سایر منابع:
سایر خبرها
بستنی؛ دسری محبوب در ایران و جهان
استقبال می کنند و این شد آغاز ی برای تولید بستنی امروزی در ایران. در سال های بعد فردی به نام اکبر مشهدی ملایری، با ممد ریش همکار می شود و ساخت بستنی را فرامی گیرد. آنها با هم شریک می شوند و بستنی فروشی مشترکی را در تهران، راه می اندازند. هرچند این شراکت چند سال بعد به اتمام می رسد و اکبر مشهدی یا همان اکبر مشتی مشهور، یک تنه با ابداعاتی که در تولید بستنی به کار می بندد، بستنی فروشی را ...
تنها به عشق موسیقی
.... هزاران بار با این پرسش مواجه شدم که دامپزشکی را رها کردی تا هنر بخوانی؛ تو چه جور آدمی هستی؟! بویژه اینکه چون دانشگاه روزانه قبول شده بودم، برای شرکت در کنکور باید یک سال دیگر صبر می کردم. در این یک سال نگاه های سنگین دیگران را روی خودم حس می کردم، همه را تحمل کردم، ولی فرصت را از دست ندادم و بسرعت به آموختن مبانی موسیقی و نواختن پیانو پرداختم؛ با این هدف که در آزمون عملی دانشگاه آزاد شرکت کنم ...
رفاقت به سبک جبهه
و کارمان چیست حرف زدیم. آن دو سرباز گفتند بچه مازندران هستند و آدرس خانه شان را به ما دادند. ما هم گفتیم اهل یزد هستیم و آدرس خانه مان را به آن ها دادیم. آن شب به عقب برگشتیم و بعد از مدتی هم پایانی گرفتیم و به یزد برگشتیم. چند وقت بعدش دیدم نامه ای از جبهه به آدرس خانه ما فرستاده شده است. وقتی باز کردم و نامه را خواندم فهمیدم از طرف یکی از همان سربازهای شمالی است. برایم جالب بود که توی آن ...
مرعشی تلویحاً انصراف داد اما صراحتا تکذیب کرد!/ محمدعلی نجفی پنجاه و هشتمین شهردار؟
به این مناطق و پرهیز از سرمایه گذاری های جدید در مناطق شمالی به توازن عمومی شهر کمک خواهد کرد. مرعشی اظهار داشت: شهر تهران فاقد یک مرکز شهر به معنای رایج در شهرهای بزرگ دنیاست. ایجاد یک مرکز شهری درجه یک در منطقه تاریخی شهر تهران حد فاصل خیابان سی تیر و فردوسی و نیز توسعه آن به میدان امام تا کاخ گلستان یک ایده جذاب خواهد بود. در استفاده از نیروهای جوان و زنان قاطع هستم و هرجا هم بودم ...
دعواهای خانوادگی، عاطفی است
به گزارش بهداشت نیوز چه طور با هم آشنا شدید؟ بشیری: آشنایی ما از زمانی که وارد کانون وکلا شدیم آغاز شد. بعد از مدتی که پروانه وکالتم را گرفتم و هم دوره بودن مان تمام شد یک روز تلفن خواهرم زنگ خورد و دیدیم که آقای مرادی است و اجازه گرفت تا حضورا به منزل ما بیایند. خیلی تعجب کردم و اصلا انتظار نداشتم. * بعد از ازدواج به این نتیجه رسیدید که با هم پرونده قبول کنید؟ بشیری: بله. چون در پرون ...
سراب کرمانشاه نیلوفر ندارد
سال 93. همان سرابی که یک شبه غیب شد و بعد برگشت اما چه برگشتنی! آن طور که منوچهر نیازی سرپرست محوطه سراب می گوید: آب به سراب برگشته اما نیلوفری در کار نیست. ریشه سطحی آنها در خشکسالی خشکید و تمام شد. هنوز می شود مردمی را دید که به این سراب می آیند تا کنار سایه خنک درختانش اتراق کنند یا تنی به آب بزنند. آب که نه برکه ای پر از زباله و لجن. با این همه مردم کرمانشاه آنقدر عاشق سراب هستند که توجهی به ...
مرعشی تلویحاً انصراف داد اما صراحتا تکذیب کرد!/ محمدعلی نجفی پنجاه و هشتمین شهردار؟
به این مناطق و پرهیز از سرمایه گذاری های جدید در مناطق شمالی به توازن عمومی شهر کمک خواهد کرد. مرعشی اظهار داشت: شهر تهران فاقد یک مرکز شهر به معنای رایج در شهرهای بزرگ دنیاست. ایجاد یک مرکز شهری درجه یک در منطقه تاریخی شهر تهران حد فاصل خیابان سی تیر و فردوسی و نیز توسعه آن به میدان امام تا کاخ گلستان یک ایده جذاب خواهد بود. در استفاده از نیروهای جوان و زنان قاطع هستم و هرجا هم بودم ...
وضعیت تاسفبار ساحل نشینان دریاچه ارومیه
آفتاب نیوز : هیچ کس در این شهر سال ها که نه، روزهای خشکیدن دریا را فراموش نکرده، نه تنها فراموش نکرده که خیلی ها زندگی شان بعد از این همه سال هنوز عادی نشده. خیلی ها هنوز نمی دانند شغل و کارشان چیست؟ گلایه دارند، می گویند مسئولان فقط به فکر دریاچه و پرنده ها هستند؛ هیچ کس به فکر آنها نیست. آنها که در این سال ها بیشترین ضربه را خورده اند، کارشان را از دست داده اند، زندگی شان زیر و رو شده ...
طنز؛ قاتل بروسلی حالت عادی نداشت
سریال افسانه شجاعان داره، شام رو که خوردم اگه خوابم نمی اومد درس میخونم . بعدها همین بچه همسایه عضو شورای شهر شد و چهار سال افسانه شجاعان تماشا کرد و با این و آن عکس گرفت و داد کشید و وسط شورا مسابقه مشت زنی راه انداخت؛ تازه آخر چهارسال که جلسه های شورا تمام شده بود، دید خوابش نمی آید و نامه داد برای استیضاح شهرداری که یک هفته بعد کارش تمام می شد! * بچه همسایه روبه رویی اهل شاخ ...
جان مشتاق، پای دار قالی
باسواد ساکن روستای ضامنجان (یا به قول خودشان ضامنجون)، آمدند برای اینکه ببینند این غریبه ها چطور می خواهند بچه هایشان را کتاب خوان کنند. بچه به بغل نشسته بودند و دلشان می خواست بدانند برنامه ما چیست. ضامنجان چند سال قبل به عنوان روستای دوستدار کتاب معرفی شده بود. علت آن، هم برنامه های متنوع کتاب خوانی در این روستا بود و هم وجود کتابخانه ای با قدمت 50 ساله؛ کتابخانه ای که متأسفانه ساختمان آن در یک ...
بعضی اکتیویست ها کارمند شدند
ساختار داخلی و پیشینه را می طلبد. این که چه ساختار طبقاتی جنسیتی و سیاسی دارند و از چه کسانی تشکیل شده است. سر برآوردن فعالیت های جامعه مدنی پس از سرنگونی حکومت های استبدادی مثال های زیادی در تاریخ دارد. نفیسی از انسان شناسی در شیلی مثال می آورد که از جمع آوری زباله در یک محله می گوید: چطور بلافاصله بعد از دیکتاتوری به مردم محله گفته شد اگر زباله ها در اطراف محل زندگی تان زیاد شده و کاری برای جمع ...
روایتی تلخ و عجیب از گاراژ زباله در تهران!
وجه مورد تایید شهرداری نیستند. اینجا یکی از صدها گاراژ تفکیک زباله در حاشیه تهران است؛ همانجایی که کیسه های بزرگ شهر راه شان به آن ختم می شود. کیسه هایی که زیر سنگینی شان قد آرزوها و نشاط یک کودک، خمیده شده است، کیسه هایی که پا درآورده اند، کیسه های زباله ای که برای دوش کودکی های این شهر زیادی بزرگند. همان کیسه هایی که هر روز از کنارمان عبور می کنند. راه شان به اینجا می رسد ...
وقتی کارآموزان بیمارستان های دولتی،بصورت گروهی زنان باردار را معاینه می کنند!
دلیل عدم چک کردن فشارم از ماه پنجم به بعد دچار مسمومیت بارداری شدم و هیچ دارویی تجویز نکرد تا دست آخر بچه بعد از زایمان زودرس از بین رفت. سیما می گوید: سونوگرافی سینه داشتم. منشی سه نفر رو با هم برد تو اتاق گفت لباستونو در بیارین. گفتم خانم یعنی چی؟ گفت نمی خواهی برو بیرون. تو همون اتاق که حداقل 5-6 نفر غیر از پزشک و دستیارانش بودند، خانم دکتر اطلاعات منو بلند بلند می خوند که منشیش تایپ کنه و ...
با مخوف ترین مجرمین در کشورهای عربی+تصاویر
از تحمل چند سال زندان اعدام شد. *الجزایر، فصل شکار بچه ها کشور الجزایر در دهه های اخیر شاهد روند رو به رشد کودک ربایی بوده است، تا جایی که در این باره مقاله ای تحت عنوان حیوانات وحشی در خیابان های ما...فصل شکار بچه ها منتشر شده است. اما سال 2013 کودک ربایی به اوج خود رسید و از معروفترین پرونده های کودک ربایی به دو پسر 10 و 9 ساله به نام های هارون بو دیاره و ابراهیم ...
عرضه رمانی دیگر از ادبیات آمریکای لاتین
آن را در بولتن علوم اجتماعی نمی دادند، در لحظه ی تصمیم گیری نمی توانستم بر تردیدهایم غلبه کنم. طوری که گفته بودند، قرار بودند، قرار بود یک شماره ی کامل بولتن را به روایت من اختصاص دهند. بعد از آن، روزهایی زیادی خواستم به روایت ماجرایم جامه ی عمل بپوشانم. اما، نهایتاً بیش از چند سطر آشفته و نامفهوم فراتر نمی رفتم. بارها سعی کردم در زمان های متفاوت، با ماشین تحریر و یا با دست شروع کنم به نوشتن، ولی ...
جانبازی با کلکسیونی از مجروحیت، اما ثابت قدم و پُرتلاش
.... خداوند عنایت کرد، گلوله ای به من اصابت نکرد. حتی قادر به صحبت کردن نبودم. چند بار دستم را تکان دادم. چند نفر از بچه ها نزدیک آمدند. گویا یکی از آن ها مرا شناخت. احساس کردم او دست انداخت و مرا به مانند کودکی بلند کرد. دیگر هیچ چیز نفهمیدم. چند روز بعد در بیمارستان امام خمینی(ره) ایلام به هوش آمدم. بعد هم با هلی کوپتر مرا به کرمانشاه انتقال دادند. در آن جا هم با مشکلات تنفسی و ایست قلبی مواجه ...
سایه های بلند کوره
خاکی رنگ می شود. از لبخند مردمانش گرفته تا نان و خانه و درد ها... اینجا زندگی معنا ندارد! زنگ ندارند. باید به رسم قدیم با کف دست به در فلزی زنگ زده شان بکوبی تا شاید کسی صدا را بشنود و در را به رویت باز کند. چندبار محکم به در می کوبم. چند دقیقه بعد صدای کشیده شدن دمپایی پلاستیکی روی زمین خاکی می آید و پشت بند آن صدای پسربچه ای که می پرسد: کیه؟ در را که باز می کند همه چیز رنگ ...
همراه با فیلم های سینمایی و تلویزیونی در تعطیلات آخر هفته
، (مونی) به جرمی که مرتکب نشده متهم و به ده سال زندان با اعمال شاقه محکوم می شود؛ اما می گریزد و پس از چند سال مدیر یک شرکت بزرگ می شود و با صاحبخانه اش (فارل) ازدواج می کند. او که به دلیل موفقیت شرکتش در اجتماع موقعیت خوبی به دست آورده فکر می کند که پلیس او را خواهد بخشید. او به امید بخشودگی همه چیز را نزد پلیس اعتراف می کند و اما به جایی نمی رسد و پلیس قصد دستگیری او را دارد و به همین دلیل او بار ...
اگر می خواهید کودکتان آتنای دوم نباشد، این مطلب را بخوانید
، یک بار دیگر مساله آزار جنسی کودکان مطرح شده است، بدون شک این اتفاق غم انگیز هم چند وقتی سر زبان ها خواهد بود و بعد فراموش خواهد شد. با جو ملتهب جامعه، سکوت احتمالی نیروی انتظامی و خودداری از خبررسانی درمورد پرونده های مشابه، مدتی گریبان گیرمان خواهد بود، انگار همه با هم تصمیم گرفته باشیم نقش کوران را بازی کنیم. اگر شما غیر از این هستید، اگر فکر می کنید که باید از بچه های خودتان، بچه ...
گرینوف 10
کنند مسئولیت اسلحه با تو نیست . سجاد گفت: مگر قرار است عقب نشینی کنند . مهدی اربابی گفت: سر از کارشان درنمی آورم، نباید به ما مرخصی می دادند، این جور موقع ها احتمال پاتک عراقی ها زیاد است . سجاد گفت: خوب برگردیم، فردا می رویم شهر . مهدی اربابی گفت: سیلی نقد به از حلوای نسیه است . آفتاب بالا می زد و گرمای آن پشت گردن و صورت شان را می سوزاند. جاده آسفالت که تازه از دشمن پس گرفته بودند، مثل ماری در ...
اقدام کثیف مرد تنوع طلب با 3 دختر که همسرش شده بودند
همین نیم ساعت قبل با هم صحبت کرده بودیم. می گفت: " رفته بودم خونه خاله م. بیچاره دیگه از دست "یاسر" به ستوه اومده. هاج و واج مونده بود و نمی دونست باید چیکار کنه؟! همش خودش رو فحش می داد و می گفت: لعنت به من با این پسر تربیت کردنم! کجای کارم ایراد داشت که پسرم، تنها پسرم که با بدبختی بزرگش کردم این طوری از آب دراومد؟! من خودم تو یه اداره دولتی کار می کردم. بعد از فوت شوهرم برنگشتم خونه ...
وضعیت امنیت روانی جامعه مناسب نیست/خشونت و بحران های روحی درکمین همه
راضی نبودند که به شیراز بروم. نهایتا بااینکه من ثبت نام کرده بودم و پانصد تومان هم برای ثبت نام داده بودم البته شهریه چند برابر این مبلغ بود منتها من پانصد تومان علی الحساب داده بودم انصراف دادم و در تهران ماندم. دانشگاه هم پانصد تومان را پس داد. زمان هم می گذشت و من بایستی تصمیم می گرفتم که چه کار کنم. پزشکی از بستگان در آمریکا بود که با ایشان مشورت کردم و گفتند که با شرایطی که تو داری بیا اینجا و ...
مروری بر مشاغل قدیمی شهر تهران / اینجا چراغی روشن است
...> کاسبی خراط های منطقه 11 البته با تعطیلی زورخانه ها و ماشینی شدن نانوایی ها کساد است اما با ساخت سایر لوازم چوبی مثل میز و چارپایه کوشیده اند تا کسب و کارشان را حفظ کنند. اگر میل و کباده خواستید یا میز و چارپایه سری به این خراطی ها بزنید. دواتگران دواتگری از آن دسته مشاغل است که شکل سنتی خود را از دست داده و کمتر رد و اثری می توان از آن یافت. گاراژ حریری در محدوده میدان بیش از 100 ...
راز جوان ماندن مهتاب کرامتی فاش شد
به گزارش صدای ایران مهتاب کرامتی کسی که هم بازیگر است، هم طراحی لباس و دکوراسیون انجام می دهد و مهمتر از همه این که سال ها ست سفیر صلح یونیسف در ایران است. اسم بچه ها را که می شنود، چشم هایش برق می زند. انگار تمام انرژی های خوب دنیا در او جمع شده است؛ تا همه آن ها را صرف یاری مردمان سرزمینش کند. در ادامه نکاتی در مورد زیبایی و سلامت مهتاب کرامتی را از زبان خودش بخوانید. چطور جوانی خود ...
ترک عادت های بد در کودکان، نقش مهم مادر
...، براش دردسر می شه. به همین خاطر، دیگه اجازه ندادم تنها بازی کنه. هر روز، با هم به پارک می رفتیم. من، دو، سه تا بچه هم سن وسالش رو پیدا و یک بازی از خودم اختراع می کردم تا سرگرم شان کنم. نه زهرا را مسخره می کردم، نه توجه خاصی به او نشون می دادم، ولی زیرچشمی، حواسم به او بود و می دیدم که با چه ذوقی، به بازی من و بچه ها نگاه می کنه. کم کم، این روش، موثر واقع شد و زهرا، اولین قدم ها ...
به هر زبان که بنویسی اصل قضیه فرق نمی کند/همه حرف و سخن های عالم، از همین سی ودو تا حرف درست شده است
روزها برای ما شده یک سلاح. و با تفنگ اگر بازی کنی، بچه همسایه هم که به تیر اتفاقی اش مجروح نشود؛ کفترهای همسایه که پر خواهند کشید ... و بریده باد این دست اگر نداند که این سلاح را کجا به کار باید برد.[کارنامه سه ساله] تقی دژکام منبع : حامیان ولایت
از هیروشیما با عشق و نفرت
به چند کلمه تقلیل دهد. تاریخ حقیقی را مردمانی می نویسند که برای تاریخ نویسان رسمی چیزی بیش از اعداد مرده روی کاغذ نیستند، چون فقط آنها هستند که به یاد دارند روایت کلان برای هیروشما و ناگازاکی به اندازه دو سطر بیشتر جا ندارد. روایت های نامعتبر شهر شکسته چه رویاهایی می میرند احتمالا برای هواداران آکیرا کوروساوا، کارگردان بزرگ سینمای ژاپن، تماشای فیلم رویاها در آغاز ...
امیر علی اکبری: نه شیرم و نه غول، من امیرعلی ام
از این اهدافم نمی رسیدم. اگر می باختم مردم می گفتند، در کشتی که خراب کرد، اینجا هم خراب کرد. بیشتر از هر چیزی از این باخت می ترسیدم. ضمن اینکه چون از یک رشته دیگر آمده بودم، می خواستم ثابت کنم که ژن ورزشکاری دارم و می توانم در رشته ای دیگر هم موفق باشم. بیشتر استرس هایی از این دست داشتم. بعد از یکی دو تا بازی که دیدم مردم پذیرفته اند و خوششان آمده، این ترس ها را فراموش کردم و تمرکزم را روی این ...
تلخ و شیرین خبرنگاران کهگیلویه و بویراحمدی منتشر شد+تصاویر
کنون مربوط میشه به سال گذشته وقتی اولین خبرم در حوزه محرومیت زدایی و نوع دوستی را منتشر کردم فردی یه عکس با چند خط توضیح برای من فرستاد که تو سایت منتشر کنم اما عکسها رو که دیدم راضی نشدم گفتم می خوام برم از نزدیک ببینم بعد منتشر کنم همون روز زنگ زدم تا تو بیمارستان بستری شده ادرس بیمارستان و گرفتم که برم اما گفتن مرخص شد. شماره تلفن پدر مجید و گرفتم باهاش تماس گرفتم که می خوام بیام ...
شهید سعیدیان، جبهه رفتن را بر درس خواندن ترجیح داد
... مجید دست روی چشمهایش گذاشت و با لبخندی که روی لب نشاند گفت: چشم مادر نگران نباش. بعد نگاهی به مهدی انداخت و ادامه داد: من نوکر آقا مهدی هستم. آن روز هر دو از خانه بیرون رفتند، من تا انتهای کوچه با نگاهم بدرقه شان کردم. وقتی وارد خانه شدم دلتنگی عجیبی وجودم را فرا گرفت، خودم را محکم نگه داشتم که گریه ام نگیرد. رو به آسمان کردم و گفتم: خدایا پسرهایم را در راه تو و دین تو فرستادم ...