سایر منابع:
سایر خبرها
دام مرد هزار چهره برای زنان
زود بازداشت می شوم اما طمع پول باعث شده بود که کلاهبرداری هایم را ادامه دهم. هنگام فرار از دست پلیس به چند خودرو آسیب زدی؟ تعدادشان یادم نمی آید. بعد از کلاهبرداری از خانم اصفهانی که آخرین سوژه ام بود، به تهران فرارکردم. در یکی از خیابان های تهران در خودرویم در حال مصرف شیشه بودم که متوجه شدم ماموران در تعقیبم هستند. برای فرار از دست آنها با خودروهایی که اطرافم بودند، برخورد ...
سرقت از چهره های سرشناس ایرانی
...، آن مرد با ادعای این که این برلیان ها فقط سنگ های تزیینی بی ارزش است، مرا فریب داد و بابت آن فقط 10 میلیون تومان به من داد که آن را میان اعضای باند تقسیم کردم اما بعدها فهمیدم ارزش آن برلیان ها بیش از 4 میلیارد تومان بوده است. وقتی این موضوع را به او گفتم تهدید کرد که من را به پلیس لو می دهد و من مجبور شدم که قید پول ها را بزنم. نقشه فرار از زندان فرار سرکرده این باند از ...
توشه ای از یار مهربان
این شهر نیست و خیلی هم ایده عالی است که ای کاش ادامه پیدا کند و بیشتر شود. با تشکر از آنها وارد مغازه شدم نیازی به معرفی مجدد ندیدم چون "حسین علیپور" متوجه صحبت های من و مسافران شده بود. "حسین علیپور" مردی خاکی و بی آلایش با اشاره به قفسه های کتاب در خصوص ایده تبدیل مغازه به یک کتابخانه این گونه عنوان می کند: 25 ساله بودم، که دیدم هزار جلد کتاب در قفسه ی کتابخانه ی شخصی من جا ...
خالقان کثافت مالی و خفه کن چه کسانی هستند؟
سرقت یکی از اصول سارقان آن است که به هر شکل ممکن پول را از مالباخته دور کنند و برای این هدفشان به هرکاری دست می زنند، سارقان در این شیوه پس از شناسایی مالباخته، در یک مکان خلوت، فرد را از پشت سر مورد حمله قرار می دهند و دستانشان را دور گردن این فرد می گیرند و در حالی که مالباخته در صدد رها کردن خود است، اموال او را می ربایند. تخم مرغ زنی یکی دیگر از شیوه های سرقت، روش تخم مرغ ...
آیت الله بروجردی منادی وحدت و تقریب
.... برای این که من از حالت طبیعی خارج شدم و به شما پرخاش کردم. او نیز می گفت شما سرور مسلمین هستید. برخورد شما باعث افتخار من بود. آقا هم مرتب جملات خود را تکرار می کردند. این برخورد سبب شد آقا شیخ علی چاپلقی تا آخر عمر مورد عنایت ایشان قرار گیرد.(1) البته این اتفاق گاهی نسبت به سایر شاگردان هم رخ داده بود که فردای آن روز، آیت الله بروجردی قبل از آغاز درس در حضور شاگردان از آن شخص عذر ...
من حاج احمد را کُشتم!/چه کسانی نخواستند حاج احمد برگردد
... مبلغ را که گفت، آن زمان به پول ما می شد دو میلیون تومان . نماز صبح را که خواندیم، یک ماشین گرفتیم و تخته گاز رفتیم بیروت. اعصاب نداشتم. اضطراب وجودم را گرفته بود. نمی دانستم چطوری با کسی که حاج احمد متوسلیان را ربوده، روبرو شوم. و چه کنم؟! همان اول صبح، رفتم سراغ آقا رضا از دوستان حاج احمد. داخل اتاق که شدم مشغول خوردن صبحانه بود. تعارف کرد که بنشینم. دستپاچه گفتم: آقا ...
سرقت های میلیاردی از چهره های سرشناس
لوکس می زدند. شگردی که این باند 19 نفره را به بیش از 24 میلیارد تومان پول رساند. طلا، پول نقد، دلار، فرش و عتیقه تنها اموال مورد علاقه این سارقان زیرک بود. یک مغز متفکر به عنوان سردسته این باند است که سال گذشته هم طی یک نقشه عجیب و بی نقص موفق به فرار از دست پلیس شد. این مرد همه چیز برای انجام سرقت های میلیاردی این گروه از دزدان حرفه ای را مهیا کرده بود اما سرانجام این باند هم شناسایی و متلاشی شد ...
راز قتل خانوادگی لو رفت !
تا اینکه مدتی پیش ازقتل متوجه شدم پدرم از طریق پیامک با یک زن در ارتباط است. موضوع را به مادرم گفتم تا اینکه صبح روز حادثه خواب بودم و با صدای فریاد پدرم بیدار شدم ودیدم برادرم با چاقو به جانش افتاده است.پس از قتل پدرم با کمک برادرم و مادرم جسد را داخل خودرو پدرم گذاشتیم وآن را به بیابان های اطراف ورامین برده و رهایش کردیم. پس از پایان اظهارات سه متهم پرونده، قضات وارد شور شدند وقرار است حکم خود را درباره مادر ودوفرزندش بزودی صادر کنند. روزنامه ایران ...
نوجوان17ساله:نامادری ام مرا شیشه ای کرد - با وعده او برای رابطه جنسی، به کشتن پدرم تحریک شدم
. تا ساعت 10 یا 11 صبح در خیابان ها می گشتم تا جسد پدرم را جایی رها کنم تا اینکه در میانه جاده خودرو خراب شد. با نمایندگی شرکت تماس گرفتم تا ماشین مرا به نزدیک ترین تعمیرگاه ببرند. بین راه بود که من از خستگی خوابم برد، در خواب بودم که با صدای افسر پلیس بیدار شدم و فهمیدم جسد پدرم را در صندوق عقب ماشین پیدا کرده اند. چند سال داشتی که پدر و مادرت از هم جدا شدند؟دو ساله بودم که مادرم طلاق ...
جنایت هولناک در طبس/ قتل زن و شوهر جوان توسط شاگرد
ادامه اعترافاتش گفت که ساعت 15 روز بعد آماده شدم تا سر کار بروم، چون به علت گرمای شدید هوا در طبس کار من بعدازظهر شروع می شد. وقتی به محل ساختمان رسیدم مقتول پایین چاه بود که همان ابتدا به خاطر حرف هایی که به همسرم نسبت داده بود درگیری لفظی بین ما شروع شد و من هم از بالا چند بلوک سیمانی به داخل چاه انداختم و بعد از آن پاکت سیمان و گچ و مقداری خاک داخل چاه ریختم و او را زنده در چاه دفن کردم. ...
از دستگیری باند توزیع سلاح تا نجات ماهیگیر قشمی در آبهای خلیج فارس
بردیم ولی متاسفانه او بر اثر اصابت گلوله جان سپرد.پسر مقتول نیز در تحقیقات مقدماتی به قاضی کاظم میرزایی گفت: من از مدتی قبل با دختر این خانواده ارتباط پیامکی داشتم و می خواستم با او ازدواج کنم ولی او ناگهان به بهانه ای از من جدا شد. من که از این موضوع ناراحت بودم ، وقتی فهمیدم او قرار است با جوان دیگری ازدواج کند، دچار وسوسه شدم و عکسی را که از او داشتم برای خواستگار او فرستادم و چنین وانمود کردم که ...
2 داستان در یک پرونده جنایی
و بچه دارم، قدرت کمک به فریبا را نداشتم. وقتی در برابر خواسته فریبا قرار گرفتم، متوجه شدم که او قصد دارد از دوستی با من سوءاستفاده کند و من نیز که پول زیادی در بساط نداشتم، تصمیم به پایان دادن به دوستی ام با فریبا گرفتم و می دانم این زن به خاطر کینه ای که از من دارد، این داستان سرایی دروغین را مطرح کرده تا انتقام بگیرد. بازپرس مرشدلو در این مرحله دستور داد تا متهم برای تحقیقات بیشتر و افشای راز این دو داستان سرایی عجیب در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گیرد. ...
نامه استاد معرق کار از زندان برای قاضی پرونده
و خانواده ام متوجه شدند و مرا نجات دادند. اما در این ماجرا گوش، چشمم آسیب دید و فکم شکست. وقتی کردند متوجه شدم آدم ربایان رشید و دو نفر از طلب کارهایم هستند که موفق به آدم ربایی نشدند. پس از این اتفاق با میانجیگری ریش سفیدان فامیل قرار شد ماهانه یک میلیون تومان به حساب رشید بریزم . سه قسط را پرداخت کرده بودم و چون کار می کردم می توانستم باقی آن را هم پرداخت کنم که یک روز مرا دستگیر ...
واقعیت هایی در مورد دستمزد بازیگران
صدای معمول صحبت کنم؛ اصلا به نقش نمی آید؛ جوان هم بودم و یک کم از ایراد آن ها ناراحت و ناامید شدم تا این که آقای ژانتین رئیس وقت اداره تئاتر و آقای رشیدی که هر دو عضو داوران بودند گفتند که ما با دقت به صدای او توجه کردیم؛ درست است که صدا سازی کرد؛ اما از ابتدا تا انتها صدای او نه لرزشی داشت و نه گرفت؛ ریتم را هم تا آخر حفظ کرد؛ البته این طور نبود که صدایی که الآن دارم تحت تاثیر آن نمایش تغییر کرده ...
پایان آشنایی مجازی؛ تجاوز یا حق السکوت؟
دادسرای امور جنایی تهران گفت: مدتی قبل درفضای مجازی با مردی آشنا شدم اما وقتی پی بردم زن و بچه دارد ارتباطم را قطع کردم. ولی او بر ارتباط مان تأکید داشت. به همین خاطر به عنوان دو دوست در کنار هم بودیم. چند روز قبل سوار بر خودرو پژوی خودم به رباط کریم رفته بودم که طلا بخرم. در راه برگشت، پشت چراغ قرمز بودم که ناگهان حجت سوار ماشینم شد. بعد هم چاقویی را زیرگلویم گذاشت و از من خواست به طرف ...
مرد معتاد،صاحب کارش را در حالی که داخل چاه بود،با پرتاب مصالح ساختمانی کشت - جنایت بعدی،قتل همسراو
هولناک به دست آمد. با توجه به اینکه این مرد جوان همزمان با قتل همراه خانواده اش متواری شده بود تحقیقات برای دستگیری اش ادامه یافت و سرانجام متهم در محله قلهک-تهران- دستگیر شد. سعید پس از دستگیری لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی بود که با مقتول کار می کردم و او دستمزدم را به طور هفتگی به همسرم می داد. ولی آخرین بار و قبل از قتل به درخواست خودم دستمزد هفتگی ام را به حسابم واریز کرد. اما ...
راننده سرویس دختربچه را به جای مدرسه به خرابه می برد و...
از راننده، متوجه شدم دختر 6ساله ام نمی تواند به درستی قدم بردارد، در هنگام پیاده شدن از خودرو دو لگد به پای راننده وارد کرد و در حالی که به شدت می گریست، وارد خانه شد. هنگامی که در این مورد از راننده جنایتکار پرسیدم چه شده است، گفت: در مدرسه زمین خورده و از شدت عصبانیت و ناراحتی اقدام به چنین کاری کرده است. اما من که به این دلیل رفتار راننده جنایتکار و دخترم مشکوک شده بودم، موضوع را از مسئولان ...
نظرآیت الله بهاءالدینی درباره رهبری مرحوم منتظری
هم خوابیدیم دیسک کمر من بدتر شد. طبی نبود یک ساعت می خوابیدیم گود می شد و کمرم درد می گرفت، من دو ماه و نیم که در کمیته مشترک بودم بحث خواب ما بزرگترین شکنجه بود که دیسک من ماند و الان هم وجود دارد. بلندگوها را روشن می کردند و صدای شکنجه دیگران که جیغ و فریاد می کشیدند را پخش می کردند. اعصاب ما را خرد می کردند و یک چند ساعتی می گذشت دوباره شروع می کردند. بعضی از زندانیان بغل دست ما هم داد و ...
2 روایت عجیب از عاقبت شوم یک دوستی اینترنتی
ترس جانم ناچار شدم هرچه او می گوید را انجام دهم. مجید از من خواست تا به سمت بیابان های اتوبان آزادگان بروم. هرچه التماس و خواهش کردم فایده ای نداشت. او به شدت مرا کتک زد و مجبورم کرد رانندگی کنم. وقتی به محلی خلوت رسیدیم، با تهدید از من خواست توقف کنم. پس از آن با انبر تمام النگوهایی که چند ساعت قبل تر از طلافروشی خریده بودم را قیچی کرد و داخل کیفش گذاشت. سپس درها را قفل کرده و مرا داخل ...
دو قلوهای شیطان صفت به زن مسافر رحم نکردند و ...
. دخترجوان با حضور در اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : ” ساعت 21:00 روز14 فروردین از میدان نبوت ( هفت حوض ) به عنوان مسافر و به مقصد فلکه اول تهرانپارس سوار یک دستگاه خودرو ال 90 سفیدرنگ شدم ؛ راننده و سرنشین خودرو که حدود 30 ساله بودند ، بعد از طی مسافت کوتاهی تغییر مسیر دادند وناگهان سرنشین جلو به عقب خودرو آمد و با تهدید چاقو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد ...
قتل زوج جوان به خاطر عصبانیت
... متهم به قتل زوج طبسی در ادامه اعترافاتش گفت که ساعت 15 روز بعد آماده شدم تا سر کار بروم، چون به علت گرمای شدید هوا در طبس کار من بعدازظهر شروع می شد. وقتی به محل ساختمان رسیدم، مقتول پایین چاه بود که همان ابتدا به خاطر حرف هایی که درباره همسرم گفته بود، درگیری لفظی بین ما شروع شد و من هم از بالا چند بلوک سیمانی به داخل چاه انداختم و بعد از آن پاکت سیمان و گچ و مقداری خاک داخل چاه ریختم و او ...
مزد جوانان ایرانی از کارآفرینی
....آنقدر درست انجام دادن وظیفه کاری مرا به خود مشغول کرده بود که دستمزد ماهانه جایی در ذهنم نداشت.مهم این بود که کار را بدرستی انجام دهم ، بیاموزم و هر روز ماهرتر شوم. وی گفت: امروز هم که پس از راه دشواری که طی کردم توانسته ام به عنوان تولید کننده در عرصه اقتصادی نقش داشته باشم خوشحالم که می توانیم برای دیگران هم اشتغال ایجاد کنم و یقین دارم که همه با هم می توانیم به روزهای بهتر گام ...
عشق نباشد چرخ این 40 تُُُُُن نمی چرخد
کردم و قبول شدم. هیچگاه آن روز را فراموش نمی کنم. خیلی خوشحال بودم اما نمی خواستم پدرم از این موضوع باخبر شود. می خواستم به همه نشان بدهم که یک زن هم می تواند از عهده کارهای سخت بر بیاید و توانایی انجام کارهای به اصطلاح مردانه را دارد. همیشه با اینکه زن باید در خانه بنشیند و تنها به خانه داری یا بچه داری فکر کند، مخالف بودم و اعتقاد دارم که زنان در بسیاری از کارها و فعالیت ها می توانند از مردان ...
مداح پاکتی |16| قبلا مثل الان نبود که پاکت پول به مداح بدهند
مداح پاکتی عنوان یک پرونده ی گزارشی است. اظهارات سیاسی همراه با توهین برخی مداحان دوباره موضوع اقلیتی از آنها را داغ کرد که در قبال مداحی پاکت های چندین میلیونی و حتی چند ده میلیونی دریافت می کنند. بخش های اول این پرونده، بازنشر مطالبی است که پیشتر رسانه ای شده بود. قبلا مثل الان نبود که پاکت پول به مداح بدهند 7 تیر 1394، خبرگزاری مهر: اگر پایت به هیات مداحان بزرگ تهران باز ...
با خیال خام یک انتخاب اصلح، ابله شدم.
درس هایی که در آن سال ها آموزش دیده بودم را باید مرور می کردم تا به سلامت بتوانم از آن تست عملی گذر کنم. با تمام استرس های آن سال ها، روز موعود فرا رسید و با صدای محکم پدرم فراخوان شدم و مرور آنچه که در آن سنوات گذشته بود شروع شد. پس از مرور مطالبی همچون یکنواخت بودن کفی و راحتی داخل کفش، نکات کلیدی را نیز متذکر شدند که نگاه به کنار کفش و از داخل آئینه همیشه زیباست، گول این روش را نخورم و از بالا ...
شهیدی که حضور همیشگی چفیه بر دوشش نشان از همرنگی با مقام معظم رهبری داشت/ با اصابت گلوله داعش به دو ...
رفت و سپس برای کمک به مدافعان حرم به سوریه اعزام شد. بار اول در سال 94 به مدت 3 ماه در سوریه حضور داشت اما در بازگشت به وطن ، بدون همرزم شهیدش ، محمد طحان، کاملا در نقطه غیرت و قدرت ادامه راه شهدا قرار گرفت. برای بار دوم هم داوطلبانه ، عازم منطقه حلب سوریه شد و مسئولیت فرماندهی گروهان را در خط پدافندی به عهده گرفته بود که سرانجام در صبح پنج شنبه 26 فروردین 1395 مصادف با 6 رجب (سالروز ایام ...
نقشه کثیف دختر تتو کار برای پسر نمایشگاه دار
ماشین را بخرم. ابتدا خودروی 206 خود را فروختم. آن روز 5 هزار دلار، 370 هزار تومان پول نقد و دسته چک و کارت های عابربانکم را برداشتم و با آژانس به طرف محل قرار که در شرق تهران بود، حرکت کردم. وقتی به محل قرار رسیدم، سجاد و دو نفر از دوستانش که سوار پراید بودند از راه رسیدند. بعد سوار ماشین آنها شدم و حرکت کردند تا اینکه خودرو مقابل ساختمانی چند طبقه توقف کرد. سجاد گفت که مدارک هیوندا داخل ...
دستگیری داعشی های قلابی در تهران
.... پس از طی مسافتی راننده تغییر مسیر داد که به او اعتراض کردم. راننده و همراهان وی مدعی بودند از اعضای گروه داعش هستند، باید هرچه پول و اموال همراه دارم به آنها بدهم، در غیر این صورت مرا خواهندکشت.آنها قمه و چاقو همراهشان بود. مدام می گفتند جان افرادی را که در مقابلشان مقاومت کرده اند، گرفته اند. خیلی ترسیده بودم و گمان می کردم اعضای داعش هستند. هر کاری کردم نتوانستم از دست آنها فرار کنم ...
با مته به صورت او زدم
دستمزدم را به طور هفتگی به همسرم می داد ولی آخرین بار و قبل از جنایت به پیشنهاد خودم، دستمزد هفتگی ام را به حسابم واریز کرد تا اینکه همسرم با مقتول تماس گرفت که چرا پول را مثل همیشه به خودم ندادی که همین موضوع به درگیری لفظی بین آنها منجر شد. متهم اظهار کرد که پس از آن، مقتول با من تماس گرفت و حرف های رکیکی درباره همسرم زد وگفت اگر جای تو بودم، این زن را طلاق می دادم. آن روز تمام شد، درحالی که به ...
30 سال زندگی با کابوس جنایت
.... برای همین تصمیم گرفتم وارد خانه پیرزن شوم و پول هایش را سرقت کنم. آن روز چه اتفاقی افتاد؟ پیرزن علف چینی به دست داشت و برای بزهایش دسته ای علف از انباری که در کنار خانه شان بود برداشت و به داخل خانه رفت. من هم پشت سر او وارد شدم. پیرزن با دیدن من ترسید و با علف چین به طرفم حمله کرد. همان موقع باهم درگیر شدیم و علف چین را از دست اش گرفتم و چندین ضربه به او زدم که روی زمین ...