سایر منابع:
سایر خبرها
از عاشق پیشگی عامل آتش سوزی مجتمع 8 واحدی تا به زور رضایت گرفتن از مصدوم درگیری اوباش
؛ می گوید قرص اعصاب خوردم و نفهمیدم چه کردم؛ با دختر مورد علاقه ام دعوایم شد؛ خانواده اش او را به من ندادند و من هم حوالی ظهر بنزین برداشتم و رفتم دم خانه شان. یک مجتمع 8 واحدی بود؛ شیشه را شکستم، وارد شدم و بنزین را روی پله ها ردیف به ردیف ریختم و آتش زدم؛ خودم هم آمدم اینطرف تر، سرکوچه نشستم... تا آمدند و دستگیرم کردند. از این همه اعتماد به نفس کاذب و شجاعت الکی پسر به وحشت می افتم. ...
نمایشنامه آمادئوس
نقاشی تحصیل کرد. خودش می گوید که از بیست سالگی تدریس نقاشی و عکاسی می کند و هنوز هم علاقه مند به تدریس در هنرستان و دانشگاه است. این مجری برنامه های تلویزیونی و بازیگر چند فیلم و سریال سینمایی و تلویزیونی، چندی پیش اجرای نمایشش را با عنوان آمادئوس درباره زندگی و شخصیت موتزارت موسیقی دان بزرگ اتریشی در تالار حافظ به صحنه برده و مورد استقبال قرار گرفته است. تجربه ای که شاید به قول خودش بگیر ...
محسن وزوایی به روایت سردار کوثری
و انگیزه الهی اش این شد که نیروهایش را شیفته خود کرد. وی با اشاره به خودساختگی شهید وزوایی گفت: باید عملکرد مدت زمان قبل، بعد و حین مسئولیت شهید را بررسی کنیم. محسن به ظاهر 21 سال داشت. در مقطعی به دیدار برادر شهید رفتیم و متوجه شدم خانواده اش احساس مسئولیت زیادی برای کمک به مردم دارند و به معنای واقعی یار امام هستند و شهید از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار است. اما او آنچه برایش مهم ...
پخش بیش از 40 فیلم در نیمه شعبان و آخر هفته
...، آندره دوسولیر و کارولین ویگناکس نقش آفرینی کرده اند. فیلم تلویزیونی قلب مرا فرا می خواند به کارگردانی مایکل لاندِن، چهارشنبه 12 اردیبهشت ماه ساعت 23:30 از شبکه دو سیما پخش می شود. در این فیلم با بازی مگی گرِیس، استفان آمِل و پاپی درایتون خواهید دید: دختر جوانی به نام الیزابت، که به تازگی تحصیلات خود را در دانشگاه به پایان رسانده، قصد دارد به عنوان معلم مشغول به کار گردد ...
گذشت از مرد همسرکش بعد از 10 سال
دید فحاشی کرد و بعد هم به سمت من حمله کرد. خیلی عصبانی شدم؛ کارد آشپزخانه را برداشتم و او را با چاقو زدم. به صورتم چنگ انداخت و با ناخن هایش دست ها و صورتم را زخمی کرد. وقتی با چاقو او را زدم، روی زمین افتاد. به خودم آمدم؛ خیلی ترسیده بودم. بلافاصله از خانه خارج شدم و دخترم را هم با خودم بیرون آوردم و بچه را به خواهرم سپردم. متهم گفت: به غرب کشور رفتم تا شغلی برای خودم پیدا کنم و بچه ...
شرور سابقه دار ساختمان 8 واحدی را به آتش کشید!
و اوباش را جمع کرده اند؛ از گنده لات های تهران تا قمه کش ها و به قول قدیمی ترهاشون، جوجه لات هایی که برای پُر کردن لاتی ، اسلحه پَر کمر می گذارند؛ هر 4-5 نفر را به هم دست بند زده اند و یک گوشه گذاشته اند؛ او هم لابه لای همان ها است؛ ولی نه جثه اش به هیکل درشت بقیه می خورد نه حرف زدنش؛ بدون بهونه ماجرا را تعریف می کند؛ درست برعکس بقیه که همیشه می گویند: اشتباهی گرفتنم؛ کاری نکردم . خودش می رود یک ...
مرد کثیف، زندگی زن 28 ساله را تباه کرد + جزییات
او گفت: سال ها قبل زمانی که هشت سال زیادتر نداشتم پدرم به خاطر جرمی که مرتکب شده بود به حکم قانون روانه زندان شد. از آن روز به بعد مادرم مجبور بود برای تامین هزینه های زندگی در بیرون از منزل کار کند. آن زمان وقتی از مدرسه به خانه باز می گشتم تنها در خانه می ماندم و هیچ همبازی نداشتم به همین دلیل مادرم از تنهایی من احساس نگرانی می کرد و برای آن که خیالش از طرف من راحت شود مرا به یکی از دوستانش می ...
سلام دوباره 2 اعدامی به زندگی +عکس
نظر می رسد ریخته شدن زباله عمدی نبوده است. خواست آرام باشیم و دعوایی نکنیم. چند دقیقه بعد یکی از کارگران از خواب بیدار شد و متوجه زباله ها شد و دعوا راه انداخت. من و خواهرزاده ام برای میانجیگری رفتیم که کاوه به من فحاشی کرد. دعوا که بالا گرفت، چاقوی او افتاد و من آن را برداشتم و نفهمیدم در جریان دعوا چاقو چطور به او اصابت کرده و باعث مرگش شد. متهم در ادامه تحقیقات مدعی شد ...
فرار داماد از دست نوعروس 60 روزه
به دخترم گفته بودم که این پسر به درد تو نمی خورد و با او زندگی خوبی نخواهی داشت اما انگار گوشش بدهکار نبود و می گفت: تصمیمش را گرفته و کامران را می شناسد. پدر همزمان با گفتن این حرف ها نگاهی هم به دخترش انداخت و یکباره گفت: ولی چه کنم جناب قاضی Judge که جگرگوشه ام است و می خواهم کمکمان کنید قاضی شعبه268 دادگاه خانواده ونک در حالی که مشغول مطالعه اوراق پرونده پیش رویش بود ...
بازخوانی یک زندگی شیرین/ از بی خبری خانواده از حفظ 10 جزء قرآن تا مهریه خاص اما دلنشین!
... تا پایان حفظ 10 جزء خانواده ام خبر نداشتند! احمد کاظمی در پاسخ به این سؤال که چگونه حافظ شدید، اظهار کرد: از ماه رمضان سال 91 در حالی که سال سوم دبیرستان در حال تحصیل بودم به سمت حفظ قرآن گرایش پیدا کردم؛ حفظ تخصصی خود را در مجمع الحافظین قزوین آغاز کرده و در آذرماه سال 96 و بعد از گذشت 4 سال موفق به حفظ کامل قرآن شدم. نکته جالب آن است که تا پایان حفظ 10 جزء خانواده ام را از این ...
خدا مادر زیبایت را بیامرزد؛ بهترین مجموعه داستان سال 96
بادِ خوش مردی که گورش گم شد داده بودم! بالاخره در مرداد 88 قصه پیراهن داود همین مجموعه را نوشتم و یک هفته ده روز بعد از نوشتنم معده ام سوراخ شد، بلاهایی به سرم آمد، دو ماه در آی سی یو بستری شدم و بعد تا یک سال دیگر هم چیزی ننوشتم. مهر 87 که از خیاو رفتم تبریز و یک سالی آنجا ساکن شدم، بقیه داستان های این کتاب را در آن خانه تبریز نوشتم. اولین چیزی که در مواجهه با مجموعه خدا مادر زیبایت ...
بسته پیشنهادی ایبنا برای خرید آثار ترجمه کودک و نوجوان از نمایشگاه
استندیش ترودل را مطرح می کند که یک خوانش پریش است. سالی گاردنر در زمان نوشتن کتاب ماه کرم خورده شیفته چه می شد اگر ها شده است و درباره چگونگی نوشتن این کتاب می گوید: چه می شد اگر آمریکایی ها به کره ماه سفر نکرده بودند؟ وقتی تحقیقاتم را تمام کردم متوجه شدم که آلمانی ها از ابتدا سعی می کرده اند موشکی را به ماه پرتاب کنند و بعدها تصمیم گرفتند که آن موشک ها را به همین کره زمین بکوبند. شکل گیری ...
همسرتان همراه شماست نه سربار؛ در زندگی دنبال همراه بگردید/ ازدواج مانع پیشرفت نیست
.... از همین جهت به سراغ یک زوج دانشجو رفتیم و با آنها گفتگوی صمیمی داشیم. این زوج که از زمان ازدواجشان مدت زیادی نمی گذرد، رمز ازدواج دانشجویی را پایین آوردن سطح توقعات دانستند. دانشجو: خودتان را معرفی کنید و از نحوه آشناییتان برایمان بگویید ندرت: حسین ندرت هستم، دانشجوی سال آخر مهندسی کامپیوتر دانشگاه بجنورد. سال گذشته مسئول کانون مهدویت در دانشگاه شدم. برای ...
بالا رفتن سن ازدواج، علل و پیامدها
نان آوری صرف برای خانواده، شانه خالی کنند و بخشی از مسئولیت خود را بر دوش زنان بگذارند. 'سینا. م' که مجرد و 48 ساله است و علاوه بر کار در بیمارستان، مسئولیت نگهداری از والدین بیمارش را بر دوش دارد، می گوید: در تمام طول زندگیم مجبور بودم از خواهران کوچکترم مواظبت کنم و کمک خرج خانواده باشم، این مسئولیت باعث شد که نتوانم به موقع ازدواج کنم و الان نیز برای ازدواج بسیار دیر شده است. 'زهره. ک ...
رهایی مرد همسرکش از قصاص
آشپزخانه خورد نمی دانم چه اتفاقی افتاد که با چاقو به سینه اش زدم ؛هنوز نگاه خیره اش مقابل چشمم است.خیلی ترسیده بودم دخترم سارا را که دوسال بیشتر نداشت به آغوش گرفتم نمی دانستم چه کار کنم بیرون آمدم و سارا را به خانه خواهرم بردم و از آنجا به تبریز رفتم، هیچ پولی نداشتم می خواستم کاری برای خودم پیدا کنم که دستگیر شدم. در حالی که متهم به قصاص محکوم شده بود سرانجام موفق شد با جلب رضایت خانواده همسرش از مرگ ...
گفت و گو با شاهرخ ظهیری، کارآفرین و بنیانگذار برند مهرام / داستان کارآفرینی با سس مایونز
و اصالت کار من و صحت کار من، آنان را وامی داشت که جنبه داوری در مسائل یا مشورت درباره مسائل مختلف را داشته باشیم . من در دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانسیه قضایی شدم. در آن زمان معلم بودم و کارمند اداره فرهنگ (آموزش و پروش) بودم. خیلی از همرشته ای های من در دانشگاه، بلافاصله بعد از فارغ التحصیل شدن به استخدام دادگستری درآمدند. اما برای من کار در دادگستری جای سوال بود. پیش خودم فکر می ...
روایت زنی که شغلش پرورش شتر است
. وقتی پدرم فوت کرد، برادرهایم شترها را فروختند و هرچه شتر داشتیم تمام شد، بعد از مدتی مادرم و خانواده با وام و باقی مانده ارث و میراث پدرم چند شتر خریدند و برادرهایم هم شتر خریدند و من شدم کارگر آنها... بعد با خنده می گوید: البته کارگر بی جیره و مواجب. آن قدر عاشق شتر بودم که فقط می خواستم کنار شترها باشم، این کارگری کردن تا ازدواج من طول کشید، شوهرم می دانست چقدر به شتر علاقه دارم، به او گفتم ...
دختر جوان، نقاب از مرد شیطان صفت مجازی برداشت + جزییات
را شناسایی کردند و او بازداشت شد. متهم در جریان تحقیقات به افسر تحقیق گفت: من مدتی با خواهر شاکی دوست بودم و بعد از چند ماه ارتباط دوستی مان قطع شد . یک روز در اینستاگرام عکس های دختر جوان را نگاه می کردم که متوجه عکس های خواهر او شدم . از او خوشم آمد و می خواستم این بار با او دوست شوم. برای او در اینستاگرام پیام فرستادم اما جوابی نمی داد . من دست بردار نبودم و هر طور که بود می خواستم ...
بازگشت به "پرسپولیس" بزرگترین آرزویم است
محمد عباس زاده می گوید که خوب نیست با صحبت های نابجا از شیرینی صعود نساجی به لیگ برتر کاست. به گزارش پیروزی، محمد عباس زاده مهاجم و گلزن محبوب قائمشهری ها با صدایی گرفته پاسخ سوالات ما در مورد صحبت تبانی در بازی پایانی شان مقابل راه آهن، صعود نساجی و مسائل دیگر را داد. او که بعد از مدت ها به آرزوی دیرینه اش دست پیدا کرده بود از اینکه قول هایش را عملی کرده احساس رضایت دارد و می گوید فصل ...
قتل دردناک سلاله و اولین عکس از قاتل و انگیزه عجیب این جنایت
خانواده بوددزدیدم و پس از انتقال به انبار خانه یکی از روستاییان که در منزل نبودند، خفه کردم. قتل سلاله ، دختر ترکمن قاتل سلاله در ادامه اعترافاتش گفت: قصد دفن کردن جنازه در زمین های اطراف روستا را داشتم که بلندگوی مسجد اعلام کرد که سلاله گم شده است. پس از شنیدن این خبر از این تصمیم منصرف و جنازه را در انبار همان خانه ای که سلاله را کشته بودم رها و از روستا خارج شدم. ...
ما عملیاتی فکر می کردیم اما الان فضا تبلیغاتی است/ اتاق فکر جمنا هر 15 روز جلسه دارد
تلاش را انجام دهند؛ اینکه مدام بگویند ما می خواهیم با فساد مبارزه کنیم، چاره کار نیست. ممکن است تخلفات بسیار کم شده باشد چون اصلا پروانه صادر نمی شود. ممکن است یک منطقه ار تهران در یک روز، فقط یک پروانه صادر کند؛ این فرق می کند با زمان ما که مدام درگیر این مساله(صدور پروانه) بودیم و مدت ها طول می کشید فردی یک پروانه بگیرد . نظر شما درباره سیاسی کاری های شورای شهر چیست؟ الان تا چه اندازه ...
رویا با شاگرد پدرش ارتباط پنهانی داشت! / وقتی پدرم فهمید!
در تصمیم برای فرار Escape از خانه، او را همراهی کنم این گونه بود که من و برات با فرار از خانه پدرم را مجبور کردیم با ازدواج ما موافقت کند اما هنوز چند ماه از این عشق دیوانه وار نگذشته بود که آرام آرام چشمانم باز شد و توانستم عیب هایی که پدرم به او نسبت می داد را ببینم. همسرم دیروقت به خانه باز می گشت و با زنان دیگری ارتباط داشت. حتی مدتی بعد متوجه اعتیادش شدم ولی نمی توانستم به خانواده ام چیزی ...
خروس باز می ماندم داماد نقی نمی شدم
کاراکترهایی است که به مرور و در هر فصل از سریال پایتخت پخته تر شد. ابتدا خروس باز بود و حالا آن قدر در خانواده نقی جا گرفته که قرار است با فهیمه ازدواج کند. درباره روند حضور رحمت در پایتخت بگویید که ابتدا در قالب یک شخصیت فرعی وارد قصه شد، اما حالا خودش جزو کاراکترهای اصلی است و اتفاقات جدیدی را در روند قصه رقم می زند؟ طراح کار و شخصیت های این سریال محسن تنابنده است. هر اتفاقی که در این ...
متهم: به خاطر دخترم زودتر آزادم کنید
...، اما وقتی از خانه خارج شدم یادم رفت پتویم را با خودم ببرم به همین خاطر مجبور شدم به خانه برگردم. فائزه به محض دیدن من بار دیگر شروع به فحاشی کرد. دیگر خسته شده بودم و کنترل اعصابم را از دست داده بودم به همین دلیل ناخواسته با چاقوی آشپزخانه به جانش افتادم و چند ضربه به او زدم. وقتی همسرم خون آلود روی زمین افتاد فرزند هشت ماهه ام را در آغوش گرفتم و به خانه خواهرم رفتم تا فرزندم را به خواهرم ...
استخدام به شرط پارتی
البته پیدا کردن پارتی در یک ارگان دولتی با قرارداد مدت معین جذب شدم. پس از 9 ماه به بنده و کسانی که با من جذب شده بودند، گفتند که دیگر نیازی به شما نیست و بروید برای تسویه حساب. یک هفته بعد که برای تسویه حساب رفتم، دیدم یک نفر جدید استخدام شده و متوجه شدم که از فامیل های مدیریت است. او می گوید: اگر در این کشور پارتی نداشته باشید، ته خطید!. مرد جوان دیگری در پاسخ به این سوال می گوید: سال ...
شایگان: مصدقی بودم
آذربایجان و اهل سلماس در نزدیکی ارومیه بود. در خانه اش در تبریز که پدربزرگم در آن هر یک شعبه تجارتی داشت، احساس تنگی نفس می کرد و دوست داشت سفر کند و جهان را بشناسد... . البته شایگان را که از لحاظ سنی، نزدیک به من بوده، در آن دوران ندیده بودم، چون من نیز مانند او کودکی بودم که گهگاهی در مراسم مسجد پدری حضور می یافتم... ...زمان گذشت و من شایگان را در یکی دو جلسه علمی- فلسفی استاد بزرگوار، مرحوم ...
روایت معلم های عشایر بختیاری که با رسیدن بهار، فصل کوچ آنها هم آغاز می شود/ مشق کوچ، درس زندگی
نامزد شده بودند. یک بار یکی از بچه ها به معلم گفته بود در راهت به شهر مرا به فلان روستا برسان. گفته بود می خواهم بروم پیش نامزدم. جهانگیری می گوید در این شرایط ما سعی می کنیم به شکلی با خانواده صحبت کنیم که احساس نکنند به آیین ها و سنت های شان بی احترامی می کنیم. ما ترجیح می دهیم حتی اگر قرار است بچه ها ازدواج کنند تا جایی که ممکن است درس بخوانند. مختاری که شمار نوه هایش را ندارد و چند ...
اینیستا: فوتبال فقط گل نیست / فوئنته آلبیا مخفیگاه من است
، نه. ولی در آن زمان یک پسر کوچک بودم. برای من جدایی از خانواده دردناک بود. این نخستین بار در زندگی بود که از والدینم دور می شدم و بابت این موضوع عذاب می کشیدم. 12 ساله بودم و تا آن زمان فقط روستای مان را می شناختم. این سخت ترین تجربه ای بود که در زندگی ام پشت سر گذاشتم. ماه ها طول کشید تا به این شرایط عادت کنم. شب ها وقتی به اتاقم برمی گشتم، به شدت گریه می کردم. در آن روزها برایت پیش ...
سردار آتش
به سرعت سازماندهی کرد و در عملیات رمضان اکثریت قریب به اتفاق توپ ها را علیه دشمن بعثی به کار برد . در ادامه با به دست آوردن توپ های غنیمتی بیشتر،گروه های توپخانه را به استعداد چند گردان شکل داد . این گروه ها بازوهایی قوی برای فرماندهی قوای رزمی و پشتیبانی محکم برای رزمندگان بودند . در نبردهای خیبر، والفجر هشت، کربلای چهار،کربلای پنج که سپاه پاسداران به لحاظ عملیاتی مسؤولیت مستقلی داشت ...
از هر دری سخنی
، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود. آن مداد را به کسی که مدادش گم می شود می دهی و بعد از پایان درس پس می گیری. خیلی خوشحال شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آن قدر که در کیفم مداد های اضافی بیشتری می گذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم. با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقه ام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره کلاس شده بودم به گونه ای که همه مرا صاحب مداد های ذخیره می شناختند. حالا که بزرگ شده ام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفته ام و تشکیل خانواده داده ام، صاحب بزرگ ترین جمعیت خیریه شهر هستم. ...