سایر منابع:
سایر خبرها
حسن باستانی راد و داریوش رحمانیان از کتاب خاطرات احمد زیدآبادی می گویند/ قصه مردی که تسلیم سرنوشت نشد
کردم و فقط به اصرار پسردایی ام احمد، چند تصویر متفاوت هم که عموما زن و مردی در حال بوسیدن همدیگر بودند، برگزیدم. کارت پستال ها را روی ورق روزنامه ای در پیاده رو خیابان در مقابلم چیدم و در انتظار رسیدن مشتری نشستم. کمتر کسی به آنها نگاه می کرد و اگر هم کسی لحظه ای برای خرید به تردید می افتاد و پا سست می کرد، با دیدن تصویرهای کارتونی از خیر خرید می گذشت. چند روزی این کار را تا پاسی از شب ادامه دادم ...
دختر مرموز ترامپ
توجه آن ها گذراند و تمام این موفقیت را مرهون تلاش های مادرش است. وی در مصاحبه ای در این باره چنین گفته است:" او ما را از نیویورک بیرون برد تا از مرکز توجه خارج شویم و به من اجازه داد که به جای این که در سایه یک نام بزرگ شوم و یا در کودکی با چنان فشاری بزرگ شوم، در خلوت رشد کرده و هویت مستقل خودم را داشته باشم. از این رو او می خواست که من فرصتی برای داشتن یک زندگی کودکانه نرمال داشته باشم، نرمال ...
نیت خدایی ، پیوند آسمانی
جبران می کرد. شهید زین الدین باید مدت کوتاهی بعد از خواستگاری به جبهه می رفت. فرمانده بود و مسئولیت سنگینی روی دوش داشت. وقتی این موضوع را با خانواده همسرش مطرح می کند، مادر خانمش می گوید: چطور می شود دو هفته منیر را بگذارید و بروید جبهه؟ آقا مهدی هم در جواب می گوید: حاج خانم ما سرباز امام زمانیم، صلوات بفرستید و همه چیز حل می شود. همسر شهید ادامه ماجرا را پس از رد و بدل شدن این صحبت ...
مهدی شیری: دست مان جلوی استقلال خالی بود اما حق مان باخت نبود
بودم و اگر چند موقعیت گل را از دست نداده بودم الان در صدر مدافعان گلزن لیگ بودم. طی دو فصل اخیر اسم تو در یک قدمی پیوستن به استقلال شنیده می شد اما در نهایت این مساله محقق نشد. با بازی مقابل سایپا قرارداد تو هم با پیکان تمام می شود برای فصل بعد خودت چه تصمیمی گرفتی می مانی یا به جدایی فکر می کنی؟ در حال حاضر تمام تمرکزم این است که یک بازی دیگر برای پیکان مانده و باید با قدرت کارم را پیش ببرم. پیشنهاد که همیشه هست اما در مورد آینده بعد از بازی با سایپا تصمیم خواهم گرفت تا امید به خدا یک انتخاب خوب داشته باشم. ...
وحید قاسمی: شاعر باید نسبت به مسائل روز واکنش نشان دهد/ شعر انتقادی باید بی پروا باشد+فیلم
تجربه کنم الان من در محلِ کارم روزی صد کار برای اهلبیت تولید کنم و تمام مردم ایران هم با آنها گریه کرده باشند و حالِ خوبی داشته باشند اما همکارانم از من ناراضی باشند من مسیر را درست نرفته ام و این یک حقیقت است و روز قیامت باید جوابگو باشم اول ایده آل هایی را که از اهلبیت گرفتم وقتی خودم تجربه کردم در قالب شعر، در قابل پژوهش یا داستان برای مردم ارائه کنم. حسینی: باقی مسیر شاعریتان چه شد ...
نمی پذیرم که برای بقیه لیست امید کار نکردیم/ حزب ندا از جریان اصلاح طلب دلخوری دارد/ لیست منتشر شده ...
که بتوانم به آن ورود کنم توان رای آوردن را دارم فکر این رای نسبتا بالا را داشتید؟ انتخابات در شهرستان فاکتورهای مختلفی دارد. اینطور نیست که عضو یک جریان سیاسی باشید و بتوانید رای کسب کنید. اگر اینطوری بود لیست امید ما باید همه اعضایش مثل خیلی از شهرها وارد شورا می شدند. ولی می بینید کسانی که رای اوردند کسانی هستند که یک پایگاه و عقبه ای داشتند. من مغرور نیستم ولی گفته ام که ...
فرهنگ غنی زادگاه خود را به آیندگان و به کودکان خود بیاموزید/مسئولان از هنرمندان حمایت کنند
، نام دیگر عشق مادر و چند فیلم دیگه بازی کردم. بعد ها برحسب علاقه ای که به کارگردانی داشتم در پشت صحنه هم به فعالیت خودم ادامه دادم و “دستیار کارگردان فیلم های عروس ، شمع ناشناخته ، از تهران تا مهران بودم. همچنین تهیه کنندگی فیلم های بیراهه، قرمز و رود میرود را برعهده گرفتم . در نهایت با کارگردانی فیلم های قرمز، ساز و راز ، عکس عاشورا و برنج دمسیاه اصل به عرصه ...
کارمندان سعید کریمیان در بزرگترین تلویزیون اینترنتی ایران مشغول کارند!
دانستم که اول با واکنش گرم و آغوش باز رو به رو نشوم. خیلی زحمت کشیدم که آنجا بمانم و گره هایی که سر راه قرار می گیرد را باز کنم. این مسئله مدتی زمان برد ولی بدون شک این اتفاق خوب را مدیون سه چهار نفر هستم. آقای سعید مظفری و خانم زهره شکوفنده موثرترین افرادی بودند تا بتوانم گام های اصلی ام را بردارم و آقای حسین عرفانی. شاید در روزهای اول با جناب عرفانی سلام و علیک هم می کردم زیاد خوشش نمی آمد از اینکه ...
در جنگ بیشتر از زنده ها، زندگی کشته می شود
فضا قدم زدم. هرآنچه از آن روزها از خودم و بچه های روستا به خاطر داشتم، نوشتم. نوشته های کتاب جنگ بود ، مشاهدات من از چشم یک کودک 9 ساله است. این کتاب، روایت آدم ها و جنگ، از دست دادن ها، آخرین حمله صدام و تخلیه کامل روستا است. سعی کردم به گونه ای وقایع را بازگویی کنم که خواننده بتواند خود را در آن فضا حس کند. سه معلم شهرستانی با شجاعت و فداکاری حاضر شده بودند در آن شرایط برای علم آموزی ...
زندگی متفاوت شهید باکری به روایت همسرش+عکس
آمد خانه و من خیلی دلتنگ بودم، وقتی آمد داخل، دستم را گذاشتم روی صورتم که نبینمش، چند دقیقه سر به سرم گذاشت، اما من دستم را برنمی داشتم، قلب خودم به شدت می تپید و دوست نداشتم حتی یک لحظه دیدن او را از دست دهم، اما خب ناراحت بودم و می خواستم اذیتش کنم، می گفتم چرا او مرا تنها می گذارد و می رود، متوجه شدم ساکت شد، از لای دو انگشتم دیدم دارد گریه می کند، گفت خیلی بی انصافی، اگر تو نمی خواهی مرا ببینی ...
الیور استون: آرگو بخاطر رابطه هالیوود و کاخ سفید جایزه گرفت
کرخی می کردم برای همین دوباره رو به نوشتن آوردم و تصمیم گرفتم صلح طلب باشم. من در دوران جوانی احساس عمیقی از خشم داشتم چیزی که هنوز هم احساس می کنم. در حقیقت ساخت فیلم به من کمک می کند تا بتوانم با این مساله کنار بیایم. کارگردان فیلم سینمایی متولد چهارم ژوییه با تاکید بر اینکه در همه قسمت های دنیا روند ساخت آثار انتقادی چه از حیث گرفتن مجوزها و چه از حیث پیدا کردن سرمایه گذار کار بسیار ...
همه میهمان قرآن هستیم، حالا ما بی ریاتر...
...، می گوید: برای اولین بار است که مسابقه قرآن را از نزدیک می بینم. وی که شور و شوق حضورش در این مسابقات از میان صحبت هایش معلوم بود، عنوان می کند: دلم می خواهد بتوانم در آینده قاری قرآن شوم، نمی دانستم بخش بانوان در مکان دیگری در حال برپایی است، شاید اگر اطلاع رسانی شده بود به جای اینجا به آنجا می رفتم که بتوانم آنهایی که همجنس خودم هستند، ببینم. خانواده جعفری از دیگر افرادی ...
فروش پاسیو برایم مهم نیست/ استفاده از چشم ها بجای دیالوگ
...، چه شد که شما این ایده اجتماعی را انتخاب کردید؟ دقیقا می توان گفت من این کار را نکردم. من فیلمی در قواره خودم، فیلم اول و فیلمی مستقل ساختم. نه پیگیر این بودم که بخواهم جهان را تغییر دهم و نه اینکه بخواهم اتفاق عجیبی را رقم بزنم. دلم می خواست یک فیلم بسازم و یک قصه تعریف کنم. تمام سعی ام همین بود که قصه ای را در قالب سینما به فیلم تبدیل کنم و دغدغه ای را با تماشاچی در میان بگذارم ...
مهر تائید چاپ کتاب خداحافظ سالار بوسیله شهید همدانی/تاثیرگذاری کتاب بر زندگی یک زوج جوان
ازدواجش به شهادت رسید. همسرش می گفت حتی یک سری از وسائل جهیزیه را هم باز نکرده ایم. حتی برخی از سفارشات مان هنوز نرسیده است. مادرم به او گفت پس چرا اجازه دادی آقای شجاع به سوریه برود. او در پاسخ گفت اگر نمی رفت فردا چطور می توانستم جواب حضرت زینب را بدهم. از میان این همه آدم من انتخاب شده بودم. پس جریان دفاع همچنان ادامه دارد. وی افزود: شهید همدانی روز در مستند راز به آقای طالب زاده گفت ...
اولیور استون در دارالفنون چه گفت؟
درباره کار کردن با فیلمسازان این کشور پرسیده بود، گفت: من چند بار سعی کرده ام آنجا فیلم بسازم ولی سانسور مانع شد. وی ادامه داد: فیلم خوب همیشه راه خودش را پیدا می کند البته ممکن است بهای ساخت فیلم شجاعانه زندان باشد. استون در مورد چگونگی انتخاب بازیگر در فیلم هایش تصریح کرد: باید کسانی را انتخاب کنید که بیننده از دیدن آنها لذت ببرد نه اینکه یک مرد و زن به دردنخور و کسل کننده ...
تئاتر که تجاری می شود به نویسندگی پناه می برم/ قصد اجرای افسانه کار را دارم
دژاکام چند سال است که تئاتر کار می کنید؟ امسال هم قرار است همچون سال های قبل در عرصه تئاتر پرکار باشید؟ به گمانم چهل سال است که فعالیت تئاتری می کنم و سعی کردم فرزند زمانه خودم باشم و بتوانم موضوعات و نیازهای جامعه را بررسی و درباره شان صحبت کنم، فارغ از سیاست های جناحی و تجارت کار کردم. این روزها ایمان بیشتری به راهم آورده ام و معتقدم هیچ وزیر و وکیل و مدیری ماندنی نیست، وزیران و ...
راز پنهان مادر و دوست پدرم!
، شتابان به سراغ همسایه ها رفتمتاشاید بتوانم کمکی بیاورم ، امّا ناباورانه پدر قبل از رسیدن کمک، برای همیشه ما را تنها گذاشت و به سوی سرزمین مرگ پر گشود. با دیدن پیکر بی جان پدر، چنان جیغی کشیدم که تمام وجودم به لرزه افتاد و به گونه ای شوکه شده بودم که هر چند ثانیه یک بارهنگامی که لحظا ت پایانی جان دادن پدر را به یادم می آوردم، بی اختیار جیغی کشیده و تمام بدنم چونان بیدی شروع به لرزیدن می ...
از برداشتن درجه های تیمسار قادری تا 32 سال امامت جمعه
، خواندن و نوشتن را در مکتب خانه روستا از ملاّ یی که پدرم به آن روستا آورده بود، آموختم. آن زمان در روستاها مدرسه دولتی وجود نداشت و بسیاری از مردم از نعمت خواندن و نوشتن محروم بودند. پس از فراگیریِ خواندن و نوشتن، به تحصیل علوم دینی علاقه مند شدم، امّا هیچ گونه زمینه مساعدی برای تحصیل در نیشابور وجود نداشت تا این که حاج شیخ محمد حسین از نجف اشرف به نیشابور آمد و مدرسه گلشن را که در زمان شاه در ...
جانبازی زنان برای مردم عجیب است/ دغدغه های جانبازان اعصاب و روان
غیرعمدی خطی را دنبال کردند که در نتیجه آن مسیر ایثار و شهادت کم رنگ شد اما با این حال فرهنگ ایثار و شهادت آن قدر عمیق بود که هجمه ها نتوانست آن را متوقف کند اما باید اعتراف کنیم که سرعت آن را کم کرد؛ هرچند مردم با وجود همه فراز و نشیب ها و به خصوص شرایط نامناسب مالی اما با درایت های مقام معظم رهبری هنوز پای اعتقادات راسخ و استوار ایستاده اند. وی ابراز داشت: همه فکر می کنند بچه های مانده از ...
من کُشته مُرده رهبرم هستم + عکس
.... شغل شما در حال حاضر چیست ؟ در حال حاضر مشغول به کار باغبانی، نگهداری، نظافت مسجد و نظافت مهمانسرا در نیروگاه دماوند هستم. چی شد که رفتید جبهه؟ از کودکی تا زمان مدرسه کمک پدرم کشاورزی می کردم. پدرم خیلی دوست داشت درس بخوانم ولی من علاقه ای به درس نداشتم و کمک پدرم کشاورزی کردم تا زمان خدمت سربازی. پدرم چندین بار خواست من را بفرستد صنایع دفاع ولی من نرفتم ...
چگونه از ورزش متنفر نباشید؟
...، اما اگر لفتش دهم، بعدا غیر ممکن خواهد شد . اگر من انرژی را همین حالا مصرف نکنم، بعدا همه چیز فقط سخت تر خواهد شد. و حالا، از اینکه می دانم 30 سال دیگر هم قادرم راه بروم، لذت می برم. جنیفر گودفلو، 54 ساله: مادر من در 50 سالگی، یک حمله قلبی داشت، و کمی بعدتر بعلت نارسایی کلیه فوت کرد. پدرم، درون عروق قلبش بالون داشت. من یک برادر و یک خواهر مبتلا به دیابت و یک پسر عمو داشتم که ...
آیت الله مهمان نواز درگذشت+ زندگینامه
زندگی خودم را برای تو میگویم و تصمیم با تو است. آن گاه گفت: پدرم از کاسبان مورد اعتماد تهران و از ثروت خوبی برخوردار بود. در زمان حیاتش مرا اداره میکرد و من به تحصیل ادامه می دادم تا اینکه وی درگذشت و اموال وی، بین ورثه تقسیم شد و سهم بسیار زیادی نصیب من شد، و من تمام آن را هزینه تحصیل خود کردم و از آن روز تا به حال نشده است که هزینه دو ماه زندگی را داشته باشم. در عین حال به فکرم نرسید ...
بوی قرمه سبزی شیمیایی مان کرد
که روح بزرگش پذیرای این امتحان الهی بود. او امروز لقب جانباز را در پسوند نامش به یادگار از روزهای خاک و خون دارد. این ماجرای زندگی پر فراز و نشیب جانباز رمضان صادقی مقدم است. به مناسبت روز جانباز گفت وگوی صمیمی خبرنگار ما با هنرمند جانباز رمضان صادقی مقدم را در ادامه می خوانید. **: از چه سنی وارد جبهه شدید؟ صادقی مقدم: من فرزند آخر یک خانواده پر جمعیت هستم. از ...
میزگرد روز جانباز - اصفهان| برای انتقال ارزش های دفاع مقدس باید صداقت داشت+فیلم
با این حال ما اذیت را می کنند، روزی مرا از لیست راویان عید نوروز خط زدند، من ناراحت شدم و به خانه آمدم و گفتم بهتر که این گونه شد و دیگر نمی روم؛ اما آن قدر ناراحت بودم که همسرم به من می گفت این گونه ادامه بدهی سکته می کنی. 4 شب قبل از عید خواب دیدم در مسجد 14 معصوم نماز جماعت بود و حاج حسین خرازی پیش نماز ایستاده بود و من مکبری می کردم. بیدار شدم رو به عکس حاج حسین دستانم را بالا گرفتم و گفتم ...
دولت جاوید یافت هر که نکونام زیست / +متن ارج نامه معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری
از همه لحاظ در اختیار جامعه ایران قرار داده است، گفت: شوق خدمت به وطن استاد باعث شد که بعد از تحصیلات عالی در کشور آلمان به ایران برگردد. او ادامه داد: پزشکی در ایران فراز و فرود بسیار داشته است، ما قرن ها عقب مانده بودیم که در بین این عقب ماندگی ها رشته پزشکی رشد نکرد اما به تدریج کسانی پیدا شدند که این جامعه را تغییر دادند. بیشترین عقب ماندگی ما در پزشکی در زمینه علوم ژنتیک بود که با ...
افروختن چراغ رونق اقتصادی با خلاقیت کارآفرینی
.... در آغاز کار از هرکدام از آنها یک یا دو تومان (نه هزار یا 2هزار تومان) سود می کردم. پنج سال اینچنین سخت کار کردم، بسیار دشوار بود. اما پشتکار و اعتقاد به هدف با توکل به خدا تحمل سختی ها را آسان می کرد. در 18 سالگی توانستم 20 هزار تومان پس انداز کنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا این که مجبور به ترک تحصیل شدم. در این فکر بودم که سرمایه ام را افزایش بدهم تا بتوانم کاری بکنم. می خواستم یک ...