سایر منابع:
سایر خبرها
زنی که در دولت قبل گرفتار گرانی مصالح ساختمانی شد
که هر کدام 200 میلیون طلبکارند. من یک زن تنها که در زندانم، باید چطور این پول را تهیه کنم؟ تلخی روزهای گذشته یک طرف، آینده مبهم هم یک طرف دیگر: من قبلا هم خانه ساخته بودم و موفق بودم، اما این بار اینطور شد. قصدم که کلاهبرداری نبود، اما در هر حال الان اینجا هستم، زندان. می دانید یعنی چه؟ کسی دیگر روی حرفم حساب نمی کند. مادرم تا راه می افتد و به اینجا برسد گریه می کند، بیچاره ها کاری از ...
روزگار دختران افغان در ایران
کلافه شان کرده اعتیاد پدر است. پدری که بعد از 9 بار ترک باز هم بی خیال اعتیاد نشده. دود همین مواد و بخار اتو، ریه های مادر 36 ساله شان را نابود کرده. می گویند پدرشان از شیشه هایی که شبیه لامپ است، دست می گیرد و دود می کند و دود می کند. درآمد بسته بندی جوراب ماهی 500 هزار تومان است. یک خانواده هفت نفری و فقط 500 هزار تومان درآمد. مینا با غمی واضح در صدایش می گوید: چند روز پیش مادرم از پدر پرسید ...
چرا در کارخانه ها و پتروشیمی صحنه نسبت نیروهای بومی به غیر بومی خیلی پایین تر است
حنیفه از اهالی سیستان می گوید: یک سال در سفر حج همراه امام جواد علیه السلام بودم. عده ای از درباریان معتصم همراه ما بودند. به امام عرض کردم یابن رسول الله مردی از دوستان شما حاکم سیستان است و مالیات سنگینی برای من وضع کرده است. به او نامه بنویسید تا تخفیفی به من بدهند. امام در پاسخ فرمود نمی شناسم. گفتم او شما را دوست دارد. دکتر زارعی گفت : امام فرمود داماد خلیفه را همه حکومتی ها محترم می دارند ...
حاج آقا جوانی هایش هم حیرت انگیز بود/ امام(ره) در چند جلسه گفته بود که واقعاً حیف شد ایشان از قم رفت
می دادند. یک روز نرسیدند به افطاری مدیران بروند، فردایش به ایشان گفتم چون دیشب نرفتید امشب حتماً برای افطاری برویم که کارگران دانشگاه و نیروهای خدماتی حضور دارند خوشحال می شوند. به من گفتند برویم منزل افطار کنیم بهتر است چون ما دیشب نرفتیم اگر امشب برویم می گویند او طرفدار مستضعفین است. به عنوان پدر بیشتر چه توصیه هایی به شما می کند؟ یکی از توصیه های همیشگی حاج آقا به من و ...
اعتراف هولناک سپیده به نقشه شومی که برای شوهرش کشیده بود
راحت بود؛ گویی قبل از ازدواج هم تصمیم داشت اگر زنش به دردش نخورد، او را طلاق دهد. پیش از به دنیا آمدن سیما بر سر هر موضوعی، حرف از جدایی می زد. سیزده سال از ازدواجمان می گذشت که بالاخره در مقابل رفتارهایش، من هم گفتم طلاق می خواهم. سه بار برای طلاق توافقی اقدام کردیم و هر بار با وساطت خانواده ها دوباره سر خانه و زندگی برگشتیم تا این که بار چهارم توانستم خانواده خودم را راضی کرده و دور از چشم ...
نبود تقاضا و آموزشهای لازم قالیبافی کارآفرین را دلسرد می کند
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح اردستان، قالی بافی از زمانهای گذشته و قدیم در اردستان به عنوان یک هنر نزد زنان خانه دار مرسوم بوده و بعضا از این راه امرار معاش هم می کرده اند که در سالهای اخیر این کار از رونق افتاده و دیگر صدای ضربه های تیک تیک قالی بافان این دیار در کوچه ها شنیده نمی شود و به نوعی از رونق افتاده اما جایگزین آن بافت قالیچه های کوچک در ...
19 سال از مرگ کاپیتان گذشت
، پول به راستین داد و گفت: پسرم، آب که خوردی این پول را هم توی آن صندوق بینداز. سیروس اول نمی خواست پیاده شود. من هم خیلی کسل بودم و اصلاً حال نداشتم. انگار غم دنیا توی دلم بود، ولی بعد همگی پیاده شدیم و دست و رویمان را شستیم، آنجا یک شیر آب بود. وقتی سوار ماشین شدیم، راستین گفت: بابا چقدر خنک شدم. قبل از اینکه من بیهوش بشوم، دقیقاً یادم نمی آید. فقط یادم هست که یک خاور از رو به رو در ...
محل زندگی امام زمان(عج) پس از ظهور
، درباره هر چه خواهد، حوائج او روا گردد و به مقام بلندی در روز قیامت دست یابد و خداوند تا جایگاه ادریس خدا او را بالا برد و از ناراحتی دنیا و مکر دشمنانش در پناه پروردگار قرار گیرد. اهمیت مسجد سهله به قدری است که اهل بیت(علیهم السلام) برای رفع گرفتاری از شیعیان، به این مسجد می آمدند و دعا می کردند. بشّار مُکاری نقل می کند: روزی برای دیدن امام صادق(علیه السلام) به منزلشان در کوفه رفتم، طبقی از ...
امام جواد(ع)؛ الگویی برای جوانان اهل علم
کرده است که: بعد از شهادت امام رضا(علیه السلام) ما به زیارت خانه خدا مشرف شدیم و آنگاه به محضر امام جواد (علیه السلام) رفتیم. بسیاری از شیعیان نیز در آنجا گرد آمده بودند تا امام جواد(علیه السلام) را زیارت کنند. عبدالله بن موسی عموی حضرت جواد(علیه السلام) که پیرمرد بزرگواری بود و در پیشانی اش آثار عبادت دیده می شد، به آنجا آمد و به امام جواد(علیه السلام) احترام فراوانی کرده و وسط پیشانی حضرت را بوسید ...
شعار ویژه ولادت امام جواد (ع)
گلستان ضرب در صد بوستان گردد علی هر چند فرزند محمد بود ، این دفعه محمد از علی آمد که فخر شیعیان گردد دراین وادی اگر سودی ست با درویش خرسند است تجارت جز درِ این خانه سودش هم زیان گردد پدر با داغ فرزندش ، پدر با داغ دلبندش ولی اینجا پسر با داغ بابا امتحان گردد شب میلاد فرزندش همین که تشنه لب باشد گمانم "خیزران" هم ...
آنچه از زندگی خصوصی مسعود فراستی نمیدانید
است و با همین صراحتش زندگی می کند. حتی اگر عصبانی و ناراحت شوید و تصویر آقای همیشه مخالف از کاراکتر او در ذهن شما بماند. فراستی آدمی است با همین بی تعارفی ها|، پرشور بودن ها و شیطنت ها. با او در یکی از بعدازظهرهای شلوغ پاییزی گپ زدیم. وقتی کلاسش تازه تمام شده بود اما هنوز با انرژی بود. وقتی هنوز بعد از شنیدن هر سوال بلند بلند و رو به آسمان می خندید. طولانی ترین روز زندگی تان کی بود؟ ...
بهمن فرمان آرا: بازیگر شدنم توصیه کیارستمی بود
ترین اتفاقات زندگی من دنیایی بود که با آن سفر در مقابلم قرار گرفت. اولین بار که سوار هواپیما شدم در همان سفر بود. پیش از آن هرگز به خارج از کشور نرفته بودم بنابراین سفر به لندن برای من یک تجربه سحرآمیز بود. چون موقعی که من به لندن سفر کردم یعنی سال 1958، هنوز مدرسه سینمایی در لندن افتتاح نشده بود، من اول به مدرسه هنرپیشگی رفتم. مدرسه هنرپیشگی هم تکلیف و مشق در خانه نداشت. ساعات بعد از مدرسه، از ...
جشن تولدی که به شهادت ختم شد
دستم داد و دوستانش خبر شهادت سعید را آوردند . خبر شهادت تنها چند روز مانده به بیست و هشتمین سالگرد تولد سعید به گوش خانواده رسید، مادر در این باره گفت: قرار بود وقتی سعید برگشت در خانه مادر بزرگش در شمال برای او جشن تولد بگیریم تا غافلگیرش کنیم، اما نمی دانستیم او ما را غافلگیر می کند.
یک آرزوی ورزشی دارم و آن صعود سپیدرود به لیگ برتر است
می خواستند و من به این مسئله تن ندادم. یک مربی تیم ملی داشتیم که اخراج شد و رفت که من خیلی به او علاقه دارم اما یک روز یکی از دلال ها به من زنگ زد و گفت: اگر می خواهی دوباره به تیم ملی برگردی من صحبت می کنم و کارت را جور می کنم. من هم گفتم هرگز این کار را نخواهم کرد. همان سال که پدرم به رحمت خدا رفت، در استیل آذین بازی می کردم و برای پدرم در تهران مراسم ختم گرفته بودم، خیلی از مربیان مطرح مثل آقای ...
شفای ضعف بینایی و ربع قرن برپایی جلسه قرآن/ رونق جلسات سنتی با بها دادن به خردسالان
(کیسوم) در آستانه اشرفیه بوده است، مادرم نیز خیاط بود. به گونه ای که پدرم همه 12 خواهر و برادر را با نماز، آداب دین و قرآن خواندن آشنا کرد. اما من به دلیل مشکل بینایی که از بدو تولد با آن روبرو بودم به مدرسه نرفتم اما علاقه وافری به خواندن کتاب داشتم و از برادرانم درس ها را در خانه فرا می گرفتم و در امتحانات شرکت می کردم. مشکل بینایی تون مادرزادی بود؟ بله، هنگامی که سال 1345 نخستین جراحی بر ...
نوجوانی که ازشدت گرسنگی کلوخ به شکم بست/48 ماه حضورمستمر در جبهه و شرکت در مهمترین عملیات ها
به گزارش ایسکانیوز غلامعلی جمشیدی جانباز 50 درصد است که تنها یادگاری اش جراحت های جزیره مجنون، مهران، فاو و تعدادی عکس و خاطره است. 48 ماه حضورمستقیم در جبهه و شرکت در مهمترین عملیات ها وشناخت لایه های جنگ، باعث تربیت 4 فرزندی شد که بدون استفاده از سهمیه پدر در دانشگاه تحصیل کنند وافرادی تأثیر گذار در جامعه امروز باشند. این گزارش حکایت مردی است که برای دفاع از شرف و ناموس کشورش بارها به آغوش مرگ شتافته اما دست تقدیرجمشیدی و امثا ...
رفت و آمدهای شیطانی نوعروس با پسری که هم دانشگاهی اش بود / هانیه پولهایم را برای پسر نامحرم خرج می کرد و ...
نقشه می کشید. برای مرد، زن گرفتن از خرید یک کت و شلوار هم ساده تر به نظر می رسید. شاید او وقتی می خواهد لباس یا کفشی بخرد بیشتر از این حرف ها حساسیت به خرج می دهد. بعد از طلاق فهمید چه بلایی سرش آمده است. او زخم خورده شلاق بی معرفتی و خیانتی شوم شد که تاب و توانش را برید و امان از کف داد. خانواده مرد جوان از روز اول می گفتند عادی و منطقی زندگی کن. پوزخند می زد و ...
ماجرای سیاه و هولناک / خون بازی دخترهای جوان تهرانی! + عکس
...> ------------------------ جوانی که با سر بریده 400 متر پیاده راه رفت! +عکس بر روی زمین دراز کشیده بود / با دیدن آن صحنه در خانه مجردیش شوکه شدم! من و سهیلا در شرکت ارتباط پنهانی داشتیم / او می گفت باید او را ببرم! دختر 17 ساله گفت روز بعد تازه فهمیدم با پسر جوان چه غلطی کرده ام! خانمی که حین جراحی با اتفاقی هولناک روبرو شد / تجربه این حادثه مردم را شوکه کرد! + عکس هنگام تشیع جنازه بود که این نوجوان زنده شد ...
حیدریان: قرار نبود سینما دولتی شود/ نظارت، شمردن دکمه های پیراهن هنرپیشه ها نیست!
او که اواخر سال گذشته پس از چند سال دوباره در کسوت ریاست سازمان سینمایی فعالیت اش را آغاز کرده است، در این گفت وگو که توسط محمد علی حیدری انجام شده است به عنوان مدیرکل ادارة نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی در دهه ی 60 به سوالات مختلفی پاسخ داده است که بازنشر آن حائز اهمیت است. درادامه مشروح این گفت وگو را بخوانید: از منظر شما، سینما بعد از پیروزی انقلاب دچار چه تحولاتی شد ...
گفت طوری می جنگم که تشییع پیکرم هم بی زحمت باشد!
بالاخره گفت برادرش شهید شده است. من آن لحظه به اتاق آمدم و مادر شهیدم هم در اتاق حضور داشت. با وجود سنگینی خبر من طوری بودم که ایشان متوجه اتفاق نشد و روز بعد به ایشان خبر شهادت را دادند. مادرش هم وقتی متوجه شد آمادگی شنیدن خبر را داشت و این آمادگی را هم خدا می دهد. مادرش از همان کودکی محمد مهدی به شوخی می گفت پسرم آنقدر خوب است که شهید می شود. شما با رهبری هم دیدار داشتید، از این دیدار و صحبت ...
فریبا ابراهیم خواه
، مادرم را به بیمارستان می بردم. مادرم پیرزن سرسختی است که هیچوقت راضی نشد از جنوب شهر و خانه حیاط و حوض دار پدری جدا شود و به خانه من در شمال شهر بیاید. دیشب پرستارش زنگ زده بود و گلایه می کرد که خانم خیلی حالش بد است و مدام سراغ پدر مرحوم تان را می گیرد. مادرم مدت ها بود که آلزایمر داشت. او گاهی مرا اصلا به یاد نمی آورد اما گاهی حتی خاطرات نوزادی ام را مرور می کرد. شش ماه بود که ندیده بودمش ...
فرزند روح الله ....از تبار انقلاب
همسفریم ... گفتم بهشت زهرا (س)زیارت اموات و دوستای شهید دیگه؟؟ خندیدو گفت : ای بابا خدا رحمت کنه اموات شما رو،مزار پدرم گلزار شهدای خرم آباده و اینجا کسی رو نداریم ،برق از سرم پرید ....مگه فرزند شهیدم هستی ؟؟ گفت: اگه خدا قبول کنه، من که مجروح شدم بعد از دو سال ،بابا لباس رزم پوشید و سال 62 درمنطقه جفیر به شهادت رسید...حالام دارم میرم مرقد پابوسی امام(ره)برای ادای نذر... عیدی با خانواده و نوه ها رفتیم ...
دوخت و دوز شکمِ بازیگر طنز از زبان خودش
پیشنهاد رامبد جوان که از او خواست با خمیرِ بازی چیزی بسازد گفت: کارن مرا قبول ندارد و فکر می کند خودش بهتر بلد است. امیرفضلی که بی حوصلگی ای هم در چهره اش دیده می شد در مورد بیماری اش توضیح داد: قبل از عید سر فیلمبرداری محله گل و بلبل بودم، بعد از کار رفتم خانه، کله پاچه داغ کردم، خوردم، خوابیدم و با درد شدیدی در جناغ سینه بیدار شدم. دیدم با مُسَکِن درست نمی شود، دولا دولا ماشین گرفتم ...
تا نَفَس داشت ذاکر حق بود ... پیرو دِعبل و فَرَزدق بود
در خون زینت عرش برین افتاده است نور چشم فاطمه، ریحانه خیرُ البشر بر زمین کربلا از صدر زین افتاده است در دل امواج خون شد، جسم اکبر غوطه ور یا که از انگشتر خاتم، نگین افتاده است چون کنار علقمه، ماه بنی هاشم فتاد شعله غم بر دل خورشید دین افتاده است داد در راه خدا رضیعش چون که دید در شهادت، قرعه بر آن نازنین افتاده است گفت زینب؛ ای شکوه بزم طاها ...
متن کامل پرسش های خبرنگاران و پاسخ های دکتر احمدی نژاد در نشست خبری
قانون اساسی باید در کشور اجرا بشود. یک خاطره برایتان بگویم. یک بار در مذاکرات هسته ای یک آقایی مسئول بود و می رفت، مذاکره می کرد. در روز قدس من سخنران بودم. یک عده دیگر هم بودند که می رفتند و مذاکره می کردند خارج از چارچوب دولت، حتی می رفتند و به غربی ها می گفتند چرا فشار بر دولت را زیاد نمی کنید؟! چرا تحریمها را زیاد نمی کنید؟! این ها مستند است، در دادگاه ارائه شد و فرد مورد اشاره محکوم شد. من در ...
اسامی 5 کاندیدای نهایی جبهه مردمی اعلام شد
حضور در عرصه سیاسی چگونه بود، لذا پاسداری از این نهال نوپا برای تبدیل شدنش به یک شجره طیبه بسیار مهم است. وی تصریح کرد: تشکیل این مجمع و حضور 3 هزار نفر از نیروهای انقلاب در آن، اولین تضمین برای نیروهای انقلاب است و برای اینکه کوچک ترین شبهه ای در رای امروز شما پیش نیاید می بایست به صحبت های بنده و همه دوستان با دقت عنایت کرده و سپس رای دهید. ضرغامی اظهار داشت: آقای جلیلی یک ...
کاندیداهای نهایی جبهه مردمی مشخص شدند/ تفویض اختیارات مجمع به شورای مرکزی/از اعلام رسمی کاندیداتوری ...
. وی خطاب به دولت تصریح کرد: این چه رفتاری بود که شما آمدید با دولت های دشمن انقلاب مذاکره کردید و بعد خوشبین بودید و آنرا ابراز کردید، معنای این کار چه بود؟ نماینده سابق مجلس اضافه کرد: نتیجه چنین حرکاتی این بود که دشمن آنچیزی را که نباید می فهمید، فهمید. در حالی که اگر انسان به پیروزی صد در صد هم معتقد باشد، باید در چنین شرایطی ابراز نگرانی کند و در صف دلواپسان قرار گیرد نه ...
از اعلام رسمی کاندیداتوری رئیسی تا بیان مواضع رضایی و قالیباف درباره کاندیداتوری/ 10 کاندیدای نهایی ...
. حداد عادل با اشاره به مذاکرات هسته ای افزود: اصل مذاکره، تصمیم نظام و عاقلانه بود. در عین حال عده ای گفتند که ما نسبت به خدعه طرف مقابل نگرانیم و دلواپس هستیم اما طرف مقابل دلواپس بودن را به صورت یک فحش درآورد. وی خطاب به دولت تصریح کرد: این چه رفتاری بود که شما آمدید با دولت های دشمن انقلاب مذاکره کردید و بعد خوشبین بودید و آنرا ابراز کردید، معنای این کار چه بود؟ ...
کاندیداتوری سید ابراهیم رئیسی رسما اعلام شد/قاسمی: به خاطر وزرای پیر کشور تعطیل شده/ فتاح: از هیچ کمکی ...
اینکه کوچک ترین شبهه ای در رای امروز شما پیش نیاید می بایست به صحبت های بنده و همه دوستان با دقت عنایت کرده و سپس رای دهید. ضرغامی اظهار داشت: آقای جلیلی یک نیروی انقلابی و متعهد است که همه ما ایشان را می شناسیم، اما اگر آقای جلیلی نگران ساز و کار جبهه مردمی نیروهای انقلاب است، ما باید به ایشان احترام بگذاریم و آن قدر خوب کار کنیم تا آقای جلیلی و دیگران در جریان انتخابات با ما همراهی ...
شهید مدافع حرمی که 30 سال در انتظار شهادت بود /بعد از 11 ماه دوندگی در راه حرم بی بی به درجه رفیع شهادت ...
: بابا هر وقت زنگ زدی دوباره می آیم به دنبالت. پدرش گفته بود: نه این بار دیگر می روم. چند روز بعد زنگ زد خانه و گفت من حلبم. با من صحبت کرد و گفت: اینجا جلوی 30 نفر از بچه ها با تو صحبت می کنم و می خواهم پیش همه این ها بگویم دوستت دارم. این زنگ آخرش بود و دیگر با او تماسی نداشتیم. من به هیچ کس نگفته بودم که همسرم رفته سوریه. حتی به مادرم. گفتم بچه ها را یک سفر می برم سبزوار و می آورم و ...