سایر منابع:
سایر خبرها
زن 36ساله: شوهرم انواع سلاح های سرد را زیر متکا می گذاشت
مددکار اجتماعی کلانتری گفت: هفت سال بیشتر نداشتم که پدرم به طور ناگهانی دچار ایست قلبی شد و از دنیا رفت. بعد از آن، مادرم ما را زیر بال و پر خودش گرفت و هشت خواهر و برادرم را بزرگ کرد. از همان دوران کودکی آرزو داشتم خلبان شوم و در آسمان ها پرواز کنم. به داشته هایم قانع نبودم و دختری بلندپرواز بودم. می خواستم یک شبه هر آن چه را دوست دارم به دست آورم. به همین دلیل با هر کسی به راحتی ارتباط برقرار می ...
کربلا را در والفجر 8 دید و شهید شد!
می کوبد. پدرم رفت و در را باز کرد. دید محسن خیس و گل آلود به ما پناه آورده است. بابا او را داخل آورد. چون خانه ما حمام نداشت، همراه مادرم دیگ آبی گرم کردند تا محسن خودش را تمیز کند. بعد گرمکن ورزشی اصغر را دادند و محسن پوشید. محسن جریان تعقیبش توسط مأمورها را تعریف کرد و آن شب را در خانه ما ماند. صبح زود وقتی پدرم می خواست برای خرید نان به قائمشهر برود، محسن از او خواست اوضاع شهر را رصد کند. بابا ...
کشف 29 هزار لیتر سوخت قاچاق تا انهدام باند سلاح غیرمجاز در تهران
شناسایی و وی که بدون توجه به دستور ایست پلیس همچنان به فرار خود ادامه می داد طی یک تعقیب و گریز چند دقیقه ای در یکی از کوچه های فرعی ستارخان توسط ماموران دستگیر شد. ناصری نژاد خاطرنشان کرد: در بازرسی از متهم چهار دستگاه تلفن همراه کشف شد. وی عنوان کرد: متهم در بازجویی های تخصصی پلیس جرم خود را مبنی بر موبایل قاپی قبول، و در ادامه به 30 فقره سرقت دیگر نیز اعتراف کرد. ...
چگونه پدری نمونه و موفق باشید
یک بار که در مورد قضیه ای با دخترم بحث می کردم مطمئن بودم که صد در صد حق با من است. ولی پس از مدتی دریافتم که کاملاً در اشتباه بودم. لذا نزد او رفتم و گفتم: عزیزم! پدر تو در مورد آن مسئله اشتباه کرده، الان متوجه شدم که حق با توست. لطف کن و مرا ببخش. غرور باعث می شود ما از مردم بترسیم که مبادا بپندارند افرادی ضعیف هستیم. ولی فرزندانمان فقط نیاز ندارند که موفقیت ما را ببینند. آنها می ...
گفت وگو با مهندس راضیه علیرضایی، نخستین بانوی رئیس سازمان صنعت و معدن استان خراسان رضوی
مادرم همیشه به این فکر می کرد که خوب است زن استقلال مالی داشته باشد و یکی از آرمان هایش این بود که زن درس بخواند. پدربزرگم دوره قرآن داشت. پدرم در کودکی نه، اما در بزرگ سالی و بعد از اینکه به شهر رفته بود، درس خوانده بود. از این رو، نوگرای فامیل محسوب می شد. به همین دلیل، او هم از موضع روشن فکری به تحصیل من و خواهر ها و برادرانم نگاه می کرد. پدرش تا پیش از مدرسه کمابیش خواندن ونوشتن را به او آموخته ...
وزیری، سید بزرگوار
روبرو شویم. بعد از او خواستم اگر مرا از اینجا بردند و شما به بند عمومی رفتید و دوستان را دیدید، این موضوع را به آنها بگویید تا گول ساواک را نخورند. اما خدا خواست که من با وزیری به بند عمومی رفتم، در حالی که هرلحظه منتظر فراخواندنم به کمیته یا اوین بودم. وزیری که ظاهراً جرمی جز فعالیت های دانشجویی و همخانه ای با من نداشت، به هفت ماه محکوم شد و من به دو سال زندان محکوم شدم. برادر کوچکترم ...
یادداشت رسیده | "بانگ آزادی"؛ کتابی خواندنی برای رفع مظلومیت موسیقی انقلاب
خیلی کم می دانستم و بهتر بگویم اصلاً نمی دانستم. کتابی که می توان با خیال راحت به همه فعالان فرهنگی و هنر و هنردوستان و حتی حوزویان پیشنهاد کرد تا اندکی از مظلومیت موسیقی انقلاب کاسته شود. تعبیری در مقدمه کتاب آمده که مخاطب بعد از مطالعه درمی یابد که چه نکته دقیقی: موسیقی انقلاب، مظلوم ترین هنر در میان هجمه شبه روشنفکران و قدرناشناسی فعالان فرهنگی . این یادداشت ادای ...
بدنه سنتی حوزه و روحانیت روی خوشی به مطالعات اجتماعی تشیع نشان نداده است
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) شیلا قاسم خانی: دین و جامعه شناسی چه نسبتی با هم دارند؟ آیا جامعه شناسی می تواند دین را به صورت عام و تشیع را به صورت خاص مورد مطالعه قرار دهد؟ آیا جامعه شناسی در برابر دین سوژه ساکتی بوده یا اینکه تلاش کرده طی این سال ها فهم خودش را از امر دینی ارائه کند؟ جامعه شناسی تشیع به عنوان یکی از زیرشاخه های جامعه شناسی دین در چه جایگاهی قرار دارد و چه کارنامه ای داشته؟ آیا جامعه شناس ...
رابطه شوهرم با زنان فساد، مرا هم به ایدز مبتلا کرد
سوالات افسر دایره تجسس پا به اتاق مددکاری اجتماعی گذاشت و با بیان سرگذشت خود به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: در خانواده پنج نفره به دنیا آمدم و تا مقطع دیپلم تحصیل کردم پدرم با آن که مرد زحمت کشی بود و با خودروی مدل پایینش در تاکسی تلفنی کار می کرد اما اوضاع مالی مناسبی نداشت به همین دلیل هم وقتی در کنکور سراسری پذیرفته نشدم درس و مدرسه را رها کردم و به خانه داری مشغول شدم تا این که هفت سال ...
نزدِ خدا و زنده در دل
غائله ختم به خیر شود . چون احساس می کردم با کاری که کرده بودم پدرم از من ناراضی باشد گفتم شهدا ناظرند شما همه چیز را می دانید پس کمک کنید. همان شب به خوابم آمد و گفت تصمیم گیرنده اصلی خودت هستی اما مطمئن باش کمکت می کنم، فراموش نکن که خودت باید همت و تلاش کنی یا علی بگو کارت درست می شود. فردای آن روز فاتحه ای برای پدرم خواندم و بعد از چند روز کارم حل شد. * زیباترین خاطره فرزند شهید املاکی ...
یخ آب؛ آفت کش طبیعی
آفات را از بین می بردیم. او می گوید: معمولا عصر یک روز زمستانی که دمای شبش به یخبندان می رسد زمین را آب می دهیم، روز بعد که زمین یخ می زند خاطر ما جمع می شود که هر چه آفت و لارو حشرات زیر برگ ها و زیر خاک است از بین می رود. کشاورز جوان در حال یخ آب بجز آقای پهلوان که سنی از اوگذشته بود در باغ آن طرف تر، آقای صمدی کشاورز جوان و تحصیل کرده ای در حال " یخ او" در باغش بود. صمدی ...
دختر شهید ابومهدی المهندس: شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی خون تازه ای در رگ های جریان مقاومت جاری کرده است
ای فجیع به شهادت رسیده بود . بنابراین پدرم چند روز پس از این شهادت مظلومانه موفق شد به صورت مخفیانه از عراق به سمت کویت برود و در آنجا طبق وصیت شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر به مکتب ولی فقیه زمان امام خمینی ( ره ) پیوست و فعالیت های جهادی جدی خود را به طور منظم علیه نظام بعث عراق و پشتیبان آمریکایی اش آغاز کرد . * آنها گروه هم تشکیل دادند؟ بله، این گروه جهادی شامل ...
پدر، مسیریاب خوشبختی من
آن کرد تا اینکه بالاخره موفق شد به آب وسط گالن برسد در حالی که دوباره لبخند میزد چاقو را به من داد تا آن را داخل زنبیل بگذارم بعد با لمس کردن وسایل داشبورد مهر نماز را پیدا کرد و در حین پیاده شدن آن را داخل جیبش گذاشت آنجا بود که به راز این همه نگرانی و عجله پدر می بردند و فهمیدم که آب را برای نوشیدن نمیخواست. در آن سوز استخوان سوز سرما کاپشن را به زحمت از تنش در آورد و روی دوشش انداخت ...
کرامات امام هادی
...؛ ولی بعد، مقداری فکر کردم، دیدم سخنان نابه جا نگفته است، مناسب است احتیاط کنم و اموال خود را از خانه متوکل بیرون ببرم. اگر سخنان معلم راست بود، ضرری نمی کنم و اگر هم حقیقت نداشت، زحمت چندانی متحمل نشده ام. اموالم را بیرون بردم. روز سوم منتصر پسر متوکل به پدرش حمله کرد، او و کابینه او را به جهنم واصل نمود. و من به برکت امام هادی علیه السلام جان سالم به در بردم و اموالم نیز سالم ماند. آن گاه خدمت ...
سلام بر ابراهیم انگیزه نوشتن از شهدا شد
فردی بسیار جسور شاد و پرتحرک و از نظر بنیه جسمی بسیار قوی بود. علاوه بر درس خواندن در کار کشاورزی و دامداری کمک حال مهمی برای پدرم بود و به همان اندازه در کارهای فنی استعداد فوق العاده ای داشت اگر در امورات کشاورزی وسایل کار پدرم مثل تیلر، کمباین و ... خراب می شد به تعمیر کار مراجعه نمی کردیم. ابوالقاسم همه آن ها را با ذکاوت و باهوشی تعمیر می کرد و همیشه پدرم او را عصای دست خودش می دانست. ...