سایر منابع:
سایر خبرها
کاش رمان مرا مثل سیب زمینی و تخم مرغ به خارج صادر می کردند
کرده اند، باخبر شدم، واقعا تأسف خوردم و تعجب کردم. مگر چند نسخه بوده؟ 70 نسخه! البته ناشر نسخه انگلیسی اصلاً کتابی نداشته که برای توزیع در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در اختیار ارشاد بگذارد. چون چاپ اول آن تمام شده و من اجازه انتشار چاپ دوم آن را به شمع و مه نداده ام. بنابراین، همان 70 نسخه هم به صورت دیجیتالی چاپ شده بود. شکل ارائه آن در نمایشگاه فرانکفورت هم جالب است. می گویند که ...
چهره هایی که هنوز مجرد هستند +تصاویر
.... فکر می کنم بعضی چیزها رویم تاثیر گذاشته، به هرحال دم همه مادرها گرم. انشاءالله که من هم یک روز قدرت مادر شدن را پیدا کنم. احسان علیخانی متولد پانزدهم آبان ماه 1361 وضعیت تاهل: مجرد علیخانی تهیه کننده، مجری تلویزیونی، دستیار کارگردان و کارگردان است که با رتبه 770 برای تحصیل در رشته مدیریت بازرگانی وارد دانشگاه تهران شد. او در سال 79 با ...
نشست روسای انجمن های هنرهای نمایشی استان ها برگزار شد
جمهوری اسلامی ایران به طور رسمی کار خود را آغاز کرد. علی مرادخانی معاون هنری فرهنگ و ارشاد اسلامی، در آغاز این مراسم ضمن تشکر از مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس ، خانم ماحوزی و تمام افرادی که در حوزه مرکز هنرهای نمایشی زمینه این همکاری و هم دلی را ایجاد کرده اند گفت: در حوزه تئا تر کارهای فراوانی برای انجام وجود دارد و امیدوارم با حضور عزیزان هنر شناس حاضر ، این نشست ها به بهترین ...
هشدار رهبر انقلاب نسبت به نفوذ جریانی / نخبگان آماج نفوذ هستند
عمل خواهد کرد./ حضرت آیت الله خامنه ای با تبریک 5 آذر سالروز فرمان تشکیل بسیج، آن را هنر امام(ره) و پدیده ای ابتکاری و مبارک خواندند و گفتند: تشکیل گروههای مقاومت در برخی کشورها و در دوران مبارزه با اختناق، سابقه داشته است اما اینکه گروههای مقاومت بعد از مرحله پیروزی باقی بمانند، بالنده تر شوند و از لحاظ کمیّت و کیفیّت توسعه یابند فقط مخصوص بسیج است./ رهبر انقلاب اسلامی در ...
نگران از بین رفتن جریان هنر و تجربه هستیم/ تجربه گروتسک سینمایی
...> * با این اوصاف فیلم را برای سرگرمی نساخته بودید؟ فضلی: من دوست داشتم بیننده را نیز سرگرم کنم چون اساسا معتقدم وظیفه اول سینما سرگرمی است. یعنی اول باید مخاطب را پای فیلم بنشانیم و موضوع را جذاب کنیم و بعد ذهن او را به کنکاش و کنجکاوی وا داریم. بنابراین در فیلم باز هم سیب داری؟ قصد سرگرم کردن مخاطب را نیز داشتم و این موضوع برای من اهمیت داشت. * طراحی لباس و صحنه ساده بود که این ...
روایت دختران سوری بعد از تجاوز یک داعشی
گناه دیگری را از او گرفت. هر سه، مادر فرزندانی هستند از یک داعشی که نام و نشانی از او نیست، معلوم نیست حالا کجاست و چه می کند. اما هیلن می گوید می تواند پدر خیلی از بچه های دیگر هم باشد. مستند A157 ، لحظه هایی از زندگی این دختران سوری را به تصویر می کشد که با تمام خشمی که در دل دارند، برای هم مادری می کنند، خواهری می کنند، از هم پرستاری می کنند و روزبه روز برآمدگی شکمشان را به نظاره می ...
خلاصه کتاب پیغام ماهی ها آخرین خاطرات شهید همدانی
...، جنازه من را ببر همدان. وصیت من همین است. آن قدر با قاطعیت این حرف ها را زد که جرات نکردم به چهره اش نگاه کنم. یک لحظه قلبم تیر کشید و احساس کردم حاجی رفتنی است و این آخرین دیدار ماست. تا حالا حاجی را آن طور نورانی ندیده بودم. چون می دانستم ساعت شش پرواز دارد، ساکش را آماده کردم و داخل اتاق خودش که کتابخانه و جانمازش هم آنجا بود، گذاشتم. بی خبر وارد اتاق شدم ...
خلاقیت و سوژه یابی
انتشار خبر واکنش نشان می دهند، اگر آرامش روانی مردم نسبت به یک موضوع دچار خدشه شود واکنش طبیعی نشان می دهند. در ادامه جلسه استاد جعفری از پیشکسوتان روزنامه نگاری که در جلسه حضور داشتند درباره ماجرای قتل حجت الاسلام شمس آبادی پیش از انقلاب و مشکلاتی که سرعت انتشار در آن داستان بوجود آورد از تجربیات خود گفتند: استاد جعفری: اول شروع کردیم در موضوع قتل آقای شمس آبادی حدود دو ماه ...
جدایی از در حاشیه به خاطر سه شو / رضویان ؛چهره بهار،تابستان و پائیز تلویزیون
بودند برای پربیننده شده برنامه ا ش استفاده کرده است. خودش نیز به همراه بنفشه خواه و غفوریان نقش مجری - بازیگر را ایفا می کنند و شفیعی جم و عبدالرزاقی در آیتم های طنز به عنوان بازیگر حضور دارند. قرار بود این برنامه بعد از پایان دهه اول ماه محرم هر هفته روزهای پنجشنبه و جمعه پخش شود اما بعد از تاخیر در شروع پخشش باید منتظر بود و دید چه زمانی آنتن را به سیدجواد و دوستانش می دهند. اخبار فرهنگی و هنری - خبرآنلاین ...
بابک بیات
بسیاری از جمله: غریبه، جنگل، بن بست، خونه، فریاد زیر آب، علی کنکوری، تپش، خاتون، سایه، خورجین(بانوی شرقی)، فصل بد خاکستری (روح بزرگوار)، سقف، هیچ کسی مثل تو نبود، طلایه دار (ای بزرگ موندنی) و بسیاری ترانه های دیگر منجر شد . بابک بیات موسیقی فیلم را با فیلم غریبه که با همراهی واروژان ساخته شد، شروع کرد. بعد از فیلم غریبه، بیات موسیقی فیلم های :خوشید در مرداب، شب آفتابی (با ترانه عروسک قصه ...
تیم مشترک سرخابی های اهواز با طعم تیم ملی
....ابراهیم تهامی که حدود دو ماه برای فولاد بازی کرده است درباره این حضور دوماهه به "ورزش سه " گفت : من را گول زدند که به فولاد رفتم و آن زمان بگوویچ از من در خط هافبک استفاده می کرد در حالی که مهاجم بودم اما احترام مربی ام را نگه می داشتم. حضور ابراهیم تهامی در برنامه 90 یکی از پرحاشیه ترین و جذاب ترین برنامه های عادل فردوسی پور را رقم زد.ابراهیم تهامی و حضورش در بازی برابر استرالیا که باعث صعود ...
شرح حدیث ما رایت الا جمیلا توسط حجت الاسلام میرباقری
متعال به ما پول و جان می دهد و بعد می گوید چه کسی این جان را با خدا معامله می کند و بعد از آدم می خرد، بعد که خرید به آدم بهشت می دهد، اصلا کار خدا و بنده اینطور است یعنی خدا شروع می کند بِکَ عَرَفْتُکَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِیعَلَیْکَ خدا شروع کننده است، أَنتَ اَلذّاکِرُ قَبلَ اَلذّاکِرینَ (5) در مناجات های اهل بیت(ع) دیدید که هر کس تو را یاد می کند، تو اول از او یاد کردی. این فقط در باب تائبین نیست ...
با میراث بابک بیات چه کردیم؟
مجوز ارشاد را دریافت می کنند؟ بابک بیات چه داشت که دیگران نداشتند؟ بابک بیات موسیقی فیلم را در بعد از انقلاب با فیلم مرگ یزدگرد ساخته بهرام بیضایی ادامه داد و در سال 1362 موسیقی فیلم های نقطه ضعف و ریشه در خون را ساخت و در سال های بعد برای فیلم های شاید وقتی دیگر و مسافران ساخته های بهرام بیضایی، سریال سلطان و شبان ، کشتی آنجلیکا ، عروس ، پرده آخر ، طلسم ، مرسدس ، جهان پهلوان تختی ، دست ...
عذرخواهی ضیاء عربشاهی ازفردوسی پور: تحریکم کردند
حملات شدیدش به مجری معروف تلویزیون گفت: به انتخاب باقری به عنوان بهترین هافبک دفاعی پس از انقلاب افتخار می کنم. به گزارش تابناک ضیا عربشاهی درباره اظهاراتی که علیه عادل فردوسی پور طی روزهای گذشته انجام داده بود عنوان کرد: در برنامه مربوط به انتخاب بهترین هافبک ها در90، عادل یک مقدار در حق من کم لطفی کرد و من هم روی ناراحتی حرف هایی زدم که البته در این بار زیاده روی کردم چون از کم لطفی ...
مهدی پاکدل و دنیای این روزهایش
زدیم و دغدغه هایش را شناختیم. طی دو سال اخیر چه تحولی در زندگی تان اتفاق افتاده؟ اولین فیلم بلندتان را ساختید، در نقش اول فیلم محمد بازی کردید و ... در سال 90 و 91 که درگیر ساخت فیلم محمد (ص) بودیم، درحقیقت به خودباوری رسیدم و اعتماد به نفسی پیدا کردم که تا قبل از آن نداشتم. بازیگری را تنها یک شغل می دیدم و در حقیقت منبع امرار معاشم بود. بعد از محمد(ص) و همکاری با یک گروه حرف ...
اسطوره های "گمنام"دوران دفاع مقدس را چقدر می شناسیم؟
یک مرد جنگی هستم و حضورم در جنگ واجب است. از آن جایی که خدا تا به حال رزق و روزی بچه های مرا داده است، از این به بعد هم خودش خواهد داد". پدرم با برادرانم و بچه های محل در کوچه فوتبال بازی می کرد. بچه های کوچکی را به یادم دارم که بعد از شهادت پدرم گریه می کردند و می گفتند همین یک ماه پیش داشتند با ما فوتبال بازی می کردند. پدرم زمانی که به مرخصی می آمد مرتب به مدرسه یمان سر می ...
ما یک سُس متفاوت داریم/ فقط یک سرسوزن خاطره بازی می کنیم
برنامه توجهی ندارد. در چنین موقعیتی کوچکترین مسائل برای مجری اهمیت پیدا می کند. من زمانی اجرای یک برنامه گفتگومحور را بر عهده داشتم و تا چند هفته از عوامل درخواست می کردم که دو لیوان آب روی میز قرار دهند که البته بعد از سه هفته دو لیوان آب بدون هیچ پرستیژی مقابل مجری و میهمان قرار گرفت. بی توجهی به این جزئیات کوچک می تواند انگیزه مجری را هم صرف کند و او با خودش فکر کند وقتی عوامل برنامه به ...
از انشاءهای یواشکی در مدرسه تا روزهای شیرین در "خانه به دوش"
بازیگری شود؟ علاقه ای به بازیگری ندارد؛ اما بخش فنی کار ما را دوست دارد؛ مثل تدوین، عکاسی و فیلمبرداری. * از اینکه در عرصه بازیگری فعالیت می کنید، راضی هستید؟ بله، من عاشق حرفه ام هستم، عاشق بودم که بعد از لیسانس مدیریت، وارد سوره شدم و بازیگری آموختم. * بهترین کتابی که خواندید؟ سرزمین گوجه های سبز اثر هرتا مولر که یک زن قدرتمند در رمان نویسی ...
نگرانی های برگزیده جایزه جلال /خودم در داستان حضور دارم!
...> وی در پاسخ به سوالی درباره تجربه نویسندگی نخستین رمانش که توانست بزرگترین جایزه ادبی کشور در سال جاری را به دست بیاورد اظهار کرد: ماجرای نوشتن برای من بر می گردد به کودکی ام. پدرم در منزل ما یک کتابخانه بسیار بسیار بزرگ داشت و خودش و مادرم عادت به مطالعه زیادی داشتند. من هم به تبع از کودکی به خواندن علاقه مند شدم و بسیاری از رمان های کلاسیک را در همان کودکی خواندم. من در رشته مکانیک در تهران ...
زائری که اشک عمو پورنگ را در آورد +عکس
به گزارش تراز ،داریوش فرضیایی(عمو پورنگ) مجری محبوب برنامه های کودک سینما، تازه ترین پست خود را به یک زائر اربعین اختصاص داد. با انتشار تصویر زیر در صفحه شخصی اینستاگرامش نوشت: بچه که بودم بابا میخواست بره سفر گریه میکردم و میگفتم؛ منم بذار تو کوله بارت و ببر حالا بزرگ شدم و این بار بچه های عزیز من رو توی کوله بارِ سفرشون گذاشتند تا در کربلا بیادم باشن و برام دعا کنن ؛ گویا اونها هم فهمیدن عموشون این روزا بیشتر از هر زمانی محتاج دعاست. ...
تمجید رهبر انقلاب از نمایش شهر موشکی سپاه/ رهبری فرمودند کار تبلیغاتی سردار حاجی زاده کار خوبی بود که ...
به گزارش علت، سردار سرلشکر غلامعلی رشید جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح طی سخنانی در مراسم چهارمین سالگرد شهادت سردار شهید حسن طهرانی مقدم و جمعی از نیروهای موشکی سپاه پاسداران با بیان اینکه بنده در همه ایام جنگ حضور داشتم و در عملیاتها کنار رزمندگان بودم و قادرم به طور دقیق از همه اینها صحبت کنم، اظهار داشت: ما هنوز هم در جنگ و در کنار شهدا زندگی می کنیم؛ هنوز هم دفتر و تاریخ جنگ را نبسته ایم و ...
فاجعه قتل همسر و 2 نوزاد به دست مرد شیشه ای
مرد شیشه ای پس از قتل همسر و دو کودک بی گناهش شیشه مصرف کرد و با راه انداختن دعوایی ساختگی از خانه خارج شد به این امید که پلیس او را بازداشت و راهی زندان کند و راز جنایتش مخفی بماند. به گزارش خبرنگار ما، صبح روز پنج شنبه 26 آبان ماه، مرد شیشه ای 27 ساله که شادمهر نام دارد پس از ایجاد مزاحمت برای همسایه شان در منطقه نعمت آباد تهران، با حکم قضایی راهی زندان فشافویه شد. در حالی که بستگان و همسایه های شادمهر گمان می کردند همسر 20 ساله و دو پسر 2 ساله و 15 روزه راهی خانه پدری در کرج شده اند، ساعت 15 عصر روز سه شنبه، سوم آبان ماه بود که شوهر خواهر شادمهر متوجه شد صاحبخانه شادمهر حکم تخلیه گرفته است بنابراین برای جمع کردن وسایل به آنجا رفت. این مرد پس از گشودن در خانه و استشمام بوی بد، خانه را گشت تا اینکه اجساد همسر و دو فرزند شادمهر را در کمد دیواری پیدا کرد و پلیس را از ماجرا باخبر کرد. لحظاتی بعد مأموران کلانتری خانی آباد در محل حادثه که طبقه چهارم آپارتمانی در کوچه شاهد سوم در خیابان طالقانی بود، حاضر شدند. پس از تأیید این خبر قاضی منافی آذر، بازپرس ویژه قتل از دادسرای جنایی تهران به همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل به تحقیق پرداخت. نخستین بررسی ها نشان داد سه مقتول با فشار بر عناصر حیاتی گردن به وسیله پارچه یا روسری کشته شده اند. همچنین تیم پزشکی در معاینات اولیه در محل حادثه اعلام کرد از مرگ این سه نفر بیش از 10 روز گذشته است. نخستین تحقیقات حکایت از آن داشت عامل این جنایت پدر خانواده به نام شادمهر است که مدتی قبل معتاد به شیشه بوده و پس از درگیری با همسایه راهی زندان شده است. در تحقیقات بعدی مشخص شد شادمهر روز حادثه از روی بالکن خانه اش با صدای بلند به همسایه ها گفته است که سه نفر را به قتل رسانده و بعد در خانه همسایه را شکسته است، اما این متهم آن روز در بازجویی های مأمور کلانتری موضوع قتل را انکار کرده بود. از سوی دیگر بررسی ها نشان داد متهم پس از قتل درگیری ساختگی را به راه انداخته تا به این بهانه به زندان برود و این گونه وانمود کند که از قتل اعضای خانواده اش بی خبر بوده است. مأموران پلیس در ادامه جست وجو در محل حادثه با طناب دار آویزان به کمد دیواری روبه رو شدند که نشان می داد متهم پس از قتل تصمیم به خودکشی گرفته اما بعد از تصمیمش منصرف شده است. در حالی که تحقیقات پلیسی نشان می داد مظنون اصلی این حادثه شادمهر است، بازپرس منافی آذر برای روشن شدن موضوع راهی زندان فشافویه شد و از متهم بازجویی کرد. متهم در بازجویی ها به قتل همسر و دو فرزندش اعتراف کرد و مدعی شد از مدتی قبل با همسرش اختلاف داشته و روز حادثه پس از مصرف شیشه دست به این جنایت زده است. پس از اعلام این حادثه خبرنگار ما به محل حادثه رفت و با همسایه ها متهم گفت وگو کرد حرف های صاحبخانه صاحبخانه متهم گفت: چهار ماه قبل شادمهر طبقه چهارم خانه مرا اجاره کرد. آن زمان او یک پسر دو ساله داشت و همسرش هم باردار بود. او ابتدا مشکلی نداشت تا اینکه کم کم متوجه شدیم با همسرش اختلاف پیدا کرده است. وقتی موضوع را پیگیری کردیم، فهمیدیم او معتاد به شیشه است و همیشه توهم دارد. مدتی گذشت و حتی او اجاره اش را هم پرداخت نمی کرد و همیشه امروز و فردا می کرد. پس از این با بنگاه املاک درمیان گذاشتم و تصمیم داشتم او را از خانه ام بیرون کنم، اما به خاطر همسر باردارش که زن خوبی بود، تحمل کردیم و به او فرصت دادیم. مدتی قبل همسرش همراه پسر دو ساله اش به خاطر زایمان به خانه پدرش در کرج رفت و از آن روز به بعد ما همسرش را ندیدیم تا اینکه روز حادثه وقتی به خانه آمدم، متوجه شدم شادمهر در خانه طبقه دوم را شکسته است و پس از مزاحمت برای همسایه ها مأموران کلانتری او را بازداشت کرده و به زندان برده اند. ما فکر می کردیم همسر و دو فرزندش هنوز در کرج هستند و از طرفی هم تلفن خانواده همسرش را نداشتیم که از او خبری بگیریم تا اینکه وقتی از آنها خبری نشد به دادگاه رفتم و حکم تخلیه گرفتم. صبح روز سه شنبه با خانواده متهم تماس گرفتم و گفتم حکم تخلیه خانه ام را گرفته ام و به آنها گفتم که بوی بدی از خانه اش می آید و خواستم در خانه اش را باز و وسایلش را جمع کنند که عصر همان روز یکی از بستگانش به خانه اش آمد. وقتی در را باز کرد، بوی بدی همه جا را فرا گرفته بود. ابتدا فکر کردیم مواد غذایی فاسد شده است، اما وقتی جست وجو کردیم با اجساد خانواده اش در کمد دیواری روبه رو شدیم. آن روز متهم فریاد می زد خانواده ام را کشتم یکی از همسایه ها گفت: چند ماهی است این خانواده به این کوچه آمده اند. همسر متهم زن خوبی بود و همه همسایه ها از او راضی بودند، اما شوهرش مرد بداخلاقی بود که بعد ها فهمیدیم معتاد به شیشه است. چند روز قبل از حادثه برای زایمان به خانه مادرش رفت و از همسایه ها خداحافظی کرد و ما تا روز حادثه فکر می کردیم او هنوز خانه مادرش است. روز پنج شنبه دو هفته قبل بود که صدای این مرد را از بالکن خانه اش شنیدم. او فریاد می زد که همسایه ها همه از خانه هایشان بیرون آمدند. شادمهر با صدای بلند می گفت که اعضای خانواده اش را کشته است، اما هیچ کس حرف هایش را باور نمی کرد و همه می گفتند او شیشه مصرف کرده است و توهم دارد. پس از این او در خانه طبقه دوم همسایه شان را شکست و همسایه هم از ترس موضوع را به پلیس خبر دادند. مأموران پلیس دقایقی بعد به کوچه ما آمدند و این مرد را در ساختمان دستگیر کردند. مأموران پس از دستگیری حتی به خانه اش هم رفتند، اما او اجساد را بعد از قتل داخل کمد دیواری زیر پتو و لحاف پنهان کرده بود و به مأموران هم گفت که همسر و دو فرزندش خانه مادرزنش در کرج هستند تا اینکه روز سه شنبه مأموران به کوچه ما آمدند و اجساد این خانواده را کشف کردند. کوچه را ترس و وحشت فرا گرفت زن میانسالی از اهالی این کوچه گفت: ما همسر او را می شناختیم، اما خودش را زیاد ندیده بودیم. همسرش زن خوبی بود و من چند بار برای خرید سبزی و میوه با او به بازار رفتم که فهمیدم او زن مهربانی است. او وقتی به کرج رفت، از من خداحافظی کرد و من تا قبل از کشف جسدش فکر می کردم خانه مادرش است. وی ادامه داد: وقتی مأموران پلیس جسد زن جوان و دو فرزندش را از داخل خانه اش کشف کردند، ترس و دلهره همه کوچه را فرا گرفت به طوری که من آن شب تا صبح نخوابیدم. وی در پایان گفت: مسئولان برای افراد معتاد مخصوصاً جوان هایی که شیشه مصرف می کنند باید چاره ای بیندیشند تا خانواده ها شاهد اینگونه حادثه های دلخراش نباشند. گفت و گو با متهم چه مصرف می کنی؟ شیشه چقدر؟ خیلی زیاد. هر چه درآمد دارم شیشه می کشم. چه کاره ای؟ مغازه مبل فروشی و تعمیرات مبل در منطقه خلازیر دارم. پس وضع مالی خوبی داری؟ داشتم، اما از وقتی معتاد شدم زندگی ام خراب شد و پولی هم ندارم. با همسرت اختلاف داشتی؟ نه. اختلافی نداشتم. همسایه ها گفته بودند که با همسرت همیشه مشاجره داشتی؟ من اعتیاد داشتم و خرجی نمی دادم و از طرفی هم بدهکار بودم که خیلی به من و خانواده ام فشار می آورد. به چه کسی بدهکار بودی؟ به باجناقم مبلغ 60 میلیون تومان بدهکار بودم، اما 14 میلیون به او داده بودم. به خاطر چه بدهکار بودی؟ پول لازم داشتم، از او گرفتم و یک مقدار هم به خاطر دیه بود. کسی را زده بودی؟ بله. مدتی قبل باجناقم را کتک زدم که شکایت کرد و به دیه محکوم شدم با بدهی که به او داشتم شد 60 میلیون تومان. چرا با باجناقت دعوا کردی؟ او همیشه پشت سر من حرف می زد. احساس کردم در زندگی من دخالت می کند به همین دلیل از دست او خسته شده بودم که تصمیم گرفتم او را کتک بزنم. چرا اعضای خانواده ات را کشتی؟ بدهکاری به باجناقم همیشه به من استرس وارد می کرد. از سوی دیگر مادر زنم همیشه به من فشار می آورد که بدهی ام را به باجناقم بدهم. من هم پولی نداشتم که به او بدهم و همین موضوع باعث شد همیشه با همسرم درگیری داشته باشم. خیلی از زندگی خسته شده بودم تا اینکه تصمیم گرفتم به این زندگی پایان دهم. چرا پسر 2 ساله و پسر 15 روزه ات را کشتی؟ من تصمیم گرفتم خودم و همسرم را بکشم به همین خاطر حتی طناب دار هم آماده کردم تا پس از قتل همسرم، خودم را بکشم. وقتی همسرم را کشتم با خودم فکر کردم بچه هایم تنها می مانند به همین خاطر آنها را هم کشتم تا در آن دنیا همه با هم باشیم. پس چرا خودت را نکشتی؟ من ابتدا همسرم را با روسری سفید رنگی خفه کردم و بعد هم دو فرزندم را به همین گونه. وقتی تصمیم گرفتم خودم را بکشم ترسیدم و پشیمان شدم تا اینکه به بالکن رفتم و به همه گفتم خانواده ام را کشته ام، اما کسی باور نکرد تا اینکه در خانه همسایه را شکستم. پس از این پلیس آمد و مرا دستگیرکرد و به کلانتری برد. برای چه در کلانتری نگفتی که اعضای خانواده ات را کشتی؟ ترسیدم و خواستم به زندان بروم و مأموران را فریب دهم. آن روز شیشه هم مصرف کردی؟ بله. من قبل از قتل شیشه مصرف کردم و وقتی همه را کشتم، دوباره شیشه مصرف کردم و روی بالکن رفتم. ...
روایت تکان دهنده یک پناهجوی ایرانی
روز پیش وقتی باخبر شدم که سر از ترکیه و بعد هم یونان درآورده تا خودش را به اروپا برساند از تعجب خشکم زد. اینجا اوضاعش خیلی بد نبود، کار و کاسبی معمولی داشت اما زندگی خانوادگی خوبی نه. حالا دارد با من چت می کند، بین حرف هایش شکلک های خنده می فرستد، مخصوصا جاهایی که انگار حوصله گفتن ندارد. اولین چیزی که می پرسم این است: اینترنت از کجا می آوری؟ و می فهمم که گویا در نقطه صفر مرزی بین یونان و مقدونیه ...
شعر و داستان حوزه؛ رو به پیشرفت با آینده ای درخشان
به این عرصه شد که آن هم مربوط به زمان حضورم در تهران می شود. پس از آغاز به کار مدرسه اسلامی هنر در سال 84 ، با شرکت در کلاس های آقای مصطفی مستور، از نویسندگان خوب و قوی کشورمان ، داستان نویسی را شروع کردم. در همان ایام، شعر و داستان را با هم کار می کردم. تاکنون هم اشعار زیادی گفته و داستان های زیادی نوشتم که به خاطر بعضی از آنها جایزه هم گرفتم. البته تخصص و علاقه ...
جمشید مشایخی: من میلیونرم!
استاد به من اجازه نداد نقشش را بازی کنم. ایشان به من گفت منظور استاد این نبوده، بلکه خواسته به شما بگوید همان طور که کار نانوا، نانوایی است کار نقاش هم نقاشی است. خواسته بگوید شما باید نقاشی بلد باشی تا بتوانی نقش مرا بازی کنی. این شد که از آقای حجت شکیبا، استاد نقاشی درخواست کردم با من نقاشی کار کنند و در این حین متوجه شدم نقاشی چقدر کار سختی است. بعد هم نقش را پذیرفتم و بازی کردم و خدا را شکر همه ...
محرم هر 10 قدم من را کتک می زد!
نونهالان ایران اسپرت بازی می کرد. آن روز خیلی دوست داشتم همراهش به محل تمرین بروم و گریه می کردم. او هم راضی شد که من را همراه خودش ببرد. مادرم کرایه مان را داد و به استادیوم خمسرشهر در خیابان عسگریه رفتیم. رسول نویدکیا در ادامه گفت: محرم تمرینش را انجام داد و بعد از آن به او گفتم بیا پول کرایه برگشت مان را نوشابه و کیک بخریم و پیاده برگردیم. محرم هم قبول کرد و هر چه مادرم پول داده بود را ...
تجلیل چینی ها از طنزپرداز ایران+عکس
نهایت به علت سکته قلبی راهی بیمارستان توس شد و دیگر او را ندیدیم. آبان ماه 94 وقتی همراه 9 نفر از 9 کشور دیگر به سفر چین دعوت شدم، به دلیل ماجرایی که از آقای صلاحی به یاد داشتم، تصمیم گرفتم تا در روز بازدید از دیوار چین، همراه گروه نباشم. دلم نمی خواست در جایی قدم بردارم که عمران صلاحی اذیت شده بود. اما هنگامی که به من گفتند باید همراه گروه باشم و هیچ راه فراری نداشتم، آقای صلاحی ...
از جاده های سیدنی تا ریو با رکابزن 40 ساله ایران
کرج رفتیم و من یک کفش دوچرخه به مبلغ 25 هزار تومان خریدم. البته پدرم دوست نداشت من وارد دوچرخه سواری شوم و می گفت، وقتم را هدر می دهم. چون ما یک مزرعه بزرگ داشتیم بیشتر علاقه مند بود کنار خودش باشم اما با این حال هیچ موقع مانع کارم نشد و کمتر کسی در آن زمان برای فرزندش یک کفش دوچرخه به قیمت 25 هزار تومان می خرید. -با چه کسی دوچرخه سواری حرفه ای را یاد گرفتید؟ کاظمی مستوفی ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (194)
وایسه عکس بگیرگیم، مال خودم نیست. - دیگه خدایی با عکس کباب و سوشی یارانه قطع نکنین بی انصافا! 8- مدرم امروز ترشی مخلوط درست کرد. به غیر از دمپایی حموم و زیرشلواری بابام بقیه چیزا رو ساطوری کرد ریخت توش. 9- یه بار بچه بودم دلم بستنی قیفی می خواست گریه کردم نشستم وسط خیابون ننم مثل دیوید بکام سانترم کرد تو جوب! دیگه آدم شدم! ...
کتابت 72 لوح با جوهر اخلاص
می شدند. موسویان افزود: برای اجرایی شدن برنامه های مربوط به کتابت قرآن فلزی لازم بود از ماه ها قبل دست به کار شوم. به همین دلیل از ابتدای این طرح تا انتهای کتابت حدود 6 ماه زمان صرف شد در حالی که کتابت قرآن بر صفحه های برنز یا برنج که با به کارگیری دو هنر حکاکی و خطاطی انجام شد، دو ماه به طول انجامید و به این ترتیب کتابت این اثر معنوی سال گذشته به پایان رسید، اما متأسفانه گرفتاری های متعدد ...