سیروس گرجستانی چطور بازی در نقش شهریار را پذیرفت؟
سایر منابع:
سایر خبرها
به ما نگویید اتباع بیگانه!
خاطره دارم، از گلشهر و التیمور و پنجتن و خواجه ربیع و بولوار طبرسی بگیر برو تا میدان شهدا و تقی آباد و ملک آباد و وکیل آباد و سجاد همه پیاده رو ها مرا می شناسند. چطور بیگانه ام؟ 35 سال آزگار زندگی کرده ام، ریشه دوانده ام، تلاش کرده ام، با خنده شما خندیده ام، با گریه شما اشک ریخته ام. این شهر و آدم هایش برای من عزیز هستند، من عاشق مشهدم و هیچ جای دنیا برای من ایوان طلا و صحن و سرای آقا نمی شود. مهاجر ...
روایت همسر شهید زین الدین از نحوه آشنایی و مراسم ازدواجشان
می گرفتند. خرداد سال شصت و یک خانواده زین الدین، مادر و یکی از اقوامشان به خانه ما آمدند. از یکی از معلم های سابقم خواسته بودند که دختر خوب به ایشان معرفی کند. او هم مرا گفته بود. آمدند شرایط پسرشان را گفتند که پاسدار است. بعد هم گفتند به نظرشان یک زن چه چیزهایی باید بلد باشد و چه کارهایی باید بکند. با من و خانواده ام صحبت کردند و بعد به آقا مهدی گفته بودند که یک دختر مناسب برایت پیدا ...
شهرت، آب و نان ندارد
از مسؤولیت شانه خالی نکرد. الان البته تعاریف تغییر کرده و هنرمندان سراسر دنیا به سلامت خودشان اهمیت می دهند؛ اما برای نسل پدرم تعهد و مسؤولیت کاری فراتر از سلامت شخصی بود. بهروز بقایی نوه دار هم شده و گویا این بچه حالش را خیلی خوب می کند. بله. پسرم یونا یک سال و نیمه است و بابا ارتباط بسیار زیبایی با او دارد. بچه ها برای پدرم همیشه اولویت داشته و دارند. فرق نمی کند بچه، نوه اش ...
روایتی خواندنی از دوستی استاد شهریار، نیما و صادق هدایت
. پدر صبا، کمال السلطنه، در تبریز با پدرم آشنا بود. 1301 بود که من برای درس خواندن به تهران آمدم، پدرم نامه ای نوشت و سفارش مرا به مردی به نام کمال السلطنه کرد. من البته این نامه را به آن مرد نرساندم که از حمایت بی نیاز بودم. هم اتاقی ای داشتم به نام رضا هندی که صدای زنگ دار شش دانگی داشت. همیشه از شخصی به نام حسن خان صحبت می کرد که خوب ساز می زند. این رضا هندی در قورخانه کار می کرد و ...
شفیعی: با قلعه نویی بحث هایی داشتیم ولی ...
صادقی به بازیکن جوان ما گیر داده بود؛ گفتم من بودم در بازی با سپاهان اشتباهات بازیکنان خودی را گردن می گرفتی و سعی بر رهبری تیم در دقایق دشوار بازی داشتی. در یک صحنه مربی از یکی از بازیکنان شکایت داشت ولی تو اشتباهاش را به گردن گرفتی. شفیعی در پاسخ به این سوال اضافه کرد: در آن صحنه یکی از بازیکنان تیم ما توپ را وقتی بازیکن سپاهان به زمین افتاده بود، بیرون زد و من هم نگفته بودم که این کار را ...
چی شد چادری شدم!
تازه از اون چادر ملیا (چادر مدرن)سرم میکردم روزای آخر این سفر، ازمون یه امتحانی گرفتن گفتن هرکی قبول بشه میبریمش مناطق جنگی. منم گفتم چه خوب یه امتحانه دیگه کار سختی نیست. ازقضا منم جزو 17-18 نفر اول شدم و عازم کربلای ایرانبعد از ورودم به شلمچه انگار رنگ دنیا برام عوض شد؛ تازه فهمیدم من چقدر بدم( نمی دونم رفتید اونجا یا می تونید این حسو درک کنید؟) پشت شبکه های حصار که اونورش تقریبا خاک ...
بعضی ها برای ماندن در قاب تلویزیون دست به هر کار نامناسبی می زنند
که از عوامل این کار بودند مرا دعوت کردند تا تست بدهم و من گفتم نمی توانم! همه رفتند و من آخرین نفری بودم که برای تست رفتم و بعد چند روز زنگ زدند گفتند که قبول شدید. از اول هم برای نقش های اصلی انتخاب شده ام، اولین کارم هم میم مثل آب بود که آقای پورستار کارگردان بودند . از سال78 یا 79 به عرصه هنر آمدم. رشته ام دیبلم ادبیات بود نه علاقه داشتم و نه در افکارم بود به این سمت و سو بیایم در ...
ساناز مطلقه با پسری 10 سال کوچکتر ازدواج کرد/ناپدری در باغ سلاخی شد +عکس
بخشیدن مهریه اش سرپرستی خواهر و برادر کوچکم را گرفت. اما وقتی با رامین ازدواج کرد به آن مرد هشدار دادم که از زندگی ما برود اما او قبول نکرد و من هم ناچار شدم او را بکشم. بعد از قتل بلافاصله با پدرم تماس گرفتم و گفتم که رامین را کشته ام. فکر می کردم او خوشحال می شود اما پدرم مرا دعوا و سرزنش کرد و گفت با این کار زندگی خودت را تباه کردی. به ناچار فرار کردم و چند ماهی سرگردان بودم تا اینکه خسته شدم ...
روایت فارس من | رنجِ بی فرزندی؛ مصائب زندگی یک زوج نابارور
تبریک روز پدر، دست و دلم می لرزد. نمی توانم. دهنم باز نمی شود. با خودم می گویم چرا من را برد گذاشت خانه مردم؟ بابا من را با طناب بست برد تهران. چطور اینها را فراموش کنم؟ 9 | از همین حالا که پسرم بزگ نشده درباره مادر خونی اش باهاش حرف می زنم. به خواهرزاده شوهرم گفته ام ماهی چند بار بیاید و پسرش را ببیند. به بچه ام می گویم دو تا مادر داری. خیلی ها گفتند نگو تا 20 سال دیگر. گفتم نمی خواهم ...
تن به هر کاری ندادم
دارم مثل فیلم سینه سرخ ولی آن نوع سینما دیگر ادامه پیدا نکرد. در این چند سال هم چند کار کمدی پیشنهاد شد که خواهش کردم مرا معاف کنند. به دوستان گفتم، نگاه مردم به من جور دیگری است. با اینکه سال هاست بازی نکرده ام ولی هنوز که مردم مرا در خیابان می بینند احترام می گذارند و می گویند با فیلم های دهه 60 و 70 من و آقای هاشم پور جور دیگری خاطره دارند. آن موقع من با نام رضا طوفان کار می کردم و بعد شدم رضا ...
از خودم تنیده و در خودم پروانه شدم
های تقریبا تمام فیلمسازان حتی آنهایی که بدترین روابط را با ارشاد دارند به نمایش درمی آید، اما فیلم های من نه؛ که گفت آنها معلوم است فیلم است، اما فیلم های تو را مردم باور می کنند. او می گوید: اصلا اصل ماجرا همین است. آن مسئول می گفت در فیلم های دیگران که مثلا درباره مصایب کارگران ساخته شده، حواس مردم به این است که فلان بازیگر چه خوب نقش کارگر را بازی کرده اما در فیلم های تو، چون خود آن کارگر حضور ...
اختصاصی/ گفت وگو با آنا کارینا (بخش اول)/ نوجوان دانمارکی که در فرانسه به رویاهایش رسید
...، با دو شاگرد دیگر پایه ی کار را می گذاشتیم و نقاش کارهای نهایی و تمام شده را انجام می داد. از آنجا که این کار را از روی عکس انجام می دادیم، به من گفت: چون تو کمدین هستی، می توانی مدل عکاسی هم بشوی! اینطوری مرا برای نقش فرعی و سیاه لشکر به حرفه ای های سینما معرفی کرد. یک شرکت تهیه کننده ی دانمارکی، آسا ، بعد از یک تست کوچک استخدامم کرد. نقش های فرعی A ، آنهایی بودند که می توانستند کمی صحبت ...
فوتبالیست نابینای قهرمان جهان: حال و روز خوبی ندارم
: تمام مشکلاتی که داشتم از جمله ، بیکاری ، داشتن فرزند و مستاجری را بیان کردم و گفتم پدرم کارگراست و سه فرزند نابینا دارد و دیگر خجالت می کشم که بخواهم از پدرم خرج زندگی بگیرم. دارنده مدال طلای بازیهای پارا آسیایی 2014 کره جنوبی ادامه داد: زمانی که برای دریافت لوح تقدیر نزد استاندار رفتم او دستش را روی شانه ام گذاشت و گفت نگران نباش در کوتاه ترین زمان ممکن استخدام خواهی شد و به معاونان ...
آتش تقی پور: از عشق گذشته دیوانه بازیگریم
را رها کنم. شما سال هاست که بازیگر هستید، حالا که سن تان بالاتر رفته نقش های خوب به شما پیشنهاد می شود؟ نمی دانم چطور بگویم، ولی انگار مملکت از پدربزرگ و مادربزرگ و دایی و عمه و... تهی شده است. بیشتر کار ها در مورد جوان ها است و جایی برای ما نیست. اتفاقا گاهی تماشاگران می گویند که چرا نقش هایم این طور است، چرا گذاشته ام زین اسب را روی پشتم بگذارند. و شما واکنش تان بعد از چنین حرف ...
آن روزها که زیر شکنجه بودم، شما خارج از کشور نوشابه می خوردید
.... از خاطره های شنیده نشده هم می توانم بگویم من چند بار با حضرت امام جر و بحث کردم. ما هر وقت می خواستیم، با حاج احمد آقا تماس می گرفتیم و می رفتیم بیت امام. یک بار که مشرف شدیم، بحث گنبد و چریک های فدایی بود و امام با روش های ما موافق نبود. به امام گفتم آقا شما خیال کردی کشور فقط برای شماست؟ برای ما هم هست. امام خندید. وقتی بلند شدیم، ما را بوسید و گفت انقلاب برای شماهاست. خاطرم هست شهید ...
بازیگر دنیای شیرین در نقش داعشی اروپایی
اخلاقی کاملا متفاوت با خودم محک بزنم. اگر مخاطب مرا در سریال ببیند و از من به عنوان بازیگر این نقش بدش بیاید من در ارائه نقش موفق بودم و خوشحال خواهم شد. نقشی که در خانه امن بازی می کنم تمام خاطرات ذهنی مخاطب را از من به هم می ریزد. وی درباره پیوستن به گروه بازیگران خانه امن گفت: بعد از طی شدن دوران نوجوانی و به سرانجام رساندن مراحل تحصیلات تکمیلی در یکی از اپیزودهای سریال شاید برای شما ...
ناگفته های شنیدنی فرهاد جم از همسران
...، تولدی دیگر، خوش رکاب، عشق سال های جنگ، آسمان من و ستایش از جمله دیگر سریال های تلویزیونی اند که جم در آنها به ایفای نقش پرداخته است. فرهاد جم درباره کم کاری اش در بازیگری سینما و تلویزیون به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: حالم با اینکه هرچیزی بازی نکنم بهتر است؛ البته در این سال ها همیشه پیشنهاد داشته ام اما نپذیرفته ام. هرچند اگر پیشنهاد خوبی برسد حتماٌ خواهم پذیرفت. بیشتر از ...
مردی از جنس بلور 16 تیر 1399 ساعت: 18:4
همان معدل خوب من را سریع پذیرفتند. باوجودی اینکه من از یک مدرسه معمولی به آنجا رفته بودم ولی زمانی که معلم های دبیرستان البرز علاقه و تسلط مرا دیدند، از من خواستند، صبح ها زودتر به مدرسه بروم و با بقیه بچه ها تمرین کنم و من باکمال میل قبول کردم. به یاد می آورم صبح های خیلی زود بیدارمی شدم، برای سماور، آتش روشن می کردم و چای را برای مادرم دم می کردم و بعد به مدرسه می رفتم و بچه ...
قدم زدن در دنیای شیرین دریا
بهروز بقایی نام بسیار آشنایی برای همه دهه شصتی ها است که با کارگردانی سریال های محبوب دنیای شیرین و دنیای شیرین دریا و برنامه ترکیبی قطار خنده در خاطره یک نسل جا خوش کرده است. امروز سالروز تولد بقایی است و این چهره دوست داشتنی سیما، تئاتر و سینما پا می گذارد به 68 سالگی. او که پیش از این و در روزهای نخست اردیبهشت ماه به کرونا مبتلا شد، تجربه بیماری دیگری نیز داشت: بعد از سکته قلبی بود که مرگ را تجربه کردم. وارد دالانی شدم که انتهای آن نور بود. ...
سارقی در صندوق عقب
دارد و پرسید که در بین اطرافیانت فردی را می شناسی که طلای زیادی داشته باشد؟ گفتم بعضی از مسافرانی که سوار می کنم کلی طلا همراهشان است و اینطوری بود که نقشه سرقت از مسافران را کشیدیم. چرا فریبرز در صندوق عقب پنهان می شد؟ نقشه خودش بود. می خواست یک شیوه نو و تازه باشد. ادعا می کرد این شگرد را در یکی از فیلم های خارجی دیده است. بعد هم از من خواست به بهانه جوش آوردن ماشین در جایی خلوت توقف ...
گلایه های گلر لبنانی ذوب آهن از بی رحمی رسانه ها
من دو پیشنهاد دیگر از تیم های دیگر داشتم که اسمشان را نمی توانم بگویم. جدا از این دو تیم، باشگاه خودم که به صورت قرضی من را به ذوب آهن داده هم مرا می خواست. من مهدی خلیل هستم. من قبل از اینکه به ذوب اهن بیایم، بهترین دروازه بان ای اف سی کاپ و قهرمان این مسابقات شدم؛ پس مطمئن باشید اگر اشتباهاتی در این دو بازی بوده، به خاطر همین وقفه ای است که گفتم. *شما در دوران قرنطینه پدر خود را ...
بازیگر دنیای شیرین در نقش داعشی اروپایی
منفی برایم در سریال خانه امن مهیا شد که بتوانم خودم را در این شخصیت با خصوصیات اخلاقی کاملا متفاوت با خودم محک بزنم. اگر مخاطب مرا در سریال ببیند و از من به عنوان بازیگر این نقش بدش بیاید من در ارائه نقش موفق بودم و خوشحال خواهم شد. نقشی که در خانه امن بازی می کنم تمام خاطرات ذهنی مخاطب را از من به هم می ریزد. وی درباره پیوستن به گروه بازیگران خانه امن گفت: بعد از طی شدن دوران نوجوانی و به ...
وجدانِ ناراحتِ مریم امیرجلالی، پس از درگذشتِ سیروس گرجستانی+عکس
مریم امیرجلالی که این روز ها عزادار همکار قدیمی اش سیروس گرجستانی است، می گوید: همین هفته قبل مرحوم گرجستانی مرا به خانه جدیدشان دعوت کرد؛ افسوس که گفتم بعد، و اجل مهلت نداد! سیروس گرجستانی، بازیگر تئاتر، تلویزیون وسینمای کشورمان، دو روز قبل، بر اثر عارضه قلبی از دنیا رفت. مریم امیرجلالی که در سریال متهم گریخت نقش همسر سیروس گرجستانی را ایفا کرده بود و در کنار هم زوج شیرین ...
سرباز حاج قاسم افتخار رییس آباد شد
نفر دیگر خواستند که اعزام شوند آنها به دلایلی قبول نکردند. به من هم گفتن اگر همسرت راضی نیست نرو اما گفتم نه مشکلی نیست. چه آن دفعه و چه دفعات بعد که به مأموریت می رفت برای من خیلی سخت بود تحمل دوری اش اما یکبار گفت من برای یاری امام حسین(ع) می روم مواظب باش مثل زنان کوفی نباشی. این حرف آقا هادی باعث شد هیچ وقت دیگر ابراز نارضایتی نکنم. جالب است این را بگویم که آقا هادی برای اینکه احوال مرا عو ض ...
“سعیدشریفی “مربی ووشو در مصاحبه اختصاصی با دریا: کمبود منابع مالی در ورزش بیداد می کند
زیادی دارد یک زانو بند بخواهیم تهیه کنیم هزینه اش دو میلیون تومان است. بنده که فقط شغلم مربیگری است نمی توانم تهیه کنم. دریا: به نظرتان امسال سطح لیگ امیدهای کشور چطور است ؟ ما همیشه توانسته ایم در لیگ یک سکو را از آن خود کنیم و با یاری خداوند امسال هم می توانیم. دریا: قول قهرمانی به هوادارانتان می دهید؟ بنده مسابقه نمی دهم یا اگر مسابقه دادم مقامی کسب می کنم از ...
علی پهلوان: تولید موسیقی ماندگار فرمول خاصی ندارد
. اگر دقت کنیم از لحاظ ساختاری این آهنگ ها ممکن است به هم شبیه نباشند. همان اندازه که آهنگ مرا ببوس آقای گل نراقی نسل به نسل منتقل شده، باباکرم هم منتقل شده است. مگر این که بخواهیم تعریف دیگری از ماندگاری داشته باشیم. ولی آهنگی که نسل به نسل منتقل شده، ماندگار است. این خواننده درباره ماندگاری آهنگ های گروه آریان گفت: خوشحالم که این اتفاق برای آهنگ های پرواز یا گل آفتابگردان گروه آریان هم ...