سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای اجساد زوج سوخته در پراید
رسیدگی به این پرونده جنایی که روز دوشنبه گذشته به ریاست قاضی مجتبی علیزاده ومستشاری قاضی مصطفی بنده برگزار شد، جوان 32 ساله برای آخرین بار مقابل قضات با تجربه دادگاه کیفری یک ایستاد و در تشریح ماجرای قتل هولناک پدر و مادرش گفت: پدرم با من بدرفتاری می کرد، او مشروب می خورد و من از این وضعیت ناراحت بودم. شب وقوع حادثه در منزل خاله ام مهمان بودیم و من به خاطر این که چند روز همسرم در منزل نبود به خانه ...
محاکمه شکنجه گر برلین در تهران (+عکس)
هم با ما زندگی می کرد. روز حادثه، برای خرید وسیله از خانه بیرون رفتم، اما وقتی برگشتم مردی غریبه را در وضعیتی نامناسب دیدم. او فرار کرد و من به اتاق پونه رفتم و با او درگیر شدم. کتکش زدم و با چسب، دست و پایش را بستم. پس از آن سراغ آرمیتا رفتم. دست و پای او را هم بستم تا نتواند دخالت کند. پس از آن چاقو برداشتم و چند عضو بدن پونه را با چاقو بریدم. بعد از آن هم به ترکیه فرار کردم و به ایران آمدم. من و ...
آیا تخمه ژاپنی برای کشور ژاپن است؟ /ویژگی های طناب خوب برای ورزش کردن /تاکی تخلفات باغ وحش وکیل آباد ...
. باشگاه یوونتوس هم در شرایط بحرانی قرار داشت. پسوتو درباره پریدن از پنجره اظهار کرد: تصمیمی نبود که من گرفته باشم. یک امر اختیاری نبود. در وضعیت خاصی قرار داشتم که در اصطلاح پزشکی آن را خارج از کنترل می نامند. کسی که از پنجره افتاد من نبودم. در حقیقت از اتفاقی که آن روز افتاد چیزی به یاد ندارم. من نبودم، نمی توانم تصور کنم که خودم بودم. من انسان با ایمانی هستم و صادقه بگویم انگار دستی مرا ...
هاشمی: پدر واقعی مترو شهرداری تهران است
بانک دیگر را هم برای وام اضافه می کند و با این وام کار مترو پیش می رفته است. یعنی اعتبارات مترو تا سال 76 که دولت سازندگی است باز هم از پول دولت نیست و با وام بانکی است که البته بعدا دولت بازپرداخت کرده است. در همان سال 76 که من مدیرعامل مترو بودم باز هم مترو در بودجه دولت نبود و با وام و فاینانس خارجی پیش می رفت. در آن زمان من مصوبه ای را برای تأمین مالی به دولت بردم، چون آن زمان برای اجرای پروژه ها ...
اجازه دارم سرخوشی را به امید تعبیر کنم
: همیشه قصه بچگانه نمی گفت، مثلا قصه های نخودی را هر شب برایم به شکل متفاوتی تعریف می کرد و بر حسب اینکه در طول روز چه آتش هایی سوزانده بودم، سعی می کرد نکات پندآموزی برایم در قصه تعریف کند. از یک جایی به بعد در مسیر مطالعه، رمان هایی مثل کلیدر را خواندم یا در دوران راهنمایی روی آوردم به خواندن هدایت و شریعتی و... . جیرانی: فکر نمی کنم تفکر شریعتی داشته باشی... . محمدی: خیلی دوستش دارم ...
بررسی مرگ مشکوک زن سال خورده در دادسرا
این اتفاق افتاد، من مدرکی برای دخالت آنها در مرگ مادرم نداشتم، اما الان اتفاقاتی افتاده که ادعای من را ثابت می کند. پس از مرگ مادرم، پرستارش 500 میلیون تومان را از حساب مشترکی که داشته اند برداشته و بعد از مدتی به حساب خودش واریز کرده است. همچنین خبردار شدم آنها نوعی از وکالت نامه را تنظیم کرده بودند که پس از مرگ مادرم سهم او از خانه اش به نام پرستارش و پدرم شود. با طرح این شکایت، بازپرس ...
مترو پدر پولدار می خواهد
10 سال مترو تهران به دلیل تفکرات دلواپسانه ای که در آن زمان در دولت ها وجود داشت، عقب افتاد. از همان سال 66 هم که آیت الله هاشمی موضوع مترو را دنبال می کردند، دولت ها می گفتند پولی به مترو نمی دهیم و آن زمان آیت الله هاشمی که رئیس مجلس بودند، با چند بانک تعامل برقرار می کند و از دو بانک وام می گیرد تا بعدا بازپرداخت شود. در نتیجه شروع کار مترو هم با پول دولت نبوده است و این اقدامات در بحبوحه دوران ...
بابک هیچ وقت عاشقم نشد...! / به انجام کارهای کثیف رو آوردم تا ...
کردم و خانه نشین شده بودم، هیچ اطلاعی از عوارض و اقدامات درمانی بعد از زایمان نیز نداشتم و نمی دانستم باید برای پیشگیری از افزایش وزن یا برخی دیگر از عوارض آن، به پزشک مراجعه کنم درحالی که اطرافیانم با گوشه و کنایه چاق شدن مرا به رخم می کشیدند، من به این حرف ها بی توجه بودم. وقتی به خودم آمدم که دختر دیگرم نیز به دنیا آمده بود، از آن روز به بعد مورد سرزنش های همسرم قرار گرفتم. بابک که ...
از دوستی در بی تاک تا جنایت در پارک وی
را مطرح کرد. او گفت: من و همسرم 5سال بود که با یکدیگر زندگی می کردیم و عاشق یکدیگر بودیم و همسرم زن پاکی بود. وی ادامه داد: شب حادثه وقتی به خانه برگشتیم متهم در تاریکی غافلگیرمان کرد. همسرم حتی یک مشت به او زد اما متهم 4گلوله به همسرم و یک گلوله به من شلیک کرد. همه حرف های او درباره رابطه با همسرم دروغ است. سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت همه اتهاماتش را قبول دارد. او که اشک می ریخت ...
وضعیت امنیت روانی جامعه مناسب نیست/خشونت و بحران های روحی درکمین همه
گذراندید؟ بهمن ماه سال 1324 در محله سرچشمه تهران متولد شدم. دوران کودکی، منظورم دوران پیش از دبستان را که به یاد میاورم اولین معلم خود را پدرم دیدم. ایشان بسیار به آموزش فرزندانش علاقه مند بود. البته من فرزند اول بودم آن زمان فقط یک خواهر کوچک داشتم. ایشان به ما آموزش هایی می دادند که امروزه خیلی جاری نیست. پدرم در همان زمان اشعار مولانا و حافظ را می خواندند و به یاد دارم که حافظه خوبی داشتم و ...
پایان مرگبار رابطه عاشقانه
جریان افتاد. او به یکی از شهرهای غربی کشور گریخته بود اما پس از چند روز دستگیر شد. پسر 23 ساله در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد تا پرونده اش برای صدور حکم در اختیار شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حشمت الله توکلی قرار گیرد. صبح دیروز، در ابتدای جلسه دادگاه، شوهر مقتول خواستار دریافت دیه جراحات شد و گفت: من سرایدار بودم و متهم را نمی شناختم و نمی دانستم با همسرم ...
روایت هایی از کنفرانس برلین و فروش خانه برای نمایندگی مجلس
انتخاب کنید کدام دوره بوده گفت: من در بهترین دوره تاریخی در کشور حضور داشته ام. هم انقلاب را دیدم، هم جنگ را دیدم، هم بحران های پس از جنگ را دیدم. اما خیلی دوست داشتم از نزدیک شاهد اتفاقات قطعنامه 598 بودم. اما این مذاکرات رسانه ای نبود و پشت درهای بسته برگزار می شد. وضع مالی متوسط غرقی درباره اوضاع مالی خبرنگاری می گوید: نتیجه کار 30 ساله خودم و همسرم آپارتمان 120 متری در شمال ...
وقتی خبرنگاران خود سوژه خبری می شوند
تنها چند ثانیه قبل از شروع پخش برای اجرای خبر وارد استودیو شوم؛ استرسی که آن روز متحمل شدم باعث شد که این خاطره هیچ گاه از خاطرم نرود. وی در خصوص مشکلات کار در حوزه خبر عنوان کرد: طبیعی است که هر کاری سختی های خاص خود را دارد اما سختی های حوزه خبر بسیار شیرین است و ما این سختی ها را به علت عشقمان به کار قبول کردیم و وقتی پشت این مشکلات، نتایج، انگیزه و علایق خاصی وجود دارد آن قدر دیده ...
سعید چنگیزیان در سه خواهر خود را نابود کرد!
نشوم و این جریان را به نفع شخصیت تلقی می کنم. دوست ندارم کاریزمای سعید در دریافت بازیگر دخالت کند و علاقه دارم نقش تا حد ممکن به آنچه نمایش نیاز دارد، نزدیک شود. کمتر پیش آمده که سر حضور بیشتر روی صحنه چانه بزنم و بیشتر همه چیز را به کارگردانی می سپارم که می داند کجا از من استفاده کند. تاکید دارم اگر کارگردان شناخت درستی از من داشته باشد حتی بر سر بود و نبود یک کلمه هم بحث نمی کنم. ...
دوشت نداشتم بهترین بازیکنمان به استقلال برود/ پرسپولیس مثل بارسلونا است
دست بیاوریم. * می دانید تراکتورسازی هم در شهر تبریز هواداران زیادی دارد. در تبریز شماره یک تراکتورسازی است، آنها تیم خوبی هستند، بازیکنان باتجربه ای دارند و همیشه برای قهرمانی می جنگند. ما هم در کنار تراکتورسازی به دنبال جایگاه خودمان هستیم. * ... و صحبت پایانی؟ بعد از 3 سال دوری به ایران برگشتم، 3 سال در قطر بودم اما در آنجا جو فوتبالی نبود. فوتبال قطر دچار مردگی شده اما خوشحالم به جایی برگشتم که مردم و جوانانش با فوتبال زندگی می کنند. مشکلات همیشه وجود دارند اما باید حل شود. من این را دوست دارم، چون یک ماجراجویی خوب برایم به حساب می آید. ...
ماجرای قتل فجیع مادر و نوزاد 11 ماهه در مشهد
چگونگی ماجرا گفت: روز سه شنبه گذشته من از منزلم در گلبهار خارج شدم و همسرم نیز قصد داشت به منزل پدرم در مشهد برود. او لوازم پسرم را داخل ساک ریخت و بعد از من به سوی مشهد حرکت کرده بود ولی دیگر از او اطلاعی نداشتم تا این که صبح روز چهارشنبه وقتی فهمیدم که به منزل پدرم نرفته است احتمال آدم ربایی دادم و به همین خاطر شکایتی را در دادسرای گلبهار مطرح کردم و خودم به همراه پسرعمویم در همین مسیر به جست ...
امیر علی اکبری: نه شیرم و نه غول، من امیرعلی ام
تا در این رقابت ها بمانی؟ رییس رایزین، همین اواخر مصاحبه ای کرده و گفته که من عاشق امیر هستم و هر طور شده، نگهش می دارم اما باید ببینیم قراردادی که می فرستند چه می گوید. محبت که برای من چیزی نمی شود. البته این را می دانم که قطعا پیشنهاد ژاپن از همه جا قوی تر است. ولی اگر بشود از لحاظ سطح فنی خودم را ارتقا دهم و با یک شرایط نرمال و منطقی به یو اف سی بروم، خب این برایم بهتر است اما اگر ...
نبودن وزیر زن، درجا زدن است
حوزه زنان و باور به اینکه باید عدالت جنسیتی در هر سطحی برقرار شود، هیچ وقت می شد که در خانواده پدری، این اصل زیرپا گذاشته شود؟ نگاه برتری به پسرهای خانواده وجود داشت؟ اتفاقا این نگاه و رفتار در خانواده ما وجود نداشت. با وجود اینکه به لحاظ فرهنگی هم خانواده متوسطی بودیم ولی هیچ وقت شاهد چنین نگاهی نبودم. البته شاید به این دلیل بود که من فرزند اول بودم یا شاید به خاطر اینکه به لحاظ تحصیلی ...
گفتنی های شنیدنی استاد فضل الله توکل از یار همراهش اسدالله ملک
رو خبرنگار ایرنا در شبی از شب های مردادی به منزلِ پرنغمه و خاطره ایشان رفت تا روی زیرصدای دلنشین قناریِ خانه مرد خوش نوازِ سنتورِ ایران، استاد توکل از یار قدیمی خود، اسدالله ملک ، سخن بگوید؛ مردی که امروز 17 مرداد ماه، سال روز تولد اوست. هنگام این مصاحبه، پاشا پاشایی خواننده و همدم و همراه و وکیل هنری استاد توکل نیز با مهربانی همراه ما بود. ** اسدالله ملک رفیق بسیار خوبی بود ...
ماجرای تلخ زن بیست ساله ای که در نوجوانی قربانی تجاوز شده بود
.... برای همین اتاق پدر و مادر از هم جدا شد. مادرم تمام وقت کارهای خانه را انجام می داد و من تنها یاورش بودم. ولی با این حال عزیز پدر و تنها کسی بودم که در خانه، به او توجه می کرد. پدر عاشق من بود. نوازشم می کرد اما.... نوازش های پدرم عادی نبود این نوازش ها به دستمالی کردن کشید. جرات نداشتم به هیچ کس بگویم. احساس می کردم یتیم شده ام چون مادری نداشتم که بتوانم با او درددل کنم! چون ...
داماد جنایتکار : 2 سال نخوابیده ام
خانواده اش اهمیت می داد. مثلا یک شب پیش از حادثه، عروسی یکی از بستگانش بود، من به او گفتم که به عروسی نمی آیم و تو هم نرو. اما همسرم به حرف من توجهی نکرد و حتی شب حادثه هم در خانه پدر و مادرش خوابید. یعنی فقط به خاطر همین چیزها دست به جنایت زدی؟ راستش من بیماری روحی و روانی دارم. از بچگی این بیماری با من بود. پزشکان می گفتند اسکیزوفرنی دارم. گاهی خوب بودم و گاهی عصبی. واقعا ...
هراس از کابوس اتمی
صدای ضجه هایشان در لحظه مرگ را فراموش نمی کنم. همه آب می خواستند. پسر جوانی که آن تکه حلبی را پیدا کرده بود کمی آب پیدا کرد و در یک کتری ریخته و به زحمت جرعه ای از آن را به دهان زخمی ها می ریخت. روز بعد توانستم دوباره از جایم بلند شوم. به همین خاطر به طرف خانه رفتم. ما در آن زمان در تقریباً سه کیلومتر دورتر و در شمال هیروشیما زندگی می کردیم. وقتی به آنجا رسیدم متوجه شدم که خانه ما هم ...
کنایه های در لفافه و گاه صریح مولاوردی در مصاحبه عمدتا شخصی به دولت روحانی
.... با وجود اینکه به لحاظ فرهنگی هم خانواده متوسطی بودیم ولی هیچ وقت شاهد چنین نگاهی نبودم. البته شاید به این دلیل بود که من فرزند اول بودم یا شاید به خاطر اینکه به لحاظ تحصیلی، همیشه در رتبه های بالایی بودم که این مساله اعتماد و باور پدر مرحومم را به من جلب کرده بود. هیچ وقت نگاه تبعیض آمیز نسبت به دخترها را در خانواده ام احساس نکردم و همیشه شرایط و فرصت های برابر یا حتی بیشتر برای دخترها ...
وهم و خرافه در روزگار دیرینه
می رفتیم. قصه های او بیشتر راجع بود به جن و پری و دیو و اشباح مهیب و دخالت آنها در کار و مقدرات مردم و صدمه و آزاری که مخصوصا شب ها بر خلق وارد می سازند. این قصه ها مرا از تاریکی و شب می ترسانید و در روحم اثر بسیار هولناک باقی می گذاشت و تا زمانی که در دارالفنون علوم طبیعی نخوانده بودم فوق العاده موجب پریشانی خاطر و ناراحتی و عذاب فکری و رعب از موجودات خیالی و بیم از تنهائی و وحشت و فرار از حمام و ...
قتل مادر و نوزاد یازده ماهه برای گرفتن پول بیمه عمر
: روز سه شنبه گذشته من از منزلم در گلبهار خارج شدم و همسرم نیز قصد داشت به منزل پدرم در مشهد برود. او لوازم پسرم را داخل ساک ریخت و بعد از من به سوی مشهد حرکت کرده بود ولی دیگر از او اطلاعی نداشتم تا این که صبح روز چهارشنبه وقتی فهمیدم که به منزل پدرم نرفته است احتمال آدم ربایی دادم و به همین خاطر شکایتی را در دادسرای گلبهار مطرح کردم و خودم به همراه پسرعمویم در همین مسیر به جست وجو پرداختیم یکی از ...
سمیرا را هنگامی که زنم نبود به خانه می بردم / هنگام قلیان کشی با او بودم که زنم وارد خانه شد و
. در این روزها فلورا با کارهای خیاطی مخارج زندگی را تامین می کرد، من هم به دلیل رفاقت با دوستان ناباب معتاد Addicted شده بودم، دیگر آن همه علاقه به نفرت تبدیل شده بود و با آن که همسرم، فرزند دوم مان را باردار بود مشاجره ها و کتک کاری های ما شدت گرفت. فلورا مرا نزد خانواده اش تحقیر می کرد و با حالت قهر به منزل پدرش می رفت. در همین روزها که از زندگی با فلورا خسته شده بودم عاشق دختری به نام سمیرا شدم و او را در نبود فلورا به خانه ام می آوردم. تا این که روزی وقتی با آن دختر مشغول قلیان کشی بودیم فلورا سررسید و کار به کتک کاری کشید. در این هنگام همسایه ها موضوع را به پلیس Police اطلاع دادند و ... ...
خشم داماد ها در شیراز و تهران / در شنبه خونین چه گذشت؟ + عکس
شدت عصبی بودم ساعت 7:30صبح شنبه به خانه پدرزنم رفتم. در آنجا با هم صبحانه خوردیم اما بعد درگیر شدیم. درواقع رفته بودم تا اختلافاتمان را حل کنیم اما درگیر شدیم. برای همین با پسر 5ساله ام آنجا را ترک کردیم و به خانه پدری ام رفتم. پسرم را آنجا گذاشتم و یک چاقو برداشتم و مجددا به خانه پدرزنم بازگشتم. در آنجا همسرم، مادرزنم و پدرزنم را با ضربات چاقو زدم و پس از آن منتظر مأموران نشستم تا برسند و ...