سایر منابع:
سایر خبرها
بعد از آقا، امید ما به حاج قاسم بود او هم ...
شنیدن حرف های من که 4 سال و اندی روز مثل من چشم انتظار نبودند خیلی قابل درک نباشد... امشب من هستم و تو و دوستان شهیدت... شاید فاطمه بلباسی از همه بیشتر حال امشب مرا می فهمد. حتی بعد از آن شب اردیبهشتی که گفتند تو بال در آوردی من همیشه منتظر آمدنت بودم همه عیدها، اول مهرها، ماه رمضان ها همه لباس هایی که بی تو خریدم کسی چه می داند من تو را در کنار خود احساس می کنم. ...
راز جاودانگی شجریان چیست؟
خواننده موسیقی تصریح کرد: فکر می کنم ما نسل حاضر باید دنباله رو راهی باشیم که استاد شجریان به ما آموختند. من برای خودم و دیگر عزیزانی که در این راه هستند دعا می کنم که بتوانیم تا انتهای مسیر ثابت قدم باشیم. تاج در پاسخ به این سوال که فکر می کنید نبود استاد شجریان چقدر به موسیقی ضربه می زند، اظهار داشت: درست است که متأسفانه جسم ظاهری ایشان در بین ما نیست و این مسئله لطمه بزرگی به همه دوستداران ...
در جست وجوی امیرسام + عکس
من زندگی می کرد. خیلی باهوش و شیرین زبان بود. همه دارایی من پسرهایم بودند که حالا او را از من گرفته اند. آن روز ظهر با پسرم به خانه خواهرم که روبه روی خانه خودمان است، رفتیم. وقتی برگشتیم دامادمان به او 500 تومان پول داد. او هم گفت که می خواهد به مغازه برود و خوراکی بخرد. به او گفتم صبر کن بروم بالا و پول بیشتری بیاورم. او داخل راهرو بود که من به خانه مان در طبقه دوم رفتم. در کل چند ثانیه بیشتر طول ...
توزیع نذورات موکب داران بزرگراه آزادی مشهد در بین نیازمندان
خانه مان. خانه ما هم خالی بود. گفتم: اگر می توانی برای ما هم بیاور. من در موکب مشغول هستم و نمی رسم. ساعت 9 شب بهش زنگ زدم گفتم: چی شد رفتی برای زوار؟ گفت: نه نرسیدم که بروم. گفتم: ای بابا چه بد، لابد امام رضا (ع) من را لایق ندانسته است. آمدم ایستگاه که ببینم بچه ها چیزی لازم ندارند که گفتند: چرا... پتو می خواهیم. هوا سرد بود. گفتند: یک خانم و آقا توی این سرما آمده اند با یک پتو دراز کشیده اند در ...
میزگرد کجایی ابراهیم| درس هایی که شهید ابراهیم هادی به ما داد/ منش ابراهیم ما را عاشق خودش کرد
کردیم و کارهای روزمره مان را انجام می دهیم و چیزی که یاد گرفته بودیم اطاعت از پدر و مادر بود، اینکه صدایمان بلند نشود و کسی مانع کار دیگری بشود. آقا ابراهیم بیرون ورزش می کرد اما در منزل هم با ما ورزش می کرد با اینکه اثاثیه همه دور اتاق چیده شده بود مثل الان نبود که همه چیز در کمد و جایگاه خود باشد اما در همان 39 متر و کمی جا اما کارهای با کیفیتی انجام می دادیم و این برایمان ارزش داشت ...
گلایه راوی جنگ از تحریف ها/فتح المبین باعث اضمحلال سپاه چهارم شد
می زدم به آقای جهروتی می گفتم امشب جلسه دارم و می خواهم خاطره ای را که از شما شنیده ام، نقل کنم. ایشان هم متواضعانه به مدت یک ربع یا بیست دقیقه پشت تلفن، نسخه کامل خاطره را برایم تعریف می کردند. به این ترتیب من با خیال راحت در جلسه حرف زدم و منبع خاطره را هم معرفی کردم. یا مثلاً به جز آقای جهروتی زاده، به راویان و شاهدان دیگر مثل آقای احمدیان در اصفهان زنگ می زدم و روایت موثق را جویا می شدم. ...
20 داستان کوتاه و خاطره از شهید احمد کاظمی
همراهش بود.مثل اینکه یک بار عملش کردند, ولی باز هم از تبعاتی مثل تنگی نفس رنج میبرد در حادثه بم بیش از 200 فروند هواپیما و هلیکوپتر و انواع موشک های برد بلند را سامان داد ، درساعتهای اول، شهیدکاظمی به عنوان فرمانده نیروی هوایی تمام ناوگان خودش را برای نجات مردم بم بسیج کردز خودش هم فرودگاه بم را آماده کرد، هر 13 دقیقه یک هواپیما و یک هلیکوپتر ، چه در شب و چه در روز پرواز می ...
پیکر قهرمان در معراج بود و ما برایش خواستگاری رفته بودیم!
، اعلامیه های امام را داخل جعبه باند ها و لوازم صوتی می گذاشتند و به من می دادند تا آن ها را جابه جا کنم. اولین رزمنده خانواده تان چه کسی بود؟ من آخرین پسر بودم، اما به عنوان اولین رزمنده خانواده در همان اولین روز های شروع جنگ به جبهه رفتم. نحوه حضورم در جبهه آن هم در سن 14، 15 سالگی به این ترتیب بود که پیش از شروع جنگ به همراه شهید حاج محمد ناظری به پادگان امام علی (ع) رفت و ...
انتقاد ابوذر بیوکافی از بعضی مداحان؛شرم نمی کنید جای مداح به شما اگزوزی خوان بگویند؟
...، کنار خانه و ماشین ما بگذارید، لباسی که می پوشید و ...، اما اینقدر تبلیغات می کنند اگر کسی برای انقلاب سینه چاک کرد، همه بگویند او آدم درباری و مفت خور است. این جریان نمی خواهد زعامت انقلاب اسلامی را بپذیرد. می گوید جریان امام حسین با انقلاب اسلامی فرق می کند و هنر، نباید سیاسی شود. شما تاریخ هنر را بخوانید. حداقل تاریخ شعرا را بخوانید. مگر شعر در تمام ادوار تاریخ، روشنگری نکرده ...
انتقاد از سکوت فرهنگستان زبان درباره شجریان
گل و خاک و رنگ زمینی فراهم آمده است، آنی وجود زمینی خود را فراموش کنم و به چیزی فراتر از آن بپیوندم. صدای شجریان در خدمت شعر فارسی بود و او پیوندی را که از دیرباز میان شعر فارسی و موسیقی ایرانی وجود داشته بسیار استوارتر کرد. در یکی از همان دیدارها به او گفتم که روزگاری مردم می گفتند که موسیقی ایرانی را شعر فارسی زنده نگه داشته است، اما امروزه، با این همه غزل و مثنوی که شما خوانده اید و مردم ...
سکوت عادل فردوسی پور شکست
به سخن گشود و سکوتش را شکست.فردوسی پور یکشنبه شب پس از دریافت جایزه دستاورد فارغ التحصیلان در آیین آنلاین انجمن فارغ التحصیلان دانشگاه شریف (سوتا)، در این باره گفت که او را به ناحق کنار گذاشتند.با این همه او سخنان هشدارآمیز دیگری هم برزبان آورد. فردوسی پور که به صورت ویدئوکنفرانس صحبت می کرد، ابتدا گفت: جادارد تسلیت بگویم درگذشت استاد محمدرضا شجریان عزیز را. می دانم همه ما ناراحت هستیم از اتفاق ...
ناگفته هایی درمورد شجریان که از آن بی خبرید/ از تلاوت قرآن تا امتحان آواز در رادیو
، علی تجویدی و همایون خرم در آن جمع حضور داشتند. وقتی امتحان برگزار شد برخی از این استادان مرا بسیار تشویق کردند و از نحوه ارائه و اجرای من خوش شان آمد. یادم هست که آقای علی تجویدی ضمن تشویق از من سوال کردند که ترانه هم می خوانم یا نه؟ گفتم من فقط آواز می خوانم... آقای تجویدی دیگر چیزی نگفتند و من از اتاق شورای موسیقی بیرون آمدم. نزدیک به دو هفته طول کشید تا جواب امتحان را دریافت کردم. بعد از آن همه ...
شعر از یغمای جَندَقی
هر کس که گرفتار تو شد آزاد است چشم زاهد بشناسائی سِرّ رخ و زلف دیدن روز و شب و اعمی مادر زاد است گفتمش خسرو شیرین که ای دل بنمود کانکه در عهد من این کوه کَنَد فرهاد است هر که یغما شنود ناله ی گرمم گوید آهن سرد چه کوبی دلش از فولاد است شاعر: یغمای جندقی صرف کار ناله کردم عمر چندین ساله را یار، ...
شعر هرچه بی زمان تر به اصالت نزدیک تر/آمده ایم که عشقبازی کنیم
دوستان خوبم در آن نشر فعلا این سه مجموعه را منتشر کردیم. * درباره این سه کتاب بیشتر بگویید؛ این سه مجموعه چه تفاوتی با یکدیگر دارند؛ فقط می دانم که این ها همه شعرهای کلاسیک شما هستند و بیشتر غزل اند و چندین شعر در قالب های دیگر. عنوان و نام این کتاب ها را گذاشتم: الف، خم خسروانی ، لام، به قصد غارت میخانه و میم، این عاشقانه شعرترین ها که همگی این کتاب ها مزین شده است به قلم شیوا و زیبای ...
هیچ کس هرگز نتوانست چیزی به من ببندد / ریشه مان از خاک ایران آب می خورد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ در پاییز سال 1381 وقتی محمدرضا شجریان برای اجرای کنسرت در آمریکا به سر می برد، یکی از نشریات ایرانیان مقیم این کشور با ایشان گفت وگوی مفصلی انجام داد، شجریان در این گفت وگو به طور مفصل از زندگی حرفه ای اش سخن گفت. نشریه بشیر زاگرس در ویژه نامه نوروز 1382 این مصاحبه خواندنی را بازنشر کرد که در پی می خوانید: در دوازده سالگی همه مرا در مشهد می شناختند شاید بتوانم بگویم که از سن پنج – شش سالگی شروع کردم و در دوازده سالگی همه مرا در شهر مشهد می شناختند، چون پدرم هم در این زمینه استاد بودند. گوشه های ایرانی را هم رفته رفته از این طرف و آن طرف می شنیدم و آشنا می شدم. در اصل فراگیری گوشه های موسیقی ایرانی را از آن زمان شروع کردم و در هجده سالگی که دیپلم گرفتم و معلم شدم و به خارج شهر رفتم، از همان زمان تعلیمات ...
هنوز از شهادت خبری نیست
؟ گفتم: آره، مرادی رفته برانکارد بفرستد، نمی دانم چرا نیامد. نمی دانم سیدجمال چی شده؟ با هم بودیم. گفت: بذار امدادگر رو بیارم، بعد برم ببینم سید کجاست. هیچ کدام نیامدند. دلهره داشتم. نگران سیدجمال، محمد و احمد بودم. با شنیدن صدای یکی از بچه های اصفهان، صدایش زدم. خواست کمکم کند. گفتم: بیا! دور و بر رو نگاه کن ببین سیدجمال اون طرف تره یا نه؟ من رو ول کن! بعد از چند لحظه متوجه شدم محمد و احمد که برای آوردن امدادگرها رفته بودند، هر دو شهید شدند. سیدجمال هم چند متری دورتر از من با انفجار خمپاره، زودتر از آنها شهید شده بود. ...
در تقویم نامردی های دنیا
. اینها عذاب است برای کسی که هر سال این شب ها را توی موکب می خوابیده و حالا توی قرنطینه خانگی شهرش، دارد پرپر می زند برای لمس یک لحظه از تمام میلیون ها تجربه زیبایی که اربعین توی عراق رقم می خورد. این کلمات صدای خرد شدن استخوان های آدم هایی است که از وطن خود دور افتاده اند. لطفا پیغام بیچارگی ما را به کربلا برسانید و روضه دست و پا گم کردن مان را با صدای بلند در همه 1452 عمود پخش کنید و سال 99 یا 1442 یا همان 2020 کوفتی را با رنگ کبود توی تقویم نامردی های دنیا یادداشت کنید. فکیف أصبر علی فراقک محمد لطفی خادم امام رضا(ع) ...
مرغی که خروس را تحویل نگرفت
دارند که بالاخره تخم هایشان تخم طلا شد و این روزها املت غذای بسیار شیک و مجلسی محسوب می شود؟ رفتم با مرغ شروع به صحبت کردم. زیباست، سفید مثل برف با خال های قهوه ای. دارم برایش توضیح می دهم که مرغ عزیز سلام آیا در جریان گرانی ها و قیمتت هستی؟ یهو نوکی می زند و می گوید دانه ات را بخور چه قدر حرف می زنی؟ چشمان گرد شده ام را به چشمانش می دوزم که مطمئن شوم ...
اهل کشوری هستم که حالا محبوب نیست
آنها در لحظه شنیدن خبر بسیار جالب است. نیویورک تایمز هم به محض اعلام خبر با لوییز گلوک گفت وگویی انجام داده که مفصل است. بخش هایی خواندنی از این گفت وگو را انتخاب کرده ایم که در ادامه می خوانید: صبح ساعت یک ربع به هفت بود که با من تماس گرفتند. تازه بیدار شده بودم. مردی که خود را منشی آکادمی سوئدی معرفی کرد، گفت: با شما تماس گرفتم تا بگویم برنده نوبل ادبیات شده اید. به خاطر ندارم چه گفتم اما بی ...
مرثیه فرزندان شهدای مدافع سلامت که شنیده نمی شود
همسایه هایمان تماس گرفت و گفت مادرم کرونا گرفته و از ترس تنها ماندن بیمارستان نمی آید. شیرین گفت ببریدش بیمارستانی که من هستم، من هم خودم را می رسانم. بعد از دو هفته سخت کاری هنوز از راه نرسیده لباس پوشید و دوباره به بیمارستان رفت. همه کارهای پذیرش همسایه مان را انجام داده و یک روز کامل هم پیش او مانده بود و بعد به خانه برگشت. داستان ما و کرونا به شهادت شیرین و از دست دادنش ختم نشد. دو هفته ...
خدایا مرغ سحر را شاد کن تا ناله نکند/دلنوشته ای از علی رویین تن
. همیشه هستی. ما هی می آییم و هی می رویم اما تو می مانی، پس فقط تو. تو را به خودت هنرشان را بپذیر و عزت شان را دریاب. خدایا کسانی تو را به وسعت خودشان می شناسند نه به وسعت خودت. آمرزش و عاقبت خوب غایت هر انسانی ست و همه و همه وهمه تویی تو. این مرد از همه شیرین کلام ها و شعر و شعور ممزوج کرده ها برایمان خوند. گفت هیچ خواننده ای در تاریخ ایران چون او شعر های ناب و باید را انتخاب نکرد و ...
15داستان کوتاه و خاطره از زندگی سردار شهید حاج اوستا عبد الحسین برونسی
قبول می کنم. لز همان روز شد فرمانده گردان عبدالله.با خودم می گفتم:نه با این که اون همه سر سختی داشت توی قبول کردن فرماندهی،نه به این که خودش پاشده اومده پیش فرمانده تیپ. بعدها،با اصراری که کردم،علتش رو برایم گفت : شب قبلش امام زمان (سلام الله علیه) را خواب دیده بود؛ حضرت بهش تکلیف کرده بودن. ********************* بیمارستان بزرگ بود و مخصوص ...
در سوگ هنری که از آن می سرود
پی برد شیوه سودای عشق . در خیال نغمه سه گاه بودیم که خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی را و به جزای آن که نگف تی م؛ شکر روز وصال به تلنگری رسوای دل شدیم و در این وانفسا فقط و فقط عشق داند که در نظر بازی ما بی خبران حیرانند . و این چنین در طریق عشق ، اشک مهتاب از چشم نرگس در خزان برگریزی که رو به زمستان است سرریز شد: کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را و با رندان مست در نیمۀ مهر پاییزی ...
قتل پزشک سرشناس تبریزی مقابل چشمان همسرش + جزئیات
: درمانگاه خلوت شده بود.دکتر از مطب بیرون آمد و می خواستیم به خانه مان برگردیم که دوباره چشمش به همان بیمار افتاد. گفت من که گفتم نمی توانم به شما دارو بدهم.چرا اینجا ماندید؟بیمار عصبانی شد و با خشم به همسرم گفت پس به من متادون نمی دهی؟همسرم هم گفت نه. بعد یکدفعه دیدیم که او سمت ماشینش رفت و سریع دوباره به داخل درمانگاه برگشت. یک کلت از جیبش بیرون کشید و شروع کرد به شلیک کردن به ...
روایت جانباز مدافع حرم از شهادت 13 همرزمش در یک روز/ 21 دی ماه 94 در کربلای سوریه چه گذشت؟
؛ ولی خدا را شکر بچه ها همه خندیدند. شهید علیرضا مرادی و شهید آژند نشسته بودند، من تا نشستم کنارشان تا استراحت کنم، بعد از چند دقیقه که با هم گفتیم و خندیدیم، شهید آژند با حالت درخواست گفت: می دانم خسته ای ولی پاشو برو به بچه ها برس تنها هستند. در حال حرف زدن و شوخی کردن بودم که دیدم آقای مرتضی کریمی نشسته است. یک لحظه باورم نشد آقامرتضی است. آقا مرتضی بسیار شوخ طبع بود. حتی وقتی بچه ...
وعده صادق حاج قاسم باز هم محقق شد / خوش آمدی فرمانده!
...> همسر شهید کمالی از شهدای خان طومان گفت در دیداری که با حاج قاسم داشتیم به او گفتم: ببخشید سردار می تونم یک سوال بپرسم؟ گفت: بله. پرسیدم: از شهدای خانطومان خبری نیست، پیکر همسرم و چند شهید دیگر هنوز برنگشته، و با حالت مستأصل گفتم: بالاخره برمی گردن؟! حاجی دوباره چند لحظه سکوت کرد و بعد سه مرتبه گفت: میان، میان، میان. سخن از شهدای خان طومان برای قلم و زبان ما گزاف و سوزان است؛ حق همان بود ...
سیره رفتاری پیامبر اکرم (ص) با خانواده (قسمت دوم)
رسول اللّه حرف می زنید و با او صبح تا شب قهر می کنید؟ گفت: بله. گفتم: هر کس چنین کند، در زیان و خسران است. آیا از اینکه پیامبر بر شما خشم بگیرد و به خاطر او خدا بر شما خشم بگیرد، در امانید؟ در این هنگام پیامبر(ص) تبسم کرد. باز به حفصه گفتم: روی حرف پیامبر حرف نزن و از او چیزی نخواه و هر چه می خواهی، از من بخواه و اگر دیدی همسر دیگر او بهتر از تو است و در نزد رسول اللّه محبوبتر ...
حسن آمریکایی با موهای تافت زده چه کسی بود؟+ عکس
کشور چپ نگاه کند. در آن سال ها عملیات های بسیاری توسط رزمندگان اسلام انجام شد, مثل بیت المقدس, رمضان, خیبر، فتح المبین، طریق القدس، کربلا و والفجر. در این عملیات ها بود که رزمندگان ما به پیروزی هایی رسیدند در حالی که شهدای بسیاری را نیز تقدیم وطن و اسلام کردیم. حسن فاتحی (معروف به حسن سرطلا یا همان حسن آمریکایی) متولد بیشتم شهریور ماه 1348 و از بچه های گردان غواصی حضرت یونس لشکر 14 ...