سایر منابع:
سایر خبرها
دلشکسته ای در آذرشهر!
اینجانب حسین عنقی زاده، ساکن استان آذربایجان شرقی، آذرشهر. 74 سال دارم. بیکار. نه مستمری، نه حقوقی. حدود 9 ماه در دفاع مقدس حدود 9 ماه به عنوان بسیجی عازم جبهه حق علیه باطل شدم. خدمت کردم. الان ازکارافتاده ام. درآمدی ندارم. اگه قانون مجلس دولت مستمری برای ما درنظر گرفتند، پس چرا نمیدن؟ من دردم رو به کی بگم؟ عاجرانه خواهش دارم منو راهنمایی کنید. خداشاهده تابه حال من هیج مزایایی دریافت ...
شهید سیدمجید موسوی: خون شهیدان، کشور را به پیروزی رساند
است اگر می خواستم که مدرک بگیرم چند بار مجروح شدم دوباره به محل خدمتم نمی رفتم و به دولت می گفتم که من توان جبهه رفتن را ندارم ولی فقط خدا می داند که برای رضای خداوند بوده است. من از هنگامی که امام واجب شرعی دانست که به جبهه بروند آنهایی که توان جسمی و روحی دارند، من دیگر زندگی کردن را ننگ دانستم و به ندای امام عزیز لبیک گفتم. من نمی گویم که با کشته من اسلام به پیروزی می رسد ولی باید ...
همسرداری شهید
شروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تکرار کردم. دیدم از حمید صدایی در نمیاد. نگاه کردم دیدم داره گریه میکنه ، جا خوردم! گفتم: تو خیلی بی انصافی. هر روز میری تو آتش و منم چشم به راه تو . اون وفت طاقت اشک ریختن منو نداری و نمیذاری گریه کنم . حالا خودت نشستی و جلوی من داری گریه میکنی؟ سرشو اورد بالا و گفت : فاطمه جان به خدا قسم اگه تو نباشی من اصلا از جبهه برنمی گردم. خونسردی ...
به محمدحسین گفتم به خیابان پاسداران نرو/ فکر نمی کردم پسرم اینطور بی رحمانه شهید شود
...، سر از پا نمی شناختم و برای رفتن عجله می کردم. تعزیه ها به صورت تصویری اجرا می شد، به گونه ای که وقتی صحبت از امام حسین(ع) می شد، تعزیه خوان عکس هایی را با توجه به آن روضه نشان می داد، در واقع تعزیه مصور بود. خدا لطف کرده بود و من با دیدن اینها اشک می ریختم. *دفترم را سوزاندند دست ساواک نیفتد همانطور که گفتم کم کم که سر و صدای انقلاب درآمد، باز هم با عنایت خدا می رفتم، زیرا ...
اقدام ناموفق بارداری، کی نتیجه میده؟
سوال مخاطب نی نی بان: سلام. من سه ساله عروسی کردم و اصلا اقدام به بارداری نداشتم. تا همین 4، 5 ماه پیش که اقدام کردم نشده و چکاپم شدم مشکل ندارم دکترم گفت تا یک سال ادامه بده اگه نشد بررسی کنیم. عطاری رفتم بهش گفتم تو پریودیم جلوتر افتاده دو سه روز همیشه اما نشده دوبار در یک ماه پریود شم که ماه قبل شده بودم. بعد یه دارو برای عفونت داده و یک دارو برای باد واژن و یک دارو هم برای لخته در قاعدگی ...
خاطره داماد مقام معظم رهبری از اسنپ سواری
هم می دونم. من پسرم و دخترم رو جوری بار آوردم که نماز صبح جمعه شون هم قضا نشه... [ برام جالب تر شد. اصلاً این تیپ آدما تو ذهن من، خیلی مقید به نظر نمیان، حالا دارم می شنوم که...]بعدش ادامه داد: یعنی می گن خدا یه روز ما رو اون طور می خواست ببینه، حالا این طور... پس چرا ناراحت باشیم... گفتم: بابا دمشون گرم. گفت: البته می دونم هرچی دارم از روضه_حضرت_زهرا و توسل به اون بانوست ...
لیاقت لقب همسر شهید را ندارم
به گزارش بلاغ ، در یکی از محلات جنوب شرقی پایتخت زندگی می کرد. در دوران نوجوانی، زمانی که هنوز ریش در نیاورده بود، راهی جبهه شد. همان تجربه چند ماهه در جبهه، دلش را عاشق شهادت کرد. وی سال ها با لباس بسیجی به مردم خدمت کرد تا اینکه جنگی نابرابر در سوریه و عراق آغاز شد. وی با وجود همسر و فرزند، چند مرتبه قصد اعزام داشت که هر بار با مشکل روبرو شد تا اینکه اواخر سال 95 در اوج مظلومیت و گمنامی، پا به ...
مشکلات جانبازان نباید برای مسئولان عادی شود
.... چنانچه برادر بزرگ ترم هم جانباز است. خودم وقتی به خدمت سربازی رفتم، موقع تقسیم گفتم دوست دارم به خط مقدم بروم. اعزام شدم و حدود دو سال خدمتم را در جبهه ها گذراندم. در سال 66 هم جانباز شدم. بدنم پر از ترکش شد و حالا به خاطر عوارض جانبازی نمی توانم خوب راه بروم. اما متأسفانه درصدی که برایم تعیین شد متناسب با وضعیت جسمی ام نبود. جانباز چند درصد هستید؟ من جانباز 15 درصد هستم. اما چند ...
مددجوی 22 ساله ای که کارآفرین شد
حداقل امکانات، علاوه بر تأمین معاش خود، دست به کارآفرینی زده است. این جوان 22 ساله، در پشت بام منزل خود به مساحت 40 مترمربع، یک واحد تولیدی و پرورش بلدرچین راه اندازی کرده و توانسته با تلاش و پشتکار فراوان و همکاری کمیته امداد استان وارد عرصه صنعت پرورش مرغ بومی و بلدرچین شود. همه چیز از فروش مرغ شروع شد محسن زور درباره نحوه آشنایی خود با بلدرچین گفت: علاقه به پرورش مرغ بومی از ...
نه احترام جانبازی، نه فرزند شهیدی!
...> درحالیکه ریاست بنیادشهید میاندوآب ازنزدیک وضع اینجانب رادیده است، با5 سر عائله مستاجر هستم و مسکنی ندارم و کاملا میدانند درطول این چندین سال هیچ ادعایی و درخواستی از بنیادشهیدنکرده ام. البته ناگفته نباشد، ریاست بنیادشهید میاندوآب عجب دست بزن دارند. چون که یک سال قبل تازه ازبیمارستان مرخص شده وبه علت مشکلاتم رفته بودم بنیادشهید، همسر بنده هم پیشم بود. چنان با مشت بر سینه ام کوبیدکه چندساعت ...
شهدا به رگ های پیکر جامعه خون تزریق می کنند
... شهید مهدی وامق عصمتی نژاد در زندگی کوتاه اما پربار خویش، حلال و حرام خدا را بسیار رعایت می کرد و از اعمال ناپسند به شدت دوری می کرد. وی بسیاری از مواقع به جبهه ها کمک مالی می کرد و در کمک به هیأت محبان حضرت فاطمه(س) پیش قدم بود وبیشتر وقت خود را در امور مذهبی می گذراند. در سن 12 سالگی مکبر مسجد لعل بود و در انجام اعمال نیک که بی شک از پاداش الهی برخوردارند، کوشا بود و ...
پول نفت فقط خرج برنامه عمرانی شود
عمرانی مفیدی که در زندگی افراد ایران موثر باشد، اجرا کند و در عین حال مخارج سنگین ارتش را عهده دار باشد. شاه سکوت کرد و چیزی نگفت. فقط وقتی گفتم یقینا اعلیحضرت از مطالبی که رادفورد در سر میز شام در سفارت آمریکا گفت، مطلع شده اند؟ سرش را به علامت مثبت تکان داد. در عین حال آن روز کوچک ترین اشاره ای راجع به استعفای من از سازمان برنامه نشد. ...
مردی که از خیاطی به فرماندهی رسید
فکر می کنم می بینم من باید پا جای پای او بگذارم و رسالت ایشان را ادامه بدهم. من افتخارم می کنم که همسر شهید هستم. امیدوارم بتوانم بچه ها را مانند پدرشان تربیت کنم تا بتوانند راه پدرشان را ادامه بدهند و مثل ایشان عمل کنند. با توجه به مدت حضور شهید در جبهه مقاومت قاعدتاً شما هم از برخی حرف ها و کنایه ها نسبت به حضور مدافعان حرم در امان نبودید؟ بله. همسرم مدت چهار سال در جبهه بود. بارها ...
نور اهل بیت(ع) از حضرت زهرا(س) گرفته شده است
دلم گفتم، خم شدم و دست همسرم را بوسیدم، آن موقع که من پا روی نفسم گذاشتم خداوند خیلی چیزها را به من داد. وجود حضرت زهرا(س) سراسر برکت است. یه نفر عمرش با برکت است، یک نفر مالش، دیگری فرزندانش، یک نفر وقتش؛ اما یک نفر تمام وجودش با برکت است. حضرت زهرا سلام الله علیها یکی از القابش مبارکه بود، مبارکه یکی از 9 اسم حضرت بود که امام صادق(ع) فرمود: فاطمه، زهرا، صدیقه، طاهره، مرضیه ...
حماسه سرخ در 20 سالگی
مخالفت کردم. به او می گفتم که نرو، تک پسری، تنها امید خانواده هستی، من فقط تو یک برادر را دارم. بار اول که رفت خیلی سخت گذشت، شرایط من و خواهرم هم طوری بودکه واقعاً هنوز هم می گویم که دور اولی که حسین رفت، شاید از شهادتش برای ما سخت تر گذشت. به ویژه اینکه یکی از سخت ترین مقاطع جنگ در سوریه بود، وقتی که حلب واقعاً در آشوب و فتنه می سوخت، اما من واقعاً نمی دانم چطور یک پسر 20 ساله که همه جور امکانات مادی ...
سردار کمک حال همسر در خانه بود + عکس
10 دی ماه 1361 محرم شدیم. خطبه عقد را حضرت امام خواندند. در ظاهر به مدت سه سال زندگی مشترک با شهید داشتم، ولی چون دائم در جبهه بود، روی هم سه ماه بیشتر با شهید نبودم. ثمره ازدواجمان دخترم به نام فاطمه است که سال 63 به دنیا آمد. زمانی که ولی الله به شهادت رسید فاطمه شش ماهه بود. الان 33 سال سن دارد و در رشته کارشناسی ارشد معماری فارغ التحصیل شده و امسال قرار است در کنکور دکتری شرکت کند. ...
پدر عامل مرگ بنیتا: پسرم را اعدام نکنید
روزنامه می رود؛ در روزنامه خبر را خوانده بود. از همه جزییات این اعدام، استیذان قوه قضائیه و تفاضل دیه، همه اینها را خبر داشت. درباره اعدام در ملأعام حرفی نداشت؟ همان طور که گفتم، فقط می گفت من قاتل نیستم، نمی خواستم به کسی آسیبی برسد. بچه را رها کردم تا کسی او را پیدا کند و به خانواده اش بازگرداند. محمد به من گفت هر چه خواست خدا باشد. من که نمی خواستم آن دختر بچه بمیرد. خدا ...
در زندگیتان همواره آزاده باشید وبه هیچ چیز غیر از خدا دل نبندید
/17 والفجر مقدماتی 5 - 1362/1/21 والفجر1 6 - 1362/4/29 والفجر2 7 - 1362/7/27 والفجر4 1362/12/303/12/1362 خیبر 9 وصیت نامه بسم الله الرحمن الرحیم در این لحظات آخر عمر سر تا پا گناه و پشیمانی وصیت خود را می نویسم و علم کامل دارم که در این ماموریت شهادت ، جان به پروردگار بزرگ باید تسلیم نمایم انشاالله که خداوند متعال با رحمت و ...
برای هنرمندی مانند من چه کرده اید؟!
توانم بود همه کارهایم را خودم انجام می دادم اما فقط درد مجبوری که آبرو دارم و سن و سالم دارد بالا می رود و دست هایم کم توان شده اند دلم می خواهد چندین نفر مثل شاگردان الانم داشتم، ولی وجدانم راحت نیست که اگر یک روز از دنیا بروم آنها به من ناسزا نگویند .همیشه به آنها گفتم و می گویم که بروید، به پسرم روزی10 بار گفتم که از این کار دست بردار، ولی وقتی عشق بیاید کاری نمی شود کرد و کاش تمام جوان هرکس ...
پدر عامل مرگ بنیتا: پسرم را اعدام نکنید
روزنامه می رود؛ در روزنامه خبر را خوانده بود. از همه جزییات این اعدام، استیذان قوه قضائیه و تفاضل دیه، همه اینها را خبر داشت. درباره اعدام در ملأعام حرفی نداشت؟ همان طور که گفتم، فقط می گفت من قاتل نیستم، نمی خواستم به کسی آسیبی برسد. بچه را رها کردم تا کسی او را پیدا کند و به خانواده اش بازگرداند. محمد به من گفت هر چه خواست خدا باشد. من که نمی خواستم آن دختر بچه بمیرد. خدا ...
نیمه شب پس از دعوا با شوهرم، فرشاد تماس گرفت و من حسابی خودم را باختم!
...> عصبانی شدم و قطع کردم. از فردای آن روز دایم زنگ می زد یا پیام می فرستاد که منظوری ندارم، فقط می خواهم با شما حرف بزنم، خواهش می کنم بیایید هم صحبت شویم و... اما من جواب نمی دادم. در این بین دعوای من و همسرم تمامی نداشت، چند هفته ای از تماس های بی جواب آن مرد گذشت، تا این که من هم احساس کردم با این همه گرفتاری و به بن بست رسیدن نیاز به هم صحبت دارم. این طور خودم را قانع کردم و بالاخره به ...
30 سال انتظار
...، بچه سومم، از همان بچگی مظلوم بود و سربه زیر. دانش آموز خوبی هم بود. جنگ که شروع شد. آرام و قرار از دلش رفت. آن قدر اصرار و التماس کرد که دلم رضا شد به رفتنش. بچه محل های هم رزمش تعریف می کردند که محمدمهدی سربه زیر و محجوبم، در جبهه مثل شیر می غرید و کسی جلودارش نبود. نترس بود پسرم! ** دو سال جبهه بود تا زمان عملیات خیبر رسید. دلم طور دیگری شور می زد. خبر آوردند که ...
------ " روز یکشنبه " -----
...: *دعای روز یکشنبه * بِسْمِ اللَّهِ الَّذی لا اَرْجُو اِلاَّ فَضْلَهُ، وَ لا اَخْشی اِلاَّ عَدْلَهُ، وَ لا اَعْتَمِدُ اِلاَّ قَوْلَهُ، بنام خدایی که جز فضلش امیدی ندارم و جز عدلش از چیزی ترس ندارم و جز به گفته او اعتماد ندارم و جز وَ لا اُمْسِکُ اِلاَّ بِحَبْلِهِ، بِکَ اَسْتَجیرُ یا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوانِ مِنَ الظُّلْمِ وَ الْعُدْوانِ، ...
گرانی، تهدید سفره شب عید مردم
دست به واردات زد. علی اکبری با اشاره به وضعیت تنظیم بازار شب عید اظهار داشت: همه ساله دولت در زمینه گوشت و مرغ از طریق واردات یا ذخایر ماه های قبل نسبت به تنظیم بازار اقدام می کند. امسال نیز برای تأمین نیاز مصرف شب عید تدابیری می اندیشد. رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی با تأکید بر این که برای شب عید جای نگرانی وجود ندارد، گفت: درباره مرکبات و میوه نیز نگرانی وجود ندارد ...
ضرورت برجسته کردن اخلاق شهدا در کتب درسی و برنامه های سیما/ ولایت فقیه؛ سفارش مشترک همه شهیدان است
دارم که هیچگاه از دهنم نمی رود؛ نگهبان بودم، پستم تمام شد، آمدم پایین دیدم کسی جلوی در سنگر خوابیده، گفتم لابد نوبت او است، پایی به او زدم و گفتم نوبت پُست دادن تو است، پاشد و گفت باشه؛ {بعدها فهمید}او فرمانده لشکر مهدی زین الدین بود که از شدت خستگی آنجا خوابش برده بود و این تواضع شهید زین الدین است. دکتر رفیعی اظهار داشت: دو جور شهید داریم، اصلی و حُکمی؛ شهید اصلی کسانی که در جبهه شهید ...
عمر شبراوی؛ میراث دار شهید فجر/ عدم تعیین دستمزد برای تلاوت
. من در سال 2000 از الازهر فارغ التحصیل شدم. از میان برادرانم تنها من حرفه پدرم را ادامه دادم. من در سن 13 سالگی به دلیل مشغله پدرم، نزد یکی از مربیان آموزش حفظ قرآن، کلام وحی را حفظ کردم. استعداد شما در تلاوت قرآن چگونه کشف شد؟ پدرم منزلی ساخت که پایین آن مسجد روستای ما قرار داشت. من برای نماز در این مسجد اذان می گفتم و زمانی که او نبود امامت نمازگزاران را بر عهده داشتم. یک بار ...
هدیه 70 میلیون ساله میترا حجار به موزه دورهمی!
هستم و تغذیه نقش مهمی در زندگی من دارد. من تا یک ماه پیش گیاه خوار کامل بودم و به تازگی لبنیات هم استفاده می کنم. به نظرم خوب است که کمتر گوشت مصرف کنیم؛ مرغ هم که دیگر بهتر است حرفش را نزنیم چون هیچ کدام طبیعی نیستند. حجار در خصوص سفر خود به فرانسه و آمریکا آن هم در اوج شهرت و بازیگری سینما گفت: بعد از مدتی احساس کردم احتیاج دارم زندگی در جاهای دیگر را تجربه کنم. دوست داشتم مثل آدم ...
شهید حمید باکری
وصیت نامه سردار شهید حمید باکری در این لحظات آخر عمر سرتاپا گناه و پشیمانی وصیت خود را می نویسم و علم کامل دارم که در این مأموریت شهادت، جان به پروردگار بزرگ باید تسلیم نمایم انشا الله که خداوند متعال بارحمت و بزرگواری خود گناهان بی شمار این بنده خطاکار را ببخشند. وصیت به احسان و آسیه عزیز 1- انشا الله وقتی به سنی رسیدید که توانستید این وصایا را درک نمایید هرچند روز یک بار این وصیت ...
قلیچ: اظهاراتم به مذاق برانکو خوش نیامده است/ به موقعیت برانکو و بیرانوند حسادت نمی کنم
پرسپولیس بگیرم او ادامه داد: من 3 عدد پلاتین در پایم دارم و دیگر نمی توانم در فوتبال فعالیت کنم. همچنین به دنبال جاه و مقام نیستم و قصد ندارم جای برانکو یا مربی دروازه بانان پرسپولیس را بگیرم. فقط به عنوان یک پیشکسوت نقاط ضعف تیم را گفتم اما با توجه به عکس العمل ها بهتر است درباره فوتبال حرف نزنم. یک بار به تمرین پرسپولیس رفتم و با بیرانوند صحبت کردم اما برانکو پشتش را به من کرد و رفت ...
پسری که تخم مرغ می گذارد!+ عکس
که آکمال تخم می گذارد و در طول دو سال گذشته، 18 بار دیگر این اتفاق برای او تکرار شده است. پدر او می گوید: هنگامی که اولین تخم مرغ را شکستم تمام محتویات آن زرد بود. ماه بعد که تخم مرغ دوم را شکستم تمام محتویات آن سفید بود و هیچ رنگ زردی به چشم نمی خورد. . محمد تسلیم، سخنگوی بیمارستان، می گوید: برخی بر این باورند که این تخم مرغ ها به عمد بلعیده شده اند اما ما نشانی از غیرواقعی ...