سایر منابع:
سایر خبرها
شوخی بچه گانه ای که منجر به قتل شد/قاتل رضایت اولیای دم را گرفت!
مغازه ببرم که امین جلوی راهم را گرفت. او که دوستم بود از من خواست تا موتورم را به او بدهم .من گفتم به موتور احتیاج دارم و باید به سرعت جعبه های کفش را به مغازه برسانم. اما او سر شوخی را باز کرد. می خواست هر طور شده موتور را از من بگیرد که شوخی تبدیل به دعوا شد. من برای ترساندن امین چاقو کشیدم اما نمی دانم چاقو چطور به شکمش فرو رفت. من با دیدن خون شوکه شدم و فرار کردم. در مدت 2 ماهی که فراری بودم در ...
گزارش چهارم: از تجارت با عرفان تا آزار دختران/ سوال ممنوع و همه باید تسلیم محض باشند/ شفافیت خط قرمز ...
، بعد از مدتی ملاقات کردم. آن ها برای مدتی مهمان من شدند و طبق معمول که وقتی دو نفر یکدیگر بعد از سال ها می بینند از هر موضوعی صحبت می کنند اما آن ها بعد از مدتی بحث عرفان حلقه را پیش کشیدند. اول اینطور بود که من دیدم نماز نمی خوانند، علت را جویا شدم، گفتند ما در یکسری کلاس هایی شرکت می کنیم و پیرو یک عرفانی هستیم که اصلاً در آن نماز به این شکل وجود ندارد! من هم کنجکاو شدم که ببینم این عرفان و کلاس ...
دوران اسارت هر3 روز یک بار ختم قرآن می کردم
منتقل شدم. آنجا هزار و500 نفر اسیر ایرانی داشت. به خاطر ترکش هایی که در کمرم بود دو بار مورد جراحی قرار گرفتم، زیرا جای ترکش ها عفونت می کرد و نمی گذاشت زخم هایم جوش بخورد. حتی بعد از شش ماه که از طرف صلیب سرخ می آیند من را ببینند می گویند باید عمل شوید. چون من به سختی می توانستم راه بروم عمل سوم در بیمارستان نظامی شهر موصل عراق انجام شد. بعد از آن من را به اردوگاه رومادی منتقل کردند و دو سال هم ...
گوشه ای از خاطرات آزادگان در دوران اسارت
به قتل می کرد. یادم هست یک بار مرا بردند و سربازی آمد و گلنگدن اسلحه را کشید و حتی آن را از ضامن خارج کرد. بعد به شدت مرا زدند. این برنامه که تمام شد همه بدنم غرق خون بود. در آن حال، افسر عراقی از من پرسید: امام تو کجاست که تو را ببیند؟ منظورش این بود که وقتی ما شما را اینجا زیر شکنجه می کشیم او کجاست؟ در حقیقت، تنها خواسته اش این بود که جسارتی به امام بکنیم. هدفش این بود که اعتراف کنیم امام ما را ...
شرط پسران مقتول برای حمید صفت/ انتقال حمید صفت به زندان رجایی شهر
اظهاراتم نخستین مصاحبه با رسانه ها است، ما منتظریم تا جواب و نظریه پزشکی قانونی درباره علت مرگ همسرمادرم اعلام شود و در پی آن هستیم تا احترام هر دو خانواده حفظ شود. حمیدصفت خواننده ای است که 28 مرداد ماه سال جاری به اتهام قتل همسر مادرش بازداشت شد. وی در اظهارات اولیه با قبول درگیری و رد هرگونه ضربه به سر متوفی به بازپرس گفت: من به هیچ وجه ضربه به سر هوشنگ نزدم و اصلاً قصد کشتن وی ...
کارگردان لوگان خوش شانس : هیچکس منتظر نقاشی های من نبود
نقاشم درس می گرفتم، اما قرار بود پنج سال طول بکشد تا چیزی داشته باشم که بتوانم به کسی نشان بدهم. وقتی برگشتم سر صحنه فیلمبرداری The Knick متوجه شدم هیچکس منتظر نقاشی های من نبود. سر صحنه فیلمبرداری خیلی حس خانه بودن می کنم. این کار من است. لوگان خوش شانس روز جمعه بیست و پنجم آگوست در بریتانیا اکران شد. ...
شرط پسران مقتول برای بخشش خواننده رپ!
زمانی که متوجه شدم دوباره با مادرم درگیر شده و کتکش زده، ناراحت شدم و برای ترساندن وی به خانه آنها رفتم که میان ما درگیری رخ داد و نفهمیدم چطور شد که شوهر مادرم حالش بد شده و با انتقال به بیمارستان بعد از سه روز فوت کرد. وی افزود: من قصد نداشتم او بمیرد. خیلی پشیمانم و می خواستم فقط او بترسد. از فرزندان این مرد می خواهم که شرایط مرا درک کنند. من هم یک پسرم و زمانی که متوجه شدم مادرم را ...
این جا همه با هم برابرند
.... وقتی شب رفتم خانه برادرم، داشت ذرت پاک می کرد مثل بید می لرزیدم گفت تا الان کجا بودی؟ گفتم هلال بودم، ذرتی که دستش بود را پرت کرد وسط پیشانیم. با این حال کوتاه نیامدم و فردا با کمک مادرم باز توانستم از خانه بیرون بیایم. ما در آن مسابقات اول شدیم و اصلا کتکی که خورده بودم، یادم رفت. الان 7 سال از اون روز گذشته و من هنوز توی هلال هستم. کلا مقاوم بودم و برای رسیدن به این هدف خیلی سعی کردم. ...
اگر جنازه ام برگشت، "حاج قاسم" مرا به خاک بسپارد
شناسایی و در مقاطعی نیز فرمانده گروهان و معاون گردان در جبهه های نبرد حق علیه باطل مشغول دفاع از اسلام و وطن اسلامی بود. مادر این شهید والامقام با ذکر خاطراتی از فرزند شهیدش می گوید: حسین 14 ساله بود که وارد بسیج شد. گاهی شب ها دیر به خانه می آمد. می پرسیدم: چرا دیشب نیامدی؟ کجا بودی؟ می گفت: درس دارم، اینجا نمی توانم درست به درسم برسم. با دوستانم درس می خوانم. بعد متوجه می شدم که ...
روزهای بی آینه ؛ جهان آشفته یک زن در 6410 روز
...، پدربزرگش را بابا خطاب می کرد. تنهایی، دوری از همسر، بی خبری ... این ها سختی هایی است که من در آن سال ها همه این ها را لمس کردم. خانه و زندگی که با عشق در پایگاه وحدتی درست کرده بودم، رها کردم و برگشتم. یک سال بعد به من گفتند که خانه موشک خورده است. مجبور شدیم تمام اثاث خانه را به تهران منتقل کنیم. به هر تکه از اثاث خانه که نگاه می کردم برایم خاطره بود. با خودم می گفتم این پرده خانه من است ...
11 سال بلاتکلیفی قاتل پدر و برادر در زندان
چهار فرزند کریم درخواست قصاص کردند سپس متهم 40 ساله گفت: با پدر و برادرم در یک خانه زندگی می کردم. با همسرم اختلاف داشتم و می خواستم از او جدا شوم، اما یک وکالت نامه دست او داشتم. فکر کردم برادرم با همسرم زد و بند کرده و می خواهد از آن وکالت نامه سوءاستفاه کند. ظهر روز حادثه، برادرم در پذیرایی خواب بود. همین که پدرم به دستشویی رفت، چکش را برداشتم و چند ضربه به سر برادرم زدم. پدرم با صدای داد و فریاد ...
تعبیر خواب با اسیدپاشی روی شوهر در نیمه شب! +عکس
...، به طوری که این سوزش آنقدر شدید شد که فریاد آی سوختم من به آسمان بلند شد. لحظه حادثه من و همسرم به همراه دو فرزندم تنها در خانه بودیم و من احتمال می دهم همسرم به صورتم مایع اسیدی پاشیده است. مأموران در بررسی های بعدی دریافتند همسر مرد مصدوم از مدتی قبل با شوهرش اختلاف داشته و چندین بار هم او را تهدید به اسیدپاشی کرده است. بدین ترتیب وی به عنوان مظنون حادثه صبح روز شنبه بازداشت شد ...
انسان تک ساحتی نیستم
.... بعد از آن نمایشگاه قرار بود اردیبهشت 95 کار جدیدی را شروع کنم. می خواستم زندگی خود از کودکی را بیان کنم؛ اما خب حادثه ای مسیر این آثار را تغییر داد. متأسفانه خانم من از سال 92 بیماری شدیدی گرفت و هم زمان با بیماری سرطان و مراحل شیمی درمانی که صورت می داد، ما با یکدیگر رنج می کشیدیم و به همین خاطر در زندگی دوزخی من طراحی های خاصی شکل گرفت؛ اما متأسفانه بدن همسرم شروع کرد به گسترش متاستاز و تیر ...
زندگی سیاسی ابراهیم یزدی
فعالیت خود را انجام می دادیم. انجمن های مختلف شکل گرفتند. مجله فروغ علم را داشتیم که بعد از مدتی تعطیل شد. مجله گنج شایگان را منتشر کردیم تا 28 مرداد که کاسه و کوزه همه را به هم ریختند. خود انجمن اسلامی هم داستان دیگری پیدا کرد. * من اولین باری که بازرگان را دیدم سال آخر دبیرستان و 17 ساله بودم. انجمن اسلامی دانشجویان چهارشنبه ها جلسات هفتگی سخنرانی در دبستان نظامی (خیابان سپه سابق) می ...
با حضور وزیر بهداشت، جشنواره فیلم سلامت به ایستگاه پایانی رسید
خاطر ضعف فرهنگی است، از همه شما که به ما کمک می کنید تشکر می کنم و امیدوارم جشنواره سوم پرفروغ تر باشد. در بخش دیگر از مراسم با پخش کلیپی یاد و خاطره زنده یاد علی معلم گرامی داشته شد. جوایز بخش فیلم های سینمایی: تندیس و دیپلم افتخار جشنواره به بیست و یک روز بعد به کارگردانی محمدرضا خردمندان اهدا شد. وی پس از کسب جایزه اش گفت: از وزیر که 16 سال پیش چشمان من ...
توانستیم جایگاه تحقیقات را به دولتمردان نشان دهیم
تحصیلات و اخذ دکترای تخصصی علوم دارویی از دانشگاه کلمبیا و فوق دکتری شیمی از دانشگاه شیکاگو در سال 1347 به ایران بازگشت و تا امروز و بعد از 45 سال تکیه بر مسند استادی دانشگاه علوم پزشکی تهران مسبب تغییرات ارزشمندی در نظام آموزشی و تحصیلات تخصصی داروسازی در کشور را در PhD شد. او برای اولین بار دوره های دانشکده داروسازی راه اندازی کرد و نقش ارزشمندی در ارتقا و بهبود سیستم آموزش عالی در رشته داروسازی ...
قصد کنایه زدن به رییسی را نداشتم/ کاندیدا شدن قالیباف درست نبود
بحث هایی اینچنین با دفتر پیش می آمد. وی ادامه داد: وقتی رفتم گفتند حضرت آقای چنین نظری دارند واقعا برای من تغییر زیادی بود. این فضا از نظر درونی سخت بود زیرا من فردی عمرانی و اجرایی بودم با این حال گفتم در این زمینه مطمئن هستید و گفتند فردا بیایید خدمت ایشان بروید. این توفیق حاصل شد و روز بعد رفتم و حضرت آقا گفتند ما منتظر شنیدن حرف های شما هستیم وقتی متوجه شدم نظر ایشان این است سمعا و ...
زن گمشده، قربانی ماجرای شوم
دیگر دهانش را فشار دادم که لحظاتی بعد متوجه شدم بی حال شده است. با جسد مقتول چه کردی؟ بعد از قتل به خارج از خانه رفتم تا ببینم همسایه ها از سروصدا باخبر شده اند و بعد به پارک مقابل خانه رفته و گریه و زاری کردم، سپس به خانه برگشته و به روی صورت مقتول آب پاشیدم اما او مرده بود. درحالی که بسیار ترسیده بودم از خانه خارج شدم و یک ساک به قیمت 40 هزار تومان خریدم. قصد داشتم جسد مقتول را جابه جا ...
قتل زن جوان به خاطر 150 هزار تومان!
با من 300 هزارتومان پول می گیرد. نشانی خانه ام را گرفت. پشیمان شدم و از وی خواستم که نیاید اما طفره رفت. روز بعد با من تماس گرفت و مدعی شد نزدیک خانه ام است. بناچار به خانه ام آمد. با او رابطه ای برقرار نکردم. خواستم برود که می گفت سر و صدا می کند تا همسایه ها بیایند و آبرویم برود. 150 هزارتومان پول نقد به او دادم که قبول نکرد. چطور او را کشتی؟ شروع به داد و فریاد کرد ...
جشنواره سلامت به پایان رسید/ ادای دینی دیگر به شهید حججی
شود در تمام 9 ماهی که همسرم در خانه بود از او حفاظت کردم اما توان مالی ما تمام شده بود و به کلینیک بیمارستان شریعتی مراجعه کردیم ولی با توجه به اینکه کلینیک جا نداشت به همین ترتیب به بخش دیگری منتقل شد و همسرم در آن 2 شبی آنجا بود جلوی چشمان من و فرزندانم از دنیا رفت. دولت از هنرمندان در شرایط خاص استفاده می کند و دیگر حمایتی نمی کند. جایزه بهترین فیلم از نگاه انجمن اخلاق ...
دختری که پدرش را کشت و با اره تکه تکه کرد
برای انتقام جویی صدمه ای به ما بزند و به همین دلیل فقط از ما می خواست تحمل کنیم! اگر جسد پدرم را بعد از قتل مثله کردیم فقط به خاطر این بود که قصد خارج کردن جسد از خانه را داشتیم و نمی دانستیم چطور باید بدون اینکه همسایه هایمان متوجه شوند این کار را انجام بدهیم. در تمام لحظاتی که با اره مشغول مثله کردن جسد بودم، تنها چیزی که به من قدرت می داد نفرت بود و مرور لحظاتی که پدرم بی رحمانه با کمربند مرا می زد و توجهی به اشک ها و التماس هایم نمی کرد. در نهایت قبل از آنکه موفق شویم جسد را از خانه خارج کنیم دستگیر شدیم .. منبع: رکنا ...
خانه خلوت وسوسه انگیز می شود
و او را به خانه ام دعوت کردم. روز حادثه پشیمان شدم، اما وقتی تماس گرفتم، گفت که در نزدیکی خانه ام است و وارد خانه من شد. در خانه ات با او ارتباط داشتی ؟ نه. من اصلاً دست به او نزدم. باور کنید پشیمان شدم و هیچ ارتباطی با او برقرار نکردم. پس چرا او را به قتل رساندی ؟ او مرا داخل خانه ام گروگان گرفته بود. چطوری ؟ از او خواستم خانه ام را ترک کند، اما او درخواست 300 ...
زهرا و فاطمه! فقط نماز نماز نماز
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس ، صبح یک روز گرم تابستان راهی مدرسه نرگس در خیابان فرهنگ شدم، زمانی که به مدرسه رسیدم با توجه به اینکه در ایام تعطیل تابستان قرار داشتیم، درب مدرسه باز بود و به نظر مدرسه ای فعال می رسید؛ داخل رفتم و با نگهبان مدرسه روبرو شدم طی هماهنگی های پیشین تقاضای ملاقات با خانم قرائتی را کردم؛ گفته شد در حال حاضر سر کلاس هستند و من توسط معاون مدرسه به اتاقی که در کنار ...
برخی مسوولان در خواب خرگوشی به سر می برند/ کتاب دومم درباره پاوه در حال نگارش است/ در کتابهایم اغراق نمی ...
کنم با اشاره به اینکه بسیاری از شهدا نظیر علی چیت سازیان، سردار همدانی و حاج محمود شهبازیان الگو و نمونه بودند، گفت: شهیدحسن صوفی وقتی به لشگر انصار آمد هنوز ریش نداشت و یک پسر 19 ساله بود که فرماندهی لشگری را عهده دار شد. وی با بیان اینکه این لطف الهی بود که جوان 19 ساله فرمانده باشد و مانند ابرکامپیوتر میان یک لشگر رفتار کند، تصریح کرد: کافی بود او یک بار شما را ببیند و بعد از 10 سال ...
قصد کنایه زدن به رییسی را نداشتم
اینچنین با دفتر پیش می آمد . وی ادامه داد: وقتی رفتم گفتند حضرت آقای چنین نظری دارند واقعا برای من تغییر زیادی بود. این فضا از نظر درونی سخت بود زیرا من فردی عمرانی و اجرایی بودم با این حال گفتم در این زمینه مطمئن هستید و گفتند فردا بیایید خدمت ایشان بروید. این توفیق حاصل شد و روز بعد رفتم و حضرت آقا گفتند ما منتظر شنیدن حرف های شما هستیم وقتی متوجه شدم نظر ایشان این است سمعا و طاعات ما ...
پایان سرخ انتظار مادر
خندیدن وخوش حالی کردن.دوستش می گوید بی بی جان، چه شده؟ چرا می خندی؟ مادر می گوید الان چیزی را فهمیدم که هرکس وقتی بداند، خوش حال می شود.دوستش با شگفتی می پرسد چه فهمیدی بی بی جان؟می گوید هم اکنون متوجه شدم که من شهیدمی شوم.می پرسد چطور؟ و مادر جریان خواب دیشب را که حالا تعبیرش را فهمیده بود، برایش توضیح می دهد . حجی که نردبان عروج شد مادر از آن روز به بعد خوش حال و خندان به همه خبر شهادتش ...
قتل زن جوان بر سر چانه زنی پول دعوتش به خانه!
مردی که با دعوت زن جوان به خانه اش در شهر پردیس او را به قتل رسانده بود پس از مثله کردن جسد مقتول، آن را در بیابان های تهران آتش زد. به گزارش صبح پردیس، روز بیست و هشتم مردادماه زن جوانی به دادسرای جنایی تهران رفت و گفت که خواهر 35 ساله اش روز گذشته از [...] مردی که با دعوت زن جوان به خانه اش در شهر پردیس او را به قتل رسانده بود پس از مثله کردن جسد مقتول، آن را در بیابان های تهران آتش ...
گفت و گو با خالق چهارگانه ناپلی
ابزاری محض برای رهایی تقلیل نداده ام. تحصیلات اساسا برای پویایی اجتماعی در نظر گرفته می شود. در ایتالیای بعد از جنگ جهانی دوم، تحصیلات سلسله مراتب قدیمی را پایه گذاری کرد، اما همچنین اجازه ادغامی ساده را به کسانی که شایستگی تحصیل کردن داشتند، می داد، بنابراین به میزانی آنهایی که پایین ترین تحصیلات را داشتند می توانستند به خودشان بگویند: خودم خواستم سرانجامم این باشد چون نمی خواستم درس بخوانم. ...
جزئیات قتل تکان دهنده زن جوان در تهران /عکس
تخصصی از وی آغاز شد و سرانجام در ساعت 16 روز گذشته، وی لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد. مجتبی در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: چند روز پیش از طریق یکی از دوستان خود با مقتوله آشنا شدم؛ روز جمعه در حالی که خانواده ام در شهرستان بودند با فقدانی تماس گرفته و او را به خانه ام دعوت کردم؛ پس از چند ساعت مقتوله به خانه من آمد؛ مدت کوتاهی از حضور مقتوله در خانه من نگذشته بود که از ...
کشتن شوهر با فرمان زن خیانتکار
گرفت واو زمانی که با مدارک پلیسی روبه روشد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: از سه ماه قبل دریک کانال تلگرامی با پسر جوانی آشنا شدم. در این مدت با جمشید درد دل می کردم و به او از آزار و اذیت های شوهرم گفتم. جمشید زمانی که از مشکلات من با خبر شد چندین بار پیشنهاد قتل همسرم را داد اما به حرف های او اهمیت نمی دادم تا اینکه روز جمعه طی تماسی عنوان کرد که همسرم را به قتل رسانده است. دستگیری ...