سایر خبرها
ناگفته های خواهر ریحانه عامری ار قتل او
برای خرجی خودش به سر کار می رفت. گفته شده مادرتان باعث شده تا پدرتان را تحریک به قتل ریحانه کند؟ نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر آمدی و ریحانه به مادرم می گوید که اعصابم خورده است و با من کل کل نکنید به کسی مربوط نیست و سپس به اتاق ...
ریحانه عامری/ناگفته های خواهر ریحانه عامری: خواهرم به خاطر رازی که از پدر می دانست، کشته شد!
از خودشان عکس و فیلم های خصوصی پخش می کنند واقعا حق آن ها مرگ است. بله، در یک کاشی فروشی در نزدیکی خانه مان کار می کرد. پدرمان هیچ پولی به ریحانه نمی داد و خواهرم برای خرجی خودش به سر کار می رفت. نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر ...
محاکمه جوانی که پدرش را به خاطر صدای موسیقی کشت
جوان را بازداشت کردند. او به قتل پدرش اعتراف کرد، اما مدعی شد علت این قتل صدای بلند موسیقی نبود. متهم گفت: پدر و مادرم من را به دنیا آوردند، اما آنها مرا بزرگ نکردند و دو نفر دیگر من را بزرگ کردند که من خیلی آنها را دوست داشتم. پدرم به آنها حسادت می کرد، به همین دلیل یک روز به خانه شان رفت و آنها را به قتل رساند. من بابت این موضوع از دست پدرم عصبانی بودم و او را به خاطر اینکه ناپدری و نامادری ام را ...
پدرم را به خاطر صدای موسیقی کشتم! / جوان روانی در دادگاه تهران اعتراف کرد + عکس
رسیدگی به این پرونده از سال گذشته آغاز شد و مأموران پس از حضور در محل جنایت متوجه شدند که پدری توسط پسرش بشدت مجروح شده است، اما پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. در ادامه تحقیقات دختر مقتول به مأموران گفت: برادرم صدای موسیقی را زیاد کرده بود. پدرم از او خواست صدا را کم کند و همین مسأله باعث بحث و جدل میان آن ها شد و برادرم بلافاصله به آشپزخانه رفت و با چاقو به سمت پدرم حمله کرد ...
بلند بودن صدای موسیقی عامل کشته شدن پدر!!
بودن او را تأیید کردند و صبح دیروز محاکمه او در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدای این جلسه پس از قرائت کیفرخواست برادر مقتول که خودش به اتهام حمل مواد مخدر در زندان بود و با لباس زندان هم به دادگاه آمده بود، به عنوان یکی از اولیای دم اعلام گذشت کرد. اما خواهر متهم که در مرحله دادسرا درخواست قصاص کرده بود در دادگاه دیروز حضور پیدا نکرد. پس از آن متهم به قتل در جایگاه ...
آخرین جزئیات در پرونده فاطمه برحی / قاتل خواهر کش بخشیده می شود ! +عکس و فیلم
سوی شوهر به آبادان بازگردانده شد. شوهر فاطمه برحی در اقدامی هولناک زنش را کنار رودخانه بهمنشیر کشاند و در آنجا سرزنش را برید و با چاقوی خونینی که در دست داشت به کلانتری 11 ولیعصر آبادان رفت و به قتل زنش اعتراف کرد. تیم های جنایی به محل قتل فاطمه برحی اعزام شدند و با جسد سربریده شده زن جوان روبرو شدند که در این صحنه پسر جوان ادعا کرد از سوی خانواده اش تحریک شده و همسرش را به قتل ...
جزئیات تکان دهنده قتل عسل از زبان قاتل
! ... تا این که روز حادثه نیز همین اتفاق افتاد. روز جمعه بود که من و فرزندانم منزل مادرم در شهرک شهید باهنر مهمان بودیم. عصر حدود ساعت 6 بعدازظهر وقتی به منزل بازگشتم به عسل گفتم تو به داخل اتاق خواب برو! یک لحظه نگاه کردم دیدم هنوز درون پذیرایی است! دیگر عصبانی شدم. چون باشگاه می روم و ورزش می کنم از چارچوب در اتاق گرفتم و با کف پا لگد محکمی به شکم عسل کوبیدم طوری که روی تختخواب داخل اتاق افتاد! ولی ...
قتل همسر بعد از طلاق صوری
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، رسیدگی به این پرونده از 25 خرداد امسال به دنبال تماس تلفنی با مرکز فوریت های پلیسی 110 شهر قدس آغاز شد. زنی وحشت زده در تماس با پلیس از قتل خواهرش خبر داد و گفت: همسر سابق خواهرم به خانه من آمد و بعد از درگیری با خواهرم مینا، او را کشت. خیلی زود گشت کلانتری در محل حادثه حضور یافت و با جسد غرق در خون زن جوان که در اثر ضربه های متعدد چاقو به قتل ...
جزئیات تکان دهنده قتل عسل از زبان قاتل / آخرین حرف عسل پیش از مرگ چه بود؟
او نیز دختری به نام عسل داشت . اگرچه من نگهداری و مراقبت از عسل را نیز پذیرفتم ولی او هیچ وقت به حرف من گوش نمی کرد! در این لحظه قاضی احمدی نژاد پرسید مثلا در چه امور مهمی به حرف هایت توجهی نمی کرد؟ که متهم به قتل پاسخ داد: همین طوری گوش نمی کرد وقتی می گفتم: برو داخل اتاق! نمی رفت! ... تا این که روز حادثه نیز همین اتفاق افتاد. روز جمعه بود که من و فرزندانم منزل مادرم در شهرک شهید ...
فرزند شهید معزز رحیمی: برای من پدر اسوه صبرو شجاعت
روز قبل از عملیات به اصرار پدر برای کمک به مادر در امور خانه به منزل بازگشتند.هنوزچند روز از حضور برادر در کنار خانواده نگذشته بود که خبر شهادت پدر توسط همرزمانش به ما رسید. لطفا برای ما از خاطرات کودکی بگویید؟ من هم همانند حضرت رقیه(س) سه ساله بودم که پدرم به شهادت رسید و همانند پرستو به سرزمین عشق که سالیان سال آرزویش را داشت کوچ کردو رفت، خیلی وقت ها که دلم می گیرد قاب عکسش ...
نقشه عجیب مادر شوهر برای عروس 16 ساله مشهدی در شب نامزدی!
دختر 20 ساله ای که برای شکایت از همسرش دست به دامان قانون شده بود، درحالی که خود را مقصر ازدواجی با پایه های لرزان می دانست، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: پدرم از مهاجران افغانستانی است که با بنایی در ایران هزینه های زندگی ما را تامین می کند، اما درآمدش کفاف مخارجمان را نمی دهد، به همین دلیل مادرم که زنی ایرانی است به کارگری در منازل مردم روی آورد تا ...
جزییات باورنکردنی مرگ خانم معلم در انفجار موبایلش + عکس
سال است در دبستان تدریس می کند، پس از چند روز در بیمارستان حالش بهتر می شود و پزشکان دستگاه تنفس را هم از او جدا می کنند. کامبیز می گوید: دکتر ها آن روز به ما گفتند اگر خواهرم نیم ساعت بدون این دستگاه بتواند تنفس کند، خطر اصلی از سرش رد شده. آرزو، اما دو روز بدون دستگاه نفس کشید. حتی از خانه برایش غذا و آبمیوه آوردند: من و همسرم چند ساعت پیش او بودیم، راحت حرف می زد و هیچ مشکلی نداشت. اصلا خودش ...
به یاد رومینا اشرفی ها و ریحانه عامری ها و همه زنان قربانی جهل و تعصب + ویدئو
به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم ، شعر اعتراضی ریحانه واعظ، شاعر اهل اصفهان در گفت وگوی اینستاگرامی با محمدرضا یزدانپرست، مجری تلویزیون: به دکتر گفتم نه/ این درد از این زخم تازه نیست/ آماسِ زخم های لیلی و تهمینه و فرنگیس است/ منقاش را زیر ابروانم بگذار/ تا ببینی چند حرمسرا حسرت، در آیینه پدیدار می شود.../اعتماد آنلاین ...
آخرین التماس های اشک آلود عسل کوچولو به نامادری/مادر مرا ببخش!
خبرمهم: ناگفته های قاتل عسل کوچولو در بازسازی صحنه جنایت دل ها را تکان داد
دخترانی که آرزو به دل می مانند
این بخش خالی می کنند، وقتی خشت ها خشک شد آن را جمع می کنیم تا دوباره داخل آتش بگذارند که پخته شود بازهم خشت ها را جمع می کنیم. شکرانه باذوقی کودکانه از خانه ای می گوید که پنهانی از رئیس در گوشه ای از کوره درست می کنند، آجر روی آجر می چیند و با وسواس خاصی فاصله بین اتاق خواب و آشپزخانه را مشخص می کند، امیرعباس آجرها را به سختی می آورد و شکرانه و پروانه خانه رؤیایی شان را آماده می کنند. ...
وقتی "عمل های جراحی مرگبار" رسمی و قانونی انجام می شود!
این پزشک روزانه ده ها عمل جراحی چاقی انجام می دهد، خواهرم پس از انجام عمل جراحی به مدت 9 ساعت در اتاق ریکاوری بود؛ وقتی حالش بهتر و ترخیص شد او را به خانه آوردیم، پس از جراحی، درد زیادی داشت اما حالش بهتر بود تا این که سه هفته پس از عملش، از ساعت دو نیمه شب دچار شکم درد عجیبی شد؛ درد طاقت او را برید و او را به درمانگاه رساندیم؛ در درمانگاه به او سرم وصل کردند و گفتند پس از چند ساعت حالش خوب می شود ...
بیوگرافی رحیم نوروزی + عکس همسر و دخترش
من به راحتی او را از نزدیک می بینم. جایگاه خاص پدر و مادر پناه: ارتباط من با پدر و مادرم خیلی خوب است. هیچ وقت نتوانستم بین آنها تفاوتی قائل شوم؛ یعنی اصلا به آن فکر نکردم. دوست داشتن و محبت من نسبت به آنها عددی و قابل شمارش نیست. من مادرم را خیلی دوست دارم. اما نه آن طور که پدرم را دوست دارم و البته برعکس آن نیز هست. هرکدام جایگاه خاص خودشان را دارند. کم کارم چون ...
دختران ماه، دختران حاج قاسم
دیگر نمی توانستیم کمک دست مادر باشیم، ایشان بسیار بیشتر به مادر کمک می کرد. او تصریح کرد: وقتی با فرزند یتیمی برخورد می کردند درست مثل فرزندان خودش برایش پدری می کرد، زمانی که زلزله بم اتفاق افتاد، خانمی بود که کل اعضا خانواده خود در زلزله از دست داده بود و با پسرش تنها روز ها را سپری می کرد، زمانی که پدر از وضعیت آن ها با خبر شد، طبقه دوم خانه مان را به آن ها داد. خیلی به آن ها محبت و ...
جفت هیچ! / روایتی از کسانی که زندگی شان را به پای قمار از دست داده اند
. خیلی کوچک بودم. خاطرم هست همه 11 بچه ریزودرشت کنار مادرم خواب بودیم. پدرم نیمه شب به خانه آمد و فرش را از زیرمان کشید. مادرم پرسید: چه کار می کنی؟ بچه ها خوابیده اند. پدرم گفت: فرش را جمع کنید. در قمار آن را باخته ام. باید تاوان مردم را بدهم. هر روز در خانه ما بساط قمار برپا بود. پدرم و برادرهایم دورهم می نشستند و بازی می کردند. کلاس پنجم بودم که من هم به جمعشان اضافه شدم. بار ها سر قمار از پدرم ...
"تکریم ایثارگران موجب آشنایی بیشتر جامعه با فرهنگ ایثار و شهادت می شود"
فرزندانش تاکید می کرد که در انجام واجبات دینی خود کوشا باشند. همچنین در دستگیری از نیازمندان و رفع مشکلات دوستان و اقوام در بین اقوام و آشنایان شهره بود. 9-حال و هوای زندگی پس از آسمانی شدن مادرتان چگونه بود؟ در زمان شهادت مادرم، نه سال سن داشتم. در سال سوم ابتدایی درس می خواندم. چهار خواهر و سه برادر بودیم سالهای کودکی ، نوجوانی و جوانی خود را بدون مادر سپری کردم. این سالها برای ...
گفتگوی اختصاصی با خواهر ریحانه عامری / پدرم باید تیکه تیکه شود + فیلم وصوت
...، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر آمدی و ریحانه به مادرم می گوید که اعصابم خورده است و با من کل کل نکنید به کسی مربوط نیست و سپس به اتاق خوابش می رود. همان شب مادرم به پدرم می گوید اگر آن کار را نکرده بودی می توانستی غیرت خودت را نشان دهی و به دیر آمدن ...
" قربانی روزگار "
به گزارش خبرگزاری برنا ؛ کلاس پنجم بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند. جدایی آنها ضربه روحی بزرگی به من وارد کرد. در همین حال مادرم نیز بدون هیجگونه توجهی به شرایط آشفته روحی من، با مرد دیگری ازدواج کرد. او به دنبال زندگی خودش رفت و من را از صفحه زندگیش برای همیشه پاک کرد. هنوز مدت کوتاهی از ازدواج نابهنگام مادرم نگذشته بود که پدرم با خانمی که یکی از بستگانمان معرفی کرده بود ازدواج ...
شکنجه های مژگان، زن رودباری توسط شوهر 83 ساله اش
مراجعه نکرده. ولی ما به هیچ وجه رضایت نمی دهیم. منبع: رکنا بیشتر بخوانید: پیرمرد 80 ساله رودباری همسر 22 ساله خود را با سیخ داغ شکنجه کرد 7 بار اعدام برای خفاش شب گیلان که 8 زن را سلاخی کرده بود قتل دختر کرمانی با تبر، صحت ندارد/ پرتاب میله آهنی توسط پدر موجب مرگ دختر شد ...
زنم را 20 بار ترک دادم اما دوباره معتاد شد/ در گوشی اشرف چیزهای زشتی از رابطه نامشروعش با مرد مواد فروش ...
به گزارش ندای گیلان ،مرد 37ساله با مرور خاطره تلخ یک روز سرد زمستانی به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: پدرم معتاد و بیکار بود و مادرم از کارگری در خانه های مردم تنها می توانست شکممان را سیر کند. اجاره خانه مان چندین ماه عقب افتاده بود. صاحبخانه دیگر نمی توانست صبر کند و تمام وسایل خانه را داخل کوچه ریخت. هوا سرد بود و برف می بارید. خواهر و برادرانم گریه می کردند. مادرم مستاصل، تنها به ...
خواهر ریحانه عامری: پدرم باید تیکه تیکه شود
عامری برای خانه کمک خرج بود؟ پدرمان هیچ پولی به ریحانه نمی داد و خواهرم برای خرجی خودش به سر کار می رفت. گفته شده مادرتان باعث شده تا پدرتان را تحریک به قتل ریحانه کند؟ نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر آمدی و ریحانه به مادرم می گوید ...
مرگ | مرگ تلخ دو پسربچه زیر آوار دیوار همسایه
فردای آن روز در آرامستان ساری کنار هم به خاک سپرده شدند. مادر محمدمهدی می گوید که شوهرش وقتی جنازه بچه ها را در مراسم خاکسپاری دید، از شدت ناراحتی تشنج کرد و کارش به بیمارستان و سرم کشید. حکیمه خواهر سی ودو ساله نرگس هم همان شب فشارش بالا رفت و به مرز سکته رسید: به جز من هیچ کس دیگر تاب حرف زدن ندارد. همسرم و شوهرخواهرم مثل مرده متحرک شده اند، با هیچ کس حرف نمی زنند، خواهرم هم به زور قرص ...
کتک زدن خواهر و کتک خوردن از بچه فیل!
شهاب نبوی هفته قبل همه با هم دیدیم که خواهرم در چه شرایطی به دنیا آمد. امروز با اولین روابط من با موجودی به نام خواهر آشنا می شویم. وقتی به خانه برگشتیم، پدر و مادرم من را کشیدند کنار و از من پرسیدند که دوست دارم اسم خواهرم چه باشد. من از همان بدو تولد علاقه خاصی به اسم غلام داشتم. وقتی این پیشنهاد را دادم دیدم که بابا زیرلب دارد به مامان می گوید: گفتم این آدم نیست و از این ...
قتل زن جوان به دست برادرش در آبادان/ کسی جنازه را تحویل نمیگیرد!
پلیسی وارد عمل شدند و با جسد زن جانی که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود روبرو شدند. تحقیقات پلیسی نشان از آن دارد که این زن متاهل روز 26 فروردین ماه همراه پسر جوانی و به دلیل خیانت به شوهرش در خانه شان دستگیر شد و 2 ماه بعد از این ماجرا از زندان آزاد شد و برادرش به طرز فجیعی خواهرش را در نزدیکی خانه اش با ضربات چاقو به قتل رساند و صحنه جرم گریخت. ماموران با اقدامات فنی و پلیسی ...
شباهت های شهید چمران و حاج قاسم سلیمانی
.... من فاطمه سادات نواب صفوی دختر بزرگ شهید سید مجتبی نواب صفوی هستم. کودک بودم که پدرم به شهادت رسید. از کودکی همیشه در حال مبارزه بودیم. در خانه که بودیم آرامش نداشتیم و هر ساعت ممکن بود قوای نظامی به منزل ما حمله کنند و مادرم را دستگیر کنند و ما را با خود ببرند. بنابراین همیشه ما در حال فرار و تعقیب و گریز بودیم. زندگی ما با زندگی مردم عادی خیلی تفاوت داشت. مدام منزل خود را تغییر ...