کاش می دانستم فردا چه خبر است
سایر منابع:
سایر خبرها
مادرشهیدی که پلاک و استخوان شوهرمفقود الاثرش راتحویل گرفت
نداشته باشید؛ این سعادت است که شهید شوم. براتون زندگی درست کردم و حقوق هم دارم حقوقم را بگیر و با بچه ها زندگی کن. در خصوص برخورد شهید با پدر مادر برایمان بگویید. اگر پیش پدر و مادرشان نشسته بود و بچه چهاردست و پا می رفت می نشست روی زانوش، به من یک جوری اشاره می کرد که بچه را نذار بیاد سمت من. خیلی احترام پدر و مادرشان را داشتند. انقلاب شد سر از پا نمی شناخت همه مان ...
روایت چند سرباز راهور از بلاهایی که سرشان می آید
زیردستش ارزش قائل نبود و هیچکس دل خوشی ازش نداشت. مثلا شهرداری یه سری بُن یا کارت هدیه می داد که این آدم بین کادری ها و سربازها تقسیم کنه. اونم یه بخشیشو برمی داشت و هر چی که می موند تقسیم می کرد. روزی که می خواست برای همیشه بره از نیروهایی که یه زمانی زیردستش بودن خواهش می کرد که راهو براش باز کنن که سربازا هم راهو براش باز نمی کردن. نمی خوام بگم همه اینجورینا، نه. مثلا سردار حسینی یکی از ...
خاطرات جوان مبارز انقلابی از روز های پر التهاب بهمن 57
محبوبه فرامرزی | شهرآرانیوز؛ مغازه نوشت افزار در خیابان شهید انفرادی آن قدر شلوغ بود که اگر خوب می گشتم از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن پیدا می شد. وسایلی که دیدنشان کلی خاطره را برایم زنده می کرد. برچسب های مدل به مدل، کارت صدآفرین، کتاب داستان های قدیمی، خودکار های اکلیلی و... که یک روز برای داشتنشان حسابی ذوق می کردیم حالا همه شان یک جا در مغازه آقای کامل جمع شده بود. سراغ صاحب ...
زندگی نامه و وصیت نامه شهید محسن حججی
) در خطر است اجازه بده بروم. مادرم.... نکند لحظه ای شک کنی به رضایتت که من شفاعت کننده ات خواهم بود و اگر در دنیا عصای دستت نشدم در عقبی نزد حضرت زهرا(س) سرم را به دست بگیر و سرفراز باش چون ام وهب. مادر، یادت هست سال های کودکی و مدرسه، پس از دبستان و مقاطع تحصیلی و بالاتر، همیشه احساس می کردم گمشده ای دارم و این قدر به مادرمان حضرت زهرا(س) متوسل شدم تا در سال 1385 ...
اس ام اس و پیام تبریک تولد به مناسبت تولد پدر
من مرد بودن را، خوب بودن را، انسان بودن را معنی کردی قلب آکنده از عشق و محبت من در روز تولدت تقدیم به تو ای حقیقت زندگی من ******* پدر خوبم آهنگ قلب مهربانت، برایمان زیباترین و گوش نوازترین موسیقی دنیاست در سالروز تولدت از خداوند بزرگ می خواهیم که هیچ گاه زمینش را از این صوت زیبای آسمانی، بی نصیب نکند تولدت مبارک، الهی صد ها سال زنده و سلامت ...
از زلزله طبس در دوران پهلوی تا پویش همدلی مومنانه در جمهوری اسلامی
به گزارش سرویس اجتماعی شیرازه ، در تاکسی نشسته بودم و داشتم از یک آفیش خبری برمی گشتم که مرتبط با توزیع چند صد بسته معیشتی بین مردم نیازمند حاشیه شهر بود. راننده تاکسی با مسافری که جلو نشسته بود و مرتب هم سیگار می کشید بگو مگوی لفظی کوتاهی داشت. راننده می گفت: برادر من تو زمان ه ای که کرونا داره همه را از پا در میاره و این همه خانواده داغدار می شوند سیگار کشیدن تون، اون هم ...
امیرنصیرزاده: پهپاد غول پیکر کمان 22 تا پایان بهمن رونمایی می شود
هواپیماها را در اختیار دارید و این صرفه جویی ارزی بالایی است. بله. در بحث شبیه ساز کاملاً خودکفا هستیم. همه هواپیماهای خود را مجهز به شبیه ساز کردیم. شبیه ساز هم بسیار مهم است. شبیه ساز از خود هواپیما هم مهم تر است. *به چه دلیل؟ به این دلیل که شما می خواهید شاگردی را روی هوا آموزش بدهید، یک ساعت فرصت دارید و هواپیما هزینه بالایی دارد، ریسک بالایی دارد. آن بالا در دو کابین مجزا نشسته ...
شب عملیات عین الاسد در آستانه جنگ بودیم/ پاسخ محکمی به اسرائیل می دهیم/ ماجرای ملاقات با رهبری
انجام می دهیم؛ پشتیبانی ما در داخل انجام می شود. همه اینها را بخواهیم جمع کنیم نیروی هوایی ما الان بسیار مجهزتر، بهتر، با انگیزه تر و آماده تر از قبل انقلاب است. گفته بودید ما به هر تهدیدی پاسخ قاطع می دهیم. توضیح بدهید که چه چیزی را تهدید محسوب می کنید و نسبت بدان عکس العمل نشان می دهید؟ بخش نظامی این طور است، نه فقط نیروی هوایی، تهدید را این طور تعریف می کند خط قرمزی تحت ...
امیر نصیرزاده: رونمایی از پهپاد کمان 22 تا پایان بهمن
خریداری شده و به جمع ناوگان هوایی پیوسته است. *سوخو و میگ برای روس هاست؟ بله. دو نوع هواپیما هم در داخل ساختیم مانند صاعقه و کوثر! از نظر تجهیزاتی به آن ناوگان ما افزایش یافته است، اما مهم ترین بخش آموزش است. ما نیروی انسانی خودمان را به صورت کامل، چه خلبان، چه فنی و سایر رسته ها را در داخل آموزش انجام می دهیم؛ پشتیبانی ما در داخل انجام می شود. همه اینها را بخواهیم جمع کنیم نیروی ...
من نصرت الله وحدت، بچه خاک پاک اصفهان هستم
رفتم و همیشه محو نور آپارات می شدم که روی صحنه رو به ور می افتاد. یادم هست فیلم که تمام می شد فکر می کردم بازیگران آن در آپاراتخانه هستند. یک بار که داخل آپاراتخانه سرک کشیدم، پدرم گفت، دنبال چه می گردی؟ پرسیدم آن همه بازیگر کجا رفتند که می خندید. گفت بزرگ که شدی خودت تشخیص می دهی این آدم ها کجا رفتند. چطور شد به بازیگری علاقه مند شدید؟ این علاقه از دوران دبیرستان در من پیدا شد ...
روایتی از زندگی همسر شهید غواص علی اکبر ابراهیمی | 18 ماه عاشقی، 38 سال بغض
: کشته بشم! من جدی نمی گرفتم، چون متوجه نمی شدم. جبهه که آنجا نبود ببینیم. فقط درباره اش می شنیدیم. سنم هم کم بود. عروسی ام را گرفتند و بعد از چند ماه باردار شدم. یک روز دیدم یکی از دوستان پدرشوهرم دارد به پدرشوهرم می گوید: آقای ابراهیمی! علی اکبر می خواد بره جبهه پدرشوهرم باهاش صحبت کرد که بابا جان... خانمت بارداره، مادرت پیر شده، همین یه پسرو داره، گناه داره، غصه می خوره . می گفت: پدرجان اگه من ...
چند روایت درباره اینکه مادرها همیشه هستند، حتی اگر در پیش چشمانمان نباشند
. خانه شلوغ بود. همسایه ها گوش تاگوش خانه نشسته بودند. مادری جوان جان می داد و در روستا ماشینی نبود که او را به دکتر برساند. همان شب صدای شیون خانه را پر کرد. هنوز توی باغ نبودم. نمی دانستم بی مادری چه مفهومی دارد. با دختر های میهمان ها بازی می کردم. فقط گاهی بین جمعیت، یکی از اقوام بغلم می کرد و می زد زیر گریه. گاهی هم برادرم من را توی بغلش می فشرد. نمی دانم چند روز بعد از مرگ مادر ...
دنیا و بهشت زیر پای مادران شهداست +تصاویر
قندپهلو می آورد، مُشت مُشت نقل و کشمش و انجیر توی جیبم می ریخت و دست روی شانه ام می گذاشت و آرام –جوری که فقط خودش و خودم بشنویم-، می گفت: چیزهایی را که امروز برایت گفتم، تا حالا به کسی نگفته بودم... و همان موقع که می شدم محرم اسرار مادر شهید، من درست وسط بهشت بودم... برای گفتن از آن روزها، روز مادر، بهانه مبارکی است. برای مرور خاطرات همنشینی با مادران شهدا که دنیا به بهشت فخر می کند که ...
در رسانه | حسرت های زنانه ای که مردانه جان می دهند
تومان خوبه؟ فکر کنم زیاد باشه، برجعلی می گوید: 500 تومان ارزشی ندارد همه زندگی من دست خودشه، من چیزی ندارم هرچه دارم برای خودش هست، صبیه به آرامی می گوید: من فقط می خواهم نامم در شناسنامه اش ثبت شود و من را به کربلا ببرد. اما برجعلی زیربار نمی رود و می گوید: دیگر شناسنامه را تغییر نمی دهند، همه روستاهای این اطراف بردمش و گشته، یک بار هم مشهد رفتیم اما الان دیگر ازپاافتاده شدم نمی توانم مثل ...