سایر منابع:
سایر خبرها
چرا از رای به روحانی دفاع می کنیم؟
وضعیت خوبی ندارند و بسیاری از مردم با مشکلات اساسی دست و پنجه نرم می کنند. اوضاع از زمان دولت های نهم و دهم بهتر شده است اما همچنان مشکلات فراوان است. جدا از مسائل اقتصادی که در بالا به آن اشاره شد اما می توان از رایی که در خرداد 92 و اردیبهشت 96 به حسن روحانی دادیم دفاع کنیم. همانطور که گفتیم درد اقتصاد، درد مشترک همه ما در تمام دولت ها بوده است. پس ما باید به کسی رای می ...
چگونه یک ایرانی فرمانده لشکر عراقی ها شد+عکس
از هم گسیخته شده بود راه اندازی کنیم. وقتی رفتیم, قرار گذاشتیم خودمان مسئولیت های شورای سپاه را به عهده بگیریم. اسماعیل مسئولیت فرماندهی سپاه را به عهده گرفت و بنده هم قائم مقام ایشان شدم چون اسماعیل با حفظ سمت مسئولیت دفتر هماهنگی سپاه استان این مسئولیت را گرفته بود و لازم بود مرتب به اهواز و دیگر شهرهای استان سرکشی می کرد.اسماعیل بعداً که درست یادم نمی آید چه زمانی بود, به عنوان مسئول حفاظت از ...
جلالی: طرح جادوگری برای جذب مخاطب است
گونه مسائل را از رسانه ملی کشور ما ببینیم؟ فیلمش را نشان می دهند یک نفر ظرفی در دست دارد و می خواهد ادرار کنار زمین بریزد و یک نفر هم می آید از این کار دفاع می کند. حتی می گفتند یکی از مربیان پیراهن مشکی با دکمه های سفید بر تن می کند و در یک بازی مربی حریف هم دقیقا پیراهنی شبیه به آن تن کرد تا جادوی مربی مقابل را باطل کند. این مسائل را چطور می بینید؟ دیگر وقتی حرف هایی مطرح می شود ...
ارزیابی مبحث خراب کردن سه خانه تاریخی در جلسه شورای شهر همدان
کنیم که هم حق شهروندان و هم حق سرمایه گذاران بخش خصوصی لحاظ گردد. رییس شورای اسلامی شهر همدان اظهار کرد: در صورت احتیاج لازم هست تمام پیشنهادها برای آسان سازی در انجام امور و شفاف سازی به صورت موردی در صحن شورا مطرح و ارزیابی گردد. وی در مورد تخریب سه بنای قدیمی در محله کبابیان همدان توسط شهرداری نیز عنوان نمود: اقدام شهرداری برای تخریب سه بنایی که نمی دانم تاریخی، قدیمی ...
هوشنگ بازوند چرا استانداری کرمانشاه را انتخاب کرد؟!
هنوز چند نفری مقابل دفتر ایستاده اند و صدای چند نفری هم از داخل اتاق به گوش می رسد، مدیر دفتر مدام از مقابلمان رد می شود و هربار که داخل اتاق می رود وقت جلسه را متذکر می شود. تردد افراد به اتاق تمامی ندارد و بالاخره مدیردفتر بعد از تردد چند باره افراد مختلف می گوید [...] هنوز چند نفری مقابل دفتر ایستاده اند و صدای چند نفری هم از داخل اتاق به گوش می رسد، مدیر دفتر مدام از مقابلمان رد می شود و هربار که داخل اتاق می رود وقت جلسه را متذکر می شود. تردد افراد به اتاق تمامی ندارد و بالاخره مدیردفتر بعد از تردد چند باره افراد مختلف می گوید که می توانیم داخل اتاق شویم... میز بزرگ انتهای اتاق رانگاه می کنم، اما آنجا نیست. خیلی راحت یک گوشه اتاق پشت میزی که چند صندلی دورش چیده شده نشسته و تلی از برگه ها جلوی دستش است و گوشی به دست برگه ها را مدام بالا و پایین می کند. چند لحظه ای منتظر می مانم تا کارش با برگه ها و این گوشی که لحظه ای از دستش جدا نمی شود تمام شود. گوشی را که قطع می کند، با کشیدن نفسی عمیق سریع می گوید: “خب، من در خدمتم” هنوز صحبت را شروع نکرده مدیر دفتر وارد می شود و وقت جلسه بعد را متذکر می شود که 15 دقیقه بیشتر فرصت نیست و جلسه بعدی شروع می شود. این کوتاهی وقت مجابم می کند بی مقدمه سر اصل مطلب بروم، حالا 100 روزی می شود که به کرمانشاه آمده و برای همین بی مقدمه می پرسم، چرا کرمانشاه آمدید؟ نگاهش که سنگین می شود، می گویم: وزیر کشور گفت که سه استان را به شما پیشنهاد داده اند، چرا از این میان، کرمانشاه را انتخاب کردید؟ با خودش سوال مرا بلند بلند تکرار می کند:” چرا کرمانشاه را انتخاب کردید؟” و با چشمانش دوردست اتاق را نگاه می کند و می گوید: “دیپلم که گرفتم رفتم دانش سرا، مدتی آنجا ماندم که بعدها معلم شوم، اما دیدم با روحیه من نمی خواند. 17 اسفند ماه سال 61 بود که همراه دوستانم راهی کردستان شدم، آن زمان کوموله و دموکرات در کردستان بود و شرایط سخت بود. دوستانم برگشتند اما من ماندم و علی رغم همه سختی ها 48 ماهی را در کردستان سپری کردم. مبارزه با شرایط سخت را همیشه دوست داشتم بعدها این روحیه را در سمت های اجرایی مختلف هم داشتم. زمان شروع دولت یازدهم سه استان مرکزی، همدان و لرستان را به من پیشنهاد دادند که من لرستان را انتخاب کردم. آن زمان لرستان بیشترین نرخ بیکاری را داشت و برای همین فکر می کردم می توانم آنجا قدری از مشکلات را حل کنم و خداروشکر اتفاقات خوبی هم افتاد. شروع دولت دوازدهم هم سه استان مازندران، گلستان و مرکزی پیشنهاد شد و برای من واقعا فرقی نداشت که کدام استان بروم، اما مدتی بعد کرمانشاه هم پیشنهاد شد و وزیر کشور گفت: کرمانشاه می روی. من هم گفتم می روم و با توجه به شناخت حدودی که از مشکلات اینجا به ویژه بیکاری داشتم گفتم که حتما کرمانشاه می روم.” وقتی از اصرارش برای آمدن به کرمانشاه می گوید، برای پرسیدن سوال بعدی دچار تردید می شوم! آرام می پرسم تا شاید تلخی سوالم آزاردهنده نباشد، یادش می آورم مدیری غیرکرمانشاهی است و به اصطلاح خودمان غیربومی و از این می پرسم که با وجود همه مقاومت هایی که برای آمدنش به کرمانشاه وجود داشت، چرا باز کرمانشاه را انتخاب کرد؟ چندثانیه سکوت می کند و بعد هم با لحنی قاطع می گوید: “خداوکیلی دنبال این بودم که قدری از مشکلات بیکاری کرمانشاه را حل کنم. در لرستان تجربه خوبی داشتم و فکر کردم می توانم در کرمانشاه از این تجربه استفاده کنم، البته نمی دانم موفق می شوم یا نه، اما همین الان هم خیلی خیلی امیدوارم که این کار را انجام دهم” صداقت کلامش جسارت پرسیدن سوال بعدی را به من می دهد و از مهمان های لرستانی در روز “معارفه اش” می پرسم که چه کسی از آنها برای حضور در این مراسم دعوت کرده بود؟ “خداوکیلی خودشان آمده بودند و من احدالناسی را دعوت نکردم. در روز معارفه از استانهای همدان و مرکزی هم آمده بودند چون من آنجا هم خدمت کرده بودم و این میهمانان برای بدرقه آمده بودند” از وقتی به کرمانشاه آمده پُرکاریش حسابی زبان زد شده، اینکه اصلا خواب ندارد و شب و نصفه شب جلسه می گذارد و همه مدیران باید حاضر باشند، برگزاری جلسات در ساعت های غیرمتعارف 12 شب و 6 صبح. می پرسم روال همیشگی کارش است یا نه فکر می کند کرمانشاه به کار بیشتری نیاز دارد؟ خیلی سریع و بدون لحظه ای درنگ می گوید:” نه، عادت همیشگی من است، از قبل هم بوده، در لرستان هم اینطور بود و هرجا رفتم همین طور بوده و همین طور خواهد بود” می گویم خیلی ها فکر کردند که اول کارتان برای اینکه نشان دهید پرکار هستید اینگونه کار می کنید و بعدا همه چیز به روال عادی بر می گردد که با قاطعیت می گوید:” سه ماه گذشته و حجم کاری من و مدیران روز به روز بیشتر شده و در روزهای پس از زلزله شدت هم گرفت و اگر عمری باشد و دعا کنید که بیمار نشوم با همین شدت ادامه خواهد داشت” انگار یاد خاطره ای افتاده باشد کمی مکث می کند و بعد لبخندی می زند و می گوید:” اولین جلسه صبح زود بود که دیدم همه مدیران کرمانشاه حاضر شدند، برای خودم تعجب برانگیز بود و مطمئن شدم اینها از مدیران لرستان همه چیز را درباره من پرسیده اند و می دانند روال کار من چگونه است و همه صبح زود در جلسه حاضر شده اند” پرسیدن این سوال تکراری برایم ملال آور است که بالاخره این قطار چه شد؟ به بازدیدش از پروژه راه آهن در 25 مهرماه و در روزهای اول کاری اش اشاره می کنم، اینکه تاکید کرده بود تا رسیدن قطار به کرمانشاه کارهای زیادی مانده و قولی برای افتتاح نمی دهد و با این حرفش آب سردی روی تن ما کرمانشاهیان ریخت... خودش هم انگار مثل ما تلخی این انتظار سخت را چشیده باشد، با کشیدن نفس عمیقی می گوید:” سه پروژه روی ما فشار عجیبی آورده و افکار عمومی به شدت پیگیر آن هستند. یکی پالایشگاه آناهیتا، یکی پتروشیمی اسلام آبادغرب و یکی هم این پروژه قطار کرمانشاه. برخی پروژه های اقتصادی در برخی استان ها هستند که از حالت یک پروژه عادی تبدیل به یک مطالبه اجتماعی می شوند و این سه پروژه چنین وضعیتی دارند” مدتی مکث می کند و خیلی محکم و با همان تکیه کلام همیشگی اش می گوید: “خداوکیلی مشکل راه آهن کرمانشاه ضعف مدیریتی است که اینقدر طولانی شده. مشکلاتی سر راه افتتاح این پروژه وجود دارد که هفته گذشته با وزیر راه جلسه داشتیم و دو معاون وزارت قول دارند که مشکلات را حل و فصل کنند و پیگیری که کردم قول 22 بهمن را برای افتتاح به من دادند” با ناباوری می گویم یعنی واقعا 22 بهمن افتتاح می شود؟ زیر لب آرام و متفکرانه و کمی هم با تردید می گوید:” به نظرم بشود. گیرهایی دارد که اگر رفع کنند می شود 22 بهمن پروژه را افتتاح کرد، اما از طرف من هیچ قولی ندهید” این صحبت را که می کند انگار بخواهد دوباره مطمئن شود وسط مصاحبه شماره یکی از مسئولین وزارت راه را می گیرد و روی بلندگو می گذارد گوشی را که برمی دارد می گوید:” کی این پروژه را آماده می کنید؟” و آن طرف خط قول افتتاح برای 22 بهمن را می دهد، انگار باور نکرده، دوباره می پرسد: “خداوکیلی کی این پروژه آماده می شود” و باز هم همان تاریخ 22 بهمن از آن طرف خط تکرار می شود... گوشی را که قطع می کند، نگاهش را سمت من می گیرد و می گوید: ” این است، می گویند 22 بهمن، اما من قولی نمی دهم” از قطار و آرزوی محال رسیدنش می گذرم و روزهای پرهیجان و پُرکار اربعین را برایش یادآوری می کنم، از این که از راه نرسیده راهی قصرشیرین شد تا “خسروی” را پذیرای هزاران زائر اربعین کند... لحنش مصمم می شود و با جدیت خاصی می گوید “به هر شکل ممکن دنبال این هستم که مرز خسروی را برای عبور و مرور زائران باز کنیم. نیاز به یک سری کارهای دیپلماسی دارد که در جلسه با وزیر امور خارجه قطعا پیگیر آن خواهم بود. من اعتقاد دارم که محور اصلی توسعه کرمانشاه “توریسم گردشگری” است و باید تا می توانیم در این حوزه سرمایه گذاری کنیم و اگر بخواهیم این محور توسعه شکل بگیرد، هنر ما این است که از مرزهای استان استفاده کنیم. الحمدالله در حال حاضر مرز پرویزخان باز شده و مرز سومار هم احتمالا تا یک ماه آینده تبدیل به مرز رسمی شود و باید از این مرزها به عنوان یک فرصت خوب برای توسعه استان استفاده کنیم. ” از قاطعیت روزهای اولش در اعلام خبر بازگشایی مرز “خسروی” برای عبور زائران می پرسم و اینکه چرا دست آخر این اتفاق که کلی مردم کرمانشاه و مرزنشینان برایش ذوق کرده بودند نیفتاد که می گوید:” یک سری کارها و اقدامات دیپلماسی نیاز است که دست ما نیست و از روز اول قرار بود این مرز باز شود و ما قطعا پیگیر بازگشایی آن خواهیم بود” سراغ زخم عمیق و قدیمی کرمانشاه می روم و از بیکاری کرمانشاه می پرسم و برای استانداری که خودش بهتر می داند بیکاری کرمانشاه در چه رتبه و جایگاهی است و چه تعداد بیکار داریم وضعیت حاد و بحرانی “بیکاری” استان را شرح می دهم... یادش می آورم که در شورای اشتغال استان به مدیران تاکید کرده بود عددی برای ایجاد اشتغال در سال جاری بدهند و از آنها تعهد گرفته که عدد اعلام شده را محقق کنند. با لحنی ناباورانه می پرسم این وعده عملی می شود؟ “با مدیران استان میثاق نامه ای امضا کردیم که باید تعداد شغلی که برای امسال پیش بینی شده محقق شود و قطعا در صورت کم کاری هر مدیر باید پاسخگوی ما و مردم باشد. کار سختی نیست تحقق این تعداد شغل و ظرفیت ما واقعا بیشتر از اینهاست و همه مدیران می دانند تحقق 17 هزار شغلی که برای امسال پیش بینی شده کار چندان سختی نیست” نفس عمیقی می کشد و ادامه می دهد: “می دانی، مشکل ما این است که دپوی بیکاری داریم و همین حالا حدود 145 هزار نفر در استان بیکارند و مثل یک سیل سالی 7500 نفر به آنها اضافه می شود. مدیران ما هم باید جلوی سیل را بگیرند و برای آنها اشتغال ایجاد کنند و هم باید فکری به حال این دپوی بیکاری کرده و برای آنها اشتغال ایجاد کنند.” بعد جوری که خودش هم ابراز شگفتی می کند با تاکید می گوید: ” 145 هزار نفر بیکار، شوخی نیست، این یعنی 10 لشگر آدم بیکار” در فکر فرو می رود، برای تغییر موضوع سراغ “بودجه” را می گیرم و از گله مندی اش از بودجه امسال استان و کم کاری مدیران برای گرفتن بودجه بیشتر می پرسم و تاکید می کنم که واقعا کم کاری مدیران کاهش بودجه استان را رقم زده؟ فکرش بیشتر می شود و بعد از مدتی می گوید:” نه، البته یک مقداری کم کاری بوده ولی یک مقدار دیگر هم برمی گردد به درگیری مدیران در بحث زلزله و از طرف دیگر یک مقداری بودجه کشور هم در مجموع کاهش پیدا کرده” اسم مدیران که وسط می آید، سراغ برنامه کلی اش برای تغییر مدیران و فرمانداران استان را می گیرم و اینکه تاحالا فقط یک معاونت استانداری تغییر کرده.... با لبخندی از من و افکار عمومی فرصت می خواهد و می گوید:” شما و افکار عمومی باید به ما فرصت بدهید چون حداقل شش ماه لازم است تا یک مدیر سایر مدیران را شناخته و بخواهد تغییراتی اعمال کند. یکی از تغییرات مهم تغییر معاون سیاسی بود که انجام شد و مشغول ارزیابی های لازم در این مسیر هستیم. از فشار احزاب سیاسی و اعمال دیدگاه سیاسی در انتخاب مدیران جدید می پرسم که با بالابردن سر نفی می کند و می گوید:” ملاک اصلی من برای انتخاب مدیران قدرت ریسک پذیری است و ضمن بهره گیری از نظرها و مشورت های دلسوزانه واقعا برایم فشار چه از ناحیه احزاب سیاسی و چه از نواحی دیگر مطرح نیست. مدیری که ریسک پذیر نباشد با شرایط کرمانشاه نمی تواند کار کند. ما نرخ بالای بیکاری بویژه در میان جوانان داریم و عملا در شرایط بحران هستیم و شرایط بحرانی و خروج از آن، مدیر ریسک پذیر می طلبد که تاوان هزینه ها را بدهد” از اولویت بومی و غیربومی بودن در انتخاب مدیران می پرسم با تردید می گوید:” اولویت با مدیران بومی است، اما اگر این را مدنظر قرار ندهیم ممکن است مدیران قوی تری انتخاب کنیم” از ضرورت تغییر مدیران می پرسم با نگاه عمیق و لحن تامل برانگیزی می گوید:” همین را بدانید در این زلزله تعداد مدیرانی که خوب کار کردند واقعا کم بودند” و به همین حد بسنده می کند. سرش را پایین می اندازد و برگه ها را بالا و پایین می کند...خیلی بی مقدمه می پرسم چطور نقدتان کنیم؟ با لبخند سرش را بالا می آورد. می گویم خودتان روی نقد و نقادی تاکید دارید حالا خودتان بگویید چطور نقدتان کنیم؟ با همان لبخند سریع می گوید:” هرجور دوست دارید نقد منصفانه کنید، واقعا از نقد منصفانه لذت می برم. بعد لبخندش بیشتر می شود و می گوید: ” اما اگر هم از نقد فراتر رفت و به تخریب هم رسید باز هم ایراد ندارد قضاوت را به مردم می سپاریم چون مردم آگاه و هوشیارند. من اصلا نگران نقد نیستم” از دیدش به کرمانشاه در این 100 روز می پرسم، اینکه کرمانشاه را طی این مدت چطور دیده؟ نگاهش را روی برگه ها متمرکز می کند و می گوید: “دارم یک کتاب راجع به خاطرات زلزله می نویسم، فکر کنم کتاب خوبی شود” سکوت می کند و بعد سریع و محکم می گوید: “یک ذره ای هوایش غبارآلود است و شفافیت های بسیاری پشت پرده این غبار وجود دارد، حیف نمی توانیم این غبار را کنار بزنیم و شفافیت ها بیرون بیایند، باید برویم جلو تا این شفافیت ها بیرون بیاید. زمان می خواهد. اگر از من بپرسند کرمانشاه چه سرزمینی است می گویم سرزمینی است که فرصت های بسیاری را سوزانده، کرمانشاه به استانها و منطقه غرب خدمات می دهد و ظرفیت های خوبی دارد که باید از آنها استفاده شود، اما در مجموع می توانم بگویم کرمانشاه آینده خوبی دارد” مدیردفتر حالا بعد از چندباری آمدن و رفتن و پنهانی وقت جلسه را متذکر شدن، این بار روی برگه کاغذ باز زمان جلسه بعدی را یادآوری می کند و جلوی ما بلند می گوید: “دیر می شود.” سوالاتم تقریبا به پایان رسیده، نیم خیز می شود که برود. می پرسم پشیمان نیستید؟ خیلی محکم سمتم نگاه می کند و با لحن جدی می گوید:”اصلا، به هیچ وجه پشیمان نیستم. نه تنها پشیمان نیستم بلکه انگیزه ام در این 100 روز 100 برابر شده” باید برویم و بگذاریم “هوشنگ بازوند” استاندار کرمانشاه به جلسه برسد. برگه ها را برمی دارد و سمت میز می رود و آماده رفتن به جلسه بعدی. ساعت از 7 شب گذشته.... منبع: گفتگو از محبوبه علی آقایی خبرنگار ایسنا درج شده توسط : امین آزادبخت (مدیر سایت ) ...
در ماجرای قتل های زنجیره ای وزیر اطلاعات را هم دور زدند
هاشمی وارد می شد اما ایشان سعی داشتند با سعه صدر با برخی جریانات رادیکال برخورد کنند و همان زمان موضوع اعتدال را در برابر رادیکالیسم اصلاحات مطرح کردند، دلیل این مسئله در آن زمان به نظر شما چه بود؟ دری نجف آبادی: بازخوانی این سیر جریانی کار بسیار درستی است، برخی افراد افراطی و دست نشاندگان تندروها در آن زمان سم پاشی های مختلفی علیه آقای هاشمی رفسنجانی انجام دادند و در این خصوص به انتشار ...
هاشمی گفت کارگزارانی ها در دولت اصلاحات به من نارو زدند/ برخی امروز جانماز آب نکشند و دهه 70 را بار دیگر ...
حالا بنا نیست من بیایم اما اگر بنا شد کاندیدا شوم من از عملکرد خود دفاع می کنم و بنده به ایشان گفتم که این دفاع فایده ای ندارد و شما نتیجه نخواهید گرفت چون آنچه مهم است اعتراف و جبران است و باید بگویید که وجود این مشکلات را قبول دارم اما راهی هم برای جبران آن وجود دارد . * شروع اعتراضات مردم در دهه 70 از مشهد بود به نظر شما چه قرابتی بین اعتراضات مردمی در دهه 90 با آشوب و ...
در خانه هایشان آرام خواندند که کسی صدایشان را نشنود
برای صدایم گرفتم، شماره ای که بر اساس آن می توانستم اجرا داشته باشم . ولی اجرا نداشته ام و به کنسرت به صورت جدی فکر نمی کردم. اگر به شما در اصفهان پیشنهاد کنسرت بدهند حاضر هستید به روی صحنه بروید؟ بعید می دانم که شرایط اصفهان بهتر شود. آیا کسی در اصفهان می تواند ضمانت بدهد که کنسرت من لغو نشود و در دقیقه 90 جلوی کار گرفته نشود؟ چون گرفتن جلوی کار در دقیقه 90 ضربه های روحی عجیبی به ...
ژکان: طول می کشد تا امثال من فیلمی بسازند
ساز است؟ نمی دانم، فکر می کنم شاید به نظر آقایان این طور رسیده؛ چون در دو گونه ای که بیشترین فیلم های جشنواره را تشکیل داده اند، نمی گنجد. منظورتان چه جور فیلم هایی است؟ فیلم های ژانر جنگی و تجاری. مگر این گونه های سینمایی اشکال دارد؟ وقتی مسئولان صحبت از تنوع آثار و گونه های متفاوت سینمایی می کنند، طبیعی به نظر نمی رسد که فیلم های جنگی ارگانی ...
تو را عمو لک لک برای ما آورد
نپرسیده اما روزی که بپرسد، مادرش کمکش می کند که جواب آنها را پیدا کند. بیرقی می گوید؛ باید بالاخره یک جایی شروع کنیم و درباره فرزندخواندگی حرف بزنیم. این موضوعی نیست که با یک یا دو کتاب حل شود، باید تصمیم بگیریم چطور با این قضیه راه بیاییم و فرهنگ سازی فقط محدود به خانواده هایی که فرزندخوانده دارند یا خود فرزندخوانده ها نیست، حتی خانواده هایی که می خواهند فرزندخوانده داشته باشند و بقیه مردم جامعه ...
هشدار اساتید علوم انسانی درباره وضعیت زبان فارسی دانشگاه ها
.... گاهی اوقات رساله هایی را استادان می پذیرند که خودِ استاد صلاحیت ماهوی در آن موضوع ندارد و منابع دست اول را نمی شناسد و این تاثیر مستقیم بر مقاله هایی می گذارد که تولید می شود. این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: باید به فال نیک گرفت که تعداد کمی مقالاتی که ما از ایران دریافت می کنیم واقعاً جالب است اما از نظر کیفیت جای بحث و گفت و گو است. مثلاً به صورت میانگین حدود 20 درصد مقالات ...
حاج آقا مجازی درباره فعالیت این روزهای 6 روحانی در شبکه های اجتماعی
پست درباره تبریک روز دانشجو، یک پست درباره آسیب شناسی روحانیت، یک پست درباره آسیب شناسی حجاب اجباری در تلویزیون برای برنامه های کودک، یک پست مربوط به عکسی از او در جبهه جنگ و یک پست مربوط به پیشنهادی در مورد ساختار قوای کشور است. با وجود اینکه برخی در مورد اصالت این اکانت، حرف و حدیث های دارند اما فارغ از این مساله، این روحانی تلاش کرده در نقطه مقابل امثال جلالی به فکر دفاع از آرمان های اصلاح ...
گفتگو با محافظ آیت الله هاشمی؛ از ترور تا اسکورت هواپیما
باز گو کند. * حاج آقا از معلم سوال کردند این فانوس ها برای چیست؟ معلم توضیح داد این فانوس ها برای دانش آموزان است چون مجبور هستند ساعت 4 صبح از جنگلهای تاریک عبور کنند. حاج آقا صورتشان برافروخته شد و بغض کردند. * ایشان هر سال روزهای اول سال را به کیش می رفتند و حرف و حدیث هایی که این و آنور درباره این سفر گفته می شد را بارها به ایشان منتقل می کردیم. اما ایشان می گفتند اگر ...
از تهیه محصولات حجاب تا مدلینگ اسلامی در گفتگو با یک مروج حجاب
. انتقادی که درباره این نوع استایل وجود دارد؛ بحث اصلی حجاب در اسلام یعنی عدم جلب توجه و تبرج است. یعنی می گویند شما اگر به این شکل حجاب را رعایت کنید، باعث جلب توجه می شود و چنین چیزی با بحث حجاب مغایرت دارد. از نظر من این حرف منطقی نیست. چون بحث تبرج و خودنمایی زمانی مطرح است که بار منفی داشته باشد، به طور مثال باعث تحریک جنسی شوی اما ما با حجاب زیبا در شرایط فعلی جامعه مان که در واقع همه چیز به ...
ساحل تراکمه: غزل پاره اولین چراغ افروخته در سرای من است
نوشتم اما حرفم گاهی برخلاف غزل های 7 یا 8 بیتی ام، در ابیات کمتری تمام می شد و این بار، یک محدوده ی بی دلیل برای پذیرفته شدن شعر، به عنوان غزل، لجم را در می آورد. ابیات وصله شده به حرفِ تمامم را دوست نداشتم اما مجبور به تحملشان می شدم. * از کتابتان برایمان بگویید که تازگی چاپ شده؛ آیا از غزل پاره و شعرهای انتخابی رضایت دارید؟ کتاب غزل پاره، حاصل کوتاه نیامدن من از موضعم در مقابل ...
سرمقاله های روزنامه های 27 دی
...، حالا یه وقتی اگر امام زمان در کشور ظهور کرد، حالا اون وقت هم میشه نقد کرد؛ پیامبر اسلام (ص) هم به مردم اجازه انتقاد می دادند و بالاتر از مقام پیامبر در تاریخ وجود ندارد؛ وقتی پیغمبر یک صحبتی می کرد؛ طرف بلند می شد رو به روی پیغمبر و می گفت: اَ من الله او منک (این حرف از طرف خدا به شما وحی شده است یا نظر خودت است)، اگر پیغمبر می گفت از طرف خداست، می گفت حرفی نیست و اگر می گفت از طرف خودم ...
کفاش: پای ما به تایلند باز است ولی به میانمار و یمن باز نیست
خب اکنون کار داعش روی نقشه تمام شده و دیگر داعشی وجود ندارد. امروز ما چگونه می توانیم برای بیست، پنجاه و صد سال آینده مان حرفی داشته باشیم؟ با این شرایط تحلیل شما چیست؟ ما چه چیزی را از دست داده ایم؟ براساس همین مواد موجود، چرا نویسندگان کاری نکردند؟ کفاش: من رویارویی قدرت ها در فصل معاصر از حیات بشر را رویارویی روایت ها می دانم. جنگ روایت ها. کفاش: این ...
درخواست جالب کردهای عراقی از رزمندگان ایرانی
همانند هم بودند. حاج احمد اصفهانی شب عملیات به حالت طنز اظهار کرد: رمضانی می خواهم بیایم برایت بخوانم. منظورش این بود که من شهید شوم و برای مراسمم بخواند، اظهار کردم حاجی خواب دیدی خیر باشد، باید برای سعید بخوانی. سعید پزشکی از بچه های واقعا مخلص بود و باهم رفیق و صمیمی بودیم. فردای عملیات این دو نفر شهید گردیدند، به حاج احمد اظهار کردم دیدی همان گونه ...
کارگردان خط قرمز: ضرغامی درکی از رسانه نداشت
قطار است و دو شخصیت اصلی فیلم دارند به سمت تهران برمی گردند. روناک یونسی و خاطره حاتمی خوابیده اند که دست خاطره می افتد دور گردن روناک و دست روناک دور گردن خاطره، یعنی یک جوری بعد کشتن مرد قصه به همجنس گرایی می رسند. قبول نکردم، چون دوست ندارم مثل پازل و معادله حرکت کنم. حرکت بر اساس پازل و معادله یعنی چی؟ یعنی جوری فیلم بسازی که جایزه بگیری. یعنی شما به جوایز بین ...
راه و روش داشتن یک کودک مودب
، باید مستقیماً وارد اصل ماجرا شویم و با ملایمت به او بگوییم: شنیده ام که درباره خانواده ات این حرف ها را زده ای. من خیلی تعجب کردم؛ چون می دانی که این حرف ها حقیقت ندارد. دلم می خواهد بدانم چرا این کار را کرده ای؟ چه چیزی تو را ناراحت کرده که باعث شده دروغ بگویی؟ چه کمکی از دست من برمی آید؟ متأسفانه گاهی پرسش های والدین، آن قدر تهدید کننده و آزاردهنده است که کودک برای فرار از ...
فتاح: حق نداریم چون منتقد دولت هستیم هرچه دلمان خواست علیه آن بگوییم/ ضرغامی: برخی خبر ها دروغ نیست اما ...
، دین و رهبری ما مکتب اخلاقی شیعه است و حق نداریم هر طور که می خواهیم حرف بزنیم. وی با اشاره به برخی اختلاف نظرها در جامعه گفت: گاهی دوری کار دست مان داده و آنقدر دور شده ایم که اینگونه با هم حرف می زنیم. رئیس کمیته امداد خطاب به رسانه ها گفت: باید حق طلبی کنید، بسیاری از مردم بارها گفته اند وقتی مسئولان را می بینند از چشمان شان می فهمند دروغ می گویند یا راست. چون صداقت باطنی است ...
هزینه تولید پراید ؛ قیمت 21 میلیون، ارزش واقعی 5 میلیون!
بهتر و ارزان تر از پراید در کشور وجود دارد؟ این گفت وگو را در ادامه می خوانید: به نظر شما، بازار خودروی ایران نظارتی است یا آزاد؟ بازار خودروی ایران نه نظارتی که حالت انحصاری دارد. ما دو خودروساز داریم که انحصار فروش در دست آن هاست. مصرف کننده در این جا تعیین کننده نیست؛ چون خود خودروساز قیمت را تعیین می کند. بازار رقابتی زمانی است که مصرف کننده در میان انبوه برندها دست به ...
مردان دیروز و گمنامان امروز کوچه های شهر
...، واقع در شهید صادقی 6، با اشاره به اینکه این کوچه ها باید به نام شهدای این محله مزین باشد، اظهار کرد: از شهید صادقی اطلاعات بسیاری دارم، آن هم به دلیل مطالعه است، اما برخی از مردم ایشان را نمی شناسند، چون ساکن این محله نبوده است. ویژگی شهید صادقی؛ عمل کردن به حرف های خود وی بیان کرد: شهید صادقی، از عالمان بزرگی بود که به حرف های خود عمل می کرد و توانست در مقابل ظلم و ستم ...
بی خبر از گلایه های مردم؟!/مدیریت سابق شهری تهران دقیقاً چه کرد؟!
که مردم به چه چیزی معترضند و چرا صدایشان به گلایه و انتقاد بلند شده است! چون دکتر روحانی جایگاه مهمی دارد نمی توانیم بگوئیم از مشکلات طاقت فرسای اقتصادی خبر دارد اما به جای توبیخ مقامات ارشد بانکی و اقتصادی، به ناروا آدرس مطب روانشناس و دفتر جامعه شناس را می دهد! این حرف ها را نمی توان به رئیس جمهور نسبت داد. نمی توانیم بگوئیم کارگر فلان کارخانه 10 ماه است حقوق نگرفته و شرمنده زن و بچه اش شده ...
منافقین در نقش مزدور اجاره ای عربستان/ آتش زدن پرچم برای گرفتن دست خوش از آل سعود!
خدمات آن ها پول بپردازد. به بیان دیگر، حیات مفلوکانه منافقین به این جا رسیده که سوابق سیاه خود را در کشتن هموطنان و جاسوسی از آن ها(به ویژه زمانی که در کنار صدام علیه کشور خود می جنگیدند) به صورت کاتالوگ به مشتریانی چون عرب های خرپول منطقه خلیج فارس، جمهوری خواهان نومحافظه کار جنگ طلب و امثال آن ها ارایه می دهند تا با قراردادهای جدید مزدوری و پولی که از این راه به دست می آورند، چند صباحی دیگر به حیات ...
ما جانبازان فاطمیون فراموش شده ایم/ توقعی از رهبر انقلاب نداریم فقط دوست داریم ایشان را ببینیم
سرویس فرهنگی شهدای ایران : سید حسن موسوی از جانبازان فاطمیون و برادر یک شهید مدافع حرم است که علی رغم همه رنج هایی که در طول دوران جانبازی اش کشیده، تنها خواسته اش را دیدار با رهبر معظم انقلاب عنوان کرد. مدت هاست در کنار نام گروه هایی که علیه تکفیری ها و وهابیون در سوریه می جنگند، نام فاطمیون پررنگ تر از هر نامی مطرح است، رزمندگانی که از ماه های ابتدایی جنگ سوریه بی ادعا به دفاع از حرم ...
آسیب شناسی فراجناحی ناآرامی ها/بازدید از اوین، گذر از ابهامات/نشانه های 2 بیماری مزمن بودجه ای/چند ...
مرور می کنیم: آسیب شناسی فراجناحی ناآرامی ها کوروش الماسی روزنامه نگار در بخشی از یادداشت امروز خود در روزنامه آرمان با عنوان آسیب شناسی فراجناحی نا آرامی ها نوشت: چرا شهروندان به خیابان ها آمدند؟ برای اینکه می خواستند با مسئولان حرف بزنند. آیا خیابان مکان مناسبی برای صحبت با مسئولان است؟ خیر. اما واقعیت این است که کانال های ارتباطی میان شهروندانی که دچار انواع دشواری ها هستند با ...
نمی توان در اصفهان بود و عاشق نبود
اینترنت و موبایل هم همینطور است، حالا شما فضای مجازی را فیلتر کن، خب آنها فیلترشکن می گذارند. نمی توانیم در این چیزها دخالت کنیم چون از آن ما نبوده است، از آن آنهاست و خودشان هم بلدند چه کار کنند. تمام اینها بر ما تحمیل شده است، حتی رانندگی هم به همین صورت بود، برایمان ماشین ساختند و رانندگی آموختند، ما هم به دنبال آن رفتیم. اینکه می گویند "با دست توانای فرزندان ایران زمین، کشور ایران اسلامی ساخته شود" خیلی هم خوب است، ولی نوشتن و گفتن کاری را حل نمی کند. گفتگو از شیرین مستغاثی، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا ...
ناکارآمدی معنویت و اخلاق بدون دین/ فاجعه گسست مسلمانان از اسلام
زمین مردمی را گروهی غاصب به نام صهیونیست گرفته اند، حمایت می کند و وقتی کسانی می خواهند جلوی این ظلم را بگیرند، نماینده این ابرقدرت دست بلند می کند و از یک ظلم تاریخی دفاع می کند، این کجایش عقل است؟ آیا این خانم عقل ندارد؟ آیا کسانی که نیکی هیلی را انتخاب کرده اند، وزیر خارجه یا رییس جمهور آمریکا عقل ندارند؟ این ها همه عقل دارند، اما تعقل ندارند. در حقیقت عقل آزادی که باید حقیقت را ...
کتابی که دست های ترامپ را رو می کند!
را خوانده اید؟ نظرتان درباره آن چیست؟ من حدود یک سوم از این کتاب را خوانده ام. تا این جایی هم که من خوانده ام، به نظر می آید مطالب آن صحت داشته باشد. البته همه ادعا های مطرح شده در کتاب را نمی دانم، اما لحن کلی کتاب با تجربیات خود من مطابقت دارد. منبع:مشرق انتهای پیام/ خبرگزاری میزان : انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود. ...