سایر خبرها
درخواست خواهر برای قصاص پسری که مادرش را کشت
مادرم من را لایق ارثیه نمی دانست ناراحت بودم. تا اینکه روز حادثه وقتی در خانه تنها بودیم سر این موضوع با مادرم درگیر شدم و به او گفتم حق نداشت بدون اینکه به من بگوید، خانه را به نام خواهرم کند. مادرم گفت چون معتاد هستی، نمی خواهم پولی به تو برسد. متهم در ادامه اعترافاتش گفت: سر این مسئله با هم جرو بحث کردیم و من در یک لحظه آن قدر عصبانی شدم که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و مادرم را هل ...
وداع با پدر در روزی که حال و هوایش متفاوت بود!
فعالیت می کنند به مردم کمک می کرد. آشنایی شان هم در همین فعالیت های تبلیغی و جهادی بود. البته در بازار محله بابلسر هم همسایه بودند و در مسجد محل خانواده ها همدیگر را دیده بودند و این آشنایی هم مزیدی بر علت می شود. من متولد سال 61 هستم و برادرم سال 63 به دنیا آمد. اسفند سال 64 پدرم در عملیات والفجر 8 منطقه فاو به شهادت رسید. من سه ساله و برادرم یک سال و نیمه بود که پدر شهید شد. خودتان ...
عامل قتل 3عضو یک خانواده پای میز محاکمه
شدیم و در حالی که به شدت عصبانی شده بود، گلویش را گرفتم و فشار دادم .وقتی به خودم آمدم او بی حال روی زمین افتاده بود. نبضش را گرفتم و متوجه شدم فوت کرده است. مانده بودم چه کار کنم. جسد را به داخل پارکینگ خانه بردم و با طناب دست و پایش را بستم و داخل صندوق عقب خودروی خود قرار دادم و رویش پتویی انداختم. سپس با تلفن همراه یاشار با پدرش تماس گرفتم و با او در میدان توحید قرار گذاشتم.با موتورسیکلت سر ...
ماجرای دزد رفیق باز!
مقداری کریستال پیدا کردم و آن ها را پنهانی به اتاق خودم بردم. در همین لحظه ناگهان ماموران انتظامی با مجوزهای قضایی و برای دستگیری اتباع خارجی غیرمجاز وارد مسافرخانه شدند و کریستال ها را در اتاق من پیدا کردند.این اولین سابقه کیفری من بود که 10سال قبل رخ داد و بعد از آن دوباره بیکار شدم. دیگر تامین هزینه های زندگی و مخارج سنگین اعتیاد برایم امکان پذیر نبود، به همین دلیل تصمیم به سرقت گرفتم. چاره ای ...
3 فرضیه برای مرگ پیرزن تنها
باره گفت: آتش نشانان از سه طرف به داخل ساختمان نفوذ و عملیات اطفا را آغاز کردند، اما در حین عملیات با بدن نیمه جان زنی 80 ساله که زیر حجم زیادی از ضایعات قرار گرفته بود مواجه شدند. وی به بیرون از ساختمان منتقل شد، اما با معاینات اورژانسی اعلام شد که او جان خود را از دست داده است. با مرگ پیرزن، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. دقایقی بعد تیم جنایی به محل رفته و تحقیقات میدانی آغاز ...
9 ساله بودم که قاتل شدم
، کیف قاپی و قتل. چرا قتل؟ ناموسی بود، با شمشیر زدم تو گردن یک نفر که قطع نخاع شد و فوت کرد. چند ساله بودی؟ 9 سالم بود که دست به قتل زدم، 7 سال در کانون اصلاح و تربیت بودم و یکسال در زندان و با پرداخت دیه آزاد شدم. خیلی زود دست به چاقو نشدی؟ بچه دروازه غار هستم و در آنجا به خاطر بچه محل ها دست به چاقو شدم. چرا بعد از آزادی دزدی کردی؟ از روی بدبختی ...
ماجرای دزد رفیق باز!
مسافرخانه شدند و کریستال ها را در اتاق من پیدا کردند. این اولین سابقه کیفری من بود که 10 سال قبل رخ داد و بعد از آن دوباره بیکار شدم. دیگر تامین هزینه های زندگی و مخارج سنگین اعتیاد برایم امکان پذیر نبود، به همین دلیل تصمیم به سرقت گرفتم. چاره ای نداشتم جز آن که به اموال نزدیکانم دستبرد بزنم و این گونه بود که یک دستگاه جاروبرقی و انگشتر طلا از منزل خواهرم سرقت کردم. با وجود این او در دادگاه با این شرط ...
قصاص؛ فرجام قتل به خاطر عشق قدیمی
دادگاه از همسر قربانی خواستند تا درباره رابطه اش با پیمان صحبت کند.این زن گفت: پیمان به خانه ما رفت وآمد داشت. بعد از مدتی متوجه علاقه او به خودم شدم. وقتی از همسرم جدا شدم، او به من پیشنهاد دوستی داد. پیمان گاهی اوقات دنبال من می آمد و با هم بیرون می رفتیم؛ اما بعد از اینکه زندگی ام را دوباره با محمدرضا شروع کردم، گفتم بهتر است دیگر با من تماس نداشته باشد. او هم ارتباطش را با من قطع کرد. در ...
تجاوز جنسی وحشیانه به زن شمالی +عکس
ساعت یک به پاسگاه مراجعه کردیم و به ما گفتند حداقل 24 یا 48 ساعت زمان نیاز است تا اقدام کنیم. این پدر ادامه می دهد: 17 روز چشم انتظار بودیم و دعا می کردیم فرزندمان سالم بازگردد، که پس از 17 روزساعت 12 شب به برادر من اطلاع دادند جسدی پیدا شده و از جسد هم فقط یک استخوان کوچک جمجمه به دست ما رسید. در داغ دیده با چشمانی اشک بار می گوید: پس از این که در ماشین دستهای دخترم را بستند ...
قتل خاله به خاطر رفت و آمد مردان غریبه | قاتل: خاله ام مستحق مرگ بود
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایران، رسیدگی به این پرونده از سیزدهم آبان سال 90 به دنبال تماس تلفنی با مرکز فوریت های 110 و اعلام کشف جسد زن 44ساله ای به نام فریبا شروع شد. برادر مقتول که در صحنه جنایت حضور داشت در تحقیقات اولیه به افسر پرونده گفت: ساعتی قبل برای سرزدن به خواهرم به خانه اش آمدم اما با جسد خونین او رو به رو شدم و موضوع را به پلیس خبر دادم. در حالی که ...
مادربزرگ من ترکیبی از خاله ریزه و جودی ابوت بود
...> پاپابزرگ آلبوم را بست و گفت: به کجاها که آدم رو نمی بری دختر. تازه یه چیز دیگه هم یاد آمد. بگم از تعجب شاخ درمی آری. این یکی رو به هیچ کس نگفته بودم. اصلاً خودم هم یادم رفته بود. عمه سرور من، یک چیزهایی از پدرم و جهت یابی افتضاحش تعریف می کرد که باورت نمی شه. درباره میرزا کوچکه. از زور تعجب خنده ام گرفت. گفتم: میرزا کوچک چه ربطی به پدر شما داشت پاپا بزرگ؟ ...
انتقام عجیب از خواستگار خواهر
گرفتیم از خواستگار فریبکار انتقام بگیریم. برای اجرای نقشه گروگانگیری به پسر جوان زنگ زدیم و پرسیدیم آیا او ماده مخدر گل می فروشد؟ چون شنیده بودم که او گلفروش هم هست و می خواستیم به بهانه خرید مواد او را گروگان بگیریم، اما نقشه مان نگرفت. وی گفت: روز حادثه به کمین او نشستیم و تعقیب اش کردیم و وقتی وارد خانه شان شد، زنگ را زدیم که به محض اینکه در را باز کرد او را ربودیم. متهم در ادامه گفت: ما پسر ...
شهرجردی: حقوق فدراسیون در حد پول تو جیبی بود که آن هم قطع شد/ نوبت کاتا که می شود بودجه کم می آید!
...، به وعده های خود عمل کنند. من در سال 97 و 98 در چند رقابت کاراته وان بدون حضور مربی راهی مسابقات شدم که این موضوع خودش بیانگر خیلی مسائل است. شهرجردی در پایان خاطرنشان کرد: وقتی توانایی نتیجه گرفتن در کاتا را داریم چرا این بخش حمایت نمی شود. در دو سال اخیر 80 درصد مدال های کاتا توسط ژاپنی ها کسب شده، اما عدم حضور آنها در کاراته وان پاریس این فرصت را به ما می دهد که بتوانیم عرض اندام کنیم. این توانایی را در خودم می بینم در این رقابت ها جزو سه نفر برتر باشم، اما به شرط اینکه مسئولان فدراسیون کاراته هم یادشان نرود در بخش کاتا هم شانس کسب سهمیه المپیک داریم. انتهای پیام/ ...
اعتراف هولناک به قتل 3 عضو یک خانواده
یاشار به مقابل خانه آمدم. او یک سررسید به عنوان کادو برایم آورده بود. او درباره تمدید قرارداد اجاره خانه هم صحبت کرد، اما به توافق نرسیدیم و اصرار کرد باید خانه را تخلیه کنم. باهم درگیر شدیم و درحالی که به شدت عصبانی شده بود، گلویش را گرفتم و فشار دادم . وقتی به خودم آمدم او بی حال روی زمین افتاده بود. نبضش را گرفتم و متوجه شدم فوت کرده است. مانده بودم چه کار کنم. جسد را به داخل پارکینگ خانه بردم و ...
قصاص؛ فرجام قتل به خاطر عشق قدیمی
داشته است. با روشن شدن این ماجرا فرضیه جنایت از سوی رقیب عشقی قوت گرفت؛ اما پیمان منکر اطلاع از قتل دوستش شد.بازجویی ها از پیمان ادامه داشت تا اینکه او به قتل اعتراف کرد و گفت: من و محمد رضا هشت سال پیش در یک گروه اینترنتی با هم آشنا شدیم. من به خانه آنها رفت و آمد داشتم تا اینکه متوجه شدم او و همسرش از هم جدا شده اند. من که به الهه علاقه مند بودم، چند بار با او تماس گرفتم و به دیدنش رفتم، اما پس از ...
بازداشت یک مظنون در پرونده آدم ربایی مرموز
...: من شهرام را نمی شناختم تا اینکه یکی از دوستانم به نام هرمز با من تماس گرفت و از من خواست با شهرام تماس بگیرم. او مدعی بود که از شهرام طلب دارد، اما او طلبش را نمی دهد به همین خاطر مبلغی به من داد تا او را به بهانه خرید جارو برقی به محلی که از قبل مشخص کرده بود، بکشانم. پس از این من با شهرام تماس گرفتم و به بهانه خرید جارو برقی به محل قرار کشاندم که هرمز و یکی از دوستانش به نام بهمن، او را به ...
اخبار حوادث امروز (27 مهر 99) از ادامه خودکشی ها در بوشهر تا برملا شدن پشت پرده قتل های گانگستری مشهد
انقلاب همزمان با پیدا شدن جسد آقای دکتر و مردی میانسال در 2اتفاق جداگانه در تهران، تحقیقات برای کشف اسرار مرگ آنها آغاز شده است. برادرکشی بخاطر ارثیه پدری تصور می کردم برادرم قصد تصاحب ارثیه پدری مان را دارد و به همین دلیل او را به قتل رساندم. این بخشی از اعترافات مردی 40 ساله است که برادر 50 ساله اش را با ضربه چاقو به قتل رساند. خودکشی نوجوانان با مومو، شایعه یا ...
2مرگ اسرارآمیز در پایتخت
و او هیچ مشکلی نداشت. بعد از آن خانه اش را ترک کردم تا امروز که هرچه به او زنگ زدم جوابم را نداد. نگران شدم و چون کلید یدکی خانه اش را به من داده بود خودم را به خانه رساندم تا اینکه با جسد او روبه رو شدم. بازپرس جنایی تهران دستور بررسی دوربین های مداربسته ساختمان و اطراف محل حادثه به همراه تحقیق از همسایه ها را صادر کرده تا اسرار مرگ آقای دکتر برملا شود. ...
روایت خانواده مصلحی که معلم دانش آموزان نابینا و کم بینا هستند
...> تمرین معلمی روی در فلزی در همان دوره کودکی و دانش آموزی مریم مصلحی علاقه مند به تدریس و دبیری بوده است. او به این موضوع اشاره کرد و گفت: زمانی که دانش آموز بودم در خانه پدری یک در فلزی داشتیم، از پدرم می خواستم از گچ های مدرسه برای من پیدا کند و بخرد، برای خودم با این گچ ها مدام روی در می نوشتم و پاک می کردم و بسیار دوست داشتم که استاد دانشگاه شوم؛ ولی خب در مسیر دانشجویی کمی مسیر زندگی من ...
پریناز فقط 2 ماه نوعروس بود / داماد صحنه دار زدن را بازسازی کرد
قبل از رسیدن خانواده پری ناز،دختر جوان جان خود را از دست داد.گفته می شد که نوعروس بر اثر حلق آویز شدن جان خود را از دست داده بود.اما باور اینکه پری ناز خودکشی کرده باشد برای خانواده او و دوستانش غیرممکن بود. آثار درگیری راز جنایت را فاش کرد شوهر پری ناز اولین کسی بود که با اورژانس تماس گرفته بود.او در اولین اظهارات خود به ماموران پلیس و امدادگران اورژانس گفت: چند روزی بود که با پری ناز اختلاف پیدا کرده بودم.او به من شک ک ...
فرزند عبدالحمید مولوی از پدر و خانه پدری می گوید
...> زندگی خاندان مولوی ها مولوی پسر دوباره خاطرات آن روز ها برایش تداعی شده است و هنگام گریز به ارتباط عاشقانه پدر و مادرش بغض می کند: پدرم بعد از نماز صبح نمی خوابید و تعقیبات می خواند. در خانه ما همه باید نماز می خواندند. ساعت 6 صبح همه صبحانه می خوردند. او روزی یک بار هم به حرم مشرف می شد و سر خاک پدرش می رفت. مادرم بیست ساله بود و پدرم بیست وشش ساله که با هم ازدواج کردند. مادرم بسیار زیبا بود ...
تصورات عجیب یک قاتل
، خانه مقتول بود و بررسی ها نشان می داد که او از سوی برادرش غافلگیر شده و جانش را از دست داده است. عامل جنایت برادر 40 ساله این مرد بود که با دستانی خون آلود کنار جسد نشسته بود و همانجا دستگیر شد. او در همان بازجویی های اولیه به قتل برادرش اعتراف کرد و گفت: تصور می کردم که او قصد تصاحب اموال پدرم را دارد به همین دلیل جانش را گرفتم. متهم به قتل در ادامه مدعی شد که به شدت از قتلی که مرتکب شده پشیمان ...
رزمنده ای که پس از 36 سال هنوز در خط مقدم مبارزه است/ جنایت های ضدانقلاب وحشیانه تر از داعشیان
بودم مشغول عکاسی شدم و روز بعدش هم مشغول به نوشتن پارچه نوشته برای پدرم و دیگر شهدا شدم و هر کس این صحنه را می دید تعجب می کرد اما همرزمان پدرم و همکاران بنده و مردم منطقه تشیع جنازه باشکوهی برای ایشان به راه انداختند که هیچگاه از یادم نمی رود. در مراسم تشیع پیکر مطهر پدر بزرگوارم در سه دهه پیش در سخنرانی به عنوان فرزند این شهید گرانقدر اعلام کردم که دشمنان ناپاک و بدخواهان نظام بدانند ...
قتل برادر به خاطر ارثیه
و نظر های من توجهی نمی کرد تا اینکه ساعتی قبل وقتی فهمیدم خانواده برادرم در خانه نیستند و برادرم و پدرم در خانه هستند، چاقویی برداشتم و به خانه برادرم رفتم. آنجا دوباره با برادرم مشاجره کردم که برادرم به آشپزخانه رفت تا برای من چایی بیاورد. خیلی عصبانی بودم که پشت سرش به آشپزخانه رفتم و با چاقو ضربه ای به گردنش زدم. برادرم غرق در خون روی زمین افتاد و من هم پشیمان شدم، اما فایده ای نداشت و برادرم ...
جدایی را دوست نداشتم
لاک خودم بود. پنجم ابتدایی را که خواندم، پدرم گفت درس خواندن تعطیل... کلاً در طایفه امان رسم نبود دختر زیاد درس بخواند. با حرف پدرم نشستم توی خانه و خانه نشین شدم. در پانزده شانزده سالگی کم کم سر و کله خواستگارها پیدا شد و بدون اینکه آنها را ببینم از طرف خانواده ام رد می شدند. این پدرم بود که می گفت ما باید با چه کسی ازدواج کنیم. بیست و یک ساله بودم که فریبرز آمد خواستگاری ام ...
مستأجر امام حسین(ع) ...
آرامشی که در چهره داشت، ادامه داد: سه دانگ از خانه به نام من بود، جای دیگری بودیم که چند سال پیش تصمیم گرفتم آن خانه را بفروشم و این آپارتمان را خریدم، خانه به نام خودم بود، مهریه ام بود، هشت سال پیش آن را به نام امام حسین(ع) زدم و از آن موقع تا به حال مستأجر آقا امام حسین ام. او بلند شد و کاغذ کوچک تا خورده ای را از روی طاقچه کوچک بالای تختش برداشت و به دستم داد و از من خواست آن را بخوانم ...
سهیلا با مرد خوش تیپ داخل شاسی بلند خلوت کرده بود! / زنم بود تحمل نکردم!
سهیلا داخل خودروی شاسی بلند نشسته و با راننده آن که مرد شیک پوشی بود به گرمی صحبت می کرد. بیشتر بخوانید: پسر غیرتی، دوست پسر مادرش را در تهران کشت / پدرم زندان بود باورش برایم سخت بود و هزاران سوال در ذهنم بود که اگر مرا نمی خواهد چرا طلاق نمی گیرد و اگر زندگی اش را دوست دارد سوار بر خودروی لوکس چه می کند وقتی پیاده شد و به داخل خانه رفت پشت سرش رفتم و پرسیدم با مرد غریبه چرا خلوت کرده است با تندی گفت به تو ربطی ندارد تحملش سخت بود خفه اش کردم و جسدش را به جاده چالوس برده و رهایش کردم. هوشنگ بعد از پیدا شدن جسد به بازسازی جنایت پرداخت و روانه زندان شد تا حکم درباره او صادر و اجرا شود. ...
تاب می آوریم؟
به تنهایی عادت ندارد و پدری که در بیمارستان است، رهایت نمی کند. من از خانه دائم با مادرم که می دانم چقدر از تنهایی وحشت دارد حرف می زنم اما پدرم بیمارستان است و به او دسترسی ندارم. آدم چه حالی دارد جز این که دائم بغض در گلویش است. گاهی این بغض می ترکد و گریه می کنی. فکر می کنم پدرم قلبش ناراحت است و نکند کرونا تأثیر بدتری رویش بگذارد. یا این که فکر می کنم نکند خوب به او رسیدگی نکنند. بعد می روی و ...
مرگ پزشک تنها بررسی می شود
به گزارش جوان، ساعت 13:50 بعد از ظهر روز جمعه 25 مهر قاضی مصطفی واحدی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران پلیس از مرگ مشکوک مردمیانسالی در خانه اش حوالی میدان انقلاب با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. تیم جنایی در محل حادثه با جسد مرد 52 ساله ای به نام کامران روبه رو شدند که آثار زخمی روی سرش نمایان بود. بررسی ها نشان داد ...