سایر منابع:
سایر خبرها
قصه سربازهای ناکام
پیش رو. رحمت حرف های زیادی برای گفتن دارد: 18فروردین 93 عازم سربازی شدم و آموزشی را هرجور که بود تمام کردم. بعد رفتم تهران و تا برج 7 آن جا خدمت کردم که یک نامه باعث شد کل زندگی من از این رو به آن رو شود. حساب کن سر یک نامه که یک ستوان دوم دست من داد و پشت کامپیوتر تایپ کردم و دست امیر دادم. امیر گفت این چه نامه ای است؟ و من گفتم ستوان دو... امیر شروع کرد به فحش دادن و بقیه روزها هم زخم ...
واکنش کاربران به عکس العمل عجیب هانیه توسلی به مرگ گربه اش +عکس
...> – خانوم توسلی هرچقدم گربتون عزیز باشه براتون درست نیس ک بگید دیگه تموم شد همه چی براتون شما باید خیلی قوی باشید. – گربه ها فردا شب با بازوبند مشکی میرن سر سطل آشغالا. – واقعا واسه هنرمندی مث شما متاسفم باعث تاسفه که هنرمند کشورم اینجور فرهنگی داره. – جاهلیت مدرن. -اخه چرا شما شدین الگو فرهنگی جامعه ؟ علاوه بر انتقاد رسانه ها فارغ از هرجناح و جهت ...
به کنجکاوی کودکان در مورد اعضای بدن چه بگوییم؟
.... من و بابا هم چون خیلی دوست داشتیم تو را داشته باشیم، تصمیم گرفتیم تو را به دنیا بیاوریم . من چه جوری به دنیا اومدم؟ اگر فرزندتان بلافاصله یا چند ماه بعد از شنیدن این جواب دوباره سراغتان آمد و گفت من کجا بودم؟ و چگونه به دنیا آمدم؟ نگران نشوید. قرار نیست همه جزییات تولد را برایش تشریح کنید. کافی است به کودکتان بگویید تو در شکم مامان بودی، مامان به تو غذا داد بزرگ شدی ...
مرحوم هاشمی زنده بود به آمریکا چه می گفت؟
معتقد بود که دنیا مرحله گذار است و هیچ فردی ماندنی نیست و نتیجه اعمال مان را در آن دنیا خواهیم دید. ایشان این دید را داشت و معتقد بود که برای آن دنیا هستیم و این اصل در زندگی و رفتارهای سیاسی، اجتماعی، حکومتی، فردی، خانوادگی و در همه جا حاکم بود. این اصل تاثیرات بسیاری را در زندگی او داشت. آیت ا... هاشمی این تصور را نداشت که اگر یک نفر قدرت انجام کاری را در این دنیا دارد در آخرت هم این ...
شهدا، معنای حقیقی غیرت هستند
آن که خبر آوردند که دهلران به دست نیروهای عراقی اشغال شده. دیگر ما خبری از علیرضا بدست نیاوردیم که نیاوردیم. پدرومادرم همه جا به دنبال او رفتند. صلیب سرخ، هلال احمر، هرجا که اسمی و نشانی از شهدا و اسرا و جانبازان بود... همیشه یک عکس دست آن ها بود و به همه جا سرکشی می کردند. روزها می گذشت و هیچ خبری از برادرم بدست نیامد. و واقعا هم معلوم نبود چه بلایی سر آنها آمده بود. چون آنها در خود ...
روایت ماجرای مهمانان ویژه اربعین
دولت آباد را دادکه مشکل ما را حل کند. رفتیم و آن جا هم هرچه صبر کردیم، کسی سراغ مان نیامد. خیلی ناامید شده بودم و به همسرم گفتم بیا برویم. این جا هم مثل همه جای دیگر. جواب مان را نمی دهند. همسرم گفت 10 دقیقه دیگر صبر کنیم، شاید آمدند. همان موقع، آقایی از پله های دفتر بالا رفت و بعد از چند دقیقه آمد پایین. شماره ای از ما گرفت. 10 دقیقه بعد از آن، از سفارت عراق زنگ زدند و گفتند تا ساعت یک بعد از ...
کاوه یغمایی در کنسرت سیروان همه را شگفت زده کرد
چارتار کنسرت داشتم، کنسرت مایستر علی رهبری شده بودم و با حمید عسکری هم کنسرت داشتم. همه این ها را راحت انجام می دادم ولی وقتی به ارکستر سمفونیک می رفتم می گفتم میلاد یک اشتباه هم نباید بکنی. آنقدر سطح آنجا بالا بود که استرس می گرفتم و می گفتم باید توانایی های خودم را نشان دهم. مهرداد: الان نوازنده های به نامی چون بردیا کیارس و باربد بیات دیگر در ارکستر سمفونیک نیستند و به نظرم سطح این ...
پدرم توجه خاصی به خانواده معظم شهدا داشت
کشیدن جنازه از آب، موج های خروشان رودخانه سیروان درخت را با خود بردند. البته این هم خواست خداوند بود که پیکر پدرم به دست ما رسید و ما متوجه شدیم که ایشان به شهادت رسیده اند. پدرم همیشه می گفت: دشمنان انقلاب نمی توانند من را از رو به رو هدف قرار دهند، چون از رو به رو شدن با من هراس دارند و به همین دلیل من را از پشت سر هدف قرار خواهند داد. در نهایت همین گونه که خودشان پیش بینی ...
جنگجویان خیابانی
. به افسر ارشد مرکز ترخیص گفتم به خدا قسم تقصیر من نبود قربان، سرباز کفی اشتباه نوشت. چند بار قسم خوردم. استیصال در فضای سالن داشت همه را خفه می کرد. در مدتی که منتظر بودم چندین نفر را دیدم که چون کسی نداشتند که گواهینامه اش را در اختیارشان قرار دهد باید قید تنها وسیله نقلیه شان را می زدند. همه شان هم جوان نبودند. دو سه پیرمرد که لابد نه دیگر توان امتحان آیین نامه و شهری داشتند و نه وقت و آسایش ...
ماجرای اختلاف بازیگر فیلم گاو با جمشید مشایخی چه بود؟
روز رفتم وزارت فرهنگ و هنر و داریوش مهرجویی عصبانی و ناراحت بود که یکهو کجا رفتی؟! و آبروی مرا بردی و چرا غیب شدی؟! گفتم برو از جمشید مشایخی بپرس من کجا بودم! رمضانی فر با بازگشت به زمان حال ادامه داد: 40، 45 سال از این ماجرا گذشته و من حق داشتم به عنوان یک خاطره تعریفش کنم و در مصاحبه ای که سال گذشته داشتم این را تعریف کردم. این در کانال های تلگرامی پیچید و همه جا را پر کرد. جمشید ...
گم شدن زندگی پشت شمشادها
برید دیگه. چرا اینجا خوابیدید؟ ببین من خودم بچه رشتم، می دونم اینا کدوم گرون می گیرن و کدوم به قیمت. امشب چون فوتبال بوده و مسافر زیاده بره کشون دارن. اما خوبیش اینه که فقط مسافر زیاد نیست، ماشین رشت هم زیاده وقتی ماشین هاشون خالی باشه مجبور میشن به قیمت یا حتی پایین تر بفروشن صندلیشون رو... با لهجه رشتی حرف می زند و با دوستش میان حرف ها می خندند. دوستش کلاه قرمزش را از سر ...
بابک جهانبخش: خجالت می کشم بعضی کارهایم را بخوانم!
بینیم که همه کار در سینما انجام می شود. سینماگران هم هیچ کمکی به موسیقی نمی کنند چون یک سینماگر بسیار بزرگ چشم در چشم من گفت که تو را نمی شناسم! من هم گفتم دم شما گرم و حالا ما باید فیلم های شما را ببینیم؟ ایشان هم گفت که ما با فضای موسیقی آشنایی نداریم. متأسفانه این نکته را هم مدنظر قرار نمی دهند که خوانندگان باید تیتراژهایشان را بخوانند و آهنگسازان برای کارهایشان باید موسیقی متن بسازند. همیشه هم ...
بازنشر داستانی از جعفرمدرس صادقی پس از 28 سال
...> در بخشی از این رمان می خوانیم: شما اینجا تنها اید؟ آره. فقط من و دارا ایم. چه طور مگه؟ من پیش از آمدنم، رفتم سری به همون سرداب دیشبی بزنم. همون جا که دیشب خوابیدم... خزانه؟ بله. همون جا. یک نفر اونجا بود. گفتم که. گاهی بعضی ها گذارشان به این طرف ها می افته. شاید سردش بوده، رفته اون تو. اونجا که از همه جا سردتره. ...
اختتامیه نخستین کنگره شعر کتابِ دفاع مقدس با محوریت کتاب وقتی مهتاب گم شد
.... به قدری درد داشت که آرام و قرار نداشت. احساس کردم او با حال بدش طاقت این جلسه را نخواهد داشت. دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور افزود: زمانی که مقام معظم رهبری وارد شدند آقای خوش لفظ را دیدند و در آغوش گرفتند و از ایشان احوال پرسی کردند و آقای خوش لفظ که آن همه درد داشت، آرام گرفت و بعد از نماز چنین آدمی که سال هاست با جراحت های عمیق دست و پنجه نرم می کند رو به مقام معظم رهبری ...
ناگفته های از روابط خاص هاشمی با مقام معظم رهبری/ از تاثیرگذاشتن دستگیری برادر بر جهانگیری تا بی معرفتی ...
همه ملت خود بدهم. شما به کارخانه های ما بروید تا ببینید به کارگران خود چه غذایی می دهیم. به کارخانه ای رفتیم و دیدم صف طولانی در موقع ناهار وجود دارد. همه کاسه های کوچک در دست داشتند و در صف بودند. به پنجره ای می رسیدند و یک اسکوپ برنج سفت در این کاسه می گذاشتند و پنجره بعدی یک قاشق آب گوشت یا روغن بود که روی آن می ریختند. این غذا حتی اندازه بچه نبود، ولی کارگرها می خوردند. ...
سرانه پایین مطالعه یا استقبال پرشور از نمایشگاه کتاب
در آن مستقر هستند. به چند سالن دیگر به صورت گذری چشم انداخته بودم و حالا به وضوح می بینم که سالن امیرکبیر از همه پرشورتر است. غرفه آرایی های خلاقانه و زیبا، روش های تبلیغاتی متفاوت و مدرن بر هر غرفه ای حاکم است. بچه های نوجوان که اکثرا در آستانه کنکور هستند پدران و مادران خود را به دنبال می کشند. دست مردم پر است از کتاب ها. سر غرفه داران هم شلوغ است. یکی از غرفه داران سالن ...
وقتی چلوکباب با دوغ اوج شکنجه ساواک بود
، ولی آموزگار که چهره ای به شدت محافظه کار و اصولا تکنوکرات بود، موافق اجرای این طرح نبود. از همین رو، ثابتی طرح خود را نزد دوست دیرین و همکیش خود، امیرعباس هویدا برد که در آن مقطع وزیر دربار پهلوی بود: "رفتم پیش هویدا و گفتم خبر اعلامیه دولت را شنیدید؟ گفت بله خوب بود بد نبود. گفتم حالا داستان این شده و آقای آموزگار اینطوری می گوید و شما باید اعلیحضرت را متقاعد کنید که ما این 1500 نفر را ...
اگر استاندار بودم تمام معلمان معتاد مدارس را اخراج می کردم/ پروژه تاریخی پل سیدی را به اتمام می رساندم
ترین استان کشور را به خود اختصاص داده است سر و سامان می دادم تا نمادی باشد که هر مسافری از همان ابتدای ورود پیشینه تاریخی و فرهنگی کرمان را درک کند نه اینکه با تلی از نخاله های ساختمانی رو به رو شود. ***اگر استاندار بودم به مناطق جنوبی استان توجه بیشتری می کردم، چون مشکلات زیادی داریم که اصلا به چشم هیچ مسئولی نمی آید و در صحبت هایشان می گویند همه چیز خوب و آرام است در حالی که در واقعیت ...
اعدام داماد 20 ساله در زندان مشهد با اعتراف تلخ عروس 18 ساله! + عکس
. وقتی وارد منزل اجاره ای شدیم، احساس کردم که فروشنده به موضوع شک کرده است. به همین دلیل با چاقویی که از قبل آماده کرده بودم، از پشت سر ضرباتی را بر بدنش وارد کردم و دیگر امانش ندادم! وقتی برگشت، تیغه چاقو را بر نقاط دیگر پیکرش فرود آوردم. همسرم ترسیده بود و جیغ می کشید. به او گفتم اگر فریاد بزنی تو را هم می کشم! در این هنگام پیکر خون آلود جوان 30 ساله را به داخل پذیرایی بردم و پلاستیکی ...
ترانه برایم افتخار نیست افتخارم غزل است
...> مبادا آنکه قدر سوزنی باشی رها از من تو مرز کفر و ایمانی چگونه بگذرم از تو اگر اینگونه باشد نگذرد دیگر خدا از من شکستم بارها و همچنان خاموش می مانم صدا از سنگ می آید نمی آید صدا از من تو دریایی و من قصر شنی از خود نپرسیدی که از آن رفت و آمدها چه می ماند به جا از من تو روزی باز خواهی گشت این خط، این نشان اما دریغا چون نخواهی یافت حتی ردپا از من منبع: وطن امروز ...
جایگاه سلمان فارسی در اسلام
برود و خال میان کتفش را ببینم او متوجه شد من به دنبال چه می گردم عبا را از دوش افکند و من آنچه می خواستم دیدم، آنرا بوسیدم و گریه کردم (و اسلام آوردم) مرا در پیش روی خود نشاند و من داستان زندگیم را همان طور که برای تو ای ابن عباس تشریح کردم برای رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گفتم حضرت در شگفتی فرو رفت و خواست این داستان را اصحابش نیز بشنوند.[12] اما من، چون برده بودم در جنک بدر و ...
امیر دژاکام: متأسفانه به کسانی پول می دهیم که تخصص ندارند
این طرف آمده این همه پول را خورده بد نیست. این همه زن و مرد و جوان و بچه و دختر را بی همه چیز کرده و پولشان را گرفته، زندگیشان را گرفته، این بد نیست؛ ولی یک فیلمی ساخته ایم این بد است. یک کتابی چاپ شده این بد است. اما آن یکی ثروت مملکت را غارت گرفته عزتم دارد. اصلاً طرف رفته بود زندان می گفت چک هایت چقدر برگشت خورده می گفت 2 میلیارد گفت آبروی ما را تو بردی، بیا من چک تو را بنویسم از زندان برو ...
فقط بخاطر چهار برگ لعنتی
، خیلی ها قول دادن برای من و بقیه بچه های روستا یه کاری کنن ولی... - خودت اون فیلم رو دیدی؟ - آره یه روز یکی از بچه های مدرسه بدو بدو اومد دم خونه مون؛ داد می زد عزیز تلویزیون داره نشونت میده؛ بعدترش هم یکی از معلما فیلمی رو که شما ازم گرفته بودید توی موبایلش نشونم داد؛ می گفتن یه تیکه از اون فیلم همه جا پخش شده بود؛ خیلی ها دیده بودنم؛ بعد از اون بود که تماس ها شروع شد؛ (می خندد ...
از آق قلا تا سوته همراه با سختی های تبلیغی یک طلبه (بخش سوم)
دعایی . فقط به حرف های او گوش می کردم. وقتی هم که اذان می گفتند می خواست که درست پشت سر من بایسته. حالا پیرمردها هم که می دونید حساس هستند. من به اون ها گفتم که اشکالی نداره بگذارید که ایشون بایسته پشت سر من. به من می گفتند که نماز مردم را خراب می کنه . من هم می گفتم خواهش می کنم که شما به او جا بدهید. شما چه کار دارید من این را می آورم تو راه. بالاخره یکی از اونهایی که روشن تر بود به او جا داد. بعد ...
گفت و گو با فالگیر/در خانه فالگیر مشهور شهر چه می گذرد؟
.... سمیه هم برای هر مشتری تقریبا یک ساعت وقت می گذارد و با حوصله برایشان حرف می زند. حالا شما گفت وگوی کوتاه من را با سمیه می خوانید که عصر یک جمعه پاییزی در خانه کوچک او انجام شده است: سمیه! تو فال گرفتن را از کجا یاد گرفتی؟ دوره خاصی دیدی؟ نه. کم سن و سال تر که بودم، مخصوصا زمان دانشجویی، خیلی پیش فال گیر می رفتم. اصلا کارم شده بود که هر هفته بروم پیش فال گیر و ...
افشاگری تکان دهنده جلال طالبی از پشت پرده تیم ملی
کوزه کنانی را دوست داشتم. او فیزیکی بازی می کرد. آقای مسعود برومند هم فوتبالیست خوش استیلی بود. خدا بیامرزدش. توپ را خوب کنترل می کرد و با سر بالا بازی می کرد. سبک بازی او با همه فرق می کرد چون در مدارس آمریکایی بیروت درس خوانده بود و مربیان بهتری داشت. او فوتبال را به روزتر بازی می کرد. چون مهاجم بودم، آقای کوزه کنانی را دوست داشتم. هنوز هم با او در آمریکا در ارتباط هستم. ایویچ بدون ...
بغض خدا نسبت به انسان تندرست بیکار!
فراغت بیاید، خدای ناکرده هر عادت و مرضی در وجودش باشد، آن طرفی می رود. وقتی کار دارد، دیگر می داند نمی تواند در فضای مجازی برود. امّا آدم بعضی ها را می بیند که دارد رانندگی می کند، امّا وقتی به چراغ قرمز رسید، وقت را غنیمت می داند که به فضای مجازی وارد شود، چون فراغت پیدا کرده است . لذا حضرت می فرمایند: دلیل همه این بدی ها و پلشتی ها و هوی و هوس، این فراغت است. اگر انسان، بیکار شد ...
تصاویر:زهرا یزدانی؛ دختری متفاوت از نسل دهه هفتادی ها
روزنامه آسمان آبی: کافی است از یک دهه شصتی درباره دهه هفتادی ها بپرسید تا بگویند: امان از دهه هفتادی های بی خیال و راحت طلب. و اگر از دهه هفتادی ها این سوال را درباره دهه شصتی ها بپرسید، اگر نگویند اصلا برایشان اهمیتی ندارد می گویند: افسرده و همیشه در حال تفکرند! چند روز پیش که به آرایشگاه رفته بودم، یک دختر 17، 18ساله با خانمی که مسئول پیرسینگ بود صحبت می کرد و می خواست روی گوش هایش ...
چرا بازار رمال ها در ایران همیشه داغ است؟
امروز دعانویس ها و فال بین هاست. مردم نمی دانستند و الان هم در جهل مرکب هستند فکر می کنند قدرت دست جادوگر ها است و می تواند مشکلاتشان را برطرف کند. در کشور ما امروزه علت رواج به فال گیری در چه چیزی می تواند باشد؟ این در تمام جوامع وجود دارد. در انگلیس اوضاع بدتر است در هند خیلی بدتر. همه جا هست. یعنی در مورد این پدیده بین ایران و کشورهای پیشرفته تفاوت زیادی ...
می دانستم استقلال برای من بهشت فوتبالی نیست/ در سطحی نبودیم که پرسپولیس را شکست دهیم
لازم داریم تا موفق شویم، صحبت کردم. جلسه ما 4 ساعت طول کشید و هر مسئله ای که لازم بود در این نشست مطرح شد، همه باید تلاش کنیم تا آینده باشگاه را بسازیم. در باشگاه که بودم جام های زیادی را دیدم و همان جا گفتم که باید آینده ما به دست آوردن همین جام ها باشد. در واقع باید برگردیم به گذشته و کسب عنوان قهرمانی دوباره که امیدوارم به زودی اتفاق بیفتد. من تاکید می کنم در اینجا بهشت فوتبالی نیست و مطمئنا ...