سایر منابع:
سایر خبرها
موسیقی ایرانی مرد زنده اش کنید!
به دیگری می رسید یکی دودقیقه انگار پچ پچی می کردند و راهی می شدند. دوست آقاجان آمد دم حجره! آن وسط ها یک کلمه شنیدم گلپا ! آقاجان را انگار برق گرفته باشد! خوب حالت هایش یادم هست. چند سال بعد که بزرگتر شده بودم ماجرای آن روز را از آقاجان پرسیدم. می گفت: چقدر خوب یادت مانده! می گفت: آن زمان همین طور بود. وقتی گلپا در رادیو برنامه داشت، مردم دهان به دهان به هم خبر می دادند که فی المثل امشب گلپا در ...
افسانه سه یار دبستانی دروغ محض است/پاواراتی یک میلیون سال دیگر هم نمی توانست ردیف آوازی را ...
به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها خیام، شاعر و منجم و ریاضی دانی که اغلب با دوبیتی های گاه سرخوشانه و گاه گزنده و تلخش او را می شناسیم؛ در کالبد عروسکی نیم متری روی صحنه جان گرفته است. بهروز غریب پور در آخرین تئاتر عروسکی خود سراغ خیام رفته و او را در ابعاد جهانی اش و زمانه ای که در آن زیست می کرد، نگاه کرده است. به بهانه اجرای این اپرای عروسکی، با بهروز غریب پور (نویسنده و کارگردان ...
برنامه منصوریان برای استقلال تا 1403با بازیکنان بالای 30 سال!
اعتقاد دارد و من به مجتبی جباری فوق العاده اعتقاد دارم، در زمان بازیگری من او هافبکی بوده که روی دست من بازی می کرده به هرحال با یک تعویض گاهی جریان بازی عوض می شود من هم می خواستم پشت سر جوان کوچولویمان بازی مالکانه انجام بدهیم و شجاعیان را پشت سر او نگه داشتیم، شاید ندانید شجاعیان بازی اش را دفاع چپ آغاز کرده و یک مدافع چپ کلاسیک بوده اما بعد به گوش راست رفته است و تمام پست ها را چرخیده است. ...
غذای پرطرفدار اسارت
هوش آمدم. نصفه های شب بود که آرام به هوش آمدم و دیدم روی یک برانکارد شکسته قرار دارم و یک طرف چند سرباز و طرف دیگر پرستار و دکتر ایستاده اند. آرام آرام داشتم می فهمیدم که اسیر شده ام. اشهدی که نیمه تمام ماند وی ادامه داد: تازه داشتم خودم را پیدا می کردم و کامل به هوش نیامده بودم که من را به بازجویی بردند. دیدم اطراف من پر از سرباز است. چند دقیقه بعد یک سرگرد که نشان عقاب و ...
رواج پدیده کودک همسری
متفاوت است و ما باید کار کنیم. وقتی گفتم 35 سالم است، چشمانش گردتر شد و واقعا را کشیده تر گفت و ادامه داد: من یک سال از تو کوچک ترم و سه دختر دارم . برای اینکه فضا را تغییر دهم، گفتم: لذت سه دختر داشتن برای من همیشه آرزو بوده؛ چون مادر خودم هم سه دختر دارد . تلاشم برای توقف این بحث در اتاقی که جدا از مردان بود، موفق نبود و یکی دیگر از زنان درحالی که لب از قلیان محلی و جالبی که در بغل گرفته بود ...
ذکر امان از دل زینب(س) به ما آرامش می داد/ اسارت را نمی توان معنی کرد/ چه بگویم وقتی شنونده ای نیست!
.... حقیقت را بگویم ... هنوز نتوانستم برای خودم کلمه اسارت را هجی کنم. شاید بشود با کلمات بازی کرد ولی نمی توان آن را معنی کرد. کاغذی هنوز منتظر است تا جوهری بر تنش به رقص درآید .... ولی به خودم می گویم ... چه چیزی می خواهم بنویسم ... وقتی شنونده ای نیست... وقتی درکت نمی کنند .. .وقتی تو را نمی فهمند. گیرم که نوشتی، آنگاه نوشته هایت را در لابه لای کاغذها تایپ می کنند، نامی بر ...
منصوریان: تیمی ساخته ام که فونداسیون آن تا سال 1402 و 1403 یکی از بهترین تیم های آسیا خواهد بود/مصدومیت ...
بازیکن اعتقاد دارد و من به مجتبی جباری فوق العاده اعتقاد دارم، در زمان بازیگری من او هافبکی بوده که روی دست من بازی می کرده به هرحال با یک تعویض گاهی جریان بازی عوض می شود من هم می خواستم پشت سر جوان کوچولویمان بازی مالکانه انجام بدهیم و شجاعیان را پشت سر او نگه داشتیم، شاید ندانید شجاعیان بازی اش را دفاع چپ آغاز کرده و یک مدافع چپ کلاسیک بوده اما بعد به گوش راست رفته است و تمام پست ها را چرخیده است ...
شهیدی که روز خواستگاریش گفت: من اول به عقد سپاه درآمدم + تصاویر
به گزارش دیار آفتاب ؛به نقل از مشرق - از وقتی رفتی برای دلداری و همدردی جملاتی تکراری شنیده است.... " گذر زمان تا حدی آرامت می کند."... " به خودت فرصت بده".... " گذشت زمان صبورت می کند."... و امروز همسر شهید صبورانه گذری کوتاه از زندگی همسرش برای مخاطبان مشرق داشته اند. برگ سبز زندگی: علیرضا در گرمای پنجمین روز مرداد سال 1366 در ...
نامه یک آزاده جنگ تحمیلی به شهید محسن حججی
به گزارش دولت بهار به نقل از تسنیم، نامه یک آزاده جنگ تحمیلی به شهید محسن حججی، شهید مدافع حرم را در ادامه می خوانید: بسم رب الشهدا راز چشمان باز محسن عزیز سلام وقتی خبر شهادتت در اسارت را شنیدم بلافاصله به یاد لحظه اسارت خود در چنگال بعثی ها افتادم و شرایط تو را با خودم تطبیق دادم و آن حالت شعف و سروری را که بر تو حاکم شده بود دوباره احساس کردم. چرا که من هم بعد از ...
گفتگوی خواندنی با هنرمند جوان بالاجاده ای خسرو شهریاری
مکتوب علی الخصوص سامانه مردمی سورم سرای بالاجاده کردکوی و سایر رسانه های منطقه ای از رادکانا، گلستان ما، گلستان24 و... موثر بودند ادا نمایم. رادکانا: آخرین کلام شما؟ جا دارد از همراهی و مشارکت همراهان هنری خودم در سطح استان و منطقه غرب استان آقایان احمد کبیری و علی بنی عقیل، مازیار وکیلی، مسعود محمد خانی و حمید نائبی و ملت بزرگ و با فرهنگ و هنر دوست منطقه کردکوی و تک تک ...
زن جوان تاوان سنگین خیانت شوهرش را پرداخت
تا شب دنبال راهی بودم که از یونس انتقام بگیرم. حتی خیلی وقت ها علی عزیزم را هم نمی دیدم. اما یک روز... گریه امانش نداد تا جمله اش را تمام کند در میان هق هق هایش ادامه داد: یک روز... علی... پیشم آمد. من غرق افکارم بودم و حوصله او را هم نداشتم. با صدای او به خودم آمدم که آب می خواست. عصبی شدم و به او گفتم؛ خودت برو بخور و او را از خودم دور کردم. اما چند ثانیه بعد با جیغ علی به آشپزخانه دویدم و ...
یادگار تاریخی رونق راه ها
فلسفی می نویسند: وقتی نزد شاه عباس از گنجعلی خان شکایت کردند، شاه گفته ساعیان را نپذیرفت ولی برای این که حقیقت را دریابد، بی خبر و تنها از اصفهان به یزد و زز آن جا به کرمان رفت. در روز ورود شاه اتفاقا حکمران با گروهی از مردم بر سر آسیاب می رفتند، شاه نیز خود را در میان آن گروه افکند و به تحقیق احوال حاکم مشغول شد، پس از آن سه شبانه روز نیز در یکی از کاروانسراهای کرمان به سر برد و از هر طبقه درباره ...
تو یک تن و این همه کار
به گزارش خبرگزاری فارس از نطنز، به مناسبت شهادت مظلومانه شهید حججی، بهشته ابراهیمی نویسنده نطنزی دل نوشته ای را منتشر کرد که در ادامه می خوانیم. خواستم از تو بنویسم، نشد! مگر که بودی؟ چه کردی؟ کیستی؟ و چگونه ای!؟ که هر قلمی و اندیشه ای نمی تواند از تو بگوید، از تو بنویسد و از تو بخواند. همه جا پر شده از نامت، غروری رخنه کرده بر وطن، افتخاری بر شهامت شهیدان، انقلابی در جوانان ...
پرسپولیسی ها مواظب باشند؛ این تیم پتانسیل زیادی برای به حاشیه رفتن دارد
تیم باشد. تجربه ای که من دارم این پرسپولیس نسبت به پارسال پتانسیل بیشتری برای به حاشیه رفتن دارد و امیدوارم آنهایی که تجربه بیشتری دارند این موضوع را جمع کنند. گویا تو قصد داشتی در یک تیم تهرانی فوتبالت را ادامه دهی، چطور شد به مشهد برگشتی؟ من قصدم این نبود که حتما تهران بازی کنم. نفت تهران که آمدم به خاطر حضور در رقابت های لیگ قهرمانان آسیا بود اما قسمت نشد و علی آقای کریمی ...
پدیده خندوانه از مسافرکشی تا استندآپ کمدی! +عکس
و از آن ها استفاده کنم. چون حس می کنم در حال فراموشی هستند و این بامزه بودن اجراها کمک می کند تا این لهجه ها دوباره برگردند. به شکلی که در اجرای بعدی می خواهم به سراغ لهجه اصفهانی بروم. رضا هستم در دوران پسااجرا! یکی از خاطرات بامزه ای که رضا برایمان تعریف می کند درباره لباسی است که با آن آخرین اجرایش را رفته و حذف شده، خودش می گوید. بعد از اینکه باختم آن لباسم را دادم به ...
ناگفته های نامزد موتلفه از انصراف قالیباف و دیدار با تتلو
خواستم دیداری با آقای رئیسی داشته باشم که از من دعوت کرده بودند و بعد تصمیم بگیرم. رفتم خدمت آقای رئیسی و یک آقایی کنار ایشان بود. رفیق من گفت ایشان آقای تتلو هستند. وی افزود: من سلام و علیکی با ایشان کردم و با خودم گفتم این چه کاری بود آقای رئیسی کرد؟ آقای روحانی می رود با آقای شجریان که در ماه رمضان ربنا می خواند و آقای رئیسی می رود با تتلو که تصاویرش با آن وضع در اینترنت پخش شده بود ...
دکتر احمدی نژاد: دعوا بر سر حق و جایگاه مردم است، دو تفکر، باور و رویکرد با دو عملکرد مقابل هم هستند + ...
اجازه نمی دهیم شما این کارها را انجام بدهید. بعد از پایان دولت ما با دولت فعلی شدند سه قوه و هر سه علیه ما، چهار سال است که انواع اتهامات را می زنند و برخورد می کنند، دستگیر می کنند و می برند و رسانه ها، رسانه ی ملی بی مهابا و مصون از هر گونه تعقیب دارند تهاجم می کنند. اما مسئله چیست؟ همه می دانند که دولت نهم و دهم پاک ترین دولت تاریخ ایران است همه می دانند که هیچ سندی پیدا نشد و نخواهد شد ...
سرت را که بریدند شدی برادر حسین
مهر بماند... بگو چه دیدی و چه راز و رمزی بین تو و اربابت بود ! آن آرامش چشمان عمیقت به کجا خیره مانده بود، آری تو انسانی، درد را میفهمی، با من بگو که چه چیزی تو را از حصار این زندگی پست و فرومایه رهانیده بود، نگاهت موجی از توجه به خدا بود، آری وقتی عمیقا عاشقی سراپا چشم و گوش و دل می شوی برای وصال . جا مانده بودی از قافله عشق و چه زیبا خودت را رساندی! دعای عاقبت به خیری چه ...
آزاده زنجانی که عکس لحظه اسارتش را دارد/ ابوترابی به داد اسرای ایرانی رسید
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از موج رسا، امروز روز 26 مرداد،سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی است،شماره چند نفر از آزادگان زنجانی در دستم است،اسم یکی از آزادگان برایم بسیار آشناست، یادم می آید که سال گذشته کسالت داشت و نتوانست با ما به گفت و گو بنشیند، شماره را می گیریم و منتظر می مانم، پاسخ دهد، صدای خسته اما با صلابتی می گوید بله، سلام آقای رفیع زاده از ...
سهم آزادگان از سینمای ایران و فرهنگ گفتاری اسرای ایرانی
نوشته هایی است که ترجمه اش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب به ویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام می فرستم . معصومه آباد نویسنده کتاب درباره تاثیرپذیری اش از سخنان رهبر انقلاب می گوید: با شرمندگی از محضر ایشان بیرون آمدم و احساس کردم تکلیفی را سال هاست باید انجام می دادم و انجام ندادم و امروز باید خودم را آماده کنم. برای همین به عنوان کسی که می خواهد ادای تکلیف کند تصمیم جدی در باره ...
حکایت اسارت در گفتگو با آزاده”قربان فرنگی” / صدای ضجه شکنجه های اسرا را از یاد نمی برم
عربی از من خواست بلند شوم اما چون خون زیادی از من ریخته شده بود نای بلند شدن نداشتم واین سرباز خودش سرم را بلند کردوگفت نگران نباش .من شیعه هستم . در طول مسیر به وسایلمان کاری نداشتند .به العماره که رسیدیم جیب هایمان را خالی کردند وسایل را از ما می گرفتند ومن یک ساعت داشتم ولی به دلیل این که زخمی شده بودم وپارچه به دستم بود وساعت هم زیر پارچه بود کسی متوجه ساعتم نشد واین یادگاری دوران ...
قریبانه هایی که غریب ماند
اردوگاه اسیر بود و نور هدایتی برای ما بود البته هر بار جای ابوترابی را تغییر می دادند. حاتمی اضافه می کند: زندگی در اسارت هر روز و هر حادثه ای خودش خاطره بود در کتک خوردن ها، کتک های دسته جمعی، در سوال و پرسش ها، نشست و برخاست ها و اینکه آزادگان را روی زمین های سیمانی نم دار و یا آفتاب داغ تابستان قرار می دادند، همه اینها خاطره بود و دست نوشته هایی داریم و باید روی اینها کار شود. این آزاده ...
ماجرای خواندنی خواستگاری تا اسارتِ آزاده شهید”محمد خمامی”/همسرم، یک نظامی مهربان و یک مظلوم مقتدر بود
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، منیره غلامی توکلی – 26 مرداد ماه سال 1369 ، روزی متفاوت از روزهای دیگر برای ملت ایران بود. روزی بزرگ و به یاد ماندنی برای ملتی که به استقبال فرزندان شان تا لب مرزها پیش رفته بودند. مرزهای خاکی آن سوی آن فرزندان شان "اسیر جنگی" و این سو "آزاده سرفراز دفاع مقدس" لقب گرفته بودند. از آن روز ...
ابتلا به ایدز از طریق رابطه جنسی
لزوم درمان پیشگیرانه رو به طور رایگان شروع می کنند. 5. علیرضا من حدود دو سال و چهار ماه گذشته با یک دختر اولین و آخرین رابطه ام را داشتم. دخولی صورت نگرفت چون خودم مانع شدم و رابطه ما تمام شد. تو خیلی جاها خوندم علائم اولیه ایدز نظیر: تب، تعرق شبانه، اسهال، دانه های سیاه در دهان، جوش در دهان و.... دو تا شانزده هفته بعد خودش رو نشون میده. اما شکر خدا من هیچ کدوم از این نشانه ...
مواردی در مدیریت شهری وجود دارد که باید تغییرات انجام بشود
، بانوانی که سالن نداشتند، بعد چقدر این ها مدال آوردند و خانواده ها هزینه های این ها را می دادند. می خواستم ببینم در این مورد می شود کاری کرد؟ شما برای حمایت از ورزش بانوان چه برنامه ای دارید؟ ما اشخاصی مثل غفور داریم که در حدّ ملّی دارد کار می کند، یک بازیکن مطرح است ولی با امکانات شهری این مرحله را طی نکرده. شما پارک مدنی بروید همه ی خانواده ها دارند والیبال بازی می کنند؛ بسیاری از خانواده ...
عاشقانه هایی که بر دل ماند/ دیدار با رهبری بهترین هدیه پدر بود
اوج نوجوانی بودم و تازه می خواستم شروع کنم به درد دل های دخترانه ام که بابا شهید شد و دیگر پیش نیامده که با او درد دل کنم، اگر بود مطمئنم درد دل های دخترانم را با او در میان می گذاشتم. بعد از شهادت پدرم خیلی با او حرف میزنم؛ بعضی وقت ها که برام مشکلی پیش می آیید یا ناراحت می شوم به پدرم شکایت می ببرم و با او دعوا می کنم و می گویم اگه تو بودی الان اینجوری نبود . صبح توس: همه دخترها سعی ...
تشابهات در راشومون ، خود تفاوت ها هستند!
عید برای اجرا در مرداد درخواست دادیم. قرار بود بعد از تعطیلات عید به ما اطلاع دهند تا بدانیم که می توانیم در تاریخ مورد نظر به روی صحنه برویم یا خیر اما خبری داده نشد. اواخر خرداد به ما خبر دادند می توانیم از اول مرداد اجرا داشته باشیم. طبیعتا زمان نداشتیم و با روزانه هشت ساعت تمرین تلاش کردیم خود را به اجرا برسانیم. به جرأت می توانم بگویم 40 روز به صورت مداوم تمرین داشتیم و حتی یک روز نیز وقفه ...
از من پرسید تو بعثی هستی؟
برگشتنم خیلی پر است. بعد ادامه می دهد: به محض ورود به کشور حتی یک ویلچر به ما که قطع نخاع بودیم ندادند. یکی ازدوستانم به همراه پدرم برای انتقال من به شهرمان به تهران آمده بود. رفتارهای خوبی با ما نشد و مسئولانی که آن جا حضور داشتند به ما نه ویلچر دادند و نه برانکار. پدرم که صحبت کردن را بی فایده دید، به ناچاربا ناراحتی بیرون رفت تا یک ویلچر بخرد و برگردد. آن زمان من 17-16 سالم بود حس بدی ...
واکنش مردم به کاهش 4.4 درصدی بیکاری در کهگیلویه و بویراحمد/این آمار ساختگی است
فانوس زاگرس؛ بعد از اعلام کاهش 4.4 درصدی بیکاری در استان کهگیلویه و بویراحمد شاهد واکنش سریع افکار عمومی و تاکید بر ساختگی بودن این آمار هستیم. به گزارش فانوس زاگرس ، اوایل مردادماه امسال مسئولان ارشد کهگیلویه و بویراحمد بر اساس طرح آمارگیری نیروی کار در بهار 96 از کاهش 4٫4 درصدی نرخ بیکاری در این استان خبر دادند ولی این خبر هرگز بر دل مردم ننشت و باورش برایشان سخت بوده زیرا معتقدند ...
همسر شهید: شهادت ایشان را مرهون لقمه و شیر حلال می دانم/ دلم محکم است که او جزو لشکر بسم الله است/ ثابت ...
والدینش داشت و مدام به آنها سرکشی می کرد. حتی منزلمان را برای نزدیکی به آنها جابه جا کرد. حالا بعد از شهادت حاجی پدر و مادرش مدام نام او را صدا می زنند و گاهی اوقات که زنگ خانه به صدا در می آید فکر می کنند مصطفی است . وقتی رفتم بالای سرش اول به او تبریک گفتم و بعد عرض کردم: الحق آن کسی که اسم تو را گذاشت مصطفی می دانست که تو برگزیده ای. خوش به سعادت آنها که در این دوره که فساد اپیدمی و جزء ...