جانبازی حاج قاسم قبل از تشکیل تیپ ثارالله (ع)
سایر منابع:
سایر خبرها
پاکسازی جاده مهاباد بوکان
نقطه که خط الراس نواحی هم هست سنگرهایی بسازیم که به وسیله دشمن به راحتی خراب نشود. در مقرها بجای اینکه از چادر استفاده شود که به راحتی توسط دشمن قابل انهدام است ما باید سنگرهایی که در جنوب طراحی کردیم را بسازیم. شکل این سنگرها به صورت مثلثی، نیم دایره و پنج ضلعی و آهنی بوده و روی آن هر مقدار که لازم باشد خاک می ریزیم. تجربه در جنوب نشان داده بود که در بعضی مناطق حتی بمباران هوایی هم نمی ...
روزگار سیمین دانشور از کودکی تا مرگ، به روایت خواهرش + عکس
مختلفی می خواند و من ویولون می زدم. پشت پرده قایم می شدم، به پدرم می گفتم، بابا بگو من هم بیایم و ساز بزنم. بعد قرقر ویولون می زدم. جمعه ها هم همه ی خانواده و بچه ها می رفتیم بابا کوهی غذا می بردیم. ویکتوریا دانشور همچنین درباره ی علاقه ی سیمین به ادبیات و شعر می گوید: خانمْ سیمین حافظه ی خیلی خوبی داشت. شعری از حافظ را یک بار که می خواند، حفظ می شد. سعدی را هم حفظ بود. روزنامه ی مدرسه ...
سوختن میان ماسه های داغ
الهام مهدیزاده - آتش باران بود. اصلا انگار شب نبود. آسمان روشن روشن بود. صدام تمام قدرتش را گذاشته بود تا تنگه چزابه را بگیرد، اما مگر ما گذاشتیم؟ 72 ساعت پشت سر هم خمپاره، خمسه خمسه، کاتوشا و خلاصه هرچه داشت، روی سرمان ریخت. چزابه شده بود جهنمی از آتش و خمپاره. عراق قصد داشت بستان را پس بگیرد. عبور از چزابه، عبور از ایران و رسیدن به پیروزی بود. صدام آن روز با تمام قوا آمده بود. روز ها آسمان ...
سه بار خبر شهادتم پخش شده/ آرزویم شهادت است / به جای سراغ گرفتن ، می گفتند یونس منزوی شده !
آرزو و بهترین مرگ بدون شک شهادت است. *عارضه شیمیایی از چه سالی خودش را نشان داد؟ یک سال بعد از اینکه در شلمچه جریان عملیات کربلای 4 شیمیایی شدم. *از مجروحیت و جانبازی بگویید؟ عملیات کربلای 8 بود؛ رفته بودیم تا کانال را ثبت کنیم. بچه های گردان میثم لشکر 27 هم با ما آمده بودند. باید این خط را تا شب صاف می کردیم. نگاه کردم عراق خیلی جلوتر است. اینجا تانک ...
نامزد گلوله ها!
نیروهای عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان و ایران با برای دفاع از خط مقاومت که اصطلاحا دفاع از حرم نامیده می شد، گرد هم آورد. وعده ی صادق حاج قاسم سلیمانی را صرفا نمی توان یک شخصیت نظامی و کارگزار دانست چراکه در سال های حضور او در منطقه نقشه های مهمی طراحی و پیاده سازی می شد تا جایی که دشمنانش در رسانه ها از او با عناوینی همچون دشمن شایسته، فرمانده سایه، مامور مخفی در خاورمیانه، باهوش ...
روایت خواندنی سردار حاجی زاده از شهید شفیع زاده و تشکیل توپخانه سپاه
کرد که من مثلاً خودم بیایم بنشینم فکر کنم در صورتی که ایشان قبلش فکر کرده بود. بعد گفت: فکر می کنم مثلاً اگر شما، توپ های سنگین مثلاً مثل 130 را بتوانید ببرید در خطوط مقدم یعنی مثلاً یکی دو کیلومتری خط از آن شیلترهای سایت موشک های کرم ابریشم عراقی، اچ وی آی تو، بتوانید استفاده بکنید. سر این شیلترها را برگردانید به سمت عراق [در واقع زیر آتش خمپاره ها بشود این کار را کرد] خوب است. یعنی یک ...
گستره ی عملیاتی من به فرمان رهبری تا عمق پایتخت کفر است/ هلی کوپتری که مانند جنگنده فانتوم مانور می داد
خود در 8 اردیبهشت 1360 هنگامی که رژیم بعث، لشکری زرهی با 250 تانک و پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات بازی دراز به سوی سرپل ذهاب گسیل داشته بود، به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک، از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید. در پاسداشت سالگرد شهادت نامدارترین خلبان جهان، به برش هایی از زندگی پر افتخار ...
14 فرمانده جوان نیرو های مسلح در هشت سال دفاع مقدس + تصاویر
خود نشان داده بود مورد اعتماد بقیه قرار گرفت و مسئولیت اداره این کمیته به وی واگذار شد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شهید حسین خرازی به همراه پنجاه نفر از نیروهای خود، راهی منطقه جنوب ایران شد و به عنوان فرمانده اولین خط دفاعی در منطقه دارخوین، با تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی بسیار ناچیز با شجاعت در مقابل نیروهای اشغالگر عراقی ایستاد. در سال 60 بعد از عملیات طریق ...
پدر و مادرم می گفتند، هر فردی باید از کشورش دفاع کند
ط تحویل، ساعت 12 شب خط را تحویل گرفتیم و مستقر شدیم. من گروهان دوم بودم و ایرج گروهان سوم. با من تماس گرفت و قرار شد ساعت 5 صبح برای حمام به پشتیبانی برویم که در دید عراقی ها نباشیم. ساعت 8 صبح در مقر پشتیبانی همدیگر را ملاقات کردیم. به من گفت یک شیار بزرگ کنار تدارکات است، می رویم و آنجا حمام می کنیم. به او گفتم عراقی ها خمپاره می زنند، گفت تا آنها بخواهند خمپاره بزنند ما غسل شهادت را کرده ا ...
دعای محمدرضا احمدی در شب شمارش آرا/ پیشنهاد 7میلیاردی به نماینده رشت برای حمایت در انتخابات مجلس/ مردم ...
دوران جبهه و جنگ و اینگونه نمیتوان رفت اما برای من ثابت شده است که اگر خدا بخواهد عزت بدهد، می دهد. شب عید 98 تصمیم گرفتم وارد انتخابات شوم، چون شاهد مشکلات مردم بودم وی افزود: با پیروز شدن من گفتند که طلسم شکسته شد و میتوان گفت که بدون هزینه میلیاردی هم موفقیت در انتخابات امکان پذیر است این در حالی است که من دقیقا شب عید 98 تصمیم گرفتم وارد انتخابات شدم و اصلا تصمیمی برای ...
روایتی از جهادگران گمنام آرامستان سنندج+تصاویر
دیدی را به شهر اموات آورده است، بازماندگان میت قبلی هنوز شیون کنان پشت درب شهر مرده ها ایستاده اند انگار می خواهند اطمینان پیدا کند که میتشان زمین نمانده است. بعد از دقایقی سکوت بار دیگر تمام محوطه قبرستان را در بر می گیرد همه رفته اند تا به روزمرگی هایشان برسند زندگی آن طرف دیوارهای شهر مردگان همچنان جریان دارد حتی با کرونا..... انتهای پیام/2330/71/ ...
شهید چمران گفت برگرد و قانونی بیا!
هر کاری را می توان انجام داد. از حاج قاسم سلیمانی هم خاطره ای دارید؟ با ایشان در مهاباد آشنا شدم. ماه رمضان سال 1360 را در مهاباد بودم. مجید صالحی عرب نژاد و حاج قاسم و بچه های کرمان آنجا زیاد بودند. مهاباد دورتا دورش کوه است و حالت جزیره ای دارد. روی یکی از تپه ها مقرمان بود. تا آن زمان جنگ شهری و جنگ داخلی ندیده بودم. نمی شد داخل شهر رفت یا به بیرون شهر سرک کشید. از همه جا ...
اگر تعارف می کردم، شهید می شدم!
آنچه در ادامه می خوانیم، روایتی دست اول از قاسم عباسی یکی از رزمندگان و تخریبچیان دفاع مقدس در لشکر 27 محمد رسول الله (ص) است. صبح عملیات کربلای یک منطقه عمومی مهران تابستان 65 ساعت حدود 11 صبح معاون گردان تخریب لشگر محمد رسول الله، آقا مجید ثابتی در حال توجیه عملیات کربلای یک به دسته یک گروهان سیدالشهدا (ع) است. ما نشسته بودیم و بقیه بچه ها اطرافمان ایستاده و ...
یک نیمروز هنرمندان با بیماران کرونایی/ درس مادر شهیدان شهبازی در بیمارستان
مراقبت های ویژه مسئولان بیمارستان بخش های ویژه ای را برای ملاقات ما از بیماران هماهنگ کرده بودند پزشکان و پرستاران با لباس های ویژه در این بخش ها مشغول بودند اینجا جایی بود که دلهره زیاد می شد البته فقط من نبودم همه این دلهره را داشتند مثل خط مقدم جبهه جایی که هر لحظه ممکن بود یک خمپاره اصابت کند به وجودمان . ما هم با رعایت پروتکل لباس و ماسک و کلاه و شیلد استفاده کردیم و آماده رفتن به بخش ...
سبک زندگی شهید آیت الله شاه آبادی+ فیلم
محتوا خیلی می پرداخت. هم پدرم وهم خود آقای شاه آبادی . شروع زندگی مشترک عقد بدون تشریفات،چشم پوشی از سهم امام تا زمانی که آقای شاه آبادی برای خواستگاری از من به منزل ما تشریف آورد.، ایشان بی معطّلی جواب مثبت دادند اصلا برای ما یک مسئله بود که ایشان از همه ایراد می گرفت و حالا چطور شده که موافقت کرد، بار اول که ایشان را دیدم واقعا خلوص ایشان و حالت ایشان چنان مرا ...
مجاهدی شریف ، خدمتگزاری مخلص
....وقتی بیدار شدم صدای زنگ تلفن را شنیدم و طوری بودم که اصلاً نمی توانستم بلند شوم تلفن را بردارم و همین طور خزیدم تا نزدیک تلفن، البته آن موقع مستقیم خبر شهادت را ندادند و سراغ بچه ها را گرفتند، اما همین که خودشان پشت خط تلفن نبودند، من فهمیدم که مسأله ای پیش آمده، البته نمی توانستم شهادت ایشان را قبول کنم و می گفتم لابد مجروح شده، هرچه اصرار کردم برادر دکتر چمران گفت: نه، ایشان برای خط رفتند و طوری ...
از 20 دی 65 تا 3 اردیبهشت 99/ روایت تاریخی تحول موشکی سپاه
در زمان شکست حصر آبادان به گروه ادوات سپاه نیز پیوسته بود به نظرش می آمد از گلوله های پراکنده خمپاره در برابر توپخانه منظم و مجهز دشمن کاری برنمی آید. از این رو طرح ذهنی مدنظر خود را به جانشین خوش فکر وقت نیروی زمینی سپاه یعنی حسن باقری داد. باقری به سرعت اهمیت موضوع را درک کرد و طرح را به تایید فرمانده سپاه (محسن رضایی) رساند و بعد هم از طهرانی مقدم خواست خودش به عنوان طراح حالا طرحش را اجرا و ...
جذامی های مشهد، در قرنطینه مشکلات بیش از 50 ساله/ اهالی وحید 8 دست به دامان دادستان شدند
گلوله ای که در انتظار کشیده شدن ماشه باشند، برق آسا همه افراد حاضر در آنجا شروع کردند به واگویه دردهایی کهنه، ساکنان داخل هم که متوجه می شوند بیرون می آیند و وقتی متوجه می شوند خبرنگارم، طردم می کنند و از من می خواهند از همان راهی که آمده ام برگردم؛ یک پیرزن مجذوم با چشمانی درشت و زمردین، می گوید: هر چند وقت یک بار چند خبرنگار و عکاس و فیلمبردار می آیند بدبختی ما را می نویسند، قول پیگیری می دهند و می ...