سایر خبرها
نذر جالب طلبه شهید تیپ زینبیون پاکستان
خانواده 10 نفری رضوی ها بود. پدرش که اهل جهاد بود، سال 67 برای ادامه تحصیلات حوزوی به همراه خانواده از پاکستان به ایران می آید. او تصمیم داشت هر چهار پسرش در ایران طلبه شوند، اما محمدحسین معتقد بود عالم دینی اول باید مجاهد باشد بعد مبلغ. برای همین بعد از دو سال تحصیل در حوزه علمیه قم راهی سوریه می شود تا در دفاع از حرم اهل بیت (ع) با تروریست های تکفیری جهاد کند. برای آشنایی با این طلبه شهید به ...
کودکان این روستا بیخ گوش تهران، انگشت هایشان را حین کار از دست می دهند!/ عکس
، چون نمی دانند که براساس ماده 79 قانون کار مصوب 1369، به کار گماردن افراد با سن کمتر از 15 سال تمام شمسی ممنوع بوده و این موضوع در مورد دختر و پسر یکسان است. بکارگیری کودکان در کارگاه خلاف قانون است و مسئولیت کیفری دارد و در صورت بروز حوادث برای افراد خردسال مجازات های شدیدتری برای کارفرمایان به دنبال خواهد داشت. روز حادثه، چه اتفاقی افتاد که انگشت هایت رفتند عبدالله جان؟ 20دقیقه ...
جزئیات فوت جانباز ایرانی در پی دیپورت اشتباهی
روایت روزنامه شهروند از جانبازی که فقط به خاطر شباهت ظاهریش به افغان ها اشتباهی دیپورت شد را می خوانید. اهم اظهارات همسر جانباز: قاسم جانباز 30 درصد بود و مشکل اعصاب و روان داشت. پارسال تیرماه بود. من و قاسم و پسر و دختر و عروسم به تهران آمدیم، هم برای تفریح آمده بودیم و هم می خواستیم برای زیارت به قم برویم. قرار بود دو سه روزی در تهران خانه دخترم بمانیم و بعد به ...
روایتی از شجاعت یک شهید کرد/ از حضور در گروهک ضدانقلاب تا شهادت در لباس پاسداری
بگلری از خصوصیات این شهید می گوید من و ناصر هر دو بچه یک روستا بودیم تمام دوران کودکیمان را در کوچه پس کوچه های روستای هشمیز گذراندیم سال های سال در کوه و کمر روستا در کنار هم بودیم. وضعیت مالی پدرانمان تقریبا مثل هم بود و از همان دوران کودکی مجبور بودیم بیش از انکه به فکر بازی های کودکانه باشیم مشغول کار در روستا شویم تا حداقل کمک خرجی برای خانواده مان باشیم. ...
پسر ناخلف پدرش را در رامیان به قتل رساند / توطئه مرگبار خانوادگی برای پدر
علت سرعت بالا و کنترل نکردن خودرو به سمت دره منحرف شد، اما من به موقع از خودرو بیرون پریدم. وی گفت: پلیس با شنیدن اظهارات متناقض پسر متوفی و بررسی صحنه با شگرد های پلیسی پرده از راز یک جنایت برداشت. فرمانده انتظامی رامیان افزود: پسر چاره ای جز اعتراف به قتل پدر نداشت و اقرار کرد که با توطئه نامادری و همسر خود، ابتدا با خوراندن قرص خواب به مقتول، وی را مسموم و سپس با ضربه زدن ...
هنوز نمی دانیم آخر قصه چه می شود!
به اندازه پدر و مادرم دوست دارم! بنابراین برای رسیدن به این عشق تلاشم را همیشه کرده ام. خانم پارسا خانواده شما بر خلاف آقای مهراد سینمایی نبودند، در ابتدا برای بازی تان مخالفت نداشتند؟ پارسا: من این مسیر را از 14 سالگی انتخاب کردم. ابتدا پدرم خیلی موافق نبود، ولی بعد از صحبت در اولین جلسه که همراهم بود با خیال راحت موافقت کرد و من بدون هیچ نگرانی کارم را شروع کردم. در واقع ...
از بُغض جیرانی و گله های علی رفیعی تا آنچه مهران مدیری نگفت/ رگ خواب بیشترین جوایز را تصاحب کرد/ "مهران ...
. *جایزه بهترین بازیگر مرد درام جایزه بهترین بازیگر مرد درام توسط ریحانه پارسا و سینا مهراد به مهدی سلطانی برای بازی در سریال شهرزاد اهدا شد. مهدی سلطانی بازیگر سینما و تلویزیون به شوخی، گفت: من از داشتن پسر در زندگی شانس نیاوردم، در سریال پدر حامد مرد و در شهرزاد فرهاد یاغی شد. البته از وجود عروس هم شانس نداشتم و لیلا و شهرزاد هر دو خانه خرابم کردند! *جایزه ...
درسی از پاتایا !
خود را فراموش کرده اند. نوعروسِ پژمرده، می گفت: اگر روز اول می گفتند که بناست چند سال در عقد و در منزل پدرم بمانم و از پسرشان پذیرایی! کنم، به هیچ وجه به چنین ازدواج تن نمی دادم. حاضرم با مجلسی مختصر هر چه سریع تر زندگی مشترک با همسرم را آغاز کنم و زیر یک سقف برویم، اما پدر و مادرش می گویند آبرو داریم و پسر نابالغ شان هم از خود اختیاری ندارد. اکنون نه راه پس دارم و نه راه پیش. ...
پسران این پدر نمی میرند+ تصاویر
خبر خوش بازگشایی درهای خانه تاریخی مرحوم ملک در بازار بین الحرمین تهران شاید بهترین بهانه باشد برای مرور دوباره زندگی مردی که پسرانش هرگز نمی میرند.
به خاطر ساده ازدواج کردن توهین شنیدیم
اصلا از این موضوع استقبال نکرد. اما آخر توانستم پدر و مادرم را برای این کار راضی کنم. آنها با خودشان گفتند عیبی ندارد ما دیوانه ایم و داریم خواستگاری می رویم آنها که دیوانه نیستند دخترشان را به تو بدهند! بازیگر لیسانسه ها با اشاره به سکانسی از این سریال که مشابه زندگی واقعی او بوده، ادامه داد: من عاشق انار دان شده هستم. پدرم گفته بود تو در مراسم اصلا حرف نزن. خانمم هم یک ظرف انار دان ...
دیپورت اشتباهی به افغانستان و مرگ در غربت
کردم و همیشه مراقبش بودم. هیچ وقت شکایتی نداشتم و صبورانه و عاشقانه به او رسیدگی کردم. چطور ناپدید شد؟ پارسال تیرماه بود. من و قاسم و پسر و دختر و عروسم به تهران آمدیم، هم برای تفریح آمده بودیم و هم می خواستیم برای زیارت به قم برویم. قرار بود دو سه روزی در تهران خانه دخترم بمانیم و بعد به قم برویم. روز نخست رسیدنمان به تهران بود. همگی با هم به پارک افسریه رفتیم. آنجا نشستیم و شام ...
پسران این پدر نمی میرند
...: در سال 1317 هجری-قمری (1278 شمسی) که به اتفاق مرحوم پدرم حاج محمدکاظم ملک التجار برای دیدن املاک خراسان به مشهد رفتیم، در بازگشت در نیشابور، نیرالدوله حاکم این شهر از ما که عده همراهانمان به 400 نفر می رسید، استقبال باشکوه و پذیرایی 15 روزه کرد. من در نیشابور نسخه ای از دیوان ابن یمین را پیدا کردم و در این 15 روز از روی آن نسخه ای برای خود نوشتم. ازآن پس این فکر در من قوت گرفت که یک کتابخانه ...
ماجرای تکان دهنده مرگ نوجوان های یزدی در گرجستان/ تناقض هایی عجیب و باورنکردنی
پول قرض گرفت. بعد هم گفتند تا تهران باید هزینه را خودمان بدهیم. من نداشتم و پدر پسرم گفت که با ماشین پدر یکی از دوستانم می روم. دوباره گفتند 30 دلار می خواهیم. دوباره زنگ زدم به آقای محمدی که نمی خواهیم پسرمان سفر بیاید ولی گفتند اگر انصراف بدهد باید خسارت بدهید. بعد هم به من توضیح داد. 30 دلار را با دلار 10 هزار تومان گرفتم و دادم. گفت این 30 دلار برای هزینه آژانس و خط واحد و کرایه تاکسی و اینجور ...
برترین های هجدهمین جشن حافظ
در زندگی شانس نیاوردم، در سریال پدر هم حامد مرد و در شهرزاد فرهاد یاغی شد. البته از وجود عروس هم شانس نداشتم و لیلا و شهرزاد هر دو خانه خرابم کردند. *جایزه بهترین موسیقی متن جایزه بهترین موسیقی متن توسط سروش صحت و سیروس الوند به سهراب پورناظری برای ساخت موسیقی متن فیلم رگ خواب اهدا شد. *جایزه بهترین چهره تلویزیونی سال جایزه بهترین چهره تلویزیونی سال ...
زن دایی ام مرا با پسر دایی ام در شرایط بد در زیر زمین دید / شیرین 15 ساله چاره ای جز سکوت نداشت!
...: دعوا، درگیری، فحاشی و کتک کاری تنها کلماتی بودند که به شنیدن آن ها عادت داشتم. پدر و مادرم حتی برای چند ساعت نمی توانستند آرام در کنار یکدیگر زندگی کنند. در واقع زندگی آن ها به لجبازی و ناسازگاری گره خورده بود. در این میان من آسیب پذیرترین عضو خانواده بودم که با این کشمکش ها به دره فلاکت و بدبختی سقوط کردم آن روز وقتی شوهر عمه ام مرا به اتاق خلوت خود برد ... شیرین دختر 15 ساله که ...
گروهک کومله پیکر بی جان همسرم را کنار جاده رها کرده بود
برادر عباس دوست بود و باعث آشنایی ما شد. در مراسم خواستگاری صحبت مختصری با هم داشتیم. من فقط شنونده بودم. افشاری از وضعیت مالی صحبت کرد؛ اینکه از صفر شروع کرده و احترام به پدر و مادر برایش بسیار مهم است. مراسم خواستگاری و عقد به سرعت انجام شد. سال 1351 زندگی مشترک مان را شروع کردیم. عباس کارمند سازمان آب بود. از نظر اخلاقی خیلی مهربان و دلسوز و خانواده دوست بود. ابتدای زندگی ...
داریوش شایگان ؛ بازگشت به پروست در 84 سالگی
، چون داریوش شایگان این طور می خواست؛ نه این که بخواهد خواسته اش را به ماد تحمیل کند که هنوز از خاطره پروست آزاد نشده بود. این را وقتی مطمئن شدیم که گفت: پروست موفق شده خواننده را شریک رمان خویش کند. وقتی پروست می خوانید، فقط خواننده نیستید بلکه از یک جایی به بعد فکر می کنید خودتان دارید رمان را می نویسید و جلو می روید. خواننده خالق کار هم هست. از او پرسیدیم: پروست در کدام بخش از گذشته ...
پسردایی ام به من تجاوز کرد، اما مادرش مرا مقصر دانست
یکدیگر ازدواج کردند؟ بارها آرزو می کنم که ای کاش به دنیا نمی آمدم تا این گونه قربانی اختلافات پدر و مادرم نمی شدم ... دختر نوجوان که دیگر با صدای بلند گریه می کرد، دستانش را به یکدیگر فشرد و ادامه داد، از همان دوران کودکی در خانواده ای نا به سامان بزرگ شدم. وقتی پدر و مادرم با یکدیگر دعوا می کردند من و برادرم به طور کلی رها می شدیم دیگر هیچ کس توجهی به من نداشت حتی مادرم به خاطر لجبازی با ...
تپش نبض زندگی بر مدار خطر/ کودکان نشکاشی قربانی مین از روز حادثه انفجار می گویند
، تعدادی از این قربانیان بعد از چند روز بستری مداوا و ترخیص شدند صدمات به پیکر افتاده گشین و آلا شدیدتر از آن بود که بشود چند روزه مداوا شود، گشین در مدت 33 روز بستری در بیمارستان 11 بار زیر تیغ جراحی رفت اما تلاش پزشکان برای نجات پای راست این دختر نشکاشی نتیجه نداد، پای له شده گشین از کف ابتدای پاشنه اره شد، چشم راست آلا پسر عمه گشین هم کاملا از بین رفت و امیدی به بازگرداندن آن نیست! 5 سال ...
اولین و آخرین گفت وگوی مشهورترین زوج مسلمان
دوشنبه 22 مرداد 1397, 14:29 رسول خدا (ص) صبح اولین روز عروسی وارد خانه شان شد و از داماد پرسید: همسرت را چگونه یافتی؟ امیرالمؤمنین (ع) در جواب عرض کرد: او بهترین یاور است بر اطاعت خدا. به گزارش رویش نیوز به نقل از فارس، حضرت فاطمه (س) در آغوش پدری چون حضرت رسول اکرم (ص) و مادر بزرگواری همچون حضرت خدیجه (س) پرورش یافت. حضرت امام علی (ع) نیز سیزدهم رجب سال سی ام عام الفیل در ...
دختر دانشجو برای دوستی با آرش ماهانه 1 میلیون به حسابش پول می ریخت !
پولدار روی خوش نشان می داد. این گونه بود که با دوستانم شرط بستم توجه آرش را به خودم جلب کنم تا این که روزی بعد از کلاس دانشگاه سوار خودروی مدل پایین آرش شدم و طوری وانمود کردم که پدرم چندین کارخانه دارد و ثروتمند است. آرش هم می گفت پدر من هم از ثروتمندان شهر است. بدین ترتیب روابط تلفنی من و آرش آغاز شد تا این که چند روز بعد اتفاقی آرش را در محوطه دانشگاه دیدم او گفت: خودرویی را به صورت اقساطی ...
بچه ها را برای چه کار هایی تحسین کنیم؟
دیگر در سال 1997 به سرپرستی سو کلی در کالج لایکامینگ در پنسیلوانیا دریافت که دوساله هایی که مادرانشان آن ها را تشویق می کردند تا به تنهایی به کاوش بپردازند، یک سال بعد مستقل تر از کودکانی بودند که مادرانشان در پژوهشِ اول تحسینشان نمی کردند. در رابطه با تحسین بیش ازحد هم الن وینر از کالج بوستن و برخی پژوهشگران دیگر دریافته اند که بچه های کم سن وسال (کمتر از هفت سال) آنقدر پخته نیستند که ...
زندگی خاکستری زن جوانی که جرات جدایی ندارد
...> نه. حتی اگه به خانواده ام بگم هم کمکم نمی کنن. وضعیت اونها بهتر از من نیست. اگر کار نباشه چکار باید بکنی؟ نمی دونم. پارسال که زمستون برف اومد کسی زنگ نزد برای کار برم خونش. شوهرم خمار شده بود و اونقدر منو کتک زد که تا دور روز گوشه خونه افتاده بودم. تا کی می خوای به این وضعیتت ادامه بدی؟ خودم هم نمی دونم شاید تا زمانی که شجاعت پیدا کنم از این مردک جدا بشم. معصومه ...
مریم قبل از خودکشی پیام اشتباهی برای دوست پسرش فرستاد !
با خانواده مریم در مقابل مشاور مرکز آرامش با اشاره به داستان تلخ زندگی اش عنوان کرد: به درس خواندن علاقه عجیبی داشتم و تا مدرک فوق دیپلم هم پیش رفتم. اما وقتی می خواستم برای لیسانس ادامه تحصیل بدهم، سر لج و لج بازی با پدر و مادرم ترک تحصیل کردم. پدرم اصرار داشت تا با پسر عمویم ازدواج کنم اما من هیچ علاقه ای به این پسر نداشتم و از طرفی می دانستم رابطه مادرم و زن عمویم شکرآب است و نمی خواستم ...
نوجوان روستایی به 5 بیمار نیازمند زندگی بخشید
بود . پدر و مادرش آرزوهای زیادی برای او داشتند و تلاش می کردند تا زمینه ادامه تحصیل او را فراهم کنند. وی ادامه داد: 20 روز قبل از این حادثه گویا به خود حسین الهام شده بود که رفتنی است. یکی از همان روزها به پدرش درباره مرگ مغزی و اینکه انسان ها بعد از مرگ هم می توانند با اعضای بدن خودشان زندگی دوباره ای به بیماران نیازمند ببخشند گفته بود و از پدرش خواسته بود اگر اتفاقی برای او افتاد و ...
قرارهای پنهانی دختر و پسر عمو بدجوری لو رفت
ترجیح می دهند که این رابطه قطع شود، چرا که ماجرای طلاق دختر خاله و پسر خاله ام تجربه تلخی برای ما به جا گذاشته بود و آن ها نمی خواستند این تجربه در فامیل پدری هم اتفاق بیفتد و رضا رفت و آمد به خانه ما را کم کرد اما مرا به قرارهای بیرون از خانه دعوت می کرد و من هم که نمی خواستم او را برنجانم به درخواستش برای بیرون رفتن جواب مثبت می دادم تا این که خانواده ها از این موضوع با خبر شدند و پدرم دعوای سختی ...
بازیگر سینما: طیب بین لوطی ها خیلی آقا بود
...، 200 تا چرخ آنجا بود، محلِ تره و بار بود. خانه هایی که پدرم ساخته بود دقیقاً روبروی آنجا بود و ما آمدیم آنجا و بعد پدرم آنجا را فروخت رفتیم در سَقاباشی در خیابان ایران. آن زمان 15 سالم بود، تازه کلاس هشتم بودم، یعنی دوم دبیرستان. آن زمان آقای کیمیایی از کوچه در دار نقل مکان کردند، آمدند محل ما سقاباشی، آنجا من با آقای کیمیایی دوست شدم. آقای کیمیایی هم سن و سال من است، او متولد ...
مشق عشق و انتظار در ازدواج به سبک شهدا
سپاه شده و آن زمان، در تیم رهایی گروگان بود. به من گفت: هر اتفاقی پیش بیاید، کارم همین است و برای دفاع می روم من هم گفتم: مسئله ای ندارد، چون بالاخره واجب است. پدرم هم در همین شغل بود و اکثر دوران 8 سال جنگ تحمیلی را در جبهه ها، رزمنده بود.تقریبا تا سن 5-6 سالگی ام، پدرم در جبهه بود و اکثر اوقات پدر را نمی دیدم و وقتی که بعد از چند وقت برمی گشت، خیلی خوشحال می شدم و با این شرایط و سختی ها کاملا ...
شفاهی صیغه شوهر عمه ام شدم / ناگفته های تلخ شیرین 15 ساله
اختلافات پدر و مادرم نمی شدم ... دختر نوجوان که دیگر با صدای بلند گریه می کرد، دستانش را به یکدیگر فشرد و ادامه داد، از همان دوران کودکی در خانواده ای نا به سامان بزرگ شدم. وقتی پدر و مادرم با یکدیگر دعوا می کردند من و برادرم به طور کلی رها می شدیم دیگر هیچ کس توجهی به من نداشت حتی مادرم به خاطر لجبازی با پدرم غذا درست نمی کرد و در نهایت ما آواره منازل بستگانمان می شدیم. 11 ساله بودم ...
ازدواجی موفق در سایه سار قرآن/ ناگفته هایی از زندگی مشترک یک حافظ قرآن
می کند که هدف اصلی قرآن یعنی رسیدن به سکون و آرامش محقق شود. دختر و پسر باید بعد از ازدواج به آرامش برسند. اگر اهداف قرآنی مدنظر باشد زندگی موفقی پیشروی جوانان خواهد بود. اگر بعد از ازدواج و خروج از تازگی ها زندگی روی اختلافات را نشان داد و جوانان نتوانستند با استفاده از مولفه های گذشت و صبر از این گذرگاه عبور کنند قطعا دچار مشکل می شوند. جوانان باید بدانند اگر در سال های پس از ازدواج احساس کامل ...