سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی ملی پوشان از برنامه ریزی درسی شان می گویند/ 2 بار به مسابقات جهانی اعزام شدم؛ اما دانشگاه متوجه نشد!
ما جهت شرکت در مسابقات طراحی شده راحت هستیم. دانشجو: نگاه جامعه به شما به عنوان یک دختر ورزشکار چگونه است؟ مایدی: در جامعه هیچگاه دید منفی نسبت به زنان وجود نداشته و ندارد و اگر به خیلی قبل تر برگردیم، برای مثال به سنگ نگاره های تخت جمشید نگاه کنید، متوجه می شوید بانوان این کشور دارای ارج و قرب ویژه ای بودند و باید مردم جامعه ما نسبت به زنان جامعه بسیار دید روشن فکر و ...
رابطه نامشروع زن شوهردار با رییس کاروان های زیارتی | کار کثیفی که همسرم کرد باعث شد تا ....
به نقل از رکنا، همه چیز از دوسال پیش شروع شد. از همان زمان متوجه علاقه همسرم به مدیر کاروان شدم اما خودم را گول می زدم. او به من خیانت کرد و زندگی ام را به تباهی کشاند. چند روز پیش متوجه شدم که در نبودن من آن مرد شیطانی در خانه ام رفت و آمد دارد. این ها گوشه ای از اظهارات مردی جوان است که چند روز پیش برای شکایت از همسر و مردی که با وی رابطه غیراخلاقی داشته است به دادسرا مراجعه کرده بود. ...
قاتل بنیتا: مرا اعدام کنید!
روشن و بدون سرنشین او را وسوسه کرد. او از اموال سرقتی هیچ چیزی غیر از یک بند سبز کیف به من نداد. من وضعیت خانواده بنیتا را درک می کنم چراکه خودم پدر دو فرزند هستم. آن روز بدترین روز زندگی ام بود. هیچ وقت فکر نمی کردم کاری که محمد کرده موجب کشته شدن یک بچه بی گناه شود. به خاطر اعتیادی که داشتم جرأت نکردم خودم ماجرا را به پلیس اطلاع دهم. اما می دانم اگر زودتر پلیس را باخبر می کردم، شاید دختربچه زنده ...
قاتل بنیتا: مرا اعدام کنید!/پدر قاتل: هرچه بخواهید پول می دهم اعدامش نکنید
سرنشین او را وسوسه کرد. او از اموال سرقتی هیچ چیزی غیر از یک بند سبز کیف به من نداد. من وضعیت خانواده بنیتا را درک می کنم چراکه خودم پدر دو فرزند هستم. آن روز بدترین روز زندگی ام بود. هیچ وقت فکر نمی کردم کاری که محمد کرده موجب کشته شدن یک بچه بی گناه شود. به خاطر اعتیادی که داشتم جرأت نکردم خودم ماجرا را به پلیس اطلاع دهم. اما می دانم اگر زودتر پلیس را باخبر می کردم، شاید دختربچه زنده می ماند. ...
وقتی شوهرم نبود، مرد غریبه را در اولین قرار به خانه ام بردم!
این گونه بیان کرد: 34 سال سن دارم، صاحب دو دختر و یک پسر هستم. شغل پدرم آزاد است و از نظر مالی در حد متوسط، مادرم خانه دار است . علاقه فراوانی به درس خواندن داشتم پس از اتمام مقطع دبیرستان، وارد دانشگاه شدم و در رشته معماری مشغول به تحصیل شدم. زندگی خوبی داشتم و رابطه ام با خانواده خوب بود. تا اینکه پسری در محله امان با ابراز علاقه به خواستگاری ام آمد . ...
مسابقه 100 میلیونی محمدرضا گلزار در تلویزیون
که آنها دوست دارند، اما تو در واقع کاری که دوست داری را انجام می دهی؟ گلزار گفت: من کاری را که فکر کنم درست است، انجام می دهم، به هر حال قضاوت کردن کار روزمره جامعه است. اظهار نظر کردن با داوری خیلی متفاوت است و زمانی که نظری می دهم براساس حدس خودم است اما وقتی که قضاوت می کنم، باید جوابگو قضاوت ها نیز باشم. علیخانی گفت: تو جزو آدم هایی هستی که در چند سال اخیر قضاوت شده ای ...
خوشحالم هر آنچه می سازم همان است که می خواهم
نظرم جذاب ولی غیرقابل ساخت آمد، ولی بعدا متوجه یک پرونده جنایی شدم که دو سال قبل تر از آن در یکی از شهرستان های خراسان اتفاق افتاده بود و شروع این پروژه را برای من جدی کرد. متاسفانه نتوانستم به جزییات آن پرونده دسترسی پیدا کنم ولی حداقل کمکی که به من کرد قدرت تخیل من را تقویت کرد، البته الان خوشحال هستم که داستان این فیلم با آنچه در واقعیت رخ داده ارتباط مستقیمی ندارد و احساس می کنم با داستان جهان ...
عسگری: تمام تلاشم را انجام می دهم تا پاسخگوی اعتماد کادرفنی باشم/ شکست در دیدار نهایی لیگ جهانی برایم ...
فعلی تیم ملی افتادم و متوجه شدم که چقدر زمان به زودی سپری شد. وی تاکید کرد: درست است که 4 سال پیش فرصت همراهی تیم ملی را پیدا نکردم اما خدا را واقعا بعد از دیدن اسم خودم در لیست مسافران بازی های آسیایی و قهرمانی آسیا شکر کردم و برای همه بازیکنان نیز بهترین ها را آرزو کردم. از ابتدای سال 96 تمام اولویت و هدف خود را برای حضور در مسابقات قهرمانی آسیایی، لیگ های جهانی، بازی های آسیایی و ...
وقتی در خانه دوستم به هوش آمدم خودم را در خلوت شوهرش دیدم
به گزارش رکنا، مدتی پیش زن 43 ساله ای به نام فائقه به کلانتری در غرب تهران رفت و از یک زوج جوان شکایت کرد. وی گفت: مدتی پیش با زنی به نام آناهیتا در پاساژ بوستان پونک آشنا شدم. رفت و آمد های ما با هم ادامه داشت تا اینکه او چند بار مرا به خانه اش دعوت کرد. آخرین بار وقتی به خانه او رفته بودم شربت مسمومی به من خوراند که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم همسر آناهیتا به نام فرهاد مرا آزار داده ...
روزگار یک بانوی مدیرعامل
تا پیش از آن فکر می کردم که مصاحبه با خانم مدیر به دلیل هم جنس بودنمان، احتمالا آسان تر خواهد بود. چون ما زن ها با هم راحت تر حرف می زنیم. اما در جلسه مصاحبه با اولین جملاتی که از زبان او می شنوم، متوجه می شوم که خانم مدیر چندان هم منعطف نیست. جدی است و هیچ حرف بی حساب و کتابی نمی زند. صدایش ظرافت زنانه دارد؛ اما کلامش محکم است و آرام صحبت می کند. خودش می گوید: ممکن است کسی امروز حرف من را به دلیل زن بودنم نخواند یا فردا نخواند؛ ولی جدیت من باعث می شود بالاخره حرفم را بشنود. جدیت من و پافشاری در تصمیماتم باعث شده گاهی رویکرد طرف مقابلم تغییر کند. اما تصمیم من نه؛ این دست نگاه ها در تصمیمات من تاثیری ندارد. از خانم مدیر در مورد تفکیک نقش مدیریت و مادر بودن می پرسم. رو راست جواب می دهد: امروز فعلا مدیر هستم، بعد مادر البته عنوان می کند که با دو فرزند پسرش دوست است و کارهایشان را دورادور کنترل و پیگیری می کند. ولی به دلیل مشغله کاری این روزهایش، نقش مدیریتش به مادر بودنش می چربد. به هر حال او امروز نه تنها اولین مدیرعامل زن تاریخ بزرگ ترین ایرلاین ایران است، بلکه تنها زن ...
حرف های پدر دختری را با عکس روی دیوار می زنم
را باید از خودمان شروع کنیم. مسئولان می توانند با درست رفتار کردن الگوی خوبی برای جوانان باشند. قبل از عید برنامه ای گذاشتیم و من و همه همکارانم رفتیم آسایشگاه ثارالله ، وضعیت واقعاً اسفناک بود، فکر کردم وضعیت من که فرزند یک شهید ملی هستم این است وای به حال خانواده های شهدایی که گمنام اند! ما حتی بازمانده های دوران جنگ را در نمی یابیم، اما آنها همچنان آدم های متواضعی هستند و هر موقع با آنها صحبت ...
وقتی جناب خان برای مدیری می خواند
نوشته های من هستند. در ادامه برنامه به رسم همیشگی برنامه رامبد به مهران مدیری گفت: قول می دهی که چه کار خیری به خاطر این برنامه انجام دهی؟ و مهران مدیری در پاسخ با کمی تامل گفت: من عاشق صدای خش خش جاروی نارنجی پوش ها هستم و قول می دهم به بیست نارنجی پوش که بعد از برنامه با آنها روبرو شدم نفری یک میلیون بدهم. در بخش آخر برنامه جناب خان هم به برنامه پیوست و مدیری کار او را ...
این دختر ایرانی سال ها در مدرسه پسرانه درس می خواند!
کردند که مایه خجالت و آبروریزی برای آن ها هستم. این بود که مدتی بعد مرا از خانه بیرون کردند تا از آبروریزی بیشتر جلوگیری کنند. چند روز آواره بودم تا این که با کمک دیگران به بهزیستی معرفی شدم و تا حدودی مراحل درمانی را طی کردم اما دیگر نه خانواده ای دارم و نه جا و مکانی برای زندگی! این بود که آرام آرام به سوی خلاف کشیده شدم و امروز هم وقتی با پوشش زنانه کنار خیابان نشسته بودم، مورد ظن ...
مادرم را شبیه گراز دیدم/ صدای پاره شدن رگ گردنش به من لذت می داد
مرا صدا می زند، از این که حال مرا با صداش خراب کرد عصبی شدم، اصلا متوجه رفتارهایم نبودم ، نمی دانم از کجا چاقو را پیدا کردم اما با چاقویی بزرگ مثل شمشیر به سمت مادرم رفتم. مادرم وقتی مرا با چاقو دید با لکنت شروع به صدا زدنم کرد و گفت: کمرون این چیه دستت؟ می خوای کجا بری؟ اما من خیلی جنون وار به سمتش حمله بردم با فریاد به او حرفای رکیک می زدم و تکرار می کردم( چرا با صدای زشتت مرا صدا می ...
لئاندرو پادوانی: هر روز پیگیر فیزیوتراپی هستم
...> مسابقات جام جهانی هم از چهار روز دیگر شروع خواهد شد. این مسابقات را پیگیری می کنی؟ بی صبرانه منتظر شروع بازی های جام جهانی هستم. دوست دارم تا جایی که فرصت شود تمام بازی ها را تماشا کنم. البته در طول روز خسته می شوم و باید طوری برنامه ریزی کنم تا در پایان شب بتوانم بازی ها را دنبال کنم. پیگیر کدام تیم هستی؟ من دوست دارم امسال برزیل یکی از تیم های فینالیست باشد و ...
به خاطر مارادونا طرفدار آرژانتین شدم
واقعاً شرایط خوبی داشتم. یادم می آید آن موقع برای صحبت با خانواده ام پس از خط خوردن دچار تردید بودم. موقع صحبت خیلی سعی کردم خودم را کنترل کنم اما به یک باره دیدم همسرم زد زیر گریه... الان حال سیدجلال را خوب می فهمم اما فوتبال حرفه ای همین است و کاری هم نمی شود انجام داد. * در جام جهانی 2018 شانسی برای صعود تیم ملی کشورمان قائل هستی؟ تیم ملی ما در جام جهانی قبلی هم بازی های آبرومندانه ای ...
دزد آکواریوم ها با ماهی ها حرف می زد!
های داخل آن سؤال پرسید. او شروع به حرف زدن با ماهی ها کرد تا اینکه چند مشتری وارد شدند و من به کار آن ها رسیدگی کردم. وقتی مشتری ها از مغازه ام بیرون رفتند متوجه شدم که یکی از اکواریم هایی که مقابل مغازه ام بود و 5 میلیون تومان قیمت داشت سرقت شده است. حالا هم احتمال می دهم که سرقت کار همان مردی باشد که با ماهی ها حرف می زد . بعد از مطرح شدن شکایت مأموران کلانتری در این باره تحقیق کردند ...
مصائب بانوی رکابزن ایران برای داشتن یک دوچرخه نو!
مسابقه ها شرکت کنم اما در کشوری که نیاز به ویزا نداشته باشد مسابقه برگزار نمی شد تا این که متوجه مسابقات صربستان شدم و هزینه اش را قرض گرفتم و در مسابقه ها شرکت کردم. او ادامه داد: در مسابقات صربستان، رکابزنان کشورهای دیگر با امکانات کامل، مربی و مکانیسین به مسابقه ها آمده بودند اما من تنها بودم با این حال از عملکردم در آن مسابقه کاملا راضی هستم. مساله اساسی این است که ما معضل حضور در ...
مسابقه 100 میلیونی محمدرضا گلزار در تلویزیون/ وقتی سوپراستار سینما معارف درس می داد
نظر بدهند اما ما حق نداریم شبیه چیزی شویم که آنها دوست دارند، اما تو در واقع کاری که دوست داری را انجام می دهی؟ گلزار گفت: من کاری را که فکر کنم درست است، انجام می دهم، به هر حال قضاوت کردن کار روزمره جامعه است، من تلاش می کنم کاری که درست است را انجام دهم. اظهار نظر کردن با داوری خیلی متفاوت است زمانی که نظری می دهم براساس حدس خودم است اما وقتی که قضاوت می کنم، باید جوابگو قضاوت های نیز ...
رهبری، مشوق اصلی من در امر تلاوت قرآن بود/ با تلاوت چند آیه تمام رشته های وهابیت را پنبه کردم
. سادات فاطمی با بیان اینکه بعد از اتمام صحبت های پسرجوان جریان را جویا شدم، عنوان کرد: در آنجا متوجه شدم که یک هفته پیش در همین مسجد اعلامیه بین مردم مبنی بر اینکه قرآن ایرانیان متفاوت است پخش شده بود و این جوانان با استدلال اینکه من از حفظ قرآن تلاوت کردم متوجه شده بود قرآن آنان با ما یکسان است و به امام جماعت مسجد اعتراض می کرد که چرا اجازه داد تا این اعلامیه در بین مردم پخش شود. جایزه ...
مهتاب کرامتی راز جوانی اش را فاش کرد!
...، لباس های تان را در کمد پشت و رو آویزان کنید به این دلیل که بعد از یک فصل متوجه می شوی کدام یک از لباس های تان را هیچ وقت نپوشیده ای و بدانی که نباید این ها در کمد تو باقی بماند. صورت طبیعی بهتر است! مهتاب کرامتی: خیلی ها فکر می کنند با هفت قلم آرایش زیباتر به نظر می رسند؛ در صورتی که آراستگی با میکاپ متفاوت است. من کسانی را می بینم که بعضی مواقع با خودم می گویم این هایی ...
از مرور خاطرات جلسات استاد مولایی تا سبک زندگی قرآنی در خانواده
بنابراین هیچ بعید نمی دانستم که به عنوان قاری برتر انتخاب شوم. به هر حال در کنار برادران اهل سنت در جایگاه حاضر شدم و به نوبت چند آیه از قرآن کریم را قرائت کردیم. وقتی نوبت به انتخاب مردم شد، بیشتر جمعیت یک صدا فریاد می زدند حَسان، حَسان . در ابتدا متوجه منظورشان نشدم اما وقتی مجری برنامه نام حسن رضاییان را به عنوان رتبه منتخب مردم مطرح کرد، متوجه شدم منظورشان از حَسان همان حسن که نام کوچک من است، بوده ...
سفر عجیب هوادار آرژانتینی به روسیه میزبان جام جهانی 2018
پرسیدند شب را کجا می مانم و وقتی می گفتم در جنگل چادر می زنم، مرا به خانه شان می بردند. حتی در سوئیس برای من درآمدزایی کردند. یک خانواده در سوئیس وقتی متوجه شدند عکاس هستم یک مشتری برایم آوردند. سانتیاگو رئال در دو ماه نخست سفرش به روسیه تنها بود اما در پراگ، پایتخت جمهوری چک با هوادار فوتبالی مواجه شد که او نیز قصد سفر به روسیه با دوچرخه را داشت. سپس آنها با یکدیگر در ادامه مسیر همراه شدند ...
گادوین منشا : نیمکت نشینی من بر عهده مربی است!
از قبل ببینیم؟ متوجه منظورتان نمی شوم، مگر فصل پیش آماده نبودم؟ خب این اواخر فصل به نظر می رسید خیلی با انگیزه تمرین نمی کنی و در بازی ها هم کمی سنگین نشان می دادی. اشتباه می کنید. اصلا اینطور نیست. من همیشه در تمرین ها جدی هستم و برایم فرقی ندارد که در تمرین هستم یا در بازی. در هر صورت سعی می کنم بهترین عملکرد را داشته باشم. چطور به نظرتان آمد که من بی انگیزه شده ...
قتل هم اتاقی، یک شب پس از آشنایی
در داخل اتاق خواب و در حالیکه از ناحیه قفسه سینه مورد اصابت ضربات جسم تیز قرار گرفته بود، کشف شد. با کشف جسد و با دستور مقام قضایی، رسیدگی به پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و آنان در تحقیقات اولیه از اهالی ساختمان و همچنین اعضای خانواده مقتول، متوجه شدند که مقتول در زمینه خرید و فروش املاک فعالیت داشته و در این آپارتمان به صورت مجردی زندگی می کند و ...
بررسی مشکلات جانبازان در گفت و گوی کیمیای وطن با سردار حاج عباس شمس، جانباز قطع نخاع:
برخورد خوب مردم را در اجتماع دیده ام. جانبازان واقعی؛ همسران و فرزندان جانبازان اند سردار شمس می گوید: در مورد خودم که جانباز قطع نخاع هستم می گویم. معتقدم جانبازان واقعی همسران و فرزندان جانبازان هستند، چون تمام بار آلام و رنج های جانباز بر عهدهٔ آنان است. مسئولین فکر کنند، ببینند چگونه باید از این پروانگان تجلیل کنند. جانباز یعنی صبر سردار واژه جانباز ...
وقتی مهمان ماه عسل علیخانی را نمی شناسد!
ماه عسل شب گذشته میزبان دو تن از آزادگان سرافراز کشورمان بود. احسان علیخانی در بیست و پنجمین برنامه ماه عسل، میزبان معصومه آباد نویسنده کتاب من زنده ام و مهدی طحانیان راوی کتاب سرباز کوچک امام بود. معصومه آباد قصه زندگی خود را اینگونه شروع کرد: من فرزند خانواده ای دوازده نفره در آبادان هستم و پدرم کارگر شرکت نفت بود. خانه ما دو اتاق داشت و همه کنار هم زندگی می کردیم. ...
نقض محکومیت به اعدام و آزادی دلنشین
همراه همسر متهم به دادگاه می آمد حدود دو ماه قبل از آزادی، ازدواج کرد و مرا هم به مراسم دعوت کرده بودند. در پایان این نکته قابل ذکر است که در رسیدگی به پرونده ها دقت قضات اهمیت بسیار دارد. لطف خدا بود که من با بی اعتنایی به پرونده مواجه نشدم و سعی کردم با دقت یک بار دیگر پرونده را مورد بررسی قرار دهم و خدا کمک کرد که متوجه اشتباه در استنباط در رسیدگی شدم. من حدود چهار ساعت بیشتر وقت نگذاشتم ...
محمد اهل شاخه : راجع به فولاد مصاحبه ای انجام نمی دهم
...، من در هر تیمی که حضور داشتم با سعی و کوشش به اهدافی که تیم مدنظرش بوده نزدیک شدم و در تبریز هم تمام توانم را خواهم گذاشت تا حالا اگر قهرمانی نشد سهمیه آسیایی را برای فصل آینده کسب کنیم. مطمئنا ادامه مسیر محبوبیت رفیعی آن هم با عملکردی که در زمان حضورش در تبریز داشته کار آسانی نیست اما من به خودم اعتماد دارم و می دانم که با تلاش هر کسی که به هر جایی که می خواهد می تواند برسد. ...