سایر منابع:
سایر خبرها
گفت وگو با مردی که پس از اعدام زنده شد
...؛ یکی بعد از مرگ ناشی از کمای دیابتی بازگشته بود، یکی خواهر غرق شده اش را کنار خود می دید و دیگری بعد از اعدام، از سردخانه زنده بیرون آمد. شباهت اتفاق رخ داده برای شخصیت اصلی با اتفاقی که کمتر از یک ماه قبل از شروع این سریال به طور واقعی رخ داده بود و یک زندانی در خراسان شمالی بعد از اعدام در سردخانه زنده شده بود، ذهن هر بیننده ای را به این سو می کشاند که شاید این سریال براساس این ...
سفارش امام علی(ع) به حارث همدانی/ تأکید بر اقامه نماز جمعه
پاکیزه که مثل آن ندیده بودم. و هم روایت است که وقتی به حضرت امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد که دوست دارم که مرا گرامی داری به آن که به منزل من درآئی و از طعام من میل فرمائی حضرت فرمود: به شرط آن که تکلف نکنی برای من چیزی را پس داخل منزل او شد؛ حارث پاره نانی برای آن حضرت آورد حضرت شروع کرد به خوردن، حارث گفت: با من دَراهِمی می باشد و بیرون آورد و نشان داد و عرض کرد اگر اذن دهید برای شما ...
اعدام مردی که سال ها پیش پدر و مادرش و سپس دختری را که دوست داشت، کشت/ به من گفت دیوانه!
روانشناس بود به آنجا می آمد. من عاشق شیوا شده بودم و وقتی از بیمارستان مرخص شدم سراغش رفتم. سه سال بود که با هم ارتباط داشتیم و همسایه ها خیال می کردند زن و شوهر هستیم. می خواستیم برای ازدواج با هم آشنا شویم. پدر و مادرش از این مسأله بی خبر بودند. فقط خواهرش، موضوع را می دانست. من لیسانس ریاضی دارم و خواهر شیوا که شاگرد خصوصی ام بود گاهی به خانه ام می آمد. من به شیوا ریاضی درس می دادم. همین مسأله ...
زندانی خیابان نواب اثری کمدی و تراژدی است
حدی شخصیت های داستان را بر آن ها انطباق بدهم بدون آنکه خللی در اثر خود نیل سایمون وارد کنم چون خیلی معتقد نیستم که کار به صورت کاغذ پاره ای به دستم رسیده است و می توانم هر کاری با آن بکنم بلکه باید جوهر کار را حفظ کنم. این هنرمند در مورد نحوه انتخاب بازیگران و عوامل کار بیان کرد: برای نقش ثریا که من تکلیفم معلوم بود و با خانم نوری وفا از قبل صحبت کرده بودم و می دانستم که او را دارم، نقش ...
روستایی در 6 کیلومتری ماهان که دلش به نفس های تنها ساکن آن گرم است/مادر دو شهید و یک جانباز تنها ساکن ...
آمدند و سنگ قبری برایش گذاشتند و رفتند، این طور خواستند خیالم را راحت کنند دیگر منتظرش نباشم. روزها به سختی می گذشت ، 15 سال از آن ماجرا می گذشت که برادر شوهرم برای اینکه دختر و پسرم احساس بی پدری نکنند، از من خواستگاری کرد و شد سرپناه ما، دلم آرام گرفت ولی هنوز که هنوز است یعنی 29 سال می گذرد ولی خاطرات حسین از ذهنم نمی رود. مادر دلسوز و مهربان برایمان می گوید نمی خواستم نوه هایم زیر دست ...
در پی این سختی های دنیا، شیرینی آخرت در پیش است
فکر کرد و رفت به مرد خراسانی گفت پشیمان شدم. اینجا نزد امام بهتر است. وقتی این انتخاب را کرد حدود هزار سکه به دست آورد و خیر دنیا و آخرت به او رسید. اولین مرتبه از مرتبه شکر این است که بندانیم خداوند چه نعمتی به ما داده است. قیمت چشم ما چند است؟ تا به حال شکرش را به جا آورده ایم؟ قلب ما،بدن ما چقدر می ارزد؟ خداوند غوغا کرده است. نعمت پدر و مادر و خواهر و برادر و ...
خواهر اولین شهیدقیام:حسرت دیدار عمومی رهبر در این روز را به دل دارم/ مبارز انقلابی: تبریز در سال 56 به ...
است که تو انجام می دهی؟! گفت می خواهم امتحان کنم و ببینم که در قبر چگونه خواهم خوابید ... شب 29 بهمن جلسه ای در مسجد داشتند و همه می دانستند که فردا شهر شلوغ می شود چون روز 29 بهمن چهلم شهدای قم بود و از قبل برنامه ریزی شده بود که مردم مراسمی در مسجد قیزیلی تبریز برگزار شود. آن شب به خانه برگشت و قبل از اذان صبح مرا از خواب بیدار کرد و گفت من چند اعلامیه دارم که باید در اطراف بازار ...
ابژه سازی؛ فعال ترین استراتژی زنان در انتخاب پوشش/ "یافتن شریک زندگی" و انتخاب پوشش در زنان
زیر چادر لاغرتر به نظر می رسد از این بابت خوشحالم. همه وقتی مرا زیر چادر می بینند بهم می گویند تو چقدر ظریفی. دیگر برای من هم خیلی مهم شده. حتی وقتی خارج از کشور رفته بودم با این که خارجی ها نمی دانستند چادر چیست و شوهرم می گفت لزومی ندارد حتماً چادر سر کنی با لباس پوشیده بیا، ولی باز هم خودم چادر را انتخاب کردم، چون با لباس های دیگر مشخص می شد که من کمی تپل هستم . مینا (21 ساله، دانشجو ...
گفت وگو با علی اکبر مرادی؛ راوی و خالق نواهای ماندگار تنبور
) آغاز شد. در آن زمان من آلبوم های مقام های تنبور که دربردارنده چهار سی دی بود را در فرانسه منتشر نموده بودم و حدود چهار میلیون تومان پول به دستم دست یافته بود که با همان پول کار را آغاز کردم. دولت هم از این پروژه استقبال کرد و به آن روی خوش نمایش داد. حتی به من گفتند توان دارم وام بگیرم اما من فکر کردم برای کاری که هنوز درآمدی ندارد چه وامی بگیرم که در بازپس دادن آن دچار مشکل شوم. در ...
نجات کودکان پشت چهارراه کار
را در دستم گرفتم که به او بگویم چگونه به درستی می تواند فعالیتش را انجام دهد، اما یکباره متوجه شدم که دستش چقدر با دستان کودکانی که تا به آن روز دیده و لمس کرده بودم، متفاوت است. وی همچنین ادامه می دهد: وقتی که دستانش را در دست گرفته بودم علت را از او جویا شدم و برایم تعریف کرد که در خانه کار می کند؛ سبزی پاک می کند؛ جوراب بسته بندی می کند؛ قند خُرد می کند تا کمک خرج والدینش باشد و این موضوع ...
رابطه نامشروع زن شوهردار با همکار مرد به بی آبرویی کشید!
به گزارش آفتاب، زن جوان که با چهره ای مضطرب و پریشان وارد اتاق مشاوره شده بود، در حالی که عنوان می کرد کمکم کنید تا آبرویم حفظ شود و بتوانم اشتباهاتم را جبران کنم به تشریح گره کور زندگی اش پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: 2 سال قبل بود که در یک مراسم کاملا سنتی به خواستگاری ایرج پاسخ مثبت دادم. از قبل هیچ گونه آشنایی با ایرج نداشتم اما مادر او اطلاعات کاملی درباره من و خانواده ام داشت. ظاهر آرام و جذاب ایرج در شب خواستگاری توجه مرا به خود جلب کرده بود و ...
کابوس زندگی با گرگ
دست به جایی پشت دیوار های حیاط خانه اشاره می کند و می گوید: پیرمرد همسایه همین که دید گرگ، محمد را به ته باغ ها می برد، به یک جوان در ده زنگ زد و او هم با موتور و اسلحه شکاری، خود را به ما رساند و ته باغ ها گم شد. صدای شلیک چند تیر را شنیدم که فکر کردم به سمت گرگ شلیک شده. دلم از ترس از جا کنده شد. دلم هزار راه رفت. یاد 3سال پیش افتادم که خبر آوردند گرگ دختربچه ای را نزدیک پمپ پنزین وسط جاده دریده ...
عالم خواب و رؤیا از منظر قرآن/ کدام خواب ها به واقعیت تبدیل می شوند؟
جریانی را که برای خودم هنگامی که در آمریکا بودم واقع شد، انکار نمایم، در آنجا من در خواب دیدم: خواهر زاده ام خون چشمانش را فرا گرفته، قادر به دیدن نیست (خواهرزاده ام با سایر اعضای خانواده ام در مصر بودند) من از این جریان متوحش شدم، فوراً نامه ای برای خانواده ام به مصر نوشتم، و مخصوصاً از وضع چشم خواهر زاده ام سؤال کردم، چیزی نگذشت جواب نامه به دستم رسید، نوشته بودند: چشم او مبتلا به خون ریزی ...
به جای غذا، چمن می خوردم
با گریه و زاری برای نخستین بار مقاله مرا چاپ کرد. این که امروز مدیر مسئول نشریه دعوا می کند که چرا مقاله هایت دیر به دست ما می رسد، عصاره تلاش آن روز مادرم است که آن روز مرا وادار کرد بخوانم و بنویسم. من بیزینس را اینجوری یاد گرفتم. آن روزها وقتی سرمایه مان را از دست می دادیم، باید می رفتم واکس می زدم تا یک ماه، تا سودش بشود 10تومان، بلکه دوباره بتوانیم 10 تا روزنامه بخریم. واکسی بودم، روزنامه می ...
همیشه نگران مسائل مالی بوده ام
گوید : زمانی را به یاد می آورم که در اتاقی محقر زندگی می کردم و مجبور بودم تا در یک ظرف پلاستیکی سبزیجات پخته بخورم. یخچال نداشتم و ظرف هایم را هم باید در یک وان می شستم. اتوود بعد از انتشار اولین آثارش چون زن خوراکی و کفپوش در اوایل دهه هفتاد میلادی و موفقیتی که پس از آن به دست آورد شغل معلمی را رها کرده و تمام وقتش را به نوشتن اختصاص می دهد. او پس از مدتی به این نتیجه می رسد که می تواند ...
بلا تار؛ اعجوبه ای در سینمای مجارستان
سینما ندیده بودم. دروغ هایی بدون کمترین نشانی از زندگی مردمی که می شناختم. در واقع در زندگیم هیچ گاه یک فیلم واقعی ندیده بودم. برای همین به این فکر افتادم، حالا که سینما نمی تواند مرا نشان دهد، پس خود من باید دست به کار شوم؛ و تصمیم گرفتم فیلم خودم را بسازم. بازیگر بیگانه را چگونه یافتی؟ تا آن جا که یادم است، شگفت انگیز بود. او نوازنده بود و هرگز بازی نکرده بود. در یکی از کنسرت هایش ...
برجام یک معطلی بی خود برای کشور درست کرد
از کار برکنار شود، دیگر هیچ نیازی نیست، یعنی همین که این فرد امینی نیست، نمی توان ناموس، مال، جان و حقوق مردم را دست کسی دهیم که اینچنین است. از لحاظ قانونی این را باید چه کسی درست کند؟ توافق باید شود. مثلا الان همه می گویند بنده خدا زن و بچه دارد، خب از اول باید بدانند زن و بچه دارد وگرنه اگر این کار را کرد، تمام است. بنابراین الان اینطور فکر می کنم که الان این خطر وجود دارد ...
15 خرداد 20 متری اول
.../محمدرضا پوررمضان : برای نوشتن این گزارش چند روزی با خودم درگیر بودم و لحظه به لحظه اون روز را در ذهنم مرور می کردم، واقعیت اینه که تشخیص مرزهای دروغ و حقیقت تو این روزها اینقدر دشوار شده که هر انسانی برای گرفتن تصمیمات روزمره گاها دچار مشکلاتی می شود. این صحنه را تصور کنید : ( در ترافیک خیابان امیر مازندرانی همراه با همسر یا هر شخص دیگری با اتوموبیل شخصی خودتان در حرکت هستید، خانمی جوان ...
بچه های خیابان
ایرانی است که بهترین شاگرد کلاس عکاسی است و همیشه گوشی موبایل خاله ها را می گیرد تا عکاسی کند. آنها هم برای دادن موبایلشان به بچه ها خسیس نیستند؛ در تمام مدت موبایل در دست بچه ها جابه جا می شود. سخی داد پدر ندارد و مادرش هم شوهر کرده و او شب ها جای مشخصی برای ماندن ندارد. می خواهد عکاس بشود و درس بخواند اما هیچ مدرسه ای پذیرشش نمی کند. خانم پیمان می گوید: بچه های افغانستانی را حالا راحت پذیرش می کنند ...
چشمان گریان زنی بی سرپرست در کرمانشاه به انتظار عدالت دستگاه قضایی
چرا کسی حرف مرا نمی شنود و در مقابل با برخوردی توهین آمیز و لحنی تهدیدآمیز با او برخورد شد. این شاهد عینی با اشاره به اینکه با این زن در مورد چرایی این موضوع سخن گفته، ادامه داد: این خانم گفت ما چند زن بی سرپرست و تنها هستیم و مردی در خانه نیست و تیر بتونی چراغ برق روشنایی حدود 40سال است که در این نقطه قرار دارد و اکنون دختر یکی از همسایه ها در یک نهاد مرتبط با دستگاه قضایی استخدام شده ...
اول شهید راه علی، فاطمه ست، پس/ پایان راه فاطمیون هم شهادت است
است حیدر ز امر فاطمه یا فاطمه ز او؟ معلوم نیست کار کدامین اطاعت است پرسید از وجود و علی در جواب گفت بانوی من جواب معمای خلقت است در خانه ای که صاحب آن مرتضی علی ست این را بدان که پختن نان هم عبادت است هر زن که پیروی بکند از حجاب او با چادرش مدافع راه ولایت است هرگز نبوده است کسی نوکرش مگر ...
اصلاح طلبان حق انتقاد از روحانی را برای خود محفوظ می دانند/ هیچ گاه فرم عضویت در مشارکت را پر نکردم/ در ...
جلسه دیگری برگزار خواهد شد؛ اما گفت وگوی ما به درازا می کشد و یک ساعت و نیم بعد وقتی مهمان ها منتظر ایستاده اند اتاق گفت وگو را ترک می کنیم. اواسط مصاحبه، عکاس چندین نوبت با دوربینش بیرون می رود و نگاه های ما را چند ثانیه ای از مسیر گفت وگو به خودش جلب می کند. هوای نسبتاً سرد بهمن ماه است و در روزهایی قرار داریم که یادآور جان فشانی های مردمی است که برای دفاع از استقلال خود به پا ...
می گویند نجفی دوام نمی آورد اما من ایستاده ام/ ورود قالیباف به انتخابات به سرمایه های شهرداری لطمه وارد ...
شهردار تهران می گوید: من در بولتن های رسمی بعضی از نهادها چندین بار دیده ام مطرح کرده اند نجفی ساعت 10 صبح سر کار می آید و دو بعدازظهر به خانه می رود؛ درحالی که حتی اگر به خودشان قدری زحمت دهند و از یکی از راننده های من سؤال کنند، معلوم می شود من چه ساعتی در شهرداری هستم و ساعت چند از شهرداری خارج می شوم. محمدعلی نجفی، شهردار تهران می گوید: من در بولتن های رسمی بعضی از نهادها چندین بار ...
گزارش بررسی کتاب طنزسرایان ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی
، محمدباقر نجف زاده و منتقدان و نویسندگان کشور همچون محمدرضا اصلانی و ابوالقاسم صادقی، بعدازظهر دوشنبه 16 بهمن ماه در حوزه هنری برگزار شد. محمدرضا اصلانی، استاد دانشگاه، در این نشست با اشاره به گزیده نویسی در ادبیات، اظهار کرد: 20 سال پیش در خدمت مرحوم هوشنگ گلشیری بودم و با ایشان دردل کردم که عده ای پیدا شده اند که محلی از اعراب در ادبیات ندارند و آثار دیگران را کنار هم می گذارند و با انتشار ...
غبرایی: مترجم نباید صرفاً مثل یک ماشین ترجمه با اثر برخورد کند
جنگل است. بهرامی در ادامه افزود: سرخوردگی، یاس توامان با امید، حسرت از دست دادن، نوستالژی و موسیقی آمریکا به خصوص جاز، در سراسر چوب نروژی دیده می شود. خودکشی و مرگ یکی دیگر از موضوعاتی است که در این داستان حضوری جدی دارد. خودکشی کیزوکی هفده ساله، خواهر میدوری که وی نیز در هفده سالگی خود کشی کرده، خود کشی هاتسومی، مرگ مادر و پدر میدوری از بیماری سرطان، خودکشی نائوکو نمونه هایی از حضور ...
تقویت امانتداری مهمترین نیاز جامعه
کردم و نزد او رفته و امانت را به صاحبش تسلیم نمودم. گفت: چرا پول را بر می گردانی؟ اگر مقدارش کم است بر آن بیفزایم؟ گفتم: نه. قصد سفر حج دارم و خواستم امانت ترا قبل از سفر رد کرده باشم، صاحب پول آنچنان خوشحال شد که گویا من آن مبلغ را از جیب خودم به وی بخشیدم. آنگاه به تهیه مقدمات سفر پرداخته و قدم در راه خدا نهادم. پس از انجام مناسک، به مدینه رفته و به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدم. گروه ...
هرگز تسلیم فشارهای دوستان هم حزبی خود نشدیم / نباید بگوییم که با برجام کشور نابود و تقدیم آمریکا شد
کنم ولی مسئولیتی قبول نمی کنم. شاید به مدت دو ماه بود که اقای دکتر مستقر شده بودند ولی من هنوز این مسئولیت را قبول نکرده بودم. در نهایت ایشان به من گفتند که در روز قیامت من شهادت خواهم داد که من به این فرد مسئولیت دادم ولی این خودش قبول نکرد . این جمله ایشان مرا تکان داد و حتی یک استخاره ای هم به قرآن کردیم و جوابش خوب آمد و علی رغم اینکه می دانستم واقعا مسئولیت سختی است. مخصوصا بعد از دوران دولت ...
پیشکسوتان با انتقاد از عقبگرد جشنواره، اضمحلال آن را هشدار دادند/ نگاه سطحی، کاسب کارانه و برخورد سلیقه ...
پرداز پیشکسوت سینمای ایران و برنده 3 سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر همزمان با برگزاری جشنواره 36 ام فیلم فجر گفت: پس از اتمام کارم در سریال مختارنامه دچار کمی مشکل جسمانی شدم و از فضای کار دور بودم و همین باعث شد تا از زمانی که کسالت پیدا کردم و خانه نشین شدم همه مدیران و سینماگران فراموشم کنند و این اتفاق برای من مشکلات روحی زیادی نیز به همراه داشته است. متأسفانه نه تنها بنده که بسیاری از ...
وقتی شوهرم به خانه آمد که من تنها نبودم
نوآوران آنلاین - رسیدگی به این پرونده از دو ماه قبل با شکایت مرد جوانی آغاز شد. شاکی که کارمند یک شرکت خصوصی است، به مأموران گفت: مدتی قبل برای کار به خارج از شهر رفته بودم اما به دلایلی زودتر از موعد از مأموریت برگشتم و مرد غریبه ای را در خانه ام با همسرم دیدم. پس از این اتفاق حتی نمی خواهم به چهره همسرم نگاه کنم و او را برای همیشه فراموش کرده ام و می خواهم مجازات شود. با ...