سایر منابع:
سایر خبرها
تکلم اصغر شاهوردی با معجزه عشق پس از 10 سال برگشت شاهوردی بعد از سال ها خانه نشینی آرزوی پابوسی امام ...
.... اما به دلیل سرعت غیر مجاز با یک کامیون تصادف می کنند و سرنشین های ماشین دچار حادثه می شوند و اصغر هم یکی از قربانیان این تصادف بود. تصادفی که او را 10 سال است زمین گیر کرده. تاخیر در درمان پوکی استخوان آورد همسر شاهوردی درباره روند درمان صدابردار سرشناس سینمای ایران٬ می گوید: از همان روز به بعد گرفتاری و مشکلات مالی برای بهبود پیدا کردن حال و روز شاهوردی شروع شد و وزارت ...
زنی که از دست یک متجاوز رها شده بود از 2 نفری کمک خواست که آن ها هم به او تجاوز کردند!
...، او را به یک گاوداری کشاندند و پس از تعرض در بیابان تاریک رهایش کردند. نیمه های شب بود که زن نیمه جان، وحشتزده خود را به مأموران پلیس رساند و از دو ماجرای هولناک واسارت دردام چند کفتار پرده برداشت: شبانه بعد از پایان کارم در تهران به میدان آزادی رفتم تا از آنجا به خانه ام در شهریار بروم. همان موقع راننده خودروی پرایدی جلوی پایم نگه داشت و از آنجا که یک مسافر داشت، ازشدت خستگی و به ...
در این فروشگاه یک خرید کاملاً ایرانی را تجربه کنید + تصاویر
حوصله این را نداشتند که ساعت ها برای خرید یک وسیله ی تولید داخل وقت بگذارند. این فکر و دغدغه همراه من بود تا اینکه رهبری روی موضوع اقتصاد مقاومتی تاکید کردند. شهریورماه که می خواستم برای سال تحصیلی پسرم لوازم التحریر بخرم، نگران بودم که چطور تمام وسایل را ایرانی تهیه کنم. بعد از خرید وسایل، به ذهنم رسید چرا این محصولات در اختیار بچه های دیگر نباشد؟ همین مسئله انگیزه و محرکی شد تا من با یاری همسرم ...
مهدی زاده مسابقات کشورهای اسلامی تلنگر خوبی برای من بود/ حضور در روز جهانی کاراته افتخار برزگی برای من ...
قهرمانی آسیا زمان باقی مانده است و با تداوم این روند امیدوار هستم نتیجه خوبی در مسابقات قزاقستان کسب کنم. وی تصریح کرد: من بعد از مسابقات کشورهای اسلامی مدتی را استراحت کردم و بعد از آن با حضور در اردوی تیم ملی به دنبال رسیدن به بهترین شرایط هستم. قطعا در مسابقات کاراته قهرمانی آسیا به دنبال کسب بهترین مدال هستم و برای این مهم تمام تلاش خود را انجام می دهم. من به دنبال خوشرنگ ترین مدال هستم ...
روایتی از زندگی همسر شهید چیت سازیان به قلم نویسنده دختر شینا
گوشه های مهم زندگی همسر شهید و راوی داستان است که با تولد فرزندش درست چند روز بعد از شهادت چیت سازیان در فصل اول شروع می شود و در فصل های دیگر با بیان خاطرات مهم بعد از آن، گاهی به عقب برمی گردد و خاطرات زندگی مشترک خود با شهید را مرور می کند که باعث جذابیت داستان و عدم یکنواختی آن می شود. در انتهای کتاب نیز تصاویری از مراحل مختلف زندگی شهید چیت سازان و خانواده او برای آشنایی بیشتر و همراه شدن ...
هنوز به آنها فکر می کنم
واقعیت را می دیدیم. به حدی که الان بعد از گذشت چندوقت از آن کار و در مرحله تدوین، زمانی که شبانه روز در حال تدوین و نگاه کردن راش ها بودم، تاثیرش همراه من است. هر بار که می نشینم فیلم را می بینم، صحنه هایش برایم دردناک است تا جایی که خواب راحتی ندارم و هنوز به آنها فکر می کنم. بیش از 15 بار کار را دیده ام و هر بار که می بینم گریه می کنم. هدف تان از پایان بندی مستند چه بود؟ منظورم بازی بچه ...
ماجرای ازدواج جانباز دفاع مقدس در ماه عسل +عکس
بود دختر آن ها نیز مقابل دوربین قرار بگیرد البته دختر این خانواده پیش از شروع رسمی برنامه به این نکته اشاره کرد که هر زمانی با پدرش خداحافظی می کرد این احتمال را می داد که شاید او دیگر برنگردد، اما در عین حال قهرمان بزرگ تر زندگی او مادرش بود که همیشه پای آرمان های خود ایستاده بود. در ابتدای ماه عسل امشب آقای زرگر گفت: یکی از برادرهای من در عملیات بیت المقدس جانباز شد و دیگری در عملیات ...
اریگامی، هنری سرشار از جذابیت و تفکر
که 10 سال از عمر خود را در این حیطه سپری کرده و اکنون به موفقیت های خوبی دست پیدا کرده است. بعد از چندین دفعه که قرار مصاحبه به دلایل مختلف کنسل شده بود در نهایت با یک هماهنگی سریع و در یکی از روزهای گرم خرداد و ماه مبارک رمضان به ملاقاتش رفتم، دفترش در طبقه دوم یک ساختمان بود، وارد دفترش شدم، زیاد بزرگ نبود، اتاقی کوچک در ابتدای ورودی و سالنی که آن را با پارتیشن به دو قسمت تقسیم کرده ...
طعم شیرین وصال بعد از 31 سال
خدا بیشتر است ازاین جهت که شهید قاصد آمدن همسرم است، برادر همسرم همیشه به شوهرم می گفت اجازه نده که اسلحه من زمین بماند؛ همسر من هم نگذاشت اسلحه زمین بماند. نسیم محمدرضایی فرزند مجاهد حرم حاج حمید محمدرضایی نیز می گوید: 26 سال دارم و هیچ وقت عمو را ندیدم ولی از حرف های خانواده متوجه بی قراری پدر می شدم و همیشه اشک و آه در چشم پدر بود، مادربزرگ هم بعد از هر نماز از خدا می خواست که عمو ...
محمد شهادتش را از امام رضا گرفت
مشهد رفتیم. همه زندگی همسرم درس بود همه زندگی محمد درس بود، عکس های مراسم عقدمان با رعایت کامل حجاب اسلامی گرفته شد. عقیده داشت وقتی درس طلبگی می خواند. باید همه منش و روش دینی در سراسر زندگی اش جاری و ساری باشد. وقتی فردی مبلغ دین است، باید عملی سیره و روش ائمه (ع) را پیاده کند تا بتواند الگوی دیگران باشد و به درجه معنویت و تکامل برسد. ** رفتار همسرتان در زندگی ...
سوگواره دمل های چرکین
می خوانید، ابعاد تکان دهنده ای از بحران مؤسسه های مالی و اعتباری غیر مجاز را برای شما روشن می کند: یک روز که برای حضور در نشست شورای پول و اعتبار به بانک مرکزی رفتم، یکی از قدیمی ترین و سرشناس ترین اعضای اتاق را مقابل در ورودی بانک مرکزی دیدم. با این فکر که احتمالا ایشان منتظر کسی هستند، پیاده شدم تا حال و احوالی بپرسم. بعد از احوال پرسی، پرسیدم این جا چه می کنید؟ گفتند منتظر ...
غنچه های ولایت آماده اند عالمان بزرگ وهابی را در 10 دقیقه ضربه فنی کنند
مشکل دارم، سپس یک یک شبهات را مطرح کند، ما باید بتوانیم به سؤالات او پاسخ بگوییم. چند سال قبل به کابل رفته بودم، یک آقایی از اتریش به آنجا آمده بود و گفت من بیننده مباحث شما در شبکه ولایت هستم. روحانی محله ما که فردی وهابی است از عربستان سعودی آمده، روزی بنده نزد او رفتم و سناریویی را طراحی کردم، گفتم مادرم سنی مذهب و پدرم شیعه است، من مانده ام میان این دو چه کنم و کدامیک را برگزینم ...
روایت زندگی عاشقانه با یک جانباز در ماه عسل
شرایط را نداشتند و آنجا را ترک کرند و ما تنها شدم. زهرا دخترم تازه صحبت می کرد. منتظر بودم، ساعت 2 بعد ازظهر شود اخبار بگوید؛ تا من صدای ادمیزاد از تلویزیون بشنونم. حاج اقا بعد از دو ماه امدند که منو به زیارت گاهی ببرند. ایشان گفتند، فردا ساعت 4 اماده باشم تا برای خرید بیرون برویم. ساعت 6 شد نیامدند و در نهایت من شام زهرا را دادم و خواباندم. ساعت 12 شب شد. سخترین شب در سال های جنگ بود. من در خانه تنها ...
زن جوان سومین شوهرش را کشت و در حیاط خانه دفن کرد/ او با یک مرد غریبه دستگیر شد
... این زن ادامه داد: شوهر سومم(مقتول) مرد سختگیری بود. با اینکه از او نیز صاحب یک فرزند شده بودم اما اجازه نمی داد بدون اجازه اش از خانه بیرون بروم. می خواستم طلاق بگیرم اما شوهرم حاضر به جدایی نمی شد. در این میان با مرد غریبه ای آشنا شدم و با همدستی او نقشه قتل شوهرم را کشیدم. یک شب درحالی که شوهرم خواب بود با ضربات چاقو او را به قتل رساندم و یک روز بعد به 2کارگر افغان پول دادم تا به ...
سوگواره دمل های چرکین
اتاق را مقابل در ورودی بانک مرکزی دیدم. با این فکر که احتمالا ایشان منتظر کسی هستند، پیاده شدم تا حال و احوالی بپرسم. بعد از احوال پرسی، پرسیدم این جا چه می کنید؟ گفتند منتظر شما بودم. تعجب کردم و با ابراز شرمندگی گفتم چرابادفترهماهنگ نکردید؟ گفتند:نمی خواستم در اتاق، شما را ملاقات کنم. ایستاده به حرف های ایشان گوش کردم و بعد از مدتی احساس کردم نه ایشان و نه من ...
زن قربانی تجاوز: کاش مرا کشته بودند!
دوستش که پشت فرمان بود خواست تا به سمت دامداری حرکت کند. منیژه با شنیدن این دستور شوکه شد و خواست تا او را به کلانتری برسانند اما بی فایده بود و سیامک ادعا می کرد که می خواهند ابتدا منیژه در دامداری آب به دست و صورتش بزند و بعد به کلانتری بروند اما این یک داستان دروغین بود. پناهگاه ناامن منیژه که زمان کوتاهی در خودرو پژو احساس امنیت کرده بود دوباره شروع به التماس و گریه کرد ...
خانبان: دوست داشتم نتیجه زحماتم را در جشن صعود تیم ملی لمس می کردم/ در جام جهانی برزیل هم موفق می شدیم ...
. حتی به دلیل کمبود اردوی تاکتیکی آقای کی روش زمان لازم برای جا انداختن پلن دوم (زمانی که حریف عقب می افتیم) را نداشت و در بازی با بوسنی برنامه های تاکتیکی تیم بعد از دریافت گل اول بر هم خورد. بنابراین امیدوارم در راه حضور در روسیه مشکلات گذشته برای تیم ملی تکرار نشود. فارس: درباره اختلافات پیش آمده و جدایی کادر ایرانی از تیم ملی برایمان صحبت کن. به نظر می رسد در روز صعود هیچکسی به ...
عادل غلامی: برخی ها به بازیکنان والیبال انگ می چسبانند/ در روزهای سخت مردم والیبال را تنها نمی گذارند
هایی که در روزهای خوش زندگی شان ساعت چهار صبح پرواز داشتند، راهی را که می توانست چهار یا پنج ساعته باشد، به دلیل برخی مشکلات نتوانستند پرواز راحت داشته باشند و این همه سختی کشیدند تا بعد از 15 تا 16 ساعت به محل مسابقه خودشان برسند. وی در ادامه گفت: بچه هایی که از خانواده دور هستند و برای به اهتزاز درآوردن پرچم جمهوری اسلامی ایران زحمت زیادی می کشند. این ها از خیلی چیزها گذشتند. این ها ...
عکسی که عماد را جهانی کرد/ معجزه زیر رگبار گلوله
عماد به نوعی mps مبتلاست، آن هم از نوعی که آنزیمش در کشور پیدا نمی شود. اسماعیل نژاد می گوید: ما مطلع شدیم هزینه های درمان عماد بسیار بالاست و ارسال آزمایش هایش به خارج از کشور هزینه های میلیونی دارد به همین دلیل بعد از عید همسرم به مدت سه ماه به تهران رفت وآمد داشت و به ارگان های مختلفی ازجمله بهزیستی، کمیته امداد، علوم پزشکی و ... برای دریافت کمک مراجعه می کرد اما متأسفانه هرکجا که می ...
خاطرات زندگی عاشقانه یک جانباز در ماه عسل +عکس
...: در زمان انقلاب یک بار در مدرسه اعلامیه بین بچه ها پخش کردند و به دلیل بازیگوشی هایم فکر کردند کار من است و مرا دستگیر کردند و به کلانتری 15 بردند. بعد از اینکه یک روز آنجا بودم مدیر مدرسه متوجه شد که کار من نیست، وساطت کرد و من را آزاد کردند. زرگر در خصوص آشنایی با همسر خود عنوان کرد: همسرم در بهترین محله ما زندگی می کرد، موردهای زیادی در ذهنم بود البته من چند خواستگاری رفته بودم ...
خروج از وضعیت بحران؛ عبور از نگاه های سلیقه ای
شدم و بیمه تأمین اجتماعی از همان سازمان هستم، از همین رو اطلاع چندانی از این مسأله ندارم. با وجود این آن طور که شنیده ام برخی از دوستان اقدام به تشکیل صنفی کرده اند که از آن طریق خواسته های اهالی کتاب را دنبال کنند. البته هنوز از خروجی فعالیت هایشان اطلاعی ندارم. محمود آموزگار: برخلاف خانم طباطبایی گمان می کنم که تغییرات محسوسی در مقایسه با هشت سال قبل از روی کار آمدن دولت یازدهم رخ داده است ...
مدال المپیک 2020 را نشانه رفتم
جودو را از چه سالی و زیر نظر کدام مربی شروع کردید؟ از سال83 و زیر نظر مرتضی نیک اقبال شروع به فعالیت در این رشته کردم. 5 سال نخست تقریبا به صورت آماتور و غیرحرفه تمرین می کردم و از سال88 بوده که تمرینات خود را به شکلی حرفه ای آغاز و نخستین مدال را در انتخابی تیم ملی در سال88 در تهران کیب کردم. این موفقیت سبب دعوت من به تیم ملی شد. چگونه با این رشته آشنا شدید؟ به ...
مسئولان در حمایت از تیم ملی پای کار باشند
...! این اتفاق باعث دلسردی تان نشد؟ - فکر کنم نحوه بلیت فروشی تا حدودی در تعداد حضور تماشاگران تأثیر داشت. از طرف دیگر همزمان شدن بازی با ماه رمضان هم یکی دیگر از دلایل استقبال کمتر تماشاگران بود. طرفداران تیم ملی با وجود مسایلی که گفتم حمایت خوبی از بازی ما با ازبکستان انجام دادند و دست همه شان را می بوسم. ما همه می دانیم که آنها چقدر به تیم ملی کشورشان عشق می ورزند و حتی آنهایی هم که ...
یادداشت بهمن کیارستمی در آستانه سالگرد پدرش: ای کاش میدان را زود خالی نمی کردیم
آزمایشگاه سرکوچه. کوبا که بود نتیجه آزمایش رو گرفتم؛ کم خونی شدید. بعد که برگشت به توصیه پزشک غدد در یک روز سرد زمستانی صبح اول وقت رفتیم آراد برای کولونسکپی و به توصیه همان دوست، دادمش دست دکتر ش ، پزشکی خوش تیپ و سن و سال دار و بد خلق و خودم نشستم پشت در. یکی دو ساعت بعد دکتر ش آمد بیرون و با توپ پر گفت: بابات چرا تمیز نیست؟ وقتی میگن سه روز چیزی نخوره یعنی سه روز چیزی نخوره و در رو کوبید به هم و رفت ...
عروسان خون بس
: خوب است. سودابه تا آن زمان می ماند. اینقدر خوشحال شدم که نمی دانستم چه کار کنم. از اتاق بیرون آمدم. می توانستم تا صبح جیغ بزنم و خوشحالی کنم. اینقدر زیر آسمان پرستاره اش شکر گفتم که داشتم از حال می رفتم. آن شب شادی هایم آنقدر زیاد بود که نمی دانستم قسمت روی پیشانی ام چه چیز شومی نوشته است. یک روز در خانه بودیم که پسر عموی کوچکم که حدود 8،9 سال داشت آمد و پدرم را صدا و کرد و گفت: خان عمو محسن (پسر ...
روایتی از روزهای سخت اسارت و دلتنگی برای امام(ره)
می آورد. زندگی ما اینگونه سپری می شد تا اینکه یک روز در نزدیکی روستایمان یک معدنی به نام معدن قلعه زری کشف شده بود، پدرم تصمیم گرفت به آنجا برود تا کار کند. زندگی در علم آباد همراه با کار و نبود امکانات ما در روستای علم آباد بودیم اما پدر هر دو ماه یک بار به ما سرمی زد، فاصله معدن تا روستای ما چند ساعتی راه بود، غم دوری پدر را در آن زمان که کودک بودم، حس می کردم، بعد ...
زندگینامه یک شهید به زبان خودش
پاوه بود اومد مرخصی و من با اینکه فقط 13 سالم بودولی عجیب عشق جبهه رفتن داشتم. از شانس بدم زد و همون موقع بدجور مریض شدم و تب کردم و اما با دیدن بلیطی که برادرم گرفته بود بهتر شدم و همراه برادرم رفتم پاوه. این اولین حضور من بود تو جبهه. تقریبا دو ماه پاوه بودم و بعد برگشتم تهران. تو نماز جمعه شنیدم که دبیرستان سپاه دانش آموز پذیرش می کنه. منم از خدا خواسته در آزمون ورودی دبیرستان سپاه شرکت کردم ...
میرکریمی: شاید اگر در دوران امام صادق(ع) سینما بود می فرمودند مردم را با سینما دعوت کنید
دختران ما که آزاد می روند و می آیند ما هم با آنها کاری نداریم. می روند مسافرت، ولی اصلاً اینگونه نیست، خیلی مخاطب راحت از سطح کار عبور می کند و به عمقِ این عدم ارتباط توجه می کند، من در پایتخت اِستونی تَلین، چیزی حدود 45 دقیقه جلوی در ایستاده بودم و پدر و مادرها و بچه هایی را می دیدم که می آمدند مساله شان را درباره فیلم طرح می کردند، جایی که شما فکر نمی کنید این موضوع موضوعِ روز آنها باشد. ...
دختر پلیسی که جان چهار نفر را نجات داد
بخش زندگی باشد که خداوند آن را به وی هدیه کرده است. این پدر داغدیده گفت: به سراغ پزشک رفتم ، برگه های رضایتنامه را امضا کردم و روز بعد از پیکر دخترم در واحد فراهم آوری پیوند اعضای بیمارستان سینای تهران کبد، دو کلیه و قلب مهربانش به چهار بیمار اهدا شد. این مامور پلیس با بیان اینکه زهرایم جان چهار نفر را نجات داد و از این بابت خیلی خوشحال هستم ابراز امیدواری کرد: گیرندگان عضو بخوبی از اعضای بدن دخترش مراقبت کنند. این پدر داغدیده گفت: اگر شرایط مهیا شد می خواهم با گیرندگان عضو دیدار کنم بویژه فردی که قلب مهربان دخترم در سینه اش می تپد. ...
سلیمی: برای اهداف و آرزوها نباید سقفی تعیین کرد/ به موسیقی پاپ علاقه بیشتری دارم/ طرفدار نساجی مازندران ...
تیم وزنه برداری در لیگ بستم که به سرانجام نرسید.امسال هم دومین سالی است که در تیم ذوب آهن هستم و وزنه برداری می کنم. البته فعلا اسپانسر شخصی ندارم، اما قبلا شرکت کاله به مدت یک سال اسپانسرم بود، آن هم در زمانی که آسیب دیده بودم. انصافا در آن روزهای سخت خیلی کمک و حمایتم کردند. *یک از خاطراتی که از شما در ذهن ها مانده مربوط به بازی های المپیک 2016ریو است که به خاطر ناداوری در آن اشک از ...