سایر منابع:
سایر خبرها
همه مردم شوکه شدند / مادر دختر مطلب بسیار عجیبی از جوان اعدامی درخواست کرد!
این مدت زندان را چطور گذراندی؟ مشغول آموزش بودم دائم در حال توبه، من گناه کبیره ای انجام داده بودم و هر روز عذاب وجدان داشتم. زمان دستگیری مشغول به چه کاری بودی؟ درس می خواندم، دانشجوی ترم سوم بودم. با پدر و مادرت زندگی می کنی؟ پدرم سال ها پیش فوت شده و مادرم هزینه تحصیلم را می داد. با توجه به اینکه مادر مرجان چنین پیشنهادی به تو داده، چه نظری داری ...
وقتی در خانه تنها بودم کامران با چرب زبانی به خانه ام آمد و ... / انتقام وحشتناک مهسا او را پشت میله های ...
می گذشت و من دراین مدّت توانسته بودم که هم به تحصیلم ادامه داده وهم این که در یک کارخانه بزرگ تولیدی لباس مشغول به کارشده و تا حدودی از لحاظ مادی مستقل از مادرم باشم. تا اینکه حدود یک سال پیش با پسر دانشجویی به نام کامران که از شهری دور برای تحصیل به تهران آمده بود آشنا شدم و او با ابراز عشق و علاقه فراوان به من و چرب زبانی های پیوسته، توانست بسیار خودش را در دل من جا کرده و محبّت و عشق ...
رابطه کثیف زن شوهردار با خدمه بیمارستان به خاطر مادرش
بدهم ولی به خاطر اینکه شوهرم در سطح پایینی از نظر اقتصادی قرار داشت کاری از دستم برنمی آمد به همین علت دچار نوعی عذاب وجدان شده بودم تا اینکه حدود 3 سال گذشته مریضی مادرم شدت گرفت و من مجبور شدم به پیشنهاد اطرافیانم وی را نزد یکی از پزشکان متخصص در یکی از بیمارستان های بزرگ دولتی مشهد ببرم اما وقتی وارد بیمارستان شدم برای 3 ماه بعد به من نوبت دادند تا آن دکتر متخصص مادرم را معالجه ...
شب عروسی ام، سخت ترین لحظه زندگی ام بود که بدون پدر گذشت/پشتیبانی از ولایت فقیه اصلی ترین وصیت شهدا بود
آزمایش قند و چربی بردم و سه سال بعد یعنی در سال 94 به ما اطلاع دادند که جواب آزمایش با این شهید مطابقت دارد. صبح قزوین : از انتظار 32 ساله خود بگویید. مهدی علوی: پیش از سال 91 که پیکر مطهر شهدا پیدا شد خودم همیشه از طریق دوستان کمیته تفحص در تهران و سپاه استان قزوین پیگیری می کردم. اما از این سال به بعد با دادن آزمایش، پیگیری هایم افزایش پیدا کرد و در سال 94 بعد از گذشت ...
قدردانی از پدران با زبان خاطره
دستش میرسد ولی ما از ترس پدر حتی زنگ به خونه نزدیم که محل خدمت ما کجا هست سال 86موقع تحویل سال ساعت 2:30دقیقه شب بود که من فردا صبح از یگانم بعد از چند روز تصمیم گرفتم زنگ بزنم به خونه و به بهانه عید سال نو محل خدمت خودم و حال احولی از مادرم بپرسم که زنگ زدیم و پدرم گوشی را برداشت و با سلام و علیک و تحویل سال نو یکم منگه دادن گوشی را داد دست مادر و ما صحبت کردیم و ما در طول زمان اموزش فقط یک ...
نقشه شوم و خطرناک مرد کثیف برای برقراری ارتباط با زنی متاهل! + عکس
صحنه فیلم بگیرم. یک هفته بعد، شوهرم مرا تهدید به طلاق کرد. این موضوع را به مهرزاد گفتم که او هم پیشنهاد قتل شوهرم را داد و گفت با من ازدواج می کند. شب حادثه، مهرزاد پودری به من داد تا در غذای شوهرم بریزم. او خورد و به خواب رفت. چند ساعت بعد، مهرزاد آمد و به اتاق او رفت. از ترس نفهمیدم چه شد. صبح که بیدار شدم، جسد حلق آویز شده شوهرم را از پنجره اتاق دیدم. با اعترافات سوسن، مهرزاد 47 ساله دستگیر شد ...
دختر 16 ساله ای که از دوست تلگرامی باردار شد و ... / نوشین گفت: با زیبایی خیره کننده ات مهره مار داری! و ...
دختر 16 ساله که هنوز نتوانسته بود آرامش خودش را بازیابد و با نگاه کردن به دستبندهای آهنین گره خورده به دستانش گریه می کرد، مقابل کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد نشست و در حالی که رنگ چهره اش پریده بود در تشریح ماجرای آشنایی خود با عامل توزیع مشروبات الکلی در مشهد گفت: خانواده خوبی دارم به طوری که همه امکانات را برای من و خواهر کوچک ترم فراهم می کنند. هیچ چیزی در زندگی کم نداشتم و همواره در بین دوستانم احساس غرور می کردم ولی من در منجلاب فساد و بدبختی از روزی شر ...
بخشش همدست سارقان مسلح به احترام میلاد امیرالمؤمنین(ع)
مهران 24 ساله نیز حر ف های دو همدستش را تأیید کرد و گفت: پدرم در بازار مغازه پارچه فروشی دارد. نمی دانم چرا این اشتباه را کردم. وقتی به زندان افتادم خیلی پشیمان شدم. در ادامه آخرین متهم بهاره 31 ساله به جرم معاونت در سرقت گفت: بعد از اینکه مادرم از پدرم جدا شد، من و برادرم با مادرم زندگی تازه ای را شروع کردیم. برادرم به خاطر اعتیاد مدام در زندان بود. سایه هیچ مردی بالای سرم نبود. وقتی با رضا ...
دوست دارم دوباره لبخند پدرم را ببینم
می نویسم. مگر می شود تمام دلتنگی هایم را یک جا بگویم؟! حرف های بسیاری دارم که با تو بگویم. شاید این چند جمله ای که نوشتم برای شما همراهان و برای کسانی که کمی از سرگذشت های من فرزندان دیگر شهدا بی خبرند. چند روزی است که همه در فکر هدیه و جشنی به مناسبت روز پدر هستند تا یکی از بهترین روزها را برای پدر خود رقم بزنند. اما تلاش و فکر من و خانواده ...
مهسا قربانی یک سرقت عاشقانه!
از سوی مأموران گفت: مدتی پیش با مرد جوانی به نام امیر آشنا شدم. همیشه از داشتن یک مرد در زندگی ام محروم بودم؛ برای همین بعد از گذشت چند ماه، عاشق امیر شدم. یک روز امیر با من تماس گرفت و گفت اگر از تو کاری بخواهم برایم انجام می دهی. گفتم بله؛ هرکاری بگویی انجام می دهم. با من قرار گذاشت و گفت می خواهم با سه نفر از دوستانم به نام مهران، افشین و حسن به یک طلافروشی دستبرد بزنم؛ از تو می ...
به خاطر سهراب از خانه فرار کرد ولی او مرا پس زد / پلیس به موقع رسید وگرنه نمی دانم 2 پسر جوان چه بلایی ...
به خانه شان می رفتم سهراب در این ملاقات های حضوری و مکالمات تلفنی، همه اش از ازدواج می گفت و من که سر پرخیالی داشتم به او اعتماد کرده و به این رابطه نامشروع ادامه دادم. مثل برق و باد ده ماه از آشنایی من با سهراب گذشت که روزی مطلع شدم پسرخاله ام می خواهد به خواستگاری ام بیاید وخانواده هم برخلاف نظر من با این ازدواج موافق هستند. به هر دری زدم که این قول و قرار را به هم بزنم و ...
اجماع تبریز برابر سرخابی ها: بیداری دیرهنگام
کسایی که هموطن می نامینشون که یه بلایی سرتون بیام و ما بازم مثله 88 بشینیم نگاتون کنیم!!! متوهم شمایین که نمیبینین به غیر پارس به همه دارین ظلم میکنین!! ترک کرد عرب بلوچ!! a شما همیشه میشینید! و فقط نگاه میکنید!! فقط تو سال 88 این کارو نکردید فقط مرد میدون بی خطر هستید ادعاتون به سقف آسمون میرسه ولی در عمل فقط تو محیط مجازی عربده میکشید من پدرم نظامی بود تو ...
از خدمت به زائران حسینی تا شهادت در دفاع از حرم حضرت زینب(س)
دنیا خانه شما یک قصر است. چرا در دنیا مانده ای . خفاجی در ادامه سخنانش درباره نحوه آشنایی با همسرش گفت: علاء پسرعموی من بود که از 13 سالگی به خانه ما آمد. در واقع می توان گفت که پدرم او را بزرگ کرد. پدر علاء پس از جدا شدن از مادرش ازدواج کرده بود و به دلیل آزار رساندن همسرش به علاء، او را نزد خانواده ما فرستاده و گفته بود که عمویت مرد خوبی است و همسرش زن مومنه ای است. نزدیک به 20 سال داشتم ...
صحبت های معتادی که پس از 22 سال ترک کرد
. وضعیت مالی پدرم بسیار خوب بود، من هنوز سوم دبیرستان بودم که برایم ماشین خرید و با دوستم شب ها به جنگل و دریا می رفتیم و مواد مصرف می کردیم. با این وضعیت ادامه تحصیل دادی؟ بله، سال 1376 دیپلم گرفتم و همان سال در دانشگاه شهر ابهر، رشته مهندسی قبول شدم. از همان ابتدا پدرم برایم خانه گرفت و در آنجا تنها تریاک مصرف می کردم. دو سال بعد پدرم ورشکست و سپس فوت شد. مادرم به همراه برادر ...
سهل ممتنعی به نام پدر
تربیتی آقام از صدقه سر چه شیرپاک خورده هایی بوده. آقام معلم بود، کلاس پنجم شاگردش بودم و چون مثل القاعده های گونتانامو دیگه کامل در دسترسش بودم، عملن حکم داوطلبای "استنلی میلی گرام" رو برای آزمایش های مختلف تربیتی داشتم و کاری که پدرم با من و بقیه سرتق های کلاس تو اون سال کرد، نادر در جنگ کرنال نکرد. می خوام بگم واسه نسل من یا شاید تنها خود من، " پدر" معادل پدر ویجی(آمیتاباچان) بود تو فیلم ...
پسر روستایی با دختر همسایه کاری کرد که مجبور به فرار شد / دختر جوان گفت ترسیدم دیگر نتوانم ازدواج کنم!
بفرستد و از طرفی می گفت به چه کسی اطمینان کنم و پاره تنم را خانه اش بفرستم. بعد از ترک تحصیل در کارهای کشاورزی به پدر و مادرم کمک می کردم و البته مسوولیت اصلی کارهای خانه با من بود. تنها دوست و همنشینم نیز دختر عمویم بود. با این که حدود 15 سال تفاوت سنی داشتیم اما با هم خیلی زود اخت شدیم و تنهایی های همدیگر را پر می کردیم. دختر عمویم می گفت هر چه می کشد از دست سادگی هایش است ...
دزدان مسلح طلافروشی جنوب تهران محاکمه شدند
. فریدون یک شب به سراغم آمد و گفت از تو درخواستی دارم آیا انجام می دهی؟ و من گفتم که هر چه بخواهی انجام می دهم. و او جریان سرقت از طلافروشی را برایم تعریف کرد و از من خواست به عنوان مشتری وارد مغازه طلافروشی شوم ولی من نمی دانستم آنها با اسلحه وارد خواهند شد.سپس قاضی اصغرزاده از دختر جوان پرسید چرا با آنها همکاری کردی؟ که او جواب داد: به خاطر فریدون بود. رئیس دادگاه پرسید: مگر فریدون از تو چه ...
پدرم می گفت بدهکار انقلاب باشید نه طلبکار
خستگی را به خانه نمی آوردند؟ بله؛ گاهی بعد از ماموریت ها صبح خیلی زود می رسیدند ولی به جای استراحت به مادر در کارهای منزل کمک می کردند. یعنی مادر من می گویند که در همه سی و چند سال زندگی با پدرم، ایشان یکبار هم مطالبه نداشتند و حتی نگفتند برای من چای و آب بیاور. البته مادر این کار را می کرد اما پدر هیچ وقت درخواستی نداشتند. به محض رسیدن به خانه می رفت در آشپزخانه به مادر کمک می کرد. با هم سفره ...
روز پدر؛ سال هاست دلم می گیرد...
سلامی کرد و اجازه جلوس داد. پس ازاینکه گفتم خبرنگار هستم و روز مرد هم نزدیک است، گفت: والا پسرم روز مرد فقط باید در یک عمل خلاصه شود. الآن که کارت تمام شد بلند شو برو خانه، دستان پدرت را ببوس و خدا را بابت حضورش شکر کن. نعمت است والا. من که انسان عاقلی نبودم و از 15 سالگی تا 25 سالگی را با پدرم به جنگ ودعوا گذراندم. آخرش هم سر ازدواج من یک دعوای نهایی کردیم و من رفتم سر زندگی ام. روحش شاد که نفهمی ...
قطعا به پرسپولیس برمی گردم
کوچکی با من دومیدانی می کرد. گاهی او پیش می افتاد و گاهی نیز رامین.. رامین صداقت دارد و او به خاطر صداقت پیشرفت کرده است. او خمیر مایه موفقیت دارد. از همه می خواهم رامین را با کسی مقایسه نکنند. رامین خاطره جالبی از پدرش تعریف می کند. او می گوید: قرار بود برای ملاقات با مادربزرگم به بیمارستانی در قائمشهر برویم. پدر قبول نکرد من را همراه خود ببرد. هر قدر گریه و زاری کردم فایده نداشت. با ...
افشاگری عجیب بازیگران زن از زندگی خصوصی شان + تصاویر
گفت و گویی که حدود 20 سال قبل با مدیری داشته، گفت: آقای مدیری حدود سیزده چهارده سالم بود که سریال شما در تلویزیون پخش می شد، خیلی به مادرم اصرار می کردم که امکان صحبت من را با شما فراهم کند، مادرم در تلویزیون کار می کرد و شماره شما را از روابط عمومی گرفت. او گفت: مادرم شماره را گرفت و من با شما صحبت کردم و شما گفتید تا یکی دو هفته بعد اجازه می دهید من از نزدیک به پشت صحنه کارتان بیایم که ...
پدری که در شهادت فرزندانش ذره ای شک به دل راه نداد
بزرگوارش پیوست. پیکر زلالش به وصیت خودش، پس از قرائت زیارت عاشورا در تربت بهشت رضا جاودانه جای گرفت و از همان دیار به جایگاه ربانی صعود کرد. برادر شهیدان شهادت برادرکوچک ترش را اینگونه روایت می کند: شهادت محسن هم خیلی برای ما سخت بود زیرا پیکر او برنگشت. مادرم امید داشت که او برمی گردد، اما پدرم خواب دیده بود و می گفت هر سه آنها شهید شدند. یک روز قبل از اینکه پیکر مطهر شهید محسن را بیاورند ...
آنقدر شیشه کشیده بودم که نفهمیدم چطوری لیلا را کشتم
نگرفته بودم. موضوع خیلی پیچیده است باید از اول همه چیز را تعریف کنم *خب بگو چه اتفاقی بین تو و لیلا افتاده بود؟ با نسیم که نامزد کردم یک روز قرار گذاشت و لیلا را به عنوان دوست صمیمی و خواهر خوانده اش معرفی کرد. لیلا دختر خوب و مهربانی بود که با یک پسر به نام حسن نامزد بود. نمی دانم چه اتفاقی افتاده بود که حسن لیلا را ول کرده بود و رفته بود با دختر یکی از فامیل های مادریش ازدواج ...
سارقان طلافروشی خانی آباد در دادگاه
. این مرد 38 ساله در این باره گفت: با دوستانم در قهوه خانه بودیم که با هم نقشه این سرقت را کشیدیم. درواقع رضا همدست مان که در این دادگاه حضور ندارد، این پیشنهاد را داد و ما هم پذیرفتیم. آن زمان من به خاطر قتل یک مرد تحت تعقیب بودم، برای همین می خواستم با این سرقت، پول دیه را جور کنم تا بتوانم رضایت خانواده اولیای دم را جلب کنم. بعد از سرقت 3 کیلو ونیم طلا آن را در یک نایلون گذاشتیم و با ترازوی یک ...
5 زن و مرد گانگستر هایی که به طلافروشی در خانی آباد حمله کردند+عکس
بودم . قصد داشتم بعد از سرقت طلافروشی مبلغی را به عنوان دیه بپردازم و رضایت اولیای دم را جلب کنم اما یک هفته بعد از سرقت طلافروشی بازداشت شدم. وی ادامه داد: من بعد از سرقت می توانستم به راحتی از ایران کنم اما به خاطر فرزندانم این کار را نکردم. حالا فرزند کوچکم نزدیک به دو سال دارد و از موقع تولدش او را ندیده ام. به همین خاطر از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند. من از گذشته ام ...
دوکوهه و والمر
گذشت و گذشت.شهدا اینجا پیدا شدند و من تماشاگر بودم.با خودم گفتم ببین که بعد از سالها پیدا شدند و تو همچنان اینجا مانده ای.تنهایی عذابم میداد اما نمیدانستم آن طور پیداشوم.چه پیداشدنی بود؟کاش تا ابد پنهان می ماندم . تمام تنم لرزید.تمام تنم لرزید.نفهمیدم چه شد . دوکوهه:آمدم اینجا که از تو بپرسم، از او خبر نداری؟ والمر:از چه کسی؟ دوکوهه:از همان صدا که از ...
بلای بسیار کثیفی که مادر به همراه برادرش بر سر منصوره دختر 16 ساله شان آوردند! + تصویر
محاکمه ایستاد. اسماعیل -33 ساله- که حدود 10 سال پیش به اتهام مشارکت در قتل منصوره بازداشت و سپس باقرار وثیقه آزاد شده است در دفاع از خود گفت: روز حادثه من در نانوایی بودم که برادر بزرگتر از خودم در تماس تلفنی با من از مرگ منصوره خبر داد. 40 روز بعد از این ماجرا به دیدن خواهرم رفته بودم که شوهر خواهرم مرا عامل قتل دخترش دانست.آنگاه مسعود - پسر 16 ساله متهم ردیف اول- با حضور در جایگاه، مادر و دایی ...
کفش دوزکی که از مسئولان بال می خواهد/از جیب خالی شعار خرج می کنند
می خواندم ولی وقتی بعد از گذشت چند ماه از سال تحصیلی مدرسه از خانواده ها 3 تومان خواست، پدرم بخاطر اینکه وسع مالی نداشت و نمی توانست هزینه را بپردازد، آن ها خیلی زود مرا از مدرسه بیرون انداختند. *وقتی کفاشی را خودتان انتخاب نکرده اید قطعا امروز از حال و وضع تان راضی نیستید. درست هست؟ درست است که کفاشی مسیری نبود که خودم برای زندگی ام انتخاب کنم، ولی به هرحال آدم وقتی چندین ...
جدایی زنانه، دلتنگی مردانه
بعضی مواقع عذاب وجدان و پشیمانی مشکلات روحی دیگری است که زنان مطلقه را با خود درگیر می سازد. اگر زنی که طلاق گرفته است دارای فرزند باشد مشکلات بیشتری در انتظار اوست به دلیل اینکه حق حضانت زنان بر کودکان با توجه به قانون مدنی تا هفت سالگی می باشد . جدایی از فرزند نیز از مشکلات است که به شدت زنان را رنج خواهد داد و از سوی دیگر این مورد تبدیل به حربه ای شده است برای برخی از مردان سود جو که ...
راز نیم میلیاردی قتل پسر تهرانی در شمال
مرد جوانی که در یک معامله نیم میلیاردی پسر جوانی را به قتل رسانده بود پس از دستگیری ادعا می کند که قصد کشتن نداشته وقتل یک اتفاق بوده است. روز پنج شنبه 23 دی ماه سال گذشته خانواده ای با مراجعه به کلانتری 131 از ماجرای ناپدید شدن پسرشان به نام وحید 32 ساله خبر دادند و بدین ترتیب تیمی از ماموران اداره 11 پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس پرونده برای ردیابی پسر جوان وارد عمل شدند. ...