سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی از رفاقت انتظامی و کشاورز
وی افزود: واقعا حیف شد. ایشان غیر از اینکه یک هنرمند برجسته و انسانی خوب بود، آدم بامعرفتی هم بود و با آن حال و احوالی که داشت به فکر همه بود. البته متاسفانه هنرمندهای اینچنینی فقط با خودشان زندگی می کنند، تمام دوران زندگی به خاطر شرایط کاری به نوعی تنها هستند. من یادم می آید هر وقت با پدرم مسافرت می رفتیم، او مشغول خواندن سناریو می شد و فقط موقع غذا خوردن یا وقتی در ماشین بودیم کنارمان بود. به هر حال تعهدشان به کار جور دیگری بود و در خانواده هم معمولا به کارشان چنان احترام گذاشته می شد که به خودمان اجازه نمی دادیم زیاد نزدیک شان شویم و همیشه حریمی را رعایت می کردیم. به ...
مجید انتظامی از روز های پایانی حیات پدرش گفت
سینمای ایران (داوود رشیدی، محمدعلی کشاورز، علی نصیریان، جمشید مشایخی و خودِ عزت الله انتظامی) از موسسان موزه سینماست که حالا در نزدیکی تجریش قرار دارد اما ساختمان قبلی آن در لاله زار بود: اول خودش هرچه داشت، به موزه برد. دمِ درِ خانه کارگردانان دیگر می رفت، گاه با زور، گاه با اصرار جایزه شان را می گرفت. حتی به من هم اصرار کرد تا سیمرغ ها و جایزه شمشیر طلایی ام را به موزه بدهم. در روزها و ماه های ...
روایت مجید، فرزند عزت الله انتظامی از پدرش
اشاره به روز کودتای 28 مرداد و فضای جامعه در آن روزها، از زندانی شدن پدرش گفت: زمان کودتا حدودا شش ساله بودم. روزی که تئاتر سعدی را آتش زدند، همراه پدرم آنجا حضور داشتم. همه هنرمندان مضطرب و نگران بودند و نمی دانستند چه خواهد شد. پدرم در آن زمان مسئولیت نصب تراکت های سیاسی بر دیوار ها را بر عهده داشت. از چند شب بعد که دستگیری ها آغاز شد، رفته رفته خانه ما تبدیل به پناهگاه فراری ها شد و پس از چندی ...
حمید استیلی:رهبر انقلاب به خاطر گل به آمریکا پیشانی ام را بوسیدند
خوردیم را می بینم. احمدرضا خروج کرد. توپ را زدند و رفت توی دروازه. دقیقه 84 بود. همه جزئیات بازی یادم هست. همه چیزش برایم زنده است. واقعا الان با آن موقع فرق دارد. یادم هست ما بازی تدارکاتی نداشتیم. آنالیزی نداشتیم. یک بازی با تیم ملی کرواسی کردیم و رفتیم جام جهانی. البته بازی با تیم های باشگاهی هم داشتیم ولی بازی ملی مان فقط یکی بود. ما که بعد از 20 سال وارد جام جهانی شدیم، باید بیشتر تدارک می دیدیم ...
کتاب | ماجرای نوشتن و چاپ کتاب عزیز و نگار
. در مقام پژوهشگر فرهنگ عامه می خواهم به این سؤال پاسخ دهید که آیا این داستان ها و سنت های پیرامونش در کشور ما در حال فراموشی است؟ و صرف نظر از آن چرا نسل امروز دغدغه حفظ این آثار را ندارد؟ من جزء آن هایی نیستم که بگویم ما ایرانی باشکوه داشتیم و الان نداریم. نه، ایران بوده و الان هم هست. من در سن خودم دو نسل را دیدم که عجیب بودند. تا 8 یا 9 سالگی در روستا بودم. شب نشینی در خانه ...
نخستین دختر المپیکی ایران
بقچه پیچیده شده بود و داخل شان عروسک و هر چیزی که متناسب با سن من بود، وجود داشت البته نه به خاطر نتایج در مسابقه ها، به خاطر سن کم و پشتکاری که داشتم . از سالن المپیک به خاطر ترس از رقبا فرار کردم همه ما قبل از شرکت در یک رقابت سخت، استرس بالایی را تجربه کردیم. حالا برگزاری مسابقات برای دختر 13 ساله ای که دور ازخانواده اش است، کاری سخت و دشوار به نظر می رسد. خانم سروری ...
شهید علیرضا نورشمسی : باید همگی بر اساس مکتب و اصول اسلامی حرکت کنیم
...: آن چنان به توصیف طبیعت می پرداخت که تو فکر می کردی الآن در دل طبیعتی و همه آن چه علیرضا می گوید در حال اتفاق است، مثل توصیفش درباره دانه های سفید برف، وقتی زمستان پشت پنجره ایستاده بود و به آن ها نگاه می کرد. با شروع جنگ تحمیلی علیرضا هم چون دیگر رزمندگان ماندن را تاب نیاورد و عازم جبهه های حق علیه باطل شد. اولین مأموریتش در کردستان بود. 14 ماه در کردستان ماند و با ...
حکایت دریا بیم فراموشی فرهنگ
جدید می توانستیم بلافاصله حاصل کار را ببینیم اما به هر حال نیاز به تمرکز بیشتری داشت. از عباس گنجوی که یکی از بهترین و معروف ترین تدوینگرهای ایران است و همه فیلم های من و تقوایی را مونتاژ کرده خواستم که سر فیلمبرداری بیاید. نظرش را همیشه قبول دارم. صحنه ای که به دل دریا می زنم را در دی ماه گرفتیم که آب دریای شمال سرمای وحشتناکی دارد. همه مخالف بودند که خودم به دریا بروم. می گفتند سینه پهلو می کنی ...
امیدواری برای شروع دوباره تئاتر در خانه – موزه انتظامی
یکسری یادداشت های شخصی در کتاب ها هست که متعلق به خانواده است و این ها باید بررسی شوند تا هر کدام را که ممکن باشد به موزه بدهند. اما با شیوع کرونا دیگر این مسئله پیگیری نشد. عزت الله انتظامی متولد 31 خرداد سال 1303 است که 26 مرداد دو سال قبل در سن 94 سالگی درگذشت. او در طول دوران کاری خود فعالیت هایی داشته که یادگاری هایی از آن ها در خانه موزه این هنرمند در محله قیطریه یا در موزه سینما واقع در باغ فردوس قابل دیدن است. اشتراک گذاری در: ...
اسدی: کاپ گرفتن بدون بازی کردن در شان تیم پرسپولیس نیست
روزنامه گل - مهدی نوری حالا که مسابقات لیگ برتر شروع می شود پرسپولیس در زمین بازی باید امتیازات لازم را کسب کرده و برای چهارمین سال متوالی قهرمان شود چون در شان و شخصیت پرسپولیس نیست که بدون بازی و با تعطیلی مسابقات کاپ قهرمانی را بگیرد. لیگ برتر دوباره شروع خواهد شد. به نظرت شروع دوباره بازیها اتفاق خوبی است؟ نمی توانم بگویم خوب است یا بد اما شرایط ...
مغزهای کوچک زنگ زده / فریدون محمدزاده
یکی پایین انداخته، می گوید: بابا شما دیگه دارید خیلی سخت می گیرید . روایت دوم توی بانک نوبتت شده و پشت پیشخوانی . ناگهان متوجه می شویی یک صورت نزدیک گوشت است . سر را که می چرخانی با یک نادوست دماغ به دماغ می شویی . میگویی : عزیز برادر یک مقدار فاصله بگیر . الان نوبت بنده است شماره می خوانند وقتی نوبتتان شد بیایید جلو . او در حالی که چشمهایش را از حدقه در آورده ...
چگونه عین آدم زندگی کنیم؟! / نثری طنز به زبان آدم
، برای دخترش و همه نوجوانان دیگر کتابی بنویسد در مورد آدم بودن . قدیم ها پدر و مادر ها وقتی می خواستند سر به سر بچه شان بگذارند، می گفتند: اگر امسال اخلاقت را خوب کنی، شوهرت می دهیم یا زنت می دهیم. آن وقت آن بچه که احتمالا فکر می کرد زن یا شوهر، فوق فوقش مثل بچه های فامیل یا همسایه که می آیند و دو ساعت با آدم بازی می کنند و می روند، است، می زدند زیر گریه که؛ نه، من همین الان زن یا شوهر می ...
واکنش شماری از اهالی فرهنگ به شایعات پیرامون نجیب مایل هروی
مایل هروی نوشت: دیروز تا حالا خبرهایی از پسر استاد مایل هروی منتشر می شود که به علت مشکل پدرش خودسوزی کرده. من پیگیری کردم البته دوهفته است که این اتفاق افتاده اما دلیلش مبهم است و چون که در سایت ها آمده بود که باید کاری کرد و دیدم در حق آقای دکتر صالحی جفا می شود و من از طرف ایشان کارهای استاد را پیگیری می کردم گزارش ارایه می کنم، از سال 96 که استاد مریض احوال بودند و در منزل شان در یوسف آباد ...
خدمت بی منت تا پای جان/ پزشک ولایتمدار گلستان به آرزویش رسید
... دختر دکتر عباسی: با پدرم به اتاقش در بیمارستان سر زدیم و همه کادر درمان و بیماران از این امر خوشحال بودند. با این امید پیش می رفتیم که ایشان به خانه برگردد، اما روز پنجم به بعد حالش بد شد. 20 روز در بخش بستری و مانیتورینگ بود و روزهای آخر نیاز به اکسیژن روز به روز بالاتر می رفت؛ روز 23 اسفند حال ایشان بد شد و تنگی نفس داشت. ایشان پزشک بوده و در همان بخشی بستری شد که ...
روزی که برگ های زیادی از کتاب زندگی ما کم شد
...، او که نمی دانست معصومه به همراه دایی به این سفر آمده است، او نمی داند عزادار شده ایم، خودش در زیر کدام آوار است، فکرش رهایمان نمی کند اما بخت با ما یار بود پدر صدمه ندیده اما عمو و اقوامش را در زلزله ازدست داده و همه را خودش تا خانه ابدی همراهی کرده بود، پدر در نزدیکی ما بود اما نمی دانست دخترش زیر خروارها خاک آرام گرفته است، نمی دانم از لحظه ای که خبر را شنید تا لحظه ای که خودش را اینجا ...
استقلال| واکنش دکتر نوروزی به شایعه اختلاف مجیدی با کادر پزشکی استقلال
مصاحبه دکتر ستوده را از روی سایت برداشتند و بعد دوباره منتشر کردند. مجیدی از سرمایه های ملی و باشگاه هستند. ایشان از سال 76 در استقلال حضور داشتند و در آن زمان من کلینیک نداشتم و برای پیگیری درمان او، با وسایل پزشکی به خانه شان می رفتم. وقتی به گُلی آب و نور می دهیم، نمی توانیم از آن بگذریم. من برای همه ورزشکارانی که زحمت کشیدند ارزش قائل هستم. معاون پزشکی استقلال در خصوص تعداد مصدومان ...
آبادان خانه امن ندارد
خودش تعیین کند و اگر گرفتار خانواده ای شود که آنها اهمیتی برایشان نداشته باشد که دختر چه می خواهد تعارض بیشتر می شود و بین خانواده های شهری و تحصیلکرده این تعارض را بیشتر می بینیم. صادقی، مردی را به یاد می آورد که مایل نبود دخترش با برادرزاده اش ازدواج کند اما آن قدر به خانه اش حمله شد که رضایت داد: مقاومت در این شرایط خیلی سخت است. پیش می آید که مقاومت کنند اما خیلی سخت است. ازدواج اجباری برای زنان ...
چمران خودت باش!/ بی اعتنا به قدرت؛ بی اعتنا به مرزبندی ها
می دانست. پدرم همیشه برای مان درباره افراد مختلفی که با افکار صحیح و آرمان های درست وارد عرصه های مختلفی شده اند اما با گذشت زمان خودشان تبدیل به یکی از همان افرادی که قصد مبارزه علیه شان را داشتند شده اند و همه چیز به انحراف کشیده شده است می گفت و چمران را نقطه مقابل این قبیل افراد می دانست و معتقد بود اگر او از ابتدای حرکت تا زمان شهادتش هیچ تغییری نکرد و توانست خودش را حفظ کند فقط به خاطر ...
یادداشت های ناصرالدین شاه؛ پنجشنبه 30 خرداد 1268 / امروز باید برویم هارلم، شهر کوچکی است نزدیک آمستردام
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب : (چون روزنامه ما عقب افتاده و امروز شنبه است و باید یک ساعت دیگر برویم فرصت نداریم مختصر می نویسم). امروز پنجشنبه باید برویم هارلم، شهر کوچکی است نزدیک آمستردام نیم ساعت با راه آهن مسافت دارد. صبح ساعت ده رفتیم اسچورر (Schorer). حاکم ایالت هلاند شمالی و بورگ مستر [رئیس بلدیه] هارلم و اجزای بلدیه شهر، رئیس قشون یعنی کماندان آن جا حاضر بودند، ما را پذیرایی کردند. تشریفات نظامی به عمل آمد. سو ...
آبروی مردها را نبرید
پشت خانواده اش می ایستند و می گوید گور پدر حرف مردم پدر باید به گونه ای رفتار کند که وقتی دختر یا همسر از همه جا برید و تنها میان دنیا ماند، به سمت او بیاید و آغوشش را امن ترین جای دنیا بداند. بعضی از دخترها از اینکه به خانه برگردند می ترسند. می ترسند چون می دانند دنیایی سیاه در خانه منتظر آنهاست. می دانند اگر برگردند قربانی خشم پدر می شوند و مادرانی که در این میان برای حفظ ...
قتل زن و شوهر جوان به بدترین شکل در بلوار شاهنامه مشهد
نبود که بخواهد چنین کاری را انجام دهد، او خیلی آرام بود. من هیچ چیزی در این مدت از او ندیدم وگرنه حتما متوجه می شدم. بعد از این حادثه در همان خانه زندگی می کنی؟ نه، دیگر نمی توانستم در آن خانه زندگی کنم. خانه ام را تغییر داده ام و حالا در ابتدای بولوار شاهنامه زندگی می کنم و بعد از آن حادثه اصلا به آن خانه نرفته ام و در خانه را هم ماموران پلمب کرده اند. چرا از خون دخترت گذشتی؟ من همین یک پسر را دارم و نمی توانم یک داغ دیگر را تحمل کنم. پدرش چطور؟ او هم ولی دم محسوب می شود. او هم راضی است؟ او را نمی دانم، باید از خودش بپرسید. ...
عامل جنایت باغ فیض: اعدامم کنید و به پسرم بگویید در تصادف کشته شد
کارهای دفترخانه به خیابان وزرا بروند و ماشین را آزاد کنند: رسول وقتی از در خانه خارج شد، در حالی که داشت کفشش را می پوشید، شروع به دادوفریاد کرد. با صدای بلند می گفت به دایی اطمینان ندارد و سندها را برای تنظیم به دفترخانه نمی برد. او می خواست همه اموال خودش را بفروشد و به شمال تهران برود. البته من می دانم برای سهم خواهر و برادرش هم نقشه کشیده بود. همان موقع انگار از تنفر لبریز شدم، سرکوفت هایی را که ...
تبریک تولد 10 سالگی پسر رونالدو با هدیه ای ویژه ؛ کفش هایی با برند نایکی
.... به این لیست باید مارسلو، مدافع چپ رئال مادرید و دوست قدیمی کریستیانو را هم اضافه کرد. رونالدو ستاره یوونتوس هدیه خاصی هم برای پسرش جونیور در نظر گرفته است کفش هایی که با برند نایکی که پدرش ده سال پیش و در زمان تولد او استفاده می کرد. جورجینا رودریگز نیز این گونه تولد جونیور را تبریک گفت: ” تولد بزرگترین برادر خانه مبارک. هر روز با این هدف بیدار می شوم که تو را خوشحال تر ببینم. امروز روز خاصی برای همه است. دوستت داریم، از جانب بابا و مامان. ...
خاطره حضور رفتگران در خانه محمدعلی کشاورز
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا ، آرمان امام بخش گفت: قبل از حضور در بهشت زهرا وقتی دنبال آقای اسماعیل شنگله می رفتم، به این فکر می کردم آقای کشاورز همیشه زودتر از موعد مشخص در قرار با دوستان شان حاضر و آماده قرار بودند. در یکی از قرارهای مان که ساعت یازده صبح بود؛ ساعت 10 رسیدم و خواستم غافلگیرش کنم اما وقتی داخل خانه رفتم، دیدم نزدیک به چهارده، پانزده نفر رفتگر در خانه نشسته اند ...
حکایت انسان های سرگشته امروز در کوچ شامار
دیگر از این رمان می خوانیم: دوباره سخت ناامیدم کرد. مورچه شاخدار انداخت به جانم. من آمده بودم کارمند شرکتی، موسسه ای، کتابخانه ای بشوم، و بعد از کار روزانه آن دفتر دستخط پدرم را حروف چینی کنم. از زیر آوار بیرون ش آورده بودم. بوی خاک و خون گرفته بود. همین که صفحه بالا آمد اول کلمات کلیدی موزه آزادی، زن، نگهبان و ماشین کلانتری را با حروف درشت نوشتم. کاش دنبال شان رفته بودم تا قزاقخانه. ...
ناگفته های رزمنده ای که او را با شهید شاهرخ ضرغام اشتباه گرفتند
روز به پدرم گفتم که من درس نمی خوانم. پدرم گفت اگر درس نخوانی باید در همین آسیاب کار کنی! من هم چون دوست نداشتم درس بخوانم، گفتم: باشه میام! در آنجا مشغول به کار شدم. وقتی دیدند من دیگر درس نمی خوانم برای من دو تا گاو خریدند. بعد با کمک های اطرافیان و دایی مرحومم در سن 25 سالگی حدود 30 رأس گاو داشتم، نهایتا تمام دام ها را یکجا فروختم و همه را با دوستانم خرج کردم[خنده]. خداوند مجددا به من عنایت کرد ...
عشقی که سنگ را نرم می کند
هنرجوهایم تکنیک یاد دادم که چطور از ابزار استفاده کنند و بعد ذهنیات خودشان را اجرا کنند. جسارت داشته باشند. حسین نوغانی در پاسخ به این پرسش که وسواس در انتخاب هنرجو باعث نمی شود که هنرتان از بین برود، می گوید: اکنون 61 سال دارم. چقدر توانایی کار دارم؟ همین الان هم، چون نمایشگاه های داخلی به سمت بخش خصوصی رفته است، شرکت در آن برای من مقرون به صرفه نیست. نمایشگاهی که سطح مخاطب را در آن ...
خوشا به حال آن کسی که به آرزوی خود که شهادت در راه خداست برسد
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از خرم آباد، هاشم مرادی اشرف آباد سی اردیبهشت سال 1338 در روستای اشرف آباد از توابع شهرستان نورآباد دیده به جهان گشود. در سن هفت سالگی، راهی مدرسه شد. تا پنجم ابتدایی، در روستای زادگاهش، درس خواند. بعد از آن، به علت نبودن امکانات فرهنگی به نورآباد آمد. در منزل یکی از بستگانش مشغول تحصیل شد. بعد از تعطیلات مدارس، به روستا برمی گشت و در کارهای کشاورزی، به پدرش ...