سایر منابع:
سایر خبرها
همه چیز از یک اتفاق ساده و بازی کودکانه با پدرش شروع شد !
و من را به سمت پرتگاه هل داد. برای این جرم سنگین به 15 سال حبس و پرداخت مقدار زیادی جریمه محکوم شدم. شغل ات چه بود و چطور در مسیر خلاف قرار گرفتی؟ شاطر نانوایی بودم و برای پدرم کار می کردم و متاهل بودم. همه چیز سر جایش بود تا این که مادرم فوت کرد و پدرم بعد از آن تجدید فراش کرد. از آن زمانی که زن پدرم پایش را در خانه ما گذاشت با او اختلاف پیدا کردم. چون با همسرم در خانه پدرم ...
روایت کاربران فضای مجازی از چهار دهه جنایت سازمان منافقین
سرویس سیاسی - هزار جلاد هزار اشرف کنایه ای به طرح قجر عضدانلو یا همان مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی و جنایتکار منافقین به نام هزار اشرف دارد که به خیال خام خود با هزار اردوگاه اشرفی که در ایران دارد، باید هزار رخداد اجتماعی (از جشن فوتبالی تا اعتراضات مردمی)را به اغتشاش و آشوب بکشد و برای ایران بحران امنیتی بیافریند! سرکرده این گروهک تروریستی این روزها به تکاپو افتاده تا در قلب ...
همسرم باردار است، جام جهانی را چگونه ببینم؟
. نمی شود خانم خانه با یک عذرخواهی داخل اتاق برود و در را هم ببندد. این جور مواقع هم برای مهمان ها ممکن است سوتفاهم پیش بیاید و هم همسرتان حسابی از شما دلخور شود. توی آنهمه شلوغی و داد و هوار و کرکری خواندن دیگر حواستان به پذیرایی و کم و کسری مهمان ها نیست و از همه مهم تر بعد از رفتن مهمان ها برای نظافت خانه به هیچ گزینه دیگری جز خودتان نباید فکر کنید. کرکری خواندن با زن باردار قدغن! ...
درب مطب این شهید به روی نیازمندان باز بود/ کلانتری راه 50 ساله را 2 ساله پیمود
روایت کرده است: پدرم خیلی چیزها به ما یاد داد. یکی از آنها نماز جعفر طیار بود. دکتر معتقد بود که مرد وقتی می تواند در جامعه مفید و کارساز واقع شود که زن و فززندانش را خوب بسازد. شخصیت مرد را باید در خانواده جستجو کرد. شهید موسی کلانتری (وزیر راه و ترابری) شهید کلانتری از وزاری پرکار و فعال کابینه شهید رجایی بود، راه هایی که او در مدت کمتر از 2 سال در محروم ترین نقاط ...
بررسی پرونده تعرض به دختر جوان
در بیمارستان است، اما نمی دانم با او چه کنم و از طرفی نمی دانم چطور نزد خانواده ام برگردم. این مرد تمام زندگی من را نابود کرد و از او شکایت دارم. قضات دادگاه بعد از بررسی اظهارات این دختر و باتوجه به انکارهای کمال دستور دادند از نوزاد تازه متولدشده آزمایش دی ان ای گرفته شود. بعد از آن بود که مشخص شد این نوزاد متعلق به کمال است. اما پسر جوان همچنان تجاوز را انکار می کند و هر دفعه با ادعایی سعی دارد ...
بلایی که همسر روانی بر سر زن معلولش آورد + جزییات
زن جوانی که برای رهایی از کتک کاری های هولناک همسر دایم الخمرش دست به دامان قانون شده بود در حالی که بیان می کرد به خاطر بیماری روانی همسرم امنیت جانی ندارم، به مشاور مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: 29 سال پیش در خانواده ای فقیر و تنگدست در حاشیه مشهد به دنیا آمدم. از همان دوران کودکی که راه رفتن را آموختم متوجه شدم مانند دیگر کودکان راه نمی روم زیرا یک پایم دچار معلولیت بود و مجبور بودم ...
معمای مرگ و زندگی یک نوزاد در گرو آزمایش دی ان ای
قبل زوج جوانی به دادسرای جنایی تهران رفته و مدعی شدند که فرزند پسرشان زنده است و بیمارستان به دروغ به آنها گفته که بچه شان فوت کرده است. با شکایت زوج جوان پرونده ای در شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد. زن جوان در تحقیقات گفت: 4 سال قبل ازدواج کردم و بعد از سه سال باردار شدم. سونوگرافی( sonography ) نشان می داد که فرزندمان پسر است و ما بی صبرانه منتظر تولدش بودیم. در طول مدت ...
عشق واهی
برادرم مرا در جریان کارهایش قرار می داد. یک روز که از کار زیاد کشاورزی خسته شده و به منزل آمده بودم، تلفنم زنگ خورد. برادرم پشت خط بود و گفت: زودتر خودت را برسان. سریع راه افتادم. وقتی به منزل رسیدم از دیدن ماشین پلیس و مأمورها تعجب کردم و قضیه را جویا شدم که برادرم گفت داخل برو خودت متوجه می شوی. بله آنچه نباید اتفاق می افتاد اتفاق افتاده بود و همسرم را با مرد جوان غریبه ای کنار ...
شکایت از 2 برادر زن به اتهام آدم ربایی
همسرم شده اند. وی ادامه داد: چند شب قبل در خانه ام مهمانی داشتم و باجناقم و تعدادی از بستگانم شام خانه ما بودند. آن شب دو برادر زنم به خانه ما آمدند و پس از اینکه مهمان هایم به خانه هایشان رفتند صمد و برات به بهانه ای با من شروع به مشاجره لفظی کردند. وقتی درگیری ما بالا گرفت آن ها به من حمله کردند و مرا به شدت کتک زدند و در ادامه دقایقی بعد دو مرد ناشناس وارد خانه ام و به آن ها ملحق شدند ...
بانو مهری از عشقی می گوید که هنوز میان او و همسر شهیدش موج می زند
. وارد شد و سلام کرد و کنار مادر نشست. هر چند لحظه یک بار نگاهی به احمد می انداخت و در دلش می گفت: چقدر این جوان نورانی و زیباست و نمی دانست که عقد او و این جوان در آسمان ها بسته شده است. ... هفته ای گذشت و باز هم خانواده داماد برای بیشتر آشنا شدن با خانواده ماهتابه راهی خانه آنها شدند و وقتی خواهر احمد موضوع خواستگاری را با مادر مطرح کرد، او انگشتانش را گزید و ضربه ای بر صورت خود نواخت که ...
همیشه آرزو داشتم در بستر جان ندهم
را بنمایم، هر چند اکنون که به درگاهت خواهم آمد چیزی ندارم، هر چه بود و هر چه هست از آن توست. خدایا! مرا ببخش و مرگم را شهادت در راه خودت قرار بده. و، اما سخنی دارم با پدرم، آن که در تمامی زندگی و عمر خویش تلاش نمود تا من به جایی برسم. پدر! امید است مرا ببخشی، من نتوانستم در طول این مدت زحماتت را جبران کنم؛ اما پدر یاد داری آن زمانی که مرا با کلام خدا و دعای علی (ع) ... دادی ...
نغمه 33 ساله ام از تن فروشی متنفرم!
زن جوان که اهل یکی از شهرهای دور افتاده است، در تحقیقات اولیه پرونده در حالی که سرش را به نشانه تاسف تکان می داد، این جمله را زمزمه می کرد: من کجا و اینجا کجا؟ . زن جوان بی معطلی به ارتکاب سرقت Stealing از مغازه ها اعتراف کرد و گفت: من چند جفت کفش و لباس از داخل یک خانه مسکونی که در آن باز بود، چندبسته ماکارونی از یک فروشگاه و یک کیف زنانه دزدیدم و در حال عبور از کنار یک خودرو که در آن ...
برای زیبا شدن جنین چه باید خورد؟
برای زیبایی جنین مهم ترین معیار و اصل ژنتیک نسل شما است، صرف نظر از هر رژیم غذایی. متخصصان ژنتیک از تولد نوزاد سفید پوست و چشم آبی از پدر و مادری سیاه پوست به شدت شگفت زده می شوند! از نظر تغذیه ای هم باید بگوییم که خوردن میوه و سبزی تازه نقش مهمی در تمام دوره های بارداری دارد چرا که اعضا و سلول های جنین تا آخرین ماه ها بارداری در حال رشد و تکامل است. خوردن این خوراکی ها فرزندتان ...
جرایم سیاه پرستارخانگی چه بوده که همچنان کشف آنها ادامه دارد؟ +عکس
، چهره ام را با اسید می سوزاند و اعضای خانواده ام را می کشد و اولین نفر پدرم را خواهد کشت. زن جوان ادامه داد: از ترسم پیگیر پرونده نشدم، او تلفنی هم برایمان ایجاد مزاحمت می کرد. این بار از من می خواست با او ازدواج کنم در غیر این صورت تهدیدهایش را عملی می کند. او یک روز در خیابان مرا ربود و بعد از کتک زدن به زور به دفترخانه ای برد و با تهدید ،سند خودروی پژویم را به نام خود ثبت کرد. ...
او را خفه کردم، بعد به حمام بردم و با اره دستانش را بریدم و با آب جوش بدنش را سوزاندم !
گرفتم و او را کشتم. چه اختلافی با هم داشتید؟ موضوع به 42 سال پیش برمی گردد. یک بار با دوستانم به صورت مجردی به سفر شمال رفتیم. از آن زمان همسرم با من درگیر شد و وقتی از سفر برگشتم، دیگر مرا به خانه مان راه نداد. من هم از آن زمان تا الان روی پشت بام و در آلونکی که برای خودم درست کرده بودم، زندگی می کردم. از طرفی متوجه شدم که همسرم به همراه دختر و پسرمان می خواهند خانه ام را ...
شیراز| جانباز 70 درصد شیمیایی که تا یک قدمی شهادت رفت؛ فریاد مظلومیت ایران را به گوش دنیا رساندیم
به جبهه اعزام شدم. من کوچکترین عضو در گروهی بودم که اعزام شدم 16 سالم بود. تسنیم: چگونه خانواده را راضی کردید که به جبهه بروید؟ جمالی: هیچ مادری راضی نیست که فرزندش را به جنگ بفرستد آن هم در سن 16 سالگی حتی اگر فرزندش یک ارتشی آموزش دیده باشد باز هم راضی به رفتن فرزندش به جبهه و جنگ نیست اما شرایط آن زمان کشور فرق می کرد. قانع کردن مادرم خیلی سخت بود اما پدرم زودتر ...
زن شوهردار و ساسان با هم خلوت کرده بودند که شوهر داخل خانه شد!
این ترتیب از تصمیمی که در رابطه با فرار از کشور گرفته بودند، منصرف کنیم. در ادامه نیز متهمان دستگیر شدند. ساسان که در تحقیقات اولیه منکر جنایت بود درنهایت به قتل اعتراف کرد و گفت: کاش آن روز عصر به خانه نیامده بودم، حسی مرا به خانه کشاند و رفتار مشکوک لیلا این حس را تقویت کرد. وقتی مرد ناشناس را روی تخت دیدم، دست و پای مرد جوان را بستم و سریع موضوع را به خانواده همسرم خبر دادم، بعد از ...
تازه فهمیدم شوهرم با همسر صیغه ای خود به خواستگاری ام آمد !
زن 27 ساله که با چهره ای نادم و هزاران اما و اگر پا به کلانتری گذاشته بود تا در پناه قانون قرار بگیرد در حالی که بیان می کرد همسرم لوازم زندگی ام را به مکان نامعلومی برده است و مرا تهدید به طلاق توافقی می کند، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری 24 میرزا کوچک خان مشهد گفت: وقتی پدرم فوت کرد مادرم با فروش منزل پدری، یک واحد آپارتمان خرید تا مقداری از پول فروش منزل را برای تحصیل من و دو خواهر دیگرم ...
مجموعه بی نظیر داستان عاشقانه
و با هم گلاویز شده اند! مگر پیک آسمانی هم کتک می زند؟ مردم آنها را از هم جدا کردند. از لبش خون می آمد و می لرزید. موهای طلاییش هم کمی خونی بود. یادش رفت خودکار را پس بگیرد. نگاه زیرچشمی انداخت و رفت. کمی جلوتر موتور پلیس ایستاده بود. همسایه شاکی، گونه اش را گرفته بود و فریاد می زد. از ترس در را بستم. احساس یک خیانتکار ترسو را داشتم! روز بعد پستچی پیری آمد، به او گفتم آن آقای قبلی چه شد؟ گفت ...
62 سال حبس برای ربودن پدرزن
بعد هم دوباره برگشت و این بار با کلاشینکف همه جا را به رگبار بست. دو مرد دیگر هم همراهش بودند که مرا به زور سوار ماشین کردند و به بیابان های قرچک بردند و کتکم زدند. بعد از چند ساعت سعید مرا به خانه عمویش برد. یک شب آنجا بودم اما روز بعد دوباره مرا با تهدید به بیابان های بومهن منتقل کردند و با کلاشینکف گلوله ای شلیک کرد وگفت تو را می کشم. خیلی ترسیده بودم اما پلیس مرا نجات داد. متهم در ...
شوهر هیولایم به خانه خواهرم رفت و می خواست دخترش را آزار دهد
زن افسرده و خسته از ناملایمات روزگار در راهروی دادگاه خانواده درباره زندگی تیره و تارش می گوید: 7سال زندگی ام با مردی سپری شد که دچار بیماری روانی، چشم چران و به فکر آزار و اذیت زنان و حتی پسر بچه ها بود. همه چیز از یک دیدار ساده در خیابان شروع شد . همسر دومم مسافر کش بود و من که مدت زیادی نبود از شوهر اولم جدا شده بودم در یک بزنگاه اسیر نگاه مردی شدم که مرا از چاله به چاه انداخت ...
او کارهایی می کرد که شوهرم انجام نمی داد، ماجرای رفتنم به باغ از همانجا شروع شد
ژیلا زن آرام و توداری بود. خودش می گفت از بچگی آرام و کم حرف بوده است. با یادآوری آنچه بر زندگی اش گذشته بود چشمانش خیس اشک می شد و مدام بغضش را فرو می خورد: پدرم وضع مالی خوبی نداشت. از بچگی با حسرت چیزهایی که نداشتم بزرگ شدم. علاقه ای به درس و ادامه تحصیل نداشتم به همین خاطر خانواده ام دوست داشتند زودتر ازدواج کنم تا حداقل کمی از هزینه های خانواده کم شود. آن روزها تازه دیپلم گرفته ...
زن ودخترم با هم دسیسه کرده بودند مرا بکشند من پیش دستی کردم!
را از من کرد. هر بار می گفت از این خانه برو. مهریه همسرت چقدر بود؟ سال 57 ازدواج کردیم. آن موقع مهریه همسرم 100 هزار تومان بود. چند وقت قبل درخواست مهریه اش را کرد ، به او گفتم من همان مهریه ای را که روز اول برایت در نظر گرفته بودم پرداخت می کنم.چند سال قبل من برای مسافرت به شمال رفتم و زمانی که برگشتم همسرم به خانه راهم نداد. من هم به ناچار چادری روی پشت بام زدم و آنجا زندگی می کردم. ایران ...
سردشت هنوز تاوان می دهد
همسرم روی پسرم تأثیر گذاشته. همسر من روز بمباران 10ساله بود. بعد از 30سال تازه تبعات شیمیایی داره خودش رو نشون می ده، وضعیت اعصاب و روانش خیلی خرابه، باید دائم تحت نظر متخصص مغز و اعصاب باشه، ریه اش اوضاع خوبی نداره. باید یک روز در خانه ما زندگی کنید تا بدونید روان مردم این شهر چه وضعیتی داره . 7تیر که می شود مسئولان برای گرامیداشت شهدای فاجعه سردشت راهی این شهر می شوند، اما چند سالی است ...
61 سال زندان مجازات گروگانگیر 3 زنه
کتک زده بود. علی مدتی بود که زن سوم گرفته بود و من از این ماجرا بی اطلاع بودم. وقتی از این ماجرا مطلع شدم که علی همراه زن سومش برای ماه عسل به مشهد رفته بود. من به خانه دختر رفتم و دختر و نوه خردسالم را به خانه ام آوردم. اما وقتی علی از سفر ماه عسل به خانه بازگشت و متوجه ماجرا شد با من تماس گرفت. او مرا تهدید به مرگ کرد.او چند روز بعد همراه دو نفر به محل کارم آمد و با تهدید اسلحه مرا ربودند. ...
پاسدار شهیدی از دیار مازندران که لحظاتی قبل از شهادتش دل نوشته ای برای پدر و مادرش از جنس حماسه و معرفت ...
راضی به مرخصی زیاد نبود. می گفت مثل این است که یک معلم، دانش آموزانش را رها کند و به سفر برود! اگر من زیاد دلتنگ خانواده می شدم و قرار به سفر به تهران بود، چند روز را هم به قم می رفتیم و برمی گشتیم.سفرهایمان اغلب دیدار با خانواده ها بود؛ اصفهان، تهران، قم. *خدمت به همه وقتی به خانه پدرم می آمدیم، در عین سادگی و بی آلایشی بسیار شوخ طبع بود. لحظاتی که صالح می آمد، فضای ساکت خانه ...
دیوی به نام اعتیاد/ از احساسی خوشایند تا رؤیاهای بر باد رفته
عزیزان زندگی ام را از دست دادم، دنیا روی سرم آوار شد، دیگر بهانه ای برای رفتن به روستا و یادآوری روزهای خوش زندگی ام نداشتم. گذراندن زندگی با کارگری در خانه های مردم سیمین ادامه می دهد: همسرم به کارگری می رفت و در هفته ای شاید یک تا دو روز کار گیرش می کرد، رفته رفته متوجه تغییراتی در رفتار شوهرم شدم، هر چه از او می پرسیدم انکار می کرد، روزها و هفته ها می گذشت و نانی برای ...
مروری بر آنچه در هفتم تیر رخ داد؛ بچه ها بوی بهشت می آید
.... تلفن که وصل شد صدای گرم و آشنای همیشگی ایشان را شنیدم که بغض گرفته، پاسخ می داد. گفتم من فلان کس هستم و از دفتر حزب تلفن می زنم. با وجود این که از چند دقیقه بعد از حادثه تا کنون اینجا هستم، خبر درستی ندارم. آیا شما خبری ندارید؟ چند لحظه ای سکوت پاسخ من بود و بعد آقای رجایی در حالی که گوشی را به گونه ای گرفته بودند که من صدای ایشان را بشنوم، از افراد حاضر در اتاق پرسیدند: محمدرضاست، می گوید خبری ...
نسخه مرگبار مرد رمال برای زن عشقی شکست خورده !
مفقودشدن او را گزارش داده و گفته بودند این زن برای انجام کاری از منزل بیرون رفته و هرگز بازنگشته است. تحقیقات درباره کوکب فاش کرد او مدتی پیش از طریق یکی از شبکه های اجتماعی با مردی به نام صابر آشنا و به او علاقه مند شده بود. خانواده کوکب با این ازدواج مخالف بودند، اما دختر جوان در نهایت به عقد صابر درآمد، اما مدت کوتاهی پس از وصلت پی برد صابر با دختری دیگر نیز ازدواج کرده است و به همین سبب از او جدا شد ...
"شهید فخرالدین رحیمی" سید انقلابی که امام خامنه ای لقب مجاهد به او دادند
امکانات چندین زندان را به دنبال پدر گشتیم و شب ها خسته و ناامید در منزل شهید آیت الله غفاری ساکن می شدیم. وی تصریح کرد: زمانی که پدرم را دریکی از زندان های تهران ملاقات کردم بسیار ناراحت و منقلب شدم به گونه ای که اشک از چشمانم جاری شد و پدرم که تحمل این صحنه را نداشت باز هم باصلابت و قاطعیت در مقابل ساواکی های حاضر در مکان مرا به صبر دعوت کردند و به من چنین پیام دادند که فرزند موسی بن جعفر ...