خانه
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
سرگذشت زن جوانی که 2 بار گرفتار همسران شیشه ای شد
باید به زندگی مشترک با انوشیروان ادامه بدهم یا از همین ابتدا مسیرم را از او جدا کنم. بالاخره تصمیم سختی گرفتم و این گونه قیچی طلاق ریل این زندگی سیاه را برید و من با سینه ای مالامال از درد و چشمانی گریان در حالی به خانه پدرم بازگشتم که دیگر آن عزت و احترام قبل را نداشتم. تصمیم گرفتم برای رسیدن به استقلال مالی به دنبال شغل مناسبی باشم چرا که احساس سربار بودن آزارم می داد، ولی نه تنها جست و جوهایم بی ...
اعتراف عجیب زن تهرانی به قتل
...> دقیقاً آن شب به مأمور کلانتری چه گفتی؟ به نگهبان کلانتری گفتم که من یک نفر را 3 سال قبل کشته ام و از عذاب وجدان تصمیم گرفتم راز قتل را برملا کنم. از شنیدن این خبر مأمور جوان متعجب شده بود و مرا به داخل کلانتری برد گفتم سه سال قبل در منطقه ورامین، زمانی که داشتم به خانه پدرم می رفتم، دو مرد افغانستانی راهم را سد کرده و می خواستند از من زورگیری کنند. من هم با چاقویی که همراهم بود یکی از آن ...
در مغرب زمین یک خلأ وجود دارد که می تواند با اسلام پر شود/ پس از مطالعه نقش حضرت مسیح (ع) در اسلام، دیگر ...
.... من در یک مزرعه پرورش گاو و مرغ گوشتی در بخش نورفولک که دراونتاریوی کانادا واقع است بزرگ شدم. مادرم مرا به عنوان یک کاتولیک رومی پرورش داد. پدر من پروتستان است (او به کلیسای متحد کانادا تعلق خاطر دارد). از هر دو طرف خانواده ام مذهبی هستند. مادرم مسئول تربیت دینی ما بود. من در پانزدهم دسامبر سال 2001، هنگامی که 16 ساله بودم به اسلام گرویدم یعنی زمانی که در یک دبیرستان ...
از کوچه های کودکی /اپیزود اول
کتابفروشی محله مان در خیابان ابوحسین میدان فوزیه دهه چهل خورشیدی به مشام می کشیدم، در خاطر شامه ام دارم؛ بویی که رویا در من می خیزاند و تصوراتی که در پی خواندن این کتاب ها در ذهنم با قدرت پا می گرفت و پاره وقت هایی مرا تا مرز سحر و جادو می برد. چه حالی داشتم وقتی به این کتابفروشی وارد می شدم در حالی که سکه های دو ریالی و پنج ریالی را در جیب شلوار مدرسه ام لمس می کردم. این سکه ها را با خودداری از خرید ...
آشنایی با طلبه شهید جمشید اصلیان
...، بله. مدتی برایم از جمشید اصلیان نامه نیامد و من هم کنجکاو شدم و به فکر آن خواب بودم در روزهای اسارت. بعد از مدتی توسط یکی از دوستان نامه ای رسید که نوشته بود اصلیان رفته ماموریت و نیست که نامه بنویسد! ولی سلام ما را پذیرا باش. تابستان 1369فرارسید و من به همراه دیگر اسرا به ایران اسلامی برگشتم و در سالن سپاه همدان مورد استقبال قرار گرفتم. پس از دیدن بستگان و دوستان سراغ آقای اصلیان ...
راوی کتاب دلی شکافت زبانی شکفت دعوت حق را لبیک گفت
ی کودک یاری دیپلم گرفتم، اما پایان تحصیلات دبیرستان پایان ارتباط من با دوستانم نبود و این رابطه تا سال های بعد ادامه داشت. سی و یکم شهریور هواپیماهای عراقی فرودگاه مهرآباد را بمباران کردند. البته دو سه روز پیش از آن، من و بقیه ی اعضای انجمن اسلامی از طریق آقای عبداللهی در جریان قرار گرفته بودیم که توی جنوب خبرهایی هست و عراق قصد حمله به ایران را دارد. با شروع جنگ تحمیلی، من و دوستانم ...
سرنوشت تلخ زنی به نام منصوره / نامه ای که پشت پرده ای شوم داشت!
از زمانی که بعد از یک سال ونیم جدایی، دوباره به شوهرم رجوع کردم، کمیته امداد هم حقوق ماهانه ام را قطع کرد و اکنون در حالی از تامین جهیزیه برای دخترم عاجزم که مدرک خیاطی از سازمان فنی و حرفه ای کشور دارم و با وجود بیماری شدید افسردگی، گواهی نامه رانندگی گرفتم . ، زن 38 ساله ای به نام منصوره که مدعی است باید از داستان زندگی اش یک فیلم مستند تهیه شود، با ارسال نامه ای درباره سرگذشت خودش ...
تعرض به 3 دوست در ویلای سرخه حصار
.... داخل ماشینش در حال حرف زدن بودیم که حرکت کرد و بعد با تهدید چاقو مرا به همان ویلا برد و به من تعرض کرد و فیلم گرفت. ملیسا وقتی دراین باره مورد پرسش قرار گرفت، راز یک تجاوز دیگر را هم فاش کرد و گفت: فیروز از مدتی قبل مزاحم من می شد. او با مزاحمت هایش باعث جدایی من و همسرم شد، به همین دلیل تصمیم گرفتم با او صحبت کنم، اما وقتی سوار ماشینش شدم، به زور مرا به ویلایش برد. سپس به من تعرض کرد و ...
یادداشتی از آیت الله العظمی صافی: معتبرترین اعلامیّه حقوق بشر
الانسانیة روزی از روزها که طبق معمول به محضر استاد بزرگ آیت الله العظمی آقای بروجردی قدّس سرّه مشرّف شدم، در حالی که از آن سرچشمه ی علم استفاده می کردم، آن استاد بزرگوار نامه ای را که همان روز به ایشان رسیده بود، به من مرحمت کردند. نامه را گرفتم و مطالعه نمودم. آن چه از نامه در خاطرم باقی مانده است، به طور خلاصه به این مضمون بود: جرج جرداق و اهدای کتاب به استاد شخصی مسیحی ...
کارت عروسی ای که به دست آقا رسید
، نمی دانستم چه کار باید بکنم. از شدت اشتیاق دست و پایم را گم کرده بودم. تصمیم گرفتم فعلا به همسرم چیزی نگویم. از این می ترسیدم اگر او را در جریان قرار بدهم و بعد نتوانم کارت را به دست رهبر برسانم، دلش بدجور بشکند. پس دور از چشمش یک کارت دعوت برداشتم و پشتش نوشتم: بااحترام، خدمت رهبر عزیزم جناب سیدعلی حسینی خامنه ای کارت را گذاشتم لای کتابی که قرار بود هدیه بدهم. عصر روز بعد تهران بودم ...
کشف کالای قاچاق 5 میلیاردی در شیراز/ زیر کاپوت پژو 10 کیلو تریاک کشف شد/ کشف 76 درصد سرقت ها در شیراز/ ...
...؛ بخاطر مصرف مواد مخدر تامین جانی در خانه اش نداشتم. یک روز بعد از مصرف مواد، با چاقو به من حمله کرد که جای ضربه چاقوی آن روز هنوز بر روی صورتم به یادگار مانده است. تحملم تمام شد، تقاضای طلاق دادم و شوهرم با نامردی بچه را از من گرفت و طلاقم داد. به شهر خودم برگشتم اما جز خانه مادر بزرگم در روستا سرپناه دیگری نداشتم، چون پدرم در زندان بسر می برد. روزها ...
گفت وگو با شاعری که حاج قاسم با غزلش گریست/چرا سردار سلیمانی اجازه نداد این فیلم منتشر شود؟
برای ما بیان کنید؟ شفیعی: زمستان سال 94 یکی از دوستان مدافع حرم خوزستانی با بنده تماس گرفت و خبر داد که قرار است مراسم کوچکی با حضور تعدادی از خانواده های شهدای مدافع حرم برگزار و از این عزیزان تجلیل شود. این دوست عزیز از من نیز دعوت کرد تا در این برنامه شعری بخوانم. من هم با کمال میل و عشق پذیرفتم. برنامه صبح جمعه بود و من شب جمعه با خود فکر می کردم که باید چه شعری را ...
گپ و گفتی با شاعری که حاج قاسم شعرش را با اشک و بغض خواند
سرایش این شعر را جویا شویم. ماجرای سرودن این غزل چیست؟ این شعر را اوایل زمستان 94 نوشتم، در همان ایام یکی از بچه های مدافع حرم خوزستان با من تماس گرفت و خبر داد که قرار است در خوزستان محفل کوچک و صمیمانه ای با حضور 10، 12 نفر از خانواده های شهدای مدافع حرم برگزار و از آن ها تجلیل کنند. آن دوست در ادامه تاکید کرد که این جلسه یک محفل کاملا خصوصی بوده و از من دعوت کرد تا در این ...
بدون اطلاع همسرم به پارتی شبانه رفتم / در انجا شوهرم را در کنار زنی با وضع زننده دیدم
خانواده ام نیز مرا مقصر می دانستند. در همین روزها و در حالی که سعی می کردم با ورزش صبحگاهی در پارک به آرامش روحی برسم با زن مطلقه جوانی آشنا شدم به طوری که دوستی ما هر روز بیشتر می شد و با هم به مهمانی و پارتی های شبانه می رفتیم تا جایی که در یکی از همین مهمانی های شبانه با جوانی به نام جهان آشنا شدم و با او ارتباط برقرار کردم. مدتی بعد وقتی به همراه شهره به یک پارتی تولد رفتیم آرمان را در ...
برایم یک معلم بود
محمدحسین خرسند فرزند دوم شهید حجت الاسلام محمد خرسند در خصوص پدر شهیدش به خبرنگار ما گفت: به پدرم به عنوان یک معلم نگاه می کردم. هر وقت می خواستم کاری انجام بدهم یا تصمیمی بگیرم اول از همه با ایشان مشورت می کردم. ایشان راهنمایی های خیلی خوبی به من می کرد. وی مطرح کرد: وقتی می خواستم به حوزه علمیه بروم از چند ماه قبل در باره این قضیه با ایشان صحبت می کردم و مشورت می گرفتم. ایشان از من ...
ماجرای شنیدنی قاچاقچی خاویاری که امین مردم شد
به گزارش افکارنیوز ، حسین باشی پور از دوران کودکی خود تعریف کرد: در شهر بابلسر به دنیا آمدم. پدر و پدربزرگم هر دو کارمند اداره گمرک این شهر بودند و پدرم بعد از بازنشستگی در مغازه ای مشغول به کار شد. من فرزند آخر خانواده بعد از چهار خواهرم و بسیار بازیگوش بودم. اخبار فرهنگ و هنر - او که در 14 سالگی راهی جبهه های جنگ تحمیلی می شود ادامه داد: همسر خواهرم در جبهه مفقودالاثر شد و ...
مرگ و زندگی قاتل در دستان دختر مقتول
تهران (پانا) - مرد جوان که 20 سال قبل با همدستی دوستش مرتکب قتل شده و با قرار وثیقه آزاد بود با درخواست دختر مقتول بار دیگر به چوبه دار نزدیک شد. به گزارش ایران، این پرونده که از شامگاه 14 اسفند سال 79 و با کشف جسد خونین مردی ناشناس زیر پل تهرانسر در دستور کار پلیس قرار گرفت بعد از 20 سال بار دیگر به جریان افتاد. این جسد متعلق به مردی به نام فریبرز بود، همسر وی در تحقیقات اولیه گفته ...
تغییر شگرد با ورود کرونا
از مرا داشت . پس از ثبت اظهارات مال باخته، دختر نوجوان سارق هم برای ادامه تحقیقات به پایگاه دوم آگاهی تهران منتقل شد و در بازجویی ها اعتراف کرد: پدرم از من می خواست تا با سرقت از مردم، هزینه اعتیادش را تامین کنم که نمی پذیرفتم، تا این که تسلیم خواسته اش شدم؛ بنابراین یک ماه از سوی خاله و دخترخاله اش سرقت را آموزش دیدم و چند بار نیز همراه آن ها سرقت کردم، تا این که پدرم از من خواست ...
ملی پوش والیبال زنان: به دلیل کم تجربگی از تیم ملی حذفم کردند
و به والیبال جذب شدم. بنابراین در اول راهنمایی با پدرم به باشگاه کوثر در تبریز ثبت نام کردم اما خانواده ام اصرار داشت تا درس را ادامه دهم. سرگل علیزاده سرمربی تیم به پدرم گفت که بازیکن با ظرفیتی هستم و اجازه دهد تا بازی کنم. خانواده ام به شرط آنکه افت تحصیلی نداشته باشم با این موضوع موافقت کردند. محتشمی پور افزود: یکسال بعد فدراسیون والیبال برای انتخابی تیم ملی فراخوان داد تا بازیکنان ...
بچه هیئتی های محله ما
پایه دهم در دبیرستان شهید مطهری و در رشته علوم و معارف قرآنی مشغول به تحصیل است. او که دومین فرزند خانواده ای پنج نفره است می گوید: مهم ترین مشوق من پدر و مادرم بودند که وقتی متوجه علاقه و استعداد من در این زمینه شدند مرا به کلاس های آموزش قرآنی حرم بردند و بعد از آن نیز در دارالقرآن امام حسین (ع)، در محله هفت تیر زیر نظر استادم آقای افخمی آموزش دیدم. بعد از آن به استاد خلوصی معرفی شدم و ...
حجت الاسلام حسین امینی: حفظ قرآن، مقدمه تدبر و تفکر در قرآن است/ لطف خدا و همکاری استادم باعث شد که حفظ ...
زندگیم را به کلی عوض کرد. قبل از حفظ قرآن حتی فکر نمی کردم که تصمیم بگیرم به حوزه علمیه بروم؛ اما بعد از حفظ، وارد حوزه علمیه شدم؛ چرا که فکر می کردم برای تکمیل رسالتی که با حفظ به عهده گرفتم، باید به حوزه علمیه وارد شده و کار تبلیغ را ادامه دهم. به عنوان یک حافظ بیشتر با کدام آیات ارتباط برقرار می کنید؟ یا به عبارتی آن آیات را سرلوحه زندگی روزمره قرار داده اید؟ آیاتی که راجع به ...
به نسبت استقلال تیم بهتری هستیم/ مصدوم نمی شدم، 10 گل دیگر می زدم
/> من قرارداد دوساله داشتم، اما بعد از سال اول و وقتی مربی این تیم را ترک کرد، من هم تمایلی نداشتم که بمانم. چند پیشتهاد خارجی نیز داشتم ولی تصمیم گرفتم در ایران بمانم. در نهایت هم به تیم خوب نساجی پیوستم.
کنجکاوی راننده اسنپ دست قاچاقچی را رو کرد
کنجکاو نقشه اش را نقش برآب کرده است به تلاشش برای انتقال گل در پوشش لازانیا به کرج اعتراف کرد و از او 400گرم گل کشف شد. متهم در اعترافاتش گفت: یکی از مشتریانم که در کرج زندگی می کند از من گل خواست و من هم مواد درخواستی اش را داخل یک بسته لازانیا جاسازی کردم و با تاکسی اینترنتی برایش فرستادم، اما فکرش را هم نمی کردم که راننده به ماجرا مشکوک شود. سرهنگ مرتضی بیرانوند، رئیس کلانتری 106نامجو از ادامه تحقیقات در این باره خبر داد و گفت متهم با قرار قانونی در بازداشت به سر می برد. ...
محاکمه سه عامل قتل پسر جوان در رودهن
نقشه قبلی بیژن را با بی رحمی به قتل برسانند. پس از اظهارات اولیای دم، نادر به عنوان متهم اصلی پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: برخلاف نظر پدر بیژن من هیچ اختلافی با پسرش نداشتم و تنها کار خلافی که من کردم کشیدن مواد مخدر بوده است. مقتول در جشن تولدی که همه ما در آن حضور داشتیم بارها به ما فحاشی کرد و ما چیزی نگفتیم پس از پایان میهمانی در حال برگشت به تهران بودیم که دیدم بیژن و برادرش هم ...
ناگفته های دختر شهید افشارونگینی از روزهای سخت کودکان کرونایی
ولایت - گفت وگو زهرا محبی: به گزارش روابط عمومی بنیاد قزوین، 6 ساله بوده که پدرش محمدابراهیم به شهادت رسیده، دست و پا شکسته خاطراتی از او به یاد دارد و می گوید: مادر همیشه از ایثار و فداکاری پدر برایم تعریف می کرد که چقدر عاشق خدمت به وطن و مردم کشورش بوده، مرور خاطرات مادرم و هر آنچه از خاطرات پدر در ذهن داشتم مرا عاشق خدمت به مردم کرد تا همان شوم که پدرم بوده است. زهره ...
مهربانی سن و سال نمی شناسد؛ هزینه یک ماه فروش عروسک ها برای نیازمندان
کارهای نیک داشته باشد راه خودش را پیدا می کند و از طریقی که شده خوبی را در حق دیگران تمام می کند. به طور خیلی اتفاقی با دختری 20 ساله آشنا شدم که دانشجوی رشته هنر است؛ او عروسک سازی را به صورت حرفه ای می داند و در کنار درس به فروختن عروسک هایش می پردازد و از این راه امرار معاش می کند؛ خودش می گوید که از درآمدش راضی است و هم هزینه های خودش و هم بخشی از هزینه های خانواده را تقبل کرده است. ...
ترس از نمره صفر در درس ورزش تا رسیدن به سکوی دوومیدانی آسیا
کمکم آمد و گفت می توانی در دو و میدانی قهرمان ایران شوی به تیم ملی دست یابی و من هم قانع شدم از رشته مورد علاقه ام که فوتبال بود، دل بکنم. حضور در مسابقات قهرمانی آسیا با تیم ملی جوانان این دونده شیرازی که متولد 1369 است ادامه داد: پس از 9 ماه تمرین در ماده 1500 متر قهرمان جوانان ایران شدم و این آغازی بود برای رسیدن به تیم ملی و در سال 2008 در اندونزی در این ماده با زمان سه ...
زنی، پشت پرده جنایت خانوادگی
به پزشکی قانونی رفت و جسد شوهرش را شناسایی کرد. وی گفت: من و فرزاد یک پسر و دو دختر بین 10 تا 17 ساله داریم. او روز چهاردهم برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت که روز بعد به اداره پلیس رفتیم و اعلام فقدانی کردیم، پس از شناسایی مقتول، مأموران پلیس در یافتند فرزاد معتاد به مواد مخدر بوده و به همین سبب چند سالی است با همسر و پسرش اختلاف داشته است، از سوی دیگر بررسی های ...
جاده بی انتهای شهادت در کردستان + عکس
از دست دادندش گریه نمی کنم مبادا دشمن مرا ضعیف ببیند، دشمنان ما بدانند اگرچه کوچک هستم، اما در کنار سایر فرزندان شهدا محکم و مقاوم ایستاده ام و روزی اسلحه پدرم را بدست خواهم گرفت و راهش را با همان قدرت ادامه خواهم داد. شهادت آرزوی محمد بود رنج این مصیبت بزرگ خیلی زود شانه های مادر شهید را تا کرده است،از مادرانه هایش با محمد می گوید اینکه در احترام به خانواده سنگ تمام می ...
شیلا خداداد| جنجال عکسهای عاشقانه در آغوش همسرش + عکس و بیوگرافی
اشتم و بازیگری رویای کودکی ام نبود، مادرم سعی داشت مرا به حرفه موسیقی و نوازندگی سوق دهد، به همین خاطر از کودکی، تحت تعلیم سازهای پیانو، ویلن و گیتار و... قرار گرفتم، تمام سازهایم هنوز منزل مادری ام هست، اما هیچ کدام را پیگیر نشدم و در حال حاضر، هیچکدام از آموزه های موسیقی ام، به خاطر نیست!! شیلا خانم در این مدت کجا بوده؟ شیلا خداداد: پس از ازدواجم، مدتی از بازیگری فاصله ...
