سایر منابع:
سایر خبرها
کتک های مرد مغازه دار دزد مسلح را ادب نکرد
به گزارش جام جم، چندی پیش مردی با حضور در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران از پسری جوان به اتهام سرقت از مغازه اش شکایت کرد. شاکی به قاضی رستمی گفت: بعد از رفتن آخرین مشتری مغازه ام درحال جمع آوری وسایلم بودم تا با بستن مغازه به خانه بازگردم. پسری جوان درحالی که قمه ای به دست داشت وارد مغازه ام شد. او همه جا را به هم ریخت و با تهدید از من خواست هر چه پول دارم، تحویلش دهم در ...
کفاش قاتل به دار آویخته می شود
به گزارش ایران ، در این جنایت که یکم خرداد سال 91 در ساختمانی واقع در خیابان ابوذر تهران رخ داده بود، مردی در تماس تلفنی با پلیس از وقوع جنایتی هولناک در خانه اش خبر داد. همزمان با حضور مأموران و بازپرس کشیک جنایی در محل قتل، مرد صاحبخانه مصطفی - 38 ساله – که کفاش بود به پلیس گفت: چند ماهی بود که یکی از اتاق های خانه ام را به زن و مرد جوانی اجاره داده بودم. آنها یک دختر نوجوان داشتند و ...
عامل قتل عام قلعه حسن خان مجنون است
به گزارش جام جم، متهم مردی 73 ساله است که در جلسه دادگاه مدعی ناموسی بودن قتل ها شد و گفت اگر از زندان آزاد شود، چند نفر دیگر از خانواده مقتولان را هم به خاطر فساد اخلاقی خواهد کشت. او یکم شهریور 88 ابتدا با کلاشینکف، پسر 14 ساله مستاجرش، دختر و همسر دوم خود را کشت سپس با رفتن به بالای پشت بام آپارتمان پنج طبقه اش، تعدادی از عابران را هم به رگبار بست که در نتیجه آن، سه نفر از جمله یک ...
قاتل دلارفروش خیابان فردوسی در قزوین دستگیر شد
نیست و قصد سرقت وجوهات نقد و پول هایم را دارد؛ با او درگیر شدم که ناگهان گلوله اول شلیک شد و به من برخورد کرد؛ خودم را به روی دستی که اسلحه سارق در آن بود انداختم و همین موضوع باعث شد تا اسلحه از دست سارق خارج شده و زیر صندلی بیفتد. درگیری ما در حالی ادامه داشت که ماشین همچنان حرکت می کرد؛ در حالیکه تصور می کردم رانندهٔ پراید مجبور به توقف خواهد شد اما ناگهان او با اسلحهٔ دوم خود چند گلوله دیگر به من ...
مصائب دختری به نام پنام در شلنگ آباد
درحال تکثیر خودم بودم. نخستین قدم ها همیشه سخت است. زمین خوردن دارد. زمین خوردن های دردناک. اما من هدف بزرگی داشتم. خیلی خیلی بزرگ. محله و آدم هایش را عین کف دستم می شناختم. می دانستم در هر خانه ای چه می گذرد. قصه تک تک آدم هایشان را می دانستم. همه محله منتظر بودند یک روز از خواب بیدار شوند و من و خانواده ام دیگر آن جا نباشیم. منتظر صدای خودروی باربری بودند که مثلا برویم کیان ...
نگاهی به وصایای امیرالمؤمنین(ع) (2)
...: گیرم ما مثل ثروتمندها نبودیم، ما مثل خانه آقای وحید زندگی می کنیم؛ ببین زن یا عروس وحید این جور می پوشد که تو می پوشی؟ وای به حال آن وقتی که ما هم زندگی مان را مثل طبقه مرفّه و ثروتمند کنیم که این، یگانه مایه تسلّی خاطر و کمک روحی فقرا هم از دست می رود. من به این منظور می گویم که ما باید زاهدانه زندگی کنیم تا زهد ما همدردی با فقرا باشد. روزی که دیگران توانستند لباس فاخر بپوشند، ما هم لباس ...
اعدام؛ فرجام عشق مجازی
به گزارش شبستر نیوز، آنها از امیر خواستند همه چیز را فراموش کند و مزاحمشان نشود، اما این اتفاق نیفتاد. برای همین سلاحی تهیه کرد و با آن سمیه و شوهرش را به گلوله بست که باعث مرگ سمیه شد. این قتل، زمستان 95 در شمال تهران رخ داده است. امیر با نقاب بر صورت، در کوچه منتظر ماند تا سمیه و شوهرش از مهمانی برگردند. سپس با شلیک چهار گلوله، سمیه را کشت و شوهر او را نیز بشدت مجروح کرد که پس از انتقال به بیمارستان مداوا شد. امیر به غرب کشور گریخت، اما یک ماه بعد به دام پلیس افتاد. او در گفت وگو با برنامه رادیویی یک پ ...
بسته های حمایتی مواد غذایی بین خانواده های نیازمند حاجی آباد توزیع شد
هم نمی تواند هزینه های این زن را تامین کند. مسئول بسیج اصناف حاجی آباد در دیدار با یکی دیگر از خانواده های بی بضاعت در شهرستان حاجی آباد ؛ اظهار کرد: در دیدار دیگر به منزل بانویی رفتیم که در خانه ای یکی از محله های شهر که زیاد وضعیت خوبی ندارد با یک دختر 12 ساله که از بیماری رنج می برد زندگی می کند. وی افزود: این بانو هزینه درمان فرزند 12 ساله اش را ندارد و در خانه اجاره ای زندگی می کند و شوهرش 12 سال است آنها را رها کرده و هیچ گاه حاضر به دیدن فرزندش نشده است و این بانو در گلخانه کار می کند تا مخارج زندگی اش را تامین کند. انتهای پیام/ ...
محروم ترین نقطه استان بوشهر را بهتر بشناسید+ تصاویر
به سوی روستا حرکت کردیم. راننده مزدا خود اهل روستای بن بید بود و از مسیر ناهموار و صعب العبور روستا آگاه بود به همین خاطر بعنوان راهنمای ما و جلوتر از دیگر خودروها حرکت کرد؛ البته راننده مزدای آبی رنگ که یوسفی نام داشت، بنا به اظهار اهالی، تنها کارمند روستای بن بید است. جاده خاکی است و خیلی باریک، پستی بلندی ها و چاله هایی که در سطح جاده است هر چند دقیقه ما را بالا و پایین ...
شعر هجو؛ نگاهی به پیشینه، معنای اصطلاحی و بایدها و نبایدهای آن
– و عینا له حولاء باد عیوبها (آیا مرا حبس می کند بین مدینه و آنجا که دل های مؤمنان متوجه آنجا است و به آنجا مکه میل می کند. او هشام سر را می گرداند، ولی سر او سرور نیست لیاقت رهبری ندارد و چشم را می گرداند ولی چشم او احول و دارای عیوب است.) (ظهیری : 177) هشام پس از اطلاع از شعر فرزدق دستور داد تا او را از زندان به سوی کوفه روانه سازند. حضرت سجاد (ع) زمانی که از این موضوع باخبر گردید، با ...
چرا ما ایرانی ها از مرگ نمی ترسیم؟
آفتاب نیوز : خیلی ها به این ماجرا خندیدند، جوک ساختند، عنوان خونسردترین آدم روی زمین را به این رهگذر دادند و تعجب کردند و پرسیدند مگر می شود چند تفنگ به دست تروریست از کنارت عبور کنند و عکس العمل ات این باشد؟ سرت را بیندازی پایین و خیلی عادی راهت را بکشی و بروی؛ ترسی، هیجانی، جیغی، فریادی، فراری؟ برخی هم گفتند و نوشتند که لابد از هیجان زیاد این طور شده، یعنی یک جورهایی شوکه شده و به قول ...
عشق مجازی، قتل زن شوهردار و اعدام +مصاحبه
میلیون تومان به او می دهم. وقتی متوجه شدم ، خیلی عصبانی شدم و بیشتر به انتقام فکر کردم. واکنشت چه بود؟ مدتی که گذشت، رحیم گفت سلاح دارد و می توانیم سمیه را بکشیم. روز حادثه سلاح را برداشتم و مقابل خانه سمیه و شوهرش رفتم. آنجا هر دویشان را به گلوله بستم و فرار کردم. سمیه کشته شد، اما شوهرش زنده ماند. چطور دستگیر شدی؟ به غرب کشور فرار کرده بودم که پلیس دستگیرم کرد. = ...
زندگی دوباره با ترانه تازه فریدون
اتومبیل تان کردید خوب به خاطر دارم. برایم بسیار جالب بود که بعد از چند سال دوباره او را می دیدم و همین موضوع باعث شد تا به جمع دوستان صمیمی ام اضافه شود. در سازمان زندان ها مشغول به کار بود و به دعوت او در یکی از جلسات شان که با حضور خانواده زندانیان برگزار شده بود شرکت کردم. در آن جلسه به پیشنهاد دوستم به عنوان بازرس کاندیدا شدم تا به واسطه هنرمند بودنم در پیشبرد اهداف انجمن مؤثر باشم. ...
اعدام؛ فرجام عشق مجازی
.... وقتی متوجه شدم ، خیلی عصبانی شدم و بیشتر به انتقام فکر کردم. واکنشت چه بود؟ مدتی که گذشت، رحیم گفت سلاح دارد و می توانیم سمیه را بکشیم. روز حادثه سلاح را برداشتم و مقابل خانه سمیه و شوهرش رفتم. آنجا هر دویشان را به گلوله بستم و فرار کردم. سمیه کشته شد، اما شوهرش زنده ماند. چطور دستگیر شدی؟ به غرب کشور فرار کرده بودم که پلیس دستگیرم کرد. ...
مسأله دینداری نسل نو و توصیه های آیت الله العظمی سیستانی
مرد چند فرزند یتیم برایم به جا مانده است و پولی هم ندارم. برای همین مجبور شدم برای مردم کار کنم. امیرالمؤمنین(ع) از آن زن دور شد؛ ولی آن شب تا صبح مضطرب بود. صبح هنگام زنبیلی را پر از غذا کرد و بر دوش کشید. یکی از یاران حضرت گفت اجازه دهید به جای شما، من این زنبیل را بیاورم. امام پاسخ داد: اگر چنین کنی آن وقت در روزی قیامت چه کسی بار مرا خواهد کشید؟! حضرت زنبیل را تا درب خانه آن زن آورد و در زد. زن ...
خبر خوش احسان علیخانی به مهمانان ماه عسل
مهمانان نوزدهمین برنامه ماه عسل از زندان به صورت تحت الحفظ به برنامه آمده بودند. در این برنامه، دو خانم و دو آقا درباره زندگی خود با علیخانی صحبت کردند. یکی از مهمانان گفت: هفت سال است که در زندان هستم. در یک شرکت کار می کردم. به خاطر اعتماد و امضای یکسری از اسناد رسمی، بعد از مشکلات شرکت من به عنوان کسی که آنها را امضا کرده بود، راهی زندان شدم. فقط یک زندانی می داند که چقدر در آنجا ...
قاتل مرد طلافروش به تنهایی گلوله ها را از بازویش درآورد
...، من از وی خواستم تا کارت شناسایی به من نشان دهد اما او ناگهان یک اسلحه کمری از زیر لباسش خارج و مرا تهدید کرد. وی ادامه داد: در این حین فهمیدم این مرد مأمور نیست و قصد سرقت از من را دارد، من با او درگیر شدم که ناگهان گلوله اول شلیک شد و به من خورد، خودم را به روی دست راننده انداختم که اسلحه از دستش خارج شد و روی صندلی افتاد، درگیری ما درحالی ادامه داشت که وی با اسلحه دوم خود چند ...
خبر خوش احسان علیخانی به مهمانان ماه عسل
تدبیر24 مهمانان نوزدهمین برنامه ماه عسل از زندان به صورت تحت الحفظ به برنامه آمده بودند. در این برنامه، دو خانم و دو آقا درباره زندگی خود با علیخانی صحبت کردند. یکی از مهمانان گفت: هفت سال است که در زندان هستم. در یک شرکت کار می کردم. به خاطر اعتماد و امضای یکسری از اسناد رسمی، بعد از مشکلات شرکت من به عنوان کسی که آنها را امضا کرده بود، راهی زندان شدم. فقط یک زندانی می داند که چقدر در ...
آزادی از استودیوی ماه عسل
700 هزار تومان الان در زندان هستم. بچه هایم هم خانه دخترم هستند. هر زنی یک مثلث خوشبختی دارد. خانواده، آبرو و اعتبار. یک زن وقتی وارد زندان می شود این مثلث را از دست می دهد. وقتی وارد زندان شدم فهمیدم که چقدر بی کس و بی پناهم. الان شش ماه است که زندانم. مگر چه گناهی کردم. فقط برای تامین خانواده و برای به دست آوردن نان حلال تلاش کردم که برایم این مشکل پیش آمد. یک زمین خورده و یک شکست خورده ام ...
بلایی که مرد بر سر نوعروس و دو دخترش آورد!
بود و هر دو نفر در شرایط مناسبی برای ازدواج قرار داشتیم این بود که خیلی زود آداب و رسوم مراسم خواستگاری و عقد به سرانجام رسید و من و محمدولی 35 سال قبل حلقه های عشق ومحبت را به یکدیگر هدیه دادیم و من به سفارش و تاکید مادرم لباس سفید عروسی را به تن کردم تا با کفن سفید هم از خانه محمد ولی خارج شوم. من در یک خانواده روستایی و در کنار 4 برادر و یک خواهر بزرگ شده بودم و مادرم تا روزی که زنده بود مرا به ...
سارق سابقه دار طلاهای کودکان در اراک دستگیرشد/اعتراف به14موردسرقت
از گرفتن مرخصی از زندان دیگر خود را معرفی نکرده است. وی ادامه داد: متهم در اعترافات خود اذعان داشت با توجه به اینکه در شهرستان قم وی کاملا مورد رصد پلیس بودم، با موتورسیکلت به شهر اراک آمده، طلاجات دختربچه های خردسال را سرقت می کردم و پس از انجام سرقت در اسرع وقت به استان قم بازمی گشتمو عزیزی یادآور شد: متهم پس از تشکیل پرونده، برای سیر مراحل قانونی به دستگاه قضایی معرفی شد و تحقیقات تکمیلی از وی همچنان ادامه دارد. ...
شناخت ابعاد وسیع شخصیت حضرت علی(ع)
...> سال هاست که رسم میان من و تو، همین بوده است. من یک سال را خراب کرده ام و توسال بعد را به نیکوترین تقدیر، نوشته ای. چه رازی است میان تو و اسم رحمانت! که از هر چه بگذری، مِهر پاشیدن بر بندگانت را، رها نمی کنی؟ سیاه دل تر از همیشه و شکسته تر از هر سال چشم به راه لیله القدرت نشسته ام؛ اما یقین دارم که سهم عظیمی از عشق را برایم، کنار گذاشته ای. من، بی تو، تمام می شوم. مهربانم، دفتر تقدیرم را از هر چه ...
اجرای طرح های محرومیت زدایی در نقاط محروم استان بوشهر
بوشهر با خودروی کاپرا سفید رنگ به سوی روستا حرکت کردیم. راننده مزدا خود اهل روستای بن بید بود و از مسیر ناهموار و صعب العبور روستا آگاه بود به همین خاطر بعنوان راهنمای ما و جلوتر از دیگر خودروها حرکت کرد البته راننده مزدای آبی رنگ که یوسفی نام داشت، بنا به اظهار اهالی، تنها کارمند روستای بن بید است. جاده خاکی است و خیلی باریک، پستی بلندی ها و چاله هایی که در سطح جاده است هر چند ...
رئیسی قطعا نمی تواند لیدر اصولگرایان باشد
. *از منظر اینکه کسی می گوید مثلا میزان قاچاق کالا 100 تن است ولی آن اداره مبارزه با کالا و ارز می گوید 80 تن است. بعد هم می گوید که چون می دانستم در مناظرات این مسئله مطرح می شود به همه نامه زده بودم که قاچاق انقدر است و از مبادی ارزی انقدر است و وقتی دوباره فلان نامزد برخلاف آنچه اداره مبارزه با قاچاق گفته، می گوید آیا نباید نامه دوباره ای ارائه دهد؟ نه. *چرا؟ ...
پایان عیش و نوش های زشت یک زن با کارتن خواب ها در خانه شیطانی
Stealing دستگیر شد. مدتی در کانون اصلاح و تربیت بود. پسرک فرار Escape کرد . دوباره آواره کوچه و خیابان شد. ماموران کلانتری گلشهر مشهد خانه مادر بزرگ را با هماهنگی مقام قضائی بازرسی کردند. زن میان سال، پنج معتاد کارتن خواب و کودک سه ساله دستگیر شدند. پسر بچه به سازمان بهزیستی تحویل داده شد. اما معلوم نیست همایون در کجای سرنوشت مبهم خود ایستاده است. جرقه آتش این فلاکت و بدبختی در یک ...
آزار و اذیت تکان دهنده یک زن جوان در تهران
، وحشتزده خود را به مأموران پلیس رساند و از دو ماجرای هولناک و اسارت در دام چند کفتار پرده برداشت: شبانه بعد از پایان کارم در تهران به میدان آزادی رفتم تا از آنجا به خانه ام در شهریار بروم. همان موقع راننده خودرو پرایدی جلوی پایم نگه داشت و از آنجا که یک مسافر داشت، از شدت خستگی و به خاطر زود رسیدن اعتماد کردم و سوار شدم اما بعد از طی مسافتی مسافرش پیاده شد و راننده پراید به سرعت تغییر مسیر داد و رو به ...
منیژه زنی جوان که در یک شب قربانی دو نقشه سیاه تجاوز شد!
به یک گاوداری کشاندند و پس از تعرض در بیابان تاریک رهایش کردند. نیمه های شب بود که زن نیمه جان، وحشتزده خود را به مأموران پلیس رساند و از دو ماجرای هولناک واسارت دردام چند کفتار پرده برداشت: شبانه بعد از پایان کارم در تهران به میدان آزادی رفتم تا از آنجا به خانه ام در شهریار بروم. همان موقع راننده خودروی پرایدی جلوی پایم نگه داشت و از آنجا که یک مسافر داشت، ازشدت خستگی و به خاطر زود ...
نامه آرزوهای این دختران را بخوانید
قبیل عمل نخاع، گذاشتن شنت مغزی در داخل بطن مغزم به خاطر اینکه آب نخاع از این ناحیه به سمت پایین، از راه این دستگاه تخلیه شود تا سر من روز به روز بزرگ و بزرگ تر نشود. در ضمن چندبار تشنج کردم، ولی با اراده و خواست خدای متعال دوباره به زندگی برگشتم و به مدت طولانی ماه ها در بیمارستان و بخش های مختلف بستری شدم، چون بدنم به عناوین مختلف عفونت می کرد. تنگی نفس پیدا کردم، قلبم گشاد شد و در حال حاضر حدود 9 ...
مهذب: یک چمدان مدرک علیه بنی صدر به شهید آیت دادم/ ملاقات های خصوصی رجوی و بنی صدر/ تفرعن و غرور در ...
های بنی صدر را جمع کرده بودم و یک چمدان شد. بعد از وقت اداری که بچه ها می رفتند کپی می گرفتم و به خانه می بردم. یک چمدان مدرک علیه بنی صدر به شهید آیت دادم با مرحوم اسرافیلیان(نماینده مجلس دوم و نزدیکان دکتر آیت) تشخیص دادیم که مدارک را بدهیم به آقای آیت و رفتم خانه ایشان. آقای اسرافیلیان هم با من بود و مدارک را دادیم. 2 روز بعد مرحوم آقای آیت در مجلس کیف سامسونتش را آورده ...
نوشیدنی مرگبار پدر برای پسر
...، بعد از چند دقیقه به من گفتند که نتوانستند برای علی کاری انجام دهند و او تمام کرده است. او در ادامه اظهاراتش گفت: علی و دخترم لیدا به اشتباه شربت متادون پدرشان را خورده بودند. من بیرون بودم، خبر ندارم که بچه ها شربت متادون را از کجا برداشتند، اما لیدا به من گفت یک ظرف یک بار مصرف در یخچال بود که ما فکر کردیم آب آشامیدنی است. اول علی خورد، بعدش هم من کمی از آن خوردم. به همین دلیل هم علی از بین ...