سایر خبرها
شقایق شوهر داشت اما به احمد گفت مجردم !
خودم را دختر مجرد معرفی کردم. این زن ادامه داد: در ادامه به او گفتم الان با برادرم زندگی می کنم و بدین ترتیب دوستی من و احمد شروع شد. از آن روز به بعد هنگامی که نادر، شوهرم سر کار می رفت من هم با احمد تماس می گرفتم و با خودروی او به گشت و گذار در اطراف شهر می رفتیم، او حتی در غیاب شوهرم به خانه می آمد و جای خالی شوهرم را برایم پر می کرد. وی بیان کرد: پس از مدتی به او علاقه ...
نقویان: کاش دخترانی را که روسری برداشتند به سیما می بردند نه نیروی انتظامی /حاکمان این قدر پشت ِصحنه و ...
یا یک رویکرد غیر عدالت آمیز دارد مملکت را اداره می کند یا روی یک ناچاری و گرفتاری و اضطرار بین بد و بدتر کار می کنند. ما اینجا یک گپ دیگر هم داریم. اختلاف بین آنچه که دارد اتفاق می افتد و آنچه که واقعیت قصه است. من چند روز پیش جایی بودم، پیش یکی از این آقایانی که در مسائل اقتصادی دستی دارد، از او پرسیدم چرا اینگونه است. ایشان گفت خیلی وقت ها ما که بیرون گود هستیم یک چیز می بینیم اما وقتی من فلان ...
اشک بر سیدالشهدا(ع)؛ نشانه ایمان و نور مومنان در قیامت/ اهل بیت(ع) قرآن عینی هستند
دنبالش از اسب پیاده شدی، کس دیگر بود سر او را می برید و پرتش می کرد، در دنیا همین رسم است، پیاده شدی، بالای سرش آمدی، با یک دنیا محبت گفتی، ببرمت در خیمه های خودم بگویم پایت را ببندند؟ شما مرد و زن با چنین نور هایی سر و کار دارید، این ها نگاهشان به دشمن این است نگاهشان به شما چیست، دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری ، گفت: ای فرزند رسول خدا من را به خیمه ها نبر، برو قوم و خویشان ...
درد ما این است بعضی بچه های حزب اللهی جزیره ای عمل می کنند
جمع شد. بعد مثلا چه جوری؟ من لیستی که گرفتم فاکتوری که گرفتم شاید مثلا سی متر بود. چون همه سه هزار تومان دوهزارتومان این جوری ریخته بودند. باورمان نمی شد. لطف امام حسین علیه السلام را واقعا دیدیم. مردم خوب آمدند پای کار و ما هم سریع رفتیم، رسیدیم و این ها را تهیه کردیم، همان جا خرید کردیم . همه هم مستند. هرجا رفتیم فیلمش را گرفتیم، کارتش را کشیدیم پول مردم را دقیق با فاکتور (من همه ی کارهایم را ...
شقایق شوهر داشت اما به احمد گفت مجردم!
دنبال همسری شایسته می گردد من هم که از ادب او خوشم آمده بود با اینکه متاهل بودم خودم را دختر مجرد معرفی کردم. این زن ادامه داد: در ادامه به او گفتم الان با برادرم زندگی می کنم و بدین ترتیب دوستی من و احمد شروع شد. از آن روز به بعد هنگامی که نادر، شوهرم سر کار می رفت من هم با احمد تماس می گرفتم و با خودروی او به گشت و گذار در اطراف شهر می رفتیم، او حتی در غیاب شوهرم به خانه می آمد و جای خالی ...
گفتگوی جالب با ابوالفضل پورعرب/ از روزهای جذابیت تا بیماری
عجیب است. ابوالفضل پورعرب در خندوانه تا زمان نمایش فیلم قرمز در جشنواره هرگز زن و مرد اصلی یک فیلم با هم سیمرغ نگرفته بودند. به نظر می رسد مدیران تا سال ها نمی خواستند یک زوج هنری در سینما شکل بگیرد. مثل مقاومتی که در برابر اهدای سیمرغ به مهدی هاشمی در فیلم همسر صورت گرفت. چون فاطمه معتمدآریا برای آن فیلم جایزه گرفته بود. البته بحث سیاست با هیئت داوری خیلی فرق می کند. اگر ...
گوشت و خونش را در سوریه گذاشت و استخوانش را برای ما آورد+عکس
برایت وصلش کنند. می گفت: من خودم سنجاق می زنم تو آن را بدوز نمی خواهم کسی ببیند چه درجه ای گرفته ام. همیشه می گویم خدا او را به من در آسمان ها نشان داد. اوایل که خبر شهادتش آمد خیلی بیقرار بودم چون عروسی پسرم بود و لباس دامادی او را خریده بودیم، می گفتم پیکر را که آوردند پسرم را کنار جنازه پدرش داماد کنید. نمی دانستم پیکر ندارد. با حرف من همه گریه می کردند اما چیزی نمی گفتند. 17 روز بعد متوجه شدیم ...
بهاره 18 ساله هر شب به حجله یک مرد می رود!
با برداشتن مقداری طلا و پول از منزل فرار Escape کردم. این زن بیان کرد: به آن شهرستان آمدم و یکسره سراغ آرمان رفتم. او که از دیدن من تعجب کرده بود، چند روزی مرا به خانه مجردی خود برد و به من گفت برای اینکه جفتمان در دام گناه نیفتیم باید صیغه کنیم من نیز قبول کردم، پس از گذشت چند روز پلیس به خانه آرمان آمد و ما را در وضعیت خیلی بدی دستگیر کردند. اکنون متوجه شدم که بخاطر ارتباط هایی که داشتم حامله شده ام اما نمی دانم این بچه مربوط به کیست! بازپرس پرونده در ادامه دستور داد که خانواده این دختر به دادسرا بیایند. ...
پریا ناخواسته خودش را در خانه مجردی به متین باخت / دختر جوان اعدام شد!
...> پریا ادامه داد: زمانی که وارد خانه شدم سراغ مادرش را گرفتم، متین از من خواست تا دقایقی منتظر بمانم، پس از چند دقیقه متین با دو لیوان آبمیوه بازگشت و به من گفت که مادرش حمام است و تا من آبمیوه را بخورم آمده است. وی بیان کرد: پس از آنکه آبمیوه را خوردم دیگر چیزی به یاد ندارم تا اینکه دیدم روی تخت خواب متین در حالی که هیچ لباسی در تن ندارم روی ملافه های خونین قرار دارم، همان موقع بود که ...
شوهر بی غیرتم کارگرش را برای اقدام شوم به اتاقم فرستاد!
...: می گوید سایه سرش بود اما دفتر زندگی اش را خط خطی و مثل آتش دار و ندارش را به خاکستر تبدیل کرد. می گوید شوهرم به خاطر این که مواد صنعتی مصرف می کرد توهم می زد. زن غمگین می افزاید: ازدواج ما تحمیلی و نوعی معاوضه بود در واقع خانواده ها یک دختر دادند و یکی گرفتند. هنوز سیکل ام را نگرفته بودم که پدرم من را وارد زندگی مشترک کرد. پدرم مرد متمول و سرمایه داری بود برای همین ...
من از کودکی عاشقت بوده ام !
های چادر به صورت کشیده تبدیل می شدند به حجم های سیاهی که چون رشته کوه هایی بلند و کشیده از روضه پسر ابوتراب در تلاطم اند و من نظاره گر این ولوله کوهستانی بودم. کوه هایی که با صدایی زنانه گریه می کردند و حسین می گفتند. دروغ چرا دلم خنج می افتاد از گریه شان گریه ام می گرفت و حسین حسین می گفتم و زنجیر سه شاخه را بر کتف هایم می کوبیدم . هلال محرم که طلوع می کند، شب اول توی مشامم بوی نفتالین می پیچد و بعد همان تصویر کوه های متلاطم سیاه توی کله ام نقش می بندد. بعد هم دهنم مزه چایی خانه خوشروها را می گیرد ... حامد عسکری شاعر و نویسنده ...
خاطرات طهران و محله سنگلج به روایت مرحوم اسماعیل دمیرچی در آخرین گفت و گو با ایران
عمری برای من باقی نمانده و به نظرم نبایستی این اطلاعات را با خودم نگه دارم. من عمری را با شما روزنامه نگاران و هرکس که به نوعی با قلم و نشر سر و کار دارد گذرانده ام و این کارم را دوست دارم و اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم همین حرفه را انتخاب می کردم! من در این حرفه سختی زیادی کشیده ام، گرچه پول یا ثروتی برایم نیاورد ولی این علاقه همیشه با من بود؛ من با مقامات بسیاری کار کردم ولی به لحاظ مالی چیزی ...
چگونه عاشورا در رویدادهای سیاسی-فرهنگی قرن نخست هجری تأثیر گذاشت؟
...، یزید علی بن الحسین را طلبید و گفت: خدا لعنت کند پسر مرجانه را. اگر من با حسین بودم هر چه از من می خواست می دادم و به هر صورت بود مرگ را از او باز می داشتم هر چند به بهای نابودی بعض فرزندانم باشد. لیکن چنانکه می بینی قضای خدا چنین خواست! به من نامه بنویس هر چه می خواهی انجام می شود. (14) از این پس چندان که امام در شام بود به هنگام ناهار و شام او را نزد خود می خواند. (15) بلاذری نوشته است به ...
این مرد فراری را می شناسید؟ او چاقو را در قلب زنش فرو کرد +عکس بدون پوشش قاتل
از حضور کارآگاهان در صحنه جنایت به آنها گفت : " طبق روال هر روز برای بردن دخترم به محل کارش ، به دنبال او رفتم اما او از خانه اش بیرون نیامد ؛ چندین بار زنگ خانه را زدم اما او در را باز نکرد ؛ چندین بار با گوشی تلفن همراهش تماس گرفتم اما باز هم پاسخگو نبود ؛ به دامادمان زنگ زدم اما او نیز تلفن همراهش را پاسخگو نبود ؛ سریعا به نشانی مدرسه ی نوه ام هلیا رفتم و کلید خانه شان را گرفتم که نوه ام ادعا ...
یادکردی از شهید آمر به معروف و ناهی از منکر ناصر ابدام/در امر به معروف با کسی تعارف نداشت
پارک لاله تهران مورد ضرب چاقوی اراذل و اوباش قرار گرفت و در حالی که فقط 15 بهار از عمرش می گذشت، به شهادت رسید. امام خمینی(ره) در پاسداشت مقام زن می فرمایند: از دامن زن مرد به معراج می رود ؛ به مناسبت تولد حضرت زهرا(س) و بزرگداشت روز مادر، پای صحبت های تحفه خدایی می نشینیم مادری که فرزند 15 ساله اش را راهی معراج کرد. * بچه هایم را پای روضه امام حسین(ع) بزرگ کردم ...
به رسم عاشق پیشگی دختر مورد علاقه ام را ربودم
مخفیگاه او را شناسایی کنند و صحت حرف های پدر دختر مشخص شد. مأموران موفق شدند شیرین را از خانه دوست یاشار بیرون بیاورند. بعد از دستگیری یاشار او گفت: من عاشق شیرین بودم و او را خیلی دوست داشتم. شیرین به ازدواج با من راضی بود اما می گفت رضایت باید از سوی پدرش باشد. وقتی پدرش مخالفت کرد، شیرین هم دیگر حاضر نشد با من حرف بزند و گفت وقتی پدرش راضی نیست، با من ازدواج نمی کند. من بارها با پدر ...
حجت الاسلام بی آزار: درد ما این است بعضی بچه های حزب اللهی جزیره ای عمل می کنند
حوزه است شهریه را که می گرفتم می دادم به طلبه هایی که یک مقداری ضعیف بودند چون پدرم متمولند و حمایت می کردند. در فامیل اولین نفری که کامپیوتر داشت من بودم. اولین دوچرخه و کلا اولین چیزها را برای من تهیه کردند. کاملا در رفاه بودم. نیازی نداشتم از همان موقع تقریبا لقمه ام را با بچه ها می خوردم بعد دیگر کم کم به لطفا خدا چند تا تبلیغ خارج از کشور رفتم. عمارات و دبی و بحرین و کشورهای عربی. دوستان خیلی ...
گفتگو با سه خنداننده شوی برتر تلویزیون
برایمان می گویید؟ واقعأ در پشت صحنه برنامه چه رخ داد؟ رحیمیان: من اصولأ آدم حساسی هستم. در آن لحظاتی که در پشت صحنه تنها بودم، دوست داشتم آقای جوان من را هم بغل کند و با من صحبت کند. البته تقصیر آقای جوان هم نبود؛ چون در آن لحظه حواسش نبود. ته دلم دعا می کردم که بعد از اجرای خوب آیت، بتوانم مردم را بخندانم. رفتم شوخی هایم را گفتم و دیدم که مردم نمی خندند. در اجرایم قرار بود کتم را دربیاورم ...
کمک های مرحوم حجازی را هیچ وقت فراموش نمی کنم/ 9 سال در نساجی بازی کردم اما رضایت نامه ام را صادر نکردند
آغاز کردم و بعد از چند سال در تیم امیدهای مازندران با مربیگری مرحوم سورتیچی و مرحوم متولی در لیگ کشوری بازی می کردیم. در همین حین به خدمت سربازی رفتم و در زمان خدمت ابتدا در تیم فجر گرگان که در لیگ دسته سه کشور حضور داشت بازی کردم و در آنجا دیده شدم و با اینکه در خدمت سربازی بودم به تیم همای تهران انتقال پیدا کردم. بعد از خدمت در تیم بهپاک بهشهر با مربیگری رحیم دست نشان در لیگ ...
نامه ای از حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای قرائتی به عزاداران و هیئت های عزاداری
حمایت آنان برخاسته. (این بود نمونه حمایت از مظلوم، گرچه مسلمان نباشد.) و اما حمایت از مظلومان مؤمن. در سوره بروج می خوانیم مرده باد اصحاب اخدود که با ریختن مؤمن به دره ای و سوزاندن آنان تماشاگر این جنایت خود بودند. و تنها گناه آنان ایمان به خدای عزیزِ حمید بود. بنابراین گفتن مرگ بر ظالم یک سنت قرآنی است. و اما سیره نبوی. بعد از آن که هفتاد و دو نفر از یاران پیامبر در احد کشته ...
در نشست نقد فیلم سینمایی پشت دیوار سکوت: نام جوزانی به خاطر طرح واقعیتهای اجتماعی در تاریخ می ماند
این فیلم از راهنمایی های دلسوزانه آقای جوزانی خیلی بهره گرفتم. ایشان خیلی دغدغه زنان را دارند و خیلی به زنان جامعه فکر می کنند و معتقدند که زنان در سعادت جامعه نقش خیلی مهمی دارند. خُب بخشی از زنان در جامعه شاغل هستند و به صورت مستقیم در اجتماع اثرگذار هستند، آن قسمتی از بانوان که خانه دار هستند، در دامنشان افرادی را پرورش می دهند. هر چقدر زن هر جامعه ای متفکر باشد، فرزندان متفکری می تواند پرورش ...
9 فیلم جدید سینمای ایران برای سال 98
آن شدند، تعداد آثار تولیدی کاهش داشته باشد و حتی فیلم هایی هم که مجوز ساخت گرفته اند بعد از چند ماه، هنوز خبری از پیش تولید فیلم های شان هم نداده اند. گزارش پیش رو در مورد کارگردان هایی است که فیلم های جدیدشان در حال ساخت است و احتمالا به جشنواره فجر امسال می رسد. برای اینکه بدانیم این فیلم ها در چه مرحله ای هستند از صفحه های شبکه اجتماعی اینستاگرام، بازیگران و کارگردانان استفاده کردیم ...
ما با دعوت شهدا آمده ایم/ نقش موثر شهدا در استمرار انقلاب اسلامی
دفاع مقدس آمده بودم که ناگهان با تابوت شهدا روبرو شدم. با دیدن تابوت ها خاطرات دوران تشییع شهدا در دوران دفاع مقدس برایم زنده شد. وی در پایان خاطرنشان کرد: امنیت امروز کشورمان را مدیون خون شهدا هستیم ولی متاسفانه برخی این ازخودگذشتگی را فراموش کردند. پس از خداحافظی، به سمت تابوت شهدا برگشتم. چشمم به پیرزنی افتاد که سوژه عکاسی عکاس ها شده بود. آن پیرزن بدون توجه به اطرافش آرام ...
تجسس پلیس برای یافتن قاتل همسرکش ادامه دارد/ مرد فراری را شناسایی کنید + عکس
با جسد دخترش مواجه شده و موضوع را به پلیس اطلاع داده بود، پس از حضور کارآگاهان در صحنه جنایت به آن ها گفت: طبق روال هر روز برای بردن دخترم به محل کارش، به دنبال او رفتم، اما او از خانه اش بیرون نیامد؛ چندین بار زنگ خانه را زدم، اما او در را باز نکرد؛ چندین بار با گوشی تلفن همراهش تماس گرفتم، اما باز هم پاسخگو نبود؛ به همسرش (دامادم) زنگ زدم، اما او نیز تلفن همراهش را پاسخگو نبود؛ سریعا به نشانی ...
اکبر گلپایگان معروف به گلپا این روزها چه کار می کند؟
است واگر هر روز و حتی سرزده به خانه او سربزنید خواهید دید از شهرها و استان های مختلف جوانانی هستند که به دیدار او آمده اند تا مکتب گلپا را بیاموزند. اکبر گلپایگانی بیان می کند: من هیچ نیازی به پول ندارم و هیچ وجهی بابت تدریس ازشاگردانم دریافت نمی کنم.در خانه من به روی همه باز است و هدف ما جوانان هستند. چند روزی که در دنیا هستیم و زندگی می کنیم بازی است و آن سرافرازی مهم است که به یادگار ...
می خواهم بازی نکردن را تمرین کنم
دست مسائل درگیر شوند اما پیام شخصی ام به بانوانی که می خواهند به حوزه تئاتر وارد شوند آن است که مدنظر داشته باشند اگر سعی، پشتکار و استعداد کافی در این زمینه از خود نشان بدهند حتی با ممانعت در برابر پیشنهاد های این چنینی نیز درنهایت به موفقیت دست خواهند یافت. - به عنوان بازیگر و مدرس بازیگری، با توجه به علاقه بسیار نسل جوان و نوجوان به این حرفه مسیر تبدیل شدن به بازیگری حرفه ای، به معنای ...
ِ آفتابگردان شکسته
روزگار جوانی اش را از چهارطرف گره زده و کلاهکی پارچه ای درست کرده بود برای خودش که از قضا بهش هم می آمد. چنین بود که وقتی از زندان اشپاندو حرف می زد هنوز چهارستون بدنش می لرزید. چنین بود که وقتی از تبعیدگاه شیاطین حرف می زد چهارستون بدنم می لرزید. 3- آفتابگردان شکسته لقبی بود که من بهش داده بودم. در نظر دیگران قاتل مخوف و گیرنده جان لوطیان جهان لقب داشت. اما همین مرد پُرجربزه حالا خود به ...
معرفی کتاب: مادام بواری، نوشته گوستاو فلوبر
.... این زن که در سابق آن همه مهربان و با نشاط بود به مرور زمان (مانند شراب هواخورده ای که تبدیل به سرکه می شود) طبعی خشن، عصبی و پرخاشگر یافته بود. نخست هنگامی که مرد بی بند و بار دست رد بر سینه هیچ یک از دختران و زنان لوند و هرزه روستا نمی گذاشت و شب ها مست لایعقل و چهره کریه به خانه باز می گشت، دندان روی جگر نهاده و بدون آن که کلمه ای به زبان راند هر گونه اهانتی را تحمل کرده بود. سپس حس غرورش ...
غیرت ورزی در آموزه های دینی
. او یک وقت معاویه را به گریه در آورد و فضایل حضرت را پیش او گفت. روزی سوده بعد از نماز جمعه خدمت امیرالمؤمنین 7 رسید؛ حضرت داشت ذکر می گفت؛ سریع تمامش کرد؛ و توجه کرد که ببیند این زن چه می گوید. سودۀ حمدانیه گفت: آقا! در فلان منطقه ای که دارم زندگی می کنم، یکی از کارگزاران شما خیانت کرده، رشوه گرفته و بالا کشیده است. مردم هم پچ پچ می کنند که این چه جور حکومتی است که این طور عمل می کند ...
سید حسن نصرالله:پیوستن محمدهادی به مقاومت، تصمیم خودش بود/ برای شنیدن خبر شهادت "ابوحسن" آماده بودیم
معمولا فرزندانشان را به جبهه و محل های خطرناک نمی فرستند یا به آن ها چنین اجازه ای نمی دهند. چند سطح وجود دارد. گاهی فرزندان برخی از این افراد، مسئولان یا رهبران علاقه دارند به جبهه بروند اما آن ها نمی گذارند. این بدتر است. موضوع شهید هادی یک نشانه ی خاص بود. مثلا در زمینه ی شهادت سید عباس موسوی(رضوان الله تعالی علیه)، خود شهادت سید عباس یک ماجرا بود اما این که دبیرکل حزب الله بود نیز ...