درگیری خونین برادران ناتنی بر سر خانه پدری
سایر منابع:
سایر خبرها
زن متهم به شوهرکشی باردیگر محاکمه می شود
او گفت: شوهرم مرد بداخلاقی بود. او قبلا دو بار ازدواج کرده و همسرانش را طلاق داده بود، سپس به خواستگاری من آمد. ما با هم ازدواج کردیم و صاحب دو فرزند شدیم اما فرشید دست از بدرفتاری برنمی داشت. آخرین بار وقتی با هم درگیر شدیم او به شدت مرا کتک زد. به همین دلیل با دوست صمیمی ام تماس گرفتم و از او کمک خواستم. همان موقع شاهین که برادر دوستم بود برای وساطت به خانه مان آمد.شوهرم با او درگیر شد و من و ...
سرنوشت تلخ دختری که از نوزادی معتاد بود
تمسخر همکلاسی هایم قرار بگیرم حتی گاهی ته مانده خوراکی های همکلاسی هایم را که به من تعارف می کردند پنهانی در کیفم می گذاشتم تا با خواهر کوچک ترم تقسیم کنم چون مادرم درگیر بساط استعمال مواد مخدر خودش و پدرم بود و خیلی کم بوی غذا از منزل مان استشمام می شد. این دختر ادامه می دهد: خلاصه با همین وضعیت تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم ، سپس پدرم تصمیم به مهاجرت گرفت تا در شهر شغل مناسبی پیدا ...
همسرکشی به خاطر کتک کاری
. وقتی مأموران به سراغ زنی رفتند که پیش از فروش خانه در آنجا زندگی می کرد متوجه شدند این زن از تهران رفته و در یکی از شهرستان ها زندگی می کند. همچنین مشخص شد این زن یک سال ونیم قبل ازدواج کرده و صاحب فرزندی شده است. این زن که فریبا نام دارد بعد از شناسایی مورد پرسش قرار گرفت و اعتراف کرد قتل شوهر سابقش کار همسر فعلی اوست. او گفت: شوهرم مرد بداخلاقی بود. او قبلا دو بار ازدواج ...
به روح الله گفتم خوب شد شهید شدی
پدرم خواست لباس بپوشد و برود. متوجه چیز بیشتری نشدم. پدرم سریع رفت و من و مادرم چند کلمه ای با نگرانی با هم حرف زدیم. مادر می گفت حنما حال مادربزرگت بد شده است. چند دقیقه بعد دیدم برادرم هم از خانه بیرون رفت. باز از مادرم پرسیدم چی خبر شده؟ و باز مادر گفت چیزی نشده است. خدا هم انگار نمی خواست من چیزی متوجه شوم. شاید هم خود آقا روح الله می خواست یک شب دیگر آرام بخوابم. برخلاف همیشه آن شب بدون اینکه ...
دورهمی به صرف کرونا
فردای آن روز خواهرم و بعد پدر و مادرم هم مبتلا شدند و هر کدام در یکی از اتاق ها خودمان را قرنطینه کردیم. سرفه و تنگی نفس داشتم و در همه آن لحظات با خودم می گفتم ای کاش به آن میهمانی نرفته بودم. بعد از دو هفته سلامتی مان را به دست آوردیم، اما وقتی یاد سرفه و تب مادرم می افتم عذاب وجدان می گیرم. زهرا و خانواده اش هم در مسافرت خانوادگی و دورهمی اقوام در خانه روستایی پدربزرگ مبتلا ...
ناظم مدرسه کیست و چگونه از سلاح سرد استفاده می کند؟
...> ناظم ها قلب تپنده مدرسه هستند. چشم امید همه والدین، معلم ها و مدیر به ناظم است. اگر قلب خوب کار نکند، بقیه اعضا هم دل به کار نمی دهند. یکبار ناظم مدرسه ما مریض شد، مدرسه یک روز تعطیل شد. همه از ناظم خیلی حساب می برند. من اندازه ای که از ناظممان حساب می بردم، از پدرم حساب نمی بردم. مادرم هر وقت از رفتارم در خانه شاکی می شد، می گفت: اگر ...
آخرت و عاقبت مجرد بودن
کنار همه محدودیت ها، موانع، مشکلات، کمبود ها و نگرانی هایش می گذارد، اوضاع کاملا تغییر می کند. واقعیت این است که نگرانی درباره آینده و ترس از تنهایی تبدیل به یکی از موارد اصلی بحث میان دختران ازدواج نکرده یا حتی زنان مطلقه و تنها شده است و بسیاری از زنان برای فرار از این نگرانی و ترس، راه های مختلف، پرهزینه و حتی خطرناک را در پیش می گیرند. وی افزود: البته همین موارد برای مردان نیز صادق ...
3 نسل فرت بافی
.... یک خواهر بزرگ تر و یک خواهر و برادر کوچک تر از خودش دارد. وقتی طاهره و خواهر و برادرهایش خیلی کوچک بودند پدرش تصادف و فوت می کند: پدرم دامدار بود. ما در روستای روئین در نزدیک اسفراین زندگی می کردیم. وقتی پدرم با خودرویی تصادف کرد من سن و سالی نداشتم طوری که آن روز را به خاطر نمی آورم. وقتی پدرم از دنیا رفت خواهرم 9 ساله بود، من هفت ساله، خواهر کوچکم پنج ساله و برادرم یک سال بیشتر نداشت ...
گفت وگو با پرنیان روانخواه، قهرمان شنای هنری کشور
. بعد از آنکه به خانه می آمدم، با وجود خستگی زیاد، پس از پرداختن به کار های بهداشتی لازم، تا نیمه شب تکالیفم را انجام می دادم و درس می خواندم. همه ی این سال ها چند ماه با همین شدّت تمرین داشتیم. علاوه بر این، خودم را برای المپیاد ادبیّات ناحیّه هم آماده می کردم که به لطف خدا و همراهی پدر و مادر و معلّم و مربّی هایم و با تلاش بسیار زیاد خودم، علاوه بر قهرمانی در ورزش، در المپیاد ادبیّات هم مقام سوم ...
عذرخواهی بازیگر فیلم جادوگران از معلولان
آید انجام می دهم که نسبت به احساس و تجربه دیگران حساس باشم؛ نه به خاطر ترس بلکه به این خاطر که آسیب نرساندن به دیگران مرحله ابتدایی نجابت است و همه ما باید برای آن تلاش کنیم. به عنوان کسی که واقعا از ظلم و نفرت بیزار است، به همه شما یک عذرخواهی برای این نقش بدهکارم. او ادامه داد: مخصوصا می خواهم از کودکان معلول عذرخواهی کنم. قول می دهم از این به بعد بهتر رفتار کنم. گفتنی است ...
طلای کثیف
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین : فک مرد نارنجی پوش از ترس به هم می کوبید و رخسارش مثل رنگ میت سفید و مات بود. دورش را گرفتند و یکی در آن هیاهو، لیوان آب قندی که هنوز قند های حبه اش حل نشده بود تند تند هم زد و داد دستش. بعد از نوشیدن چند جرعه تازه نفسش از ته سینه بالا آمد و معلوم شد چه می گوید. سخت بود برای بچه هایش از ترس بگوید. لبخند زد و بدون اینکه ماجرای حمله سگ را باز کند، قضیه را یک جور راست و ...
دیگر با حقیقت قایم با شک بازی نمی کنند
ماری دلبندم، پدرم را از دست دادم؛ در همان خانه قدیمی ای مرد که شصت و پنج سال پیش به دنیا آمده بود. دوستانش برایم نوشتند، پیش از اینکه دیدگانش را برای ابد ببندد، برای من طلب آمرزش کرد. مطمئنم که اینک پدرم در آغوش پروردگار آرمیده است، با این وجود، نمی توانم اندوه و درد فقدانش را دور کنم. احساس می کنم دست مرده بر سرم است و به مادرم، به خواهر کوچک ترم و به برادرم می اندیشم- دیگر هیچ کدام نیستند تا به روشنایی خورشید لبخند بزنند: کجایند؟ آیا در آن ناشناخته مکان می توانند بار دیگر با خورشید دیدار کنند؟ آیا می توانند همچون ما گذشته را به یاد آورند؟ ...
چطور می توانی با همه خوش و بش کنی؟
توضیح داده است: یادگرفتن انگلیسی را مثل همه از دبیرستان شروع کردم، بعد در عمل بیشتر یاد گرفتم. بامزه است که من به عنوان مترجم زبان فرانسوی و ایتالیایی در کیهان استخدام شدم، بعد یک روز علیرضا فرهمند (دبیر سرویس خارجه وقت کیهان) گفت این جمله انگلیسی را ترجمه کن. نه تنها جمله، تمام متن را ترجمه کردم. چندی بعد علی اکبر مهدیان (از مترجمان سرویس خارجه کیهان و یکی از مترجمان خوب این سال ها) مطلبی داد که ...
کلر ژوبرت قصه ای از فرزند شیعه یک شخصیت مطرح و بانفوذ ایتالیا نوشت
به گزارش خبرنگار فارس، آخرین نوشته کلر ژوبرت نویسنده مسلمان فرانسوی در عهدمانا منتشر شد. کلر ژوبرت در سال 1961 میلادی (1340 خورشیدی) در پاریس متولد شد. او در یک خانواده مسیحی بزرگ شد. در 19 سالگی مسلمان شد و بعد با یک دانشجوی ایرانی ازدواج کرد. کلر ژوبرت لیسانس علوم تربیتی و فوق لیسانس ادبیات کودکان است و در حال حاضر در ایران زندگی می کند. او مهارت خاصی در توصیف حقایق زندگی ...
دفع عفونت های خونی رجبی دوانی در آی سی یو بیمارستان
محمد رجبی دوانی پسر محمدحسین رجبی دوانی، پژوهشگر تاریخ اسلام در گفت وگو با خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس اظهار داشت: پدر و مادرم دوهفته ای است که به کرونا مبتلا شده اند، اما حال پدرم متأسفانه نامساعد شده و هم اکنون در ICU بیمارستان نورافشار بستری است. وی با بیان اینکه این استاد تاریخ در منزل تنها علامت خستگی بدن را داشت و 30 درصد از ریه ها درگیر بود، افزود: بعد از وخامت حالش ...
شجاعت علی اصغر در جبهه هیبت یک فرمانده را تداعی می کرد
نشسته بودند یک توپ به آب می خورد و از بین 10 نفری که در قایق بودند ترکش به پشت سر برادرم می خورد و فقط برادرم شهید می شود. 9 نفر دیگر پس از شهادت برادرم به خانه مان آمدند و از خاطرات برادرم گفتند. می گفتند لیاقت شهادت را داشت و خدا او را از بین ما گلچین کرد. برادرم طبق حرفی که به مادرم زده بود و عین همان 45 روزی که گفته بود به خانه برگشت. مردانگی های برادر خواهر شهید، فاطمه ...
از گروس تا رشت / قطاری که از ابتدای سعدی تا بندرپیربازار سوت می کشید
. کردستان اردلان با کردستان گروس فرق دارد. کردستان اردلان اهل سنت هستند و گروس شیعه هستند. پدر من با برادر و پسرعمویش از گروس به گیلان آمد. آن زمان نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک تازه آغاز شده بود و آنها همراه گروه خالو قربان به نهضت جنگل پیوستند. عموی من در جنگ شهید شد و بعد از شکست نهضت، پدرم هم مدتی به روستای دلیچه بخش سنگر رفت و پسر عموی پدرم به گرجستان فرار کرد. همانجا ازدواج کرد و بعد از وقایع ...
نقشه زن شیطان صفت برای پسر 18 ساله
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، پدرم فردی عصبی بود و همیشه در خانه با داد و فریاد خواسته هایش را عملی می کرد. او نسبت به من نیز سختگیری زیادی به خرج می داد و دلسوزی هایش گاهی بسیار پرخاشگرانه و توهین آمیز بود. فرهاد پسر جوان افزود: من با پدرم رابطه عاطفی نداشتم و این اواخر اختلافات جدی با هم پیدا کرده بودیم تا این که 6 سال قبل، درست یک هفته بعد از ازدواج خواهرم او در حادثه ...
داستان ازدواجی پرماجرا در قرآن
...، بالاخره مشتری صبر نکرد و رفت. بعد از ساعتی، پدر از خواب بیدار شد؛ دید پسرش در حیاط خانه قدم می زند، پرسید: پسرم! چطور شده در این ساعت کاری، درب مغازه را بسته و به خانه آمده ای؟ جوان برومند، داستان را از برای او نقل کرد، پدرش بعد از شنیدن واقعه، خیلی خوشحال شد و حمد الهی بجا آورد و به خداوند عرضه داشت: پروردگارا! از تو متشکرم، که چنین فرزند باعاطفه و مهربان به من عطا کرده ای. و به پسرش ...
ازدواج دانیال 22 ساله با شوگر مامی / مرد همسایه به پسر جوان چه گفت؟
و قلبشان را به نور محبت خدا روشن کردند.دعا خواندن، اندیشیدن، شب زنده داری و توکل به رحمت خدا آن قدر بر رفتار، تفکر و شخصیت فرزندم تاثیر گذاشت که او بعد از این مراسم معنوی، انسانی متفاوت از قبل به خانه برگشت و در این مدت روحیه ای کاملا مردانه پیدا کرده است. خوشبختانه امسال هم آقامصطفی و دانیال در مراسم معنوی اعتکاف شرکت کردند و از فیض آن بهره بردند و من تا آخر عمر شکرگزار درگاه خداوند متعال به خاطر این همه لطف و عنایتی که به فرزندم داشته هستم. ...
دسیسه شیطانی داماد برای خواهر جوان زنش
تنها این عشق دروغین عاقبتی ندارد بلکه او فقط قصد سوءاستفاده از مرا دارد. این بود که پلیس را بهترین پناهگاه خودم دانستم و با ترفندی از آن خانه خارج شدم و به کلانتری محل رفتم. آن ها نیز با مادرم تماس گرفتند که روز بعد مادرم به همراه شوهر خواهرم به تهران آمدند و مرا به مشهد بازگرداندند. چند ماه بعد از این ماجرا، شوهرخواهرم با بیان این که اوضاع مالی خوبی ندارد از من خواست یکی از النگوهایم را به ...
دوستان سنگر همیشگی را خالی نگذارید تا بتوانیم اسلام را زنده نگه داریم
یکی از گناهانمان بخشیده شود، خوب حال چندکلمه سخن با پدر و مادرم و برادران و خواهرانم دارم. مادرم اگر من به جبهه نروم تو نمی توانی فردای قیامت جوابگوی مادر شهیدان و مجروحین و معلولین باشی مادرم راهی را که من انتخاب کردم راهی بود که امامان رفتند و شهید شدند و حال فرصتی کوتاه است تا ما راه آن ها را ادامه دهیم و من در این فرصت می خواهم بروم و راه آن ها را ادامه دهم تا ابر قدرت ها از خواب غفلت ...
بلاگر کیست و چگونه کدورت های فامیلی را کم می کند
، اولین گاز گرفتن از همه و همه کلیپ حرفه ای درست می کنند. من و مادرم هر وقت شب ها از وضع و اوضاع زندگی مان شکایت می کنیم، پدرم می فهمد که باز پیج بلاگرها را چک کردیم و تا یک هفته وای فای خانه را جمع می کند. من یک مدت وسوسه شدم بلاگر شوم و بلاگروار زندگی کنم. به زندگی سلام کردم جوابم را نداد. برای خودم یک صبحانه مفصل درست کردم دلم نیامد بخورم از بس تزیین ...
تجاوز آهنگساز زیرزمینی به دختر 14 ساله تهرانی
این دختر دروغ می گوید. روز حادثه از محل کارم به خانه می آمدم که در حوالی خیابان مشیریه دختر نوجوان را دیدم که به دام مرد موتوسواری افتاده بود. خیلی ناراحت شدم و برای نجات او با موتورسوار درگیر شدم. وی که جدال را بی نتیجه می دید، دختر را رها کرد و از محل متواری شد. من هم او را سوار خودروام کردم تا به خانه اش برسانم اما چند دقیقه بعد ناگهان دختر نوجوان از ماشین بیرون پرید و خودش را به مأموران رساند. من که این صحنه را دیدم ترسیدم و فرار کردم. با توجه به اظهارات دختر 14 ساله، مرد جوان در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. ...
سناریوی زن خائن برای قتل شوهر
...، گفت فرهاد او را با چاقو زده است. زن جوان ادامه داد: فرهاد، خواستگار سابق من بود، اما خانواده ام با ازدواج ما مخالفت کردند من همسر یاشار شدم. چند وقت قبل فرهاد با من تماس گرفت و من هم با او درددل کردم، تصور می کنم درد دل هایم باعث شده که کینه همسرم را به دل بگیرد و روز حادثه بدون اینکه به من بگوید وارد خانه ما شده و او را به قتل برساند دستگیری در شهرستان با اطلاعاتی که زن ...
تاریخچه رسم بله برون
اند و در آنها زن و مرد و بچه و بزرگ حضور دارند. معمولا این مراسم مهم، بعد از جلسه خواستگاری و قبل از عقدکنان برگزار می شود. سابقه تاریخی بله برون مجلس بله بران بیشتر هنگام شب و با حضور بزرگان و ریش سفیدان دو خانواده دختر و پسر و در خانه پدر دختر برگزار می شود. هدف از این مجلس، تعیین شرایط مادی و معنوی عروسی و ازدواج و پذیرفتن شروط خانواده عروس از طرف خانواده داماد است. ...
معرفی کتاب: خاطرات شش دهه روزنامه نگاری محمد بلوری
...، پدر من بود. آن شب در دالانی میانه راه زندان تا میدان تیراگر یک افسر جوان روس راه فرار را نشانش نمی داد، مسلما من، محمد بلوری، سال ها بعد در نهم اسفند 1395 در یکی از شهرهای مازندران چشم به جهان باز نمی کردم. پدرم سال ها بعد، در دوران نوجوانی ام، داستان شگفتی آور زندگی اش را برایم چنین تعریف کرد: در دوره جنگ جهانی اول، مردم کشورمان با قحطی و گرسنگی روبه رو شده بودند و مدام بر ...
انکار و اجتناب، دلایل اصلی وخامت حال بیماران کرونایی
که همون اول پیش دکتر نرفتم. هر شب کابوس کرونا را می دیدم زینب 27 ساله خانه دار است. یک هفته از بهبودیش می گذرد و با توجه به اینکه بهبودیافته ولی هنوز هم نگران است. او از ترس بیمارستان و در نهایت از ترس مرگ دست به خوددرمانی زده و در آستانه مرگ قرار گرفته بود. از زمانی که توی اخبار گفتن کرونا اومده از این بیماری وحشت داشتم. وقتی کرونا به ایران رسید چند ماهی دست بچمو گرفتم و ...
گزارشی از اجرایی نشدن قانون اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی/ بی شناسنامه هایی که در سایه بزرگ شدند
مشهد زندگی می کند، به خبرآنلاین می گوید که برای گرفتن شناسنامه از طریق سایت ثبت نام کرده است؛ من ابتدا در سایت نوبت دهی ثبت نام کردم و بعد از یک ماه هفته پیش نوبت دادند و در اداره پست تشکیل پرونده دادم. از من شماره تماس گرفتند و قرار است برای ادامه روند خبرمان کنند. مریم، یکی از مادرانی است که همسر افغانستانی دارد. او در گفتگو با خبرآنلاین، نه تنها از روند اعطای شناسنامه به فرزندان زیر 18 ...