سایر منابع:
سایر خبرها
لحظاتم را با درد می گذرانم تا به دیده ترحم نگاهم نکنند/معلولیت نتوانست اراده ام در کار و تلاش را سست کند
.... به همراه دوستم سوار موتورسیکلت بودیم که با یک ماشین تصادف کردیم. دوستم که راننده موتور بود فوت شد و من از ناحیه پا آسیب دیدم. بعدها پایم عفونت کرد لذا راضی شدم آن را قطع کنند. اوایل زانوی غم بغل کرده بودم و احساس نا امیدی و یأس می کردم ولی یک شب به خودم آمدم که تا کی مورد ترحم این و آن قرار بگیرم لذا از صبح روز بعد بلند شدم و شروع کردم به انجام برخی از کارها. این تصمیم علاوه بر اینکه خانواده را ...
در زندگی هیچ جایی برای ناامیدی نیست
سالگی مشغول بافتنی شدم و نخستین بافتنی ام دستگیره بود. همسایه خواهرم این دستگیره را 1500 تومان از من خرید. این پول آنقدر برای من ارزش داشت که آن شب از خوشحالی خواب به چشمانم نیامد. این پول حاصل دسترنج خودم بود و همین انگیزه ای برای ادامه کار شد. پدر و مادر مجبور بودند برای کشاورزی به مزرعه بروند و من ساعت ها در بالکن خانه تنها می ماندم. با خدا راز و نیاز می کردم و درکنار آن با پولک دوزی، کاموا بافی ...
رفتار سیاسی آیت الله خامنه ای در پذیرش مصلحت امام
نفر خدمت امام رفتیم، ابتدا آقای مهدوی موضوع را طرح کردند و آقایان هم به نوبت صحبت کردند تا نوبت من شد، روزهای آخر وزارتم بود. خدمت امام عرض کردم که آقا اولا چه آقای مهندس موسوی نخست وزیر بشود و چه کس دیگر، بنده دیگر وزیر کشور نخواهم شد. این را بگویم که خیال نشود به خاطر وزارت خودم دست و پا میزنم. اینجا آقای مهدوی با امام شوخی کردند و گفتند: آقای ناطق فاتحه خودش را خوانده است! بعد گفتم: آقای خامنه ...
یک هوای خوب
...! به اهواز که رسیدند خورشید جای خودش را به ماه داده بود. از خستگی توی مسافر خانه طلوع بیهوش شدند. حسین از خواب بیدار شد. نمی دانست ساعت چند است، دست چپ محمد را از زیر پتو کشید بیرون و به ساعتش نگاه کرد ساعت چهارونیم صبح بود. کمی سردش شده بود اما کلید کولر را پیدا نمی کرد. بعد فهمید کلید دست خود مسافر خانه چی است. نماز را با لرز خواند وحسین ومحمد را بیدار کرد. ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (387)
زلال این رود مردم بالادست چه صفایی دارند! 13. روز 29 اردیبهشت عروسی دعوت شدم. پرسیدم چرا اون روز؟ گفت روز انتخاباته کسی حواسش نیست میتونیم مختلط بگیریم. 14. مادرا عموما تو همه چی صرفه جویی میکنن، مگر استفاده از اینترنت و دانلود کلیپ های تباه. 15. فامیلمون تردمیل داره هرسری میریم خونشون با لباس ورزشی میرم ، بار آخر گفت بیا این صد تومنو بگیر یه باشگاه خوب ثبت نام کن ...
شرط خواستگاری، نرفتن به جبهه بود
شهادت برگشت. مجید را اما 3 روز بعد از شهادتش آوردند. همه اهل محل خبر داشتند اما به من کسی چیزی نگفت. خودم خواب دیده بودم. یادم هست روزه بودم که برای نماز آماده می شدم. یک لحظه صحنه ای مثل کربلا برایم مجسم شد. دیدم یک پیکر سبز پوش روی زمین افتاده، غرق به خون، سر هم به تنش نبود! مجید بود! گفتم مجید جان، شهید شدی مامان؟ خوش به حالت! همانطور سر سجاده نشستم. چند قطره اشک ریختم و گفتم شیری که به تو دادم ...
مسوولیت با کدام است؛ تلویزیون یا تولیدکنندگان؟
...، اما ناممکن است این درجه بندی را در ایران انجام دهیم، اما والدین این دقت، تسلط و تمرکز را بر فرزندانشان ندارند و بچه ها همه فیلم ها را می بینند. ما باید سعی کنیم فرهنگ درجه بندی فیلم و سریال ها ایجاد شود و جا بیفتد و از همه مهمتر خانواده ها دقت کنند. محمدرضا آهنج: سریال ها باید رده بندی شوند! محمدرضا آهنج، کارگردان فیلم ها و مجموعه هایی چون معما ، سایه آفتاب ...
گفت و گو با پسر فروغ، کامیار شاپور
ام این بود که مهندسی بخونم؛ چون اون جا هم مثل پیش دانشگاهی ما باید یه دوره دوساله می دیدیم که اون دوره را گذروندم و بلاخره وارد رشته مهندسی برق شدم؛ ولی راضی نبودم. البته الان اگه برام تکرار می شد، همون رو تموم می کردم. از دانشگاه ناراضی بودید؟ نه از رشته. یعنی طوری بود که تمام وقت باید برای درس می ذاشتیم. من ریاضی کاربردی ام خیلی خوب بود و چون روزها همه اش گرفتار درس بودم ...
به هم ریختگی های سیاسی و اجتماعی عاملِ مهاجرتِ نویسندگان ایرانی
در جامعه امروز ایران را چطور توصیف می کنید؟ می خواهم با این موضوع شروع کنم که درحال حاضر یک به هم ریختگی سیاسی و یک به هم ریختگی اجتماعی در جامعه ما وجود دارد. من چندان میل ندارم خودم و شما را وارد مباحث سیاسی کنم اما طبیعی ست که سیاست به نوعی در این به هم ریختگی دخالت داشته و دارد. درواقع این به هم ریختگی سیاسی و اجتماعی طبعاّ به هم ریختگی روانی و شخصیتی را هم درپی دارد که امروز شاهد آن ...
ازما بهتران
رفت و کلون در چوبی خانه شان را به صدا درآورد. چند لحظه بعد پدرش فانوس به دست دررا بازکرد وبا صدای خواب آلودی گفت: کجا بودی توکل؟ چرا اینقدر دیرکردی؟ توکل باصدای خسته ای گفت: صدای تو و مادر را شنبیدم که صدایم می کردید به تاریکی ومه بر خوردم نتوانستم زودتر بیایم. پدر با تعجب گفت: اما ما اصلا صدایت نکردیم.چون فکرکردیم امشب را پیش خاله ات می مانی! توکل با تعجب پرسید: یعنی شما صدایم نکردید ...
فرصت ها و ویژگی های اخلاقی دوران گذار
میزنیم تیره چشمیم و در آب روشنم /ای تو در کشتی تن رفته به خواب آب را دیدی نگر در آب آب .جامعه حکم کشتی هایی را دارد که ناخداهای آن همه کور هستند. همچنین مثل این است که مردم ایران بازی رگبی انجام می دهند، در این بازی برخلاف مسابقه دو که هرکسی سرعت خودش مطرح است ، هر کسی حق این را دارد که دیگری را به عقب بکشد.یعنی فرهنگ رقابتی است.به طور مثال در رانندگی به شدت رقابتی عمل می کنیم و آن را میدان ...
سعید عبدولی: دیگر تحمل خودم را هم ندارم!
تشک ببینند؟ چه قدر بگویم به خاطر ملت کار می کنم؟ همه ورزشکاران دنیا فقط به خاطر مردم کشورشان عمرشان را می گذارند؟ در همین تهران هوای قهرمانان را دارند و به نام هر ورزشکاری یک ورزشگاه در تهران می بینید. حالا من حرفم این است وقتی در خوزستان از اردبیل، مازندران و تهران برای شرکت نفت نیرو استخدام می کنند، یعنی جا برای من نیست که از کودکی با سختی های زندگی در خوزستان ساخته ام؟ * پس با این ...
مل بروکس؛ این کمدین از ترامپ نمی ترسد!
اعدام می شود. هدلی لامار (کورمن)، وکیل دعاوی که درمی یابد خط آهن باید از وسط شهر راک بریج عبور کند، برای تخلیه شهر و تصاحب زمین های آن با فرماندار (بروکس) تبانی می کند تا برای تضعیف روحیه مردم شهر، بارت را به عنوان کلانتر به آن جا بفرستد. این فیلم نامزد سه جایزه اسکار شده است و بعد از گذشت سال ها از آن هنوز هم دیدنی و شیرین است. ...
کثیف ترین قاتلان تهرانی محاکمه شدند / سیانور را به جای قرص خواب به مهندس دادیم و او دیگر التماس نکرد!+عکس
دلیل می خواهم از کشور خارج شوم اگر می خواهی تو هم کن. من قبول نکردم تا اینکه پدرم تماس گرفت و گفت تحت تعقیب پلیس هستم. بلافاصله بعد از تماس پدرم، خودم را معرفی کردم. در پایان هیئت قضایی برای صدور حکم وارد شور شد. اخبار حوادث رکنا را از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید:
سکوت مرموز در مورد قتل زن جوان
صدایی نشنیدم اما چون همیشه صبح ها بچه هایش را به مدرسه می برد، متوجه سر و صدایشان می شدم. اما امروزکه خبری ازاو و بچه هایش نشد با خودم گفتم شاید خواب بودم و صدای بچه ها را نشنیدم. اما بعد از ظهر وقتی از آنها خبری نشد به سراغشان رفتم که با جسد جمیله مواجه شدم. به دنبال این اظهارات و ازآنجا که خبری از شوهر مقتول و سه فرزندش نبود، به دستور بازپرس جنایی جسد برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی انتقال داده شد و تحقیقات برای رازگشایی ازاین جنایت ودستگیری شوهر فراری ادامه دارد. ...
پدرشهیدی که مدرسه ای را به نام فرزندش وقف کرد
جبهه می فرستی؟ به او گفتم اگر من چند پسر هم داشته باشم، همه شان را برای دفاع از قرآن و دین به جبهه می فرستم. از او درباره نیامدن پیکر حمید می پرسم، می گوید: اگرچه برایش دلتنگم اما تقدیر هرچه باشد همان می شود. می گوید: آخرین باری که می خواست برود به من گفت مادرجان اگر تو ناراحتی، من نروم، به او گفتم نه پسرم، تو برو، خدا پشت و پناهت ... آن موقع با خودم گفتم اگر من این جا موقع رفتن او ناراحتی کنم، او ذهنش پیش من درگیر می شود به خاطر همین با لبخند از او خداحافظی کردم... ...
ماجرای برانگیخته شدن رسول الله(ص)
درمی آمیزد و دانه سبز می شود، تا وقتی دانه ها سبز شد و زمین آراسته به سبزه شد و صاحبان این زارعت ها فکر کردند که دیگر ما همه چیز داریم فرمان ما شب یا روز فرا می رسد چنان آن را از بین می بریم مثل این که اصلا دیروز چنین چیزی در آن جا نبوده است، این طور به تفصیل، آیات الهی را برای مردمی که می اندیشند، باز می گوییم. و خدا شما را به سوی خانه صلح و آرامش می خواند و هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می ...
پژوهشی برای آغاز و پایان یک گروه
عباس جوانمرد و احمد براتلو آورده شده و حتی در اسنادی فقط از عباس جوانمرد به عنوان کارگردان نام برده شده است. بلبل سرگشته یک نقطه عطف برای گروه هنر ملی و تئاتر ایران است. شما چگونه در این پژوهش با این مسئله روبه رو شدید؟ برای انتخاب کارگردان این نمایش در گروه رأی گیری می شود و اعضا به عباس جوانمرد و احمد براتلو رأی می دهند تا به صورت مشترک، این اثر را کارگردانی کنند. این نمایش همان طور که گفتم ...
درددل های سوشا: غربت و تنهایی
بازیکن مؤثری برای تیم ملی کشورم باشم و اگر قرار باشد بازی نکنم بهتر است از این تیم جدا شوم. تصمیمت برای جدایی به نظرت عجولانه نبود؟ این مسائل برای من جا افتاده نبود که بعد از 2 ماه بدنسازی و حضور در اردوهای سخت نیمکت نشین باشم. من هدف گذاری های کوتاه مدت و بلندمدت برای خودم تعریف کردم و به نروژ آمدم در حالی که سختی های زیادی را تحمل کردم. غربت و تنهایی را به جان خریدم تا ...
محاکمه قاتلی که می گوید عاشق است
را نیز پرداخت کنند. سپس متهم در جایگاه ایستاد و در دفاع از خودش گفت: اتهامم را قبول دارم. آن شب دلشوره زیادی داشتم. حمام رفته بودم اما مدام صدایی در سرم بود. وقتی بیرون آمدم دیدم همسرم می خواهد از خانه بیرون برود. سر این موضوع با او درگیر شدم. ابتدا مشتی به صورتش زدم و در ادامه او را به اتاق بردم و سیم کامپیوتر را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم. خودم هم نمی دانستم چرا این کار را می ...
برخی از آمدن سرمایه خارجی وحشت دارند
آفتاب اقتصادی: سیدمهدی حسینی را بیش از همه با قراردادهای نفتی می شناسند، از بیع متقابل تا IPC؛ اما از نمای نزدیک تر، وی طیف وسیعی از مذاکرات و قراردادها را (از حوزه های صنعتی تا نفت و گاز) تجربه کرده است. حالا اما حسینی کنار نشسته و گویی می خواهد بعد از تمام اما و اگرها و انتقادها و حمایت هایی که از IPC به خود دیده است، نظاره گر سرنوشت قراردادها باشد. او هم از منتقدان IPC دلخور است و انتقادات ان ...
کوتاهی مسئولان در انتقال واقعیات جنگ
جبهه در دنیای کنونی یافت نمی شود؟ فضای جبهه آکنده از عشق، محبت، ایثار و فداکاری بود. وقتی شما دست از تمام تعلقات دنیوی کشیده و وارد دنیایی می شوی که فقط اسلحه، خورد وخوراک و عبادت و دعا است. خب این یعنی دل کندن از هر آنچه در این دنیای فانی وجود دارد. فضای جبهه بسیار فضای معنوی بود. همه سعی می کردند در تمامی کارها از دیگری سبقت بگیرند. وقتی جوانی 17 ساله را می دیدی که چطور با اشتیاق وارد ...
کرسی های شورا جوابگوی محلات 123 گانه پایتخت نیست
شدن این مصوبه که تاکنون نه مجلسی ها و نه دولت برای اصلاح آن پیش قدم نشده اند و می توان آن را قطعی تلقی کرد، شورای شهر را بیش از پیش برای انجام تکالیف قانونی خود به استیصال دچار می کند و شهرداری را گام هایی چند از نظارت پذیری نهاد شورا دورتر می کند. شاید نمونه عینی و ملموس این عقب ماندگی نظارتی را بتوان در اصلاحیه های بودجه ای که شهرداری تهران هر ساله بعد از اجرا و در روزهای پایانی ...
ورزش را دوست ندارید؟
های میشویم که انجامشان آسان نیست. بیشتر چیزها در زندگی آسان بدست نمی آید. نکته ی جالب درباره ورزش این است که بعد از شروع همه در آن پیشرفت میکنند. یادم می آید وقتی بچه بودم یک دوچرخه ی کلاسیک و کوچک داشتم وقتی کامل یاد گرفتم دوچرخه سواری کنم صبح و شب روی آن به این طرفو آن طرف میرفتم. شما هم بچگی یادتان می آید؟ زمانی که ورزش کردن بازی بود؟ اما بزرگ شدیم و بازی جای خود را به کار داد دیگر ورزش بازی ...
داستان عاشقی که از در راهش نمی دادند از دیوار بالا می رفت
به دلیل گوش دادن رادیو سر کلاس درس، از کلاس اخراج شدم. من رادیو را در کیف دستی خود می گذاشتم و بدون هندزفری گوش می دادم گاهی دوستانم مرا لو می دادند. دوست نداشتم از هندزفری استفاده کنم زیرا می خواستم بقیه مردم هم رادیو را بشنوند و با رادیو اُنس بگیرند. دوستانم در دانشگاه به من سید رادیویی می گفتند و بعدها نیز وارد سازمان رادیو شدم. – چه اتفاقی افتاد تا شما توانستید به سازمان رادیو وارد ...
حجت الاسلام شریف: فلاح و رستگاری در گرو تبعیت از اهل بیت(ع)است+گزارش تصویری
اینچنین گفت: حاجب اگر محاسبه حشر با علیست شب آقا امیرالمومنین علیه السلام به خواب ایشان آمده و فرمودند: ای حاجب شعرت را اینگونه اصلاح کن: حاجب یقین حساب تو درحشر با علیست. چون در زیارت جامعه می خوانیم: روز قیامت که می شود مردم به سمت شما می آیند چون شما خلیفه الله و کارگزار خدا هستید. حال وظیفه ی ما چیست؟ شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن. اهل بیت(ع)؛ مظهر رحمت خداوند ما ...
اینجا تهران است و همچنان رادیو ایران/ عشق به رادیو 77 ساله شد/ جذب مخاطب نیازمند تغییرات اساسی در رادیو ...
، یعنی عاشقانه دلباخته این رسانه بودم. رادیو آغاز زندگی حرفه ای من بود و عاشقانه این رسانه را دوست دارم. وی معتقد است: کسانی که می خواهند وارد این حرفه شوند، اول باید آن را دوست داشته باشند و مقاوم و صبور باشند. خود من پس از آمدن از ارومیه در اولین تست گویندگی رد شدم. البته به آنها همان زمان گفتم که من از این در می روم، ولی خیلی زود برمی گردم، چون این رسانه را خیلی دوست دارم. زمان زیادی ...
قهرمان کوچک با آرزوی های بزرگ
تنها الگوی ورزش و اجتماعی من سعید دباغ نیکوخصلت هستند، او قهرمان بین الملل سابق و رئیس دانشگاه تربیت بدنی فعلی تبریز است که هم در ورزش و هم در تحصیل موفق هستند، آرزوی من هم این است روزی در دانشگاه کنار استادم باشم. حاجی سهل آباد همچنین در ادامه با اشاره به اقدامات خود در طول شبانه روز، خاطرنشان می کند: صبح ساعت 7.15 از خواب بیدار می شوم و بعد از شستن دست و صورتم، یک لیوان شیر عسلی که ...
سوشا مکانی: در نروژ با پنبه سر من را بریدند
از تیم استروم گودست به گوش می رسد. باید بگویم که من پیش از شروع تیم نروژ 2 ماه به صورت فشرده همراه با تیم تمرینات بدنسازی انجام دادم. لیگ نروژ مثل لیگ ایران نیست که یک بازیکن یک هفته پس از حضور در تیم جدید بتواند به میدان برود و اگر اینجا فصل بدنسازی را از دست بدهی کار بسیار سخت می شود. ما بعد از 2 ماه بدنسازی و برگزاری 2 اردو در اسپانیا 12 بازی تدارکاتی هم برگزار کردیم که همه چیز تا آن زمان ...
کسی جرات ندارد از من درخواست کناره گیری کند/ به قالیباف درباره تخلفات شهرداری تذکر دادم
به گزارش گفت و گو نیوز از ایلنا، سید مصطفی میرسلیم در نشست خبری خود متن فرانسوی را خواند که ترجمه آن به شرح ذیل است. او گفت: می خواهم در این فرصت و از همین آغاز کار، با مردم دنیا به صورت مستقیم سخن بگویم. من از دیار مردمی بزرگ، سرزمینی کهن و تمدنی فاخر با شما صحبت می کنم که در همه تاریخ پر افتخار خود مهد راستی و درستی بوده است و جایگاه ممتازی در تمدن بشری داشته است. عضو حزب ...