سایر منابع:
سایر خبرها
گذشت اولیای دم از قصاص 2 محکوم
رضایت بگیرد. 18 شهریورماه سال 92 مأموران از یک درگیری منجر به قتل در پارک لاله باخبر شدند. آنها پس از حضور در محل و تحقیقات اولیه متوجه شدند مقتول پسر 18ساله ای به نام کامران است که با ضربه چاقو از سوی مرد 20ساله ای به نام امیر، به خاطر دختری به قتل رسیده است. امیر پس از دستگیری به قتل اعتراف کرد و جزئیات را توضیح داد. او بعد از محاکمه به قصاص محکوم شد، اما به تازگی این مرد جوان توانسته با پرداخت صد میلیون تومان پول نقد و اهدای یک زمین به ارزش صد میلیون تومان از اولیای دم رضایت بگیرد. این مرد روز گذشته از جنبه عمومی مورد محاکمه قرار گرفت و قضات با پایان جلسه رسیدگی وارد شور شدند. ...
دختر قاتل: بابام می گفت دعا کن آتنا پیدا بشه!
اسماعیل هیچ پرونده ای که در آن به قتل متهم شده باشد، نداشته است؟ چرا ! چنین پرونده ای داشت و کمتر از سه ماه هم بر سر آن بازداشت بود. اگر اشتباه نکنم، حدود چهار یا پنج سال پیش بود که گفتند یک خانمی گم شده است. مساله قتل نبود. مساله مفقود شدن آن خانم بود. موضوع دقیقا مانند قضیه آتنا بود. یعنی بعد از اینکه خبر مفقود شدن آن زن مطرح شد، اسماعیل را بردند، ولی نتوانستند از او اعتراف بگیرند. حتی ...
اعتراف تلخ به اقدام شبانه روزی برای قطعه قطعه کردن جسد دختر و پسر جوان + عکس
پیرمردی که فرزند خوانده و همسر فرزند خوانده اش را به رسانده و سپس بدن آنها را مثله کرده بود، به شعبه سوم دادسرای امور تهران منتقل و از سوی سجاد منافی آذر؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت بازجویی شد. پس از این جلسه بازپرسی با گفت وگو کردیم، متن این گفت وگو را در ادامه می خوانید. چرا فرزنده خوانده ات و همسرش را به قتل رساندی؟ فرزندخوانده ام شهرام و همسرش نرگس مدام من و همسرم ...
قاتل: دو روز جسد پسر و عروسم را اره می کردم!
همان محل انتقال دادی؟ جای دیگه ای نداشتم. بعد از آن به محل برنگشتی تا ببینی چه اتفاقی برای آنها افتاده است؟ می ترسیدم. زمانی که سر همسر شهرام را بریدم تا رها کنم یک لحظه چشمم به سر شهرام افتاد که حال بدی به من دست داد. بعد از جنایت ها چه حسی د اشتی؟ دلم آتش گرفته بود. شهرام فرزند خوانده ام بود اما خودم بزرگش کرده بودم و مثل بچه خودم دوستش داشتم ...
عامل جنایت فجیع پایتخت:پشیمانم چرا زودتر آنها را نکشتم!
شب بود که در اسلحه ام 6 فشنگ قرار دادم. داخل اتاق اسلحه به دست نشستم. شهرام و همسرش مدام به آشپزخانه می رفتند و برمی گشتند. در جریان همین رفت و آمدهایشان مدام فحاشی می کردند. ناگهان شهرام وارد اتاقم شد و مرا که دست به اسلحه دید ترسید من هم نخستین شلیک را انجام دادم. تیر به پای چپش اصابت کرد و همان موقع همسرش خودش را به ما رساند که من تیر دوم را به شکم همسر شهرام شلیک کردم. بعد بالای سر پسرم رفتم و ...
راز جنایت خانوادگی مامور سابق ساواک +تصاویر
پسرخوانده اش تصمیم به کشتن وی می گیرد.وی گفت: بنابراین سلاحی که 60 سال پیش آن را خریده بوده، زیر پتویی پنهان کرده و داخل اتاقش می برد. شامگاه 8 مرداد امسال، زمانی که پسر جوان به خانه می آید، شروع به فحاشی به پیرمرد می کند. او بعد با برداشتن سلاح به سمت پسر خوانده اش می رود، یک تیر به او شلیک می کند که به ابرویش اصابت می کند.سرپرست دادسرای جنایی تهران ادامه داد:عروس خانواده با شنیدن صدای تیر وارد ...
راز جنایت خانوادگی مامور سابق ساواک+تصاویر
، زمانی که پسر جوان به خانه می آید، شروع به فحاشی به پیرمرد می کند. او بعد با برداشتن سلاح به سمت پسر خوانده اش می رود، یک تیر به او شلیک می کند که به ابرویش اصابت می کند.سرپرست دادسرای جنایی تهران ادامه داد:عروس خانواده با شنیدن صدای تیر وارد سالن می شود. همان موقع پیرمرد تیری به قفسه سینه او شلیک می کند. بعد بازگشته و یک تیر به سر پسرخوانده اش و یک تیر هم به سر عروسش شلیک می کند و باعث مرگ هردو ...
وقتی ناپدری دختر 7 ساله را دار می زند!
مأموران گفت: سال ها پیش از همسرم که سه فرزند از او داشتم، طلاق گرفتم. او ما را رها کرد و به افغانستان بازگشت. مدتی بعد با عباس آشنا شدم و با او ازدواج کردم. روز قبل از حادثه، همسرم از من خواست فاطمه را به همراه خودش ببرد تا برایش لباس بخرد، اما بعد از دو ساعت بعد با حالتی آشفته به خانه برگشت و گفت چند مرد غریبه با چاقو او را تهدید کردند و فاطمه را همراه خودشان بردند. این زن ...
روایتی جالب از پنج سال زندگی متاهلی شهید حججی
خانه شان که می رسیم جمعیت پشت جمعیت نشسته است. گروهی می روند و گروهی تازه از راه می رسند. صدای آقا محسن هم از بلندگوهای داخل حیات به گوش می رسد: سلام علی آقا، سلام باباجان، سلام پسر گلم .... گوشه به گوشه نشانه ای از قهرمان این خانه به چشم می آید؛ اما علی یک و نیم ساله؛ انگار مجسم ترین نشانه است که بیقرار در آغوش زن ها می چرخد. با اینکه همه سعی می کنند برای آرام کردنش به عکس آقا محسن متوسل شوند، اما ...
اخبار حوادث
اینکه شوهرم مدام به من خیانت می کرد و خرجی من و فرزندانم را نمی داد، اما من به هیچ وجه نقشه قتل او را در سر نداشتم. پسرم به تنهایی دست به جنایت زد. وی ادامه داد: آن روز شوهرم برای نماز صبح بیدار شده بود که پسرم از پشت سر به او حمله کرد و گلویش را گرفت. بعد چندین ضربه چاقو به شکم او زد. وقتی شوهرم جان سپرد من و دخترم که به شدت ترسیده بودیم با کمک هم جنازه را به بیابان بردیم و در آنجا رها کردیم ...
من اول به عقد سپاه درآمدم
...، همه را رها می کرد و خود را به مسجد می رساند. خالصانه نماز می خواند و زمانی که در خانه بودم به او اقتدا می کردم . همیشه باانرژی بود. حتی در اوج خستگی. مهرش به دل همه می نشست. بسیار متواضع، مؤمن و مخلص بود. چهره ای بشاش و خنده رو داشت. علیرضا وسواس زیادی در کسب رزق حلال داشت. اگر گوشی اش را در محل کارش شارژ می کرد، مبلغی را برای هزینه برق مصرفی کنار می گذاشت. همیشه بعد از نماز چند ...
گفتم شهید شو اما اسیر نشو/ به او می گفتیم در جبهه زیر دست و پا می مانی/ برای مظلومیت رهبر گریه می کرد
فلسفه و مسلط به دو زبان انگلیسی و عربی بود و به مدت دو سال نیز در کلاس نقد و بررسی فیلم شرکت کرده بود و اخیراً که حضرت آقا در یکی از سخنرانی های خود فرمودند جای افرادی مثل شهید آوینی در کشور خالی است و نیاز است جوانان ما راهش را ادامه دهند، محمدامین تصمیم گرفت دوره ارشد خود را در رشته فیلم سازی ادامه دهد و حتی برای این کار یک دوربین فیلم برداری سفارش داد که چند روز بعد از شهادتش به دست ما رسید ...
به خاطر عذاب وجدان 3 شبانه روز نخوابیدم
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از جام جم، همایون 75 ساله، شامگاه 8 مرداد امسال با شلیک گلوله پسرخوانده اش و همسر جوان او را کشت. او اجساد را مثله کرد و سرهای سوخته آنها را در خیابان شیخ بهایی تهران رها کرد و بقایای بدن را در سطل های زباله انداخت. او بعد از 17 روز دستگیر و به جنایت اعتراف کرد. متهم به قتل دیروز برای ادامه تحقیقات به شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در ...
اعتراف مرد ساواکی به چگونگی تکه تکه کردن عروس و داماد در خانه اش + عکس
این پیرمرد که 4لیسانس دارد به خاطر اعتیاد فرزندخوانده اش به شیشه و اذیت های او تصمیم به گرفت و با شلیک گلوله جانش را گرفت. وقتی عروسش صدای گلوله را شنید و به سمت آنها رفت پیرمرد وی را هم به قتل رساند. پس از آن با اره برقی اجساد را مثله کرده و سرهای بریده شده را در زمین خاکی خیابان شیخ بهایی انداخته و آنها را به آتش کشید. او بقایای دیگر اجساد را هم در سطل زباله های پایتخت رها کرد.وی دیروز ...
روایتی از زندگی مشترک محسن حججی
ابتدا بخش ورزشی را انتخاب کرده بود؛ اما بعد از مدتی وارد شاخه جهادی و کتاب و کتاب خوانی شده بود. او بعد از آنکه وارد سپاه شد عصرها به کتابفروشی مؤسسه می رفت و پولی را که از قِبَل این کار به دست می آورد، برای اردوهای جهادی کنار می گذاشت. خب از شب خواستگاری بگویید... مثل همه خواستگاری های معمول بود یا تفاوتی داشت؟ شب خواستگاری برعکس همه که در این جلسه حرف های خاص خاص می زنند، آقا ...
ساواکی سابق مردو زن را با اره برقی تکه تکه کرد+عکس
جنایی تهران منتقل شد. وی مقابل قاضی سجاد منافی آذر به جرم خود اقرار کرد. متهم با ابراز پشیمانی گفت: شهرام را خیلی دوست داشتم به همین دلیل خانه ام را به نام او کردم، اما او قدر ناشناس بود و خیلی من و همسرم را آزار و اذیت می کرد. او هر شب به خانه می آمد و 10 هراز تومان پول از من می گرفت. شب پنج شنبه 5 مردادماه وقتی به او پول ندادم، مرا به شدت کتک زد و همین موضوع باعث شد تا نقشه قتل او را ...
گفت وگو با عامل جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی
عصر بانک ؛ شهروند در ادامه، گفت وگوی خود با عامل جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی را منتشر کرده است: چرا پسر و عروست را کشتی؟ آنها مرا کلافه کرده بودند و دیگر تحمل رفتار این دو معتاد را نداشتم. آنها حتی همسر مرا کتک می زدند. شیشه، عقل شهرام را گرفته بود. خیلی تلاش کردم تا او ترک کند اما فایده ای نداشت. شهرام پسرخوانده من بود اما مثل پسر خودم او را دوست داشتم. ...
راز جنایت خانوادگی مامور سابق ساواک +عکس
ساعاتی قبل از کشف سرها در نزدیکی محل توقف داشته بود. همچنین دقایقی پس از پیاده شدن راننده از خودرو، آتش در محل کشف آنها شعله ور شده بود. بررسی این خودرو نشان داد در تهران تعداد کمی از این خودرو وجود دارد. به همین دلیل تحقیقات روی خودروی قاتل متمرکز شد. همچنین در شرایطی که در طول مدت زمان آغاز رسیدگی به این پرونده، هیچ گونه طرح شکایتی در مورد ناپدید شدن زن و مرد جوان با ...
وقایع نگاری آتش سوزی سینما رکس آبادان
خانواده داغ دیده رفتیم. خانواده سینا این خانواده در خرمشهر اقامت دارند. وقتی وارد خانه شدیم همه در غم مرگ جانگداز پسر بزرگ خانواده می گریستند. سینا نوری زاده 22 سال داشت. ده ماه از شروع خدمت وظیفه او می گذشت و با استفاده از یک مرخصی ده روزه برای دیدار خانواده از خرم آباد به خرمشهر آمده بود. او قرار بود فردا سی و یکم امرداد به محل خدمتش باز گردد. ولی فاجعه سینما ...
روایت رفاقتی خونین، که پس از 11 سال بند آمد
کرده بودند. دست ازسرم برنداشتند. روز بعد دوباره مرا خواستند تا بروم و توضیح دهم. یک سوال را 10بار می پرسیدند. سیاوش سیزدهم بهمن ماه دستگیر شد. اولش اعتراف نمی کرد، اما وقتی زیر دست و پای ماموران ماند و بدنش کبود شد، سکوتش را شکست: پلیس آگاهی برایم آخر خط بود. همان شب اعتراف کردم و بازداشتم کردند. 16 سال و 11روزم بود که افتادم زندان. هنوز خانواده ام نمی دانستند قتل کار من است. دربازپرسی ...
راز جنایت خانوادگی مامور سابق ساواک/ تصاویر
سرها در نزدیکی محل توقف داشته بود. همچنین دقایقی پس از پیاده شدن راننده از خودرو، آتش در محل کشف آنها شعله ور شده بود. بررسی این خودرو نشان داد در تهران تعداد کمی از این خودرو وجود دارد. به همین دلیل تحقیقات روی خودروی قاتل متمرکز شد. همچنین در شرایطی که در طول مدت زمان آغاز رسیدگی به این پرونده، هیچ گونه طرح شکایتی در مورد ناپدید شدن زن و مرد جوان با مشخصات مورد نظر ...
اعتراف پدر خوانده به جنایت سرهای بریده
خانواده اش طرد شده بود، آشنا شد و با اینکه ما مخالف بودیم با او ازدواج کرد و بعد از آن هر دوی آنها در خانه ما زندگی می کردند. چه شد که دست به قتل پسر خوانده و عروست زدی ؟ شهرام ابتدا پسر خوبی بود. او تا کلاس ششم ابتدایی بیشتر درس نخواند و بعد به دنبال کار رفت. شهرام به خاطر تک فرزندی معاف شد و مدتی در نجاری و بعد با خودروی پیکانش در تاکسی تلفنی کار می کرد تا اینکه در دوران ...
همسایه ها از شلیک های مرد عصبانی به عروس و داماد و صدای اره برقی گفتند و ... + فیلم و عکس
...> یکی دیگر از همسایه ها به خبرنگار گفت: چند ماه پیش صدای فریاد و درگیری از خانه پرویز شنیده می شد که همه همسایه ها داخل کوچه جمع شده بودند که یک باره دیدیم که پرویز با یک اسلحه دنبال فرزند خوانده اش می کند و در ادامه درگیری 2 بار به سمت بهرام شلیک کرد که به او اصابت نکرد. پلیس آگاهی تهران اعلام کرد جزئیات این جنایت را در روزهای آینده اعلام خواهیم کرد. اخبار اختصاصی رکنا را از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
هولناک ترین جنایت سال با اره برقی پدر خوانده
سرپرست دادسرای جنایی تهران، در این باره به شهروند می گوید: همان روزی که خبر کشف این سرها به دادسرا اعلام شد، ما احتمال می دادیم که بقایای جسد در داخل سطل های زباله سطح شهر رها شده باشد. به همین دلیل با هماهنگی بازپرس پرونده دستور جست وجو محل تفکیک و بازیافت زباله های تهران در منطقه کهریزک صادر شد. به دنبال این دستور، فردای روز کشف سرهای بریده شیخ بهایی اعضای بدن زنی در محل بازیافت زباله در ...
زمان جنگ به عراقی ها هم پناه دادیم!
خواستند که با این مکتب همراهی کنم؛ اما من یک پیشنهاد دیگری دادم و درخواست کردم که زیرزمین مکتب را در اختیارم قرار دهند تا خیریه را آنجا راه بیندازم. حول و حوش 25 سال در همان زیرزمین کار کردم. بعد از فوت مادرم خواهران و برادرانم خانه پدری را به خیریه اهدا کردند که بالاخره بعد از 25 سال از زیر زمین به روی آن بیاییم! به مهاجرین عراقی هم پناه دادیم! به فاصله چند سال بعد از تاسیس این ...
تشریح جزییات حادثه هولناک دو سر بریده شده در تهران
زن و مرد جوان اقدام به سوزاندن آنها کرده اند. برهمین اساس موضوع سریعا به پلیس آگاهی تهران و دادسرای امور جنایی تهران اعلام و بررسی ها آغاز شد. وی افزود: با تشکیل پرونده در دادسرای جنایی و همکاری پلیس آگاهی و با بررسی تصاویر دوربین های مداربسته محدوده محل کشف سرهای بریده شده موفق به شناسایی یک دستگاه خودرو شاسی بلند شدیم که ساعاتی قبل از کشف سرها در نزدیکی محل توقف داشته است. همچنین در ...
شلیک به زندگی دایی شیشه ای
همسرم پیامکی از گوشی برادرش دریافت کرد که در آن نوشته شده بود، دزد آمده کمک کنید جانمان در خطر است و بعد تلفن او خاموش شد. نگران شدیم به تلفن پسرم زنگ زدیم که او نیز مدعی شد مردی مسلح که گمان می کند سارق است وارد گلخانه شده است. از مهمانی برگشتیم. زمانی که وارد اتاق سرایداری گلخانه شدیم، خبری از دزد مسلح نبود. پسرم گریه می کرد و با دست دایی اش را نشان می داد که غرق در خون بود. ...
مردی دربرزخ انتخاب؛همسرعقدی یا موقت؟!
. دلم ریخت و چشمهایم گرد شدند. تعقیبش کردم و خانه شان را پیدا کردم. جدا از زیبایی و خوش اخلاقی، خیلی درسخوان بود. اما وقتی که به خواستگاری اش رفتیم پدرش مخالفت کرد چون سه سال از دخترش کوچکتر بودم. اما رابطه ما قطع نشد. گاهی با هم به سینما و کافی شاپ و رستوران می رفتیم و در آن روزها فهمیدم کتایون در نوجوانی مادرش را از دست داده و بشدت از پدرش حساب می برد. با این حال درسم را رها کردم و مشغول کار شدم تا ...