کردم. اولین ...
ماجرای توصیه حاج محمد به چله زیارت عاشورا
.... چگونه از شهادت وی با خبر شدید؟ همسر شهید: یادم می آید رفته بودم منزل یکی از دوستانم که چند فرزند شهید در آنجا حضور داشتند. یکی از آنها طوری خاص به من نگاه می کرد که از جای خودم بلند شدم و گفتم چرا یک طوری خاص مرا نگاه می کند. برادر شوهرم به من واقعیت را گفت. همان لحظه با یکی از دوستان محمدآقا تماس گرفتم. به همه چی فکر می کردم غیر از شهادت او. گفتم من می خواهم بروم سوریه ...
باورم نمی شد دخترم در مدت 9 ماه توسط شوهرم مورد...
به گزارش پیک نکا ، این زن پس از حضور در دادگاه به قاضی گفت: حدود 9 ماه قبل به یک ماموریت کاری رفته بودم و در این مدت دختر 10 ساله ام در خانه با پدرش تنها بود. پس از این ماموریت به مرور زمان متوجه رفتارهای غیرعادی دخترم شدم. این رفتارهای غیرعادی تا آنجا ادامه داشت که مشاور مدرسه او نیز از آنها آگاه و من را نیز در جریان گذاشت. وی که از نظر روحی بسیار شکسته شده بود، درباره نحوه اطلاع از ...
روایتی خواندنی از دوران کودکی سردار شهید در سوریه
همدان کار می کردم و درس هم می خواندم. خواهر بزرگ تر که اولین فرزند خانواده بود بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی به خانه بخت رفت و مسئولیت اداره مادر و برادر و خواهرم به دوش من افتاد. منبع: میزان
با کار تلگرامی خرج سرطانم را در می آورم
کند سراغ کارهای هنری که خانوادگی در آن دست داشتند، برود. بعد از اینکه از کار در خانه های مردم خسته شوم، تصمیم گرفتم دنبال کارهای هنری بروم. از دوران کودکی هم این کار را بلد بودم و پدرم هم خودشان قالیباف بودند و خودم هم علاقه داشتم. مدتی در کار تابلو فرش رفتم و در بازار تهران شروع به کارکردم. اینجا هم در انبار کار می کردم و خیلی شرایط خوبی نبود و همین محیط کار خودش باعث شد مشکل بزرگی برای من اتفاق ...
مهران غفوریان و مادرش مهمانان سه ستاره شدند
...> غفوریان گفت: حدود دوماه است مادرم را کمتر دیدم. روز مادر را به مادرم و همسرم، مادرزن و همچنین همه مادران شهدا تبریک می گویم. در حال حاضر ، درگیر برنامهٔ خندوانه هستم؛ قرار است لیگ پانتومیم را در برنامه داشته باشیم. سپس، یاسین 13 ساله از گرگان به برنامه آمد. این نوجوان بدنش فلز را جذب می کند؛ علیخانی و غفوریان هم این امر را روی بدن یاسین تست کردند و چند قاشق و سکه به بدن یاسین جذب شد ...
حکایت کمیل ؛ تازه داماد پرکشیده از ارتفاعات جاسوسان +تصاویر
گرفتند و گفتند: مریم میایی خانه مان؟ گفتم: کمیل آمده؟ گفتند: نه قرار است که بیاید ... وقتی وارد حیاط شدم ... یازهرا ... چه قیامتی بود ... همانجا پاهایم شل شد و به زور خودم را انداختم روی پله. میلرزیدم و گریه می کردم. همه بستگان می دانستند، کمیل شهید شده ولی جرئت گفتنش را به من نداشتند، به من گفته بودند که مجروح شده است. رفتم در حیاط دیدم یکی پدرم را بغل کرده و شدیداً گریه می کنند. گفتم: چرا دارید ...
هنرمندان و مادرانشان در اینستاگرام+عکس
... مهران رنجبر بازیگر مجموعه دورهمی نیز با انتشار عکسی از خود و مادرش روز مادر را به همه مادران تبریک گفت. رنجبر در این پست نوشت: شاهکار ترین زن زندگی سی و پنج ساله ی من ، مادرم ، دردت به سرم.... خدا حفظت کنه که هم مادرمی هم پدرم بودی هم رفیق....الهی دورت بگردم تنها رفیقم..... پی نوشت: تو رو خدا قدر بدونید رفقا ...
نمایش دوک و مهره های سنگی در موزه های مازندران
کنی و نرسیده به آمل، راهی در سمت چپ جاده را در پیش بگیری. همان جاده ای که با رستوران نیما و تصویر شاعر آغاز می شود. گرچه جز این رستوران، تابلویی هم هست که نام یوش و بلده بر آن نقش بسته؛ یا جاده چالوس را انتخاب کنی و پس از گذشتن از تونل کندوان به سیاه بیشه بروی و استراحت کنی و با رسیدن به پل زنگوله، به سمت جاده ای بروی که تابلویی سبزرنگ بر سر آن است. این تابلو ما را به خانه نیما و روستای زیبای یوش ...
چه مسائلی از گذشته مان را در خواستگاری بگوییم؟
نشد و بعد ماجرای امین را به او گفتم. چیزی نگفت. آن شب به همراه خانواده اش از خانه ما رفتند و دیگری خبری ازشان نشد. به او نمی گویم... چند سالی است که برای سرگرمی، تفریحی قلیان می کشم، به قلیان وابستگی و اعتیاد پیدا نکرده ام، اما از این که هفته ای یکی دوبار با دوستانم دور هم جمع شویم و قلیانی دود کنیم لذت می برم و حالم خوب می شود. مادرم می گوید اگر قلیان کشیدن را کنار نگذارم ...
ازدواج اشکان خطیبی و قیمت سوژه داغ دورهمی
ادامه میزبان اشکان خطیبی شد و به فعالیت های کثیر این بازیگر در عرصه های مختلف سینمایی، موسیقی و ترجمه اشاره کرد. خطیبی صحبت هایش را با اشاره به نام بردن فعالیت های خود توسط مدیری آغاز کرد و گفت: از مدیریت سینما به پیشنهاد رامبد جوان انصراف دادم و رستوران را مدتی است که اداره نمی کنم و در حال حاضر ترجمه و برنامه سازی را انجام می دهم و اگر زمانی بازیگری را کنار بگذارم کار ترجمه را جدی تر ...
استقلالی ام و دوست دارم با ترامپ سلفی بگیرم!
شود؟ هر سال که ما عید را جشن می گیریم، در یک گوشه دنیا جنگ است و بچه های بی نوا بی پدر و مادر می شوند، جان خود را از دست می دهند. می ترسند و خلاصه عذاب می کشند. حسرتم این است عیدی را ببینم که آن سال در هیچ جای دنیا جنگ نباشد. * کدام سین هفت سین را ترجیح می دهی؟ من سبزه را از بقیه سین ها بیشتر دوست دارم. دلم هم نمی خواهد سبزه آماده بخرم و ترجیح می دهم خودم آن را به ...
خودم خوش تیپ ترین بازیکن استقلال هستم / پرسپولیس بهترین تیم ایران است!
عیدی که گرفتی را یادت است؟ - همیشه بهترین عیدی برای ما بچه ها پول بود. کلا عیدی گرفتن رسم خوبی بود. * با عیدی هایت چه می کردی؟ - فقط یادم است بچه که بودم با اولین عیدی پدر و مادرم را شام دعوت کردم رستوران. * پس کلاه سرت رفته بود؟ - (با خنده) آره واقعا. همچین ژست بزرگی هم گرفته بودم و احساس می کردم حالا که دعوت شان کردم خیلی بزرگ شدم. ...
چرا میلاد حضرت زهرا (س)، روز زن است؟
تبرک قرائت می شود. شب لیله القدر (لیله القدر خیر من الف. شهر) در وصف این شب می گویند اگر کسی در 82 سالگی این شب را درک کند ثواب 82 سال عبادت را دارد. ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم که مبارک است. امام صادق (ع) می فرمایند: مادرم زهرا حقیقت شب قدر است که در واقع مبارک در مبارکه در مبارک است. چرا روز ولادت ایشان روز زن یا مادر نامیده می شود؟ ...
گزارش تصویری و ویدیویی اینستاگرامی از تبریک سال نو بازیگران و هنرمندان
...> عزیزان سلام اوّل قصد داشتم نوشته ای طولانی بنویسم، از آنچه که گذشت...از آنچه که شد...امّا دیدم حجم اتّفاقات ناخوشایند و غیر منتظره به قدری بود که دیگر کمتر راجبِ آن بگوییم بهتر است، امّا فراموش نکنیم...کمتر در بَحر آن فرو رویم ،امّا از آنها درس بگیریم...زمان کم است، برای هر چیزی، برای هر کسی، زمان فرّار است و گریز پا، حالِ خوب هم همینطور...در سال جدید برای تک تکتان حالِ خوب پایدار، سلامت جسم و ...
علی دایی: در دنیا فقط دوست دارم با یک نفر سلفی بگیرم / از آن دیوانه آمریکایی بیشتر از این نمی شود توقع ...
کنیم ولی نهایتاً کمدم سه یا چهار روز سروسامان خواهد داشت و بعد از آن دوباره به هم می خورد (خنده). * غذای مورد علاقه شما چیست؟ - من زیاد غذایی نیستم و هر چه باشد را می خورم. در غذا اصلاً غر نمی زنم و از بچگی همین طور بودم. * پس خدا به مادر و همسرتان لطف ویژه ای داشته؟ - خنده. بله همین طور است. خدا را شکر دستپخت هر دو نفر عالی است. * خودتان کدام ...
اینجاپدران ومادران باچشمان منتظرسال راتحویل میکنند
فراموش کنند. زهرا جعفری، 36 ساله است. وی در گفت و گو با خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان به حضور خود در جمع سالمندان اشاره می کند و می گوید: من در یک تصادف رانندگی پدر و مادرم را از دست دادم. در پی آن حادثه خودم را به شدت تنها احساس می کردم. تصمیم گرفتم که یک تغییر اساسی در زندگی ام ایجاد کنم و پس از آن هر هفته پس از حضور در بهشت زهرا، سری هم به کهریزک می زنم. وی می افزاید ...
علی دایی دخترش رابه چه کسی می دهد؟
توانم کار خانه را انجام دهم، چون وقتش را ندارم. اگر وقت داشته باشم و زرنگ باشم اتاق خودم را جمع و جور می کنم. * پارسال گفته بودید کمد شما مثل کمد آقای ووپی شده، الان وضعیت کمد شما بهتر است؟ - هنوز هم همان طوری است. البته تمیز می کنیم ولی نهایتاً کمدم سه یا چهار روز سروسامان خواهد داشت و بعد از آن دوباره به هم می خورد (خنده). * غذای مورد علاقه شما چیست؟ ...
دایی: بهترین عیدی ها را از پدم می گرفتم
بین ما نیست. اولین خاطره شما از نوروز چیست؟ همیشه عیدها خوب بود پدرم عیدی ما را از لای قرآن می داد روزهایی که پدر است بهترین خاطره خوب ما شکل می گیرد. بهترین عیدی خود را از پدرم می گرفتم. عیدی هم بوده که خاطره خوبی از آن نداشته باشید؟ تصادفی که شب عید در کاشان داشتیم یک تلنگر بود و من را به حال و هوای خودم برگرداند. چه آرزویی در لحظه سال تحویل ...
جاور: همسرم رزمی کار است اما من هم پارو دارم!/ المپیک را نمی شناختم
قهرمانی جوانان آسیایی که رسید پدرم از حامیان بزرگ من بود. پدر و مادرم در سخت ترین شرایط کمکم کردند و خداراشکر توانستم نتیجه خوبی بگیرم. *روز اولی که در قایق قرار گرفتید می توانستید آن را کنترل کنید؟ خیلی کم، من زنجانی هستم و در زنجان یک سد خیلی کوچک داریم به اسم گاوازن که کل آن صد متر هم نمی شود. در آنجا که من سوار قایق شدم چپ کردم داخل آب و شناکردن هم بلد نبودم، بعد برگشته ...
رفت و آمدم به خانه زن بیوه ثروتمند مرا هوایی کرد و ... / پسر جوان اعتراف هولناکی کرد
اختیار پلیس نبود، زنی با گریه و شیون به کلانتری مرکزی کرج رفت و گفت: پسرم اقرار به قتل دوستم سهیلا کرده و جزئیات قتل را می داند و الان در خانه است. بدین ترتیب با دستور کشیک قتل کرج، سعید -28 ساله- دستگیر شد. وی با اعتراف به قتل سهیلا گفت: سهیلا جای مادرم بود و از بچگی، خاله صدایش می زدم. به من علاقه زیادی داشت و چون 2 بار طلاق گرفته و از همه فرزندانش دور بود، مرا به خانه اش می برد. تا اینکه به ...
روز مادر به روایت اینستاگرام هنرمندان
تو سن 5 سالگی ناراحتی قلبی داشتم و 1سال بیمارستان بودم ، اگر مادرم نبود ،شب بیداری هاش نبود ،دل نگرانی هاش نبود و ... خیلی چیزها یادمه که نمی خوام به یاد بیارم ، شاید من الان نبودم. مادرم خدا همیشه پشت پناهت باشه که راه خداشناسی رو به من و مهیار آموختی و با نگاهت صبر و گذشت و سکوت رو یاد گرفتم...بوسه می زنم به دست مادر و پدرم که موجودیتم و جایگاهم رو بعد از خدا مدیون شما هستم. ...
در مسافرت های دکتر روحانی با او همراه بودم/در گردشگری گیلان مشکل مدیریتی وجود دارد
بیست سال قبل در همین استان حضور داشتم و آشنایی با استان داشتم و طی سال هایی هم که در استان نبودم و چه زمانی که ریاست سازمان چای را برعهده داشتم و چه زمانی که در مناطق آزاد بودم همیشه یک سری رفت و آمد دانشگاهی به استان داشتم و حدود 14 سال به عنوان موسس دانشگاه علمی و کاربردی به گیلان رفت و آمد می کردم و این موجب شد هرگز ارتباطم با استان قطع نشود و بعد از همان روزهای اول نتایج انتخابات، دوستان در ...
شهیدی که از مادرش خواست مانند ام وهب باشد
خوب کار نکردم، ولی برای او بوده... و با یک نیت دیگر، تمام عمر زندگی کردم، شهادت... همان نقطه ی وصلی که برایش لحظه شماری می کنم، برایش تلاش می کنم، اگرچه تلاش هایم کم بوده و بعضی اوقات راه هایم را اشتباه رفتم، ولی آرزویم جز به کاروان سیدالشهدا رسیدن، چیز دیگر نبوده... فقط ترسم پدر و مادرم هستند، ولی از آنها تقاضایی دارم... پدرم، امام حسین(ع) باش. چند نفر از خانواده اش را در راه خدا قربانی ...
عید برای این کودکان کار رنگ و بوی دیگری ندارد
بجنورد در حال فروش آدامس بود در گفتگو با خبرنگار ما، گفت: کلاس ششم هستم و در ساعت بیکاری برای تامین مخارج زندگی کار می کنم. وی افزود: پدرم فوت کرده است و برادرم هم سرباز است من هم باید کار کنم تا کمک دست مادرم باشم و زندگی خودمان را بچرخانیم. مجتبی یکی از کودکار کار است که به همراه مادر خود در حال دست فروشی بود به خبرنگار ما گفت: پدر و مادر دست فروشی می کنند و من هم سعی می کنم به آنها کمک کنم. وی افزود: در کلاس پنج درس می خوانم و با کار کردن خودم می خواهم نقشی در تامین مخارج زندگی خانواده خودمان داشته باشم. انتهای پیام / ...
کیادربندسری: آرزویم برای سال 96، انتخاب رییس جمهوری مردمی و دلسوز است
... من الان 28 ساله ام. اسکی را از سه سالگی و زیر نظر پدرم شروع کردم. تقریبا 25 سال است که در اسکی فعالیت دارم و مشوق اصلی من در طول این سال ها پدرم بود. البته شرایط محیطی هم خیلی در موفقیتم در این سال ها موثر بوده است. در واقع فاصله خانه ما تا پیست اسکی دربند سر بیشتر از 400 متر نیست و چون اکثر اهالی منطقه به اسکی کردن مشغول بودند، باعث می شد گرایش من به این رشته افزایش پیدا کند. ...
زندگی روزانه و خصوصی آیت الله هاشمی به روایت دخترش +تصاویر
بزرگ تر شده بودمی و ازدواج کرده بودیم، کارهای خانه هم سبک تر شده بود. مادرم به صورت نوبه ای هفته ای دو- سه بار مستخدم داشت. اما از وقتی مادرم مریض شد مستخدم ثابتی از صبح تا شش عصر به خانه می آمد و بعد از شش تا شب نیز پدرم شخصا از مادر مراقبت می کرد. شام آیت الله چه بود؟ در خاطرات ایشان می خوانیم که معمولا شام، حاضری بوده است. بله! بابا اصراری به شام خوردن نداشتم معمولا اگر ...
اعترافات جالب بازیگر سینما در خندوانه
دراماتیک تئاتر عروسکی قبول شدم و هر دو در ارتباط بامردم بود . در رشتهٔ اولی با مردم خاص ارتباط برقرار می کردم اما در تئاتر عروسکی با بچه ها بیشتر ارتباط داشت به سمت رشته دوم رفتم . وی افزود: در سال اول دانشگاه پیشنهاد تئاتر به من داده شد ،علاقه ام افزایش پیدا کرد و بعد از چند تئاتر خیابانی برای ادامه تحصیل بازیگری خواندم. شاید به دلیل کارهایی که انجام دادم یک آدم جدی خشک به نظر برسم اما ...