سایر منابع:
سایر خبرها
حسین پناهی که بود؟
تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت. نمایش های دو مرغابی در مه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد. در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد،او یکی از نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود. به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می بارید و طنز تلخش بازیگر نقش ...
تردیدها در مورد انتشار یک ویدئوی مشکوک یکساله شد
Wisnewski) نویسنده و محقق آلمانی در کتابی با عنوان "پنهان شده، جعل شده، فراموش شده" می نویسد: "شواهد فراوانی برای اثبات این حقیقت وجود دارد که ویدئوی قتل جیمز فولی، ساختگی است. یکی از واضح ترین دلایل، خونسردیِ عجیب جیمز است. او نه تنها دقایقی قبل از اینکه سرش به وحشیانه ترین شکل ممکن بریده شود، آرام و آسوده نشسته، بلکه بدون اینکه حتی یک تپق بزند، کاملاً منسجم شروع به صحبت می کند. ...
جبهه پیروان نامزد واحد داشت، انصرافش را از رسانه ها شنیدیم
که کنگره به صورت جمعی رأی داده است. سابقه مدیریت اینجانب از اول انقلاب این باور را برای بنده ایجاد کرده است که بعضی مواقع ضرر دیر تصمیم گرفتن، از بد تصمیم گرفتن بیشتر است. در انتخاباتی که آرای بوش با رقیبش بسیار نزدیک به هم بود، ارگان قضایی - دیوان عالی ایالات متحده - را به عنوان فصل الخطاب، ملاک قرار دادند. رقیب آقای جورج بوش به جای اینکه مردم را به خیابان بریزد و بگوید رأی من کو؟ پیام تبریک ...
نقد و بررسی مقاله اجتهاد بر پایه مقاصد شریعت و احکام حکومتی
...: موضوعاتی که حکم آنها مشخص نیست چند دسته اند: 1. موضوعات جدید. 2. موضوعات و احکامی که تدبیری بودند ولی الان موضوع ندارند و موضوعشان از بین رفته است. 3. موضوعاتی که بر اساس فهم مان تغییرکرده است. بحث این است که در موضوعاتی که تغییر کرده یا جدید پیش آمده و یا آنکه حکم ندارد، شیوه استنباط حکم چگونه است. امام دو سخن دارد و با دو روش، حکم شرعی این گونه موضوعات را استنباط می کند: یکی بحث ...
علی (ع) تنهاست
محمد منصوری/سرویس منتظران بسم الله الرحمن الرحیم ” به کلک بی زبان قرطاس سپید پناه می آورم ” تا در این هول عظیم ابتذال روزمرگی لحظه ای تجربه کنم اینجا ” نبودن ” را . باور این نکته مشکل است که سالهای سال همچنان به زنده ماندنم به طول انجامید ، کاری خواهد شد [...] محمد منصوری/سرویس منتظران بسم الله الرحمن الرحیم ” به کلک بی زبان قرطاس سپید پناه می آورم ” تا در این هول عظیم ابتذال روزمرگی لحظه ای تجربه کنم اینجا ” نبودن ” را . باور این نکته مشکل است که سالهای سال همچنان به زنده ماندنم به طول انجامید ، کاری خواهد شد زیستن مشکل شده است و لحظات چنان به سختی و سنگینی بر من گام می نهد که احساس می کنم خفه می شوم ، اما می دانم کَسی درون من پا گذاشته و اوست که مرا بی طاقت کرده است ، نمی توانم در خود بگنجم و در خود بیارامم از ” بودن ِ” خویش بزرگتر شده ام و این جامه بر من تنگی می کنم . آه چه می کشم چه جان بخش است اینجا ” نبودن ” ، چه دامنی می کشد خیال ! و چه گسترشی می گیرد روح ! . از خواننده گان محترم عذر می خواهم که من به نقطه ای رسیده ام که باید از ” علی ” بنویسم و این مسئله برای من نهایت عجز است و شرمندگی . . . . وارد کردن علم و صنعت در یک اجتماع بی ایمان همچون فرو کردن درخت های بزرگ و میوه دار است در زمین نا مساعد و در فصل نا مناسب ؛ اما در عین حال آنچه که ما فاقد آن هستیم قدرت ایمان نیست بلکه عدم معرفت درست و منطقی و علمی به مسائلی است که بدان ایمان داریم . چرا اگر یک دانشجو بخواهد درباره ” بتهوون” که یک موسیقی دان آلمانی است و در خود اروپا هم سبک موزیک او را نمی نویسند می توان حد اقل سه کتاب مستقل بسیار عمیق ، درست و زیبا و بیش از صد ها مقاله و کنفرانس و مصاحبه های علمی و خواندنی پیدا کند . اما درباره ” علی ” یک کتاب که بتوان ادعا کرد که این بزرگمرد لااقل برای دانش پژوهان و دانش آموزان و طبقه کتاب خوان و روشنفکر به خوبی بشناساند ، یافت نمی شود !؟ همه اش ستایش و مدح و شعر . . . ! ملت ها سالهای فراوان محبت او را به قیمت زندان ها و شکنجه ها در دل خود مشتعل نگه داشته ، اما مردی که اینهمه تجلیل می شود و این همه دلها برایش می تپد ، کیست ؟ نمی دانیم و این درد است ! . قبل از هر شعر ، هر ستایش و هر تجلیل از ” علی ” و حتی محبت به او ، معرفت به ” علی ” ست که نیاز زمانه ی ما و جامعه ی ماست ، محبت بی معرفت ارزشی ندارد ، بت پرستی است . موضوع بی نهایت مهم است . سخن گفتن درباره ” علی ” بی نهایت دشوار است . ” علی ” تنها یک قهرمان و یک شخصیت تاریخی نیست . هرکس درباره “علی ” از ابعاد و جهات مختلف بررسی می کند ، خود را نه در برابر یک فرد برجسته انسانی در تاریخ می بیند بلکه خود را در برابر معجزه ای حتی در برابر مسئله ای علمی این خلقت احساس می کند . بنابراین درباره ” علی ” نوشتن و سخن گفتن برخلاف آنچه در وهله ی اول به ذهن می آید ، درباره یک شخصیت بزرگ سخن گفتن نیست بلکه درباره یک معجزه ای که به نام انسان و به صورت انسان و در تاریخ متجلی شده است ، هست . ” علی ” را باید از جهات مختلف دید و در ابعاد مختلف باید شناخت . یک بار به عنوان شیعه از نظر اعتقادی ما و گاه به عنوان مورخ ” علی ” را می خواهیم بشناسیم یعنی نقشی که “علی”در دوره های مهم و حساس بشر یعنی تاریخ اسلام داشته است . رُلی که “علی ” داشته ، پیروزی ها و شکست هایش ، موقعیتش در جامعه ای که در آن جامعه بوده و رهبری سیاسی و اجتماعی اش ، رابطه اش با مردم ، آزادی خواهی اش ، شخصیت سیاسی و اجتماعی اش در مقایسه با رقبایش و همچنین مقام و موقعیتی که حضور او و وجودش در تاریخ اسلام در زمان حیاتش و همچنین حیاتی که پس از تاریخ مماتش شروع شد در تاریخ اسلام . . . اینها مسائلی هست که در برابر محقق مطرح می شود و باید به صورت خاص رسیدگی شود . مسئله سوم که از آن دیدگاه ” علی ” را باید رسیدگی کرد تا شناختش ، به عنوان یک دید و نگاه انسان شناسی است . ما نه شخصیت اورا در تاریخ و تاریخ اسلام و نه حق و مقام و حقیتش را در تاریخ اسلام به عنوان یک شیعه بلکه از یک دیدگاه دیگر یک موجود شگفتی به نام ” علی ” در بشریت می بینیم و می خواهیم و می کوشیم تا او را بشناسیم . در اینجا مسائلی که دربرابر ما مطرح است با مسائلی که در برابر یک مورخ یا یک مسلمان در برابر محقق مطرح است شبیه نیست ، یک سلسله مسائلی است که باید از نظر روانشناسی ، فلسفه و بالاخص از نظر انسان شناسی مورد رسیدگی واقع بشود از این جهت است که متاسفانه تاکنون این بُعد کار نشده است . این شخصیت بزرگ و معجزه آُسا به نام “علی” موقعیت ویژه خودش را دارد . از این جهت پاسخ گفتن به این مسئله مهم و اینکه ” علی ” در انسانیت چه مقام خاصی دارد بسیار مشکل است زیرا مقدمتا هم باید “علی” را شناخت به عنوان یک معمای علمی و معضل فلسفی نه فقظ صرف شرح حال نویسی و بیوگرافی از یک شخصیت بزرگ و دوم موکول به شناختن یک موجود پیچیده و مجهول دیگر به نام ” انسان ” است که مجهول ترین موجود در علم ” انسان ” است . در حدیث آمد که یزدان مجید / جمله خلق را سه گونه آفرید . . . وان سوم هست آدمیزاد و بشر / از فرشته نیمی و نیمی ز خر نیم خر خود مایه ی سفلی بود / نیم دگر مایه ی علوی بود آن دو قوم آسوده از جنگ و حراب / وین بشر با دو مخالف در عذاب به قول الکسیس کارل ؛ انسان همواره به بیرون پرداخته و همواره در جستجوی سر در آوردن از عالم از اشیاء و از پدیده های مادی بوده و هرگز متوجه این نشده که قبل از شناختن بیرون ، درون را باید شناخت . مقصود از درون معنای صوفیانه آن نیست ، منظور اصالت وجودی انسان است . ما درون را بنگریم و حال را / نی برون را بنگریم و قال را قبل از اینکه هر تمدنی را بسازیم یا فرهنگ یا مکتبی را وضع کنیم باید “انسان ” را بشناسیم . هدف فلسفه ها و علوم سابق معرفت انسان بود به عالم اما هدف علم امروز منجر شدن آن به کوشش های علمی به ” صنعت ” است . انحصار علم در چنین رسالتی ، خیانتی به علم و خیانتی به انسان است ، چنانکه امروز عواقب چنین حصری برای علم و برای اندیشه ی انسانی کاملا پدیدار شده ؛ زیرا : رسالت مقدس تر از مقتدر شدن انسان در زندگی ، خوبتر شدن انسان در زندگی است و علم چنانکه _ بیکن می گوید : _ به قدرتمند کردن انسان در زندگی و طبیعت کمک می کند و هرگز برای اینکه انسان چگونه خوبتر شود هیچ چاره ای نیاندیشیده است . از همه ی دوره های تاریخ ، انسان آشنا تر است نسبت به طبیعت و همچنین مقتدر تر و از همه دوره های تاریخ نا آگاه تر و نادان تر است نسبت به خودش !!؟ اگر قبل از اینکه انسان را اصلاح کنیم ، به او خدمت کنیم با این خدمت به انحراف بیشتری کمک کرده ایم . احساس و اعتقاد انسان به اینکه “انسان” آنچه هست ، کمش است و احساس به اینکه در این چهارچوب عالم مادی که او می بیند زندانی است ، غریب است ، این احساس غریب در اینجا ، ناله و درد و اندوه را در او به وجود آورده است ! . یک غم مبهم در آن حالاتی که دچار احساس عمیق تر و انسانی تر و خودآگاهی تر است ، بیشتر است . و ” علی ” یکی از آن شخصیت های بزرگی است که پیغمبر را باید از او سوا کرد که از همه وقت ناشناخته تر است و کاش ناشناخته تر بود ؛ بد شناخته تر است . هرگز نمی توان این نکته را قبول کرد که رنج های مدینه و رنج های عرب و جامعه ی عرب و حتی جامعه ی اسلامی و حتی یارانش ، این روحی را که این همه از آفرینش بزرگتر است ، آن درد خیلی باید درد نیرومندی باشد که این روح را به این اندازه بیتاب بکند مسلما این همان دردی است که انسان خود را در این عالم زندانی می بیند . هر کسی انسان تر است از ” آنچه هست ” بیشتر در خود احساس نیاز می کند زیرا به میزانی که برخوردار است انسان نیست بلکه به میزانی که خود را نیازمند تر احساس کند انسان است . چه بگویم ! زبان قاصر من عاجزتر از آنست که بتواند این شخصیت عظیم را بشناساند و بسط دهد و همه ی ویژگی ها و صفات ایشان را بر شمارم . لیکن آن شاعر عارف واصل و جامعه شناس ؛ مولانا جلال الدین رومی به روشنی شخصیت آن بزرگوار را بر روی این لوح سپید به وضوح هر چه تمام تر نگاره گر بوده است که می فرماید : ای علی که جمله عقل و دیده ای / شمه ای وا گو از آنچه دیده ای بازگو دانم که این اسرار هوست / زانکه بی شمشیر کشتن کار اوست چشم تو ادراک غیب آموخته / چشم های حاظران بر دوخته سحر عین است این عجب لطف خفی ست / بر تو نقش گرگ و بر من یوسفی ست یا تو واگو آنچه عقلت یافته ست / یا بگویم آنچه بر من تافته ست در محل قهر این رحمت ز چیست ؟ / اژدها را دست دادن کار کیست ؟ گفت : من تیغ از پی حق می زنم / بنده ی حقم نه مامور تنم شیر حقم نیستم شیر هوا / فعل من بر دین من باشد گواه من چو تیغم پر گهر های وصال / زنده گردانم نه کشته در قتال کَه نیم ، کوهم ز صبر و حلم و داد / کوه را کی در رباید تند باد ؟ خشم بر شاهان شَه و ما را غلام / خشم را هم بسته ام زیر لگام تیغ حلمم گردن خشمم زدست / خشم حق بر من چو رحمت آمده ست تو منی و من توام ای محتشم / تو علی بودی علی را چون کشم معصیت کردی به از هر طاعتی / آسمان پیموده ای در ساعتی مر جفاگر را چنین ها می دهم / پیش پای چپ چه سان سر می نهم پس وفاگر را چه بخشم تو بدان / گنج ها و ملک های جاودان الگوی ما بهتر از ” دموستنس ” سخن می گوید اما نه برای احقاق حق خویش ، او بهتر از” بوسئه ِ”ی خطیب سخن می گوید اما نه در باره ی لوئی بلکه پیشاپیش قدرتمندان است که فریاد می کشد ، او بهتر از “سقراط “می اندیشد اما نه برای اثبات فضایل اخلاقی اشرافیتی که بردگان از آن محروم اند بلکه برای اثبات ارزش های انسانی که در ما بیشتر است . برخلاف حکیمان دیگر و برخلاف نوابغ و اندیشمندان دیگر که اگر نابغه اند مرد کار نیستند و اگر مرد کارند مرد اندیشه و فهم نیستند و اگر هر دو هستند مرد شمشیر و جهاد نیستند و اگر هر سه هستند مرد پارسایی و پاکدامنی نیستند و اگر هر چهار هستند مرد عشق و احساس و روح نیستند و اگر همه هستند خدا را خوب نمی شناسند . اما ” علی ” قربانیِ خویشاندِ پیغمبر بودن است چرا که در جامعه قبایلی عرب روابط قبیله ای نیرومند تر از اسلام است . ” علی ” کسی بود که با جامعه یثرت هیچ گونه پیوندی نداشت مگر شمشیر هایی که به خاطر حق زده و خطر هایی که به خاطر حقیقت کشیده ...... و رنج ها و همین شمشیر ها او را تنها گذاشته است . بنابراین او در ” مدینه ” تنهاست از این دردناکتر اینکه ” علی ” در میان پیروان عاشقش نیز تنهاست . به همین خاطر بزرگترین عاملی که ما را از دست یافتن به سر چشمه ی نخستین حقیقت باز می دارد جنگ بی سر انجام دو گروه ؛ متقدمِ منجمدِ کهنه پرست سنت گرا از یک طرف و نسلِ جوانِ متجدد مآّب از طرفی دیگر . و ما باز دوباره شاهدیم که مارهای زخمی اشرافیت جاهلی به تدبیر پیغمبر کوفته و افسرده شده بودند در گرمای خودخواهی اصحاب پیامبر دوباره جان گرفته و بیدار شده اند و به همین دلیل است که بارها گفته اند : امروز به شناخت ” علی ” نیازمندیم نه به محبت او زیرا که عشق و محبت بدون شناخت نه تنها هیچ ارزشی ندارد بلکه هیچ جهلی سنگین تر از این نیست که یک نوع معرفت کاذب پیدا کند . که عمر ” علی ” به سه دسته تقسیم می شود : 23 سال مبارزه برای مکتب 25 سال سکوت برای وحدت 5 سال حکومت برای عدالت و در آخِر ؛ ای خدای کعبه این مردمی را که هر صبح و شام رو به خانه ی تو دارند و رو به خانه ی تو میزی اند و رو به خانه ی تو می میرند ، این مردمی را که بر گرد خانه ی ابراهیم تو طواف می کنند قربانی جهل شرک و در بند جور نمرود مپسند . و السلام علی حقیقتی بر گونه های اساطیر ؛ دکتر علی شریعتی علی تنهاست ؛ دکتر علی شریعتی آری این چنین بود برادر ؛ دکتر علی شریعتی انسان در قرآن – انسان و ایمان ؛ استاد مرتضی مطهری مثنوی معنوی ؛ دفتر دوم درج شده توسط : بهزاد باقری / دبیر سرویس شهدا و منتظران " میرملاس نیوز "bagheri1348@yahoo. ...
بررسی اختلال در اقتصاد فرهنگ و ناکارآمدی های فرهنگی در الگوی ارتقای سرمایه فرهنگی در ایران
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) ، کتاب الگوی ارتقای سرمایه فرهنگی در ایران به قلم سیدرضا صالحی امیری و رزیتا سپهرنیا با موضوع بررسی اختلال در اقتصاد فرهنگ و ناکارآمدی های فرهنگی توسط انتشارات ققنوس منتشر شد. این کتاب مجموعه ای از مقالات و مفاهیم مرتبط با سرمایه های فرهنگی است که در پنج فصل مختلف تدوین شده. نویسندگان در فصل اول کتاب با عنوان مفهوم شناسی سرمایه فرهنگی به بیان تاریخچه ...
انتقاد از دشمنی بیجای برخی اعراب با ایران
...> روزنامه عرب زبان الحیاه چاپ لندن در تایید این رویکرد، روز دوم ماه اوت جاری مقاله ای را به قلم داود الشربان نویسنده سعودی منتشر کرد که در آن آمده است: سخن جمیل مطر مبنی بر اینکه مصر به دلیل انحراف در سیاست خارجی و پایبندی به روابط دوستانه با کشورهای بزرگ به دشمن تراشی برای خود مبادرت کرده است قابل تطبیق و تعمیم بر دیگران هم می باشد. تاریخ روابط کشورهای عربی با ترکیه و ایران در پنج دهه ...
ام.اس، تکرار تکرارها در روزهای تکراری
همه چیز از لرزش دستانش آغاز شد و فکر نمی کردیم روزی او را به عنوان یک بیمار ام. اسی بشناسیم. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه ی ایلام، با دیدن وضعیتش به یاد این سخن گرانبها از امیرالمومنین علی(ع) می افتادم که در محضر بیمار، سلامتی خودت را به رخش نکش و جلوی ناتوان، قدرت نمایی نکن. وضعیت او در چنین حالتی تاب تحمل از انسان را می گیرد و بی اختیار این جمله به زبان می ...
نقشه راه اصلاح طلبان برای دوران پساتوافق
خلق قدرت اجتماعی می نامند. از این رو واکاوی راهبردهای اصلاح طلبان به عنوان یکی از جریان های سیاسی فعال در کشور، برای انتخابات آتی مجلس و خبرگان، موضوع این بررسی را تشکیل می دهد. مهمترین نقاط آسیب و چالش های اصلاح طلبان، راهکارهای آنها برای غلبه بر این چالش ها و میزان موفقیت احتمالی این راهکارها و در نهایت هدف گذاری آنها برای ترکیب مجلس دهم و خبرگان پنجم از جمله سرفصل های اصلی این بحث ...
برخی از احکام حکومتی آخوند خراسانی
اول برای عضویت در مجلس آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در تاریخ سوم جمادی الاول 1328هجری قمری، بیست نفر از فقها را به مجلس شورای ملی، جهت اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی به شرح زیر معرفی کردند: چون به موجب فصل دوم از متمم قانون اساسی، رسماً مقرر است که برای مراقبت در عدم مخالفت قوانین موضوعیه با احکام شرعیه، بیست نفر از مجتهدین عدول عارف به مقتضیات عصر به مجلس محترم ...
تازه های نشر بوستان کتاب درسال 94
: الهیات از قسمت های پر ارجِ کتابِ دایرةالمعارف گونه شفاء است که شیخ الرئیس بوعلی سینا آن را نگاشته است و حضرت استاد علامه، حسن زاده آملی آن را به دقت و تلاش فراوان تصحیح کرده اند و بر آن تعلیق های ارزشمند زده اند. این اثر از ده مقاله و 63 فصل تشکیل یافته است که در ابتدا از طلب موضوع فلسفه سخن می گوید و در پایان به بحث خلیفه و امام و وجوب اطاعت از آن دو می پردازد. این اثر علاوه ...
کتابخوانی به لطف فاطمه ها
صحبت با اعضای کتابخانه فاطمه ها در روستای زیبای دهکهان با آن همه درختان مرکبات، در یکی از روزهای گرم پایان فصل بهار فراهم شد؛ وقتی 3فاطمه چادرهای رنگی یکسانی را به سر کرده بودند و فریده و زکیه میرشکاری (2خواهر) همراه آنان خود را به کتابخانه رساندند تا از روزهای شادی برایم بگویند که با کتاب هایشان سپری می شود. همنشینی با آنان وقتی شنیدنی تر می شود که ببینی برخی از مادران این دختران پس از سال ها، دوباره درس خواندن از مقطع دبستان یا راهنمایی را شروع کرده اند و دلشان م ...
کتاب تمایزات مشروطه خواهان مذهبی و غرب گرا
.../5/14 - 10:49 476850 مهدی محدثی روابط عمومی موسسه بوستان کتاب، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در قم با اشاره به مناسبت یکصدمین سال صدور فرمان مشروطیت گفت: کتاب تمایزات مشروطه خواهان مذهبی و غرب گرا با موضوعات سیاسی- اجتماعی و گروه مخاطب تخصصی طلاب و دانشجویان توسط محمد صادق مزینانی در نوبت چاپ دوم منتشر شده است. کارشناس ارتباط با مراکز علمی بوستان کتاب افزود: در ...
پایان ماه عسل ترکیه با داعش
اخیر به عنوان یک پایگاه نظامی کلیدی از سوی نظامیان آمریکایی مورد بهره برداری قرار گرفته است. از زمان آغاز حملات ائتلاف به رهبری آمریکا بر علیه داعش، مقامات آنکارا مانع از استفاده از این پایگاه از سوی آمریکایی ها جهت سرکوب داعش شده اند. گفته می شود در خلال گفتگوهای اخیر ترکیه پذیرفته است که مجددا این پایگاه را در اختیار نظامیان آمریکایی قرار دهد. مولود چاوش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه در ...
نقش بازیگران منطقه ای در سوریه؛ دمشق کانون توجه همسایگان و غرب
یا دست کم افزایش آزادی کشورهای مهم منطقه برای تشکیل ائتلاف های منطقه ای است که بر اساس منافع ملی صورت گرفته و تا حدودی از متحدان سابق یا همان قدرت های بزرگ دور باشد. در این میان باید پرسید مسائل منطقه و بیش از همه بحران سوریه چگونه تحت تاثیر تکاپو و تحولاتی قرار می گیرد که در سطح منطقه بین نیروهای منطقه ای و قدرت های بزرگ در جریان است؟ دیگر اینکه سرنوشت داعش چه می شود؟ آن هم ...
ساروخانی: فرهنگ از عوامل اساسی ایجاد توسعه پایدار است/ سرشار: کتاب الگوی خوبی برای سرمایه فرهنگی به شمار ...
. باید دید این فرزند را چگونه می شود تربیت کرد. الفبای نخستین فرهنگ و عادتواره مادری است که در کنار فرزند خود کتاب می خواند و به شیوه های درست جامعه پذیری دست می زند. ساروخانی با تاکید بر اینکه در جامعه پذیری فشار مطرح نیست و باید گزینش و مطلوبیت داشته باشیم، یادآور شد: در کتاب الگوی ارتقای سرمایه فرهنگی در ایران نیز به بحث گزینش و مطلوبیت اشاره شده است. شما اگر بخواهید فرزندتان را فرهنگی ...
حکایت مفصل ظریف و شورای راهبردی روابط خارجی
، بحث بالستیک را دارد و بحث تسلیحات را دارد و افرادی که در این حوزه کار می کنند را مستثنی کرده از مواردی که مرتبط با مباحث موشکی و بالستیک است. زحماتی که شما در ابتدای راه کشیدید در توافق ژنو قرار بود در انتهای راه ، ایران محدودیت های هسته ای بپذیرد و بعد همه تحریم ها لغو شود؛ الان که به انتهای راه رسیدیم متوجه شدیم بعضی تحریم ها تعلیق می شود، بعضی ها شاید ؛ بعد از راستی آزمایی آژانس، 200 تحریم جدید ...
استادان حقوق و روابط بین الملل چه سوالاتی از ظریف پرسیدند؟
های بالستیک را در برجام هم داریم، اندکس 2، پیوست 2، ماده 1.9، بحث بالستیک را دارد و بحث تسلیحات را دارد و افرادی که در این حوزه کار می کنند را مستثنی کرده از مواردی که مرتبط با مباحث موشکی و بالستیک است. ابتدای زحماتی که شما در ابتدای راه کشیدید در توافق ژنو قرار بود در انتهای راه ایران محدودیت های هسته ای بپذیرد و بعد همه تحریم ها لغو شود الان که به انتهای راه رسیدیم متوجه شدیم بعضی تحریم ها ...
صادق زیباکلام: تا بهار 92 کسی نمی توانست سؤال هسته ای بپرسد
...> اولین دارایی آنها رویکرد سی و شش سال امریکا ستیزی آنها بوده است. بنابراین اگر این موضوع هسته ای حل شود و طرفین به توافق برسند، جریان های رادیکال بر سر اجرای آن مانع تراشی می کنند. ابزار دیگر آنها صدا و سیما و سکوهای نماز جمعه است. مجلس و تریبون هایی که از این طریق در اختیارشان قرار می گیرد و همچنین رسانه های حکومتی، سایت ها و خبرگزاری ها هم از دیگر ابزارهایی است که آنها در اختیار دارند. منبع: ...
هستی شناسانه بودن مقوله هنر
...؛ هنر؛ نقد) (قم: انتشارات هجرت، 1403ق). 11. طوسی، نصیرالدین، اساس الاقتباس (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1367). 12. عبادیان، محمود، گزیده زیباشناسی هگل (تهران: فرهنگستان هنر، 1386). 13. فارابی، ابونصر، آراء اهل مدینه الفاضله (بیروت: دارالمشرق، 1999م). 14. کاسیرر، ارنست، فلسفه روشنگری، ترجمه یدالله موقن، (تهران: نیلوفر، چاپ دوم، 1382). ...
بیرون از قاب
. در این بحث صالح و طالح متاع خویش نمودند ؛ از همیشه معترضانی که بدون آگاهی از موضوع و حتی بدون دیدن فیلم، بنای مخالفت گذاشتند تا سینمادوستانی که پا در نعلین فقیهان کرده بیرون از قواره خود سخن گفتند. در این میان حساب معترضانی که تمایلی ذاتی به رأساً اقدام کردن دارند، از دو گروه مذکور البته جداست. من در این نوشته می کوشم بر عدم جواز مطلق نمایش چهره معصومان در سینما استدلال کنم. نکات مختصری که می ...
نقص انسان و کمال الهی
مظهر که همان وجود مطلق متعین گشته است66 ظاهر و حق را خواهد شناخت؛ چون مقید، هویتی غیر از مطلق ندارد و ظهور اوست. شارحان ابن عربی در تفسیر کلامی از وی،67 از ظهور مدد گرفته و گفته اند که از راه شناخت رب که در نفس حضور دارد، می توان رب خویش را شناخت. البته در این نوع معرفت، نفس را به منزله مظهر حق می نگریم، نه به منزله مظهر، از آن جهت که مظهر است؛ زیرا نفس به اعتبار دوم، ساتر ظاهر حق است. ...
تریبون کسی نبودم
هایم گفتم ما کوکا نداریم، بعد که به ایران برگشتم دیدم خوبش را و از نوع مشهدی اش را هم داریم. دسته دوم کشورهایی هستند که ساختار آنها از بومی های خودشان تشکیل شده است؛ مثل ژاپن و هند. آنها غربی بودن را به واسطه فناوری به دست آورده اند اما ساختار اجتماعی شان هم حفظ شده است؛ مثل نشستن روی زمین. در ایران هم آیین ها و عناصر طبیعت همواره موردتوجه قرار می گیرد حتی بدون اینکه جوان ها متوجه شده باشند. خیلی ...
فروافتادن برگ های یک زندگی
نکته بسیار مهم در کل اثر حضور مداوم و پر رنگ زنان به عنوان سوژه هایی فعال است که به زیبایی شناسی کتاب دوچندان افزوده. در درجه دوم کودکان در اهمیت قرار دارند. عکاس ارتباط این دو گروه با طبیعت را کاملا منطقی و عرفی پیش برده است. کسرائیان عکاس محافظه کاری است. با احتیاط عکس می گیرد و از هرگونه هیجان اجتناب می کند. پویایی و حرکت در عکس را فراموش نمی کند اما در چینش و حرکت هیجان گرا نیست. از جمله اما و ...
نیم نگاهی به جایگاه فقهی شیخ فضل الله نوری
در کتاب در آسمان معرفت نقل های زیبایی از آیت الله رفیعی قزوینی در خصوص شیخ فضل الله نوری آورده است.(9) در مورد شخصیت علمی شیخ فضل الله نوری(ره) سخن های فراوانی از علماء نقل شده که کتاب های ذیل برای تحقیق معرفی می گردد: واعظ خیابانی در علمای معاصرین ، ص 77. محمد هاشم خراسانی در منتخب التواریج ، ص 321. سید محمد مهدی اصفهانی در احسن الودیعه ، جلد دوم، ص91. دیوان حاج میرزا ...
مشروطه خواهی و مشروعه خواهی؛ نگاه متفاوت علما در جنبش مشروطه
از جمله سوالات مهمی که همواره مورد توجه قرار گرفته است آن است که چرا در دوران مشروطیت، دامنة اختلافات میان علما تا به آنجا گسترده شد که شخصیتی چون آیت الله آخوند خراسانی به مخالفت شدید با شیخ فضل الله نوری برخاست؟[1] محققان بسیاری بر آن شده اند تا پاسخی مناسب برای این پرسش بیابند و علل مختلفی را در تبیین چرائی این اختلاف بیان دارند. با صرف نظر از تحلیلهای سطحی و جهت دار برخی از مورخان ...
آذری: مبنای انتخاب قهرمانی چیست؟
.... فصل گذشته هم دربی اصفهان در هفته چهارم لیگ برگزار شد که تیم ما آن زمان هنوز به بلوغ تاکتیکی نرسیده بود. ذوب آهن در چند سال اخیر نتوانسته دربی اصفهان را ببرد و دو مساوی که با گل محمدی فصل گذشته گرفته ایم بهترین نتایج دربی در این چند سال بوده است. ان شاءالله بازی زیبایی را در دربی شاهد باشیم. مدیرعامل باشگاه ذوب آهن در مورد انتخاب محسن قهرمانی به عنوان داور دربی آن هم بعد از چندین ...
چرا قهرمانی برای قضاوت سوپرجام انتخاب شد؟
فصل گذشته گرفته ایم بهترین نتایج دربی در این چند سال بوده است. ان شاءالله بازی زیبایی را در دربی شاهد باشیم. مدیرعامل باشگاه ذوب آهن در مورد انتخاب محسن قهرمانی به عنوان داور دربی آن هم بعد از چندین ماه محرومیت گفت: ما نه با محسن قهرمانی نه با تورج حق وردی و نه با هیچ داور دیگری مشکل نداریم اما سؤال ما این است که مبنای چینش داوران چیست؟ انتخاب داوران سؤالاتی را در ذهن ما به وجود می آورد و ...
آفتاب یزد، به دیدار جانبازی با چهره ای عجیب رفت /قصه غصه های 26 سال تنهایی دلاور مرد سرزمینم، چه ساده ...
صورتش باعث شده تا هر که او را می بیند هر گمانی جز واقعیت را از ذهنش عبور دهد، عقب ماندگی، جذام، سوختگی و ... . عکس العمل و واکنش ها هم تقریبا یکسان بوده، هر غریبه ای که در کوچه و بازار او را می بیند یا از او روی بر می گرداند یا ناخودآگاه صورتش در هم کشیده می شود. از او فقط عکسی دیده بودیم، نام و نشانی هم نداشتیم، پیگیر شدیم، فهمیدیم 26 سال است که مردی در مشهد مردانه زندگی می کند، بی هیچ هیاهو و سر و صدایی و همسری که او هم مردانه به پای این زندگی ایستاده است. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه خراسان، حاج رجب محمدزاده، یکی از جانبازان 70 درصد کشورمان است که ظاهرا وضعیت جسمی و نوع مجروحیتش او را از یاد خیلی ها برده است. او از سال 64 به عنوان بسیجی چهار مرحله به جبهه اعزام شده و آخرین باری که خاک جبهه تن حاج رجب را لمس کرد، سال 66 و در مکانی به نام ماهوت عراق بود. قرار شد برای دیدن حاج رجب به خانه اش در یکی از مناطق پایین شهر مشهد برویم، درحالیکه تا قبل از رسیدن به خانه او هنوز تردید داشتیم که آیا این شخص همان مردی است که ما به دنبالش بودیم یا نه، وارد خانه که شدیم، مردی به استقبالمان آمد که دیدن صورتش تمام تردید های ما را به یقین تبدیل کرد. وقتی به دنبال نام و نشانی از حاج رجب بودم، می گفتند جانبازی که شما دنبالش هستید یک سوم صورتش را از دست داده، نمی تواند به خوبی حرف بزند، اما همین باعث می شد تا برای دیدنش مشتاق تر شوم، وقتی وارد خانه اش شدم و او را دیدم، تنها سوالی که در ذهنم بی جواب ماند این بود که دو سوم دیگری که می گویند از صورت این مرد باقی مانده، کجاست؟ وارد خانه که شدیم مردی به استقبالمان آمد که تنها پیشانی و ابروهایش کمی طبیعی به نظر می رسید، بینی، دهان، دندان، گونه و یکی از چشمهایش را کاملا از دست داده بود، چشم دیگر او هم به سختی باز می شد و مقدار اندکی بینایی داشت. مقابلش نشستیم، روز جانباز را با اندکی تاخیر به او تبریک گفتیم، حاج رجب هم با زبانی که به سختی با آن سخن می گفت از ما تشکر کرد، دیدن صورتش کمی ما را بهت زده کرده بود و شروع مصاحبه را سخت تر... از او پرسیدم چه شد که صورتتان را از دست دادید، آن لحظه را یادتان هست؟ حاج رجب با صدایی که به سختی و کمی نامفهوم شنیده می شد، لحظه مجروحیت خود را اینگونه برایمان وصف کرد: خیلی کم یادم است، فقط اندازه یک ثانیه، در سنگر داشتم برای کلمن یخ می شکستم و دو نفر از همرزمانم در کنارم بودند، ناگهان خمپاره زده شد و بعد از اینکه احساس کردم خون زیادی از من می رود، بیهوش شدم. طوبی زرندی، همسر حاج رجب به کمکش می آید، همزمان که او برایمان از لحظه مجروح شدنش می گوید، همسرش هم جملات نامفهوم حاج رجب را برایمان بازگو می کند؛ در آن لحظه چهار نفر در سنگر حضور داشتند، یک سرباز رفته بود تا از تانکر آب بیاورد، حاج آقا هم در حال شکستن یخ بوده و بقیه هم خواب بودند که خمپاره جلوی سنگر می خورد. دوست هم سنگرش می گفت یک دفعه دیدم آقا رجب افتاد، تا آمدم از جایم بلند شوم و به او کمک کنم دیدم نمی توانم، یک دست و یک پایم قطع شده بود و دیگر هم سنگری هایش هم شهید شده بودند، آن جانباز نیز چند سال پیش بر اثر جراحاتش شهید شد. خانم حاج رجب که زمان جانباز شدن همسر نانوایش 30 ساله بود و چهار فرزند داشت، می گوید: همسرم همیشه می گفت اگر نماز و روزه واجب است، جبهه رفتن هم حق و واجب است. پرسیدم چگونه خبر مجروحیت حاج آقا را به شما دادند، محمدرضا محمدزاده، فرزند بزرگ حاج رجب که تنها هشت سال پدرش را با صورت عادی اش دیده، می گوید: آن موقع من دوم دبستان بودم، قبل از اینکه خبر جانباز شدن پدر را به ما بدهند، او نامه ای نوشته بود که مرخصی گرفته و به مشهد بر می گردد، ما هنوز از چیزی خبر نداشتیم تا اینکه یکی از هم رزمان پدرم من را در کوچه دید و پرسید پدرت نیامده؟ من جواب دادم نه و او که با خبر از ماجرا بود گفت که انشاء الله خبرش می آید. بعد از آن بود که متوجه شدیم جانباز شده ولی نمی دانستیم از چه ناحیه ای، فکر می کردیم دست یا پایش قطع شده است، اما وقتی وارد بیمارستان فاطمه الزهرا تهران شدیم من و مادرم با صحنه ای مواجه شدیم که برایمان قابل درک نبود. پدرم را فقط از پشت سر توانستم تشخیص دهم، ترکشی که به او خورده بود تمام صورتش را از بین برده بود. از همسر حاج رجب خواستیم تا برایمان روزهای قبل از مجروحیت و لحظه ای که خبر جانباز شدن همسرش را به او می دهند، بازگو کند؛ وقتی با پسر هشت ساله ام و دختر کوچکم که در بغلم بود وارد بیمارستان فاطمه الزهرا شدم، با دیدنش فهمیدم این مجروحیت ساده نیست و اتفاق بزرگی برایش افتاده است. ملحفه سفیدی روی همسرم انداختند تا تمام کند نزدیک تر شدم، صورتش کاملا باندپیچی شده بود، بعد از اینکه باندهای صورتش را برداشتند دیدم فک بالای همسرم از بین رفته، صورتش صاف صاف شده بود و زبان کوچک ته گلویش به راحتی دیده می شد. یک چشمش هم به دلیل افتادگی نابینا شده بود و تنها چشم دیگرش آن هم از فاصله های نزدیک می بیند. بعد از دیدن آن صحنه از حال رفتم و در اتاق دیگری بستری شدم، آن قدر وضعیتش وخیم بوده که در همان ابتدا وقتی متوجه میزان آسیب دیدگی همسرم می شوند، یک ملحفه سفید روی او می کشند، گوشه سالن رهایش می کنند تا تمام کند، ولی گویا یک پزشک جراح خارجی از کنارش رد می شود، وضعیت او را می بیند و می گوید او را مداوا می کنم. فرزند بزرگ حاج رجب یادآور می شود: گویا در همان لحظه ها هم فکر می کردند که حاج آقا شهید شده، چون صدای خرخر مثل قطع شدن سر شنیده می شد، او را به تبریز و شیراز اعزام می کنند، ولی گفته می شود که درمان چنین مصدومی کار آن ها نیست و به تهران می برند. حاج رجب در این مدت 26 بار زیر عمل جراحی قرار گرفته تا به شکل امروز درآمده، هر بار در این عمل ها یک تکه پوست از دست، پا یا سرش جدا می کردند و به صورتش پیوند می زدند، از پوست سرش برایش ریش و سبیل ساختند، ولی استخوان دماغش جوش نخورد، خانواده اش می گویند در چهره ای که شما از حاج رجب می بینید، همه چیز ساخته دست پزشکان است. وضعیت حاج رجب بعد از مجروحتیش باعث شده بود تا زندگی خودش و خانواده اش هم مثل صورتش از حالت عادی و طبیعی خارج شود، بچه هایی که تا مدتی قبل از سر و کول پدر بالا می رفتند حالا با دیدنش جیغ می کشیدند و فرار می کردند . او بعد از هر عمل صورتی جدید پیدا می کرد و همین باعث شده بود تا خانواده اش نتوانند به راحتی با این وضعیت کنار بیایند، از همسرش که می پرسم چگونه با این وضعیت کنار آمدید، پاسخ می دهد: کارم شده بود گریه و تا دو سال هر شب با بغضی می خوابیدم که رهایم نمی کرد، یک شب که قبل از خواب بسیار گریه کرده بودم خوابی دیدم که بعد از دو سال خداوند صبری به من داد که تا همین حالا ادامه دارد. خواب دیدم در پایین جایی شبیه به جبل النور کوهسنگی ایستاده ام، مقام معظم رهبری در بالای این کوه دستشان را دراز کرده اند و مرا به بالای بلندی آوردند، مادر شهیدی که در کنارمان ایستاده بود را نشان دادند و گفتند مقام شما با مقام این مادر شهید یکی است. همسر این جانباز 70 درصد بیان می کند: هیچ وقت پیش خدا و بنده خدا از این وضعیت گلایه نکردم، ولی فشار این اتفاق آن قدر بود که تا مدت ها صبح ها به یک دکتر مراجعه می کردم و بعد از ظهرها به یک دکتر دیگر، این اتفاق برای من بسیار سنگین تمام شد، گاهی می گفتم کاش رجب قطع نخاع می شد ولی این اتفاق نمی افتاد، بچه ها نیز کوچک بودند، نمی توانستند با شرایط کنار بیایند و با دیدن چهره پدرشان می ترسیدند. فرزند بزرگ حاج رجب هم می گوید: برای یک کودک دبستانی سخت بود که پدرش در این وضعیت باشد ولی شاید معجزه خدا بود، اینکه هیچ حس بدی نداشتم، پدر را خودم حمام می بردم، لباس هایش را تنش می کردم و با همان سن کم، همه جا با او می رفتم. حاج رجبی که نه دهان دارد، نه فکی و نه دندانی، حالا آرزویش شده تا بعد از 26 سال لقمه نانی را در دهانش بگذارد و غذاهای خانگی را بخورد، همسرش می گوید تا یک سال فقط با سرنگ به حاج آقا غذا می دادم. او 27 سال است که فقط مایعات می خورد. در طول تمام این سال ها کسی پیدا نشد که درد دل ما را بفهمد، فقط می گفتند خدا اجرتان دهد، حاج رجب تنها 30 درصد سلامتی داشت که آن هم دو سال گذشته سکته قلبی کرد و مجبور به انجام عمل قلب باز شد، همیشه می گویم خوش بحال شهدا که شهید شدند، رفتند و راحت شدند، شوهر من جلوی چشمانمان روزی چند بار شهید می شود. در این لحظه فرزند بزرگ حاج رجب دو سال گذشته را به یاد آورد که پدرش را به خاطر عمل قلب باز در بیمارستان بستری کرده بودند، او می گوید: سکته ای که پدرم دو سال پیش کرد از سنگینی همین حرف های مردم بود، زمانی که حاج آقا عمل قلب باز در بیمارستان داشتند، در بخش آی سی یو مانیتورهایی برای ملاقات کنندگان جهت آگاهی از وضعیت بیمارشان نصب شده بود. وقتی برای ملاقات پدر به بیمارستان آمدیم، متوجه شدیم که مانیتور اتاق حاج آقا را قطع کرده اند، با پرس وجوهایی که کردم فهمیدم مردم شکایت کرده و از تصویر پدرم ترسیده بودند، به همین دلیل مانیتور اتاقش را قطع کردند، این قدر رفت و آمد کردم تا پس از مدتی تصویر وصل شد ولی از دور پدرم را نشان می دادند. او تصریح می کند: پرستار اتاق پدرم برای دادن قرص هایش با حالتی خاص دم در اتاق می ایستاد، در حالیکه صورتش را به سمت دیگری می برد تا پدر را نبیند، قرص ها را دست من می داد تا به او بدهم، درحالی که این ها وظیفه پرستار است، من به آن پرستار گفتم، پدرم ترس ندارد، او فقط یک جانباز است، همین. ما غرق سوال و جواب و نگاه به صورت نداشته حاج رجب بودیم و او نگران دهان خشک مهمانانش، در طول مصاحبه بارها صحبت های فرزند و همسرش را قطع می کرد و با دستانش به سمت میوه و چای هایی که مقابلمان بود اشاره می کرد، به اصرار حاج رجب گلویی تازه می کردیم و دوباره سوال و جواب هایمان را از سر می گرفتیم. دو سال است که کسی به همسرم سر نزده از خانواده اش پرسیدم در این 26 سال که حاج آقا جانباز و از کار افتاده شده بودند با داشتن 6 فرزند آیا مشکل مالی هم داشتید؟ همسرش پاسخ داد: با همان حقوق ماهانه بنیاد زندگی مان می چرخد، چند سال پیش خانه ای برایمان گرفتند که برای داماد کردن آخرین فرزندم مجبور شدم آن را بفروشم و در حال حاضر هم مستاجریم، یک بار به بنیاد جانبازان زنگ زدم و گفتم برای عروسی یکی از فرزندانم یک میلیون تومان وام می خواهم، آن ها هم پاسخ دادند ما پول نداریم قبض آب و برق اینجا را پرداخت کنیم، چگونه به شما وام بدهیم؟ همسر حاج رجب تاکید می کند: من هیچ انتظاری ندارم که کمک مالی بشود، ولی حداقل اگر خبری از همسرم بگیرند بد نیست، حدود دو سال است که از طرف بنیاد هیچکس به ما سر نزده، دلیلشان هم این است که بنیاد پول آژانس برای سرزدن به جانبازان را ندارد، به نظرم بنیاد بین جانبازی که روی ویلچر می نشیند، با سایر جانبازها تبعیض قائل می شود. حاج رجب 26 سال در آرزوی دیدن مقام معظم رهبری است اگر حاج رجب را از نزدیک می دیدی، کنار آمدن با این جمله که دو سال است کسی به او سر نزده، برایت بسیار سخت می شد، خواستم سوال کنم در طول این 26 سال چه کسانی به دیدن حاج آقا آمدند، آیا ایشان دیداری با مقام معظم رهبری، امام جمعه مشهد یا ... که پسرش با خنده ای حرفم را قطع کرد و گفت: دو سال گذشته قرار بود پدرم در حرم امام رضا دیداری با رهبری داشته باشند، ولی وقتی در صحن حرم مسوولان با چهره پدرم روبه رو شدند طور دیگری برخورد کردند. من نمی توانستم پدرم را با این وضعیت تنها در میان آن جمعیت رها کنم، با او از حرم برگشتم در حالی که آرزوی دیدار با مقام معظم رهبری همچنان بر دلش مانده است. فرزند این جانباز 70 درصدی می گوید: حاج آقا خیلی مظلوم است، بدنبال جایگاه نیست، ولی داشتن یک دیدار با رهبری فکر نمی کنم برای چنین جانبازی خواسته بزرگی باشد. سخن گفتن از 26 سال تنهایی حاج رجب و فرزندانی که یک بیرون شهر رفتن با پدر، بزرگ ترین آرزوی شان شده تمامی نداشت، وقتی یکی از عکس های او در اینترنت و برخی شبکه های اجتماعی منتشر می شود، عده ای نظر می نویسند خدا به این مرد اجر دهد، اما دلیل نمی شود که فرزندانش با سهمیه به دانشگاه بروند. این حرف ها بر دل دختر کوچک حاج رجب که از وقتی به دنیا آمده صورت پدر را به همین شکل دیده، سنگینی می کند، او با بغضی که سعی در فرو بردن آن دارد، می گوید: به پدرم افتخار می کنم، او سایه سر ماست، اما طاقت نگاه ها و حرف های مردم را ندارم. باور کنید حسرت یک پارک رفتن یا زیارت رفتن برای یک کودک آن قدر بزرگ است که با یک سهیمه کنکور نمی توان آن را جبران کرد، من درس خواندم و امسال بدون استفاده از سهمیه به دانشگاه رفتم. دلم می خواست بنشینم کنار حاج رجب تا جواب همه سوالاتم را از دهان نداشته خودش بشنوم، زبان او برای حرف زدن خیلی سخت می چرخید، اما دیگر طاقت نیاوردم، کنارش نشستم، پرسیدم حاج آقا حرم امام رضا که می روی از او چه می خواهی؟ آرزویت چیست؟ دور گوش هایش باندپیچی بود و صدایم را به سختی می شنید، سوالم را بلندتر تکرار کردم و گوش هایم را تیزتر، خودکارم را آماده در دستانم گرفتم تا از آرزوهای حاج رجب کلمه ای را جا نیندازم، دیدم دو دستش را به سوی آسمان دراز کرد و گفت می خواهم خدا از من راضی باشد منتظر بودم تا حرفش را ادامه دهد، اما با دستمالی که در دستش بود گوشه همان چشم کوچکی که در صورتش کمی سالم مانده بود را پاک کرد و دیگر چیزی نگفت. حالا حاج رجب با سیرت است و بی صورت، در میان مردمی راه می رود که همه آن ها بی آن که بدانند این صورت را چه کسی و برای چه چیزی از او گرفته، نگاهشان را از حاج رجب می دزدند، شاید حق دارند، نمی دانند که او صورت داده برای نترسیدن ما، برای آرامشی که هنگام غذا خوردن در یک رستوران به آن نیاز داریم، رستورانی که روزی گذر حاج رجب و فرزندش به آن جا افتاد و صاحبش به خاطر آرامش مشتری هایش او را به آنجا راه نداد. خودش زبانی برای گلایه کردن ندارد، اما دل همسرش سخت شکسته، دلگیر است از وقتی که با شوهرش بیرون رفته بود، مادری که فرزندش گریه می کرد آنها را می بیند، انگشت اشاره اش را سمت حاج رجب دراز می کند و می گوید پسرم اگر گریه کنی می گم این آقا تو رو بخوره . برای همسرش سخت است تا به مادر آن کودک بفهماند شوهرش صورتش را فدا کرده تا دیگر هیچ کسی جرات نکند در خاک وطنش به فرزندان این کشور نگاه چپ بیندازد. نمی دانم چگونه، اما آسان نیست جبران زخم زبان ها و نگاه هایی که باعث شده تا آخرین خاطره بیرون رفتن دو نفره این زن و مرد به دو سال قبل باز گردد و آنها دو سال از اینکه نمی توانند با هم به پابوسی امام رضا(ع) بروند حسرت بخورند . همسرش می گوید: طاقت شنیدن حرف های مردم را ندارم، وقتی بیرون می رویم و به حاج رجب توهینی می کنند، نمی توانم ساکت باشم، جوابشان را می دهم و در نهایت دعوایی بلند می شود، حالا ترس از همین دعواها دو سال است ما را خانه نشین کرده است. به حاج رجب می گویم دلت که می گیرد چکار می کنی، در این سال ها خسته نشدی، با همان صدایی که حالا شنیدنش برایمان عادی شده بود، پاسخ داد: خستگی از حد گذشته، در هر حالتی خسته ام، چه وقت هایی که در میان جمعیت و شلوغی هستم، یا وقت هایی که استراحت می کنم، روزی هزار بار عذاب وجدان دارم که چقدر مردم با دیدن من اذیت و ناراحت می شوند. این صورت برای من عادی شده ولی برای مردم نه. حاج رجب نوه هایی هم دارد که بودنشان او را کمی از تنهایی درآورده، در طول مصاحبه شنیدن غصه های پدربزرگ برایشان آسان نبود، دور او می گشتند و هوایش را داشتند، نادیا، نوه بزرگش کلاس پنجم دبستان است، او می گوید: جشن تولدهایمان را اینجا در خانه پدربزرگ می گیریم، عیدها پیش او می مانیم و پدربزرگ به ما عیدی می دهد، دوست داریم با او بیرون برویم اما طاقت حرف های دیگران را نداریم. اما عشق که باشد، خلاصه شدن زندگی برایت در یک چهار دیواری آن قدرها هم تلخ نمی شود، کنار همسرش نشستم، آرام به او گفتم در این 26 سال فکر جدایی به سرتان نزد، خندید و گفت: چند سال پیش همسر یکی از جانبازان که دوست من هم بود، زنگ زد، گفت اگر شوهر من وضعیت حاج رجب را داشت حتما از او جدا می شدم ، بعد از این تماس تلفنی تا چهار سال نتوانستم با این دوستم ارتباط برقرار کنم، حرفش به دلم سنگین آمد و به شدت مرا ناراحت کرد. از حاج خانم می پرسم شما که اکثرا در خانه اید، با آقا رجب دعوایتان هم می شود، صورتش غرق تبسم می شود و می گوید بله، چرا دعوا نکنیم گفتم آخرین بار کی دعوایتان شد، با لبخندی که حال و هوای ما را هم عوض کرد، گفت قبل از آمدن شما ، پرسیدم سر چه چیزی، پاسخ داد: داشتم برای آمدن شما خانه را آماده می کردم که حاج آقا با فلاسک چایی اش آمده بود بالای سرم و اصرار داشت تا همان لحظه برایش چایی درست کنم. *** به صورت نگران حاج رجب نگاه می کنم که گویا این روزها در هیاهو و کش مکش های سیاسی گم شده، او روزگاری برای این نگرانی جانش را کف دستانش گذاشت، بی سر و صدا رفت، بی سر و صدا و بی صورت هم بازگشت تا امروز منافع ملی و صورت نداشته اش در میان دلواپسی های نابه جای عده ای به فراموشی سپرده شود. حاج رجب نقاب نمی زند، برخلاف خیلی از آدم هایی که چهره واقعی شان را پشت شعارها و نگرانی های ساختگی شان پنهان می کنند، او با همین حالش هم از فضای سیاسی کشور بی خبر نیست، از میان برنامه های تلویزیونی فقط اخبار را نگاه می کند و از هیچ راهپیمایی یا انتخاباتی جا نمی ماند . حاج رجب خودش است، بی هیچ نقابی، حتی می توانی لبخند خدا را بر روی لب های نداشته او ببینی، صورت حاج رجب جایی جا مانده که هرگاه خواستی روی ماه خدا را ببینی، می توانی به اینجا بیایی، اینجا می توانی امضا و دست خط خدا را ببینی که بدون هیچ پرده ای بر صورت او به یادگار مانده است. ...
هاشمی: روحانی اهل تعامل جهانی است
، از بحث هسته ای عبور کنیم و به بحث اعتدال بپردازیم. یکی از مباحث، نسبت اعتدال و اسلام است. به هر حال در نظام ما جناح ها، مبنای نگرش و عملکردخود را اسلام معرفی می کنند. منتها دو خوانش متفاوت درباره این تناسب وجود دارد. یک خوانش، اسلام را اعتدالی معرفی می کند و خوانش دوم می گوید اسلام انقلابی است و انقلابی را هم به گونه ای تعریف می کنند که در نقطه مقابل اعتدال قرار می گیرد. ریشه اعتدال ...