سایر خبرها
گزارشی از زندگی سخت و فقیرانه زنی که خبرنگارصداوسیما در باره او دروغ نوشت
نادر را که 10 ساله است پیش خودم نگه داشتم. اصلاً نمی توانم از نادر دور بشوم، کسی جز من نمی تواند مواظبش باشد برای اینکه هم عقب مانده ذهنی است هم بعد از یک تصادف پاهایش کج شده و نمی تواند درست راه برود. با اینکه مدرسه نمی رود اما بالاخره برای خورد و خوراک نادر هم که شده باید کار کنم. خودم مریض هستم و حوصله شلوغی و آدم ها را ندارم برای همین صبح ها که خلوت تر هست از خانه بیرون می زنم و تا غروب از هر ...
شاعری رمانتیک با شور سیاسی
بعد از آن رو به افول گذاشت و این موضوع را دکتر شفیعی کدکنی هم در تحلیل شعر های فریدون توللی تصریح کرده است. من سعی کردم در این کتاب به انصاف و مروت (شیرازی گری) آثارش را بررسی کنم. خاطرم هست، کتاب پویه تازه منتشر شده بود و نسخه ای هم به من داد و هر ازچندی می پرسید، کتابش را خواندم یا نه؟! من هم هر بار از زیر پاسخ روشن می گذشتم. کتاب چندان خوبی نبود و نمی خواستم به رویش بیاورم. آخرین بار ...
همسر میانسالم می خواست با پسری 25 ساله ازدواج کند، برای همین ...
مسافرکشی می کردی؟ نه، پارچه فروش بودم که از بد روزگار ورشکسته شدم. با همسرت سر چه موضوعی اختلاف داشتی که به قول خودت تو را از خانه بیرون کرد؟ چند سال قبل یک خانه را با پدرم شریکی خریدم اما موقع فروش پدرم پولم را نداد. از آن به بعد مدام او مرا سرکوفت می زد که خانواده ات پولت را خورده اند. سر ساخت خانه هم به من توهین کرد و گفت نمی خواهم تو در جریان ماجرا باشی. همه این ...
بارش سخاوت
، زیرا حفظ کرامت انسانی ضامن بقای جامعه و حفظ ارزش های انسانی است. شهردار اصفهان ادامه داد: باید در جامعه حس احسان و نیکوکاری را تقویت کنیم تا فردی به خاطر چهار میلیون تومان گرفتار زندان نشود در این صورت است که آسیب های اجتماعی تسری می یابد و اختلال در نظم عمومی ایجاد می شود. نوروزی به بازدید خود از زندان مرکزی اصفهان اشاره کرد و گفت: متاسفانه افرادی در زندان بودند که به خاطر ...
جای خواب، عامل قتل جوان 31 ساله
: حدود هشت ماه قبل زمانی که مقابل داروخانه ای در بولوار طبرسی شمالی بساط می کردم و دارو های گیاهی می فروختم با حامد (مقتول) آشنا شدم و با او به درد دل پرداختم. او هم همسرش را طلاق داده و به تنهایی زندگی می کرد به همین خاطر دلش به حالم سوخت و گفت که با او زندگی کنم. من هم بلافاصله قبول کردم و، چون جای خواب نداشتم، به منزل او رفتم. روز ها برای خودم کارگری می کردم و شب ها نیز ...
مرگ دختر جوان با ضربه مشت مدال آور بوکس
با نگار چت کردم و گفت برای این کار 300 هزار تومان می گیرد. فردای آن روز حدود ساعت 3 با نگار قرار گذاشتم. من سوار خودرو به محل قرار رفتم و خودروام را در چند متری نگار نگه داشتم، اما واقعاً قصدم این نبود که خودم را به او نشان دهم. بعد چه اتفاقی افتاد؟ چون از زمان قرار گذشت و من نرفته بودم او به من زنگ زد و از شانس بدم صدای تلفنم را شنید و فهمید من همانی هستم که با او قرار گذاشته ام ...
دورهمی های خانوادگی و صندوق های قرض الحسنه خانگی
دیگرم حمایت مالی از اعضای خانواده و فامیل بود تا اگر کسی به پول نیاز داشت، بدون گیر و بندهایی مثل سفته، ضامن، وثیقه که بانک می خواهد، وام بگیرد. این را مهسا شکوه، مدیر یکی از صندوق های خانوادگی در تهران می گوید که سال 77 صندوق را راه اندازی کرده اند؛ صندوقی که 4، 5 نفری تشکیل شد و حالا اعضای آن به 80 نفر رسیده اند: اعضای دیگر فامیل وقتی که متوجه شدند کم کم به ما پیوستند، از نوزاد 8 ...
ناشر باید چند چاه نفت داشته باشد/تاثیر خوانسار بر بازارنشر ایران
. * پدر و پدربزرگتان هم در این کار بودند؟ نه. آن ها در کار نشر نبودند. * پس چه شد که شما جذب این کار شدید؟ پسرعمویم ناصر میرباقری که این روزها مدیر انتشارات خانه فرهنگ گویاست، سال ها پیش یک کتابفروشی در خیابان یخچال داشت که لوازم التحریر هم در آن می فروخت. آن موقع من را به آقای اشرف الکتاب معرفی کرد و من هم وارد این صنف شدم. * احتمالا آن زمان ...
خرید بازی اینترنتی کار دست پسر جوان داد
اعلام کرد که در کارتت پول نداری و کارت فاقد موجودی لازم است، پس از چندین بار امتحان و گرفتن موجودی از عابر بانک متوجه شدم حسابم کاملاً خالی است. بلافاصله به بانک مربوطه رفتم و وقتی مطمئن شدم از حساب بانکی ام سرقت شده شکایت کردم. بدین ترتیب پرونده به منظور تحقیقات بیشتر در اختیار کارشناسان پلیس فتا قرار گرفت. در نخستین بررسی ها مشخص شد پسر خانواده از طریق حساب بانکی پدرش اقدام به خرید اینترنتی کرده است ...
9 خرداد زنان جنجالی و قدرتمند سینمای ایران
را گرفت. بعد از آن برخلاف تمام دختران جوان آن سال ها وارد هر کاری نشد. بعد از سیمرغ، در دو فیلم شهر زیبا و چهارشنبه سوری اصغر فرهادی بازی کرد و در هر دو نقش، نظر داوران جشنواره را جلب کرد. ترانه علیدوستی هیچ وقت بیراهه نرفت اما بعد از درباره الی تا اوایل دهه 90 که دوباره با پذیرایی ساده و آسمان زرد کم عمق به چشم آمد و نامزد سیمرغ شد، در فیلم هایی بازی کرد که زیاد دیده نشدند ...
بوکسوری که زن ماساژور را به قتل رساند+ عکس
او زدم. ورزشکاری؟ بله، از دوران کودکی بوکس می رفتم و الان هم بوکس حرفه ای کار می کنم. مدال طلای استانی هم دارم. خانواده ام همه بوکسور هستند. چطوری با مقتول آشنا شدی؟ مدتی قبل از حادثه عضو کانال تلگرامی شدم که مدیر کانال ماساژور زن معرفی می کرد که مدیر کانال مقتول را به عنوان ماساژور به من معرفی کرد. شب قبل از حادثه با او تماس گرفتم و روز حادثه درنزدیکی خانه مان با هم قرار ...
هنوز بند نافش را قطع نکرده بودند که والدینش او را حوالی پیچ شمیران رها کردند + عکس
...> با خودم می گفتم غم و غصه فوت ناگهانی پدرم کم بود، ماجرای بی هویتی و فرزند خوانده بودنم هم به آن اضافه شد؛ خیلی کلافه و بی حوصله بودم. تمام شب و روزم به گریه و بی تابی می گذشت و به قول بعضی ها حس مرده متحرکی را داشتم که به اجبار باید برخی کارها را انجام بدهد و خیلی در این وضعیت دوام نیاوردم. دیگر نه می توانستم به خوبی از فرزندانم مراقبت کنم و نه آدم سابق بودم. پدر خوانده و مادر ...
مشت های مرگبار بوکسور بر صورت دختر جوان
، متوجه شد که من آن جا هستم. او سوار خودروی من شد و بعد از صحبت کردن با هم درگیر شدیم. من هم با مشت چند ضربه به او زدم. من قهرمان بوکس هستم. در قانون بوکس این ضربه ها طرف را بیهوش می کند. اما ناگهان دیدم که نبض نگار نمی زند. حتی آینه جلوی دهانش گرفتم تا ببینم بخار می کند یا نه، اما نفس نمی کشید. برای همین ترسیدم و جسد را لای پتو پیچیدم و به رودخانه انداختم. لباس ها و کیف و کفشش را هم در سطل زباله انداختم. بعد از آن به پارک طالقانی رفتم و سه ساعت گریه کردم. عذاب وجدان گرفته بودم و مرتب کابوس می دیدم. دو سه روز گذشت تا این که خودم با پلیس تماس گرفتم و محل جسد را گفتم. اما ترسیدم خودم را تسلیم کنم. ...
اعدام مادر سنگدل که به پسر 5 ساله اش حسودی می کرد + عکس ها
بیرون آمدم و متوجه شدم چه جنایتی کردم هم پشیمان بودم و هم خوشحال که دیگر راحت شدم و از این به بعد راحتی و آسایش و تمام ثروت جوناتان برای من و دخترم است. بعد از این که جنازه لوکاس را زیر پل رها کردم به خانه آمدم و طوری رفتار کردم که انگار بی خبرم و نگران اما همسرم که از غیبت لوکاس ترسیده بود و به من شک داشت سریع با پلیس تماس گرفت و آن ها را در جریان غیبت پسرش گذاشت. با این که من سعی کردم عادی ...
اتوبان های پرت را انتخاب می کردیم و همین که به یک جای خلوت می رسیدیم...
... چرا زورگیری می کردید؟به پول احتیاج داشتیم. چرا سر کار نمی رفتید؟سوء سابقه دارم به من کار نمی دهند. حال و حوصله جنگ اعصاب با کار فرما رو هم ندارم. اعتیاد داری؟ بله شیشه می کشم. خرج موادت را از راه سرقت به دست می آوردی؟ خانه که فقط اجازه دارم بخورم وبخوابم پدرم ندارم که به من پول بدهد؛ از وقتی هم که از زندان آزاد شدم کاری نیست انجام بدهم. شیشه هم الان گران شده ...
مشت های مرگبار بوکسور بر صورت دختر جوان
جنایی تهران، به سوالات بازپرس منافی آذر پاسخ داد. او در گفت وگو با خبرنگار نیز جزییات ماجرا را این گونه توضیح داد: من در یک کانال تلگرامی با نگار آشنا شدم. چند وقتی با هم صحبت می کردیم. تا این که یک روز با او قرار گذاشتم. فقط از سر کنجکاوی رفتم تا ببینم نگار چه شکلی است. وقتی سر قرار رفتم خودم را نشان ندادم. از دور او را دیدم. اما او با من تماس گرفت و وقتی صدای زنگ موبایلم را شنید، متوجه شد که من آن ...
زن بی نوا اسیر اقدام وحشیانه مرد مست پس از خوشگذرانی های شبانه شد!
...: دیگه داشتم کم می آوردم؛ پدرم یکسره غرو لند می کرد. مادرم هم نسبت به من بی تفاوت شده بود. احساس می کردم یک بار اضافی بر روی دوش خانواده ... دست های سفت و پینه بسته پدرم را که می دیدم کمی به او حق می دادم. وضعیت زندگیمان سخت و طاقت فرسا شده بود. برادر کوچکم علی تازه از بیمارستان مرخص شده بود و پدرم بابت هزینه های درمان او کلی زیر بار قرض رفت، کاری از دستم بر نمی آمد و فقط برایش ...
شیشه ای که شیشه عمر می شکند/ فرجامی فاجعه بار!
، سه بار استفاده، دیگر به این غول بی شاخ و دم، اعتیاد پیدا کردم، وابستگیم اینقدر شدید بود که تمام وسایل خانه را فروختم و دود کردم، کم کم احساس می کردم همه مرا مثل یک دزد زیر نظر گرفته اند و تمام اعمال و رفتار مرا دنبال می کنند و این عصبانیم می کرد. به تدریج به همسرم که شاید تنها به دلیل پاکدامنی برای زندگی انتخابش کرده بودم، مظنون شدم و احساس می کردم به من خیانت می کند، بارها در مقابلش ...
معجز ه در چاه مر گ
ولی به دلیل حساسیت پرونده می خواستم سرکار بروم چون به مرد جوان که خیلی نگران بود، قول داده بودم. شب را خوابیدم و خواب عجیبی دیدم، می دیدم داخل چاه تاریکی در حال تعقیب دو متهم زن و مرد هستم و بالاخره با هزار بدبختی که بود، آن ها را دستگیر کردم. یکی از متهمان مرد جوانی بود و متهم زن هم سن و سال دار! صبح وقتی از خواب بیدار شدم، حالت عجیبی داشتم. از خانه بیرون زدم، برف همه جا را سفید پوش ...
روزی شیرین برای تلخی قند/گزارشی از یک گل ریزان
.... پدرش سیدمرتضی پهلوان نامدار که همه جای تهران او را می شناختند، اما دچار بیماری دیابت می شود و به دلیل عدم شناخت بیماری و راه های پیشگیری آن، به نارسایی کلیه، نابینایی دچار می شود و سرانجام مرگ سراغ او را می گیرد. بعد، معرکه گیر داستان، به زندگی خودش نقب می زند و می گوید وقتی بیماری پدرم را دیدم، افسرده شدم و پس از مدتی فهمیدم خودم هم دچار بیماری شدم. تمام دنیا برایم تیره و تار شده بود. ...
اینجا بمب هم بزنند مال خودمان است
را هم خیلی خوب یاد بگیریم تا بتوانیم از عهده کار برآییم. ضمن این که در کنار واحدهای درسی، کلاس های آزاد هم داشتیم که در آنها هر دانشجویی بسته به علایق شخصی اش هنری را انتخاب می کرد و در آن مشغول به کار می شد. من هم طراحی و نقاشی را انتخاب کردم. بعد از پیروزی انقلاب هم یک کتابفروشی را در خیابان وصال شیرازی راه اندازی کردم و در فضای پشت آن هم برای خودم یک آتلیه ایجاد کرده و مشغول طراحی شدم. سراغ ...
آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات اقتصادی
که در آن مبادلات به وسیله پول صورت می گیرد و تهاتر کالاها در آن نقشی ندارد. اقتصاد پولگرایان اقتصاد طرفدار سیاست های پولی. اقتصاد پیرامون اقتصادهای مسلط، موجبات پیدایی مناطق اقتصادی را فراهم می سازند که فعل و انفعالات خاصی ناشی از اوضاع و شرایط اقتصادی در آنان آزادانه صورت می یابند و به این ترتیب کسادی سرمایه داری بین المللی بیش از همه بر آنان اثر می ...
الهه مطلقه بود و میثم او را به دوستانش فروخت !
الهه با وجود 18 ساله بودن مطلقه بود و میثم وقتی در فضای مجازی با او دوست شد نقشه کثیفی داشت. البته می خواستم از روز اول حقیقت را بداند و با چشم باز در مورد آینده تصمیم بگیرد. اما نمی دانستم که با این حماقت چه مشکل بزرگی برای خودم درست می کنم. میثم با سردر آوردن از مسائل خصوصی زندگی ام ، نقطه ضعف من را پیدا کرده بود و خوب می دانست چطور می تواند احساسات یک دختر 18ساله که چهار ماه بعد از ...
حوزه نجف دارای یک دیدگاه مداراتی و حوزه قم دارای یک نظام فکری بی پروا است/ در فقه، اصول و کلام، نهضت ...
...> سند : من یک بار تعبیر کردم که اینجا باشگاه ورزشی معنوی حضرت امیر(ع) است؛ این شوخی نیست شما می خواهید به یک باشگاه ورزشی معنوی بروید اگر مربی آن جا حضرت امیر باشد بهتر است یا شخص دیگر؟! حقیقتش هم همین است. آقای وحید خراسانی و آقایان بزرگ قم یک دوره در نجف اشرف این گونه بوده اند؛ من خودم وقتی مشغول رساله نوشتن شدم، در قم بودم البته عمده کارم را این جا انجام دادم، به نظرم می آید که در نجف هم از نظر ...
خاطره سردار کوثری از پولی که ابراهیم هادی به او داد
خانواده های مستحق و آبرودار بودند. از جبهه برمی گشتم، وقتی رسیدم میدان خراسان، دیگر هیچ پولی همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فکر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هایم از من پول می خواهند. تازه اجاره خانه را چه کنم؟ سراغ کی بروم؟ به چه کسی رو بیندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبی نداشت. سر چهارراه عارف ایستاده بودم. با خودم گفتم: فقط باید خدا کمک کند. من ...
مصائب 14 ساله کارگری بدون بیمه و قرارداد زیر سقف خاکستری تهران/ 18 ساعت کار برای 1میلیون و 200 هزار تومان
هریس هستم و از سال 1382 فقط برای داشتن کار و کسب درآمد به تهران آمده ام؛ در حقیقت مجبور شدم که به تهران بیایم و از خانواده ام دور شوم زیرا در شهرستان خودم کار نیست . او که این دوری از خانواده برایش خیلی سخت و فرسوده کننده است، می گوید : تحمل این دوری به خصوص از سال 91 که ازدواج کردم و بعد از آن که بچه دار شدم خیلی سخت تر شد؛ از یک طرف باید در تهران بمانم تا حداقل درآمدی داشته باشم که ...
راهی برای دریافت رحمت الهی/ پاداش خداوند به گذشت از دیگران
آمَنُوا (حج/38) منافقین جمله ای می گفتند. بهشتی بهشتی! طالقانی را تو کشتی! الآن منافقین سی سال است در به در هستند و بهشتی هم سی سال است عزیز است. اینطور نیست که با یک شعر و یک جوک و یک تمثیل و یک کاریکاتور آبروی کسی را بریزیم. در قرآن است إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا خدا از مؤمنین دفاع می کند. یعنی در و دیوار جمع شوند، همه جمع شدند پیغمبر را بکشند، یک تار عنکبوت دم غار آمد، سالم ...
جهادی یعنی همین، آتش به اختیار
من وقت برای این چیزها ندارم. اما او آخر مخ ما را زد و از عید 90 با ایشان کار جهادی را شروع کردم. از همانجا دیدم که عجب فضایی است خیلی فضای عجیبی است. پس از سال 90 نمک گیر اردوهای جهادی شدم و دیگر هم نمی توانم ترکش کنم. چرا؟ یعنی هرکس یکبار برود اینقدر وابسته می شود؟ بله، من می گویم اگر کسی یک بار به آنجا بیاید دیگر نمی تواند ترکش کند. اگر بعد از یک بار توانست اردوهای جهادی را ترک کند ...
این روزهای پنج قلوهای تبریزی
دار نشویم. به همین دلیل زود اقدام کردیم. داشتن 5 فرزند، آن هم در این سن، هزینه های زیادی دارد، درآمدتان چطور است؟ من با وانت میوه فروشی می کنم، اما الان دو سه ماهی می شود که به دلیل شرایط همسرم، نمی توانم سرکار بروم، حال همسرم خوب نبود و من کنارش می ماندم. یعنی الان جایی مشغول نیستم. در خانه پدرم در اطراف شهر تبریز زندگی می کنم، با پدر و مادرم. پدرم خانه نشین است با ماهی 500 هزار تومان ...
تاج زاده و خاتمی مخالف ویدئو بودند/ خاتمی نگفت تقلب شده
نبودم ولی بعد از آشوب های پس از انتخابات با خیلی از آقایان صحبت کردم که دست از اقدامات خود بردارند. با آقای خاتمی نیز صحبت کردم و امید داشتم که بتوانم او را از اقدامات منصرف کنم ولی با توجه به اینکه اطرافیان او بسیار بر روی او تاثیرگذارند انتظاری که داشتم محقق نشد. ولی آن چیز که به صراحت به خود بنده گفته بود و فکر کنم اخوی ام(محمدمهدی عبد خدایی) هم در جلسه حضور داشت، این بود که انتخابات 88 احمدی نژاد رای آورده و باور داشت که تقلب درست نبود . سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری تحلیلی خبرآنلاین ، تاریخ انتشار 2 خرداد 97 ، کدمطلب : 779065 ، www.khabaronline. ...