سه شنبه ۲۵ اردیبهشتساعت ۱۵:۴۲May 2024 14
جستجوی پیشرفته

انگار هیچ کس زنده نیست

پیرزنی یائسه را می مانْد. هفت شکم زاییده. هوسی برنمی انگیخت. سوخته از آفتاب برهنه. نقاب در هم کشیده و گوشه ای خزیده در خود. چشمی برای دیدنش دزد نمی شود، که چشم می دزدند از دیدنش. چنان دست های زمخت و پینه بسته ای که احساس نوازش، یخ کرده در آن... یخ کرده، چنان مُرده. پیکر نعش واره اش افتاده زیر پا ...

... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)