سرنوشت تلخ یک مرد بانکی در سوءظن زنانه / راز قرار با همکار زن چه بود؟
سایر منابع:
سایر خبرها
گوشی خون آلود!
بودیم و بعد از آن زندگی مشترکمان را در حالی آغاز کردیم که اختلافاتی بین من و همسرم وجود داشت این اختلافات خانوادگی هر روز شدت می گرفت به طوری که دیگر یک روز خوش هم نداشتیم.چهار سال قبل پدرم نیز به دلیل ابتلا به سرطان فوت کرد و من تنها پشتیبانم را از دست دادم. خلاصه درگیری های من و همسرم تا آن جا پیش رفت که او دادخواست طلاق داد و من هم که بیکار بودم بیشتر اوقات را به خانه خواهرم پناه می بردم. اگرچه ...
بازداشت کارگردان بعد از مرگ همسرش
خانواده ها با هم ازدواج کردیم چرا که من عاشقش بودم. وی ادامه داد: اغلب من و همسرم در پروژه های کاری مشترک باهم بودیم و به همین خاطر خانه مان فقط یک کلید داشت که دست همسرم بود. صبح مثل همیشه از خانه بیرون رفتم و ساعت 7 عصر که به خانه برگشتم هر چه زنگ در را زدم همسرم در را باز نکرد و جوابی نداد. به تلفن همراهش زنگ زدم که خاموش بود. درنهایت با کمک کلید ساز وارد خانه شدم و با جسد همسرم مواجه ...
قتل معمایی خانم عکاس سینما در یوسف آباد تهران / شیما دو شب گذشته در خانه تنها بود!
حضور در خانه مرد 27 ساله با جسد زن 36 ساله که روی تخت افتاده بود مواجه شدند و با توجه به مرموز بودن مرگ زن جوان تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس واحدی و تیم تشخیص هویت در محل حضور یافتند. تحقیقات ابتدایی کارآگاهان در ابتدا مرد جوان را هدف تحقیق قرار دادند و محسن به ماموران گفت: تحصیلاتم مرتبط به تئاتر است و همسرم نیز فوق لیسانس ادبیات دارد ولی در کار عکاسی ...
آشوب هولناک!
نوعی انکار می کرد درباره شلیک یک تیر هوایی در داخل منزل گفت: اسلحه شکاری من دارای مجوز رسمی است آن لحظه مشغول تمیزکردن اسلحه بودم و از این که فشنگی داخل آن است، اطلاع نداشتم به همین دلیل ناگهان گلوله شلیک شد! الکل های کشف شده نیز که طبی است برای ضدعفونی کردن سطوح آلوده به کار می بردم و هیچ گونه مشروبی هم مصرف نکردم از سوی دیگر شکایت همسرم را قبول ندارم . شایان ذکر است، تحقیقات پلیس درحالی با دستور رئیس کلانتری درباره این آشوب هولناک ادامه یافت که بررسی های پلیس از مصرف مشروبات الکلی توسط مرد 40 ساله حکایت داشت انتهای پیام// ...
2 بار قصاص برای قاتل پدر و مادر
دیدم اما نمی دانم دقیقا چه اتفاقی افتاده است. وقتی ماموران دوباره مهران را مورد بازجویی قرار دادند او به تناقض گویی افتاد و در نهایت پلیس به او مظنون شد و مهران را بازداشت کرد. مرد جوان به ماموران گفت: مدتها بود که به مواد اعتیاد داشتم روز حادثه در پارکینگ مواد می کشیدم و برادرم هم ماشین می شست وقتی برادرم دید مواد می کشم با من درگیر شد ما مدتها بود با هم قهر بودیم. بعد پدرم آمد و عصبانی شد و ...
آشوب هولناکی که مرد ناخلف بر پا کرد!
کلانتری شهرک ناجا) نیز اطلاع دادند. دقایقی بعد با حضور فرماندهان انتظامی گروه های ویژه ای از یگان امداد نیز عازم محل شدند. زمان به سرعت سپری می شد که با تدابیر سرکلانتر، نیروهای انتظامی به حالت آماده باش درآمدند و در همین حال فرمانده با همکاری زن جوان و به صورت تلفنی با مرد 40 ساله وارد گفت وگو شد. چند دقیقه بعد این تدابیر کارساز شد و نیروهای انتظامی مرد 40 ساله را به همراه نوزاد یک ماهه درحالی ...
پایان خائن بودن همسر / شهلا در مشهد چه کرد؟!
تا به خودم آمدم درگیر بچه و بچه داری شدم و از صرافت درس خواندن افتادم. باتولد فرزندم زندگی رنگ دیگری برایم گرفت و همه چیز فرق کرد. هرروز که می گذشت با شیرین کاری هایش بیشتر خو می گرفتم. سومین سالگرد ازدواجمان بود که همسرم برای من یک گوشی تلفن همراه خرید. هدیه ای که اصلا مرا ذوق زده نکرد. به جایی که من با گوشی کار کنم همسرم وقت هایی که در خانه بود و با آن ور می رفت. او با مشخصات من در ...
بخشش به شرط زندگی بدون خلاف
پرواز به سمت آبادان را دارد. عامل جنایت نوزدهم خردادماه هنگامی که سالن ترانزیت فرودگاه مهرآباد را ترک می کرد و قصد داشت سوار هواپیما شود، بازداشت شد. این مرد پس از دستگیری در همان بازجویی های اولیه به قتل و سرقت اعتراف کرد و درباره جزئیات این ماجرا به پلیس گفت: با همسرم اختلاف داشتم، برای همین به دنبال خانه ای مجردی می گشتم که با مقتول آشنا شدم. او به دنبال هم خانه بود و قرار شد با هم زندگی ...
عکس جدید نیوشا ضیغمی
...> حکایت آشنایی من و آرش در نوع خودش بسیار جالب است چون او من را قبل از آشنایی مان به شکل رسمی به واسطه فیلم هایم می شناخت و همین قضیه باعث شد که از قبل، پیش فرض هایی نسبت به من داشته باشد. در هر حال آشنایی و ازدواج با او یکی از بهترین اتفاق های زندگی ام بود. آرش پولادخان:حق با نیوشاست. من مدت ها قبل از اینکه با نیوشا آشنا شوم دوست داشتم با او ازدواج کنم و یک جورایی او را همسر آینده خودم می ...
ناگفته های خانواده شهیدی که همراه حاج قاسم آسمانی شد
فعالیتش در بسیج، با مشورت برادر بزرگ ترش آقا حمید، در دانشگاه افسری ادامه تحصیل داد. وحید تا سال 93 دانشجو بود و بعد از آن به مدت چهار سال مدافع حرم شد. از اوایل سال 97 تا لحظه شهادتش هم در معیت حاج قاسم سلیمانی بود. پدر شهید ادامه می دهد: من هم از سال 62 عضو رسمی سپاه شدم و الان بازنشسته سپاه هستم. چون بیشتر بیرون از خانه بودم، بیشتر کارها و مدیریت منزل برعهده مادرشان بود؛ درواقع من ...
اعترافات تازه داماد در صحنه جنایت +عکس
و به طور غیررسمی صیغه محرمیت خوانده بودیم و قرار بود روز شنبه (روز بعد از وقوع قتل) برای ثبت محضری این ازدواج اقدام کنیم، اما زمانی که در یکی از مراکز مذهبی بودیم، باتری گوشی تلفن همراه برادر عروس گم شد و او به دو تن از بستگانش مظنون بود که احتمالا آن ها باتری گوشی او را برداشته اند! تا این که صبح روز جمعه زمانی که من در منزل نامزدم بودم ناگهان در بیرون از حیاط سروصدا شد و افرادی محکم به در منزل ...
جملات روز پدر برای پدر فوت شده
...> بیاد همه ی *پدرانی*که امسال و سال های قبل بین ما نبود این روز تبریک میگم وروحشون شاد. پدر عزیزم جات خیلی خالیه روزت مبارک پدر جانم ببینید: عکس پروفایل روز پدر و روز مرد + جملات عاشقانه برای تبریک روز پدر پیام تبریک برای روز پدر فوت شده پدرم سلام از آسمان چه خبر؟ میهمانی خدا تمام نشد که برگردی؟ پدر روزت مبارک مرا ببخش که نیستم تا دستانت را ...
ساقی بیچارگی
ام آوار شد. چطور شد بنّایی را رها کردی و به سمت سوداگری مرگ رفتی؟ اول از همه طمع و بعد رفاقت با افراد ناخلف مرا به بیراهه کشاند. مدتی که به خاطر کسادی کار ساختمانی بیکار شده بودم خیلی در تنگنای مالی قرار گرفتم. از یک طرف مخارج زندگی و اعتیادم و از طرفی اجاره عقب افتاده خانه بدجور به من فشار وارد می کرد. روزی یکی از دوستانم که برای یک بساز بفروش کار می کرد از من خواست وارد ...
پاک و دوست داشتنی مثل علی طوفانی
اینستاگرام دارند، زحمت این مصاحبه را کشید. من هم با وجود مخالفت پدرم که همان روز هم با من بود، خواستم داستان زندگی ام را بگویم. پدرم اول گفت نمی خواهد این حرف ها را بزنی، اما گفتم بگذار همه بفهمند که من در چه وضعیتی بودم و از کجا ورزش را شروع کردم. خدا را شکر که همان روز در اولین مسابقاتی که شرکت کردم، پنجم شدم و انگیزه ام بیشتر شد. بعد که به خانه برگشتیم هم مادرم می گفت کاش آن حرف ها را نمی زدی چون پیش ...
نجات قاتل مرد ثروتمند از چوبه دار
. مرد جوان به ماموران گفت: پیک موتوری صرافی هستم ساعتی قبل مدیر صرافی گفت 30 هزار دلار را برای داریوش بیاورم. وقتی زنگ خانه را زدم مردی از پشت آیفون خواست دلارها را در آپارتمان تحویل بدهم. وقتی وارد آپارتمان شدم ناگهان مرد مسلحی مرا تهدید کرد و جسد داریوش را نشانم داد و خواست روی زمین دراز بکشم، بعد دست و پایم را بست و 30 هزار دلار را از من گرفت و فرار کرد. من با جسد تنها ماندم، ترسیده بودم که ...
دردسر رفت و آمد تازه داماد به خانه زن تنها / اکرم می خواست آبرویم را ببرد + عکس
این مرد، جسد اکرم را در باغچه خانه اش دفن کرده بود و تصور نمی کرد رازش فاش شود. ناپدید شدن زن جوان به گزارش رکنا، بهمن سال 94 مردی با پلیس آگاهی ورامین تماس گرفت و از ناپدید شدن زن 40 ساله همسایه به نام اکرم خبر داد. وی به مأموران گفت: در همسایگی ما زن تنهایی زندگی می کند که چند روزی می شود به طرز مرموزی ناپدید شده است، همسایه ها نگران او هستند و می ترسند بلایی ...
انتظار نداشتم کرونایی شوم
خانواده همسرم زندگی می کنند. "با اطلاع رسانی به موقع و اطلاعات دقیق از ویروس کرونا که در جامعه منتشر شده همه می دانند که این بیماری طول درمان دارد و قرار نیست کسی که کرونایی شده تا ابد کرونایی بماند، اما همه از من فرار می کنند. *الان چرا بیرون از قرنطینه ای؟ "تازه ترخیص شده ام، برای تهیه دارو به داروخانه مراجعه کردم، همسر و فرزندم هم خانه را ترک کردند قرار نیست هر ...
دیدار با آیت الله کاشانی مسیر زندگی ام را تغییر داد
دادند برای من لباس روحانی بدوزند. یکی از عباهایشان را هم دادند کوتاه و کوچک کردند. پارچه عمامه هم که در خانه داشتیم. خلاصه به این ترتیب، من در سن 12 سالگی توسط پدرم معمم شدم! به اساتیدتان در مدرسه طالبیه هم اشاره بفرمایید. گلستان را پیش آقامیرزا علی اکبر یالقوز آغاجی خواندم که از بس گلستان درس داده بود، همه را حفظ بود و به ایشان می گفتند آقامیرزا علی اکبر گلستان! بعد ایشان به قم و ...
جملات پدر و پسری + متن و اس ام اس های جالب احساسات پسر برای پدر
زیبا و جملات زیبا در وصف پدر | متن های عاشقانه پدر عزیز متن زیبا و دلنشین پدر و پسری پدر جان هر وقت میگویی “درست میشود”... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میبازد... *** متن زیبا درباره پدر خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد ! به سلامتی همه پدرهاپدرم هر وقت ...
قاتل 30 هزار دلاری بخشیده شد
...> متهم در بازجویی ها مدعی شد که قتل مرد پولدار اتفاقی بوده است. وی گفت: من کارمند شرکت کامپیوتری هستم و مدتی قبل با مجید که تنها زندگی می کرد، آشنا شدم. چند ماه قبل با همسرم اختلاف پیدا کردم و به همین خاطر شب ها به خانه مجید می رفتم و آنجا می خوابیدم. چند وقت پیش مجید گفت برای او اسلحه بخرم و من هم کلت کمری به قیمت یک میلیون و 500 هزار تومان خریدم. روز حادثه مقتول از صرافی 30 هزار دلار سفارش داد و ...
واکاوی مجدد پرونده جنایی خواننده رپ ایرانی
عمل شدند و در گام نخست پی بردند پسرخوانده قربانی جنایت که حمید صفت است پدرخوانده اش را هدف ضرب و جرح قرار داده است. حمید 24 ساله در ابتدا منکر هرگونه درگیری با مقتول بود و گفت: روز 24 مرداد زمانی که وارد خانه مادرم در خیابان شیخ بهایی شدم، متوجه شدم که مادرم با همسرش درگیر شده است و من فقط مادرم را برداشتم و از خانه خارج شدم و از ضرب و جرح و مرگ او اطلاعی ندارم. تحقیقات ادامه داشت تا ...
پدیده آرسنال: می توانستم برای بارسلونا بازی کنم
به گزارش “ورزش سه”، گابریل مارتینلی یکی از معدود اخبار خوب برای هواداران آرسنال در این فصل است. این بازیکن برزیلی در ماه جولای به عنوان یک ناشناخته راهی لندن شد و در حال حاضر با 10 گل در 25 بازی در لیگ انگلیس، لیگ اروپا، جام حذفی و جام اتحادیه به یکی از آینده دارترین جوان های فوتبال اروپا تبدیل شده است. آرسنال در حالی مارتینلی را از ایتوانو خرید که او تجربیات کوتاهی در آکادمی ...
خورشید، کسب و کار من است/ کارم را از پشت بام منزل پدرشوهرم شروع کردم!
گروه خانواده، نعیمه موحد: نیم ساعت است برق سالن رفته است. کم کم زمزمه خستگی از گوشه و کنار بلند می شود. خبری هم از برق اضطراری نیست. یکدفعه در تاریکی روی سن کسی خودش را معرفی می کند. چشم ها که عادت می کند خانمی چادری را می بینیم که روی سن قدم می زند و می گوید: اینجا قرار بود خانم ها درباره کسب و کارهای موفقشان و مسیری که طی کرده اند صحبت کنند. کار من تولید پنل های انرژی خورشیدی اس ...
حرف های شنیدنی مشایخی/ گل مورد علاقه ام، علف هرز است!
قدم بزنم و سروصدای ماشین ها را بشنوم. از شلوغی ها لذت می برم؛ همه اینها برایم مفهوم واقعی تهران است. یکی از دوستانم به خانه ام آمده بود و مدتی مهمان ما بود. او در این مدت فقط فیلم های زامبی می دید. صدای این زامبی ها هم خیلی آزاردهنده است. جان کیج می گوید: صداهایی که روی اعصابتان می رود را بشنوید. من هم در صدای این زامبی ها دقیق شدم و بعد از مدتی دیگر روی اعصابم نبودند. تمام صداها می ...
حاج تقی و تهیه 11 هزار جهیزیه
داشتنی به همین جا ختم نمی شود. او یک سالی می شود که برای تامین مسکن زوج ها هم دست به کار شده و در تمام این سال ها به آموزش های فرهنگی زوج های جوان نیز اهتمام ویژه ای داشته است. در خور ذکر است که بعد از پخش گوشه ای از فعالیت های او در این سال ها در اخبار 20:30، مقام معظم رهبری هم در سخنرانی شان به این فرد اشاره کردند و فرمودند: من در تلویزیون چند شب قبل از این دیدم یک مرد محترمی را نشان ...
چطور در عصر گوشی های هوشمند فرزندمان را خوره کتاب بار بیاوریم؟
، تماشای تلویزیون را متوقف کردم. همچنین گوشی های هوشمند و تبلت ها را به جز برای گوش دادن به کتاب های صوتی ممنوع کردم. سعی کردم مطمئن شوم که هر روز زمانی برای استراحت دارد، زمانی که با فعالیت های بعد از مدرسه پر نمی شد. بعد جنگل مسحور را برایش خریدم و منتظر اتفاق اجتناب ناپذیر شدم: حوصله ام سر رفته مامان . وقتی این را گفت کتاب را بهش دادم و امیدوار شدم که آشناییِ متن، خواندن کتابی را که دیگر تکیه اش برای ...
سیدهادی خسروشاهی؛ مُتسامح متناقض
سراغ معرفی آثار آنان رفت. هر نهضت آزادیبخشی که در دنیا قوت می گرفت، از الجزایر و عباس مدنی وغنوشی تونس وفهمی هویدیمصری ودیگر رهبران نهضتی عربی ، مترجم و مطرح کننده آنها در ایران، خسروشاهی بود.آن روزها این کارها خیلی خطرناک بود. اما درعین حال همین خسروشاهی با چهره های لیبرال و غیر انقلابی عربی هم دوست بود. کمتر کسی مثل خسروشاهی عمر با برکت داشته است. وقتی در واتیکان سفیر بود، باب ...
گفتگو با یک کرونایی بهبود یافته | آنقدرها هم که فکر می کردم وحشتناک نبود
بود یکی از همکارانمان سرماخوردگی شدیدی داشت. باهم سربه سرش گذاشتیم که تو مبتلایی و به زودی خواهی مرد و چه و چه. از همان شب احساس بدن درد شدیدی داشتم. طوری که فردای آن روز سرکار نرفتم. به ظهر نرسیده روز بعدش دچار تب شدیدی شدم. به اصرار خواهرم راهی یکی از درمانگاه ها شدیم. پزشک در همان نگاه اول به من گفت تو مشکوک به ابتلایی و فورا خودت را به بیمارستان برسان. دیگر نفهمیدم چه شد. از حال ...