سایر منابع:
سایر خبرها
هنر خنداندن یک بازیگر
الان می گویند بالایی ها دارند چه می کنند. طوری با آنها صحبت می کنم که زیاد مزاحمتی برای همسایه ها ایجاد نکنند. شما کلی هم فیلم بازی کردید که به موضوع رعایت حقوق همسایه مربوط می شود. نقش آفرینی در این فیلم ها باعث شکل گیری این نگاه شما شده است؟ نه ربطی ندارد. به هر حال نویسنده ایده ای نوشته و ما هم بازی کرده ایم، اما همه ما جامعه را می شناسیم. شما جز بازیگری چه کار ...
چهل حدیث منتخب از امیرالمومنین امام علی (ع)
دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نهاده است. به حق آن که این خانه را ساخته و به حق مولودی که در شکم من است ولادت او را بر من آسان گردان" در این هنگام به فرمان خدا، دیوارهای خانه ی خدا (کعبه) شکافت و فاطمه به درون خانه رفت و دیوار به هم بر آمد. فاطمه پس از سه روز بیرون آمد و در حالی که امیرالمؤمنین(ع) را در بغل داشت، گفت من به خانه خدا وارد شدم و از ...
گره های یک فیلم خاص/ نگاهی به فیلم ماجرای نیمروز محمدحسین مهدویان
فرهنگ امروز/ امید محدث: دیروز موفق شدم فیلم ماجرای نیمروز را ببینم. به دلیل علاقه شخصی به ژانر مورد نظر فیلم و برش تاریخی ای که فیلم در آن می گذرد بسیار مشتاق بودم که فیلم را هرچه زودتر ببینم. بعد از دیدن فیلم مواردی به ذهنم آمد که در این نوشته به آن می پردازم. 1- بلافاصله با شروع فیلم جملاتی با افکت ماشین نویسی روی پرده سینما نقش می بندد که فضای کلی فیلم را شرح می دهد. اما در ...
پسرم قربانی مشکلات اقتصادی و بیکاری شد
ببینم از صد متری سلام میدهم. حتی اگر نشناسم.یک بار در چهاراره ابوریحان دو نفر روحانی دیدم .کارت بی آرتی شان را من کشیدم و با آنها آشنا شدم. بعد از آشنایی یکی از آنها به کلیبر آمده بود که به خانه بردم . میگفت در عقیدتی سیاسی سپاه هستم .به او گفتم پسرم را در اداره کار تبریز ثبت نام کرده ام به من کمک کن این همه جای خالی هست. از من سه میلیون تومان پول خواست برای استخدام اسماعیل .بردم که سه میلیون به او ...
بیوگرافی علیرضا زاکانی
در جریان اصولگرایی بنده بعد از سازمان بسیج دانشجویی در قالب شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی به فعالیت پرداختم و در قالب آبادگران ایران اسلامی وارد مجلس هفتم شدم و به لطف الهی با اعتماد اکثریت نمایندگان مجلس در همان سال نخست به عضویت هیات رئیسه مجلس درآمدم و از همان زمان تاکنون همواره جزو افراد خدمتگزار جریان اصولگرایی بودام. در انتخابات مجلس هفتم بخش سازماندهی اقشاری شورای هماهنگی ...
صدای خنده کودکی در خانه ی خدا پیچید
داد تا رطب تازه ای از آن بخورد، ولی من داخل خانه خدا شدم و از میوه های بهشتی متنعم بودم و هنگام خروج هاتفی مرا ندا داد که: ای فاطمه فرزندت را به نام علی نام گذاری کن! پس او علی است و خدای علیّ اَعْلی است که می گوید: به راستی، اسم او را از اسم خودم جدا ساختم و او را به ادب خود پرورش دادم و او را بر پیچیدگی های علم خود آگاه ساختم و او کسی است که بر بام خانه من اذان خواهد گفت و مرا تقدیس و تمجید خواهد ...
نکته ای که اکثر مؤسسان استارتاپ در شروع توجه کافی به آن ندارند
موشکافانه تر بررسی کنیم. این مقاله را از زبان یک کارآفرین باتجربه برایتان نقل می کنیم. چند هفته پیش که در گروه فیسبوک کارآفرین ها آنلاین بودم، این پیام را دیدم: به لوگویی ارزان قیمت برای کسب و کار جدیدم نیاز دارم. کمی خندیدم و به کارم برگشتم. صدها پست مشابه این پیام را از جانب مؤسسان استارتاپ دریافت می کردم که به دنبال لوگو و طرح ارزان قیمت بودند. دیگر برایم عادی شده بود. ...
همه چیز درباره ی آبرو
...> آقا تکرار کردند: از من بگذرید، مرا عفو کنید. همین موضوع باعث شد که آقا شیخ علی، تا آخر عمر، مورد مراحم و عطوفت خاص آیت الله بروجردی رحمه اله بودند. (16) 5- برای آنکه آبرومند است! از طلبه ای نقل شده که گفت: روزی به مغازه سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم حاج میرزا علی قاضی (استاد عرفان علامه طباطبایی و خیلی از بزرگان) خم شده و مشغول جدا کردن کاهو می باشد، ولی بر خلاف معمول ...
محمدحسین مهدوی: خدا نگران شاعران است
طوری خواند که من بشدت علاقه مند شدم. عمدا این طوری خواند که مجذوبم کند. و این در حالی بود که آن قدر کودک بودم که در صحن این سو و آن سو می دویدم. گفت: آسیمه سری تا کی؟ دقت کنید، نگفت سراسیمگی . او مرا سوق داد به برداشت غیرمعمول کلمه. به این که از ضلع دیگری به کلمه بنگرم. همان روز دست کرد در جیبش و پولی به من داد و گفت از کتابفروشی های بازار آنجا ایرج میرزا بخر. دویدم و رفتم و کتابچه ای خریدم که ...
فریادهای گمشده دختر جوان در خلوتگاه 4 پسر شیطان+ عکس
داد چند روز قبل نیز زن جوانی طعمه مارمولک های کثیف شده است اما او به دلیل حفظ آبرویش و تهدیدهای اعضای باند، به پلیس Police گزارشی اعلام نکرده بود. با به دست آمدن این اطلاعات، قاضی حسینی ضمن راهنمایی مأموران انتظامی، دستورات قاطعی را برای ورود به مخفیگاه و دستگیری مارمولک های کثیف صادر کرد. دقایقی بعد، گروه ویژه نیروهای انتظامی، عملیات غافلگیرانه خود را آغاز کردند و با بستن راه های گریز مخفی این ...
جنایت وحشتناک زنی درایرانشهر
...: زن جنایتکار در رابطه با این جنایت گفت: از مدتها قبل سپیده(همسایه مان) را می شناختم و از وضع مالی خوبی که داشت با خبر بودم . وضع مالی من به شدت بد بود. هر بار که طلاهای سپیده را می دیدم وسوسه می شدم با سرقت آنها به فقر خودم پایان بدهم. به همین دلیل تصمیم گرفتم با نقشه ای طلاهای سپیده را بدزدم. اما برای انجام این نقشه نیاز به کسی داشتم تا کمکم کند به همین دلیل موضوع را به یکی از دوستانم به ...
بهدادسلیمی: در آمریکا دوباره رکورددار جهان می شوم / به طلای المپیک 2020 فکر نمی کنم
پاسخ به این سوال که آیا می تواند رکورد تالاخادزه را بشکند و دوباره رکورد ار شود گفت: در چند سال اخیر رقابت بین سنگین وزن ها به شدت بالا رفته است که این موضوع کار را برای من سخت کرده است. با توجه به این موضوع از الان نمی توانم چیزی بگویم و یا قولی بدهم. اما امیدوارم در مسابقات جهانی آمریکا با بهترین شرایط روی تخته بروم و وزنه ها را بلند کنم تا بار دیگر هم روی سکوی قهرمانی بایستم و هم اینکه رکوردار ...
هر روز زندگی ما خاطره است
5نوزاد شده است؛ سال 88 بود که همسرم باردار شد. شنیدن این خبر برای من بسیار شیرین بود و از همان روزهای اول خودمان را برای ورود عضو جدید خانواده آماده می کردیم اما همه چیز از روزی شروع شد که همسرم برای سونوگرافی رفت. در خانواده ما سابقه دوقلوزایی وجود دارد و عمه هایم دوقلو هستند. البته با مطالعاتی که داشتم می دانستم زوج هایی ممکن است صاحب چندقلو شوند که این موضوع در خانواده زن سابقه داشته باشد. هیچ ...
ارسلان مطهری: وقتی مرا بیرون آوردند انتظار یک جنازه را داشتند
من برای گوش کردن موسیفی از آهنگ های درون گوشی خودم استفاده می کردم و در حال تغییر آهنگ و رسیدن به موسیقی موردنظرم بودم که جاده یهو پیچید و من نپیچیدم. باور کنید این درگیری من با گوشی ام برای پیدا کردن آهنگ موبایلم فقط سه، چهار ثانیه طول کشید اما سرم را بالا آوردم دیدم در چند متری بلوک های وسط جاده هستم. فرمان را تیز پیچاندم و آن موقع ماشین به سمت راست منحرف شد و شروع به معلق زدن کرد و بعد از سه ...
کلید زندگی پر با رتر: سخت نگیرید!
وزن خود هستند. مشاهده این پیش داوری های بی پایان واقعا برای من عذاب آور است. اما مشکل اینجاست که من خودم هم این طور بودم. با اینکه پنج کتاب نوشتم، دائم نگران بودم که مبادا کتاب هایم موضوعات مناسبی نداشته باشند یا تمام زندگی خود را وقف نوشتن کرده ام تا جایی که دیگر جنبه های وجودم را نادیده گرفته ام. (به عنوان مثال اضافه وزنم را نادیده گرفتم.) در زیر به مواردی که باید بدانیم ...
چرا همیشه متاهل ها از ازدواج ناراضی اند؟
مجردها فرستادی واقعا متاسفم برات.چطور میتونی یه همچین نسخه ای برای جوونها بپیچی؟عزیزم تو خودت شکست خوردی و تو زندگیت درست انتخاب نکردی دلیل نمیشه که همه جوونها مثل تو اشتباه انتخاب کنن. من هم این دوران مجردی و همه سوالهایی که جوونها تو سرشونه رو گذروندم و از مجردیم هم واقعا لذت بردم و بسیار تردید داشتم برای ازدواج ولی با کمک خدای بزرگ و پشتکار بسیار زیاد خودم همسر ایده آلم رو پیدا کردم و بعد از شیش ...
تمجید سایت AFC از طارمی؛ سرخ آتشین!
که رویم بود را مدیریت کنم و عملکرد خوبی نداشتم اما در حال حاضر یک سال است که عضو ثابت تیم ملی بزرگسالان هستم و اعتماد به نفس بسیار بیشتری دارم. مدت زیادی است که با کارلوس کی روش کار می کنم و این مسئله تاثیر زیادی روی من گذاشته است. تجربه خوب تیم ملی به من اجازه داد اعتماد به نفس لازم را با خودم به باشگاه بیاورم. شماره 9 پرسپولیس از سال 2015 که تیمش از مرحله اول حذفی لیگ قهرمانان آسیا ...
سارقان طلافروشی خانی آباد در دادگاه/ متهمان: می خواستیم پول دیه یک قتل را جور کنیم!
یک مغازه در حوالی خیابان نظام آباد سرقت کردیم. با همان موتور به سراغ این مغازه طلافروشی رفتیم. مدتی بود که با سارا آشنا شده بودم. آن زمان برای اجرای نقشه مان از سارا خواستم که کمک مان کند. در این سرقت تنها 50 میلیون تومان پول به من رسید بدون این که آن را خرج کنم بعد از دستگیری به صاحب طلافروشی پس دادم. پس از صحبت های این دو متهم، سومین نفر نیز از خود دفاع کرد و گفت: از تمام کارهایم پشیمانم ...
امام علی(ع) اسوه پارسا یی و عدالت
مغازه های پیشین کمتر بود و هم مشتریانش بیشتر و پروپاقرص تر. بااین حال، مشاهدات چایخانه داران اصفهان نشان می دهد، نبود نظارت در این خانه ها پای برخی موادمخدر را هم به این مکان ها باز کرده تا جایی که شجاعی می گوید: همه چیز پیدا میشه؛ از قرص و شیشه تا ماری جوآنا و تریاک. خودم یه بار که رفتم تو یکی از این خونه ها که ببینم چه خبره، دیدم اوضاع چقد بده، راستش رفته بودم ببینم اگه اوضاع خطری نباشه، منم با ...
از پس هزینه های بیماری ای بی بر نمی آییم/به خاطر مسائل مالی عمل جراحی دست انجام ندادم
و این بیشتر باعث آزارم می شد. حتی بعد از ورودم به دبیرستان نمونه پدرم را دعوت کردند و گفند که همکلاس هایم درخواست دادند که از مدرسه بروم اما من نرفتم و همانجا درسم را ادامه دادم اما باید اقرار کنم که روحیم هرروز ضعیفتر می شد هوش بیماران ای بی را دست کم نگیرید اینکه نگاه نا مربوط و باورهای غلط دیگران مانعی برای مسیر موفقیت نشود، و فرد با اعتماد به نفس به مقصد فکر کند، از مهم ...
روایت جزئیات دیدار با تروریست دستگیر شده در زندان اوین
در جشنواره و اهدای جایزه به همسرم در زندگی و سرنوشت ما تأثیر بدی گذارد. در آن مقطع من لیسانس روان شناسی داشتم. من نگرانی خودم را در همان شب به مسعود ابراز کردم گفتم از این به بعد تو خواهی گفت که این زن دیگر به درد من نمی خورد و رتبه من بالا رفته!! و اگر روند جایزه دادن ها شروع شود این وسط زحمات من پایمال خواهد شد. واکنش آقای دکتر نسبت به ابراز نگرانی شما چه بود؟ ...
کتاب، کلاج، فرمون
عادل امیری ساعت هفت صبح جمعه است و زیر و روی پل وحید، قو پر نمی زند. از زیر پل رد می شوم و می روم آن طرف خیابان تا بروم صارمیه. یک مسافرکش شخصی ایستاده اول خیابان و پشت فرمان داد و بیداد می کند. به نزدیک ماشین که می رسم، با انگشت اشاره ادامه خیابان را نشان می دهم و او دست راستش را بالا می آورد و به نشانه چی چی میگوی توو؟! تکان می دهد و بلافاصله با سرش اشاره می کند که سوار شوم. ...
کیارش دخترم را به این راه کشاند - همه مردم داد می زدند نسترن به خاطر بچه ات این کار را نکن!
پلیس گفت: ازچندی قبل با خواهر نسترن-قربانی ماجرا- دوست هستم. روز گذشته با مرد جوانی که دوست نسترن بود در پارک درگیر شدم که او با چاقو چند ضربه به من زد. ضربه ها عمیق نبود به همین خاطر به بیمارستان نرفتم و داخل خانه خودم را درمان کردم. ساعتی قبل نسترن و خواهرش برایم دارو و غذا آوردند، اما ناگهان نسترن در بالکن را باز و خودش را به پایین پرتاب کرد. این کار به قدری سریع اتفاق افتاد که تنها ...
تمام حمام های شهر / گزارشی از یک تجربه
برساند تا لقمه پنیر را بگذارد توی کوله پشتی ام، و بعد با همان چشم ها توی صورتم بخندد. چشم های مهوش مرا یاد بی بی می انداخت و یاد خودم، یاد اولین روز مردن بی بی که توی آینه متوجه شدم از بی بی فقط همان یک جفت چشم برایم باقی مانده که به عنوان ارثیه حالا توی صورت خودم هستند، و نه هیچ شباهت دیگری، فقط چشم ها. چند هفته پیش از آن بود که لباس هام را پوشیده بودم، چادرم را روی سرم کشیدم و دستگاه ضبط صوت و ...
به خاطر سهراب از خانه فرار کرد ولی او مرا پس زد / پلیس به موقع رسید وگرنه نمی دانم 2 پسر جوان چه بلایی ...
مرا بکشد ولی با این حساب مجبور به دادن شماره شدم. وقتی به خانواده ام اطلاع دادند، چند ساعت بعد پدرم خود را به کلانتری رساند با شنیدن صدای پدرم ناخداگاه از ترس و بدون اختیار چاقویی را که توی کیفم بود را برداشتم و رگم را زدم ودیگر هیچ چیز نفهمیدم ... وقتی به هوش آمدم آرزو می کردم که ای کاش مرده بودم تازه فهمیدم چقدر آدم بدبختی هستم. اشتباهاتم مثل فیلم از جلوی چشمانم ...
هنرمند پرآوازه ایران در عرصه طراحی و مُد
بدن زن است که این مفاهیم را منتقل می کند. این جواهر معاصر است که برای همه پرسش دارد. دغدغه های بسیاری از زنان جدی نیست وقتی گفت وگو به زنان و دغدغه های زن معاصر می رسد از چالش های او در این مسیر می پرسم و اینکه آیا بابت زن بودنش دچار مشکل و مسأله ای در فعالیت های حرفه ای اش شده من در خانواده ای بزرگ شدم که در آن به هیچ عنوان نگاه جنسیتی وجود ندارد. برای همین اعتماد به نفس داشتم و ...
راز آن پیامک چه بود؟ / او با بی شرمی از همسرم مطلبی را درخواست کرد که باور کردنی نبود!
زشت و ناپسند هادی همچنان ادامه داشت. تلفن های مشکوک و مکرر او توجه مرا به خودش جلب کرد تا این که یک شب پیامک تهدیدآمیزی از سوی یک زن ناشناس را در گوشی همسرم دیدم و پنهانی پاسخش را دادم. در افکار خودم می پنداشتم که اگر آن زن رابطه ای با همسرم داشته، با خواندن این پاسخ، دست از سر او بر می دارد، اما من در خیال خامی بودم و از پشت پرده این پیامک ها اطلاعی نداشتم، چرا که چند ساعت بعد با ورود ...
عمل کثیف با زن جوان در غیاب شوهرش - وقتی شوهرم متوجه شد، مخالفت کرد، اما توجهی نکردم!
شرح ماجرا گفت: مدتی بیکار بودم و درآمدی نداشتم. مقتول زن برادر همسرم بود و در رفت و آمدها متوجه طلاهای او شدم. همین موضوع مرا وسوسه کرد و نقشه سرقت به سرم زد. روز حادثه در حالی که مقتول در خانه تنها بود، به آنجا رفتم. او روی مبل نشسته بود و دخترش در حیاط بازی می کرد. کمی که با هم صحبت کردیم به بهانه ای با او درگیر شدم و در آن لحظه با چاقو چند ضربه زدم و طلاهایش را از دست و گردنش سرقت و فرار کردم ...
پدر راز دخترش که اسیر چند پسر تهرانی شده بود را فهمید! + عکس
بازجویی منکر ربودن دختر نوجوان شد و گفت: فقط آن خانه قدیمی متروک متعلق به من بود. متهم که پیش از این آدم ربایی چند سابقه سرقت و خفت گیری هم داشت در شعبه یازدهم دادگاه کیفری تهران محاکمه شد. در این دادگاه ابتدا دختر نوجوان به قضات گفت: من با دختر همسایه مان تازه دوست شده بودم و با هم ارتباط داشتیم، یک روز که به دیدن دوستم رفته بودم، متوجه شدم او در خانه نیست ولی ناگهان برادرش و 3 پسر ...
راز نیم میلیاردی قتل پسر تهرانی در شمال / گفتگو تصویری با قاتل +عکس
وبحث کردیم وبعد از آن با هم ناهار خوردیم و چند روز بعد دوباره به دفترم آمد و خودروی جنسیس که به او داده بودم را پس آورد که وقتی به تعمیرگاه بردم روغنش را عوض کردند و گفتند گیربوکسش خراب شده که بابت تعمیرش 35 هزار تومان پرداخت کردم و وقتی به وحید گفتم اعتراض کرد و ماجرا تمام شد. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ روز حادثه در ادامه بحث هایی که از قدیم داشتیم با وحید درگیر لفظی پیدا کردم و چون ...