سایر منابع:
سایر خبرها
اصلانیان : کار کردن با پروین دو حالت داشت خوب یا بد
داشتی و حسابی بهت خوش می گذشت و بهت انگیره میداد، ولی وای به روزی که باهات بد بود؛ اونوقت دنیا برات جهنم می شد. این مربی بازی با ذوب آهن دقیقه 92 منو فرستاد تو زمین و 10 ثانیه بعد داور سوت پایان بازی رو زد. بعد از بازی تو رختکن شروع کرد به داد زدن به من و گفت: رفتی تو زمین چکار کردی؟ مقصر باخت پرسپولیس تو بودی، گفتم علی آقا من وارد زمین شدم داور سوت پایان بازی رو زد من چکاره بودم؟ گفت : ساکت حرف نزن! امروز به تو باختیم . بیشتر بخوانید : پروین گفتگوبا رسانه ها را تکذیب کرد ...
ما اصرار نداشتیم، خودت پشت میکروفون رفتی!
زنگ زده بود. گفت که آقای آری هان به تو نظر دارد و من همان روز به باشگاه پرسپولیس رفتم و قرارداد بستم. فردای آن روز از ترس اینکه با پرسپولیس قرارداد بستم، یک هفته از تهران خارج شدم و به کیش رفتم و تنها اخبار را می خواندم. جرات نداشتم که بیرون بروم. آن زمان معمول بود که یک قرارداد می بستی و پس از آن با یک تیم دیگر به توافق می رسیدی اما بعد که گذشت، فهمیدم قضیه جدی است و راه برگشتی وجود ندارد. در همان ...
خاطرات تکان دهنده فرمانده تکاوران ارتش از 34 روز جنگ در خرمشهر
در یک وضعیت بسیار عجیب و غریب او را ملاقات کردم. خاطرم است در دوران جنگ در کوی طالقانی خرمشهر با بی سیم به فرماندهان دستور می دادم و مشغول صحبت با آنها بودم، درگیری بسیار سنگین بود، همینطور حین حرف زدنم چرخیدم و دیدم بیسیم چی من دارد به خودش می پیچد، نگاه کردم و دیدم که جلویش یک دست افتاده است، گفتم غلام تو داری چیکار میکنی؟ گفت هیچی شما به کارت برس، نگاه که کردم دیدم بازوی راست خود را محکم گرفته ...
دردسر وحشتناک برای خانم دکتر تهرانی / او در سعادت آباد دنبال همخانه می گشت
سرخان یکباره با پنجه بوکس به زن دندانپزشک حمله کرد و یک ضربه به او زد. آتنا کتری آب جوش را به سمت من پاشید که دچار سوختگی شدم و بلافاصله آنجا را ترک کردم. احتمالا بعد از اینکه من خانه زن دندانپزشک را ترک کردم سرخان دست و پای او را بست و اموالش را سرقت کرد. من همان روز به بیمارستان رفتم و چند روزی آنجا بستری شدم. سپس شوهر و برادرم مرا به کمپ ترک اعتیاد بردند تا مواد مخدر را کنار بگذارم. من بی گناهم ...
پیشنهاد رشوه به اسکورت پوتین در اصفهان + عکس
... **: کمی از شغل همسرتان برایمان بگویید؟ همسر شهید: اوایل عقدمان و دو سال بعد از ازدواجمان علی در یگان ویژه ی تهران بود؛ در این پنج سال من تنها بجنورد بودم. بعد از آن به زاهدان منتقل شد. من هم همراهش شدم و برای زندگی به زاهدان رفتیم. هنوز یک هفته از حضور ما در زاهدان نگذشته بود که یکی از مساجدش را بمب گذاری کردند. به خاطر این اتفاق علی یک هفته ی تمام نیامد و شب ها تا صبح من از ترس در ...
کاری نکنید که ذره ای به خون شهدای عزیز لطمه ای بخورد
، پشتیبان و حامی آنها بوده و همیشه در صحنه باشید که دشمنان شرق و غرب و صدام برای نابودی انقلاب به دستور شیطان بزرگ وارد مبارزه با انقلاب اسلامی شده اند. اما سخنی با تو همسر گرامی! افتخار می کردم که با خانواده ای مثل شما وصلت نمودم خانواده ای کاملا مذهبی و با ایمان و نمونه تر از همه شکی نیست که که نمونه تر از همه هستی، چون اصلا به فکر مادیات نبودی، می دانستی که یک معلم حق التدریس بودم ...
به مصطفی گفتم: با حاج قاسم عکس انداختی شهید می شوی
اول جوانی ام دو روز قبل از مصطفی شهید نعمایی به شهادت رسید. فیلم شهید نعمایی را فرستاد که پیکرش را آوردند در حرم و مصطفی برایش مداحی می کند: ما همه سرباز عمه ساداتیم... . این فیلم را در مدرسه بودم که برایم فرستاد. با نگرانی پرسیدم این پیکر کدام شهید است؟ گفت: نگران نباش یکی از دوستانم هست. من حالا حالا شهید نمی شوم ما کجا و شهیدت کجا؟ من به شما علاقه دارم و تازه اول جوانی هستم. ...
روایتی از بانویی که زخم جنگ را بر تن دارد اما هنوز مقاوم ایستاده است + تصاویر
بماند کسی که این جنگ را شروع کرد که حسرت به دلمان کرد پرسیدم مریم جان برای چی این حرف را می زنی؟ با حسرت نگاهی به روپوش نویش انداخت گفت: می خواستم فردا برای نخستین بار به کودکستان بروم هنوز بعد از گذشت این همه سال حرف مریم وقتی به یاد می آید قلبم آتش می گیرد. ملک فر بانوی جانباز موشکی هشت سال دفاع مقدس با اشاره به اینکه مهر سال 59 جنگ تحمیلی آغاز شده بود و ما فکر می کردیم اتفاقی است که ...
856/ شهید جواد کرمی: خدایا! مرگم را در زیر پرچم اسلام قرار ده
می خواهم که مرگم را شهادت در راه خودت زیر پرچم اسلام با اولیای خودت قرار دهی. پدر و مادر و خواهر و برادرانم بدانید راهی که من رفتم راه حق بود و چون راه حق بود و تشنه بودم و عاشق من تشنه شهادت بودم و به خاطر لقاءالله قدم در این راه نهادم؛ پس کسی که تشنه لب است و بر سر چشمه خود می رسد. در آخر امیدوارم مرا حلال کرده و شما پدر ومادر و برادران و خواهران من را بخشیده باشید و دیگر آنکه در دعاهایتان برای امام را فراموش نکنید و برای پیشرفت اسلام دعا کنید. انالله و انا الیه راجعون انتهای پیام/89001/ ...
وطنخواه: بعد از قهرمانی با پرسپولیس استعفا کردم
. در آن روزها مسیح مسیح نیا جوانی بود که توانایی های فنی زیادی داشت و من تصمیم گرفتم کنار بروم تا او بازی کند. هیچ وقت از این تصمیمی که گرفتید پشیمان نشدید؟ نه، چرا باید پشیمان می شدم؟! همان طور که یک روز ما آمدیم و جای با تجربه ها را گرفتیم، باید کنار می رفتیم تا نفرات شایسته فرصت حضور در میدان را پیدا کنند. بعد مربی جوانان پرسپولیس شدید. پیشنهاد همکاری ...
ابوحمزه ثمالی نخستین دانشمند شیعی
می گویند[2] سال دقیق تولد او معلوم نیست اما از انجا که از زاذان کِنْدی (متوفی 82ق) روایت نقل کرده است، ولادت او پیش از سال 82ق بوده است.[3] سال وفات او نیز به طور دقیق معلوم نیست اما می توان گفت از آنجا که حسن بن محبوب (149-224) از او نقل روایت کرده، [4] تاریخ وفاتش باید بعد از 150 باشد. ابوحمزه سه فرزند داشته است که هر سه در قیام زید بن علی به شهادت رسیده اند [5] ...
بمبی که با خبر آزادی خرمشهر در مدرسه منفجر شد/ اولین شعرم را در جنگ سرودم
آزادسازی خرمشهر را جشن گرفته بودند و من هم با جمعیت پیش می رفتم و یادم هست که از شدت درد پا دیگر حتی حس نداشتم و خیلی بی حال شده بودم و توان حرف زدن را هم نداشتم. بعدها معلم هنر ما مرا دید و گفت: دختر! کیف تو گذاشتی و رفتی؟ که ایشان کیفم را به من رسانده بودند. دفاع پرس: کی به خرمشهر برگشتید و شهر را چگونه دیدید؟ بعد از آزادسازی خرمشهر سال 1370 بود که بخاطر دانشگاهم برگشتم خرمشهر ...
مهری و مازیار: جنگ و صلح
هر وقت عصبی شدی به زنت یه چیزی بگی یا کاری کنی بعد زنت هم واکنشی نشون نده. باید احترام بذاری تا احترام ببینی. من از وقتی کیک را دیدم، متوجه شدم یه بی احترامی به زنت کردی که اونم این کیک رو سفارش داد. وگرنه چرا باید این همه زحمت بکشه بعد اون کیک رو سفارش بده؟ من هم تو رو می شناسم هم مهری رو. پس مطمئنم دوباره عصبی شدی یک حرف بدی زدی یا کار اشتباهی کردی. وقتی مادر داشت این حرف ها را می زد ...
ماجرای تارومار شدن نیروهای گارد ویژه ریاست جمهوری عراق در عملیات آزادسازی خرمشهر + فیلم
تهران منتقل کردند. وقتی در بیمارستان بستری شدم از پرستار سؤال کردم، آیا می توانم دوباره به خرمشهر بروم و در و آزادی آن سهیم باشم؟ پرستار گفت: هیچ چیز مشخص نیست شاید 15 روز شاید ماه ها و سال ها میهمان تخت بیمارستان باشید. در مدتی که بیمارستان بودم بارها جراحی های شدم به نحوی که وزن من در سن 19 سالگی به 20 کیلوگرم رسید و پزشکان کاملاً از من قطع امید کرده بودند. اوضاع جسمی من ...
اسراف مایه بی عدالتی در جامعه
هم آن طرف، قصه برای شصت سال پیش است. شصت سال پیش با دو هزار تومان تهران می شد یک قطعه زمین خرید، حالا با شصت میلیون هم نمی شود خرید. رجایی مرد بود. آن روزی هم که فقیر بود و استکان و نلبکی می فروخت، مرد این بود که به رفیقش بگوید: تو عیالوار هستی و دو تومان بیشتر بردار. ما این آدم ها را می خواهیم. رویمان نمی شود اذان بگوییم. من خانه یک بزرگواری، اسم نمی برم می ترسم بشناسید، مهمان بودم. صبح بلند شدم ...
روایتی شنیدنی از آزاده ای که قبل فتح خرمشهر اسیر شد
چشم بازکردم، متوجه شدم که دیشب دردل خاکریز دشمن افتاده بودیم. همان طوری که دراز کشیده بودم نگاهم به میدان مین بزرگی که روبه رویم قرار داشت افتاد و عراقی ها را هم می دیدم. یادم نیست آفتاب زده بود یا نه به شکل خوابیده نمازم را با اشاره خواندم (البته بعد ها نماز قضای آنروز را هم در اردوگاه ادا کردم). ناگهان با سر و صدای عراقی ها متوجه شدم که در حال نزدیک شدن به من هستند. شب قبل که من و شهید ...
رضازاده: وزنه زدن در المپیک پکن برایم خطرناک بود
ها بود که این عنوان را بعد از حدود 40 سال در سیدنی از آن ها گرفتیم و بعد از من هم بهداد سلیمی این راه را ادامه داد. رضازاده که با برنامه ورزش تعطیل نیست، صحبت می کرد، درخصوص علت عدم حضورش در المپیک پکن که می توانست با کسب یک مدال دیگر به پرافتخارترین ورزشکار تاریخ ایران تبدیل شود، گفت: در حالی برای المپیک پکن آماده می شدم چندین بار در تمرینات خون دماغ شدم که بعد از آزمایش مشخص شد که فشار ...
داوود فنایی: از بوندس لیگا آمدند بازی حامد کاویانپور را ببینند، اما مرا پسندیدند
کره جنوبی بازی می کردیم. در آن دیدار باختیم و در نهایت سوم شدیم. آن سال واقعاً خوب کار کردم. اشمیت مربی آلمانی تیم مان، یک گروهی را از بوندس لیگا به ایران فرستاده بود تا حامد کاویانپور را ببینند. حامد هم خیلی خوب بود ولی بعد از بازی به سراغ من آمدند و گفتند تو می توانی همین حالا در بوندس لیگا بازی کنی، اما من به خاطر علی پروین و نیاز پرسپولیس، در تیم ماندم. پیشنهادشان واقعاً بالا و باورنکردنی بود ...
شهید فریدون عیوضی هنرمندی چیره دست در جذب نیرو بود
می کردم هیچ صراطی مستقیم نبودم. وی ادامه می دهد: یک روز که داشتم در عالم بی خیالی از مدرسه به سوی خانه می رفتم ناگهان مقابل مسجد باب الحوائج یک لحظه آقای عیوضی را در مقابلم دیدم. نگاهمان به هم گره خورد با لبخندی که به لب داشت گفت سلام با حالت سرد و بی روح جواب سلامش را دادم و خواستم از کنارش رد شوم که ناگهان دستش را به گردنم انداخت و مرا به طرف خودش کشید. رفیع خانی در ادامه ...
عشق برزو ارجمند به همسرش + عکس
پولاد مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات اگر کاشف معدن صبح آمد صدا کن مرا و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشت های تو بیدار خواهم شد و آن وقت حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم و افتاد حکایت کن از گونه هایی که من خواب بودم و تر شد بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند در آن گیر و داری که چرخ زره پوش از روی ...
مورینیو: من فیک نیستم اصلِ اصلم / به بازیکنانم در اینتر گفتم اسکودتوی شما بوی تعفن می دهد
تماما شاخصه من هستند. در سال 2009 اینترمیلان مقابل آتالانتا با شکست 3 بر یک روبه رو شد که خشم و عصبانیت شدید مورینیو را به همراه داشت. این عصبانیت به قدری بود که بعدا مربی پرتغالی از شاگردان خود عذرخواهی کرد. مورینیو در این خصوص گفت: پس از باخت مقابل آتالانتا من بسیار عصبانی بودم. به آنها گفتم که یک اسکودتوی متعفن را برده اید. بعد از آن فهمیدم که چقدر آنها ناراحت شدند و به همین ...
نقشه پلیدانه برای یلدا زن جوان در آرایشگاه زنانه
گذاشته بودم، چطور به خودت اجازه دادی که چنین کار وقیحانه ای انجام بدهی و... او با این تهمت ناروا مرا متهم کرد و چون باورم نمی شد با چنین صحنه ای روبه رو شده باشم واقعا نمی دانستم چه طور ثابت کنم که بسته پول مال خودم است. اما پس از انتقال به کلانتری، افسران تحقیق و بازجویی بادرایت و هوشمندی متوجه شدند این زن حیله گر که برای اعلام رضایت خود نیز درخواست مبلغی وجه نقد داشت دروغ می گوید و با ...
شب شعر شاعران مقاومت در حمایت از مردم فلسطین/ قسم به قدس که یک روز، روز فتح می آید
سجاد شویم شام، قدس است و شما شب شکنانید همه هان نترسید! بتازید و بمانید همه هله چاووش بخوان صبح ظفر نزدیک است شام می لرزد و لبخند سحر نزدیک است آه زینب! به سوی شام تو خواهیم آمد همه با پرچمی از نام تو خواهیم آمد بعد عباس علی باز علمدار توایم اذن میدان بده ای سرور ما! یار توایم این همه یار و علمدار، چه می فرمایی؟ ...
854/ شهید رضا علی شکری: ملت غیور ایران! شما در مقابل شهدا مسئولید
رزمندگان اسلام که در جبهه های جنگ حق علیه باطل می ستیزند.خدایا از تو می خواهم که مرا هم جز آنان قرار دهی شاید در برابر ایزد منان اجر منزلتی داشته باشم. خدایا شهادت مرا جز شهدای صدر اسلام از زمان حسین(ع) قرار بده و خدایا از تو سپاسگزارم که در زندگی هر چه از تو خواسته بودم به من عطا کردی حتی شهادت در راه خودت را. خدایا ملت ما را هدایت کن که پشتیبان امام و اسلام باشند که الحمدلله ...
عید فطر | پیام تبریک عید فطر +عکس پروفایل
تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است ماه مهمانی تمام و مه نگارم رفته است با گل این بوستان تازه انسی داشتم گرم گل بودم که دیدم گلعذارم رفته است عید فطر مبارک هلال عید میبینی و من پیوسته ابرویت خجسته باد بر تو عید و بر من دیدن رویت عید شما خجسته باد خداوندا دوستانی دارم که در اعماق قلبم جای دارند آنان شایسته محبت اند و یادشان مایه ...
نگذارید خون شهدا پایمال شود
ما پیروزیم و راهی که امام خمینی می رود، شما نیز بروید و پشتیبان انقلاب باشید، چون ما زیاد شهید دادیم تا انقلاب به ثمر رسیده است. و برادر جان امرالله شما باید بعد از شهادت من از پدر و مادرم مواظبت کنید که ثواب بزرگی دارد. وصیت من به شما این است که مرا در گلزار شهدای الیگودرز در کنار قبر شهید اسد الله مسلمی به خاک بسپارید و حلالیت من را از تمام دوستان و آشنایان و همسایگان و همه و همه بطلبید. خداحافظ. دیدار بعدی روز قیامت. موفق باشید. حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست. افتخار می کنم، افتخار می کنم، افتخار می کنم به شهادت می رسم. انتهای پیام/ ...
سید: تیم ملی مربی خارجی می خواهد که انقلابی کار کند
تمام شد باید برمی گشتم، اما متأسفانه کرونا همه چیز را به هم ریخت و من هم مدتی با خانواده ام در اولشتین ماندگار شدم. با هر سختی بود به تهران برگشتم. شما با سایپا به توافق رسیدی؟ هنوز نه. باید تصمیم بگیرم. البته اول باید با ایجنتم صحبت کنم ببینم چه می شود و بعد تصمیم می گیرم. چرا اینقدر بلاتکلیف هستی؟ به دلیل کرونا همه باشگاه هایی که مرا می خواستند بلاتکلیف هستند و ...
خاطرات و دل شکستگی های مناجات خوان 80 ساله + صوت
می توانید نمونه ای از مناجات خوانی خلوت حضور را گوش دهید: مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمی کند. فایل آن را از اینجا دانلود کنید: audio/mp3 مناجات خوانی با ساز او درباره این امر بیان می کند: سابق می گفتند که ساز حرام است ولی بعد متوجه شدم که اگر ساز همراه با صدای آدم و در راه خدا باشد، حرام نیست. البته در سال 92 هم نمی خواستم با ساز بخوانم ولی یک روز داشتم ردیف ...
قتل داماد به دست مادر زنش + جزئیات
از من گرفتند و سه سال است فرزندم را ندیده ام. من سیاه بخت شدم. اگر طلاق نمی گرفتم به خاطر این بود که می دانستم اجازه نمی دهند بچه ام را ببینم. واقعا قصدی برای کشتن او نبود و من برای اینکه مادرم اعدام نشود همه چیز را مخفی کردم. سپس پسر متهم ردیف اول به اتهام اختفای ادله جرم و جسد محاکمه شد و در جایگاه قرار گرفت. او گفت: اتهام را قبول دارم. مادرم دروغ می گوید که در دفن جسد به من کمک کرد ...