کاپیتان پرسپولیس:به خداحافظی فکر نمی کنم
سایر خبرها
تهامی: پول دادند تا به جای من در جام جهانی بازی کنند
او حرف زد. مگر می شود ادعای من دروغ باشد در شرایطی که سرمربی تیم ملی این حرف را زده باشد. خدا کمک کرد، شاید اگر من در آن بازی به زمین نمی رفتم تیم ملی به جام جهانی نمی رفت. رفتم به زمین و عملکرد و خوبی از خودم بر جای گذاشتم و روی گل ایران تاثیر مستقیم داشتم. حق من بود در جام جهانی 1998 فرانسه بازیکن تیم ملی باشم اما کسانی بودند که پول دادند و به جای من راهی این تورنمنت شدند. افرادی به فرانسه رفتند که برای تیم ملی کوچک ترین زحمتی نکشیده بودند و همیشه گفته ام و تکرار می کنم چه در این دنیا و چه در قیامت افرادی که که حق مرا خوردند هرگز نخواهم بخشید. ...
وقتی یک شهید بابانفسیِ بچه های اینستاگرامی می شود
خلوت پدر پسری تان می زد و شمایی که پدرانه دل به دل هر دو می دادی، آنقدر که دیگر بابا صدایت نمی زدند، به جای بابا، نفسی صدایت می کردند. یادت که هست؟ دست هایت را می بوسیدند، و صورتت را، که تو نفس مایی، نفسی. کم کم همه عادت کردیم شماره ات را حتی نفسی ذخیره کرده بودیم. همه می گفتند: نفسی زنگ زد، نفسی آمد، نفسی رفت، رفت! می خواهیم شبیه بابانفسی باشیم از آن روز که دختر بابانفسی نوشته ...
نامه خداحافظی اشک آور ایکر کاسیاس از فوتبال
مهمترین و البته سخت ترین روزهای زندگی ورزشی ام است. بالاخره لحظه وداع رسید. دوران فوتبالم از 30 سال پیش شروع شد و مسیری طولانی را هم طی کردم. مثل هر مسیری پستی و بلندی هایی را تجربه کردم و لحظات خوب و بدی را پشت سر گذاشتم ولی حالا که به گذشته نگاه می کنم، بی تردید می گویم که ارزشش را داشت. شانس این را داشتم تا بتوانم خودم را وقف حرفه ای کنم که عاشقش بودم. چیزی که بیش از همه ...
بیانی: با بازوبند استقلال همه جام ها را درو کردم
بازیکنان من بودم. او سال های سال در استقلال مربیگری کرد و بدون شک پدر معنوی استقلال برازنده نام این مرد شریف بود. وقتی پورحیدری مرا نام برد یعنی شاگرد خلفی برایش بوده ام و برایم دنیایی ارزش داشت. بدترین خاطره؟ شکست در فینال آسیا مقابل الهلال عربستان که باعث شد برای دومین سال پیاپی قهرمان نشویم. به طور حتم اگر آن مسابقه در ورزشگاه آزادی برگزار می شد با اختلاف سه گل به برتری می ...
فرار دختربچه ها از خانه برای شوهر کردن!
شعار سال: باید فرار می کردم. همان شب، در 11 سالگی، باید از شلوغی و بی خیالی مادر و برادرهایم استفاده می کردم. عروسی دختر همسایه بود. زن ها با لباس و چادر های رنگی دورهم نشسته بودند. دست می زدند، می خندیدند، میوه و باقلوا می خوردند و دختران کم سن و سال را برای پسرانشان نشان می کردند. نمی دانستم باید با اضطرابم چه کار کنم، اما می دانستم هر طوری که شده امشب فرار می کنم و چند روز بعد خانم خانه خودم ...
ولایتمداری عجیب پدران شهیدان انجم شعاع به روایت دختر
، دست روی سینه می گذاشتند، خم می شدند و سلام به آقا می دادند و می نشستند و زمانی که حین غذا خوردن صحبت های مقام معظم رهبری پخش می شد، ایشان به احترام مقام معظم رهبری دست از غذا خوردن می کشیدند حتی اگر صحبت ها یک ساعت نیز طول می کشید ایشان دست به غذا نمی زدند. وی ادامه داد: همه این ها برای ما یک بُعد اخلاقی داشت که درس های زیادی از ایشان یاد گرفتیم اما قسمت بارز زندگی ایشان مصاحبت و همراهی ...
محاکمه تاریخ در انتظار غربی هاست
در مقابل پول در ژاپن حاکم شد. در نیمه همین قرن بیستم که فقط 50 سال از جنایت صهیونیستها بیشتر نگذشته و خاطره مردم هنوز کهنه نشده همین صهیونیستها قریب به 500 نفر از اهالی دیریاسین را پس از دریدن شکم زنان باردار و حمله به دختران جوان، یا زنده در آتش سوزاندند و یا به پشت اتومبیل بستند و روی زمین کشاندند. ویتنام شاهد چه کشتار عظیمی بود؟ آمریکایی ها در آن نقطه دنیا چه میخواستند؟ مکتوبات رسانه ای هنوز ...
حاج صفی: مقابل مسی استرس داشتم؛ آرزوی بازی در رئال را دارم
لوکا در فوتبال من بسیار تأثیرگذار بود به این صورت که اگر او نبود به این موقعیت نمی رسیدم. مربیان ایرانی اصولا زیاد به جوانان اهمیت نمی دهند. از 16 سالگی در لیگ برتر فوتبال ایران به میدان رفتم. زمانی که از سوی لوکا انتخاب شد تنها هدفم این بود که خود را اثبات کنم و شایستگی هایم را نشان دهم. بر همین اساس تلاش های شبانه روزی ام پایان نداشت تا بالاخره به هدف بالاتر خود که حضور در اروپا بود ...
بیوگرافی یوهان کرویف مرد افسانه ای فوتبال + تصاویر
که از سال 2006 به نام تیکی تاکا خوانده شد اما ریشه ای دیرین در این تیم دارد. کارشناسان فوتبال حتی نیازی ندارند که بازی های چند سال قبل بارسلونا را دیده باشند. آن ها قاعدتاً باید گل مشهور مارک اوورمارس به لیورپول در فصل 02–2001 را تماشا کرده باشند که پس از سی و چند پاس و با پاس تماشایی ژاوی هرناندز جوان به ثمر رسید؛ گلی که تقریباً در تمامی لیست های گل های برتر تاریخ لیگ قهرمانان به چشم ...
خودم را با مه لقا محک زدم/ زنان سریال شخصیت هایی محکم و مستقل دارند
برانگیزی دارد. _ با این تفاصیل چگونه به شخصیت مه لقا نزدیک شدید؟ سعی کردم تحقیقاتی درباره نوع گفتمان و رفتار زنان همسن و سال مه لقا داشته باشم. حتی ریزه کاری ها را هم در نظر گرفتم. تلاش داشتم تا کاراکتر یک زن میانسال گیلکی را به خوبی بشناسم و در جلوی دوربین به تصویر بکشم. مه لقا شخصیتی پیچیده و چند لایه اما جذاب داشت که برای هر بازیگری جالب و وسوسه کننده است. _ تا ...
دختری که هر روز اعضای بدن خود را مواخذه می کرد/چادر مریم نماد زن مسلمان است
ها زودتر از مناطق دیگر حضور دشمن بعثی را حس کردند. مهدی برادر بزرگ مریم که به تازگی لباس سبز سپاه را بر تن کرده بود با دست خالی همراه دیگر هم شهری هایش مقابل دشمن ایستادند و او درست 20 روز بعد از جنگ در 15 کیلومتری آبادان، خرمشهر شهید شد. دشمن از مرز شرق کارون عبور کرده بود تا آبادان را محاصره کند. دادن خاک به بیگانه موضوعی نبود که مردم غیور جنوب بتوانند تحملش کنند. مریم در ...
نوراللهی: هرکسی بخواهد از پرسپولیس برود حق دارد
که بعد از چند سال اتفاق افتاد. کار بزرگی که هیچ تیمی موفق به انجام آن نشده بود و در نهایت توانستیم به چهار عنوان قهرمانی پیاپی دست یابیم. * وقتی ابتدای فصل برانکو رفت همه هواداران نگران تیم و آینده آن بودند. برای شما هم این نگرانی وجود داشت؟ من می خواستم درباره مشکلات آخر مصاحبه حرف بزنم اما الان که پرسیدید باید جواب بدهم. به نظرم مدیریت ضعیف از یک طرف و اینکه قدر مربی بزرگی ...
دیدار مجازی با مشروطه خواهان/ از نامه های ستارخان تا اعلامیه دلجویی محمدعلی شاه
برگزاری نمایشگاه مجازی اسناد و عکس های مشروطه، تلاش کرده یاد و خاطره سرداران مشروطه و آزادیخواهان این قیام بزرگ را زنده نگه دارد. شما هم در صد و چهاردهمین سالگرد صدور فرمان مشروطیت، با گفت وگوی ما با این پیشکسوت همیشه جوان همراه باشید تا بیشتر با نمایشگاه خاصش آشنا شوید. ناصرالدین حسن زاده ، پیشکسوت حوزه مجموعه داری تاریخی * دایره اثرگذاری کرونا هر روز گسترده تر می شود و ...
مستندنگاری از فاجعه منا به روایت یک مادر/کاردانی: برای نوشتن کتاب با دختر شیرخوارم هر روز از قم به تهران ...
سوالات دیگران هم باشد. پرداختن به این سوژه سخت نبود؟ برای من هیچ موردی تابه حال نبوده که بخواهم درباره حادثه منا بنویسم و با بغض متن را پیش نبرده نباشم. من بسیار گریه کردم. خودم هم می دانستم به این گریه ها نیاز دارم. درواقع داشتم وارد زوایای سوژه ای می شدم که برایم ناپیدا بود و این گریه ها باعث تخلیه و آرامش روانی من می شد. بعد از یکی از مصاحبه هایی که با یکی از ...
اگر بودم جلوی ارز 4200 تومانی می ایستادم
متوسط بودیم. متوسط رو به بالا؟ بله؛ ولی آثار این وجود دارد. درباره شرایط روز؛ یکسری مسائل و حواشی همواره درباره شما مطرح بوده، به ویژه حواشی که این اواخر درباره دختر شما به وجود آمد. قبل از اینکه در دولت یازدهم به وزارت برسید، فکر کنم در 19 شرکت عضو هیات مدیره بودید که از همه استعفا دادید؛ اینطور که بیان کردند. من اواخر سال 1388 بازنشسته شدم. نزدیک 4 سال بازنشسته بودم ...
سعی کردم نگاهم در دشت خاموش جهانشمول باشد
: پدر من از کارگران صنعتی بود و از نزدیک با زندگی کارگری آشنا بودم. دوست داشتم اگر روزی فیلمساز شدم درباره زندگی کارگران فیلم بسازم. پس از رفتن به دانشگاه چند فیلم کوتاه ساختم و بعد از آن نیز فیلم پناه و احساس کردم الان زمان آن فرا رسیده است که به این موضوع بپردازم، از همین رو فیلم دشت خاموش شکل گرفت. بهرامی در ادامه با بیان این که وقتی فیلم ساخته می شود مسئله فقط نمایش مشکلات یک قشر خاص نیست ...
ناگفته های تاجیک از 88| انقلابیون انقلاب را می خورند [+فیلم]
برای خود، به زبان خود سخن بگوید. بنابراین تلاش کردم مسیر خودم را خودم باز و هموار و تسطیح کنم و فضا را خودم خلق کنم. فضای حیاتی و فضای بازیگری و کنشگری سیاسی را خودم خلق کنم. تاکنون هم همین طور بوده یعنی هیچ گاه از مجراهای رسمی وارد فضای سیاست نشدم. هیچ گاه دستی نهان مرا به داخل هُل نداد و آن چیزی که بود، [این بود که] تلاش کردم صدایی باشم، کنشگری باشم که نتوانند مرا نبینند، نتوانند مرا نشوند و هر ...
چشمی که با کار برای شهدا روشن می شود+فیلم
دیدم شرایط و موقعیتشان نسبت به من خیلی بدتر بود و همین مساله انگیزه ام را بیشتر می کرد تا فعالیت بیشتری داشته باشم چون با خودم فکر می کردم اینها مشکلات بسیاری دارند اما در حال تلاش اند حالا چرا من با وجودی که هنوز بینایی یک چشمم را دارم به آینده ناامید شوم؟ پس از گذشت حدود دو هفته که از کار فیلمبرداری نوبت به تدوین، صداگذاری و دیگر کارهای مقدماتی رسید که همگی انجام شد، در مجموع آماده ...
روایتگری مدافع سلامت از مدافع حرم
نهایت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که افتخار داشتیم از راویان کتابمان باشند اما نشد کتاب را به دست ایشان برسانیم. کتاب بر اساس خاطره نگاری های روزانه شهید تدوین شده است که در واقع به این شکل وجود خارجی نداشته است. این قالب، قالب خلاقانه و سختی است. چطور برای نوشتن به این شکل از روایتگری رسیدید؟ در عین حال خوب هست این نکته را هم بفرمائید که خاطرات بیان شده چند درصد بر اساس واقعیت و چه مقدار ...
مجموع گل، پاس گل و پنالتی هایم از 110 گذشته است
کارشناس داوری چطور با قاطعیت می گوید پنالتی نبوده؟! وقتی من با پای خودم توپ را لمس کردم چطور همزمان می توانم همان پا را به علیرضا حقیقی گیر بدهم؟! این مهاجم تاکید کرد: لطفا کارشناسان داوری وقتی از چیزی مطمئن نیستند درباره آن قاطعانه حرف نزنند چرا که این کار آنها فقط باعث می شود ذهنیت داوران نسبت به ما عوض شود. این حرف ها فقط اثر معکوس می گذارد. من فکر می کنم اگر VAR هم به فوتبال ما بیاید برخی از ...
راحله مکاری بانوی ورزشکار هرمزگانی در گفتگو با دریا : من و بانوان استانم حمایت نمی شویم
می کنم به حق خود رسیده ام اما بعضی مواقع متاسفانه خیر نرسیده ام و تلاش میکنم تا به حق خود برسم. دریا: آیا تا به حال شده برای ادامه کار انگیزه اتان را از دست بدهید ؟ بله گاهی پیش می آید که حق را مطالبه می کنم و از شرایط شاکی می شوم اما سرکوب می کنند بعد از گذشت سالها خسته و زده می شوم. دریا: خانواده اهل ورزش هستند؟ بله مادرم مربی تیراندازی بنیاد جانبازان و مربی ...
خداحافظی زودهنگام یک آلمانی دیگر
ماجراجویی طولانی لذت بردم و می خواهم از مربیان و هم تیمی هایم تشکر کنم. از همه طرفداران هم ممنونم. ما بهترین ورزشگاه ها و بهترین هواداران جهان در آلمان را داریم. من بسیار از فوتبال سپاسگزارم که زندگی فوق العاده ای به من بخشید. من توانستم به همه اهداف و آرزوهایم برسم و خصوصا با پوشیدن پیراهن تیم ملی به خودم افتخار کنم. در ماه سپتامبر، دوره مربیگری ام را با یک دوره ویژه زیر نظر فدراسیون فوتبال آلمان شروع می کنم. برنامه من این است که تابستان آینده مربیگری را آغاز کنم. حالا می خواهم یک سال مرخصی باشم و از حضور کنار خانواده ام لذت می برم. ...
پدران چه نقش هایی را برای فرزندان ایفا می کنند؟
: درحالی که مادرها شاید در بازی های ملایم تر و لطیف تر، همبازی های خوبی برای کودک محسوب می شوند، پدرها در بازی های سخت تر و حرکتی، نقش بهتری را ایفا می کنند. از اسب بازی برای یک کودک نوپا گرفته تا فوتبال و توپ بازی در سنین پیش از دبستان تا رقابت در بازی های ویدئویی در نوجوانی. اینجاست که بذر جوانه دوستی در دل کودک کاشته می شود. فراموش نکنید که به عنوان یک پدر، شما ...
شوخی شهید محمود نریمانی با چهل سالگی خود
پسرعمویش مصطفی وارد بسیج شد، خیلی آنجا را دوست داشت تا اینکه دیپلم گرفت و قرار شد برود دانشگاه امام حسین (ع). بعد از آن به دانشگاه افسری رفت. وقتی برای اولین روز کاری لباس های نظامی اش را پوشید، به مادرم گفتم از زیر قرآن ردش کند. به مادربزرگش گفت لباس در تنم خوب است؟ انشالله 40 سالگی سرهنگ می شوم. دیگر ما لباس نظامی را در تن محمود ندیدیم. همان یکبار بود. همسر شهید نیز بیان کرد: روز به روز که ...
گفت وگو با همسر شهید ضیائی | یا عباس آقا یا هیچ کس!
و برای خودم سرخ می کردم که وقتی پدرم برمی گشت عصبانی می شد. یک بار هم مغازه را به من سپرده و موتورش جلوی مغازه پارک بود. من به همبازی هایم گفتم بیایید موتورسواری! هُل بدهید روشن شود بعد هم من سواری تان می دهم. همین کار را کردیم و چند دور زدیم اما در همین بین چراغ موتور شکست و پدرم یکی دو روز مرا جریمه کرد . * به من هم سفارش کنید حمیدآقا درباره جبهه رفتن پدر و نحوه باخبر شدن ...
فرشتگان گمنام در نبرد با کرونا+عکس
...: به خدا ذره ای نگرانی از اینکه خودم مبتلا به کرونا شوم، نداشتم و بیشترین ترسم از بابت پدر و مادرم بود و از همان روز اول از خدای متعال خواستم تا گزندی از طرف من به پدر و مادرم وارد نشود تا من هم با خیال راحت وظیفه ام را انجام دهم. شادی برای ترخیص یک دختر جوان مبتلا به کرونا او می افزاید: اینجا خاطره خوش و شیرینی نیست ولی یک دختر 32 ساله ای بود که علاوه بر کرونا ، ایست ...
اقتدار داور به سن و سال نیست/ مسئولین به ورزش بانوان توجه بیشتری داشته باشند
.... ایشان با برنامه ورزشی که به من دادند در پیشرفتم بسیار موثر بوده است. توانسته ام آمادگی جسمانی ام را از این طریق حفظ کنم. در داوری هر چه قضاوت بیشتری داشته باشی برای رفتن به لیگ برتر به تو کمک می شود. برازجان فوتبال بانوان ندارد او در ادامه می گوید: نمی توانم الان تست پیش فصل را بدهم. چون هنوز داوری درجه سه دارم. مدرک درجه دو را که گرفتم با توجه به اینکه استان به این نگاه می ...
خون جمال روی اقلامی ریخت که برای مردم محروم می برد
کار خودش بود و آزارش به کسی نمی رسید. از همان کودکی دیندار و مردمدار بود. نه اینکه خواهرش باشم و این حرف ها را بزنم، اگر خواستید در منطقه اورامان از هر کسی در مورد جمال بپرسید. همه می دانستند چطور جوانی بود. دست بخیری و کمکش به مردم محروم، زبانزد بود. پدرمان سال ها پیش مرحوم شده است. برادرم همسایه مادرمان بود و همیشه او را کمک می کرد. حتی وقتی مسئولان جمال به او می گفتند، می تواند در سنندج یا ...